۳-۱۰-۳- خودهمبستگی ۵۳
۳-۱۰-۴-هم خطی ۵۳
۳-۱۰-۵-آزمون مانایی ۵۳
۳-۱۱- خلاصه و نتیجه گیری فصل: ۵۴
فصل چهارم: تجزیه داده ها ۵۵
۴-۱- مقدمه ۵۶
۴-۲- آمار توصیفی داده های تحقیق ۵۶
۴-۳- آزمون ناهمسانی واریانس ۵۷
۴-۴- آزمون همخطی ۵۷
۴-۵- آزمون مانایی ۵۸
۴-۶-آزمون نرمال بودن جمله خطا ۵۹
۴-۷- انتخاب مدل در داده های تلفیقی ایستا ۶۰
۴-۷-۱- آزمون چاو (Chow) 60
۴-۷-۲- آزمون هاسمن ۶۱
۴-۸- آزمون فرضیه ها بر حسب مدلهای تعیین شده ۶۱
۴-۹- خلاصه فصل ۶۳
فصل پنجم: خلاصه، نتیجه گیری و پیشنهادهای تحقیق ۶۴
۵-۱-مقدمه ۶۵
۵-۲-خلاصه تحقیق ۶۵
۵-۳- نتیجه آزمون فرضیه ۶۶
۵-۴-مقایسه نتایج با تحقیقات پیشین ۶۷
۵-۵- پیشنهادهای کاربردی ۶۹
۵-۶- پیشنهادهایی برای تحقیقات آتی ۶۹
۵-۷-محدودیت های تحقیق ۶۹
۵-۸- خلاصه فصل ۷۰
ضمائم، منابع وپیوستها ۷۱
منابع ۷۲
فهرست جداول
(جدول ۲-۱) مزایا و معایب شاخص محاسبه اندازه شرکت ۳۲
(جدول ۳-۱) روش انتخاب نمونه ۴۸
(جدول ۴-۱) آمار توصیفی داده های متغیر ۵۶
)جدول ۴-۲) خروجی آزمون ناهمسانی واریانس ۵۷
(جدول ۴-۳) خروجی آزمون خود همبستگی ۵۸
(جدول ۴-۴) آزمون مانایی ۵۹
) نرمال بودن جمله خطا ۵۹
(جدول ۴-۶) خروجی آزمون چاو ۶۰
(جدول ۴-۷) خروجی آزمون هاسمن ۶۱
(جدول ۴-۸) آزمون فرضیه ۶۲
چکیده:
در این تحقیق به بررسی رابطه بین اندازه موسسات حسابرسی مدیریت سود مبتنی بر جریان نقدی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختیم. برای دستیابی به هدف مذکور یک فرضیه اصلی و دو فرضیه فرعی تدوین گردیده است.
نمونه پژوهش شامل ۷۴ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲ می باشد. نتیجه پژوهش حاکی از عدم وجود رابطه معنادار بین اندازه موسسات حسابرسی و مدیریت سود مبتنی بر نقدینگی می باشد.
واژگان کلیدی: اندازه ی موسسه حسابرسی، کیفیت حسابرسی، کیفیت سود، مدیریت سود، جریان نقدی ناشی از فعالیت های عملیاتی.
جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.
فصل اول
کلیات تحقیق
۱-۱-مقدمه
امروزه مدیریت سود یکی از موضوعات بحث برانگیز و جذاب در پژوهشهای حسابداری به شمار میرود. به دلیل این که سرمایه گذاران به عنوان یکی از فاکتورهای مهم تصمیم گیری به رقم سود توجه خاصی دارند، این پژوهشها از جنبه رفتاری، اهمیت خاص خود را دارد. پژوهشها نشان داده است که نوسان کم و پایدار سود، حکایت از کیفیت آن دارد. به این ترتیب، سرمایه گذاران با اطمینان خاطر بیشتر در سهام شرکتهایی سرمایه گذاری می کنند که روند سود آنها باثباتتر است. هنگامی که شرکت ها در وضعیت نامطلوب اقتصادی تحت فشار فزاینده قرار می گیرند، مدیران آن ها از واحد حسابداری درخواست مینمایند که سطر آخر صورتهای مالی (یعنی سود)را بهبود بخشند، و بدین وسیله محتوای اطلاعاتی آن را تغییر دهند.
حسابداری
مدیریت جهت دستکاری داده ها به کار میرود. بهعنوان مثال، هموار نمودن سود برای کسب اطمینان بیشتر سرمایه گذاران از پایداری سود، نمونه ای از دستکاری داده ها محسوب می شود. این قبیل اقدامات ممکن است داده های موجود در صورتهای مالی را به میزان قابل ملاحظهای تحت تأثیر قرار دهد. راههای مختلفی وجود دارد که طی آن میتوان از ثبتهای دفتری در جهت مدیریت سود استفاده کرد. در بیشتر زمانها از ثبتهای نامشروع در دفترهای حسابداری به منظور سرپوش گذاشتن بر سوءاستفادههای مالی استفاده می شود، در سایر مواقع از ثبتها به عنوان ابزاری برای مدیریت سود استفاده می شود. مدیریت شرکت در هنگام اعمال مدیریت سود، آشکارا میداند که هدف از این کار، نگهداری از منافع شرکت در مقابل صاحبان سود میباشد. حتی در موارد دیگر مدیریت سود به منظور کسب پاداش اختصاص یافته به مدیران به علت نگهداری هر چه بیشتر از شرکت در برابر صاحبان سود است.
۱-۲-بیان مساله
امروزه مدیریت سود یکی از موضوعات بحث برانگیز و جذاب در پژوهشهای حسابداری به شمار میرود. به دلیل این که سرمایه گذاران بهعنوان یکی از فاکتورهای مهم تصمیم گیری به رقم سود توجه خاصی دارند پژوهشها نشان داده است که نوسان کم و پایدار سود، حکایت از کیفیت آن دارد. به این ترتیب، سرمایه گذاران با اطمینان خاطر بیشتر در سهام شرکتهایی سرمایه گذاری می کنند که روند سود آنها باثباتتر است. هنگامی که شرکتها در وضعیت نامطلوب اقتصادی تحت فشار فزاینده قرار میگیرند، مدیران آنها از واحد حسابداری درخواست مینمایند که سطر آخر صورتهای مالی(یعنی سود) را بهبود بخشند، و بدین وسیله محتوای اطلاعاتی آن را تغییر دهند. یکی از روشهایی که گاهی اوقات برای آرایش اطلاعرسانی وضعیت مطلوب شرکتها مورد استفاده قرار میگیرد، مدیریت سود میباشد. مدیریت سود به مداخله عمومی مدیریت در فرایند تعیین سود که غالباً در راستای اهداف دلخواه مدیریت میباشد، اطلاق میگردد مدیریتسود روشی است که توسط مدیریت جهت دستکاری داده ها به کار میرود (نوروش و همکاران، ۱۳۸۴، ص۱۶۶ ـ ۱۶۵).
عکس مرتبط با اقتصاد
یکی از عاملهایی که در مدیریت سود شرکتها مؤثر است، اندازه شرکتهاست. هرچه شرکتی بزر گتر باشد، بیشتر زیر ذرهبین سیاست قرار دارد (بیشتر مورد توجه دولت و عموم قرار دارد)، زیرا نقش تعیین کننده ای در اقتصاد کشور بازی می کند. یکی از مثالهای بارز این مورد، شرکت مایکروسافت در ایالات متحده آمریکاست که مشکلاتی با تشکلهای قانونی این کشور دارد. البته نباید از نظر دور داشت که متغیر “اندازه شرکت” می تواند نشاندهنده تأثیرهای دیگری به غیر از حساسیت سیاسی باشد. برای مثال شرکتهای کوچکتر، دارای ویژگیهایی نظیر خطرپذیری کمتر هستند، که به میزان زیادی متفاوت ازویژگی حساسیتسیاسی است(گوان، ۲۰۰۱، به نقل از نوروش و همکاران،۱۳۸۴،ص۱۶۷).
شرکتهای بزرگ دارای تنوع فعالیت میباشند، این تنوع فعالیت به سودآوری آنها کمک خواهد کرد وهمچنین شرکتهای بزرگ به دلیل اعتباری که در بازارهای جهانی سرمایه دارند، وجوه مورد نیاز خود را با بهره کمتری تأمین خواهند کرد حال هرچه شرکت کوچکتر باشد دسترسی به بازارهای سرمایه برای آنها مشکلتر است، در این بازارها اعتبار کمتری با بهرهبالا برای آنها قائل میباشند. اندازه شرکت اغلب به عنوان نمایندهای که بیانگر اطلاعات قابل دسترس در بازار میباشد مورد استفاده قرار گرفته است. اطلاعات شرکتهای بزرگ در بازار سرمایه بیشتر در دسترس هستند تاشرکتهای کوچک(کرباسییزدی و همکاران، ۱۳۸۹، ص۵۰).
بعضی مطالعات نشان می دهند که در بررسی روابط مقطعی، رابطه بین سودآوری و بازده در طول زمان کاملا ناپایدار است؛ یعنی سود حسابداری فاقد این قابلیت است که به پیش بینی بازدههای آتی سهام کمک کند. برای فائق آمدن بر این مشکل بسیاری از محققان توانایی متغیرهای دیگر غیر از سودآوری را برای بهبود مدل سودآوری و بازده اولیه آزمون کردند. یکی از این متغیرها که توجه محافل دانشگاهی را به خود معطوف کرد، اندازه شرکت بود که معمولا به صورت ارزش بازار شرکت تعریف می شود. این استنباط وجود دارد که شرکتهای کوچکدارای میانگین رشد سودآوری بالایی هستند. بنابراین انتظار میرود در تغییرات سود شرکتهای کوچک قیمت سهام منظور گردد. از سوی دیگر، شرکتهای بزرگ میانگین رشد سودآوری کمی دارند. معمولا تغییر مهمی درسودآوری آنها انتظار نمیرود و منتشر شدن اطلاعات ممکن است بر تغییرات قیمتی سهام اثر کمی داشته باشد. البته وجود کانالهای مختلف اطلاع رسانی نیز ممکن است توجیهی برای این موضوع باشد. به علاوه بعضی از پژوهشگران قابلیت تعمیم یافته های مربوط به اندازه شرکت را در چارچوب چرخه عمر شرکت بررسی کرده اند. تئوریهای مالی ادعا می کنند که به طور میانگین شرکتها در مراحل اولیه چرخه عمر، رشد و سودآوری بالایی دارند. ازسوی دیگر اندازه بزرگ و رشد سودآوی کم و حتی منفی ویژگی شرکتهایی میباشد که درمراحل پایانی چرخهعمر هستند(رحمانی و همکاران،۱۳۸۸،ص۳ ـ۲).
تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
اندازه شرکت در مطالعات متعدد نمایانگر جنبه های مختلفی از شرکت است. اندازه شرکت می تواند نمایانگر اهرم شرکت باشد. اهرم عبارت ازوجود هزینه های ثابت در فهرست هزینه های شرکت است. اهرم عملیاتی برهزینه های ثابت عملیاتی شرکت (همه هزینه های ثابت غیر از بهره بدهیها) متکی است و اهرم مالی بر هزینه های ثابت مالی از قبیل بهره یا سود ثابت وامها متکی است. اهرم عملیاتی و مالی وسیله دستیابی به سود بیشتر است. اندازه شرکت می تواند نمایانگر برتری رقابتی باشد. از آنجایی که سهم بیشتر از بازار نیاز به تولید و فروش بیشتر دارد لذا داشتن منابع مالی کافی و اندازه بزرگتر می تواند شرکت را در تولید بیشتر و صرف هزینه های تولید و بازاریابی بیشتر یاری کند تا بتواند مزیتهای رقابتی ایجاد نماید. اندازه شرکت می تواند نمایانگر توانایی مدیریت و کیفیت طرحهای حسابداری باشد. توسعه اندازه شرکت نشانگر مدیریت قوی است که با بهره گرفتن از طرحهای حسابداری سعی در افزایش منابع اقتصادی شرکت داشته باشد (پارساییان ،۱۳۸۱).
اندازه شرکت می تواند نمایانگر کارائی اطلاعاتی باشد. معمولاً شرکتهای بزرگتر توجه بیشتری از تحلیلگران و سرمایه گذاران میباشند بههمین جهت اطلاعات حسابداری فرایند کاراتری در شرکتهای بزرگتر دارند. بالاخره اندازه شرکت می تواند نمایانگر میزان ریسک کلی شرکت باشد. توان مالی بیشتر می تواند سبب کاهش ریسک کلی شرکت شود زیرا شرکتهای بزرگتر در معرض ایمنی عمومی بیشتری میباشند، زیرا از نظر تحلیلگران مالی، شناخته شدهتر هستند (موسس ،۱۳۸۷).
مشارکت بین مدیریت سود و اندازه شرکت مورد توجه برخی از تحلیلگران حسابداری بوده است. موسِس اعتقاد دارد با توجه به ابهامهایی که پیش بینی سود را دربر گرفته است فقط مدیرانی میتوانند موفق باشند که کیفیت سود آنها بالا باشد. همچنین در آزمون خود نتیجه گیری می کند که شرکتهای بزرگتر به علت این که نزد تحلیلگران شناخته شدهتر هستند انگیزه کمتری جهت هموارسازی سود دارند. آلبرت و ریچاردسون نیز اندازه شرکت را همراه با نوع صنعت (محوری و پیرامونی) در رابطه با مدیریت سود مورد آزمون قرار داده و نتیجه میگیرند که شرکتهای صنایع بخش محوری که اندازه بزرگتری دارند سود هموارتری نسبت به شرکتهای بزرگ بخش صنایع پیرامونی دارند. به طور کلی محققینی که روی اندازه شرکت تمرکز کرده اند سؤالشان این بود که آیا شرکتها با اندازه های مختلف عکسالعملهای متفاوتی را نسبت به هموارسازی و مدیریت سود نشان میدهند(شورورزی و پهلوان،۱۳۸۹،ص۷۱). براین اساس در این پژوهش در نظر داریم تا به بررسی رابطه اندازه موسسات حسابرسی و مدیریت سود مبتنی برجریان نقدی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، بپردازیم.
۱-۳-هدف کلی تحقیق:
بررسی رابطه اندازه موسسات حسابرسی و مدیریت سود مبتنی برجریان نقدی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادارتهران
۱-۴-سوال تحقیق:
آیا بین اندازه موسسات حسابرسی و مدیریت سود مبتنی بر جریان نقدی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادارتهران رابطه معناداری وجود دارد؟
۱-۵-فرضیه تحقیق:
بین اندازه موسسات حسابرسی ومدیریتسود مبتنی برجریان نقدی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار رابطه معنادار وجود دارد.
فرضیه های فرعی تحقیق:
۱ ـ بین اندازه موسسات حسابرسی و مدیریت سود مبتنی برجریان نقدی آزاد در شرکتهای پذیرفته شده
در بورس اوراق بهادار رابطه معنادار وجود دارد.
۲ ـ بین اندازه موسسات حسابرسی و مدیریت سود مبتنی برجریان نقدی عملیاتی در شرکتهای پذیرفته
شده در بورس اوراق بهادار رابطه معنادار وجود دارد.