فصل اول
مقدمه پژوهش
بیان مسئله
بسیاری از پیچیدگیهای حرفهی معلمی، صاحب نظران را به این باور رسانده است که الگوهای رایج در تربیت معلم نمی تواند پاسخگوی نیاز معلمان برای مواجهه با پیچیدگیهای موقعیتهای واقعی تدریس باشد. بنابراین در دهه گذشته هم زمان با رشد تحقیقات در مورد تفکّر معلّم و با ارجگذاری فزاینده به نظریه های عملی معلمان (کلارک[۱]، ۱۹۹۸)، کارگزار فکور به عنوان اندیشهای جدید در تربیت معلم مطرح شد. در سایهی این پدیده، واژه هایی مانند «تحقیق حین عمل»، «تدریس فکورانه»، «تأمل بر عمل»، «معلم به عنوان محقق» و یا «رویکرد پژوهشی در تربیت معلمان» در بخشهای مختلف جامعه تربیت معلم رایج شده است (زایخنر[۲]و تاباچنیک[۳]، ۲۰۰۱، به نقل ازامام جمعه و مهرمحمدی، ۱۳۸۴). پیشینهی توجه به پژوهشگری معلم، به دانش بدست آمده از جنبش آموزشی برمیگردد که در آن کاربرد روشهای علمی در توسعه برنامهی درسی مورد تأکید قرار گرفت. این موضوع مربوط به زمانی می شود که باکینگهام در سال ۱۹۲۹، کتابی به عنوان «پژوهش برای معلمان» را تدوین نمود و در آن فصلی را به موضوع «معلم به عنوان پژوهشگر» اختصاص نمود. بعد از آن جان دیویی (۱۹۳۸ و ۱۹۲۹)، موضوع «معلم پژوهنده» را مطرح ساخت و بیان نمود برنامه های درسی زمانی مؤثر خواهند بود که معلمان به طور فعال در پژوهش درگیر شوند (یون[۴]، پارک[۵]، سیونگ هونگ[۶]، ۱۹۹۹). معلم برای ایفای موفقیتآمیز رسالتهای حرفهای، مکلّف است خود دست به پژوهش زده، در کسب دانش جدید و معتبر حرفهای نقش داشته باشد. با دستیابی به چنین موقعیتی که در آن معلّمان یا کارگزاران اصلی تعلیم و تربیت نیز از تواناییها و قابلیتهای پژوهشی برخوردار باشند و با اتکا به آن بتوانند امر یاددهی – یادگیری را سامان بخشند، نظام آموزشی و تربیتی به مرتبهای امیدوارکننده ارتقاء مییابد و نقطهی عطفی در سیر به سوی کمال و بالندگی پدید می آید (مهرمحمدی، ۱۳۷۹). تحقیق عنصری اساسی در حرفه معلّمی به شمار میآید، زمانی که معلّم خود به پژوهش اقدام می کند به طور مستقیم و متفکّرانه وارد چرخه پژوهش شده و عمل آموزشی خود را شخصاً به یاری همکارانش مورد پژوهش قرار میدهد و از این طریق بینش علمی در بدنهی آموزش و پرورش زنده می شود؛ در همین راستا طرح معلم پژوهنده چند سالی است در نظام آموزشی- پژوهشی کشور و حوزه مدیریت پژوهش، به عنوان یک چالش و رویکرد نوین پژوهشی، پا به عرصه ظهور گذاشته است (حسن زاده، نجفی و آزادی، ۱۳۸۵). معلم نه به عنوان استفادهکننده صرف از تحقیقات آموزشی و تربیتی، بلکه به واسطه تجارب و دانشی که در جریان فعالیت تدریس و در محیط واقعی بدست میآورد، می تواند مولّد دانش ِآموزشی نیز باشد. یافته های پژوهشی که توسط خود معلم بدست می آید کاربردهای ملموس تری دربرخواهد داشت. بنابراین علاوه بر در نظرگرفتن نقش معمول و شناخته شده برای معلمان در زمینه تدریس، ضروری است نقش پژوهشگری نیز برای آنان در نظر گرفته شود (مهرمحمدی، ۱۳۷۶). از آن جایی که رسالت آموزش و پرورش تربیت نیروی انسانی کارآمد و کارآفرین است که بتواند به صورت هدفمند و متناسب با نیاز جامعه مهارت های لازم را کسب کند، ضرورت برنامه ریزی در نظام آموزشی می بایست مبتنی بر پرورش روحیه و مهارت های پژوهشی در معلمان و در نتیجه پرورش تفکر پژوهشی در دانش آموزان صورت گیرد تا بتواند در زیرساخت توسعه کشور مثمرثمر واقع گردد. اعتقاد به پژوهش به عنوان یک راه کارآمد برای رسیدن به راه حل مسایل و مشکلات باید در دانش آموزان درونی شده و جزیی از نظام ارزشی و اعتقادی آنان شود؛ این امر میسر نیست مگر با تربیت معلمانی پژوهشگر، چرا که معلمان مهم ترین رکن نظام آموزشی هستند که میتوانند با الگودهی مناسب شخصیت دانش آموزان را شکل بدهند (متین، ۱۳۸۹). هدف اصلی معلمان پژوهشگر، نه صرفاً تولید دانش نظری، بلکه بهبود وضعیتهای نامطلوب موجود و حل مسائل مبتلابه کلاس درس و بهسازی آموزش و یادگیری در کلاسهای درس و مدرسه است (قاسمی پویا، ۱۳۸۲). پژوهش توسط معلمان یک فرایند مشارکتی است تا آنان به طور نقّادانه کلاسهای درس خود را مورد آزمون قرار دهند، مداخلههای آموزشی را اجرا و توسعه دهند و تأثیر این مداخلهها را مورد ارزیابی قرار دهند. این فعالیتها به معلمان اجازه میدهد در تولید و توسعه دانش کاربردی مشارکت داشته باشند (نایت[۷]، بودا[۸] و گروس[۹]، ۲۰۰۱). در سند ملّی تحول بنیادین آموزش و پرورش (۱۳۹۰)، نیز بر توسعه زمینه پژوهشگری و افزایش توانمندیهای حرفهای معلمان به شکل فردی و گروهی، تبادل تجارب و دستاوردها در سطح محلی و اختصاص اعتبارات خاص برای فعالیت های پژوهشی معلمان و استفادهی بهینه از ظرفیتهای موجود برای گسترش فرهنگ تفکر و پژوهش در بین مدیران و مربیان، تأکید میگردد. بنابراین توسعه توانمندیها و ظرفیتهای پژوهشی معلمان به عنوان یک عامل کلیدی در بالا بردن کیفیت فرایند یاددهی یادگیری مطرح است (مورای[۱۰]، ۲۰۰۹). یکی از بخشهای مهم و ضروری ایجاد ظرفیت پژوهشی برای معلمان، فراهمسازی و حمایت از فرصتهای پژوهشی برای این پژوهشگران است تا تخصصهای خود را با کسب مهارت ها و دانش و معلومات جدید از پژوهش بهبود بخشند (دیسون[۱۱] و دسفورگز[۱۲]، ۲۰۰۲). بنابراین به تمامی منابع محیطی و مادّی، انسانی، نگرشی و فکری مورد نیاز برای انجام پژوهش یا استفاده از تحقیقات، همراه با روشها و شیوه هایی که این منابع کسب میشوند، ظرفیت پژوهشی میگویند (دیسون و دسفورگز، ۲۰۰۱). با در نظر گرفتن این نکته که بهبود کیفیت آموزش و پرورش نیازمند افزایش توانمندیهای حرفهای معلمان است و یکی از عوامل مؤثر بر ارتقای حرفهای آنان پژوهش در کلاس درس است، آموزش و اشاعهی روشهای تحقیق در میان معلمان از جمله فرصتهایی است که منجر به توسعه فرهنگ پژوهش در سطح مدارس و در میان معلمان خواهد شد (ساکی، ۱۳۸۳)؛ طبق مطالعه دودانی[۱۳]و لاپارته[۱۴](۲۰۰۸) آموزش پژوهش به کارکنان موجب ارتقاء ظرفیت پژوهشی آنان میگردد. همچنین مون[۱۵](۲۰۰۸) نیز یکی از عوامل مهم گسترش ظرفیت پژوهشی را، آموزش پژوهش در سطح دانشگاهی و غیردانشگاهی میداند. قبل از هر اقدامی در زمینه آموزش پژوهش و توسعه مهارت های پژوهشی معلمان لازم است که کاستیهای پژوهشی آنها شناخته شود و بر این اساس برنامه ریزی برای توسعه مهارت های پژوهشی آنان صورت گیرد؛ به عبارت دیگر، نقطهی آغازین برنامه ریزی صحیح در جهت آموزش پژوهش به معلمان تشخیص نیازهای آموزش پژوهش و اولویت بندی آنها می باشد؛ یکی از روشهای نوین برای نیازسنجی آموزشی، روش نیازسنجی مبتنی بر شایستگی است. شایستگیها مجموعه توانمندیهای مرتبط با شغل میباشند که دارندهی آنها را قادر میسازد در سطحی بالاتر از حد متوسط به ایفای مسئولیت بپردازد (خراسانی و عیدی، ۱۳۸۹). نکتهی اساسی در نیازسنجی آموزش پژوهش مبتنی بر شایستگی، شناسایی شایستگیهای اساسی پژوهشی در بین معلمان و برنامه ریزی در خصوص آموزش آنهاست تا از این طریق سطح کمّی و کیفی ظرفیتهای پژوهشی معلمان بهبود یافته و منجر به توسعه هر چه بیشتر برنامهی معلم پژوهنده در سطح کشور گردد.
در رابطه با ارزیابی عملکرد برنامهی معلم پژوهنده تا کنون پژوهشهایی انجام شده است،که در آنها موانع مشارکت در پژوهش توسط معلمان شناسایی گردیده است (حسن زاده و همکاران، ۱۳۸۵؛ نجفی و قلی زاده، ۱۳۸۸؛ فضل الهی قمشی، نوروزی، ملکی توانا، ۱۳۹۱) و یا دلایل ناکارآمدی آموزش پژوهش و شیوه های اقدام پژوهی مورد ارزیابی قرار گرفته است (چایچی و همکاران، ۱۳۸۴)؛ اما در هیچ کدام از این پژوهشها به بررسی میزان آگاهی معلمان از پژوهش، انگیزهها و فرصتهای پژوهشی آنان پرداخته نشده است؛ برای تحلیل جامع از وضعیت پژوهشی معلمان ضروری است به بررسی تخصص و دانش معلمان از پژوهش، میزان انگیزه پژوهشی آنان و سپس بررسی فرصت ها و امکانات پژوهشی که در نظام آموزش و پرورش برای آنان ایجاد شده است به عنوان ابعاد ظرفیت پژوهشی معلمان پرداخته شود. از سوی دیگر، در زمینه تعیین نیازهای آموزش پژوهش در خارج از آموزش و پرورش و نیازسنجی پژوهشی تاکنون مطالعاتی انجام گرفته است (عبادی فر و همکاران، ۱۳۸۳؛ عصاره و همکاران،۱۳۹۰؛ ارفع، ۱۳۹۱)، ولی در زمینه نیازسنجی آموزش پژوهش به معلمان مطالعه ای مرتبط و جامع انجام نشده است، لذا با در نظرگرفتن این نکته که ارتقاء ظرفیتهای پژوهشی معلمان نیازمند بهبود آموزش پژوهش به آنان میباشد، در این مطالعه به تعیین نیازهای آموزش پژوهش به معلمان با بهره گرفتن از الگوی نیازسنجی مبتنی بر شایستگی و سپس تعیین فاصلهی بین شایستگیهای پژوهشی موجود با شایستگیهای پژوهشی مطلوب به عنوان نیاز آموزش پژوهش پرداخته خواهد شد. بنابراین سوال اساسی که در این پژوهش مطرح است این است که تخصص پژوهشی، انگیزه پژوهشی و فرصتها و امکانات پژوهشی معلمان به عنوان ابعاد ظرفیت پژوهشی به چه صورت است و اولویت بندی نیازهای آموزش پژوهش به معلمان چگونه است؟
۱-۲) اهمیت و ضرورت پژوهش
معلم به عنوان اساسیترین عنصر نظام آموزشی در فرایند یاددهی-یادگیری، نقش کلیدی در موفقیت هر نظام آموزشی دارد به طوری که تحقق اهداف هر نظام آموزشی تا حد زیادی به دانش، مهارت و شایستگیهای حرفهای معلمان آن بستگی دارد. یکی از ابعاد شایستگی حرفهای معلمان، دارا بودن شایستگیها و توانمندیهای پژوهشی است که بایستی در برنامه های آموزشی معلمان مورد توجه قرار گیرد. معلمان باید کاربرد تحقیقات را در درون محیط آموزشی خود در زمینه های مختلف نگرشی و آموزشی کشف و درک کنند (حجازی، پرداختچی، شاه پسند، ۱۳۸۸). پژوهندگی معلم مستلزم اندیشهورزی و مجهز شدن معلمان به مهارت های پژوهشی است، همچنین بایستی به معلمان امکانات و فرصت پژوهش داده شود تا کیفیت آموزش خود را بهبود بخشند و تصمیمات آموزشی و فعالیتهای تدریس خود را مورد ارزیابی قرار دهند، علاوه بر این، پژوهش موجب توسعه حرفهای معلمان میگردد (موتافیدو و همکاران ۲۰۱۲). بنابراین آموزش پژوهش به معلمان و ایجاد فرصتهای پژوهشی در جهت گسترش مهارت و تخصص پژوهشی آنان موجب ایجاد انگیزه در آن ها برای درگیر شدن در فعالیتهای پژوهشی و در نتیجه بهبود ظرفیت پژوهشی آنها می گردد. با توجه به تأکید سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و نقشهی جامع علمی کشور بر توسعه پژوهش در بین معلمان ضروری است پژوهشهایی به بررسی وضع موجود پژوهشگری در بین معلمان بپردازد. بنابراین در مطالعه حاضر، نتایجی که از بررسی ظرفیت پژوهشی و نیازهای آموزش پژوهش معلمان بدست خواهد آمد کمک خواهد کرد تا به درک بهتری از میزان تحقق اهداف نظام آموزشی در زمینه معلم پژوهشگر دست بیابیم، و مشخص گردد تا چه حد اقدامات صورت گرفته برای بسترسازی گسترش پژوهش در بین معلمان کفایت می کند و با چه ضعفهایی در این زمینه مواجه هستیم. لذا وظیفهی کسانی که عهدهدار برنامه ریزی و هدفگذاری پژوهش در میان معلمان هستند این است که مطالعاتی را که به تولید یافته ها و اندیشههایی در زمینه پژوهشگرایی معلمان می پردازد در جهت هر چه بهتر شدن وضعیت پژوهش در آموزش و پرورش مد نظر قرار دهند. بنابراین یافته های این پژوهش و پژوهشهایی از این قبیل برای سیاستگذاران و برنامه ریزان پژوهش معلمان به منظور روشن شدن وضعیت موجود پژوهش در بین معلمین و میزان دستیابی به اهداف تدوین شده مفید خواهد بود.
۱-۳( هدفهای پژوهش
بررسی وضعیت موجود ظرفیت پژوهشی معلمان مقطع ابتدایی شهر مشهد با در نظرگرفتن سه مؤلفهی انگیزه پژوهشی، فرصتهای پژوهشی و تخصص پژوهشی
شناسایی شایستگیهای پژوهشی بر اساس مبانی نظری، نظر کارشناسان پژوهشی و معلمان خبره
بررسی مؤلفهی تخصص پژوهشی در پرسشنامه ظرفیت پژوهشی از طریق تعیین نیازهای آموزش پژوهش به معلمان
اولویت بندی نیازهای آموزش پژوهش به معلمان
هدفگذاری برنامه های پژوهشی برای معلمان
۱-۴) سوالات پژوهش
ظرفیت پژوهشی معلمان بر حسب سه مؤلفهی انگیزه پژوهشی، فرصتهای پژوهشی و تخصص پژوهشی، از دیدگاه معلمان چگونه است؟
شایستگیهای پژوهشی بر اساس مبانی نظری، نظرکارشناسان پژوهشی و معلمان خبره به چه صورت است؟
وضعیت تخصص پژوهشی معلمان از طریق تعیین نیازهای آموزش پژوهش به معلمان چگونه است؟
اولویت بندی نیازهای آموزش پژوهش به معلمان به چه صورت است؟
هدفگذاری برنامه های پژوهشی معلمان چگونه باید باشد؟
۱-۵) تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای پژوهش
۱-۵-۱) تعاریف مفهومی
ظرفیت پژوهشی: به مجموعهی تخصص و دانش، انگیزه، فرصتها و امکانات پژوهشی در محیط آموزشی، ظرفیت پژوهشی میگویند ( دسفورگز، ۲۰۰۸).
تخصص پژوهشی: به دانش، مهارت ها و توانمندیهای مورد نیاز برای انجام پژوهش، تخصص پژوهشی میگویند (مورای، ۲۰۰۹).
انگیزه ی پژوهشی: به برانگیزانندههای درونی و بیرونی که منجر به انجام پژوهش توسط فرد میگردد (مورای، ۲۰۰۹).
فرصت های پژوهشی در محیط آموزشی: به کلیه عوامل ساختاری و میان فردی در برنامه های آموزشی که بر نگرش افراد درباره پژوهش و علم تأثیر میگذارد (گلسو، ۱۹۹۳).
نیاز آموزش پژوهش: به تفاوت بین وضع موجود و مطلوب دانش، توانایی و مهارت معلمان بر اساس شایستگیهای موجود پژوهشی آنان نیاز آموزش پژوهش میگویند (فتحی واجارگاه، ۱۳۸۴).
هدفگذاری برنامه های آموزش پژوهش: مشخص کردن هدفهایی که کارکنان برای انجام مسئولیتهای حرفهای خود (انجام پژوهش) به آنها نیاز دارند و در فرایند برنامه ریزی آموزش کارکنان (برنامه ریزی آموزش پژوهش) مدنظر قرار گرفته میشود (فتحی واجارگاه، ۱۳۸۳).
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.