۲-۱۰-۱ میزان دارایی شرکت
در اکثر مطالعاتی که محققان درباره اندازه شرکت انجام داده اند، مانند اسکات و مارتین[۳۰] در سال (۱۹۹۷)، از میزان دارایی های شرکت به عنوان شاخص اندازه استفاده شده است. زیرا یکی از ابزارهای مهم برای پی بردن به اندازه شرکت، تعیین اندازه دارایی های آن شرکت می باشد. بر اساس استانداردهای پذیرفته شده حسابداری، ارزش گذاری دارایی ها به روش های گوناگونی امکان پذیر می باشد، مانند: روش ارزش جایگزینی، ارزش متعارف و ارزش دفتری ( بهای تمام شده ی تاریخی)، بدیهی است، استفاده از هر روش دارای محاسن و معایب خاص خود می باشد. بنابراین، باید به دنبال روشی باشیم که دارای بیشترین امتیاز و کمترین مشکل باشد.
حسابداری
بر مبنای سنتی، استفاده از روش بهای تمام شده تاریخی(ارزش دفتری) صرفاً به دلیل بالا بودن درجه عینیت و مستند بودن آن، بیش از سایر روش ها مرسوم می باشد. البته استفاده از این روش به علت اینکه ارزش دفتری مربوط به سال های گذشته می باشد، از درجه مربوط بودن کمتری برخوردار است.
مارتین و اسکات نیز در تحقیق خود، ارزش دفتری دارایی های شرکت، را به عنوان شاخص اندازه شرکت به کار گرفته اند (خشنود، ۱۳۸۴).
۲-۱۰-۲ لگاریتم طبیعی مجموعه دارایی های شرکت
برای تعیین اندازه شرکت می توان از لگاریتم طبیعی مجموعه دارایی های شرکت در پایان سال مالی استفاده نمود. استفاده از لگاریتم طبیعی باعث می شود تا ضرایب احتمالی این متغیرها در مدل، تحت تاثیر اثرات مقیاس های بزرگ قرار نگیرد (مشکی، ۱۳۹۰).
۲-۱۰-۳ میزان فروش کل شرکت
یکی دیگر از شاخص های تعیین اندازه شرکت، میزان فروش آن می باشد. بدین علت که رقم فروش مربوط به هر دوره، از درجه مربوط بودن بالایی در همان دوره برخوردار است و درجه عینیت آن بالاست، لذا استفاده از این شاخص، می تواند مؤثرتر باشد.
برک، در تحقیقی تحت عنوان «آیا اندازه واقعاً مهم است؟»، میزان فروش، را به عنوان یکی از معیارهای اندازه به کار گرفته است (خشنود، ۱۳۸۴).
۲-۱۰-۴ لگاریتم فروش کل
برخی از محققین از جمله راژان و زینگلس از لگاریتم فروش جهت محاسبه اندازه شرکت استفاده کردند (منصوری، ۱۳۸۷).
۲-۱۰-۵ تعداد پرسنل شرکت
تعداد افراد شاغل، به عنوان شاخص اندازه سازمان و نشان دهنده ظرفیت انجام کار است و عملکرد واقعی سازمان را در وضعیت موجود مشخص می کند. با توجه به اینکه متغیر های ساختاری سازمان (رسمیت، تمرکز و پیچیدگی)، ابزاری برای سنجش کنترل و هماهنگی افراد به شمار می آیند. تعداد کارکنان هر سازمان نیز می تواند به عنوان شاخص مهمتر از سایر شاخص ها با تعیین اندازه مرتبط شود. هرچند می توان تعداد نیروی انسانی را به عنوان معیاری برای اندازه سازمان به کار برد و از نظر اندازه گیری راحت به نظر می رسد ولی صرفاً انتخاب چنین ملاکی نمی تواند خالی از اشکال باشد. زیرا به سختی می توان مرز بین نیروهای مستمر و غیر متمرکز را، که به عنوان نیروهای غیر مولد در سازمان ها بیش از سازمان های دیگر کار می کنند را مشخص کند و این امر می تواند گمراه کننده باشد. همچنین به دلیل وجود اختلاف بین مهارت، تخصص و کارایی کارکنان سازمان ها، استفاده از این شاخص برای تعیین اندازه شرکت عاری از اشکال نمی باشد. به هرحال تعداد نیروی انسانی از شاخص های مهم تعیین اندازه سازمان به حساب می آید و اندازه هم یک عامل مهم در طراحی ساختار محسوب می گردد (تمیمی،۱۳۸۲).
۲-۱۰-۶ ارزش بازار شرکت
بعضی از پژوهشگران مثل بامبر (۱۹۸۶)[۳۱] و کیم (۱۹۹۰)[۳۲] برای تعیین اندازه شرکت، ارزش بازار کل سهام شرکت ها را برای تک تک شرکت ها، در یک تاریخ مشخص محاسبه کرده اند. ارزش بازار کل سهام شرکت، از ضرب تعداد سهام شرکت (تعداد سهام در دست مردم) در قیمت بازار هر سهم آن شرکت، که در بازار بورس تعیین می گردد، محاسبه می شود. کیم و بامبر، ارزش کل بازار شرکت را به عنوان شاخص اندازه به کار گرفته اند. از جمله عیب این شاخص، به این نکته می توان اشاره کرد که در کشورهای فاقد بازار کارای سرمایه، ممکن است ارزش بازار شرکت، حاکی از ارزش واقعی آن شرکت نباشد )بارتلی و پیر، ۲۰۰۵)[۳۳].
تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
۲-۱۱ مفهوم ارزش
ارزش یک قلم دارایی، اعم از این که فیزیکی یا مالی باشد، بستگی به این دارد که تا چه حد بتواند خواسته ها و نیازهای اشخاص را ارضا کند.
۲-۱۲ انواع ارزش
ارزش یا مطلوبیت دارایی های یک شرکت در گرو توانایی آن در ایجاد جریانات نقدی در یک دوره معین زمانی است، بدین ترتیب نمی توان ارزش سهام را به صورت مطلق یا مجرد بیان کرد، بلکه باید آن را در مکان خاص، زمان خاص و شرایط خاص ارزشیابی نمود. برای تعیین ارزش دارایی ها از مفاهیم متعددی استفاده می گردد.
۲-۱۲-۱ ارزش اسمی
بر اساس ماده ۲۶ اصلاحیه قانون تجارت، ارزش اسمی عبارت است از ارزشی که روی ورقه سهم یا برگ سهم نوشته شده که به آن مبلغ اسمی سهام نیز گفته می شود. طبق ماده ۲۹ قانون تجارت ایران، در شرکت های سهامی عام، حداکثر مبلغ اسمی هر سهم ده هزار ریال است. سهام عادی جدید معمولاً بیشتر از ارزش اسمی به فروش می رسد و تفاوت میان ارزش اسمی و قیمت فروش سهام به عنوان صرف سهام در ترازنامه ثبت می شود.
۲-۱۲-۲ ارزش دفتری
ارزش دفتری شرکت عبارتست از ارزش حسابداری سهام در دفاتر شرکت (مثل ترازنامه). ارزش دفتری شامل مجموع سهام عادی منتشر شده صرف یا کسر سهام، اندوخته ها و سود و زیان انباشته است. با تقسیم مجموع ارزش دفتری بر تعداد سهام عادی منتشر شده، ارزش دفتری هر سهم بدست می آید. در نتیجه ارزش دفتری عبارت است از ارزش حسابداری سهام سهامداران. در واقع ارزش دفتری، ارزش هر سهم از سهام طبق دفتر شرکت بر مبنای بهای تمام شده تاریخی آن می باشد. ارزش دفتری هر سهم عادی می تواند به صورت زیر محاسبه شود:
مجموع حقوق صاحبان سهام منهای حاصل جمع ارزش انحلال هر سهم ممتاز و سود معوقه سهام ممتاز، تقسیم بر مجموع تعداد سهام عادی صادره و پذیره نویسی شده در پایان سال. ارزش دفتری معمولا کمتر از قیمت سهم شرکت می باشد، چرا که ارزش موجود در بازار بر اساس تنزیل درآمدهای آینده و عوامل بی شمار دیگری نظیر ظرفیت تولیدی دارایی ها، تخصص کارمندان، تخمین زده می شود. اگرچه ارزش هر سهم در اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری غیر مربوط نیست، ولی ارزش بازار هر سهم، نقش مهمی در تصمیم گیری سرمایه گذاران ایفا می کنند.
لازم به ذکر است که، نحوه محاسبه متغیرهای ارزش دفتری در ایران با کشورهای غربی متفاوت است. دلیل آن نیز امکان صدور اوراق مالی غیر از سهام عادی نظیر اوراق قرضه قابل تبدیل به سهام عادی، سهام ممتاز قابل تبدیل به سهام عادی، حق تقدم خرید، اختیار خرید سهام و. . . می باشد که در هنگام محاسبه متغیرهای فوق باید مد نظر قرارگیرد. ولی در ایران با توجه به عدم امکان صدور سهام ممتاز و اوراق بهادار قابل تبدیل توسط شرکت های پذیرفته شده در بورس، شرایط آنها با آنچه در غرب وجود دارد متفاوت است و نحوه محاسبه این متغیر آسانتر می باشد (نوو، ۱۳۸۳).
۲-۱۲-۳ ارزش بازار
ارزش بازار عبارت است از قیمت فروش یک قلم دارایی که به فروش برسد. مبنای ارزش بازار این است که اگر سهام مشابهی به قیمت مشخص معامله شود، سهام مورد نظر قیمتی نزدیک یا مشابه آن خواهد داشت. اعتبار این مبنا بستگی به تداوم بازاری دارد که قیمت از آن بدست آمده است. عوامل مداخله گری هم چون عملکرد شرکت، میزان عرضه و تقاضا، زمان، نوع فعالیت، وضعیت اقتصادی- سیاسی- فرهنگی، محدوده جغرافیایی و روابط غیر رسمی، در تعیین قیمت بازار اثر گذارند. در این رابطه بین بازار سطحی و بازاری که عمق دارد اختلاف عمده ای می تواند وجود داشته باشد. بازاری عمق دارد که سهام مورد نظر در آن به دفعات زیاد مورد تقاضا قرار گیرد و معاملات در آن صورت پذیرد.
عکس مرتبط با اقتصاد
مشخصه بازار سطحی این است که معاملات در این بازار پراکنده است. بنابراین ارزش بازار قیمت اوراق بهاداری است که در بازارهای مالی تغییر می کند. ارزش بازار سهام، متغیری است از علائق سرمایه گذاران، که به وسیله عرضه و تقاضا تعیین می گردد.
ارزش بازار کل برای شرکت، از طریق (ضرب قیمت بازار هر سهم به تعداد سهام منتشر) بدست می آید و نشان دهنده ارزش شرکت در بازار است. البته ارزش بازار هر سهم بطور معمول، از طریق قیمت بازار مشخص می شود ( تهرانی و نوربخش، ۱۳۸۲).
۲-۱۲-۴ ارزش انحلال
ارزش انحلال شرکت عبارت است از وجوه نقدی که شرکت بابت فروش دارایی هایش از کسر بدهی ها دریافت می کند و به حداقل ارزشی گویند که ارزش سهام از آن پایینتر نمی رود. ارزش انحلال در زمانی که شرکت در حال ورشکستگی باشد و یا مالکان و مسئولان یک شرکت در حال فعالیت نتوانند آن را بر اساس قدرت سودآوری به فروش برسانند، مورد توجه قرار می گیرد.
۲-۱۲-۵ ارزش با فرض تداوم فعالیت شرکت
ارزش با فرض تداوم فعالیت یعنی ارزش شرکت به عنوان یک واحد اقتصادی، که قرار است فعالیت آن ادامه یابد. از این دیدگاه ارزش شرکت بر اساس مقادیر مندرج در ترازنامه مشخص نمی گردد، بلکه توانایی شرکت از نظر حجم فروش و ایجاد سود مورد توجه قرار می گیرد.
۲-۱۲-۶ ارزش ذاتی
ارزش ذاتی یک قلم دارایی، عبارت است از مجموع ارزش فعلی جریان های نقدی حاصل از یک قلم دارایی، بر مبنای نرخ بازده مورد انتظار سرمایه گذاران می باشد. این مفهوم در موقع سرمایه گذاری در اوراق بهادار یک شرکت مطرح گشته و سرمایه گذاران با هدف کسب حداکثر بازده، ارزش شرکت را ارزیابی می نمایند. معمولاً ارزش ذاتی را ارزش سرمایه گذاری نیز می نامند. ارزش ذاتی یک سهم، برآورد ارزش یک سهم با توجه به مجموعه کل اطلاعات موجود می باشد.
۲-۱۲-۷ ارزش منصفانه
در اساسنامه شرکت های خصوصی، به ویژه در مورد پیش بینی تعیین قیمت منصفانه جهت انتقال سهام به وسیله حسابرس شرکت، اصطلاح ارزش منصفانه به کار می رود. در اساسنامه ها و قرارداد ها مفهوم ارزش بازار رایج تر است و بیشتر به کار می رود. اساس مفهوم ارزش منصفانه تمایل به رعایت عدالت در مورد طرفین است.
۲-۱۳ نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام (BE/ME)
این نسبت یکی از نسبت های مورد استفاده در پیش بینی بسیاری از متغیر ها از جمله بازده سهام است که فاما و فرنچ در سال ۲۰۰۳ در تحقیق خود این نسبت را به عنوان یکی از عوامل برآورد کننده بازده مورد انتظار سهام در مدل تعادلی و سه عاملی خود بیان نمودند.
طبق مطالعات انجام شده نسبت ارزش دفتری به قیمت بازار، بیانگر رشد بالقوه آتی شرکت است. وقتی انتظار بر این باشد که شرکتی در آینده رشد کند، ارزش دفتری به خاطر ماهیت حسابداری تعهدی، نمیتواند رشد بالقوه شرکت را نشان دهد، اما ارزش بازار منبع قابل اتکایی برای استنباط رشد بالقوه آتی شرکت به شمار میرود. بنابراین انتظار بر این است که ارزش دفتری، (و نه ارزش بازار) شرکتهای دارای نسبت ارزش دفتری به قیمت بازار پایین، نسبت به ارزش دفتری شرکتهای دارای نسبت ارزش دفتری به قیمت بازار بالا، سریعتر رشد کند. با این حال اگر فرصتهای رشد و توسعه آتی شرکت که بازتاب نسبت ارزش دفتری به قیمت بازار است، پیشتر مورد توجه سرمایهگذاران قرار گرفته باشد، در قیمت سهام اثر گذاشته و نمیتواند دلیلی روشن بر قدرت نسبت ارزش دفتری بر قیمت بازار در پیشبینی بازده مقطعی سهام باشد. بنابراین نسبت ارزش دفتری به قیمت بازار نه تنها با فرصتهای رشد و توسعه آتی شرکت بلکه با دیگر عوامل نظیر عدم کارآیی بازار سرمایه یا عوامل ریسک خاص بازار، هم بسته است و ریسک خاص بازار نیز با بازده آتی سهام همبستگی دارد؛ در حالی که عدم کارایی بازار فاقد این همبستگی است (عمارزاده، ۱۳۹۰).
۲-۱۴ نقدشوندگی
نقدشوندگی برای سالیان متمادی به عنوان یکی از مهمترین زمینه های ایجاد نوآوری مالی شناخته شده است. تاکنون تحقیقات بسیار زیادی در زمینه عوامل تاثیرگذار بر بازده دارایی ها صورت گرفته است. نتایج تحقیقات نشان می دهد که بازده های مورد انتظار سهام، هم به صورت مقطعی و هم در طول زمان با نقدشوندگی رابطه منفی دارند. آمیهیود نشان داد که قسمتی از بازده مازاد سهام، جبرانی برای عدم نقدشوندگی مورد انتظار بازار می باشد. تحقیقات آمیهیود و مندلسون[۳۴]، برنان [۳۵]و همکاران، داتار[۳۶] و همکاران، ژاکوبی[۳۷] و همکاران، آمیهیود و بن مارشال[۳۸] همگی حکایت از رابطه منفی میان نقدشوندگی و بازده مورد انتظار دارایی ها دارند. مطالعات نشان می دهند که نقدشوندگی یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار بر تصمیمات سرمایه گذاران در انتخاب پرتفوی می باشد. بنابراین سرمایه گذاران عقلایی به صرف ریسک بالاتری برای نگهداری اوراق بهادار با نقدشوندگی پایین نیاز دارند و عملاً به هنگام تشکیل پرتفوی خود، میزان نقدشوندگی آنها را مد نظر قرار می دهند. ولی با این وجود، توجه نسبتاً کمی به معیار نقدشوندگی در فرایند تشکیل پرتفوی شده است. لیوو[۳۹] نقدشوندگی را به صورت زیر تعریف نموده است:
« نقدشوندگی دارایی ها عبارت است از توانایی معامله سریع حجم بالایی از اوراق بهادار با هزینه پایین و تأثیر قیمتی کم.»
تأثیر قیمتی کم به این معنی است که قیمت دارایی در فاصله میان سفارش تا خرید، تغییر چندانی نداشته باشد. نقدشوندگی، یک معیار چند بعدی است و معیار منحصری وجود ندارد که بتواند تمام ابعاد نقدشوندگی را پوشش دهد. تاکنون متغیرهای جایگزین بسیاری برای نقدشوندگی معرفی شده اند که از آن جمله می توان به ارزش معامله، تعداد معامله، حجم معامله، گردش معاملات سهام[۴۰]و تفاوت قیمت پیشنهادی خرید و فروش اشاره نمود.
سرمایه گذاران یا فروشندگان برای معامله در بازار متحمل هزینه هایی می شوند که به آن هزینه معاملات گفته می شود. این هزینه ها تحت تاثیر، میزان نقدشوندگی است. در این رابطه آمیهود و مندلسون[۴۱](۲۰۰۸) بیان داشتند که تمامی هزینه های مبادله سهام که توسط خریدار و فروشنده پرداخت می شود، جزء هزینه نقدشوندگی است که در نبود نقدشوندگی کامل رخ می دهد.
هزینه های معاملات که در نقدشوندگی پایین رخ می دهد را می توان در ۳ طبقه قرار داد: (بذرافشان، ۱۳۸۸)
الف- هزینه معاملات مستقیم(دلال)
هزینه معاملات مستقیم به عنوان بارزترین هزینه های فرایند معاملات ، مانند دستمزد کارگزاران (دلال)[۴۲]، حق الزحمه مبادله[۴۳] و مالیات[۴۴] انجام معامله می باشد. همچنین باید بیان داشت که خریداران سهام مجموع چنین هزینه هایی که برای فروش و نگهداری اوراق بهادار علاوه بر هزینه خرید متحمل خواهند شد را به عنوان هزینه معاملات مستقیم در نظر می گیرند (رز و همکاران[۴۵]، ۲۰۰۸)، (آمیهود و مندلسون[۴۶]، ۲۰۰۸).
ب- هزینه اثر قیمتی[۴۷]
اثر قیمتی بیانگر امتیاز قیمتی در فرایند انجام معامله می باشد، یعنی میزان صرفی که هنگام خرید یا میزان تخفیفی که در هنگام فروش به دلیل شرایط معامله متحمل می شویم را هزینه اثر قیمتی می نامیم(همان منبع ،۳۲). این امتیاز قیمتی در سه صورت به وجود می آید که در زیر به تشریح آن می پردازیم:
عامل اول تاثیر گذار بر اثر قیمتی، فشار تقاضا[۴۸] و ریسک نگهداری[۴۹] موجودی می باشد. فشار تقاضا به دلیل عدم حضور خریداران و فروشندگان در تمام زمان ها برای انجام معامله در بازار می باشد، یعنی اگر دارنده اوراق سهام به فروش فوری نیاز داشته باشد، به طورطبیعی خریداران بلافاصله برای انجام معامله در دسترس نمی باشند. در اینجا بازارگردانها با توجه به پیش بینی فروش اوراق بهادار در آینده، سهام را خریداری می نمایند و با دریافت حق الزحمه به مبادله سهام بین دو طرف می پردازد. همچنین اگر بازارگردانها، سهام خریداری را بیشتر از یک روز نگهداری نمایند، در بین مدت زمان خرید و فروش سهام متحمل ریسک کاهش قیمت می شوند که به آن ریسک نگهداری موجودی می گویند. بازارگردانها برای تحمل این ریسک به پاداش و سود بالاتری نیاز دارند که خریداران و فروشندگان در نهایت متقبل این هزینه خواهند شد(آمیهود و مندلسون، ۲۰۰۸).
عامل دیگری که به اثر قیمتی و میزان هزینه معاملات تاثیر می گذارد، اطلاعات پنهانی می باشد. معاملات اوراق بهادار به سبب امکان کسب اطلاعات پنهانی توسط یک طرفه معامله، پرهزینه تر می گردد(چن و همکاران[۵۰]، ۲۰۰۸)(فخاری و فلاح محمدی، ۱۳۸۸). برای مثال فرض کنید تعدادی خریدار با اطلاعاتی که نشان دهنده افزایش قیمت سهام می باشد به خرید تعداد زیادی سهام به قیمت جاری بازار مبادرت می نمایند. در این حالت دارندگان سهام با توجه به افزایش مقدار فروش و با فرض منطقی اینکه معامله گران یا بازارگردانها با علم بر رشد قیمت فروش سهام در آینده به خرید سهام مبادرت می نمایند، ترجیح داده سهام خود را نگهداری نموده یا با صرف یا قیمتی بالاتر از قیمت جاری بازار به فروش سهام بپردازند. به همین صورت، در حالت وجود اطلاعات پنهانی منفی درباره نزول قیمت سهام، دارندگان سهام تمایل زیادی به فروش خواهند داشت. در این حالت خریداران تنها با تخفیف، حاضر به انجام معامله خواهند بود. بدین ترتیب هر چه میزان ابهام در مورد وضعیت آتی سهام بیشتر باشد، میزان اثر قیمتی و هزینه نگهداری موجودی زیادتر شده که در مجموع هزینه معاملات افزایش خواهد یافت (آمیهود و مندلسون، ۲۰۰۸). آمیهود و مندلسون ۲۰۰۶ معتقدند به طور بالقوه بین دو طرف معامله عدم تقارن اطلاعاتی وجود دارد زیرا هر معامله گر خواهان حداکثر مزیت و سود در انجام معامله می باشد و با کسب اطلاعات پنهانی، این امر را تحقق می بخشد.
عامل سومی که بر اثر قیمتی اثرگذار است، میزان حجم معامله می باشد. برای مثال فرض کنید معامله گر به جای فروش ۱۰۰۰ سهم، میزان ۱۰۰۰۰۰ سهم به فروش برساند. در اینجا بازارگردان که تمایل خرید این سهام را دارد، ریسک فراتری را خواهد پذیرفت. اول اینکه میزان زیادتری وجه نقد باید پرداخت کند که تهیه وجه نقد زیاد به راحتی امکان پذیر نیست. دوم اینکه اگر معامله گر دارای اطلاعات پنهانی خاصی درباره سهام باشد، بدین ترتیب بازرگردان ریسک از دست دادن حجم زیادی پول را خواهد داشت (رز و همکاران، ۲۰۰۸). بر مبنای دلایل منطقی بالا بازارگردان برای تحمل این ریسک بیشتر، پاداش بیشتری طلب می کند و بدون تخفیف بیشتر حاضر به انجام معامله نخواهد بود.
ج-بهای تحقیق وتاخیر در معامله[۵۱]
این بها به هزینه فرصت از دست رفته برای رد یک معامله و میزان تلاش صورت گرفته برای یافتن قیمت بالاتر اطلاق می شود(آمیهود ومندلسون، ۲۰۰۸). به طور کلی معامله کنندگان در همه حال بین جستجوی بیشتر و معامله سریع تر با مزیت کمتر به مقایسه می پردازند. به طور بالقوه سرمایه گذارن نهادی در حالتی که حجم عمده ای از سهام را مبادله می کنند هزینه جستجوی بیشتر را به فروش فوری به قیمت نامناسب ترجیح می دهند (همان منبع،۱۲).
مبادله کنندگان در جستجوی بیشتر، متحمل هزینه تحقیق وتاخیر می شوند، زیرا این مبادلات به صورت فوری انجام نمی شود. این مورد برای بازار های غیر رقابتی OTC )، بازارهای خارج از بورس) بیشتر مشهود است. برای این بازار ها میزان هزینه جستجو یا به طور کل هزینه نقد شوندگی بیشتر می باشد (ماگ[۵۲]، ۱۹۹۷).
۲-۱۵ معیارهای متداول سنجش نقدشوندگی
نقدشوندگی در بازارهای ثانویه، نقش تعیین کننده ای در موفقیت عرضه های عمومی[۵۳] دارد و موجب کاهش هزینه و ریسک پذیره نویس ها[۵۴] و بازارگردان ها[۵۵] می شود و همچنین هزینه سرمایه گذاران از طریق کاهش دامنه نوسان و هزینه معاملاتی، کاهش می یابد. رایج ترین معیارهای نقدشوندگی شامل عرض بازار[۵۶] (گستره)، عمق بازار[۵۷] ، انعطاف پذیری بازار[۵۸] و همچنین زمان[۵۹] (سرعت معاملات) هستند (کاشانی پور و مهرانی و پاشانژاد، ۱۳۸۹).
۲-۱۵-۱ عرض بازار: نسبتی از کل بازار است که در حرکت قیمتی صعودی یا نزولی بازار مشارکت دارد. به عبارت دیگر، این معیار، میزان استحکام بازار را اندازه گیری می کند. شاخص متداول اندازه گیری عرض بازار، فاصله بین قیمت پیشنهادی خرید و فروش است که در این تحقیق نیز از این معیار استفاده شده و در ادامه به آن خواهیم پرداخت (همان منبع).
۲-۱۵-۲ عمق بازار: بیانگر تاثیر معاملات با حجم زیاد بر تغییرات قیمت است. هر چه تعداد یک سهم مشخص در حجم بالا و به قیمت یکسان مورد معامله قرار گیرد، دلیل بر عمیق بودن بازار و نقدشوندگی بالای آن سهم است. شاخص متداول اندازه گیری عمق بازار حجم عرضه و تقاضا، حجم معامله نسبت به تغییرات روزانه قیمت و گردش داریی سرمایه ای است (همان منبع).
۲-۱۵-۳ انعطاف پذیری بازار: مدت زمانی است که پس از نوسان شدید قیمت باید طی شود تا بازار به حالت تعادل خود باز گردد. به طور معمول، این نوسان ها بر اثر انتشار اخبار (معمولاً اخبار منفی) یا معاملات با حجم بزرگ رخ می دهند (کاشانی پور و مهرانی و پاشانژاد، ۱۳۸۹).
زمان: دوره ای که در آن معاملات توسط بازار جذب می شوند در یک بازار نقد، معاملات با کمترین وقفه زمانی ممکن اجرا می شوند (همان منبع) .
دیگران نیز معیار های مشابه ای را برای اندازه گیری عدم نقدشونگی معرفی کرده اند که در زیر به آن ها اشاره می کنیم:
۲-۱۵-۴ درصد روز های انجام معامله: از تقسیم تعداد روزهایی که سهم مورد نظر حداقل یک بار داد و ستد شده است، بر کل روزهایی که بورس در سال مورد نظر فعالیت معامله های دارد، بدست می آید.
۲-۱۵-۵ میانگین تعداد دفعات انجام معامله های روزانه: از طریق میانگین گیری از تعداد دفعات معامله ها در هر روز برای سال مورد نظر به دست می آید. این متغیر همراه با تعداد خریداران و حجم معاملات می تواند حکایت از خرید و فروش های عمده داشته باشد. انتظار می رود بین این متغیر و اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام رابطه معنی داری وجود داشته باشد (فخاری و فلاح محمدی، ۱۳۸۸)(رساییان و مهرانی، ۱۳۸۸).
۲-۱۵-۶ میانگین گردش روزانه سهام شرکت: از تقسیم حجم ریالی معامله های سهام در هر روز، بر جمع مبلغ ریالی سهام منتشر شده شرکت بدست می آید. در نهایت از ارقام بدست آمده برای روزهای مختلف، میانگین گیری می شود (فخاری و فلاح محمدی، ۱۳۸۸)(رساییان و مهرانی، ۱۳۸۸).
۲-۱۵-۷ میانگین حجم ریالی معامله های روزانه سهام: از طریق میانگین گیری از حجم معامله های روزانه سهام برای سال مورد نظر بدست می آید. بالا بودن میزان این متغیر از یک رو سبب کاهش هزینه های فرایند سفارش می گردد و در نتیجه کاهش اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام را به دنبال خواهد داشت. اما از این جهت که افزایش حجم ریالی معاملات ممکن است ناشی از انجام معاملات بزرگی باشد، می تواند باعث افزایش هزینه های انتخاب نادرست و در نتیجه افزایش اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام گردد، از این رو انتظار می رود بین این متغیر و اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام رابطه ی مثبت وجود داشته باشد (همان منبع).
۲-۱۵-۸ معیار آیتکن و فورد[۶۰]: به دلیل خاصیت چند بعدی بودن نقدشوندگی، انعکاس همه مشخصه های آن در یک معیار مشکل است. در یک دسته بندی توسط آیتکن و فورد، معیار های اندازه گیری نقدشوندگی به دو دسته معیارهای مبتنی بر سفارش ها و مبتنی بر معاملات تقسیم شده اند.
معیارهای مبتنی بر معاملات به جای پیشرو بودن معطوف به گذشته هستند و بنابراین لزوماً نشان دهنده میزان توانایی سرمایه گذاران برای انجام سریع معاملات و هزینه های مرتبط با آن نیستند. اما ظهور سیستم های الکترونیکی معاملات، دست یابی به داده های جزیی تر و در نتیجه معیارهای جدید نقدشوندگی با توجه به سفارش های موجود در بازار را به همراه آورد. این معیارها با دقت بیشتری توانایی انجام سریع معاملات و هزینه های مرتبط با آن را مورد بررسی قرار می دهند. از جمله مهمترین این معیارها شکاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام و عمق بازار هستند. معیارهای مبتنی بر سفارش ها در اندازه گیری نقدشوندگی به دلیل معطوف بودن این معیارها به وضعیت فعلی بازار و همچنین عملکرد بهتر آن ها نسبت به معیارهای مبتنی بر معاملات از دقت بیشتری برخوردار است که ما نیز از این معیار استفاده می کنیم (فرتوک زاده و محبعلی و دولو، ۱۳۸۹).
۲-۱۵-۹ معیار آمیهود[۶۱]: آمیهود (۲۰۰۲) در جدیدترین مطالعات خود معیار تازه ای مبتنی بر فعالیت معرفی کرد که از طریق استفاده از داده های روزانه در رابطه با بازده و حجم معامله قابل بیان است. این داده ها معمولاً در هر بازاری در دسترس هستند و بدلیل وجود داده های تاریخی کافی می توان سری های زمانی را جهت انجام مطالعات دقیق ایجاد کرد. بنابراین در حالیکه ممکن است این معیار راحتی معیارهای دیگر را نداشته باشد، بدلیل سهولت دسترسی به داده های اولیه در بسیاری از بازارها مبنای تحقیقات ریسک عدم نقدشوندگی قرار گرفته است. از جمله در آمریکا، انگلستان، ژاپن، اسپانیا، استرالیا، این معیار بدین شکل تعریف می شود:
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.