وسایل ارتباط جمعی، موجب نزدیکی سلیقهها، خواستها و انتظارات تمامی ساکنان یک جامعه شده و جوامع را از عصر محدودههای جدا خارج میگردانند. ورود وسایل ارتباط جمعی به جامعه، خردهفرهنگها و فرهنگهای خاص و مجزا را ناپدید کرده و بهنوعی تشابه میان تمامی ساکنان یک جامعه بهوجود میآورد و مردم آن جامعه، از سبک زندگی و علایق و خواستههایی که رسانههای جمعی ارائه میدهند، پیروی میکنند(ساروخانی،۸۷- ۸۸).
ج- کارکرد راهنمایی و رهبری؛
نقش رهبریکننده وسایل ارتباطی و اثر آن ها در بیداری و ارشاد افکار عمومی، امری واضح بوده و روز بهروز بر اهمیت آن افزوده میشود، در نظامهای دموکراسی، وسایل ارتباط جمعی میتوانند در راه گسترش ارتباط میان رهبریکنندگان و رهبریشوندگان، خدمات مهمی را انجام داده و بهعنوان آیینه تمامنمای افکار عمومی در جلب همکاری مردم و شرکت دادن آن ها در امور اجتماعی، تأثیر فراوانی بهجای بگذارند(معتمدنژاد،۶-۵).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
د- کارکرد بحرانزدایی؛
رسانههای گروهی میتوانند در عرصه مقابله با بحرانهای اجتماعی، به ایفای نقش بپردازند و در کاهش بحرانهای مختلفی مانند بحران هویت یا حوادث تهدیدکننده ثبات اجتماعی، کارکرد مؤثری داشته باشند(کریمی، ۱۳۸۲ :۱۷۰).
ه- کارکرد آگاهسازی؛
تحلیل عِلّی پدیدههای خبری و آگاهسازی انسانها از این علل، موجب تغییر در جهانبینی انسانها میشود. بههمین سیاق وسایل ارتباط جمعی بایستی موجبات آگاهی انسانها از کالاهای مورد نیاز را فراهم سازند. این وظیفه، یعنی آگاهسازی، از آنرو از تبلیغ متمایز است که در آن، هیچ کوششی برای خرید کالایی خاص وجود ندارد، همانگونه که هیچ کوششی نیز برای ایجاد گرایش بهسوی دیدگاه خاص وجود ندارد(ساروخانی، ۹۲و ۹۱).
و- اعطای پایگاه اجتماعی؛
این وسایل با دادن معروفیّت به اشخاص و گروهها به آشکار کردن یا ارتقای پایگاههای آنان میپردازند(همان،۸۴).
ز- ایجاد همبستگی میان اجزای جامعه در پاسخ به نیازهای محیطی(دادگران، ۱۰۶)
ح- کارکرد تبلیغی(معتمدنژاد،۸).
ط-کارکرد آموزشی یا انتقال فرهنگ؛
آموزش براساس تعریفی که سازمان علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) بیان داشته، عبارت است از: «تمام کنشها و اثرات، راهها و روشهایی که برای رشد و تکامل توانایی مغزی و معرفتی و همچنین مهارتها، نگرشها و رفتار انسان بهکار میروند. البته بهطریقی که شخصیت انسان را تا ممکنترین حد آن، تعالی بخشند.»(دادگران، ۱۰۹). اهمیت وظیفه آموزشی وسایل ارتباطی در جوامع معاصر، بهحدی است که بعضی از جامعهشناسان برای مطبوعات و رادیو و تلویزیون و سینما نقش “آموزش موازی” یا “آموزش دائمی” قائل هستند. جامعهشناسان معتقدند که وسایل ارتباطی با پخش اطلاعات و معلومات جدید، به موازات کوشش معلمان و اساتید، وظیفه آموزشی انجام داده و دانستنیهای عملی، فرهنگی و اجتماعی دانشآموزان و دانشجویان را تکمیل میکنند(معتمدنژاد، ۵:۱۳۸۵ و دادگران،۱۱۰-۱۰۹).
به طور خلاصه، اهداف و کارکردهای رسانه های جمعی از دید مک کوایل عبارتند از اطلاع رسانی؛ همبستگی؛ ایجاد وفاق جمعی؛ پیوستگی و تداوم؛ تفریح و سرگرمی و بسیج. البته مک کوایل تاکید می کند که هرگز نمی توان این موارد را برحسب اهمیت درجه بندی کرد و معتقد است که سازگاری میان هدف (کارکرد) و محتوای معین هیچ گاه دقیق و روشن نیست، زیرا کارکردها در هم می آمیزند و بعضی هدف ها، نسبت به دیگران، نفوذ بیشتری در فعالیت های رسانه ای می یابند. به نظر وی، کارکردهای اول و پنجم به دگرگونی و بقیه به پایداری و وحدت مربوط می شوند(مک کوایل،۱۱۰:۱۳۸۵).
۶-۹-۳-۲ سیر تحول جوامع
با توجه به ارتباط بین تحول جوامع و تحول رسانه ها، در ادامه سیر تحول جوامع آورده شده است.
الف- جوامع کشاورزی: جوامع مبتنی بر اجتماعات کوچک روستایی، بدون شهرهای کوچک و بزرگ، که شیوه اصلی تامین معیشت از راه کشاورزی و اغلب همراه با شکار و گردآوری است. در مرحله ای گروه های شکارگر و گردآورنده خوراک به جای اینکه تنها به جمع آوری گیاهان خودرو بپردازند، شروع به کاشتن محصولات خویش کردند. این جوامع با نابرابری هایی شدیدتر از آنچه در میان شکارگران و گردآورندگان وجود دارند مشخص می شوند و تحت فرمانروایی روسا قرار دارند(گیدنز،۵۴:۱۳۷۷ و۶۰).
ب- جوامع صنعتی و ویژگی ها: جامعه ای است که اساساً بر مکانیزاسیون تولید کالاهای اقتصادی و خدمات متکی است. اصطلاح صنعتی شدن به پیشرفت اقتصادی ادامه داری اشاره دارد که به دنبال کاربرد منابع نیروی غیرجاندار برای ماشینی کردن تولید ایجاد شده است. صنعتی شدن در ابتدا به صورت تولید کارخانه ای بود، اما بعداً به کشاورزی و خدمات نیز گسترش یافت(توکلی،۲۳:۱۳۸۳). همچنین، صنعتی شدن امروزی، در نتیجه انقلاب صنعتی، در قرن هجدهم میلادی آغاز گردید، نخست در انگلستان پدید آمد. در جوامع صنعتی، تولید صنعتی، شالوده اصلی اقتصاد را تشکیل می دهد(گیدنز،۱۳۷۷: ۵۷و۶۴).
عکس مرتبط با اقتصاد
ج- جامعه فراصنعتی: جامعه فراصنعتی، جامعه ای است که مشخصه آن تدارک خدمات است و نه کالا؛ کار حرفه ای است و نه کارگری و بدون تخصص یا کار یدی. دانش نظری است و نه مهارت علمی. آفرینش و کنترل تکنولوژی های جدید است و تکنولوژی های جدید فکری برای انجام دادن چنین ارزیابی و کنترلی است(ریترز،۳۸۳:۱۳۸۹). می توان گفت، در زمره کسانی که از عقیده پدیدار شدن نوع جدیدی از جامعه پشتیبانی می کنند “دانیل بل”[۳۳] است، همچنین، شناخته شده ترین توصیف از جامعه اطلاعاتی را از طریق نظریه فراصنعت گرایی[۳۴] ارائه داده است. وبستر می نویسد:”بل می گوید که ما در حال ورود به سیستمی نو می باشیم، جامعه ای فراصنعتی، در عین حال که چندین جنبه متمایز کننده دارد، در کل به وسیله حضور فزاینده و با اهمیت اطلاعات تشخیص داده می شود. دانیل بل می گوید که اهمیت اطلاعات و آگاهی برای جامعه فراصنعتی هم از نظر کمی و هم کیفی، تعیین کننده است.”(وبستر،۷۱:۱۳۸۹).
د- جامعه اطلاعاتی: از جامعه اطلاعاتی پنج تعریف، که هرکدام معیاری برای تشخیص جامعه نو ارائه می کند آمده است: تعریف تکنولوژیک، اقتصادی، شغلی، مکانی و فرهنگی. مقبول ترین تعریف از جامعه اطلاعاتی بر نوآوری فوق العاده تکنولوژی (تکنولوزیک)، بنا شده است، مفهوم کلیدی این است که پیشرفتهای خیره کننده در پردازش، نگهداری و انتقال اطلاعات، در واقع به کاربرد تکنولوژی های اطلاعاتی در تمام زوایای حیات اجتماعی انجامیده است. تعریف اقتصادی، با مقیاس های آماری به قلمرو صنایع اطلاعاتی گام می گذارد و به همین منظور پنج گروه صنعتی گسترده را مشخص می کند: آموزش و پرورش؛ رسانه های ارتباطی؛ ماشین های اطلاعاتی؛ خدمات اطلاعاتی، سایر فعالیت های اطلاعاتی(همان:۲۹). تعریف شغلی می گوید از هنگامی که مشاغل اطلاعاتی به وجه غالب در میان مشاغل موجود تبدیل می شوند، ما به یک جامعه اطلاعاتی دست می یابیم. در تعریف مکانی، تاکید عمده بر روی شبکه های اطلاعاتی است که مکان های جغرافیایی را به یکدیگر پیوند می دهند و در نتیجه آثار شگفت انگیزی بر سازمان زمان و مکان دارند. در واقع مرزها که بر اساس مکان های جغرافیایی بنا شده اند، بیشتر و بیشتر به کنار زده می شوند و محدودیت های زمانی به برکت شیوه های خردمندانه جدید که در آن اطلاعات می تواند در دوره معاصر، مدیریت و دستکاری شود، از میان می روند. بر اساس تعریف فرهنگی، فرهنگ کنونی به طور آشکار نسبت به تمامی دوره های پیشین سرشارتر از اطلاعات است. ما در محیطی لبریز از نشانه ها زندگی می کنیم، به این معنا که زندگی امروزی، اصولاً پیرامون نمادسازی امور، مبادله و دریافت پیام هایی درباره خودمان و دیگران دور می زند. تاملی اندک نسبت به تنوع سبک های زندگی و پیچیدگی شیوه هایی که ما بر اساس آنها خود را مهیای نمایش روزمره می کنیم، ما را مجاب می سازد که امروزه تعامل اجتماعی نسبت به گذشته از محتوای اطلاعاتی بسیار بیشتری برخوردار شده است(همان:۷۶-۲۹).
ه- جامعه دانایی محور: پیتر دراکر[۳۵] با نگاهی به گذشته، این واقعیت را یادآوری می کند که جامعه صنعتی حاصل انقلابی بود که در عرصه صنعت روی داد و تاثیر آن بر جامعه منجر به پدید آمدن نوعی از جامعه گردید که اصطلاحاً جامعه صنعتی لقب گرفت. همچنین در عصر اطلاعات، انقلاب اطلاعاتی سبب پدید آمدن جامعه اطلاعاتی یا به عبارت دیگر “جامعه دانایی محور” گردید. [ در اینجا باید متذکر شد که جامعه اطلاعاتی و جامعه دانایی محور دو مفهوم متمایز اما در عین حال وابسته به یکدیگر می باشند.] به نظر دراکر، جامعه دانایی محور یک جامعه به خصوص نیست؛ بلکه همان جامعه صنعتی است که در آخرین سال های تکامل خود تحت تاثیرات انقلاب اطلاعاتی و تکنولوژی وابسته به آن قرار گرفته و رویکرد جدیدی را در پیش گرفته است که در آن از صنعت محوری به دانایی محوری گرایش یافته است. جامعه دانایی محوری، جامعه ای است که در آن دانایی سرمایه محسوب می شود ودانشگران[۳۶]، سرمایه داران این جامعه اند(دراکر،۲۲:۱۹۹۳).
۱-۶-۹-۳-۲ مراحل تحول جوامع انسانی از دیدگاه مک لوهان
مک لوهان معتقد است که جوامع، بیشتر در اثر ماهیت وسایل ارتباطی شکل گرفته اند تا در نتیجه محتوای آن. به عقیده او، وسیله نه تنها از محتوای پیام خود جدا نیست، بلکه به مراتب، مهمتر از خود پیام نیز هست و برآن تاثیری چشمگیر دارد. به نظر مک لوهان چنانچه خطوط اصلی تاریخ تمدن بشری را از آغاز تاکنون مورد بررسی قرار دهیم، خواهیم دید که تاریخ از سه مرحله متوالی می گذرد و هرکدام از آنها، تحت سلطه ی مجموعه ای از رسانه های جمعی است. رحمانی(۱۳۸۹) در پایگاه اینترنتی پژوهشکده باقر العلوم می نویسد:” مک لوهان معتقد است که در هر دوره از تمدن، نظام ارتباطی خاصی حاکم است. این نظام ارتباطی افراد را وا می دارد تا متناسب با آن، حواس خود را شکل بدهند؛ یعنی برخی را گسترش و توسعه دهند و از برخی دیگر صرف نظر کنند. از دیدگاه مک لوهان، جوامع انسانی طی سه مرحله تحول یافته اند”. این سه مرحله عبارتند از:
الف- عصر ارتباط شفاهی و زندگی دودمانی و قبیله ای
ب- عصر ارتباط کتبی و چاپی و جامعه فردگرا
ج- عصر ارتباط الکترونیک و دهکده جهانی
واژه”گلوبال”[۳۷] در زبان انگلیسی به سه معنی بهکار برده میشود: “گرد مثل توپ یا کره”، “عامّ، کلی و جهانشمول” و “مقولههای مربوط به این جهان یا سراسر زمین”. این واژه، هم بهمعنای لازم و هم بهمعنای متعدی بهکار میرود. (آریانپور، ۱۳۷۷، ج۳،ص۲۲۲۴). واژهی “ویلیج”[۳۸] نیز به دو معنای “دهکده، ده، روستا” و “روستائیان و اهل دهکده” آمده است؛ که در اینجا همان معنای دهکده مقصود است(همان،ج ۶، ص۵۵۴۹). واژهی دهکده جهانی از نام یکی از کتابهای “هربرت مارشال مکلوهان”[۳۹] به نام “جنگ و صلح در دهکدهی جهانی” گرفته شده، که در سال ۱۹۶۸ منتشر شد. این کتاب دربردارندهی یک نظریه اجتماعی تازه بود. مکلوهان تا پایان حیاتش یعنی ۱۵ سال بعد همواره به دهکدهی جهانی اشاره میکرد و میگفت «اکنون دیگر کرهی زمین، بهوسیلهی رسانههای جدید، آنقدر کوچک شده که ابعاد یک دهکده را یافته است»(مکلوهان،۱۳۷۷:۱۷۲).
مکلوهان با مقایسهی دهکدهی فرضی خود، با دهکدهی سنّتی میگفت: «همانگونه که در این دهکده سنّتی، روابط انسانها بیشتر حالت بینفردی دارد، در دهکدهی جهانی نیز با وجود رسانههای جدید، روابط بین انسانها در همهجا حالت رابطهای بینفردی خواهد یافت و در حدّ روابط افراد یک دهکده کوچک خواهد بود.»( همان، ۲۹۸).
۱- عصر ارتباط شفاهی و زندگی دودمانی و قبیلهای؛ ویژگی این نوع تمدنها، برتری بیان شفاهی و دریافت شنیداری است. انسان در این دوره بهگونهای طبیعی از هر پنج حس خود استفاده میکند و در میان آن ها حس شنوایی برای ارتباط با دیگران که بهگونهای لفظی و شفاهی صورت میگیرد، طبعاً بیشتر از سایر حواس بهکار میافتد. در این دوران که مکلوهان آن را دودمانی و قبیلهای میخواند، انسان در یک مجموعهی هماهنگ و طبیعی میزیست و از این طریق، با گروه اجتماعی خویش یعنی قبیله، پیوند برقرار میکرد. در این محیط طبیعی، ادراک او بهطور مستقیم از جهان خارج، بهوسیلهی حواس طبیعیاش صورت میگرفت.
۲- عصر ارتباط کتبی و چاپی و جامعهی فردگرا؛ با اختراع خطّ و کتابت، بهویژه الفبای صوتی، توازن پیشین بههم خورد و برتری حس بینایی نسبت به حواس دیگر آشکار شد و از این طریق، محتوای تفکر بشر تغییر یافت. او معتقد است نوشته نیاز به نوعی تمرکز حواس و تعمّق شخصی دارد و از این جهت مستلزم نوعی انزواجویی و جدایی از جمع است و با زندگی قبیلهای گذشته منافات دارد و در نهایت، موجب انهدام نظام قبیلهای و پیدایی فردگرایی، نخبهگرایی و ناسیونالیسم میشود؛ که تا دوران چاپ و عصر گوتنبرگ ادامه مییابد. با اختراع چاپ بود که حقیقتاً دوران تمدن بصری آغاز شد؛ که میتوان آن را “کهکشان گوتنبرگ” نامید. کهکشان گوتنبرگ، شامل مجموعهی پیچیدهای از پدیدههای فرهنگی است که در اثر اختراع گوتنبرگ پدید آمده است.
۳- عصر ارتباط الکترونیک و “دهکده جهانی”؛ این دوره از تمدن انسانی با اختراع رادیو توسط مارکنی شروع میشود. طبق نظریات مکلوهان، اکنون در سومین دورهی زندگی اجتماعی انسان، عصر چاپ و زندگی فردگرایی نیز که ناشی از برتری یافتن حسّ بینایی بر سایر حواس انسانی است. در برابر پیشرفت و گسترش وسایل ارتباطی الکترونیکی مانند رادیو، تلویزیون و سینما در حال زوال است. این شیوهی جدید ارتباطی، حسّ شنوایی را معتبر ساخته و رجعت به ادراک حسی را ضروری شمرده است(دادگران،۹۶:۱۳۸۵-۹۳).
مکلوهان دنیای امروز را دنیای الکترونیک میداند و معتقد است: محیط الکترونیکی عصر حاضر، فضای قدیمی تصویری را که سالهاست به آن خو گرفتهایم، نامطبوع و بدون ارزش خواهد ساخت. در دنیای الکترونیک حوادث، اشیاء و موجودات در یکدیگر فرو میروند، با یکدیگر رابطه پیدا میکنند، جداییها از بین میرود، تمایزات فراموش میگردد، شباهتها خودنمایی میکند و بدین ترتیب محیط جدید بهوجود میآید؛ محیطی که میتوان آنرا یک “دهکدهی جهانی” نامگذاری کرد. یک دهکدهی بزرگ جهانی که خصوصیات قبیلهای را در مقیاس وسیعتر محفوظ میدارد(رشیدپور،۸:۱۳۵۴).
مکلوهان معتقد بود که رسانههای جدید باعث بهوجود آمدن پدیدهی جهش اطلاعات خواهند شد. او میگفت: اطلاعاتی که انسانها نیاز خواهند داشت، از چهار گوشهی جهان و با سرعت فراوان در اختیارشان قرار خواهد گرفت (به این ترتیب) جهان بزرگ، روزبهروز کوچکتر میشود و انسانها چه بخواهند و چه نخواهند، گویی در یک قبیلهی جهانی یا یک “دهکدهی جهانی” زندگی میکنند. چنین وضعیتی را امکانات الکترونیک فراهم خواهند کرد(همان، ۴۳-۴۱).
محسنیانراد ضمن تصدیق دهکدهی جهانی مورد نظر مکلوهان را میکند و معتقد است: شکلگیری دهکدهی جهانی، آنگونه که مک لوهان تجسم میکرد با ایجاد اولین وبسرویس در سال ۱۹۹۰، تأسیس شبکه تلویزیونی جهانی سی.ان.ان در ۱۹۹۱ و ایجاد وبسایت یاهو در ۱۹۹۳ آغاز شد. ضمن آنکه قبل از آن تاریخ، نخستین تجربههای پوشش با ماهوارههای پخش مستقیم برنامههای تلویزیونی[۴۰]، بهوقوع پیوسته بود.» او در خصوص تغییر نام دنیای جدید میگوید: «اندیشمندان ارتباطات از اویل دهه ۱۹۹۰، شاید چون اصطلاح دهکدهی جهانی، ناظر بر انجام عملی نبود، از فعل جهانی شدن استفاده کرده و ابزار آنرا نیز فناوری اطلاعاتی- ارتباطاتی، نامیدند.»( محسنیانراد، ۱۳۸۴:۱۷۰۹).
نتیجه تصویری درباره فناوری اطلاعات
۴-۲ بخش چهارم: مرور مفهومی
۱-۴-۲ تعریف سواد رسانه ای و تحول مفهومی آن
۱-۱-۴-۲ تعاریف موجود از سواد رسانه ای
جدول شماره ۴-۲: تعاریف موجود از سواد رسانه ای(منبع: آکسترند، ۲۰:۲۰۰۹).
دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir
نهاد دسترسی/ استفاده درک ایجاد(خلق)
یونسکو دسترسی بخشیدن به همه انواع
رسانه ها که به طور بالقوه،
ابزارهایی برای درک جامعه در جهت
مشارکت دموکراتیک هستند. گسترش دادن مهارت های تحلیل
انتقادی پیام ها،اعم از خبری، یا
سرگرم کننده، به منظور تقویت
کردن قابلیت های مستقل افراد و
کاربران فعال. ترغیب کردن تولید، خلاقیت و
تعامل در حوزه های مختلف
ارتباطات رسانه ای.
کمیسیون
اروپایی احساس آسودگی داشتن با همه
رسانه های موجود از روزنامه تا
ارتباطات واقعی. درک اقتصاد رسانه ها و اختلاف میان
تکثر گرایی و مالکیت رسانه.
حق انحصاری © 2021 مطالب علمی گلچین