کارکرد ویژه انجمن سعادت بعد از حوادث مشروطیت ایراان و علی الخصوص بعد از واقعه انحلال مجلس شورای ملی به قمر می نشیند زیرا اندکی بعد از انحلال مجلس در ایران، مشروطه عثمنی به تاریخ ۲۳ ژوئیه ۱۹۰۸ م/اول مرداد ۱۲۸۷ ه.ش و برابر با ۲۴ جمادی الثانی ۱۳۲۶ ه.ق ، به توسط فعالان عثمانی احیاء می گردد و این حادثه مهم را می توان نقطه عطف مهمی در حیات انجمن سعادت به شمار آورد. با احیای رژیم مشروطه عثمانی، « انجمن سعادت روابط صمیمانه ای با حزب ” اتحاد و ترقی” برقرار ساخت که در آینده این انجمن نقش حساس و تعیین کننده برعهده داشته است»(ملک زاده،۱۰۶:۱۳۲۸). در سندی که به خط یکی از اعضای کنسول گری ایران در استانبول به تاریخ ۴ رمضان۱۳۲۷ ه.ق نوشته شده است به اتحاد میان انجمن سعادت و جمعیت اتحاد و ترقی اشاره شده است:
« مقررشده است که انجمن سعادت با جمعیت اتحاد و ترقی اتحاد کند که به اتفاق و اتحاد یکدیگر در پیشرفت امورات ایران و عثمانی و وسعتدادن این اتحاد در هر نقطه کار کنندو حاضر شده اند معنا و ماده همه جور همکاری با ما بکنند مسلم است که این کار بزرگ اثربزرگی در داخل و خارجه خواهد داشت.»
عراق عرب به عنوان بخشی از قلمرو امپراطوری عثمانی به مجرد احیای رژیم مشروطه عثمانی شاهد فعالیت روز افزون جمعیت ایرانیان در بغداد و عتبات عالیات بود که اقدامات ایرانیان مقیم عراق عرب به ریاست حاج شیخ اسدالله ممقانی و احمد تاجر شبستری انجام می شدند. فعالیت های ایرانیان عراق و حمایت جمعیت اتحاد و ترقی بغداد باعث کشانده شدن این فعالان به سمت استانبول شد و به درخواست تجار آذربایجانی مقیم استانبول، نماینده ای از جانب علمای مشروطه خواه نجف به استانبول گسیل شده این نماینده علماء نجف، کسی جز شیخ اسد الله ممقانی نبوده است که به محض رسیدن به استانبول با صلاحدید اعضای انجمن سعادت به ریاست انجمن انتخاب شد.
انجمن سعادت خود را نماینده انجمن ایالتی آذربایجان و مجلس منحل شده ایران در اروپا معرفی میکرد. بدینسان که خود را رابط بین تبریز و نجف و شهرهای اروپایی و دیگر جاها میدانست و اخباری که از انجمن تبریز میرسید آنرا به همه جا می پراکند و درخواست های انجمن ایالتی آذربایجان را به پارلمان های اروپایی و علمای نجف انتقال میداد.گفتنی است که بعد از به توپ بسته شدن مجلس در تهران، انجمن ایالات آذربایجان خود را دولت گذار در آذربایجان اعلام کرده بود(آبراهامیان،۱۲۳:۱۳۷۷). ایرانیان مقیم استانبول به مانند کارگزاران انجمن ایالتی آذربایجان، متوجه این نکته مهم و دقیق شده بودند که باید از نفوذ گسترده روحانیت و مراجع تقلید در بین مردم برای کشاندن افکار مشروطه خواهی به درون توده مردم و هماهنگ ساختن آن با نیازها و خواست های عامه استفاده کنند. این در حالی است که در ادوار بعدی تاریخ ایران، شاهد چنین همکاری نزدیک و تنگاتنگ بین آزادی خواهان و روحانیت نیستیم. به این ترتیب ملاحظه می شود انجمن سعادت استانبول بعد از بنا نهاده شدن به دست تجار آزادی خواه با بهره گرفتن از حمایت علمای نجف اقداماتی را در راستای حمایت از مشروطه خواهان در ایران می نماید. که در جای خود بسیار با ارزش ومفید به فایده بوده است. اما در این بین آنچه برای بار دوم تکان شدیدی به انجمن سعادت داد، ورود ایرانیان تبعیدی اروپا به شهر استانبول است و از آن جایی که به دنبال انحلال مجلس شورای ملی، مقاومت مشروطه تنها در آذربایجان بافی مانده بود و به حیات خویش تحت رهبری ” انجمن ایالتی آذربایجان” ادامه می داد، حضور ایرانیان تبعیدی باعث می شد تا انجمن سعادت به مراتب قدرتمندتر و فعالتر ظاهر شود.
در این دوره انجمن سعادت استانبول کمک های مادی به صورت اعانه جمع آوری می کردند و به اسامی و نام های مختلفی به تبریز می فرستادند. تا جریان مشروطه خواهی در آذربایجان از لحاظ اقتصادی مشکلی نداشته باشد. یک شاهد عینی در این باره اطلاعات ارزنده ای به دست می دهد.
عکس مرتبط با اقتصاد
«افسر فرانسوی ” آنژی نیور” که در بحبوحه جنگ های تبریز از طرف کمیته آسیائی فرانسه ماموریت داشته است از نزدیک انقلاب مشروطه ایران را شاهد باشد می نویسد: « ایرانیان مقیم قسطنطنیه که با کمیته ترکان جوان ارتباط دارند مبلغ هزارو پانصد فرانک به اسم یک تاجر اروپایی به تبریز حواله کردند و از این پول، اغلب هزینه مجاهدین که روزانه چهار قران ( برابر یک فرانک) بود پرداخت شود»( نیور،۲۲۴:۱۳۴۸). ] در این خصوص کسروی نیز معتقد است « از جمله کسانی که با دست انجمن سعادت اعانه می فرستاد شیخ خزعل از رهبران اعراب ایران بوده است»(کسروی،۱۹۶:۱۳۲۲).
علاوه بر این اقدامات اقتصادی و تامین مالی مبارزین مشروطه، انجمن سعادت در راهی قدم برمی داشت که شاید بتوان گفت بیشتر موفقیت ها و کامیابی های انجمن ایالتی و علمای نجف مرهون اقدامات این انجمن می باشد زیرا انجمن سعادت به عنوان مرکز واسطه بین تبریز-نجف و ممالک اروپائی عمل می کرد و تلگراف ها و درخواستهای طرفین را به همدیگر می رسانید و با مطرح کردن مطالبات مردم آذربایجان و ایران در خارج از مملکت باعث می شد تا نوعی احساس همدردی با نهضت مشروطه ایران در خارج شکل گیرد بسیار مهم است زیرا« انجمن سعادت با متشکل ساختن عناصر آزادی خواه و ایجاد امکانات برای آنها کمک های شایان توجهی به پیشرفت مقاصد ملیون انجام داد و روابطی را با سایر نقاط ایران که به حالت بسته و میرزا ابراهیم قمی به استانبول دور جدیدی از فعالیت آزادی خواهان در خارج از مملکت پدید آمد که نقش انجمن سعادت در این زمینه جامد باقی مانده بودند برقرار ساخت»(شمیم،۵۹۱:۱۳۷۴).
با رسیدن ایرانیان تبعیدی نظیر معاضد السلطنه پیرنیا، میرزا علی اکبرخان دهخدا، میرزا علی حق نویس، بهاء الواعظین و ارگان انجمن سعادت استانبول “روزنامه شمس” می باشد که به تاریخ « شعبان ۱۳۲۶ ه.ق توسط سید حسن تبریزی به زیر چاپ رفت و اولین شماره آن نیز مزین به تصویر ملک المتکلمین می باشد»( کهن،۴۸۸:۱۳۶۲). انجمن ضمن درج مطالب و دیدگاه های خود در آن با ایجاد امکاناتی برای ایرانیان تبعیدی این مهم را فراهم ساخت تا آنها نیز اقدام به تاسیس روزنامه ای برای نشر افکار خویش بنمایند. یکی از این موارد تاسیس “روزنامه سروش” توسط میرزا علی اکبر دهخدا می باشد که « به قلم دهخدا و احمد آقا اوغلی، از سیاسیون مهم قفقاز از زیر چاپ بیرون می آمد»( کهن،۵۰۸:۱۳۶۲).
میتینگ اعتراضی برای پروتست عملیات روس ها در آذربایجان در ” اونیون” فرانسه ترتیب داده شد و « این میتینگ اعتراضی به ریاست ممقانی به عنوان نماینده علمای نجف و انجمن سعادت و رئیس کلنی ایرانیان افتتاح شود»( ملک زاده،۱۰۷:۱۳۲۸).
خصوص این گردهمایی اعتراضی که حتی در جراید آذربایجان نیز منعکس شده است، جریده ” ناله ملت” معتقد است « این کنفرانس توسط مادام مارکویچ با دعوت از ارباب جراید فرانسه و ایرانیان و ژون ترکها باعث شد تا دستگاه سیاسی عثمانی نسبت به ایرانیان و حرکات آزادی خواهانه آنها نرمش خاصی داشته باشد لذا بر این اساس اولین در تشکیل شد»( روزنامه ناله ملت،۱:۱۳۲۶).
با قدرت گرفتن انجمن سعادت، حاج شیخ اسدالله ممقانی ضمن دیداری با صدراعظم عثمانی، کامل پاشا و سعید پاشا حمایت های انجمن سعادت از روند مشرطه در ایران به گونه ای چشمگیر در اهداف مشروطه خواهان ایرانی تاثیر گذار بوده است و آنها را به ادامه راه تشویق می کرده است و شاید بهترین جمله ای که بتوان در این زمینه به آن اشاره کرد این است که بعد از واقعه مجلس در تهران، انجمن تبریز مدیر انقلاب شد و انجمن سعادت استانبول علم را برپاداشت»(هد ایت،۱۱۸:۱۳۶۳).
در تمام مراحل مقاومت تبریز انجمن سعادت ضمن رساندن پیغام ها و تلگراف های علمای مشروطه خواه نجف به تبریز، خواست ها و نظریات خودش را نیز به اطلاع انجمن ایالتی آذربایجان می رسانید.به عنوان مثال تلگراف زیر بعد از شکست اردوی ماکو توسط انجمن سعادت ارسال شده است : « تلگراف استانبول : انجمن ایالتی، آوازه فداکاریهای آذربایجانیان جهان را پر کرده است، عالم بشریت با کمال حیرت آفرین خوان است و شیراز و سایر بلاد هم شروع به پیروی شما کردند. در اقدامات خود ثابت قدم باشید و به استعداد مستبدین اعتنا نفرمائید که عنقریب در مقابل استقامت مشروطه خواهان محو خواهند شد. احوالات تبریز را فورا اطلاع بدهید. موجودی پانصد لیره اعانه را به تلگراف، تلگراف کردیم. انجمن سعادت(روزنامه ناله ملت،۱:۱۳۲۶).
درخصوص رابطه انجمن سعادت با انجمن ایالتی آذربایجان و علمای نجف بهتر است به تلگراف زیر دقت کنیم: « تلگراف از انجمن سعادت: انجمن ایالتی، مضمون تلگرافی به عتبات و سایر نقاط مخابره شد علماء وارد خانقین، بعضی ایلات شروع به قیام، انجمن سعادت »( روزنامه ناله ملت،۱:۱۳۲۶). نکته مهم در این تلگراف این است که این تلگراف توسط افتخار الاطباء و معتمد التجار انجام شده که نامبردگان در مراحل بعدی از نمایندگان انجمن ایالتی و حتی مجلس شورای ملی گردیدند. درادامه فعالیت های انجمن سعادت یکی از موراد بسیار مهم همکاری و همیاری این انجمن با تبریز شکل می گیرد که ریشه در روابط صمیمانه انجمن سعادت استانبول و جمعیت اتحاد و ترقی عثمانی دارد، این همکاری را می توان به عنوان نمونه بارز سیاست تشویقی انجمن سعادت درباره مشروطیت در آذربایجان به حساب آورد.که در بخش بعدی به نوع همکاری و رابطه انجمن سعادت و جمعیت اتحاد وترقی می پردازیم.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.
انجمن سعادت و جمعیت اتحاد و ترقی
همانطور که قبلا اشاره شد انجمن سعادت با جمعیت اتحاد و ترقی عثمانی که بر پایه ناسیونالیسم ترک و تجددگرائی شکل گرفته بود مناسبات و همکاری نزدیکی داشت. جمعیت اتحاد و ترقی متشکل از روشنفکران عثمانی بود که بر علیه استبداد سلطان عبدالحمید فعالیت مخفیانه داشتند . ( swietochowski,1905)
روشنفکران عثمانی که پیش از این آذربایجانی ها را عجم خطاب میکردند حال آنها را برادران ترک خود خطاب می کردند وبه جهت اتحاد نانوشته ای که بین محمدعلیشاه و سلطان عبدالحمید در سرکوب حرکات تجددخواهانه در دوطرف وجودداشت مناسبات انجمن سعادت نیز با جمعیت اتحاد و ترقی هر روز بهتر و نزدیکتر میشد. و در نتیجه آن جمعیت اتحاد و ترقی به حوادث آذربایجان علاقه مند شده بود. به طوری که در اول شعبان ۱۳۲۵ (۹ سپتامبر ۱۹۰۷) جمعیت اتحاد و ترقی بیان نامه ای را درحمایت از مشروطه خواهان آذربایجان به انجمن تبریزفرستاد( روزنامه انجمن،۳:۱۳۲۶). بعدها جمعیت اتحاد و ترقی مدال های افتخار برای ستارخان، باقرخان و سایر مجاهدین فرستاده بود که موجب نارضایتی روس ها شده بود( معاصر،۹۱۰:۱۳۴۶). بر طبق مکتوبی که از سن پترزبورگ رسیده بود روس ها مدعی بودند که جمعیت اتحاد و ترقی، آذربایجانی ها را بر علیه روس ها تحریک میکند( معاصر ،۹۱۲:۱۳۴۶). در اثر اعتراضات شدید روس ها دولت عثمانی هر گونه مداخله جمعیت اتحاد و ترقی را در امور آذربایجان و ایران تکذیب کردند و در ۲۶ نوامبر ۱۹۰۸ طی بیانیه ای رسمی اعلام کردند که این مدال ها از جانب انجمن سعادت برای انقلابیون آذربایجان فرستاده شده اند( روزنامه انجمن،۴:۱۳۲۶).
همکاری سیاسی انجمن سعادت با جمعیت اتحاد و ترقی
در استانبول انجمن سعادت به همراه طرفداران جمعیت اتحاد و ترقی با هدف اعتراض به استبداد در مقابل سفارت ایران تجمعاتی را برگزار میکردند. جمعیت اتحاد و ترقی در “روزنامه صباح” چاپ استانبول در مورد حرکات آذربایجان به طور مداوم مطلب مینوشتند و برای یاری مردم غارت زده تبریز کمک های مالی جمع میکردند. و انجمن آذربایجان در تبریز برای ارتقاء آگاهی و امید مردم این خبرهارا به طور مستمر چاپ و نشر میداد. پس از سرپیچی تبریز از حکومت، دولت عین الدوله را به عنوان والی آذربایجان روانه تبریز کرد. جنایات عین الدوله در تبریز تمامی مردم آزادیخواه از جمله طرفداران اتحاد و ترقی را به واکنش وا داشت. انجمن سعادت و جمعیت اتحاد و ترقی در ۶ شعبان ۱۳۲۶ ( ۳سپتامبر ۱۹۰۸) در یک مکتوب تاریخی به محاصره تبریز اعتراض و خواستار رفع حصر تبریز شده بود. در پایان مکتوب این شعرنوشته شده بود:
ای ستمگر اولما راغیب میلتین افناسینا
پادشاه سن گئت گیلن بیگانه لر داواسینا
موسلومان قانی مباح اولماز باتیرما اللرین
اولما چوخ مغرور شاهیم محتکر فتواسینا
اوتوز ایل نازین چکن شهره عجب وئردین عوض
خطه تبریزی دونده ردین بلا صحراسینا
سهل سانما ائت گیلن مظلوم قانیندان حذر
قورخ او گونده ن کی غرق اولورسان سنده قان دریاسینا
چونکو ظولمون چیخماسان بیر ذیرویه اعلاسینا
بیز اگر فیض شهادت درک ائده ک سیز سعی ائدین
ای بیزیم ائولادیمیز مشروطه نین اجراسینا
وئردیلر فتوا مجاهید قتلینه آل یزید
رسمدور تقلید ائده ر هر کیم اوز موولاسینا
طبق رسم معمول دولت عثمانی در پی قبول مشروطیت، سفیر عثمانی در تبریز به محله دوه چی که مرکز استبداد بحساب میامد میرود و از انجمن اسلامیه که مخالف مشروطه بودند میخواهد که در مقابل مشروطیت ایستادگی نکنند( ویجویه ،۶۵:۲۵۳۵). اما در پی تداوم محاصره تبریز انجمن سعادت در ۲۳ سپتامبر ۱۹۰۸ وضعیت اسفبار تبریز را به اطلاع عموم در انگلستان و اروپا میرساند و نارضایتی اش از وضع موجود را نشان میدهد. روس ها وضعیت تبریز را بهانه کرده و تبریز و آذربایجان را اشغال میکنند و مشروطه خواهان تبریز و ارومیه به سفارت عثمانی پناهنده میشوند عثمانی ها به اعمال روس ها اعتراض مینمایند (۲۶۰, agaoglu).
مدتی بعد ستارخان و باقرخان که در سفارت عثمانی پناه گرفته بودند از آنجا خارج و به تهران رهسپار میشوند که در آنجا در پی وقایع پارک اتابک ستارخان زخمی و سپس فوت میکند. که انجمن سعادت و جمعیت اتحاد و ترقی در استانبول به مناسبت وفات ستارخان مراسمی را برگزار میکنند که تعداد زیادی از ارکان دولت عثمانی در آن اشتراک میکنند و مراسم به طور گسترده در روزنامه های استانبول منتشر میشود.
همکاری فرهنگی انجمن سعادت با جمعیت اتحاد و ترقی
عثمانی ها از طرق فرهنگی هم به مشروطه خواهان آذربایجان کمک میکردند مثلا گروه های تئاتر را به آذربایجان و تهران گسیل میکردند که این گروه ها احساسات مردم را درجهت مشروطه خواهی تهییج میکردند از جمله این نمایش ها میتوان نمایش « زاوالی چوجوق[۱]» و « آدلانمیش آداخلی[۲]» را از آثار “نامیق کمال” را نام برد. همچنین نمایش مهم دیگر نامیق کمال بنام « وطن » در خیابان لاله زار تهران به نمایش درآمده بود(آرین پور،۵۰:۱۳۷۲). و اشعار نامیق کمال نیز وارد زبان مردم شده بود( کسروی،۲۱۶:۱۳۱۹).
آمالیمیز افکاریمیز اقبال وطن دیر
سرحدیمیزه قلعه بیزیم خاک وطن دیر
دعوا گونو یئکسر گورونن قانلی کفن دیر
ایرانلی لاروخ جان وئره روخ نام آلاروخ بیز
داوادا شهادت له هامی کام آلاروخ بیز
همانطور که دیده میشود در این شعر که نمونه ای از اشعار نامیق کمال است به جای کلمه عثمانلی مردم کلمه ایرانلی را میخواندند و نمایش های تاتر در حمایت از مشروطه خواهان ایران در استانبول از طرف انجمن سعادت و جمعیت اتحاد و ترقی مداوم برگزار میشد. همچنین شاعری به نام” اشرف” با اشعار خود از انقلاب مشروطه ایران حمایت مینمود که مجموعه اشعارش از طرف انجمن سعادت و اتحاد و ترقی در استانبول چاپ شده بود. در نتیجه فعالیت های سیاسی جمعیت اتحاد و ترقی و همکاری آن با انجمن سعادت تفکر ناسیونالیسم ترکی نیز بین مردم آذربایجان رشد کرده بود به طوری که در جنگ جهانی اول دولت عثمانی با هدایت طرفداران اتحاد و ترقی وارد آذربایجان شد. در نتیجه تجربیات مشروطه در آذربایجان و نقش آفرینی عثمانی ها تفکر « تورکچو» اتحاد ترک های مسلمان بوجود آمد که در نتیجه آن مدارس و روزنامه های ترک زبان در آذربایجان دایر شدند. که این طرزتفکر تا سال ۱۹۲۵ موفق به جلب نظر مردم آذربایجان شده بود که در این سال با انحلال دولت ترک قاجار وروی کار آمدن دولت پهلوی این تفکر رو به زوال گذاشت.
نقش انجمن سعادت در بازگشائی مجلس شورای ملی
ایامی که مجاهدین در تبریز در مقابله با قوای استبداد دچار مشکل شده بودند و توازن قوا به نفع مستبدین بهم خورده بود مصادف با روزهایی بود که، محمد علی میرزا در تهران در مضیقه مالی به سر می برد به این دلیل وی به شدت در پی اخذ قرضه جدید از دول خارجه بوده است. این قرضه با قرضه های پدربزرگ و پدر محمد علیشاه متفاوت بود، وی قصد داشت با این قرضه توانی در رگهای مرده حکومت خویش به جریان اندازد و برای مقابله با شورش های سراسری و مشروطه خواهان و مجاهدین آذربایجان کسب قدرت نماید. در چنین شرایطی انجمن آذربایجان با همکاری انجمن سعادت دست به اقدامی مهم در حمایت از مشروطه خواهان زد. انجمن ایالتی آذربایجان از طریق انجمن سعادت تلگرافی را به دول خارجه با این مضمون ارسال کرد که:
« پاریس مجلس مبعوثان و مجلس سنا، در موقعی که شاه مجلس را به توپ منفصل ساخته و می خواهد برای منقرض ساختن قوای ملی از دول متحابه قرض کرده، تجهیز سلاح و قشون نماید ما ملت ایران به عموم ملل حریت پرور عالم اعلام می کنیم که این وجه، نظر به اینکه باعث اضمحلال یک ملتی خواهد شد که در راه اخذ حقوق انسانیه خود جانسپاری می کند ملت ایران به هیچ وجه خود را ذمه دار این استقراض نخواهد دانست » انجمن ایالتی آذربایجان( روزنامه انجمن،۳:۱۳۲۶).
بر اثر این اعلام صریح و قاطع موضع از سوی انجمن ایالتی، علمای نجف تلگرافی را به واسطه انجمن سعادت به تبریز ارسال می دارند. که :
« انجمن ایالتی آذربایجان شیدالله تعالی ارکانه: بحمدالله تعالی همت غیورانه مجاهدین غیور دامت تاییداتهم، اسلام را عزیز و ملت را سربلند و نیکنامی ابدی ایرانیان و استرداد حقوق ملت را سبب گردیده و به عنوان خدا خاصه آن برادران ان شاءالله تعالی امنیت عمومیه آن سواد اعظم در ممالک خارجه مایه افتخار ایرانیان خواهد شد. آن انجمن کبری امروزه بر جای دارالشورای کبری در ممانعت از قرض جدید و سایر مملکت جوشان رسما کمال مراقبت، چگونگی ها را اعلام فرمایند: الاحقر الجانی محمد کاظم الخراسانی، الاحقر عبدالله مازندرانی»( روزنامه ناله ملت، ۲:۱۳۲۶).
این تلگراف از آن جهت مهم می باشد که در آن علمای نجف انجمن ایالتی آذربایجان را به عنوان جانشین مجلس شورای ملی تایید می نمایند و از آن همان انتظاری را دارند که از مجلس ملی در تهران، انتظار داشته اند. با این اقدام سنجیده انجمن یالتی و انجمن سعادت دولت انگلستان اجبارا اعلام می نماید این قرضه جدید باید به تصویب مجلس شورای ملی ایران برسد و از آنجا که قبلا دولت با به توپ بستن مجلس آنرا بسته بود لذا تمام دول عالم که مایل به اعطای تسهیلات برای دولت ایران بودند، اعطای این تسهیلات را منوط به اذن و تصدیق مجلس شورای ملی ایران نمودند واین عدم موفقیت در اخذ قرضه از دول خارجه و فشار مالی وارد شده بر دولت ایران یکی از مهمترین دلایل دستور محمد علیشاه مبنی بر بازگشائی مجلس شورای ملی به منظور اخذ قرضه جدید بود.
انحلال انجمن ایالتی آذربایجان
با ورود نیروهای روسیه تزاری اوضاع شهر که در اثر درایت انجمن ایالتی ارامش یافته بود دچار بحران شد در اثر پافشاری روسها مبنی بر خلع سلاح کامل شهر و تاکید انجمن بر عدم ورود روسها به شهر مذارکات انجمن با روسها به شکست انجامید(بشیری، ۱۴۹۳:۱۳۶۳) . و درگیری بین طرفین شروع شد. بر این اساس انجمن ایالتی ضمن ارسال تلگرافی به انجمن سعادت استانبول اعلام می دارد: « اهالی هنوز ساکت هستند و وحشیگری روسها بیش از پیش شده است آنها بسیاری از زنان و اطفال را کشته و عمارات متعدد را آتش زده اند اگر فردا از حمله وحشیانه خویش دست برندارند اهالی مجبور به دفاع از خود خواهند شد. ما از شما خواهش میکنیم که این تلگراف را به روزنامه های عمده و مراکز مهم اروپا ارسال دارید. انجمن ایالتی آذربایجان»( براون،۸۲:۱۳۵۱).
به دنبال این اعتراض به عملکرد روسها و نتیجه نگرفتن از مذاکرات با آنها مجاهدین با دریافت دست خطی از میرزا علی ثقه الاسلام وارد درگیری نظامی با روسها می شوند که چهار روز به طول می انجامد در این جنگ های چهار روزه روسها متحمل تلفات سنگینی می شوند اما به دلیل رسیدن قوای امدادی برای روسها مجاهدین از شهر خارج می شوندو شهر در اختیار روسها قرار می گیرد. و آشوبگران به انجمن آذربایجان ریخته و بیرق انجمن را پائین کشیده و آنجا را ویران می کنند. و به این ترتیب آخرین بازمانده و یادگار مشروطه در روز چهارم محرم الحرام ۱۳۳۰ ه.ق برچیده می شود( کسروی،۲۸۳:۱۳۱۹).
رجال و نخبگان سیاسی و نویسندگان و روشنفکران
در بررسی ابعاد مختلف تأثیرپذیری مشروطه در ایران از تحولات دولت عثمانی، این تاثیر پذیری را در دو بخش عمده تاثیرپذیری رجال و نخبگان سیاسی و تاثیرپذیری نویسندگان و روشنفکران بررسی میکنیم ابتدا به بررسی شخصیت ها و رجال و جریان ها و نیروهایی می پردازیم که با تأسی مستقیم یا غیر مستقیم از امپراتوری عثمانی به دنبال ایجاد تحول در ایران بودند.رجال و نخبگان سیاسی ایران از یک جهت بیشترین و قدیمی ترین تأثیرگذاری را با بهره گرفتن از الگوی امپراتوری عثمانی بر روند مشروطه ایران داشتند. در سال های قبل از مشروطه در ایران، رجال سیاسی با آشنایی نزدیکی که با تحولات عثمانی داشتند مزایای بسیار تحولات آن دیار را درک کرده بودند. آنها به دلیل نزدیکی به قدرت، توانایی بیشتری برای انجام دادن اصلاحات در جهت حفظ نظام داشتند و می توانستند اقدامات مشابهی را در ایران پی گیری کنند.
به هر حال زمینه های اصلی و اولیه اصلاحات در ایران را که به انقلاب مشروطه منتهی شد، همین رجال سیاسی عهد ناصرالدین شاه فراهم کردند. امیرکبیر از اولین افرادی است که با ملاحظه اصلاحات در دولت عثمانی به فکر اصلاحات در ایران افتاد. وی چهار سال در رأس هیئت ایرانی در ارزنه الروم در امپراتوری عثمانی اقامت داشت. و از نزدیک شاهد تحولات اصلاح طلبی در آنجا بود. اگر چه امپراتوری عثمانی در آن مقطع بسیار عقب مانده تر از اروپا بود، ولی اوضاع و احوال خاصی در آن حاکم بود و اصلاح طلبان جنب وجوشی را برای اصلاحات ایجاد کرده بودند.
امیرکبیر زمانی که منشی مخصوص ارتش بود، مجذوب این نظام شد و هنگامی که در مقام فرستاده ویژه ایران به امپراتوری عثمانی رفت. به اصلاحات حاصل آمده از جنبش تنظیمات در آنجا علاقه عمیقی پیدا کرد. بنابراین می توان گفت که اصلاحات در ایران به تبع تنظیمات در عثمانی و از زمان صدارت امیرکبیر آغاز شد. وی در تأسیس دارالفنون، ترجمه وتألیف کتاب و مطبوعات متأثر از عثمانی بود. حتی وی در پی برقراری مشروطه در ایران هم بوده است. امیرکبیر بر سر این مسائل جان خود را نیز از دست داد.
میرزا حسین خان سپهسالار برجسته ترین فردی است که هم از حیث تأثیرپذیری از عثمانی و هم از حیث اثرگذاری بر روند تحولات ایران در عصر ناصری از جایگاه ممتازی برخوردار بود. او دانش آموخته فرانسه و چهارده سال وزیر مختار ایران در استانبول بود. او پس از بازگشت به ایران، در مقام وزیر عدلیه، اصلاحاتی در نظام قضایی ایجاد کرد و پس از رسیدن به صدرات در ۱۲۸۸ اصلاحات گسترده ای را آغاز کرد. اصلاحات به معنای واقعی کلمه، با وزارت عدلیه و صدارت پرفراز و نشیب وی پای گرفت و ریشه یافت. صدارت وی هم زمان با اوج تنظیمات در عثمانی به دست مدحت پاشا و نوسازی ژاپن به دست ایتو بود. وی به دلیل حضور دراز مدت در عثمانی در اوج کشمکش های اصلاح طلبانه به مراتب بیش از امیرکبیر تحت تأثیر افکار و آرای مدرن ترکان اصلاح طلب قرار گرفت و با رجال ترقی خواه ترک ارتباط بسیار نزدیکی داشت. سپهسالار در گزارش های خود سعی می کرد تلاش ترکان را برای ترقی و اصلاح به رخ حکام قاجار بکشد و آن را از این طریق به اصلاحات ترغیب کند. وی در گزارش های خود از موضوعاتی چون ناسیونالیسم، حکومت قانون، ترقی مادی و فکری مغرب زمین و لزوم اخذ تمدن اروپایی و حقوق اجتماعی سخن می گفت به حدی که می توان گفت مفهوم جدید ملت و وطن را بیش از هر کس، در نوشته های رسمی دوران قاجاریه وارد ساخت. وی همچنین به همراه مستشار الدوله برای اولین بار مفاهیمی چون منفعت نوع، منافع عمومی، رأی عامه و آرای ملت را در نوشته های خود به کار برد. وی علاوه بر ترقی مغرب زمین، به تحولاتی اصلاح طلبانه در امپراتوری عثمانی نیز همواره اشاره داشت. از همین رو به میرزا سعیدخان انصاری، وزیرامور خارجه، سفارش می کند که خطابه سلطان عثمانی و نظامنامه های مزبور را بخواند که بصیرت عالی از مضامین آنها خواهد گرفت. وی همچنین برخی کتاب های مؤلفان اروپایی درباره قواعد ملکیه و قوانین دولتی و رسوم پلیتیک که به ترکی ترجمه شده بود را برای ناصرالدین شاه فرستاد. همچنین کوشید تا آثار دیگری را که به کار دولت و ملت بخورد، جمع آوری کند.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
همچنین سپهسالار اقدامات مختلفی را که در راستای آزاد سازی افکار در امپراتوری عثمانی صورت می گرفت به طور دایم در گزارش های خود منعکس می ساخت. در گزارش های وی نهادهایی که بیشتر مورد تأکید بوده، پارلمان، مطبوعات آزاد و احزاب بودند.
نکته شایان ذکر اینکه سپهسالار برای جلب همکاری ناصرالدین شاه با اصلاحات، او را برای آشنایی با ترقیات دولت های اروپایی و نتایج اصلاحات در آنجا به اروپا برد. اما بسیاری از درباریان و عوامل حکومتی به دلیل احساس خطر برای منافع عظیم نامشروع خود، با او به مقابله برخاستند. البته تلاش سپهسالار در گزارش تحولات عثمانی و ایجاد انگیزش در دولت ایران برای درس آموزی موجب شد که برخی او را مقلد عثمانیان تلقی کنند. درباریان با پشتیبانی عوامل روس، زمینه را برای انداختن او از صدرات فراهم کردند و دیری نگذشت که سپهسالار دریافت که تدبیر همایونی کار را حواله به تقدیر کرده است. واقعیت این بود که عواملی چون نظام نابه سامان مالیاتی کشور، اجاره دادن گمرکات، زندگی پرتجمل درباری، سفرهای پرخرج شاه به اروپا و بالأخره فساد موجود در تمام ارکان کشور اضمحلال کشور را اجتناب ناپذیر می نمود. برای مثال یکی از اقدامات سپهسالار برای جلب نظر شاه، جهت اصلاحات، همین سفرهای اروپایی بود که نتیجه کاملاً معکوس به دنبال داشت و خزانه ویران کشور را تهی کرد. به هر حال مخالفت های داخلی و خارجی موجبات عزل سپهسالار و در نهایت مرگ مشکوک وی را در مشهد فراهم ساختند و اصلاحات وی را عقیم گذاشتند.
در دوران قاجار رجال دیگری نیز تحت تأثیر اصلاحات عثمانی بودند که در ادامه اشاره می کنم. یکی از این افراد، میرزا یوسف خان مستشارالدوله تبریزی است که تحت تأثیر امپراتوری عثمانی بود. وی زمانی که نماینده سیاسی ایران در پاریس بود، ضمن شرح نقشه اصلاحات مملکت عثمانی، کوشید تا زمامداران ایران نیز از بیداری افکار در مملکت همسایه خود عبرت بگیرند و در راه تجدد و ترقی قدم بردارند. همچنین باید به ملکم خان اشاره کرد. دوران طولانی توقف ملکم خان در استانبول مصادف با دومین مرحله جنبش مشروطه خواهی در عثمانی بود. وی به جهت آشنایی نزدیک با رجال و روشنفکران عثمانی و ورود در خدمت آن دولت، از نزدیک شاهد جریان اصلاحات عصر تنظیمات بود مشاهداتش به طور مستقیم و غیر مستقیم در افکار و نوشته هایش منعکس شده است. استعمال اصلاحات سیاسی عثمانی در نوشته های ملکم خان حکایت از تأثیرپذیری وی از فرهنگ سیاسی عصر تنظیمات دارد. به نظر وی امور ایران و عثمانی چون حلقه های زنجیری است که از هزار طریق به هم پیوسته است. ملکم در روزنامه نگاری خود هم متأثر از عثمانی بود و روزنامه قانون خود را با وجود محدودیت ها برای ورود به ایران، از طریق استانبول به ایران می رسانید. ملکم خان همچنین با جلب نظرشاه یک دفتر برای دربار تنظیم کرد. این دفتر که کاملاً از جنبش تنظیمات امپراتوری عثمانی الهام گرفته شده بود، یکی از نخستین طرح های اصولی منظمی است که در سده نوزدهم به منظور انجام اصلاحات نوشته شده است و سرنوشت نویسنده آن هم تبعید به عثمانی بود که در آنجا با میرزا حسین خان سپهسالار دوست شد.
همچنین باید به عباس میرزا ملک آرا شاهزاده فراری به عثمانی نیز اشاره شود که به شدت متأثر از اصلاحات دوره تنظیمات در عثمانی بود. فرد دیگر در این زمینه، خبیرالملک ژنرال کنسول ایران در استانبول است که با سید جمال الدین اسد آبادی همکاری و همدستی داشت. مجدالملک هم از وابستگان دستگاه حاکم قاجار است که در سال ۱۲۷۵ برای مذاکرات دیپلماتیک به عثمانی مأموریت یافت و با اصلاحات عثمانی آشنا شد.
همچنان که گفته شد امپراتوری عثمانی به دلایل مختلف در اوان مشروطیت به محل تجمع ایرانیان تبدیل شده بود. عده ای به دلیل فضای آزادتر سیاسی برای ایرانیان در آنجا اقامت گزیده بودند، برخی برای کسب و کار به این مملکت رفته بودند. این افراد به طور کلی زمینه های آشنایی ایرانیان را با مشروطیت و دموکراسی و حکومت قانون فراهم ساختند. آنان واسطه ورود اندیشه های سیاسی جدید به ایران بودند. بنابراین تحولات و اصلاحات امپراتوری عثمانی صرفاً بر مقامات و رجال سیاسی از این تحولات متأثر می شدند که از جمله آنها می توان به میرزاملکم خان و میرزا آقاخان کرمانی اشاره کرد.
سید جمال الدین اسد آبادی که نقش مهمی در شکل گیری زمینه های اولیه مشروطه داشت در اواسط ۱۸۶۰ م. از افغانستان به استانبول رفت و در آنجا با روشنفکران دوره تنظیمات که غالباً سکولار بودند تماس گرفت و در سال ۱۸۷۰ م به شورای آموزش منصوب شد. وی از مشهورترین و مؤثرترین نویسندگانی بود که دنیای اسلام را به اصلاحات فرا خواند و از اولین هواخواهان اتحاد اسلامی به رهبری عثمانی بود. گویی دولت عثمانی فکر اتحاد اسلامی را تحت تأثیر آرای وی تعقیب می کرد.
میرزا آقاخان کرمانی حدود سی سال داشت که با حکمران کرمان در افتاد و مجبور شد از شهر خود بگریزد و در استانبول پناهندگی بگیرد. وی در آنجا با عقاید جدید و مشرب های گوناگون و بزرگان و محافل سیاسی عثمانی آشنا شد و در محفل تجدد خواهان ترک شهرت یافت. همچنین میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی کتاب احمد یا سفینه طالبی را در سال های ۱۲۷۲ و ۱۲۷۳ در دو جلد در استانبول منتشر کرد. هر دو جلد به بحث درباره علم و فن، آن طور که او می شناخت، می پرداخت. باید گفت که بسیاری از آثار ادبی، هنری، تاریخی و اجتماعی ایرانیان در این دوره در امپراتوری عثمانی چاپ می شد و استانبول محل تجمع نویسندگان و روشنفکران ایران بود.