ثانیا: کسی که امروز مشهور شده و به مقامی رسیده، ممکن است در آینده ای نه چندان دور، در اثر دگرگونی ارزش ها و یا ضوابط و روابط اجتماعی، از اوج عزت و شهرت به حضیض ذلت فرو افتد.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
ثالثا: شهرت طلبی امری نسبی است؛ زیرا در هر مکان و زمان این احتمال نیز وجود دارد که افراد دیگری باشند که در مقامی بالاتر و از شهرت بیشتری برخوردار باشند.[۱۵۹]
۲-۱-۴٫ عشق و زیبایی
عده ای از افراد، رسیدن به معشوق خود را هدف قرار داده و برای رسیدن به او از هیچ تلاشی فرو گذار نمی کنند و تمام انرژی و وقت خود را صرف رسیدن به این هدف پوچ و بی معنی می کنند.
این حالت که عموما در دوران نوجوانی در بسیاری از نوجوانان مشاهده می شود، اگر حالتی خفیف و زودگذر باشد که ناشی از اقتضای این سنین است، چندان مهم نیست. اما متأسفانه بعضی اوقات این حالت در افراد ادامه پیدا می کند و تعادل روحی و روانی را از آنان می گیرد[۱۶۰] و به دنبال آن مشکلاتی به وجود می آید که امروزه در جوامع بشری و حتی در جامعه ی اسلامی خودمان، روزانه شاهد مشکلات ناشی از این حالات در افراد هستیم. جنایاتی که به وجود می آید، فساد و بی بند و باری، بی حیایی و بی عفتی و هزاران مشکل دیگر که ما شاهد آن هستیم و در این جا در صدد بیان این مشکلات نیستیم، اما واقعیتی است که در جوامع امروز وجود دارد و روزبه روز هم در حال گسترش است و بسیاری از این مشکلات که ریشه یابی می شود، دلیلش یک عشق واهی و پوچ بوده که به سر انجامی هم نرسیده.
بنابراین، همه مخصوصا جوانان و نوجوانان باید به هوش باشند که این را هدف در زندگی خود قرار ندهند؛ چون تنها چیزی که برایش به بار می آورد، عقده وحقارتی است که به سادگی نمی توان آن را از بین برد و در عوض تعادل روحی و روانی خود را از دست می دهد و قدرت تفکر و تعمق نیز از فرد گرفته می شود.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.
۲-۱-۵٫ رفاه و آسایش
بسیاری از انسان ها تنها هدفشان از زندگی، رسیدن به رفاه و آسایش است و تمام سعی و تلاش خود را می کنند که زندگی مجلل و مرفهی برای خود فراهم کنند. در حالی که رسیدن به رفاه نمی تواند به عنوان هدف در زندگی تلقی شود، بلکه تأمین زندگی از وسائل زندگی است نه این که بتواند هدف قرار بگیرد.
اگر رفاه و آسایش می توانست به عنوان هدف انتخاب شود، پس افراد مرفه دیگر نباید در زندگی به دنبال چیز دیگری باشند، در حالی که می بینیم بسیاری از این افراد نیز به دنبال اهداف دیگری از جمله: علم و دانش و یا جاه و مقام هستند.
علاوه بر این، اگر رفاه و آسایش که در واقع وسیله است به عنوان هدف قرار بگیرد، اگر فرد به این هدف خود نرسد و با مشکل مواجه شود، دچار سرخوردگی شده و حتی نسبت به زندگی بدبین خواهد شد، مشکلی که در جامعه ی امروز خود، بسیار شاهد آن هستیم.
۲-۱-۶٫ خوش گذرانی و لذت جویی
گروهی از انسان ها نیز خوش گذرانی را هدف خود قرار داده و می کوشند تا از عمر خود حداکثر استفاده را در این راه بکنند، در حالی که این هم نمی تواند به عنوان هدف قرار بگیرد؛ چون فرد را در زندان نفس اماره قرار داده و اجازه نمی دهد تا انسان گرفتار شده در این زندان، گامی به هیچ یک از قلمروهای متعالی حیات بردارد، و سرانجام انسان را خسته کرده و به سوی پوچی و منفی بافی خواهد کشاند.[۱۶۱]
بنابراین، مواردی که ذکر شد هیچ کدام نمی تواند به عنوان هدف در زندگی انسان تلقی شود، بلکه این ها همه وسیله هستند که اگر درست به کار گرفته شوند و جنبه ی مثبتشان مورد توجه قرار بگیرد، می توانند انسان را به هدفی والا برسانند و نباید وسیله را با هدف یکی دانست، بلکه باید این دو را از هم تفکیک کرد.
۲-۲٫ غایت شناسی حیات انسان از دید فارابی
فارابی از جمله فیلسوفانی است که برای زندگی انسان ارزش قائل است و این ارزش گذاری به دلیل ارزشی است که برای خود انسان در نظر می گیرد و او را بالاترین موجود عالم طبیعی می داند. اما وی به دنبال این ارزش گذاری، قائل به وجود غایت برای حیات انسان است و این که انسان باید در زندگی هدفی داشته باشد و به دنبال آن حرکت کند.
اما این که وی چه چیزی را به عنوان غایت حیات انسان مورد توجه قرار می دهد، بحثی است که در این جا به آن می پردازیم، اما قبل از آن می پردازیم به بحث مدن فاضله و غیر فاضله ی فارابی که وی این تقسیم بندی را بر روی جوامع انجام داده و اهداف آنان را در زندگی شان مورد بحث قرار داده و در نهایت هدف اصلی زندگی را بیان کرده، که در این جا به این مباحث می پردازیم:
۲-۲-۱٫ غایت حیات در مدینه های مورد نظر فارابی
فارابی اجتماعات انسانی را به دو دسته ی کلی تقسیم می کند و مبنای این تقسیم بندی، بر اساس نوع ریاست و اهداف و غایات آن ها و نیز آراء و عقاید مردم می باشد، که آن دو دسته عبارتند از: مدینه ی فاضله و مدینه ی غیر فاضله.
فارابی در تعریف مدینه ی فاضله می گوید: «المدینه التی یقصد بالاجتماع فیها التعاون علی الأشیاء التی تنال بها السعاده فی الحقیقه، هی المدینه الفاضله.»[۱۶۲]
یعنی مدینه ای که هدف اصلی از اجتماع در آن همکاری در اموری است که موجب رسیدن به سعادت می شود، مدینه ی فاضله است.
اما مدینه ای که هدف اصلی از اجتماع در آن همکاری در اموری است که انسان را از سعادت دور می کند و به شر و بدی نزدیک می کند، مدینه ی غیر فاضله است.
همان طور که از تعاریف به دست می آید، انسان فقط در مدینه ی فاضله می تواند به سعادت برسد، اما مدینه های دیگر که با مدینه ی فاضله در تعارض هستند، به سعادت نمی رسند که خود این مدینه های غیر فاضله به انواع مختلفی تقسیم می شوند که عبارتند از: جاهلیه، فاسقه، مبدله و ضاله که به ترتیب مشخصات اصلی هر یک از این مدینه ها و هدف زندگی هر یک مورد بررسی قرار می گیرد:
۲-۲-۱-۱٫ مدینه ی جاهلیه
مدینه ای که مردم آن نه سعادت را می شناسند و نه به آن اعتقاد دارند و اگر هم به سوی آن هدایت شوند، نه می فهمند و نه به آن اعتقاد پیدا می کنند و به خیرات، فقط آن اندازه علم دارند که در ظاهر فکر می کنند خیر هستند، یعنی به اموری که در ظاهر تصور می شود که غایات زندگی و هدف های نهایی زندگی است علم دارند که عبارتند از: تندرستی، توانگری و بهره گرفتن از لذات مادی و یا این که در برآوردن امیال و هواهای نفسانی خود آزاد باشند و این که نزد مردم احترام داشته باشند و فقط این امور را مایه ی سعادت و خوشبختی می دانند و به اعتقاد ایشان، فردی که همه ی این ها را داشته باشد به سعادت حقیقی و واقعی دست پیدا کرده است.
مدن جاهلیه بر حسب اغراض و اهداف به انواع مختلف زیر تقسیم می شوند:
الف- مدینه ی ضروریه: هدف زندگی در مدینه ی ضروریه، رفع احتیاجات ضروری زندگی بوده و در جهت به دست آوردن آن چه که قوام تن انسان بدان وابسته است از جمله: غذا و تولید مثل، تلاش می کنند. اینان در زندگی فقط به ضروریات اکتفا می کنند و آن را از راه های مختلف مثل: زراعت، دامپروری و حتی دزدی، چه به صورت آشکار و چه پنهان تأمین می نمایند.
ب- مدینه ی نذاله: هدف زندگی در این مدینه رسیدن به ثروت و مکنت است، ایشان ثروت و توانگری را هدف می دانند و از آن فقط در حد احتیاجات ضروری استفاده می کنند. در این جماعات بخل و احتکار رواج دارد و مال اندوزی، آرمان نهایی همگان است.
ج- مدینه ی خست و شقوت: هدف مردم این جامعه، بهره گیری از حداکثر لذات است. خواه لذات محسوسه باشد، خواه متخیله. اعمال و فعالیت های اعضای این جامعه از حد ضروریات حیات گذشته و به مرحله لذت پرستی و تمتع کامل می رسد.
د- مدینه ی کرامت: هدف مردم از اجتماع در این مدینه، معاونت یکدیگر در رسیدن به احترام است. احترام قولی و فعلی، به نحوی که هم مورد احترام مدن دیگر و هم در میان خود محترم باشند.
ه- مدینه ی تغلبیه: هدف زندگی در این مدینه، معاونت یکدیگر در راه چیرگی و غلبه است تا بدین وسیله دیگران مقهور و خوار شده و مقاومتشان در هم بشکند.
۲-۲-۱-۲٫ مدینه ی فاسقه
مردم مدینه ی فاسقه سعادت را می شناسند و به آن معتقدند، اما در عمل بر وفق هواهای خود و اهداف مدینه ی جاهلیه عمل می کنند. بنابراین، تعداد مدن فاسقه نیز به تعداد مدن جاهلیه می باشد.
مردم مدن جاهلیه و فاسقه از لحاظ عملی همانند یکدیگرند و از لحاظ نظری متفاوتند؛ زیرا که مردم مدن فاسقه سعادت را می شناسند ولی مردم مدن جاهلیه نسبت به سعادت جاهلند. در هر حال نتیجه اعمال مردم مدن جاهلیه و فاسقه جدایی از سعادت حقیقی است.
۲-۲-۱-۳٫ مدینه ی مبدله
مدینه ی مبدله همان مدینه ی فاضله است که در اثر رسوخ عقاید و افکار غلط تغییر ماهیت و هویت داده و به واسطه جهل و نادانی مردمان، آغشته به انحرافات و تباهی ها شده است.
بنابراین، رسوخ عقاید فاسد و جهل مردم، مدینه فاضله را استحاله نموده و تبدیل به مدینه ی مبدله کرده است.
۲-۲-۱-۴٫ مدینه ی ضاله
مردم مدینه ی ضاله در اثر تلقین افکار و اعتقاداتی، اصول و مبادی سعادت، برایشان دگرگون شده و به طریقی کشانده شده اند که به هیچ وجه به سعادت دست پیدا نمی کنند.[۱۶۳]
بنابراین، از دیدگاه فارابی تمام مدینه های مورد نظر وی به غیر از مدینه فاضله، هدف هایی در زندگی دارند که نه تنها به وسیله آن اهداف به سعادت نمی رسند، بلکه بر عکس با این اهدافی که در زندگی در پیش می گیرند از سعادت هم دور می شوند و این اهداف نمی توانند آهداف ایده آل در زندگی باشند و در واقع این ها همان وسیله هستند که در بحث قبل بیان شد. و در بین این مدن، فقط مدینه ی فاضله است که به سعادت می رسد.
آراء فارابی در باب مدینه ی فاضله و همچنین نظرات وی در خصوص انواع مدینه های غیر فاضله می تواند الهام بخش بسیاری از مباحث اجتماعی و سیاسی و فرهنگی جامعه ی ما باشد، که در این خصوص از مدینه ی فاضله به عنوان جامعه ی بی طبقه ی توحیدی و از مدن غیر فاضله به ترتیب تعابیر زیر به کار رفته است:
۱٫جامعه دست به دهن (مدینه ضروریه)
۲٫جامعه سوداگرانه (مدینه نذاله)
۳٫جامعه سرمایه داری آمریکایی (مدینه خست)
۴٫جامعه سرمایه داری بازاری (مدینه کرامت)
۵٫جامعه سرمایه داری از نوع هیتلری سرمایه داری دولتی (مدینه تغلبیه)
۶٫جامعه سرمایه داری اسلامی (مدینه فاسقه)
۷٫جامعه مرتد (مدینه مبدله)
۸ .جامعه گمراه (مدینه ضاله)[۱۶۴]
۲-۲-۲٫ غایت حقیقی حیات انسان
فارابی، غایت حقیقی حیات انسان را رسیدن وی به سعادت می داند، چون معتقد است که انسان باید سعادت را بشناسد و آن را غایت کار و هدف زندگی خود قرار دهد و تمام کارهای خود را در راستای رسیدن به آن انجام دهد. بنابراین، اگر انسان سعادت را به درستی شناخته باشد ولی آن را غایت و هدف زندگی خود قرار ندهد و به سوی آن اشتیاقی پیدا نکند و یا اشتیاقش برای رسیدن به سعادت سست باشد، در واقع چیزی را غایت و هدف زندگی خود قرار داده و توان خود را بیهوده در راهی صرف کرده و به کار گرفته که سعادت حقیقی نیست، در این صورت آن چه برایش به حاصل می شود، جز شر چیز دیگری نیست.[۱۶۵]
از این که فارابی نتیجه هدف قرار دادن چیزی غیر از سعادت را در زندگی، شر می داند، روشن می شود که وی هدف زندگی را سعادت می داند، همان چیزی که در واقع انسان برای آن آفریده شده و هدف از آفرینش انسان همین رسیدن به سعادت است و تعقلات بشری نیز در راستای رسیدن به سعادت می باشد، همان طور که عقل فعال که مؤثر در دستگاه آفرینش می باشد، هدفش رسانیدن انسان به سعادت می باشد و سعادت از نظر فارابی همان معرفت به مبدأ اولای هستی است.
۲-۳٫ غایت شناسی حیات انسان از دید علامه طباطبایی
علامه طباطبایی نیز از جمله فیلسوفانی است که برای انسان ارزش زیادی قائل است و با توجه به این که برای انسان دو بعد قائل است؛ بعد روحی و جسمی، برای حیات انسان نیز ارزش زیادی قائل است و زندگی را پوچ و بی معنا نمی داند بلکه معتقد است آفرینش انسان و جهان هدف دار بوده و هر چیزی در این جهان برای رسیدن به هدفی آفریده شده است.
بنابراین، با توجه به این جهان بینی وی از هستی و آفرینش در این بخش برآنیم که بدانیم که انسان در زندگی چه هدفی دارد؟ و آیا هدفش در راستای خلقت او می باشد یا نه؟
برای رسیدن به این منظور ابتدا هدف زندگی در جوامع غیر دینی، هدف تمدن، هدفی که هر فرد مسلمان در زندگی می تواند داشته باشد و همچنین هدفی که اسلام برای زندگی تعیین کرده، مورد بحث قرار می گیرد و در آخر غایت حقیقی که هر فردی در زندگی می تواند داشته باشد، بیان می شود تا مشخص شود که آیا غایت حقیقی زندگی انسان با غایتی که در جوامع غیر دینی و هم چنین غایتی که تمدن برای زندگی انسان در نظر گرفته، یکی است؟ و آیا این هدف همان هدفی است که یک فرد مسلمان در زندگی در پیش گرفته و به دنبال آن حرکت می کند؟
۲-۳-۱٫ هدف زندگی در جوامع غیر دینی
بدون تردید هر اجتماعى با هدف و غرض واحدى که مشترک بین همه افراد مختلف باشد به وجود مىآید. هدف، روح واحدى است که در همه جوانب جامعه مساوى و با هرکدام به نحوى متحد است.
غرض و هدف در نوع جوامع موجود غیردینى، بهره مند شدن از مزایاى زندگى مادى به صورت دسته جمعى است؛ یعنى همان هدف زندگى دنیوى انسان، ولى به صورت اشتراک بین افراد، نه به صورت منفرد.[۱۶۶]
بنابراین، افراد هر اجتماعی برای این که بتوانند به راحتی در کنار هم زندگی کنند، هدفی را در پیش می گیرند که آن هدف متناسب با نوع آن جامعه است. حال اگر جامعه ای غیر دینی باشد و از تعلیمات دینی بهره مند نشده باشد، هدفی که افراد آن جامعه در زندگی در پیش می گیرند، متناسب با نوع جامعه ی آنان است، که در جوامع غیر دینی هدف و غرض از زندگی، بهره مند شدن و استفاده کردن از مزایای زندگی مادی است، و فقط مادیات مد نظر است و هیچ توجهی به مبدأ به وجود آورنده ی این امکانات ندارند.
پس، در این گونه جوامع به دلیل این که پایبند به هیچ دین و مذهبی نیستند، فقط به دنبال این هستند که از امکانات در جهت گذران زندگی خود استفاده کنند و متوجه این نیستند که چه کسی این امکانات را در اختیارشان قرار داده است. بنابراین، هدفی که این جوامع دارند، هدف ایده آلی نیست و شایستگی آن را ندارد که انسان را به مقصد اصلی برساند و جایگاه او را در دستگاه آفرینش مشخص سازد.
۲-۳-۲٫ هدف تمدن برای زندگی انسان
در این جا برای این که مشخص شود تمدن چه هدفی برای زندگی انسان در نظر دارد، ابتدا مقایسه ای می کنیم بین جامعه ی اسلامی ودنیای متمدن امروز تا ببینیم آیا دنیای متمدن امروز می تواند انسان را به هدف اصلیش که همان هدف جامعه آرمانی اسلامی است برساند؟
۱٫ در جامعه ی اسلامی ایمان به خدا در سرلوحه ی برنامه ی زندگی فردی و اجتماعی قرار دارد، ولی در جامعه ی متمدن امروز اگر ایمان به خدا هم باشد، پایه و اساس زندگی نیست.
اثری که ایمان و خدا شناسی ایفا می کند بر هیچ کسی پوشیده نیست و نتایج مهمی را نیز به دنبال دارد. از جمله این که باعث تنظیم وضع زندگی می شود، باعث ایجاد صفات مثبت و پسندیده در بین افرد اجتماع می گردد، باعث تقویت روحیه ی افراد می شود و بسیاری از نتایج مثبت دیگر که احتیاج به بیان ندارد.
جامعه ی متمدن امروز این تکیه گاه بزرگ را از دست داده و روز به روز متزلزل تر و بی بنیادتر می شود. دنیای امروز به دلیل این که از این تکیه گاه ( ایمان به خدا ) دست بر داشته و فقط به مادیات توجه می کند، جامعه ای سست و بی پایه است.
اما جامعه ی آرمانی اسلامی در عین این که از همه ی مزایای زندگی مادی و امکانات آن استفاده می کند، و به پیشرفت های علمی زیادی دست پیدا می کند، ایمان به خدا را در درجه ی اول اهمیت قرار می دهد. چون از دیدگاه اسلام، بشر فقط محدود به تن و بدن مادی نیست، بلکه دارای روح و روان است و این روح فقط به چیزهای مادی قانع نمی شود و اگر تمام امکانات هم برایش فراهم باشد و حتی در عالی ترین کاخ ها هم به سر ببرد اما احتیاجات او برآورده نشود، همیشه حیران و سرگردان است و در برابر کوچک ترین گرفتاری و مشکل از پا می افتد، چون تکیه گاهی ندارد که به آن تکیه کند و خود را قانع سازد.