در این دوره احزاب گوناگونی نشأت گرفتند از جمله «حزب شیعه»، «خوارج» و«زبیریان»، و«حزب اموی» به مقابله با آنها پرداخت هر حزبی شاعر خاص خود را داشت که به دفاع از آن حزب می پرداخت. «امویان» با سیاست، بین شعرا اختلاف و رقابت انداختند تا هم«امویان» را مدح کنند و هم شاعران یکدیگر را هجو کنند. شعرا و ادبای احزاب و جریانهای سیاسی اگر به مدح پیامبر اسلام(ص) زبان گشوده اند اهداف مختلفی را دنبال می کرده اند و کمتر به صورت جدی و خالی از اغراض گروهی به این موضوع پرداخته اند.[۱۴۱]
گروهی به قصد تفاخر به نحوی به بیان رابطه ی رؤسا و بزرگانشان با پیامبر(ص) پرداخته اند و تلاش کرده اند با ذکر فضایل گذشتگان، فضیلتی برای خویش دست و پا کنند و درگیرودار تعصب های قبیله ای و خصومتهای حزبی تکیه گاهی از اثبات پیوند با پیامبر اکرم(ص) برای خود پیدا کنند.
از جمله شعرایی که با این نیت به مدح پیامبر(ص) پرداخته است«عثمان بن عقبه بن ابی سفیان» بوده است که افتخار می کند بر اینکه آبا و اجدادش از اصحاب پیامبر(ص) بوده اند و می گوید:
أبو نا أبوسفیانَ أکرِم بِه أباً وَ جدِّی الزُّبیرُ ما أعفَّ و ما أکرَما
حَوارِی رسولِ اللهِ یَضرَبُ دُونَه رَؤوسَ الأعادی حاسراً و ملاما[۱۴۲]
– پدرم ابوسفیان و جدم زبیر چقدر عفیف و گرامی می باشند.
– یار مخلص رسول خدا که در راه او سرهای برهنه و ملامت شده دشمنان را قطع می کنند.
از جمله شعرای دیگر این عصر«کمیت بن زید اسدی» می باشد که قصایدی دارد که در آن تشیع خود را نسبت به «بنی هاشم» و «آل علی» بیان کرده است که این قصاید بلند و بلیغ به نام «هاشمیات» معروف است که آنها را به طرفداری از«بنی هاشم» در برابر دشمنان سروده است.[۱۴۳]
هاشمیات هشت قصیده ای است که در«لیدن» به چاپ رسید. از مشهورترین قصاید این
هاشمیات«بائیه ای» نیز می باشد[۱۴۴] که اینک به چند بیت از آن اشاره می کنیم.
طَربتُ و ما شَوقاً اِلَی البیضِ اطرَبُ ولا لَعباً مِنّی و ذُو الشیبِ یَلعَبُ
وَ لَـم یُلهنِـی دارٌ و لا رَسمُ مَنـزلٍ وَ لَم یَتَطـرَّ بنی بَنانٌ مُخَضَّـــبٌ
و لا انـا مِمَّـن یَزجُرُ الطَّیرُ هَمُّــهُ اصاحَ غـرابَ أم تَعَّرَضَ ثَعلَــبُ
و لا البــارحـــــات عَشـــیّـــــَه أمَرَّ سَلیمُ القَـرنِ أم مَرَّ اعضَــبُ
ولکن اِلی أهـلِ الفَضائِلِ و النُـهَی و خَیرِ بَنی حَوّاءَ و الخَیرُ یُطلَبُ
اِلی النّفَرِ البیـضِ الذینَ بِحُبِّــهِم اِلـی اللهِ فیمــا ناَ لنــی اَتقــرَّبُ
بَنی هاشِمٍ رَهطُ النَّبیِ فَإنَّـــنی بِهِم وَ لَهُم أرضی مِراراً و أغضَب[۱۴۵]
– به شوق آمدم اما نه در اشتیاق زنان زیبا روی سپید اندام، که دیگر سر بازیچه ندارم آیا پیرمردان به بازیچه می گرایند؟
– آری شوق من به جهت خانه و نشانه منزل دلدار و سر انگشتان رنگین او نیست.
– من آن کسی نیستم که همّش بر زجر پرندگان باشد، یا روباهی که به عرض بدود و در جلوی او ظاهر شود.
– و نه توجه به آمد و شد حیوان دارم، و نه شکاری که دو شاخ آن سالم است یا یکی از آن دو شکسته است.
– لکن من به اهل فضیلت و برتری وپرهیزگاری و بهترین سلاله آدم و حواء(حضرت محمد مصطفی«ص») و اهل بیت او اظهار طرب و شادمانی می کنم. حال آنکه خیر مورد طلب همه می باشد.
-به طرب آمدم اما این طرب من به خاطر انسانهایی با چهره های تابناک و پاکیزه سرشت است که به دوستداری و پایمردی عشق ایشان در هر آنچه از مصائب به من رو کند به سوی خداوند تقرب می جویم.
-قوم پیامبر(ص) «بنی هاشم» هستند که همانا من به خاطر ایشان بارها خشنود و خشمگین گشتم.
و «فرزدق» نیز از جمله شعرای این عصر است که مدح پیامبر(ص) و اهل بیتش در اشعار او به چشم می آید او یکی از بزرگترین شاعران دوره ی بنی امیه است او دارای دیوان بزرگی است که در آن قصایدی در مدح اهل بیت(ع) دیده می شود.[۱۴۶]
قصیده ی میمیه ی او از قصاید بسیار فخیم و معروف در ادبیات عرب است که در مدح امام زین العابدین(ع) سروده شده است.[۱۴۷] «فرزدق» در لا به لای این قصیده ارادت خود را نسبت به پیامبر(ص) نشان داده است و پیامبر را بهترین مردم معرفی می کند آنچنان که می گوید.
هَذَا ابنُ خَیرِ عِبادِ اللهِ کُلِّهِمُ هَذَا التَّقیُّ النَّقِیُّ الطّاهِرُ العَلَمُ
هَذَا عَلیٌّ رسولُ االلهِ والِدُهُ أمسَت بِنورِ هُداهُ تَهتَدی الاُمَمُ
مُشتَقَّهٌ مِن رَسولِ اللهِ نَبعَتُهُ طابَت عناصِرُهُ و الخِیمُ و الشِّیمُ[۱۴۸]
-این(امام زین العابدین) فرزند بهترین همه ی مردمان(حضرت محمد(ص)) می باشد کسی که پرهیزگار و منزه و طاهر و نامی است.
– این همان علی بن الحسین(ع) است که پیامبر(ص) پدرش است، که امتها به وسیله ی نور هدایت او به راه هدایت رهنمون گشتند.
– اصل ونهال او مشتق از رسول الله(ص) است و بنابراین عناصر وجود او سجایای اخلاقیش پاک است.
۳-۵-۳- مدح پیامبر(ص) در دوره عباسی
۳-۵-۳-۱ مدح در عصر عباسی
یکی از اغراض مهم شعر عرب از زمان جاهلی تا دوره ی معاصر «مدح» است که این غرض شعری، در دوره های مختلف بر اساس اقتضای زمان دچار تغییراتی در اسلوب گردیده است.در این دوره که عصر درخشان ادبیات عرب نام گرفت مدح به گونه ای دیگر ظاهر شد و در این دوره مدح بسیار ترقی کرد و شاعران زیادی به مدیحه سرایی پرداختند که در مدایحشان بسیار به توصیف مبالغه آمیز روی آوردند.[۱۴۹]
در هیچ دوره ای شعر از غرض «مدح» خالی نبوده است. در عصر جاهلی و اموی مدح به واقعیت نزدیکتر بود ولی در دوره ی عباسی با گسترش تمدن و مخصوصاً پس از درآمیختن تمدن و فرهنگ ایرانیان با عباسیان مبالغه در مدح بسیار زیاد شد.[۱۵۰]
از جمله انواع مدح در آن دوره عبارتند از :
۱- مدح تجاری: برای تکسب و سیادت طلبی سروده می شد و در واقع مدح در دست شاعر همچون صحیفه ای تربیتی بود برای رسیدن شاعر به آرزوهای خود و تصویری بود از اشخاص خوب امت و موضوعاتی که مورد مدح قرار می گرفتند عبارت بودند از عدل خلیفه و آرمان گرایی و الگوهای اخلاقی.
مداحان به طمع مال و ثروت به دربارهای امرا رفت و آمد داشتند و چون بزرگان نیاز به رخ کشیدن مدایح داشتند لذا از هیچ مبالغه ای دریغ نمی کردند،[۱۵۱] شاعران برای دریافت پول بیشتر در مدح به توصیف مبالغه آمیز می پرداختند و حتی برخی از شاعران برای دریافت صله و پول بیشتر عقل و دین خود را کنار می گذاشتند.[۱۵۲]
۲- مدح سیاسی: همانند غزل است که نیکی ها و اوصاف و کارهای اجتماعی، دینی و نظامی ممدوح را بیان می کند. این اشعار بر حسب و نسب و یا حوادث مهم دوره پادشاهان دلالت می کند.[۱۵۳]
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
این نوع مدح در این دوره تا حدودی زیاد بود زیرا خلفای عباسی دوستدار هر گونه مدحی بودند که بتواند از حق و حقوق سیاسی آنها در امر حکومت در مقابل علویان، دفاع کند.
آنها خلفایی بودند که رفتارشان بسیار زشت و ناپسند بود ولی شاعران آنها را با صفات نیکو و زیبا مدح می کردند. البته شاعران آنها را به خاطر صفات وجودیشان مدح نمی کردند بلکه فقط به خاطر اینکه خلیفه ی مسلمین بودند اینگونه صفات زیبا را به آنها نسبت می دادند.[۱۵۴]
۳- مدح عقلانی: که دارای جنبه ی عقلانی بوده و دارای عمق و تفکر فلسفی است و آن مدحی است که برای دریافت پاداش و صله سروده نمی شود.
از جمله شعرایی که به این مدح پرداخته اند ابوالعلا معری (۴۴۹هجری) فیلسوف و ادیب معروف می باشد. وی از اسلوب قدما پیروی می کرده و به قول خود هیچ گاه برای پاداش کسی را مدح نکرد.[۱۵۵]
بر خلاف نظر برخی از معاصرین وی مصلح نبوده و به هجو پیامبر(ص) اقدام نکرده است بلکه قطعه بلندی در کتاب «اللزومیات» او به چشم می خورد که در مدح نبوی است[۱۵۶] که در فصل بعد به برخی از ابیات او اشاره می کنیم.
به دلیل جلوگیری از طولانی شدن مطالب از ذکر کردن انواع دیگر مدح و شاعران مدیحه سرا در این دوره خودداری می نماییم.
۳-۵-۳-۲- جایگاه مدح نبوی در عصر عباسی
مدیحه سرایی درباره ی پیامبر(ص) در دوره عباسی اول به سبب شرایط داخلی و سیاسی و وضع نابسامان اقتصادی، شکوفایی و پیشرفت چشمگیری نداشت و مدایح نبوی در این دوره نیز جزء اندکی که از عشق و اخلاص به پیامبر(ص) روییده اند، غالباً در حاشیه آمده اند نه در متن و کاسب کارانه و برای منافع شخصی خود شاعر بوده است نه صادقانه، و از جانب جریانهای فکری و سیاسی توجیه گرایانه بوده اند و نه از سر اخلاص، اما رفته رفته و با گذشت دوره ی عباسی اول زمینه برای آن مهیا می شد و شاعران برای رهایی از مشکلات و گرفتاری های و برخوردار شدن از شفاعت پیامبر(ص) و اهل بیتش به آنها متوسل می شدند.[۱۵۷]
عکس مرتبط با اقتصاد
ترفندهای سیاسی و مذهبی عباسیان و داعیان ایشان، در رسیدن به قدرت و از پی آن، اشاعه و تبلیغ مبانی مشروعیت حاکمیت خویش از طریق راویان و شاعران مدیحه سرا، موجب شده بود که مدایح شعری شاعران متعهد و شیعی در موضوع و مضامین، سبک و عاطفه و اهداف، متأثر از فضای سیاسی و مذهبی حاکم بر آن دوران باشد.[۱۵۸]
بنابراین با توجه به شرایط اوضاع سیاسی این عصر که در فصل دوم به توضیح آن پرداختیم، بیشتر مضمون شعر در این دوره مربوط به مسئله ی وصیت پیامبر(ص) و شایستگی خلافت و شرح آیات و احادیثی است که وصایت پیامبر اکرم(ص) را اثبات می کند. لذا باید برای بررسی مدایح پیامبر(ص) به اشعار مذهبی که شعرای شیعی و علوی درباره ی حقانیت اهل بیت(ع) سروده اند مراجعه کنیم.
۳-۵-۳-۲-۱- تأثیر ترفندهای سیاسی و مذهبی عباسیان بر سبک مدایح شعرای اهل بیت و پیامبر(ص)
الف)- از آنجا که محوراصلی مدایح شعرا در این دوره، پیرامون اهل بیت پیامبر(ص) و دفاع از حقانیت و وصیت ایشان برای خلافت بود، سرایندگان در قصاید خود از سبک متداول، که به گریه بر اطلال و خرابه های باقی مانده از دیار و کاشانه ی محبوب و تغزل به او آغاز می شد عدول کرده و مدایح خود را با عشق و علاقه و عطوفت نسبت به امامان پاک نهاد، آغاز کردند.
البته مبدع این روش کمیت شاعر اموی می باشد که نوآوری خود را در قصیده ی بائیه ای در مدح خاندان رسالت به رخ می کشد و می گوید:
طَرَبتُ وَ ما شُوقاً الی البیضِ اَطرَبُ و لا لعِباً منّی و ذو الشَببِ یَلعَبُ
که به این قصیده در بخش مدح پیامبر(ص) در عصر اموی، اشاره شده است.
این سبک نیز در عصر عباسی رایج شد چنان چه دیک الجن حمصی می گوید:
یا عینُ لالِلغَضا وَ لا الکُتُُبِ بکا الرّزایا سِوَی بُکا الطَرَبِ
یا عینُ فِی کربلا مقابِرُ قَد تَرَکنَ قَلبی مقابِرَ الکُرَبِ
در این قصیده شاعر از دیدگان خود می خواهد که بر اطلال و دمن نگرید و به غیر از آنچه که دیگر شعرا بر آن می گریستند گریه کند، و از چشمان خود می خواهد که گریه بر سرزمین محبوب را به فراموشی سپرده و بر دشتی که دلبران واقعی با اجساد بی جانشان در آن آرمیده اند گریه کند.
ب)- استناد بر حقایق تاریخی و استشهاد از قرآن و حدیث:
مداحان در آن دوره تمامی عقل و نیروی خویش را در راه اثبات عقاید خود یعنی حقانیت اهل بیت(ع) به امامت، نهادند و آنان پی در پی برای تأکید و اثبات این حقانیت غضب شده، دلیل و برهان از قرآن و احادیث می آوردند و دیگران را وادار به اعتراف می نمودند.[۱۵۹]
فصل چهارم
مدح پیامبر در شعر (شعرای عصر عباسی)
خلاصه فصل چهارم
مدایح نبوی همواره در طول تاریخ ادبیات عربی پس از اسلام یکی از موضوعاتی است که شاعران به آن توجه داشته اند و سبب فخر شاعران شده است. صفات والا و روحانی پیامبر (ص) و ارادت ادبای عرب به خاتم الانبیاء سبب شده که این شخصیت بی نظیر حضوری پر رنگ در ادبیات عربی چه در نثر و چه در شعر داشته باشند ادبیات عرب در طول تاریخ اسلام از دوره اسلامی تا عصر حاضر مزین به نام پیامبر (ص) و ذکر صفات و ویژگی های شخصیتی این ابرمرد تاریخ بوده و شعرای عرب زبان زیباترین آثار خود را در وصف این شخصیت بی همتا خلق کرده اند.
در عصر عباسی با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی بیشتر شاعران در مدایح خود به اصل و نسب پیامبر (ص) و ماجرای غدیر و وصیت ایشان اشاره کرده اند در این پژوهش سیره تابناک پیامبر (ص) از کتب و مراجع معتبری مورد بررسی قرار گرفته است و بسیار شگفت انگیز است که باهمه عنادها و غرض ها و دست های آلوده این اطلاعات درباره سیره پیامبر (ص) به دست مسلمانان و مورخان حقیقت نگار بدون تصرف رسیده است و با توجه به این که در این پژوهش به صفت برتری پیامبر (ص) بر سایر انبیاء پرداخته شده است همین مطلب با مقایسه با زندگی سایر انبیاء بهترین گواه بر عظمت و جلال این نقاوه هستی و فروغ ابدیت می باشد و اکثر شاعران دوره عباسی در اشعار خود به این صفت پیامبر و دیگر صفات والای ایشان اشاره کرده اند.
۴-۱ نگاهی به زندگی پیامبر (ص) از ولادت تا رحلت در میان مدایح شعرای عصر عباسی
صفحات تاریخ گواهی می دهند که زندگانی رهبر عالیقدر مسلمانان از زمان تولد و آغاز کودکی تا روزی که به مقام شامخ پیامبری برگزیده شد پر از حوادثی است که نمونه کمال انسانی در آنها نمودار است و اگر تمام این حوادث شگفت انگیز را که پاره ای از آنها جنبه فوق العادگی داشته باصطلاح بپایه کرامت و اعجاز می رسیده بررسی کنیم در می یابیم که رویهم رفته این اوضاع و علائم اجمالاً شهادت می دهد که دوران حیات و سرگذشت محمد یک زندگی عادی نبوده است.[۱۶۰]
۴-۱-۱- اصل و نسب و خاندان پیامبر (ص)
از خصوصیات مهم پیامبر (ص) اصالت خانوادگی اوست و حضرت علی (ع) بر برتری و برجسته بودن عشیره و نسب رسول اکرم (ص) اشاره کرده و می فرمایند: «کانَ رسول الله (ص) اکرمهم (الناس) عشیره» عشیره و قبیله ی پیامبر گرامی ترین قبایل بود. و در جای دیگر فرموده اند: «اکرم خلق اللهِ حسبا»: پیامبر در میان خلق خدا دارای گرامی ترین اصل و نسب بود.[۱۶۱]