سیستم تجهیزات اندازه گیری و کنترل (کانتور، ۲۰۰۶)
شکل ۲-۸ پنج بخش سخت افزاری اکسترودر
برخی از بخشهای مهم یک اکسترودر در ادامه معرفی میگردد.
۲-۵-۱-۱٫ سیستم خوراکدهی
سیستم خوراکدهی مواد جامد را دریافت کرده و به اکسترودر منتقل می کند. ی اصلی محفظه خوراک دستگاه و گلویی خوراکدهی است. یک سیستم جابجایی مواد (شامل مخزن مواد و سیستم مکش جهت انتقال) می تواند مواد خام را به محفظه خوراک دستگاه منتقل کند.
محفظه خوراک دستگاه (شکل ۲-۹) مواد جامد را پیش از ورود آنها به ماردون نگه میدارد. گاهی اوقات یک خشککن به محفظه اضافه میگردد. شکل محفظه بایستی به گونه ای طراحی شود تا از گیرکردن مواد درون آن (در هنگام ورود مواد به گلویی خوراکدهی) جلوگیری شود. به صورت عمومی، محفظه بایستی مدور باشد و اصطکاک با مواد خوراک حداقل گردد (کانتور، ۲۰۰۶).
شکل ۲-۹٫ نمای اجزاء قیف پر شده با مواد پلاستیکی
گلویی خوراکدهی در واقع، جزء پیش از ماردون است که زیر محفظه خوراکدهی قرار دارد. معمولاً درون آن بوسیله سیستم خنک کننده سرد نگه داشته می شود. علت آن جلوگیری از چسبندگی پیش از هنگام ذرات جامد به یکدیگر در این ناحیه است. در صورتی که ذرات جامد در پایین محفظه خوراکدهی به یکدیگر بچسبند، جریان مواد به درون ماردون را سد می کنند. در برخی از موارد، بر روی سطح درونی گلویی خوراکدهی شیارهایی ماشینکاری می شود. هدف از این شیارها، افزایش نرخ خوراکدهی به درون ماردون است.
۲-۵-۱-۲٫ سیستم مارپیچ/ ماردون
سیستم مارپیچ/ ماردون (شکل ۲-۱۰) قلب عملیات نامیده می شود. این سیستم نه تنها باعث ذوب پلیمر جامد و پمپ شدن آن به درون دای می شود، بلکه مذابی یکنواخت و با دما و فشار ثابت آماده میسازد. هر انحرافی در ترکیب درصد یا نوسانات دمایی یا فشار منجر به تغییرات در محصول نهایی میگردد (کانتور، ۲۰۰۶).
شکل ۲-۱۰٫ مارپیچ اکسترودر داخل ماردون
۲-۵-۱-۳٫ مارپیچ
مارپیچ (شکل ۲-۱۱) یک میله استوانهای طویل است که دندانه هایی به صورت مارپیچی اطراف آن ایجاد شده است. بین بخشهای مجاور دندانهها کانال قرار دارد. طراحیهای مختلفی برای مارپیچها وجود دارد، اما بیشتر مارپیچها اصولاً دارای سه بخش هستند: خوراکدهی، انتقال (یا فشردهسازی) و ناحیهی اندازه گیری. عمق کانال (یک متغیر مهم در فشرده سازی توسط مارپیچ) عموماً در بخش خوراکدهی ثابت و بیشترین مقدار است، و در بخش اندازه گیری نیز ثابت و کوچکترین مقدار است. عمق کانال در طول ناحیه انتقال کاهش مییابد (کانتور، ۲۰۰۶).
شکل ۲-۱۱٫ یک مارپیچ اکسترودر
میزان فشرده سازی توسط مارپیچ با نسبت فشردهسازی به صورت کمّی بیان میگردد (معادله ۲-۷):
نسبت فشردهسازی = عمق کانال خوراکدهی / عمق ناحیه اندازه گیری
معادله۲-۷٫ نسبت فشرده سازی اکستروژن
نسبت فشردهسازی در بازه ۲:۱ تا ۴:۱، با توجه به نوع پلیمر و دانسیته توده مواد خوراک است. مشخصه مهم هندسی مارپیچ نسبت طول به قطر (L/D) است (معادله ۲-۸):
L/D نسبت = طول ناحیه دندانهدار مارپیچ / قطر مارپیچ
معادله۲-۸٫ نسبت L/D در اکستروژن
نسبت طول به قطر در بازه ۱۸:۱ تا ۳۲:۱ قرار دارد و معمولترین مقدار ۲۴:۱ است. نسبت طول به قطر بر مبنای تعداد عملیاتی است که مارپیچ انجام میدهد. برای مثال، نسبت ۲۴:۱ برای سه عملیات استاندارد عادی است: انتقال گرانولهای پلیمر، ذوب کردن و پمپ کردن (تولید فشار برای ورود مواد به دای). عملیات کمتر به مارپیچ کوتاهتری نیاز خواهد داشت و عملیات بیشتر مانند مخلوط کردن، حذف گاز، نیاز به مارپیچ طولانیتری خواهد داشت.
مارپیچ با دقت درون ماردون قرار میگیرد. لقی، فاصله بین نوک دندانه تا دیواره ماردون، معمولاً ۱/۰ درصد قطر مارپیچ است (شکل ۲-۱۲). بنابراین یک مارپیچ با قطر ۴ اینچ دارای لقی ۰۰۴/۰ اینچ است. لقی کمتر از این مقدار منجر به سایش بیش از اندازه نوک دندانهها میگردد، درحالی که مقادر بالاتر لقی ظرفیت ذوب و پمپ کردن مارپیچ را کاهش می دهند (کانتور، ۲۰۰۶).
شکل ۲-۱۲. لقی بین شیار و دیواره ماردون
مارپیچها معمولاً از فولاد ۴۱۴۰ ساخته میشوند. برای پلیمرهای خاص، مخصوصاً پلیمرهایی که نیاز به دمای بالا داشته و یا خورندگی زیادی دارند، آلیاژهای فلزی ویژه مورد استفاده قرار میگیرد. به علاوه، سختکاری نوک دندانها یا پوشش کل مارپیچ با یک سختکننده می تواند عمر مارپیچ را افزایش دهد.
مارپیچها میتوانند جهت انتقال حرارت از طریق سطح مارپیچ دارای هسته توخالی باشند. این مساله از این جهت می تواند سودمند باشد که ۵۰ درصد مساحت سطح در تماس با پلیمر مربوط به مارپیچ است. از آن جا که ایجاد اتصالات در انتهای مارپیچ برای سیال انتقال دهنده حرارت و یا گرمکن های الکتریکی پیچیده است، بیشتر مارپیچها خنثی هستند، به این معنی که هیچ سیستم گرمایش یا سرمایشی در آنها استفاده نمی شود (کانتور، ۲۰۰۶).
۲-۵-۱-۴٫ ماردون
ماردون یک استوانه توخالی است که از گلویی خوراکدهی تا نوک مارپیچ گسترده شده است. انتهای خروجی ماردون با عنوان هد (Head) نامیده می شود. تمامی سطح داخلی ماردون توسط مواد آستری خیلی سخت پوشش داده می شود، مانند آلیاژ تنگستن-کاربید. این آستری عمر ماردون را با کاهش سایش، افزایش میدهد. جایگزین کردن ماردون هزینه زیادی داشته و زمانبر نیز هست. برای به حداقل رساندن سایش بر روی ماردون و مارپیچ، مهم است که ماردون با مارپیچ و سیستم نیروی محرکه به طور صحیح تنظیم شده باشد. نواحی کنترل دمایی در طول ماردون قرار گرفتهاند. تعداد نواحی وابسته به طول ماردون است. هر ناحیه تقریباً چهار تا پنج برابر قطر مارپیچ، از طول ماردون را کنترل می کند (به عنوان مثال برای یک مارپیچ ۳ اینچی، حدود ۱۲ تا ۱۵ اینچ). گرمکنهای آلومینیوم ریختهگری در بسیاری از کاربردها استفاده میشوند، اما سیستمهای با دمای بالا نیازمند گرمکنهای سرامیکی هستند. استفاده از سیستم سرمایش در نواحی ماردون تکنیکی متداول است. دمندههای سرمایش یا سیال انتقال حرارت ممکن است مورد استفاده قرار گیرد.
قبل انتهای خروجی ماردون و معمولاً در زیر ماردون سوراخی تعبیه شده (rupture disk) (شکل ۲-۱۳) که این وسیله جزء مهمی در جهت ایمنی دستگاه میباشد. در صورتی که فشار بیش از حد، در هد ایجاد شود، جوشی در آن (rupture disk) شکسته می شود، و به پلیمر مذاب اجازه خروج از دستگاه بر روی کف می دهد و فشار اضافی تخلیه می شود. از آن جایی که فشار عادی عملکردی می تواند به psi 5000 رسیده یا بیشتر از آن گردد و بیشتر ماردونها برای فشار تقریبی psi 10000 طراحی میشوند، فشار ایمنی حدود psi 7000 تا psi 9000 در نظر گرفته می شود.
شکل ۲-۱۳٫ پیکربندی عمومی در انتهای خروکی ماردون شامل سوراخ تعبیه شده (Rupture disk) در بخش پایینی
برخی از مواد اکسترود شده نیازمند ماردونهای دارای منفذ (vented barrel) است (شکل ۲-۱۴). منفذهای ایجاد شده در ماردون این امکان را فراهم می کند تا گازهای ناخواسته تولید شده، پیش از خروج از طریق دای، از ماردون خارج شوند. زیرا در صورت خروج از دای منجر به فوم شدن، ایجاد حباب و یا عیوب سطحی در محصول اکسترود شده میشوند. یک مارپیچ دو مرحله ای در عملیات گاززدایی استفاده می شود. مرحله اول آماده سازی مذاب مانند دیگر مارپیچهای متداول است، درحالی که مرحله دوم برای گاززدایی از مذاب فشار روی آن کاهش یافته و سپس آن را به درون دای پمپ می کند. تحت شرایط عملیاتی نادرست، مانند فشار هد بیش از اندازه، پلیمر ممکن است از درون منفذ گاززدایی با بیرون جریان پیدا کند. میتوان با طراحی مناسب و درست و شرایط عملیاتی صحیح از این مشکل اجتناب کرد (کانتور، ۲۰۰۶).
شکل ۲-۱۴٫ یک اکسترودر با منفذ گاززدایی در ماردون
۲-۵-۱-۵٫ سیستم هد/ دای
سیستم هد/ دای (شکل ۲-۱۵) جریان مذاب را، به محض خروج آن از ماردون، دریافت می کند. اجزای این سیستم شامل مجموعه هد، انطباق دهنده، صفحه محافظ (breaker plate)، فیلتر مذاب و دای است.
شکل ۲-۱۵. مجموعه هد و دای
دای
دای مغز دستگاه نامیده می شود، زیرا شکل محصول نهایی توسط شکلدهی که در دای انجام می شود، تعیین میگردد. انواع زیادی از دای برای تولید محصولات اکسترود شده گوناگون در دسترس است. چیزی که در تمامی دایها مشترک است، نیاز به طراحی هندسه جریان داخلی مناسب است. اگر دای شکل جریان مناسب را نداشته باشد، امکان تولید محصول پلیمری بر مبنای مشخصات مورد نظر وجود نخواهد داشت.
برای فرایند بهینه، دایها بایستی سیستم کنترل دمایی مجزا داشته باشند. یک ناحیه کنترل دمایی معمولاً برای دایهای کوچک کافی است. دایهای بزرگتر ممکن است چندین ناحیه کنترل دمایی داشته باشند. بعلاوه، عایقسازی اطراف بدنهی دای اغلب به منظور کاهش اتلاف حرارت به هوای محیط و همچنین کاهش حساسیت دمای دای به تغییرات شرایط دمایی محیط مورد استفاده قرار میگیرد (کانتور، ۲۰۰۶).
عوامل مؤثر بر کیفیت عملکرد ماشین اکسترودر تابعی از قطر (D)، طول (L)، گام های پیچ، شکل و خشک بودن دانهها، سرعت چرخش و سرعت حرکت و طرح قالب (دای) است.
۲-۵-۲٫ نواحی عملکردی اکستروژن
در این بخش شش ناحیه در طول اکسترودر تشریح می شود که عملکردهای مختلف سیستم را انجام میدهند. درک نواحی عملکردی ترکیبی از دانش مواد پلیمری همراه با دانش سختافزار اکستروژن میباشد. با حرکت پلیمر در این نواحی عملکردی مختلف و در شکلهای مختلف (به عنوان مثال گرانول، بستری از جامد و یا مذاب)، با اجزای سختافزاری (به عنوان مثال محفظه خوراک، مارپیچ و ماردون) در نواحی عملکردی مختلف برهمکنش می کند. اگر هر یک از این عملکردها به درستی انجام نپذیرد، کیفیت محصول نهایی یا راندمان فرایند اکستروژن ممکن است کاهش یابد. به عبارت دیگر، برای بهینه سازی ظرفیت محصول اکسترودر، هر ناحیه عملکردی بایستی به صورت بهینه عمل کند (کانتور، ۲۰۰۶).
شش ناحیه عملکردی عبارتند از (شکل ۲-۱۶):
انتقال و جابجایی مواد جامد؛
ذوب کردن؛
پمپ کردن مذاب؛
مخلوط کردن؛
گاززدایی (یا رطوبت زدایی)؛
شکلدهی توسط دای (کانتور، ۲۰۰۶).
شکل ۲-۱۶٫ شش ناحیه عملکردی در اکسترودر
این موارد نبایستی با بخشهای هندسی اکسترودر شامل بخش خوراکدهی، بخش انتقال و بخش اندازه گیری اشتباه گرفته شوند. اگرچه بین بخشهای هندسی و نواحی عملکردی برخی وابستگیها وجود دارد، عملکردها توسط نواحی هندسی محدود نمیشوند. برای مثال، ذوب کردن تنها محدود به ناحیه انتقال نمی شود، ممکن است در بخش خوراکدهی آغاز شده و تا بخش اندازه گیری ادامه یابد. از طرفی، تمامی اکسترودرها شامل هر شش ناحیه عملکردی نمی شود. برخی از اکسترودرها توسط پلیمر مذاب خوراکدهی میگردند و در نتیجه نیازی به ناحیه انتقال جامد و ذوب کردن ندارد، و تعداد زیادی از اکسترودرها نیز ناحیه گاززدایی زا شامل نمیشوند.
۲-۵-۳٫ انواع اکستروژن
۲-۵-۳-۱٫ اکستروژن پروفیل (پروفایل)
پروفیل به شکلی گفته می شود که سطح مقطع ثابت دارد و به روش اکستروژن مذاب از یک دای که در انتهای اکسترودر قرار دارد، تولید می شود. سادهترین شکل دای یک صفحه فلزی است که سوراخ یا سوراخهایی روی آن ایجاد شده است که محصول خروجی از این دای یک میله توپر بوده که قطر آن معادل قطر سوراخ خواهد بود (شکل ۲-۱۷). از آن جا که این عمل در فشار نسبتاً پایین انجام می شود هزینه های تولید در آن پایین میباشد. همچنین با تعبیه کردن یک مانع مناسب در وسط سوراخ محصول خروجی به صورت لوله تو خالی یا تیوب خواهد شد. در نهایت پروفیلهای تولید شده به اندازه مناسب برش میخورند.
شکل ۲-۱۷٫ دستگاه اکستروژن پروفایل
۲-۵-۳-۲٫ اکستروژن پوششدهی سیم و کابل[۲۹]
برای فرایند پوششدهی سیم لخت و یا کابلی که شامل رشتههای زیادی سیم نازک است با توجه به نوع کاربرد از مواد گوناگونی استفاده می شود. در این فرایند سیم لخت در هنگام عبور از دای مخصوص این کار در تماس مستقیم با پلیمر مذاب قرار میگیرد و مذاب پس از پوشش سیم به همراه آن از دای خارج شده و در ادامه فرایند خنک سازی انجام میگیرد تا پلیمر روی سیم تثبیت شود.
۲-۵-۳-۳٫ اکستروژن ورق و فیلم قالبگیری[۳۰]