4-2-1 طبقه بندی شخصیّت
با توّجه به این که در بنیاد نظری درباره شخصیّت به طور کامل بررسی انجام شد و یک طبقه بندی مشخّصی برای شخصیّت ها، مورد استفاده قرار گرفت، در این داستان نیز از همین طبقه بندی تبعیت می شود. علاوه بر آن شیوه شخصیّت پردازی نیز بررسی می شود.
این طبقه بندی عبارتند از :
1- شخصیّت از نظر ماهیت (انسانی، غیرانسانی)
2- شخصیّت از نظر تحوّل پذیری یا تحوّل ناپذیری (پویا، ایستا)
3- شخصیّت از نظر میزان گستردگی و کمال (ساده، جامع)
4- شخصیّت از نظر کاربرد (قالبی، قراردادی، نوعی، تمثیلی …)
5- شخصیّت از نظر نقش داستانی (اصلی، فرعی، مخالف، مقابل، همراز…)
براساس طبقه بندی بالا شخصیّت های این داستان را تنها می توان از سه نظر بررسی کرد .
4-2-1-1 شخصیّت از نظر تحوّل پذیری و تحوّل ناپذیری
شخصیّت از این منظر مختص شخصیّت های مهم داستان است و به دو دستهی شخصیّت پویا و ایستا تقسیم می شود.
4-2-1-1-1 شخصیّت ایستا
همان طوری که در ابتدای این مبحث اشاره شد، دزد قالپاق یک طرح ساده و موجز و کوتاه محسوب می شود. شخصیّت های بسیار اندکی در آن حضور دارند . و از آن جایی که رویداد و حادثهی که واقع شد بر شخصیّت هیچ یک از اشخاص حاضر در داستان و دگرگونی و تحوّلی ایجاد ننموده است و شخصیّت ها به همان صورتی که در آغاز وارد داستان شده اند در پایان داستان نیز به همان شکل خارج میشوند. باید شخصیّت های مطرح این داستان را ایستا به حساب آورد .
نمونه های درون متنی :
راوی «هنوز دستهایش تو دلش بود . نتوانست راست بایستد. یک تو سری سنگین و چند تا کشیده دوباره او را رو زمین پرت کرد. چهره اش با درد و گریه آلودی باز و بسته می شد. چهره اش زور می زد. سیزده سال داشت و پاهایش پتی[32] بود» (چوبک، 1352 : 77)
راوی «باز زندش، با مشت و لگد و سر و صورتش را پر تف کردند. هرجای تنش را که می شد با دست می پوشاند و همه را نمی توانستت بپوشاند و ناله هایش بیخ گلویش می مرد» (همان : 79)
4-2-1-2 شخصیّت از نظر کاربرد
از این دیدگاه شخصیّت های این داستان به سه بخش تقسیم می شوند .
4-2-2-1 شخصیّت قالبی
شخصیّت های قالبی درواقع از خود هیچ تشخّصی ندارند و خواننده آن ها را می شناسد. در این داستان، حاج احمد، شخصیّت قالبی محسوب می شود. او از اشخاص صاحب مقام و مرتبه است. همهی اهالی او را می شناسند. هرچند او باید مظهر عطوفت و مهربانی باشد، در این داستان این گونه نیست و او مظهر قساوت و تعصب و بدخلقی است .
نمونه درون متنی :
راوی «مردم راه دادند وجاجی آمد تو خیابان بالای سر پسرک که دستش تو دلش بود و آسفالت خیابان از …. و خونش تر شده بود و به رسیّدن به او لگدی خواباند تو … پسرک که رنگ پسرک سیاه شد و نفسش پس رفت و به تشنج افتاد» (همان : 80)
گاهی نیز در داستان، این شخصیّت ها به صورت عام معرّفی شده اند. هیچ تشخّصی از خود ندارند. فقط در خلال گفت و گوها و اعمالشان شناخته می شوند و آنها به راحتی قابلیت تعویض شدن را دارند و عموماً معرف طبقهی پایین جامعه هستند. در این داستان جماعتی که دور پسرک جمع شدند جزء شخصیّت های قالبی این داستان هستند .
نمونه های درون متنی :
راوی «پسرک، مثل مگس امشی خورده میان دایره ای که دیواری از پاهای مغلوک ناخوش دورش کشیده بودند تو خودش پیچ و تاب می خورد و حرفهای سیاه سنگین تلخی تو گوشش می خورد که نمی گذاشت دردش تمام بشود». (چوبک؛ 1352 : 77)
راوی «بازدندش، با مشت و لگد و سر و صورتش را پر تف کردند» (همان : 79)
4-2-2-2 شخصیّت نوعی
شخصیّت نوعی که درواقع خصوصیات گروه و یا طبقهای از مردم را نشان می دهند و در عین حال از دیگر طبقات متمایز هستند .
در این داستان، رییس صنف قصابهای شهر؛ یعنی حاج احمد، یک شخصیّت نوعی به حساب می آید. او نشان دهنده خصوصیات طبقه خود است، فرد حرفه ای که نمونه واقعی و زنده آن در حقیقت وجود دارد .
همچنین پسرک دزد قالپاق را در این داستان می توان شخصیّتی نوعی شمرد، او معرّف طبقهی خود به حساب می آید، طبقهی کوچکی از مردم فرو دست آلودهی جامعه که در همان ابتدای زندگی به دلایلی در آلودگی فرو رفته اند. او نمونه ای است، برای امثال خود، یعنی نوجوانانی که در جامعه ای به سر میبرند که تضاد طبقاتی در آن کاملاً مشهود است آنها که به ناچار در منجلاب فقر فرو رفته اند و تنها راه پیش روی خود را دزدی می دانند . سرخوردگی ، تنهایی ، بی پناهی و ترس از ویژگی های آنها به شمار می رود .
4-2-2-3 شخصیّت همه جانبه
در داستان دزد قالپاق شخصیّت حاج احمد با جزئیات بیشتری به تصویر درآمده است . خواننده او را بهتر از شخصیّت های دیگر داستان می شناسد. علاوه بر آن که راوی حاج احمد را با جزئیات ظاهری به صورت کامل تشریح می کند او خود نیز با اعمال و سخنانش که در قالب تک گویی های نمایشی است در داستان خود را به خواننده می شناساند .
عبارت زیر که از متن داستان انتخاب شده است می تواند بیانگر شخصیّت همه جانبهی حاج احمد باشد .
نمونه های درون متنی :
راوی «حاجی تو زیر پیراهن و زیر شلوار چرک گل و گشادی آمد دم در . شکل دهاتیها بود، سرش طاس بود. زیر چشمهایش خورجین های باد کرده چین و چروک دهن واز کرده بود. شکمش گنده بود» (همان : 79)
4-2-1-3 شخصیّت از نظر میزان نقش داستانی
شخصیّت های این داستان از این نظر به س
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.
ه بخش تقسیم می شوند .
4-2-1-3-1 شخصیّت اصلی
پسرک سیزده ساله ای که قالپاق ماشین حاج احمد را می دزد شخصیّت اصلی داستان به حساب می آید. همهی حوادثی که بعد از این اتفاق می افتد به دور محور پسرک می چرخد و نظر خواننده را بسوی خود جلب می کند. همه چیز داستان وابسته به حضور اوست و اگر او در داستان حضور نداشت، داستانی شکل نمی گرفت.
4-2-1-3-2 شخصیّت مخالف
شخصیّت مخالف در برابر شخصیّت اصلی قرار می گیرد. تا او را از رسیّدن به هدفش باز دارد. در داستان دزد قالپاق حاج احمد شخصیّت مخالف محسوب می شوند. او نه تنها مانع از دزدیده شدن قالپاق ماشین شد بلکه تمام قد در برابر زندگی پسرک سیزده ساله ایستاد و با اجرای قانون به دست خود او را به سزای اعمالش رساند .
4-2-1-3-3 شخصیّت مقابل
اشخاصی که در مقابل شخصیّت اصلی قرار می گیرند، تا شخصیّت مخالف بهتر و برجسته تر نشان داده شود، شخصیّت مخالف محسوب می شوند. آنها نه تنها شخصیّت مخالف را بهتر نشان می دهند، بلکه شخصیّت خود را نیز به خواننده می شناسانند . آنها در واقع، موانعی محسوب می شوند که شخصیّت اصلی نتواند به هدفش برسد. در این داستان مردمی که پسرک را در حین ارتکاب دزدی دستگیر می کنند و او را به باد فحش می بندند و مورد ضرب و شتم قرار می دهند، جزء شخصیّتهای مقابل به شمار می آیند .
نمونه های درون متنی :
راوی «دزد زبانش تو دهنش خشکیده بود. حس می کرد که بار سنگینی روش افتاده بود و نمی توانست از زیر آن تکان بخورد. باز یکی شانه اش را چسبید و بلندش کرد و تو صورتش تف انداخت» (همان : 78) .
راوی «باز زدندش، با مشت و لگد سر و صورتش را پر تف کردند. هر جای تنش را که می شد با دست می پوشاند و همه را نمی توانست بپوشاند» (همان : 79) .
4-2-2 شیوه های شخصیّت پردازی
شخصیّت پردازی می تواند به روش های مستقیم و غیرمستقیم و بی تعبیر و تفسیر صورت گیرد. در این داستان از هر دو شیوه استفاده شده است .
4-2-2-1 شخصیّت پردازی مستقیم
در این شیوه داستان نویس شخصیّت را به طور مستقیم معرّفی می کند و خود به شرح رفتار و اعمال و افکار شخصیّت ها می پردازد. نمونه هایی از شیوه داستان نویسی به طور مستقیم از متن داستان ارائه می شود.
نمونه های درون متنی :
راوی «پسرک می خواست راست بایستد امّا پاهاش رو زمین بند نمی شد. زمین زیر پاهاش خالی می شد. درد کلافه اش کرده بود. چهره اش پیچ و زور زد تا توانست بگوید : سر امّام زمون نزنین، من بیچاره ام» (همان : 78).
راوی «حاجی تو زیرپیراهن و زیر شلوارک چرک گل و گشادی آمد دم در. شکل دهاتیها بود. سرش طاس بود. زیر چشمهایش خورجین های باد کرده چین و چروک دهن واز کرده بود. شکمش گنده بود» (همان : 79).
راوی «مردک لندهور چشم وردریده و یقه چاک بود و ته ریش زبری رو پوست صورتش داغمه بسته بود» (همان : 78) .
4-2-2-2 شخصیّت پردازی غیرمستقیم
نویسنده در این روش با عمل داستانی شخصیّت ها را معرّفی می کند و خواننده از طریق افکار، گفت و گوها و یا اعمال شخصیّت ها، آن ها را می شناسد . البّته زبان و لحن شخصیّت ها نیز می تواند معرّف شخصیّت ها باشد. در داستان دزد قالپاق شخصیّت ها گاهی با اعمالشان و گاهی در قالب گفتگو و خود را به خواننده می شناسانند . در نمونه های زیر که از متن داستان انتخاب شده از طریق گفتوگوهای جماعتی که به دور پسرک جمع شدند، خواننده پی به شخصیّت آنها می برد.
نمونه های درون متنی :
«حالا در بزنیم و خود حاجی رو صدایش کنیم تا حقشو کف دستش بذاره»
«این را سبزی فروش سر گذر که خوب حاجی را میشناخت گفت و بعد رو زمین تف کرد» (همان : 79) .
«خودشو به شغال مرگی زده»
«مثه سگ هفتا جون داره»
«اگه یکیشونو طناب مینداختن دیگه کسی دزدی نمی کرد»
«باید دستشو برید تو روغن داغ گذاشت. حالام خودشو به موش مردگی زده» (همان : 80)
4-2-3 تأثیر افکار نویسنده در آفرینش شخصیّت ها