چه اطلاعاتی؟
به حرف چه کسانی باید گوش داد؟
اطلاعاتی در مورد حقایق فیزیکی( اطلاعات اصلی پروژ ه )
مانند اطلاعات آماری
گروه های منتخب اصلی، مانند بدنه اصلی مردم یا گروه های مهم تجاری
اطلاعات در مورد تصمیم های گرفته شده بخش خصوصی و
گروه های مردمی
گروه های منتخب فرعی و کوچک تر، مانند گرو ه های ذی نفع
محلی
اطلاعات در مورد دیدگاه ها و نظریات مردم
عموم مردم
رابطه متقابل برنامه ریزان و مردم
چگونه رابطه ای؟
منظور از مردم چه کسانی هستند؟
از طریق مناظرات گسترده به طور مثال، به کمک انتشار
اطلاعات بیشتر
گروه های منتخب اصلی، مانند بدنه اصلی مردم یا گروه های مهم تجاری
از طریق درگیر ساختن گروه های منتخب به طور مثال ،
گروه های تحقیق برای گروه های ذی نفع
گروه های منتخب فرعی و کوچک تر، مانند گرو ه های ذی نفع
محلی
از طریق تشویق و حمایت مردم
عموم مردم
منبع: Hampton, 1977, 31
شکل شماره۲-۲- بسته مشارکت مردمی (Hampton, 1977, 32)
۲-۱۱-طبقه بندی تکنیک های مشارکت:
تعیین سازوکار متن اسب و انتخاب شیوه های مشارکتی صحیح در برنام ه ریزی و تصمیم سازی، از سویی نیازمند داشتن شناختی عمیق از انواع تکنی ک های موجود است و از دیگر سوی به ارائه تعریفی دقیق از اهداف و نقشی که برای مردم در این فرایند تعریف شده است، نیاز دارد. بنابراین در این بخش از نوشتار حاضر سعی خواهد شد ابتدا به این پرسش که در مورد چه مسائلی و در چه مراحلی از تصمی م سازی، مشارکت مردمی مطلوب و پذیرفتنی است، پاسخ داده شود و سپس طبقه بندی ای از تکنیک های مشارکتی رایج در برنام هریزی ارائه گردد.
مشارکت و مشورت با تمامی افراد در مورد تمام ی مسائل نه مفید است و نه امکان پذیر. آنچه که در این میان اهمیت دار دارد، یافتن مجموعه ای از مسائل برخاسته از خواست های منطقی و قانونی است که منجر به سطح بالاتری از رضایت جامعه گردد . ونگرت بر این باور است که سطوح بالاتر مشارکت الزاماً به رضایتمندی بیشتر جامعه و یا تصمیم سازی دموکراتیک تر نمی انجامد. او خاطرنشان می کند که بسیاری تلاش می کنند تا با پشتوانه سخنوری و اخلاق گرایی جبران مافات کنند ولی بیشتر آنها تجزیه و تحلیل علمی و تجربه عملی لازم برای اثبات فرضیات خود را ندارند . بدین ترتیب، این پرسش که تا چه میزان مطلوب و ممکن است که بتوان از سیستم دموکراسی نمایندگی به سوی دموکراسی مشارکتی حرکت کرد، بی پاسخ مانده است . مسائل بسیاری وجود دارند که نیازمند توجه مردم اند . موضوعات روزمره و عادی به مشارکت زیاد و مستقیم مردم نیاز ندارند، لیکن در موضوعات مهم و استراتژیک که عموماً تعارضاتی را میان خواست های گرو ههای مختلف به وجود م یآورند، به مشارکت گروه های ذی نفع نیاز است . مشکل اصلی همانا تعریف مسائل استراتژیک و تعریف سازوکار مناسب رفع آنهاست. تصمیم سازی از مراحل مختلفی تشکیل شده است که با کانال ها و روابط گوناگون به هم متصل شده اند. گروه های ذی نفع می توانند تأثیرات متفاوتی بر هر یک از مراحل بگذارند. بسیاری از کسانی که با نقش گسترده مردم در فرایند برنامه ریزی مخالف اند، پیشنهاد می دهند که تنها گروه هایی از مردم باید در تمامی مراحل مشارکت کنن د . برخی نیز حضور و مشارکت مردم ر ا در مراحلی مهم تر از سایر مراحل می دانند، آن هم به ویژه در تعریف اهداف و معیارها، تهیه فهرستی از گزینه ها و بررسی تأثیرات بالقوه هر یک از آنها . نکته مهم دیگر انتخاب این است که مردم ب ه طور یکسان باید در تمامی مراحل مشارکت داشته باشند، و یا چه گروه هایی بای د در چه مراحلی وارد شوند . مشکل دیگر چگونگی کنترل و ثابت نگه داشتن علایق و خواست ها، به ویژه زمانی است که فرایند برنامه ریزی طولانی می شود . شکل ذیل عملکرد نقش آفرینان مختلف را در فرایند تصمیم سازی نشان می دهد.(Derrick Sewell & Coppok,1977.9)
شکل شماره۲-۳- عملکرد نقش افرینان مختلف در فرایند تصمیم گیری(Derrick Sewell & Coppok,1977.9
۲-۱۲-نتایج و پیامدهای مشارکت مردم :