هوش هیجانی: هوش هیجانی دانشی است که هیجانات را به طور روشن کنترل می کند. اگرچه این دانش تحت تأثیر منابع شناختی و همچنین فشار فرهنگی و جامعه شناختی می باشد.
تصویر توضیحی برای هوش هیجانی
سلامت روان: کارشناسان سازمان بهداشت جهانی سلامت فکر و روان را چنین تعریف می نمایند:
سلامت فکری و روان عبارت است از قابلیت برقراری ارتباط هماهنگ و موزون با دیگران در تغییر و اصلاح محیط افراد و اجتماعی، حل تضادها مشکلات و تمایلات فردی به طور منطقی، عادلانه و مناسب (میلانی فر ۱۳۷۶).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
لونیسون و همکارانش معتقدند سلامت روانی عبارت است از اینکه اولاً فرد چه احساسی نسبت به خود و دیگران و دنیای اطراف دارد. ثانیاً چگونگی سازگاری فرد با درآمد و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویش ارتباط دارد. (میلانی فر، ۱۳۷۶).
نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
سلامت روان: به عنوان توانایی فرد در غلبه بر ناراحتی های روان شناختی و هیجانی شناخت از دیگران و حفظ روابط اجتماعی تعریف می شود.
تعاریف عملیاتی:
هوش هیجانی: در این تحقیق منظور نمره ای است که فرد از آزمون ارزشیابی هوش هیجانی سیبر یا شرینگ بدست می آورد.
سلامت روان : منظور از سلامت روان در این تحقیق نمراتی است که افراد بالای ۴۰ سال در پرسشنامه GHQ (سلامت عمومی) کسب میکنند. در این پرسشنامه نمرات بالا اختلال و نمرات پایین سلامتی فرد را نشان می دهد.
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
اهمیت نظری و عملی پژوهش
پژوهشگران(برای مثال، بار – ان، ۱۹۹۷ ، بار – ان و پارکر، ۲۰۰۰) بر این عقیده اند که بین هوش هیجانی و عملکرد موثر در انطباق با حوادث روزمره زندگی پیوند و رابطه وجود دارد. هوش هیجانی جدیدترین تحول در زمینه فهم ارتباط میان سلامت روان و هیجان است. علیرغم دیدگاه های اولیه، نگاه واقع بینانه به ماهیت انسان نشان می دهد که انسان نه منطق صرف است و نه احساس (هیجان) صرف، بلکه ترکیبی از هر دو می باشد. بنابراین توانایی شخصی برای سازگاری و چالش با زندگی به عملکرد منسجم قابلیت های هیجانی و منطقی بستگی دارد (سالووی و مایر ۱۹۹۰ ؛ به نقل از بار – ان ۱۹۹۷).
نتیجه تصویری برای موضوع هوش
سالهاست روان شناسان درصدد هستند به این سئوال پاسخ دهند که چرا برخی از مردم نسبت به بعضی دیگر از سلامت روانی بهتری برخوردارند. یا چرا برخی نسبت به برخی دیگر در زندگی موفق ترند؟ و چه عواملی این تفاوت ها را رقم می زند؟ پاسخ به این سئوالات بر لزوم بررسی عواملی که تصور می شود موفقیت افراد تبیین کند، مهارت های هیجانی تأکید دارد به سرعت روشن شد که کلید تعیین و پیش بینی موفقیت و کام یابی تنها هوش شناختی نیست (بار – ان، ۱۹۹۹).
بهداشت روانی آنها و به خصوص افرادی که دارای مشکل هستند، مورد توجه قرار گیرد. لذا با توجه به اهمیت جنبه های کارکردی هیجان در سلامت جسمی و روانی انسان مطالعه و بررسی این سازه و نقش آن در سلامت روان مهم و سودمند است.
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.
پیشینه تحقیق
دتیرزاف (۲۰۰۰)، سخن از موضوعی به بیان می آورد که در ادبیات روان شناختی است از قدمت چندانی برخوردار نیست و نیاز به توضیح دارد. این موضوع کار یا وظیفه هیجانی نامیده می شود. کار یا وظیفه هیجانی را موریس و فلامن تلاش در جهت کنترلی و ارائه هیجانات و عواطفی می دانند که از نظر سازمانی مطلوب و دلخواه بوده و در جریان مبادلات بین فردی ابراز می شود. اشفورث و همافری کار یا وظیفه هیجانی را به عنوان عمل نمایش و ارائه هیجانات ثبت تتعریف کرده اند.
در مطالعه ای دیگر پرسش نامه ای در یک گروه ۳۱۴ نفری در امریکا به منظور ارزیابی درجه رابطه بین متغیرهای هوش هیجانی و رضایت شغلی به اجرا در می آمد. نمونه متشکل از ۵۶% زنان با میانگین سنی ۸/۳۶ و ۴۴% از مردان با همین میانگین سنی بود. پرسشنامه رضایت شغلی دارای ۲۱ آیتم است که به دو قسمت تقسیم می شود. قسمت اول که به توانایی و قابلیت رضایت داشتن از کار مربوط است. این قسمت شامل ۶ آیتم است از کاملاً مواق تا کاملاً مخالف و قسمت دوم شامل ۵ آیتم که با جنبه های فیزیکی کار، پالایش، شرایط کاری، ساعات کاری، امنیت شغلی، حقوق و … مرتبط است.
دکتر بار – ان به منظور هنجاریابی آزمون هوش هیجانی خود و به منظور دست یابی به اعتبار سازه آزمون، همبستگی آن را با آزمونهای دیگر که از کاربرد مقبولیت بالایی برخوردارند بررسی کرده است. در بررسی رابطه هوش هیجانی با سلامت روانی بار – ان با همکاری دکتر ماریا گارید و همبستگی بین داده های آزمون هوش هیجانی و نمرات بدست آمده بدست آمده از آزمون سلامت روان یا نشانگان مرضی SCL-90 را مورد بررسی قرار دارند. این تحقیق بر روی نمونهای متشکل از دانشجویان و دیگر اقشار مردم در امریکای شمالی (امریکا و کانادا) در سال ۱۹۹۹ به اجرا درآمد. نمرات بدست آمده حاکی از رابطه نیرومندی و بسیار معنی داری بین هوش هیجانی و سلامت روان بود.
تعاریف هوش هیجانی
هوش هیجانی یعنی توانایی هایی مانند اینکه فرد بتواند انگیزه های خود را حفظ نماید و در مقابل ناملایمات پایداری کند، تکامنش های خود را کنترل کند و کام یابی را به تعویق بیندازد. همچنین به این معنی است که فرد حالات روانی خود را تنظیم کند و نگذارد پریشانی خاطر قدرت تفکر او را خدشه دار سازد، با دیگران همدلی کرده و امیدوار باشد (گلمن، ۱۳۸۰).
هوش هیجانی به منزله توانایی تشخیص، پردازش و مدیریت هیجانهای خود و دیگران تعریف شده است (مایر، کارسو و سالووی، ۲۰۰۰ : به نقل از انجل برگ[۱] و اسجوبرگ[۲] ، ۲۰۰۴، به نقل از نوری، ۱۳۸۳).
هوش هیجانی مفهومی چند عاملی از توانایی های شخصی و اجتماعی است که به ما در برابر مطالبات روزمره کمک می کند (سیاروچی و همکاران، ۲۰۰۱، به نقل از نوری ۱۳۸۳). توانایی های هیجانی شخص و اجتماعی کلیدی که ساختار عاملی هوش هیجانی را تشکیل می دهند به شرح زیر بیان میدارند:
* خود توجهی: توانایی ادراک و ارزیابی دقیق خود
* جرات مندی: توانایی بیان سازندهی هیجانات
* تحمل استرس: توانایی مدیریت موثر هیجانات
* کنترل تکانه: توانایی کنترل هیجانات
* واقعیت آزمایی: توانایی رواسازی عینی احساسات و افکار
* انعطاف پذیری: توانایی سازش یافتگی با افکار و احساسات در موقعیت های جدید
* حل مسأله: توانایی حل مشکلات شخصی و بین شخصی
* همدلی: توانایی آگاهی و فهم هیجانات دیگران
* روابط بین فردی: توانایی برقرار کردن روابط بهینه با دیگران
به اعتقاد آنها، علاوه بر این مولفهی کلیهی هوش هیجانی، مدل بار – ان پنج عامل دیگر را به عنوان تسهیل کنندگان رفتار هوشمندانه اجتماعی و هیجانی در بر می گیرد که عبارت اند از:
* خوش بینی: توانایی مثبت اندیشی و نگاه به نیمهی روشن زندگی
* خودشکوفایی: تواناییی و مدیریت رسیدن به اهداف و توانایی های بالقوه
* شادکامی: توانایی احساس سرخوشی با خود، دیگران و به طور کلی زندگی
* استقلال: توانایی رهاشدگی از وابستگی هیجانی به دیگران و اتکا به خود
* مسئولیت پذیری اجتماعی: توانایی شناسایی خود به منزلهی قسمتی از گروه اجتماعی خود و مسئولیت در قبال آن.
ویژگیهای هوش هیجانی
وقایع زندگی را می توان به دو دسته وقایع مهم (مانند ازدواج و مرگ افراد خانواده) و وقایع روزمره (همچون ملاقات یک دوست) تقسیم نموده هوش هیجانی از عامل های مهم در زندگی افراد بوده که بر روی هر دسته از وقایع زندگی تأثیر بسیار دارد. ویژگیهای هوش هیجانی همچون درک، توصیف، فهم و مدیریت احساس باعث مقابلهی کارآمد افراد با استرس های روزانه و وقایع مربوط و نیز اتفاقات مهم زندگی بوده و نتایجی همچون سلامت روانی، کیفیت مطلوب روابط، رضایت شغلی، رضایت تحصیلی و سلامت بدنی را در پی خواهد داشت. بر اساس مطالب موجود در زمینهی هوش هیجانی می توان به دو رویکرد اشاره کرد:
رویکرد نخست، تحت عنوان رویکرد توانایی است که توسط مایر، کارسو[۳] و سالووی (۱۹۹۹) مطرح گردید. بر اساس این دیدگاه هوش هیجانی شامل مجموعهای از تواناییها می باشد و بر اهمیت اطلاعات عاطفی تأکید دارد. منطق زیر بنایی رویکرد توانایی این است که هیجانها یا عواطف علامت های روابط هستند. این رویکرد هوش هیجانی را شامل چهار توانایی می داند:
۱- توانایی هشیاری عاطفی و هیجانی برای درک صحیح هیجانات: این توانمندی، شناخت هیجانات در چهره ها، موسیقی و طرح ها را در بر می گیرد.
۲- توانایی کاربرد هیجانات، جهت بهبود تفکر شامل:
* ارتباط دادن دقیق هیجانات با احساسات دیگر
* کاربرد هیجانات در جهت تغییر دیدگاه ها
۳- توانایی فهم هیجانات و معنای آنها شامل:
* توانایی تجزیه و تحلیل و طبقه بندی احساسات و تشخیص ارتباط بین واژهها (برای مثال احساساتی چون دوست داشتن و عشق هر یک در طبقهای مجزا جا می گیرند).
* قابلیت درک تغییرات احتمالی از یک احساس به احساس دیگر.
* توانایی فهم احساسات مرکب مانند احساس همزمان عشق و تنفر یا ترکیبی از آنها همچون احترام به عنوان ترکیبی از ترس و تعجب.
۴- توانایی مدیریت احساسات: که در بردارنده توانایی شخص در مدیریت احساسات خود و دیگران می باشد.
دومین رویکرد، اصطلاحاً رویکرد ترکیبی نامیده شده است (برای مثال بار – ان، ۱۹۹۷ : گلمن، ۱۳۸۰). این رویکرد هوش هیجانی را به عنوان یک توانایی با صلاحیت های اجتماعی، صفات و رفتارها توصیف می کند. رویکرد ترکیبی مهارتهای عاطفی، ارزشهای اجتماعی و رفتارها را با هم ترکیب می کند (کوب[۴] و مایر[۵]، ۲۰۰۰، به نقل از جوانشیر، ۱۳۸۳).
طبقه بندی بار – اُن[۶]
طبق نظر بار – اُن (۱۹۹۷ ، به نقل از سپهریان آذر، ۱۳۸۵) هوش هیجانی دارای پنج زیر مجموعه بوده که عبارت اند از:
– هوش هیجانی درون فردی که خودآگاهی – خود کنترلی، خودشکوفایی و نیز عدم وابستگی را در بر می گیرد.
– هوش هیجانی بین فردی که شامل همدلی، روابط بین فردی و مسئولیت اجتماعی می باشد.
– هوش هیجانی سازگارانه که فرایند حل مسأله و رویارویی با موقعیت های واقعی را در بردارد.
– هوش هیجانی مدیریت استرس که شامل تحمل استرس و آسیبهای زندگی می باشد.
– هوش هیجانی خلق عمومی که خوش بینی و شاد بودن را لحاظ می کند.
طبقه بندی گلمن
بر اساس پیشنهاد گلمن (پارسا۱۳۸۰) زیر مجموعه های هوش هیجانی عبارتند از:
– خودآگاهی: به معنای شناخت احساسات و عواطف خود، تشکیل یک مجموعه واژگان برای بیان آنها و مشاهدهی حلقه های ارتباط میان اندیشه ها، احساسات واکنش های افراد می باشد.
– خودتنظیمی: که شامل خودکنترلی، صداقت و ابتکار می باشد، به بیانی دیگر خود تنظیمی عبارت است از این مطلب که در ورای هر احساس چه چیزی نهفته است (برای مثال حسادت است که موجب خشم می شود یا عاملی دیگر)
– انگیزش: این بخش زیر مجموعه های همچون میل به پیشرفت و خوش بینی را در بر می گیرد.
– همدلی: که از فاکتورهای مهم آن، درک احساسات، دیگران و محترم شمردن تفاوت احساسات افراد در مورد موضوعات یکسان است.
– مهارتهای اجتماعی: که از اساسی ترین آنها، نحوهی ابزار احساسات درونی خویش می باشد.
ویژگیهای شخصیتی افراد دارای هوش هیجانی بالا.
به زعم گلمن (پارسا،۱۳۸۰) نیمرخهای آماری مردان و زنان در این خصوص تا حدودی متفاوت است به این صورت که:
مردانی که از نظر هوش هیجانی بالا هستند، از نظر اجتماعی متوازن، خوش برخورد و بشاش و در مقابل انکار نگران کننده یا ترس آور مقاومند آنان در زمینهی خدمت به مردم یا حل مشکلات، قبول مسئولیت، برخورداری از دیدگاههای اخلاقی ظرفیتی قابل توجه دارند. در ارتباط خود با دیگران هم حسی و توجه نشان می دهند. زنان دارای هوش هیجانی سرشار، با جرأت هستند و احساسات خود را به طور مستقیم ابراز می دارند و درباره خودشان احساس بشی دارند، زندگی برای آنان سرشار از معناست، آنان هم مانند مردان، خوش برخورد و اجتماعی هستند و احساسات خود را به صورت مقتضی ابراز میدارند. خود را به خوبی با فشارهای عصبی منطبق می سازند، جایگاه اجتماعی آنان به آنها امکان می دهد تا به آسانی با افراد جدید روبرو شوند، با خودشان به قدر کافی راحت هستند تا آنکه بتوانند شوخ طبع، خود انگیخته و در مقابل تجارب عاطفی پذیرا باشند.
سیر مطالعهی هوش هیجانی
از لحاظ تاریخی پیدایش هوش هیجانی را می توان در چند دوره مورد بررسی قرار داد: