وبر از جمله اندیشمندانی است که به بررسی رابطهی میان دین و پایگاه اقتصادی اجتماعی پرداخته است. او به پیوندهای میان انواع گوناگون دین و گروههای خاص اجتماعی و تأثیر انواع دیدگاههای مذهبی بر دیگر جنبههای زندگی اجتماعی به خصوص رفتار اقتصادی توجّه کرده است. از نظر او اساساً دین، پاسخی به دشواریها و بیعدالتیهای زندگی و کوششی برای توجیه ناکامیها و در نتیجه ابزاری برای توانمند کردن انسانها برای کنار آمدن با مشکلات و اعتماد به نفس بخشیدن به آن ها در برابر مشکلات است. مفاهیم مذهبی در پی این واقعیّت پدید میآیند که زندگی، اساساً مخاطرهآمیز و نامطمئن است. زیرا انسانها برخی چیزها را آرزو میکنند ولی آرزوهایشان همیشه برآورده نمیشود، همچنین میان آنچه تصوّر میکنند باید باشد و آنچه عملاً رخ میدهد همیشه فاصله وجود دارد. تنش ناشی از این اختلاف سرچشمهی دیدگاه مذهبی است. نیکان و منصفان، همیشه کامروا نیستند حال آنکه بدکاران غالباً کامروا هستند. دین کوششی است برای کنار آمدن با این واقعیّتهای ناگوار و انسانها تنها از طریق تماس مذهبی با جهان فراطبیعی باور میکنند که آرزوهای مادیشان ممکن است، برآورده شود. خوشبختی یا بدبختی آنان که بختیار یا شوربختاند بسته به مقامهایی است که در جامعه در اختیار دارند. نابرابریها، نه تصادفی بلکه جزئی از یک ساختار الگومند هستند. در نتیجه رویکردهای مذهبی؛ گرایش به پیوستگی با گروههای مختلف جامعه دارند. گروههای گوناگون، دیدگاههای مذهبی کم و بیش متفاوتی دارند. زیرا مسائل متفاوتی را تجربه میکنند که ناشی از تفاوت میان چشمداشتها و واقعیّات تجربیاند. در نتیجه به عقیده وبر جامعهشناسی دین در واقع بررسی روابط میان اقشار مذهبی و گروههای اجتماعی متفاوتی است که حاملان این افکارند. (همیلتون، ۲۴۲)
عکس مرتبط با اقتصاد
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.
۲-۴-۳- بوردیو
بوردیو سبک زندگی را نتیجه قابل رؤیتی از ابراز عادت می داند از نظر او همه چیزهایی که انسان را احاطه کرده است مثل مسکن، اسباب و اثاثیه، کتابها، سیگارها، عطرها، لباسها وغیره بخشی از سبک زندگی او می باشند (پالومتس[۴۰]، ۱۹۹۸).
عکس مرتبط با سیگار
بوردیو در باره شکل گیری سبک های زندگی نظریه ای منسجم ارائه داده است. مطابق مدلی که او ارائه کرده است شرایط عینی زندگی و موقعیت فرد در ساختار اجتماعی به تولید منش خاص منجر می شود و منش دو دسته نظام است. نظامی برای طبقه بندی اعمال و نظامی برای ادراکات و شناختها (قریحه ها). نتیجه نهایی تعامل این دو نظام سبک زندگی است. سبک زندگی همان اعمال و کارهایی است که به شیوه ای خاص طبقه بندی شده و حاصل ادراکات خاص هستند. همچنین سبک زندگی تجسم یافته ترجیحات افراد است که به صورت عمل در آمده و قابل مشاهده هستند. الگویی غیر تصادفی که ماهیت طبقاتی دارد. او با نشان دادن اینکه سبک های زندگی محصول منش ها و خود منش ها نیز تابعی از انواع تجربه ها و از جمله تجربه آموزش رسمی هستندو با بیان این نکته که الگوهای مصرف اصلی ترین بروز سبک های زندگی اند، ارتباط میان آموزش رسمی در ساختار سرمایه داری و باز تولید آن را تحلیل کرد. عمده ترین میراث اندیشه بوردیو برای جامعه شناسی مصرف و تحلیل سبک های زندگی، تحلیل ترکیب انواع سرمایه برای تبیین الگوهای مصرف ، بررسی فرضیه تمایز یافتن طبقات از طریق الگوهای مصرف و مبنای طبقاتی قرایح و مصرف فرهنگی است (فاضلی، ۱۳۸۲).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
ترکیب انواع سرمایه (البته فقط اقتصادی و فرهنگی) در نزد بوردیو به منظور ارائه یک الگوی طبقه بندی اجتماعی مورد استفاده قرار می گیرد. برای بوردیو هر قشراجتماعی بر اساس ترکیبی از سه نوع سرمایه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی تعریف می شود. اعضای هر طبقه در هر میدان، جایگاهی مخصوص به خود دارند که براساس ترکیب انواع سرمایه تعیین شده است. تحلیل سرمایه در نزد هر طبقه به سه وجه مرتبط است: ۱- میزان سرمایه (کم/زیاد) ۲- ساختار سرمایه :(اقتصادی/ فرهنگی) ۳- بعد زمانی سرمایه (کاهش بین نسلی/ افزایش بین نسلی) (بوردیو به نقل از رضوی زاده، ۱۳۸۷).
بوردیو براساس ترکیب سرمایه هایی که در اختیار افراد می باشد سه قشربالا، متوسط و پایین را از یکدیگر متمایز کرده و قشر بالا را به سه زیر گروه تقسیم می کند که شامل: ۱- گروهی که از نظر سرمایه اقتصادی و فرهنگی در سطح بالایی قرار دارند (بیشترین نمونه معرف این گروه متخصصان حرفه ای هستند). ۲- گروهی که سطح سرمایه اقتصادی بالا ولی سرمایه فرهنگی به اندازه اقتصادی بالا نباشد (مثل گروه شغلی کارآفرینان). ۳- گروهی که سطح سرمایه فرهنگی بالا ولی سطح سرمایه اقتصادی به اندازه سرمایه فرهنگی بالا نباشد (مثل گروه شغلی معلمان) (بوردیو، ۱۹۸۴).
۲-۴-۴- گیدنز
گیدنز با آگاهی کامل از نظریه مارکس، وبر و دورکیم « نظریه ساختی شدن » خود درباره ی طبقه های اجتماعی را به شیوه ای عرضه کرده که یک دیدگاه جامع ترکیبی از آن به وجود می آید. وی در کتاب خود به نام « ساخت طبقاتی جوامع پیشرفته » بر آن است که ماهیت طبقه و قدرت، اهمیت بوروکراسی و نقش دولت را در جوامع پیشرفته نشان می دهد، به گونه ای که کاستی های نظریه های مارکس و وبر را برآورده سازد ( ربانی ، ۱۳۸۸)
از دید او، نظام طبقاتی دو طبقه ای (بورژوا در برابر پرولتاریا)، شیوه ای کاملاً انتزاعی است، به طوری که بسیاری از طبقه های بینابینی را به فراموشی می سپارد. وی باور دارد که پایه تفاوتهای طبقاتی، داشتن و نداشتن وسایل تولید است. همچنین باور دارد که طبقه ها، ناشی از تفاوت های قدرتی گروه ها در بازار سرمایه داری نیز هستند. در چارچوب اقتصادی، سرمایه داران، قدرت بیشتری نسبت به کارگران دارند، زیرا دارای حق مالکیت بر وسایل تولید هستند، در حالی که کارگران، فقط حق فروش نیروی کار خود را دارند. در اینجا گیدنز حق سومی را نیز یادآور می شود و آن ، حق تملک مهارت و صلاحیت تحصیلی است. از دید گیدنز این حق ، یعنی مالکیت تحصیل با مهارت و نیروی کار، پدیده ی اساسی در ارتباط با ساخت سه گانه طبقاتی در جوامع پیشرفته هستند (گیدنز ، ۱۳۸۷)
طبقه بالا کنترل کننده ی مالکیت وسایل تولید است. طبقه متوسط، بدون تملک وسایل تولید، صاحب مهارتها و تحصیلات ویژه ای است که آن را در بازار مبادله می کند. طبقه پایین یا طبقه ی کارگر نیز فقط نیروی کار خود را در بازار می فروشد. از دیدگاه گیدنز نمی توان خط و مرز دقیقی میان طبقه ها کشید(همان)
اگر چه نظر گیدنز، با بسیاری از جامعه شناسان، متفاوت است اما وی در یک نکته، با آنها توافق دارد. آن، این است که ساختار طبقاتی نوین ، بسیار پیچیده تر از آن است که بتوان آن را به صورت دو قطبی تبیین کرد. از دید وی، طبقه متوسط، سازه ای تأخیری در جوامع سرمایه داری پیشرفته است و نه سازه ای انتقالی (جواهری ،۱۳۸۳)
گیدنز در تحلیل نظرات خود از قشربندی اجتماعی با تاثیرپذیری از وبر ، به صورت انعطاف پذیرترو دقیق تر با این مساله برخورد کرده است. او علاوه بر پذیرش ایده مارکس مبنی بر ماهیت دو گانه ساختار طبقه ای ، مفهوم طبقه متوسط را وارد ساختار طبقه ای نموده و آن را از حالت ماهیت دو گانه خارج ساخته است. جایگاه معلمان در ساختار طبقاتی مورد نظر گیدنز در طبقه متوسط پایین می باشد (گیدنز ،۱۳۸۷ :۲۴۷) گیدنز استدلال می کند که سه عامل حقوق یا ظرفیت یعنی دارائی، اموزش یا مهارت و نیروی کار یدی، بنیان « ساختار طبقاتی سه گانه ای » است که در تمام جوامع سرمایه داری یافت می شود (گرب ، ۱۳۷۲ :۲۰۵)گیدنز (۱۳۸۳) انسان را به عنوان عامل در شکل گیری هویتش موثر می داند و معتقد است که انسان تحت فشار ساختار اجتماعی سبک زندگی را بیشتر تقلید می کند. به نظر او در دنیای متجدد کنونی، همه ما نه فقط از سبک های زندگی پیروی می کنیم بلکه به تعبیر دیگر ناچار به این پیروی هستیم. در حقیقت ما انتخاب دیگری به جز گزینش نداریم. به نظر وی هرچه وضع و حال جامعه و محیطی که فرد در آن به سر می برد بیشتر به دنیای مابعد سنتی تعلق داشته باشد، سبک زندگی او نیز بیشتر با هسته واقعی هویت شخصی اش، و ساخت و همچنین با تجدید ساخت آن سروکار خواهد داشت. البته منظور گیدنز از کثرت انتخاب که در همه انتخابها بر روی همه افراد باز است.
جدول (۲-۱) نحوه استخراج متغیرهای تحقیق
متغیر اندیشمندان
میزان درآمد خانواده مارکس ، وبر
میزان تحصیلات وبر ، بوردیو
سبک زندگی بوردیو / گیدنز/ وبر
دینداری وبر
سرمایه اجتماعی بوردیو / وبر/ گیدنز
سرمایه فرهنگی بوردیو / گیدنز/ وبر
سرمایه اقتصادی بوردیو / گیدنز/ وبر
متغیرهای زمینه ای گیدنز
۲-۵- مدل مفهومی پژوهش
همگرایی بین متغیرهای مورد بررسی را می توان در این پژوهش در یک مدل نظری نمایش داد.«مدل»[۴۱] مفهومی دستگاهی است متشکل از مفاهیم ، فرضیه ها و شاخص ها که کار انتخاب و جمع آوری اطلاعات مورد نیاز برای آزمون فرضیه را تسهیل می کند. وسیستماتیک میباشد.( احمدی،۱۳۸۶ :۶۹).به عبارت دیگر، مدل مفهومی از مفاهیم و فرضیه هایی تشکیل شده است که با هم ارتباط تنگاتنگی دارند و مجموعا چارچوب تحلیلی منسجمی را تشکیل می دهد. ( پور یوسفی ، ۱۳۸۶).. مدل به عنوان شکلی ساده و تجریدی از یک شیئی، ما را به جای روبرو شدن با دنیای پیچیده واقعی، با دنیایی سادهتر و شامل اجزاء و مؤلفه هایی که از نظر بررسی ما مورد توجه هستند، روبرو می کند. مدل مفهومی، یک روش برای شناخت یک شیئی ناشناخته این است که آن را در شباهت با چیز دیگری در نظر بگیریم ( قراخانی بهار ، ۱۳۹۰ : ۲۶).
در توضیح مدل ذکر این نکته حائز اهمیت می باشد که علاوه بر نشان دادن روابط بین متغیرهای مستقل و متغیر وابسته ، روابط درونی بین متغیرهای مستقل نیز از طریق خطوط نقطه چین نشان داده شده است. در تحقیقات متعدد از جمله پژوهش علیزاده اقدم (۱۳۸۹) رابطه بین سرمایه های فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی با سبک زندگی به اثبات رسیده است. لذا محقق در پژوهش حاضر با توجه به مبانی نظری موجود و پیشینه پژوهش سعی در نشان دادن روابط دورنی متغیرهای مستقل نیز داشته است، امری که به وضوح در مدل مفهومی تحقیق در فصل حاضر به چشم می خورد.
شکل (۲-۱)مدل مفهومی پژوهش
سبک زندگی
قشربندی اجتماعی
دینداری
میزان تحصیلات
میزان درآمد
سرمایه اجتماعی
سرمایه فرهنگی
سرمایه اقتصادی
متغیرهای زمینه ای
۲-۶- فرضیه های پژوهش
۲-۶-۱- به نظر می رسد بین رابطه بین متغیرهای جمعیت شناختی و شکل گیری قشربندی اجتماعی شهروندان رابطه وجود دارد.
۲-۶-۲- به نظر می رسد بین میزان تحصیلات و شکل گیری قشربندی اجتماعی شهروندان رابطه وجود دارد.
۲-۶-۳- به نظر می رسد بین میزان درآمد خانواده و شکل گیری قشربندی اجتماعی شهروندان رابطه وجود دارد.
۲-۶-۴- به نظر می رسد بین سبک زندگی و شکل گیری قشربندی اجتماعی شهروندان رابطه وجود دارد.