تعریف سازگاری فرایندی در حال رشد و پویا که شامل توازن بین آنچه افراد میخواهند و آنچه جامعهشان میپذیرد است.به عبارت دیگر سازگاری یک فرایند دوسویه است، از یک طرف فرد به صورت موثر با اجتماع تماس برقرار میکند و از طرف دیگر اجتماع نیز ابزارهایی را تدارک میبیند که فرد از طریق آن ها تواناییهای بالقوهی خویش را واقعیت بخشد.
روانشناسان سازگاری فرد را در برابر محیط مورد توجه قرار دادهاند و ویژگیهایی از شخصیت
بهنجار تلقی کردهاند که به فرد کمک میکند تا خود را با جهان پیرامون خویش سازگار سازد،
یعنی با دیگران در صلح و صفا زندگی کند و جایگاهی برای خود به دست آورد (اتکیسون وفیشر،۱۹۸۶).
در این میان سازگاری اجتماعی انعکاس از تکامل فرد با دیگران، رضایت از نقشهای فرد و نحوه عملکرد در نقشهاست که به احتمال زیاد تحت تأثیر شخصیت قبلی، فرهنگ، و انتظارات خانواده قرار دارد (هاوسر ،۱۹۷۵).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
سازگاری اجتماعی معمولاً در اصطلاحات نقشهای اجتماعی، عملکرد نقش، در گیر شدن با دیگران و رضایت با نقشهای متعدد مفهومسازی شده است (لویس،۱۹۸۰).
گاه واژههای اجتماعی شدن، جامعهپذیری و رفتار جامعه پسند را مترادف با سازگاری اجتماعی می دانند (گیلی، گیلاردی،۱۹۸۸).
اجتماعی شدن فرایندی است که فرد از طریق آن ارزشها و رفتارهای مورد نظر فرهنگ و جامعهی خود را میآموزد (ماسن[۹۱]، ۱۳۷۰).
به گفتهی لاروزا (۱۹۹۱) سه هدف عمدهی اجتماعی شدن عبارت است از: الف.کنترل تکانهها که شامل وجدان است. ب: آمادگی نقش و عملکرد در برگیرندهی نقشهای شغلی،نقشهای جنسی و نقشهایی که در مراسمی نظیر ازدواج و پدر و مادر شدن است، ج: پرورش منابع معناداری است که چه چیزی بااهمیت است،چه چیزی دارای ارزش است، زندگی برای چه چیزی است.
جامعهپذیری عبارت است از گرایش به ترجیح دادن به اینکه بیشتر با سایر افراد باشیم تا تنها،
جامعهپذیری شامل تمایل به جلب توجه دیگران، تمایل به سهیم شدن در انجام فعالیتها به همراه آنان و تمایل به پاسخدهی و تحریک که جزئی از تکامل اجتماعی است، نیز میشود. جامعه پذیر بودن طبق نظر دانس و مازا (۱۹۸۶) عبارت است از ارج نهادن ذاتی به فرایند تعامل با سایر افراد (داویننگ ،۱۹۸۶).
۲-۶- پیشینه تحقیق
۲-۶-۱- تحقیقات انجام شده در خارج از کشور
طرحواره درمانی به درمانگر کمک میکند تا مشکلات مزمن و عمیق بیماران را دقیق تر تعریف کرده و آن ها را به گونهای قابلدرک سازماندهی کند. در این مدل، ردپای طرحواره ها با تاکید بر روابط بین فردی بیمار از زمان کودکی تا زمان حال دنبال میشود. با به کارگیری این مدل بیماران میتوانند مشکلات شخصیتی خود را به صورت ناهمخوان دیده و در نتیجه برای رها شده از شر مشکلات، انگیزه بیشتری پیدا کنند.
درمانگران با بهره گرفتن از راهبردهای شناختی، عاطفی، رفتاری و بین فردی، در مبارزه با طرحواره ها با بیماران هم پیمان میشوند و بیماران را به شیوه همدلانه با دلایل و ضرورت تغییر روبرو میکنند (یانگ ۲۰۰۳). یانگ تغییر یا نا فعالسازی هموارهها را هسته اصلی رفتاردرمانی شناختی و محور بنیادین در درمان اختلالات شخصیت و سایر اختلالات مزمن مانند وابستگی به مواد میداند.(یانگ،۱۹۹۴). بر اساس مطالعهای که توسط بال بر روی ۳۷۰ نفر از افراد وابسته به الکل و مواد مخدر افیونی انجام داد، اختلال شخصیت گروه B در بین آن ها متداولترین و بعد از اختلال شخصیت گروه A و C قرار داشت. متداولترین اختلال شخصیت در این بیماران، شامل اختلال شخصیت ضد اجتماعی-مرزی و اجتنابی بود(بال، ۱۹۹۸). یانگ معتقد است که طرحوارههای ناسازگار اولیه، قدیمیترین مؤلفههای شناختی و باورها و احساسات غیرشرطی درباره خودمان هستند و از تعامل خلق و خوی فطری کودک با تجارب ناکارآمد او با والدین، خواهر و برادرها و همسالان در طی سالهای اولیه زندگی به وجود میآید و این طرحوارههای غیرشرطی، آسیبپذیری و اشکال نوروتیک اختلالات و مشکلات روانشناختی را افزایش میدهد(یانگ،۱۹۹۴).
آن ها الگوهای خود تداوم بخش از خاطرات، هیجانات، شناختها، حواس و ادراکات انسان از محیط هستند. کار خود را از روی عادت و به راحتی انجام میدهند و هنگامی که فرد با چالشی مواجه میشود به جای تغییر طرحواره، اطلاعات دریافتی را تحریف میکند(یانگ،۱۳۸۳). هم چنین پژوهشگران دیگر در یافتههای خود اثربخشی درمان متمرکز بر طرحواره را در کاهش نشانههای مرضی تأیید کردند(کودینی،و برینی،۱۹۸۹٫ بال و همکاران، ۲۰۰۳، نوردال و همکاران، ۲۰۰۵؛،مانسی،۲۰۰۷).
۲-۶-۲- تحقیقات انجام شده در داخل کشور
با بهره گرفتن از تصویرسازی هدایت شده به درمان طرحواره ها و هیجانات همراه با آن ها پرداختند و نتایج نشان داد که درمان با کاهش نشانههای مختلف همراه بوده است (محمدی،۱۳۸۲).
درباره طرحوارههای ناسازگار اولیه تحقیقاتی صورت گرفته است، تحقیقاتی که با عنوان مقایسه حوزههای مرتبط با طرحوارههای ناسازگار اولیه در معتادان ناموفق و موفق به ترک مواد افیونی و جمعیت غیر بالینی توسط فتی (۱۳۸۳).در ایران صورت گرفته است از نوع علی مقایسهای بوده و تعداد ۹۰ آزمودنی در سه گروه تقسیم شدند.با بهره گرفتن از پرسشنامه یانگ دادهها با آزمون تحلیل واریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج به دست آمده از نظر حوزههای مرتبط با طرحوارههای ناسازگارانه اولیه تفاوت معناداری در سه گروه دیده میشود و به نظر میرسد مداخلات درمانی با هدف اصلاح طرحوارههای ناسازگار اولیه در میزان موفقیت معتادان موثر است.
در پژوهشی توسط فتی و اصغرنژاد (۱۳۸۹) صورت گرفت با عنوان مقایسه طرحوارههای ناسازگار اولیه در مبتلایان اختلال شخصیت، اختلال وسواسی اجباری و گروه غیر بالینی انجام گرفته است. این پژوهش پس رویدادی بوده و تعداد ۴۵ در سه گروه ۱۵ نفری تقسیم شدند.
روش نمونهگیری در دسترس بوده و از پرسشنامه یانگ استفاده شده است. با تحلیل واریانس چند متغیره نتایج این پژوهش نشان داد تفاوت معنادار در طرحوارههای ناسازگارانه در دو گروه بالینی نسبت به گروه غیر بالینی وجود دارد.
پژوهشی توسط اصغر زرهپوش و همکاران تحت عنوان اثربخشی طرحواره درمانی بر افسردگی مزمن دانشجویان صورت گرفت، بر طبق این پژوهش طرحواره نشانههای افسردگی مزمن را به موازات تعدیل طرحوارههای ناسازگار اولیه کاهش میدهد و این درمان قابلیت اجرا در مراکز رواندرمانی را دارد یعنی طرحواره درمانی نشانههای افسردگی در گروه آزمایشی را کاهش داده است (زرهپوش، نشاط دوست، عسکری، عابدی، صادقی ۱۳۹۱).
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
پژوهشی دیگر توسط افشاری و همکاران تحت عنوان میزان اثربخشی رویکرد طرحواره درمانی بر اختلالات شخصیت دسته B مردان وابسته به مواد انجام گرفته که در پایان دوره درمان، اختلاف نمرات قبل و بعد از درمان در محورهای اختلالات شخصیت دسته B، درمان نگه دارنده با متادون (mmt) و طرحواره ناسازگار اولیه در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری را نشان میدهد، در ضمن طرحواره درمانی گروهی میتواند به عنوان یک رویکرد درمانی مناسب در بهبود علائم اختلال شخصیت، تعدیل طرحوارههای ناسازگار اولیه و پیشرفت درمان افراد وابسته به مواد در نظر گرفته شود (افشاری، زارع، معین، نظری، نقدی، ۱۳۹۰).
در پژوهشی دیگر که توسط علی پور و اسماعیلی تحت عنوان اثربخشی طرحواره درمانی در درمان خود بیمار پنداری انجام گرفت نتایج حاکی از آن بود که میزان خود بیمار پنداری گروه آزمایشی در مراحل پیش آزمون به صورت معناداری میباشد (علی پور، اسماعیلی، ۱۳۹۱).
پژوهشی دیگر توسط طباطبایی و همکاران تحت عنوان اثربخشی طرحواره درمانی بر افراد افسرده انجام گرفته که نتایج نشان داد که طرحواره درمانی نشانههای افسردگی افراد افسرده را کاهش میدهد و باعث بهبود آن شده است (طباطبایی، محرابی، زارچی، ۱۳۹۱).
پژوهشی دیگر توسط نشاط دوست و همکاران تحت عنوان اثربخشی طرحواره درمانی بر کاهش شدت علائم افسردگی و اختلال شخصیت وسواسی – جبری صورت گرفت که نشان داد طرحواره درمانی باعث کاهش علائم افسردگی و اختلال شخصیت وسواسی – جبری در افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی – جبری شده است (نشاط دوست، عابدی، عبدی ۱۳۹۱).
۲-۷- جمعبندی
نتایج برخی از این پژوهشها نشان میدهد که طرحواره درمانی یکی از درمانهای موفق در زمینهی اعتیاد و اختلالات شخصیت است. همچنین با مروری بر تحقیقات انجام گرفته رابطه طرحواره درمانی با اختلالات روانی ازجمله افسردگی و خود بیمار پنداری و اختلالات شخصیت مشخص میشود.
اثربخشی طرحواره درمانی بر افسردگی و اختلالات روانی ثبت و گزارش شده است و همچنین طرحواره درمانی بر افسردگی مزمن که غیرقابل درمان بوده است نیز مثبت گزارش شده است.
پژوهشهای اندکی در مورد اثربخشی طرحواره درمانی بر مقیاسهای اجتماعی و روانشناختی صورت گرفته است که در آن ها طرحواره درمانی موثر واقع شده است ولی هیچ پژوهشی در زمینه اثربخشی طرحواره درمانی بر راهبردهای مقابلهای و سازگاری اجتماعی مشاهده نشده است.
فصل سوم
روش اجرای پژوهش
۳-۱- روش تحقیق
پژوهش حاضر از نوع تجربی و طرح پیش آمون پس آزمون و گروه آزمایش و کنترل و نمونهگیری تصادفی میباشد.که با بهره گرفتن از روش نمونهگیری هدفمند تعداد ۴۰ نفر از افراد وابسته به مواد انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه گواه و آزمایش گمارش شدند. نمودار وهلوگرام شیوهی نمونهگیری.
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.