و آیا رسانه های رسمی توانسته اند که کاملاً ایفای نقش نمایند؟؟
سؤالات چهارگانۀ سرنوشتسازی که باید برای پاسخ گویی به آن ها تلاش کنیم، زیرا پاسخ گفتن به آن ها همان چیزی است که بر ضرورت ایجاد این تألیف تأکید دارد.
قطعاً چاپخانهها میدانند میزان نیاز به تألیفات کودک تا چه اندازه است ؟و روی این پدیده سرمایه گذاری تجاری می کنند، و بیشتر وقتها بدون در نظرگرفتن اصول، علمی، تربیتی، روانی و عقیدتی نوشتههای فراوانی را ارائه مینمایند زیرا چنین میپندارند که سادگی ساختار و امکان درک و فهم، دو اصل اساسی در نشر کتاب به شمار میآیند، به همینخاطر ترجمههایی مخالف با عقیدۀ اسلامی ما، پر از شعارها و نمادها و اقدامات غیراسلامی مینویسند که شیوه های رفتاری و عادتها و باورهای غربی را بیان می کند و کافیست بدانی که یکی از مدرسههای ویژه در یک کشور بزرگ و مسلمان عربی یک داستان انگلیسی پر از صحنههای جنسی و روابط حرام بین پسر و دختر را تدریس میکرد.این موضوع روزنامهنگاری آن زمان را به خود مشغول کرده بودو وزیر آموزش و پرورش این کشور دستور متوقف نمودن تدریس این داستان را صادر کرد، و این مسأله به این جا ختم نمی شود، بلکه همانطور که گفتیم، چاپخانهها به این موضوع اهمیتی نمیدادند که برای این نوشتهها یک هیئت نظارت وبررسی دراختیار گیرند تا آن ها را از لحاظ روان شناسی و تربیتی ارزیابی نمایند. زیرا آنها جنبه های خطرناک این امر را درک نمیکردند، علاوه بر کتابهای ترجمه شده و سریالهای تصویری تلویزیونی سرشار از تخیلات بیمارگونه و ماجراجوییهای میانتهی که با واقعیت زندگی و دورهای که کشورهای در حالتوسعه درآن به سر میبرند، بیارتباط هستند؛ کتابها و فیلمهایی که در آینده هم هیچ چیزی در کودک جهت باورپذیری علمی، عملی و واقعی، که زمینه ساز نوآوری و ابتکار برای او باشد، ایجاد نمینماید. همانطور که به اساس عقیدۀ اسلامی و اصول آن اهمیتی نمیدهد بلکه آن را نمی شناسد … البته همه چاپخانهها (مراکز نشر) چنین دیدگاهی ندارند؛ چرا که در مصر و عربستان سعودی و کویت و کشورهای دیگر سازمان های اصیلی زیر نظر کارشناسان تربیتی و متخصصان ادبیات کودک وجود دارد، که در این راستا به نقش سازنده و پیشرو خود در کتاب یا مجلۀ کودکان، و یا صفحۀ ویژۀ کودکان در بعضی از روزنامهها وهفته نامهها میپردازند.
اما در مورد نویسندگان بخش کودک کمتر گروهی توانسته اند که مسأله کودک را باور کنند و نیازهای شدید اورا به آن چه که سبب افزایش سطح فکری، روحی و روانیش می شود درک نمایند، و ابزار آن را در اختیار گیرند. البته بعضیها به طور کامل به این مسأله میپردازند و با هدایتگری و روشنبینی شروع به نوشتن برای کودکان می کنند.
اما اکثریت قریب به اتفاق مولفان، این کار را آسان پنداشته، واز جایی که گمان منفعت داشتند ضرر کردند و براساس هیچ طرح و نقشه ای حرکت نکردند، و خودشان را به طور کامل برای رویارویی با این وظیفۀ دشوار یعنی نوشتن برای کودک آماده نساختند. اینان با چاپخانههای تجاری در مسیر فاسد خود مشارکت نموده، و میل بازار کتاب های کودک را گران دانستند و مغرضانه یا بدون هیچ نیتی در باغ سبز نشان دادند، همه میدانند که نیت خیر به تنهایی سبب ایجاد ادبیات ریشه دار تأثیرگذار و صادق برای کودک نیست، به یقین ما خواستار نویسندگانی شایسته هستیم که به کودک وفادار باشند و در برابر این رسالت سر تسلیم فرود آورند و مانند کامل کیلانی، محمد هواری، محمدسعید عریان، محمد عطیه ابراشی، أمیر الشعراء، محمود أبوالوفا، بهیجه صدقی، أمین دویدار، محمد زهران، حسن توفیق، سید قطب، توفیق بکر، محمد عبدالمطلب، حامد قصبی، علی فکری و اساتید دیگر[۷]. همان طور که خواستار تاسیس مجلههایی به شیوۀ مجلههای سندباد، سمیر، بابا صادق و «افتح یا سمسام» و دیگر مجلات مشابه اینها هستیم. اما وزارتخانههای علوم یا آموزش و پرورش در سرزمین عربی ما درحقیقت همان سازمانهای مشخصی هستند که توانستند نقشی مثبت و علمی در تهیه و ارائه نوشتههای کودکان درزمینه شعرونثر ایفا نمایند. اینها بیشتر مواقع کمیتههای تخصصی، کارشناسان شایسته، و برنامه های هوشیارانهای برای این کار را در اختیار داشتند.
و برنامه های اولین مرحلۀ پژوهششان در بردارندۀ بسیاری از امور مناسب با کودک بود؛ بنابراین سطح علمی، اخلاقی، دینی، و ادبی کودک را بالا میبرد، همچنین مسئولان آموزش وپرورش اولین کسانی بودند که خواستار توجه نمودن به ادبیات کودک شدند و این که که حق کودک به طور دقیق و منظم و درست به او داده شود زیرا این مساله تأثیر بسیار مهمی بر آیندۀ کودک و جامعه دارد.
بیشترین تمرکزشان بر روی ارزشهای مذهبی، تاریخی، ملی و علمی بود و اگر به دلیل پاره ای از دخالتهای سیاسی و عقیدتی جهتدار نبود، مدرسه میتوانست به طور کامل ایفای نقش نماید، و بزرگترین و شگفت انگیزترین نتیجهها را ایجاد نماید. اینجانب به طور مستقیم شاهد تلاش وزارتهای علوم و آموزش و پرورش در این زمینه بودهام.
آن هنگام که تعدادی از داستانها را برای دانشجویان نوشتم از جمله آنها داستان (الیوم الموعود) است که دربارۀ جنگهای صلیبی است، و داستان «رمضان العبور» در مورد جنگ با اسرائیل در سال ۱۹۷۳ و داستان «الطریق الطویل» است. وزارت آموزش و پرورش به شدت خواستار اصلاح و تنظیم تألیفات نویسندگان بزرگ است حتی برای کتاب خانه های مدارس کتابهایی مشخص و هماهنگ با سیاستهای پرورشی انتخاب مینماید و کمیتههایی را برای این انتخاب براساس قانونهای از پیش تعیینشده تشکیل میدهد.
این گواهی به حق است.
آن چه که مدرسه بدان نیاز دارد این است که چگونه در کودک انگیزه مطالعه کردن را ایجاد نماید چرا که شیوه های تدریس و امتحانهای بینتیجه کودک را به خوانندۀ خوبی تبدیل نمی کند، و بیشتر وقتها یک داستان معین یا کتاب فرهنگی (کتابهایی دارای یک موضوع یکسان) به مادهای مثل فیزیک یا ریاضی تبدیل می شود، و کودک یا دانش آموز موضوعاتی را در آن ها مشاهده می کند که در آنها سوالهایی برای کودک پیش خواهد آمد و این مسئله دیگریست که سزاوار تحقیق و بررسی و دادن پیشنهادات مشخص و کامل است.
اما در مورد تبلیغات رسمی، به ویژه در مورد رادیو و تلویزیون و روزنامه بدون هیچ مشکلی صحبت کن. فکر نمیکنم که آسیبهای تبلیغات برروشن فکران وفادار سرزمینمان پوشیده باشد، زیرا میل شدید تبلیغات به سرگرمی و تحریک و تشویق باعث از بین رفتن بسیاری از ارزشهای فکری و علمی شده است، و این بدین معنا نیست که ما مخالف ارزشهای هنری یا زیباشناختی هستیم، چرا که اینها اصولی هستند که نمیتوان آن هارا نادیده گرفت، ولی خواسته ما این است که خون پاک اسلامی بدون هیچ سم و میکروبی در رگهای گونه های ادبی تبلیغاتی جریان داشته باشد وگرنه در غیر این صورت، عاقبت تلخ و ناگواری در انتظار خواهد بود.
گذشته از این موارد…
به راستی که تاریخ ادبیات کودک مرحلههای زیادی را پشتسر گذاشته، و در میان بتپرستی، خرافه و افسانه های قدیمی پیوسته در حالتغییر بوده است و حوادث بزرگ تاریخ با جریانهای جنجال برانگیز و شخصیتهای اثرگذار را همراهی نموده و از میراث جهانی شرق و غرب تاثیر پذیرفته، همان گونه که در برگیرندۀ بسیاری از عقیدهها، اندیشهها و رفتارهای برآمده از هر جایی بوده است، از اندیشه های ایرانیان قدیم گرفته تا هندیها، رومیها، یونانیها ،فرعونیان و افراد دیگر، اما نمایانشدن خورشید اسلام پدیدهای جهانی و شگفتانگیز و به تمام معنا گسترده وفراگیر بود.
به درستیکه اسلام پایه و اساس فکری، رفتاری و هنری تمامی کشاکشهای زندگی را استوار گرداند. دوره های شکوفایی اسلام تداوم داشت ودر این دوران حقوق کودک در زندگی، مال، مراقبت و آموزش موردمحاسبه قرار میگرفت و تمدن اسلامی تنها به وسیله بزرگمردان دین که در دریاهای علم و معرفت غوطهور شدند و با اطمینان اهمیت تربیت درست کودک را درک کردند، به پا خاست و اثرگذار شد.
تمدن را مردان قوی و با ایمان میسازند.
اعتقاد و باور درست، آن را رشد داده و نگهداری می کند.
از لحاظ منطقی و تاریخی هیچ ملتی به موفقیت بالایی دست پیدا نمی کند و تمدنش برتری نمییابد مگر این که بچههایش در یک فضای درست و سالم تربیت شوند.
آیا قبل از هر چیز این مطلب را بیان ننمودیم که مسئله کودک همیشه از اولویت برخوردار بوده و میباشد؟؟
ادبیات کودک؛ هدف یا وسیله
ادبیات کودک به خودی خود یک کار آفرینشی و بینظیرست و هر جایی که نوآوری وجود داشته باشد، سختیهای فراوانی در راه رسیدن به آن قراردارد، چرا که سبک هنری پخته و کامل یا نزدیک به کمال، نیاز به آگاهی، دانش ، استعداد و آشنایی دقیق با انواع خصوصیات متفاوت دارد، همان طور که ادبیات کودک هم زمان چکیده فرهنگ، مضمون، ارزشها و آرزوهای آینده است، و ما میتوانیم این مطلب را بیفزاییم که شیوۀ ایجادارتباط با کودک در حد خود – همان طور که گفته می شود- یک عمل پرورشی است که نیازمند درک کامل خلق و خوی کودک و شرایط و توانائیهای مختلف اوست.
و هدف از نویسندگی برای کودک همان طور که لیلی سالم[۸] در تحقیقات خود می گوید:
سرگرمی کودک
آگاه کردن و آموزش کودک
ترکیبی از این دو (سرگرمی، آگاهی و آموزش) میباشد.
و سرگرمی محض مردود است، زیرا ادبیات به طور کلی در هیچ دورهای فقط برای تفریح و سرگرمی نبوده است.
باید ادبیات کودک دو امر را محقق سازد؛ یکی از آن ها یاری کردن کودک جهت درک معنای زندگی، و مسئله دوم کمککردن کودک جهت شناخت خویشتن و ارتباط با دیگران است، منظور از درککردن معنای زندگی، احساسنمودن زندگی و ارزش آن است و این که زندگی طبق، معیارهای بخشش و خوشبختی، در چارچوب ارزشهای سازندۀ مثبت، شایستگی زیستن را دارد. واضح است که این آگاهی خودبهخود حاصل نمی شود، و از ابتدا کامل نیست، بلکه نیازمند تعامل، تجربه و دانش میباشد و ضمن اقدامات پیشرفته و مستمر جریان پیدا می کند و پژوهش حاضر در راستای این مفهوم ما را به نکات زیر رهنمون میسازد که:
آموزش جزء اولین هدفهای ادبیات کودک میباشد.
برای