همانگونه که بیان گردید، وقتی افراد خوابند، مغزشان از پنج مرحله خواب (حرکات سریع و غیر سریع چشم) عبور میکند، این مراحل با همدیگر چرخهی خواب را تشکیل میدهند. یک چرخهی کامل خواب در حدود ۹۰ تا ۱۰۰ دقیقه طول میکشد.بنابراین هر فرد متوسط در حدود چهار یا پنج چرخهی خواب را در طول خواب شبانه تجربه میکند.در طول این مراحل، گاهی ممکن است، خوابگردی در مراحل سبکتر چرخهی خواب روی دهد.ولی اغلب در طول مراحل عمیقتر خواب یعنی مراحل ۳ و ۲ حرکت غیر سریع چشم، اتفاق میافتد.در طول این مراحل مشکل است، که فرد بیدار شود و اگر هم که بیدار شود، ممکن است تلو تلو بخورد و برای چند دقیقه گیج باشد.[۱۲۰]
به طور معمول، خوابگردی در بچهها ممکن است، یک یا دو ساعت بعد از خوابیدن اتفاق بیفتد و آن ها به مدت ۵ تا ۲۰ دقیقه در هر جایی قدم بزنند. خوابگردی در بچهها نسبت به بزرگسالان بسیار رایجتر است. چون اغلب خوابگردیها با بزرگ شدن و رسیدن به سالهای اولیه نوجوانی از بین میروند.
خوابگردی ریشه در وراثت داشته و در میان نسلها ادامه پیدا میکند. بنابراین اگر والدین خوابگرد باشند، فرزندانشان ممکن است همین رفتار را داشته باشند. به غیر از عامل وراثت، عوامل دیگری نیز ممکن است موجب خوابگردی طبیعی شود. محرومیت از خواب یا خستگی، خواب از هم گسسته (منقطع) و بیماری یا تب برخی از داروها و استرس از جمله علل خوابگردی طبیعی به شمار میآید و به نظر میرسد، خوابگری به ندرت به علت یک مشکل روانی یا هیجانی اساسی رخ دهد.[۱۲۱]
در جدول طبقهبندی بین المللی اختلالات خواب، خوابگردی طبیعی، جزء اختلالات بیداری از شاخهی بدخوابی ها است، و شامل رفتارهای غیر طبیعی در حین خواب یا در گذار خواب و بیداری به حساب میآید.[۱۲۲]
در تحلیل و توجیه دیگر، حرکت در خواب، یکی از اختلالات ناشی از تزلزل وحدت شخصیت[۱۲۳] است. تزلزل وحدت شخصیت زمانی صورت میگیرد، که یک قسمت از سایر قسمت های شخصیت جدا شده و مانند واحد مستقل عمل کند. این جریان عکس العملی است که فرد برای جلوگیری از پیدایش اضطراب، مرتکب اعمالی میگردد، که از حوزه آگاهی وی خارج است. این حرکات اگر فرد یا اطرافیان او را با خطر مواجه نسازد، اشکالی تولید نمیکند. اما همیشه اینگونه نیست٬ برای اینکه شخص از حرکت در خواب خودداری نماید و در واقع مانع وقوع آن شود، آگاهی و توجه به تمایلات عقب راندهی خود کاملاً ضروری است. او باید آن را تشخیص دهد، درک نماید و بپذیرد. در غیر این صورت اغلب در خواب حرکت خواهد نمود.[۱۲۴]
خوابگردی در واقع نوعی بیداری آمیخته با خواب است.و همانطور که در بخشهای پیشین گفته شد خواب دارای دو مرحله است:
۱- حرکات سریع چشم(REM) که اغلب رویاها در آن روی میدهد.
۲- خواب غیر REM
و باید گفت در خوابگردی، امواج مغزی به صورت ترکیبی از بیداری و خواب غیر REM است.
بنابراین خوابگردی طبیعی بدون دخالت عامل خارجی، اتفاق میافتد. هرچند این نوع خوابگردی غالبا دراشخاص عصبی و مبتلایان به صرع دیده میشود، ولی افرادی نیز هستند که با وجود عدم ابتلا به بیماریهای نامبرده، و یا نظایر آنها، دچار عارضه خوابگردی هستند. به این نوع از خوابگردی که افراد ناخواسته دچار آن میشوند، خوابگردی طبیعی میگویند.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
ب – خوابگردی مصنوعی
هیپنوتیزم نوعی سستی و بی حالی و یا خلسه همراه با شرکت فعال برخی از حواس پنجگانهمی باشد که درموارد خاص و اراده هیپنوتیزم کنندهمی توان آنها را نیز مدتی از کارانداخت، به عبارتی تماما اراده شخص هیپنوتیزم شده در دست هیپنوتیزم کننده میباشد. به همین جهت میزان تلقین پذیری فرد در طی عملیات هیپنوتیزم بسیاربیشتر از حالت عادیمی باشد. همانطور که قبلا گفته شد، خوابگردی، که به معنای بیداری در خواب میباشد، که در صورت بروزباعث انجام اموری از جمله کارکردن در خواب، از جا برخاستن وراه رفتن در خواب و… است. در این اختلال فرد مجموعه ای از اعمال حرکتی ناهشیار را انجاممی دهد که پس از بیداری ازآن رویداد چیزی به یاد نمی آورد. معمولاًخوابگردی با چشم باز وهماهنگی نسبی دستگاه های حسی وحرکتی صورتمی گیرد، حال برخی از افراد هستند که به علت استعدادهای درونی و بالقوه و تعلیمات خاص، دارای توانایی و قدرت خارق العادهای شده به نحوی که میتوانند با غلبه و تسلط به اراده دیگران، آنها را به خواب مصنوعی فرو برند. در این حال، فرد یا افراد هیپنوتیزم شده، تحت نفوذ شخص هیپنوتیزم کننده قرار میگیرند و تحت دستور و فرمان او ممکن است به هر کاری حتی خودکشی، قتل و… دست زند. این نوع حرکات در خواب مصنوعی، که توسط دیگری و غالباً با اراده هیپنوتیزم کننده ایجاد میشود خوابگردی مصنوعی نامیده میشود.[۱۲۵]
مراحل مختلف خوابگردی:
مرحله اول: مرحله لوتارژیک یا هیپنوتیزم ایده آل
مرحله دوم: خواب سبک
مرحله سوم: خواب
مرحله چهارم: خواب عمیق
مرحله پنجم: سومنامبولیسم یا خواب گردی
مرحله ششم: سومنامبولیسم عمیق
در سه مرحله اول درجات زیادی از آگاهی برای سوژه اتفاقمی افتد که این خاطره ها ضمن وضعیت خلسه یا خاطرات زندگی گذشته برایش اتفاقمی افتد.
در دو پله اول و دوم سوژه ممکن است در مقابله و یا مبارزه نتواند چشمش را باز کند و یا اگر به او تلقین بیشتری شود نمی تواند دست خود را خم کند.
در مرحله سوم از طریق تلقینات هیپنوتیزمی تسلط خوبی بر عضلات ارادی پیدامی کند. در مرحله سوم که خواب ساده است، عامل ( انرژی دهنده )می تواند تغییر را بوجود آورد که سوژه نتواند بنشیند نه بایستد و با تلقین خوابش سنگین تر خواهد شد. مرحله سوم امکان پیدایش بی حسی و بی دردی وجود دارد.در این وضعیت اگر از او بخواهیم سوژهمی تواند از خواب و یا خلسه بیدار شود.
مرحله چهارم سوژه شرطی خواهد شد. هوشیاری اش را فراموشمی کند.آغاز مرحله فراموشی در این مرحله سوژه با تلقین نامش را از یاد خواهد برد. ( سوژه این مرحله پس از بیداری حوادث و وقایع زمان خلسه را به یاد نمی آورد.) حتی اگر چند ساعت هیپنوتیزم طول کشیده باشد به یادش نمی آید٬ که در صورتیکه بیشتر از ۲۰ تا ۳۰ دقیقه خطرناک است.
مرحله پنجم آغاز خواب سومنامبولیسم است. در این وضعیتمی توان به صورتی فراموشی پس از بیدار شدن را به یاد آوریم.در این مرحله کاملامی توانیم آن چیزی را که در ذهن مان وجود دارد در مدت طولانی پاک کرد.
مرحله ششم: در این مرحله امکان دارد توهم بوجود آید.
خوابگردی مصنوعی در ظاهر به خوابگردی طبیعی شباهت دارد. لیکن، در خواب مصنوعی، انسان هم خواب است و هم بیدار، هم بطور مستقل فکرمی کند و هم تحت تأثیر تلقینات عامل قرار دارد.در هیپنوتیزم، شخص هیپنوتیزم شده حالت تلقین پذیری فوق العادهای را در خود احساسمی کند و به آسانی تحت تأثیر قرارمی گیرد، ولی حدود تلقین، محدود و منحصر است.[۱۲۶]
قابل توجه است که اصولا در حالت هیپنوتیزم شدگی انسان کاری خلاف اصول اخلاقی خویش یا کار خطرناک انجام نمی دهند. هرچند برخی میپندارند، فرد در حالت هیپنوتیزم کنترل رفتاری خود را از دست میدهد و تحت تسلط هیپنوتیزم کننده قرار میگیرد. این در حالیست که تحقیقات علمی نشان میدهد، افراد در حین هیپنوتیزم در صورتی که تلقینات ارائه شده با اعتقاد انها مخالف باشد به راحتی در مقابل آن ایستادگی میکنند و در هر مرحله از هیپنوتیزم در صورت تمایل میتوانند از حالت خلسه خارج شوند.[۱۲۷]
بند دوم – ملاک های تشخیص خوابگردی
نیاز به طبقه بندی اختلالهای روانی در تمامی طول تاریخ پزشکی بدیهی به نظر رسیدهاست ولی در مورد اینکه کدام یک از اختلالها را باید مد نظر قرار داد و نیز اینکه مناسبترین شیوه سازماندهی آنها کدام است توافق چندانی وجود نداشتهاست.
در ایالات متحده آمریکا نیاز به جمع آوری اطلاعات آماری انگیزه اولیه برای طبقه بندی اختلالهای روانی به شمار میرفت.نخستین اقدام رسمی برای گردآوری اطلاعات در باره بیماریهای روانی در آمریکا ثبت فراوانی یک طبقه از بیماریهای روانی تحت عنوان “کانائی-دیوانگی” در سرشماری ۱۸۴۰ بود. در سرشماری سال ۱۸۸۰ بین هفت طبقه از بیماریهای روانی یعنی مانی(شیدایی)، مالیخولیا، مونومانی یا مشغولیت فکری بیمارگون به یک موضوع خاص، فلج ناقص، زوال عقل، میبارگی یا الکلیسم و صرع تمایز قایل شدند. در سال ۱۹۱۷ کمیته آماری انجمن روان پزشکی آمریکا همراه با کمیسیون ملی بهداشت روانی طرحی تدوین کردند که از سوی اداره سرشماری برای آمارگیری هماهنگ از بیمارستانهای روانی مورد استفاده قرار گرفت. پس از آن انجمن روان پزشکی آمریکا با همکاری آکادمی پزشکی نیویورک تدوین مجموعه اصطلاحات روان پزشکی قابل قبول همگانی را آغاز کرد که قرار شد انجمن پزشکی آمریکا آن را در نخستین چاپ مجموعه اصطلاعات طبقه بندی استاندارد بیماریها بگنجاند.[۱۲۸]
بعدها از سوی ارتش آمریکا مجموعه اصطلاعات گسترده تری تدوین شد تا نشانههای بیماران سرپایی مانند اختلالهای روانی فیزیولوژیایی شخصیتی و حاد افراد نظامی و سربازان سابق جنگ جهانی دوم به نحو بهتری در آن گنجانده شود. مقارن با آن سازمان جهانی بهداشت ششمین چاپ طبقه بندی بینالمللی بیماریها (ICD) را منتشر کرد که برای نخستین بار در آن مبحث اختلالهای روانی گنجانده شده بود.ICD-6 تحت تاثیر شدید مجموعه اصطلاحات اداره سربازان سابق قرار داشت و شامل ده طبقه برای روان پریشها، نه طبقه برای روان رنجورها، و هفت طبقه برای اختلالهای منش رفتار و هوش بود. کمیته مجموعه اصطلاحات و آمار انجمن روان پزشکی آمریکا نسخه متفاوتی از ICD-6 را به عنوان اولین چاپ راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانیDSM-1در سال ۱۹۵۲ منتشر کرد.[۱۲۹]
DSM-1 واژه نامهای داشت که طبقات تشخیصی در آن توصیف شده و نخستین راهنمای رسمی اختلالهای روانی بود که بر کاربرد بالینی تاکید داشت.
آخرین نسخه این راهنما، ویرایش پنجم آن دیاسام-۵ است که در سال ۲۰۱۳ میلادی منتشر شدهاست.
بنابراینDSM(راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی ( دراختصار انگلیسی یک زبان مشترک و استاندارد برای طبقه بندی اختلالات روانی ارائه میکند و توسط انجمن روانپزشکی آمریکا تهیه شدهاست.این راهنما برپایه مجموعهای از نظر پزشکان، پژوهشگران، فهرست داروهای روانپزشکی، بنگاههای بیمه، صنایع داروسازی ودر همکاری پیاپی با آی.سی.دی و سازمان بهداشت جهانی تهیه شدهاست.
الف – ملاک تشخیص ۱۰- ICD برای اختلال خوابگردی
مفصل ترین طبقه بندی اختلالات خواب در طبقه بندی بین المللی اختلالات خواب، کتابچۀ تشخیصی و کد گذاری (ICSD) آمده است که مربوط به انجمن آمریکایی اختلالات خواب است ICSD.اختلالات خواب را به چهار دسته تقسیممی کند: کژخوابی، بدخوابی، اختلالات خواب مرتبط با اختلالات روانی – طبی و اختلالات برنامه ریزی شدۀ خواب .برای اختلال خوابگردی دهمین تجدید نظر طبقه بندی آماری و بین المللی بیماریها و مشکلات بهداشتی وابسته[۱۳۰] ملاکهای تشخیص خوابگردی را این گونه مطرح کرده است:
الف) علامت غالب، دوره های مکرر (دو یا چند بار) برخواستن از رختخواب، معمولاً در ثلث اول خواب و راه رفتن در محدوده زمانی بین چند دقیقه تا نیم ساعت است.
ب) در ضمن دوره، شخص قیافه مبهوت و خیره دارد و به تلاش دیگران در تأثیر گذاشتن بر این رویداد و برقراری رابطه با او نسبتاً مقاوم است و به دشواریمی توان او را بیدار کرد.
پ) پس از بیداری (چه در ضمن دوره و چه در صبح روز بعد) شخص نسبت به رویداد، دچار فراموشی است.
ت) چند دقیقه پس از بیدار شدن، اختلالی در فعالیت روانی و رفتاری شخص وجود ندارد.هر چند در ابتدا ممکن است که اختلال مختصری در جهت یابی وجود داشته باشد.
ث) فراینی از یک اختلال روانی غضوی یا اختلال جسمی، مثل صرع وجود ندارد.[۱۳۱]
ب – ملاک تشخیص DSM-IV-TR برای اختلال خوابگردی
DSM-IV-TR اختلالات خواب را بر اساس ملاک های تشخیصی بالینی و علت فرضی اختلال طبقه بندیمی کند. در DSM-IV-TR سه طبقه عمده اختلالات خواب ذکر شده است که عبارتند از: اختلالات اولیۀ خواب، اختلالات خواب مربوط به یک اختلال روانی دیگرو سایر اختلالات خواب مخصوصاً اختلالات ناشی از یک بیماری طبی عمومی یا مصرف مواد. اختلالاتی که در DSM-IV-TRتوصیف شده اندفقط بخشی از اختلالات شناخته شده هستند ودر واقع چارچوبی برای ارزیابی بالینی فراهممی کنند.
در چاپ چهارم متن بازبینی شدهی کتابخانهی تشخیصی و آماری اختلالات روانی[۱۳۲] ملاکهای تشخیصی خوابگردی به این شرح بیان شد:
الف) دوره های مکرر برخواستن از بستر در حین خواب و راه رفتن که معمولاً در ثلث اول دوره اصلی خواب رویمی دهد.
ب) بیمار ضمن خوابگردی چهرهای فاقد احساس و چشم هایی خیره دارد و نسبت به اقدام دیگران برای ارتباط واکنشی نشانمی دهد و به دشواریمی توان او را بیدار کرد.
پ) شخص پس از بیدار شدن (چه بعد از دوره خوابگردی و چه روز بعد) نسبت به دوره اختلال دچار فراموشی است.
ت) طرف چندین دقیقه پس از بیداری از دوره خوابگردی، هیچ اختلالی در فعالیت ذهنی و رفتار شخص دیده نمی شود. (هر چند در ابتدا ممکن است دوره کوتاهی از سردرگمی خفیف یا اختلال موقعیت سنجی وجود داشته باشد.)
ث) خوابگردی سبب ناراحتی قابل ملاحظه بالینی و یا اختلال در کارکرد اجتماعی، شغلی یا سایر حوزه های مهم کارکردیمی شود.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
چ) اختلال، ناشی از تأثیرات فیزیولوژیک مستقیم مواد (مانند داروهای مورد سوء مصرف یا نسخه شده) یا بیماری طبی عمومی نمی باشد.[۱۳۳]
مبحث دوم – اراده، اختیار و قصد در خواب
اساسیترین شاخصهی مسؤولیت کیفری و اخلاقی، آگاهی و ارادهی آزاد است.حقوقدانان در نوشتهها و آثار حقوقی، کمتر به تحلیل اراده و تبیین عناصر و مؤلفههای آن پرداخته اند و غالبا پیش از آنکه به بحث دربارهی مبانی، مبادی و مراحل شکلگیری اراده و نیز تشریح چگونگی ایراد خلل بر هر یک از مؤلفههای آن بپردازند، اجمالاً به بررسی آثار اراده پرداختهاند. بحث پیرامون اراده، همواره از گذشته های دور مطرح بوده، در قلمرو حقوق جزا به ویژه در سده های اخیر، جایگاه مهم تر و شناخته تری یافته است.مباحث مربوط به اهلیت جنایی و مسئولیت کیفری، اصولاً با تکیه بر نقش محوری اراده و اختیار صورتمی پذیرد. قصد نیز که، نتیجهی بلافاصلهی فعل است، در کنار این دو و گاه به جای آن یا همواره با آن استعمال می شود.حقوق کیفری از شرط ارادی بودن اعمال ارتکابی، به عنوان شیوه ای برای خارج کردن موارد متعدد و متنوعی از رفتارها از محدودهی قلمرو خویش بهره برده، بر همین اساس، قانونگذار احراز و اثبات وجود اراده را پیش شرط توجه و تحمل کیفر دانسته است.[۱۳۴]
پایان نامه
خواب نیز نوعی رفتار است. همانگونه که پیشتر عنوان گردید، این بیان چه بسا عجیب به نظر آید، زیرا معمولا رفتار را فعالیتهایی میدانیم که شامل حرکات مختلف از قبیل راه رفتن و صحبت کردن و… باشد، اما خواب نیز یک فرایند رفتاری است با حرکات سریع یا غیر سریع چشم. در مورد خواب نیز همانگونه که در مفاهیم قبل عنوان گردید، گفتیم خواب حالت یا وضعیتی است که ریتم فعالیت مغز کاملا دگرگون میسازد. در زمان خواب هوشیاری انسان از بین میرود و هشیاری انسان و به ویژه خودهوشیاری او، هر روز صبح از نو شکل میگیرد و دوباره بین بخشهای مغز ارتباط برقرار میشود. بنابراین در هنگام خواب ما با کاهش فقدان نسبی ادراکات حس بدن روبه رو هستیم که به دنبال آن نیز با غیر فعال شدن عضلات، سطح هوشیاری انسان و ادراکات وی از عالم واقع کاهشمی یابد.[۱۳۵]
حال با طرح مباحث فوق، میخواهیم دریابیم که با قرار گرفتن انسان در حالت خواب وضعیت قصد، اراده و اختیار وی چگونه است و آیا در خواب اعم از طبیعی یا مصنوعی، میتوان گفت اعمال و یا حرکاتی که از وی سر میزند، را میتوان ارادی و یا اختیاری و به عبارت دیگر هشیارانه دانست؟ و نهایتا اینکه، جایگاه قصد، اراده و اختیار در حالت خواب کجاست؟ که به دنبال طرح سوالات فوق در، بخش پیش رو، به بررسی ماهیت اراده، اختیار و قصد و نقش آن در خواب میپردازیم.
گفتار اول – اراده و اختیار در خواب
در ابتدا و به منظور درک صحیح موضوع، معنای لغوی و تعریف اصطلاحی اراده را مورد بررسی قرار میدهیم.اهمیت طرح این بحث از آن روست که استعمال لفظ در معنای حقیقی و ترتّب آثار منطقی بر آن، جز در پرتو شناخت مفهوم و مدلول واقعی آن امکان پذیر نیست. همچنین، تشخیص معنای لغوی یا اصطلاحی یک واژه از واژههای ظاهرا ًمتشابه و متداخل در حوزهی طرح هر بحثی، منوط به واژهشناسی صحیح است.در عرصهی حقوقی نیز، از آنجا که اصولاً استعمال لفظ در چارچوب قانونی با توجّه به معنای واقعی آن انجام میپذیرد و الفاظ قانونی، تابع معانی اصلی و حقیقیاند، لذا طرح بحث واژه شناختی در همین ابتدا، ضرورت مییابد.بر این نکته نیز باید تأکید نمود که اراده، به اعتبار خاستگاه و جایگاه واقعی آن در فلسفه و کلام و نیز ارتباط موضوعی با علوم دیگر از جمله روانشناسی، از حیث واژهشناسی، مقتضی ورود به عرصهی علوم یاد شده است.
اراده، واژهای عربی از ریشهی «رَوَدَ» است.این واژه، مصدر ثلاثی مزید و متعدی از باب إفعال میباشد. واژهی اراده به معانی خواست، میل، رغبت، عزم و تصمیم آمده است. همچنین، اراده در معنای توانایی آگاهانه و بویژه، اقدام مبتنی بر تدبّر و سنجش نیز آمده است. برخی، آن را به اعتبار جنبهی راهبردی، مترادف «مشیّت» دانسته و سپس معنای «طلب» را نیز بر آن افزودهاند. در فرهنگ فارسی معین، ذیل واژهی اراده معانی خواستن، خواست، میل، قصد و آهنگ، آمده است. در فرهنگهای علوم عقلی، اراده بیشتر به معنای خواستن، قصد کردن و توجّه کردن و همچنین اشتیاق به انجام کار و طلب آمده است.[۱۳۶]
در برخی فرهنگهای لاتین و ذیل واژهی لاتینی “Will”آمده است: «واژهای انگلوساکسونی که معادل واژهی لاتینی “Voluntas”و واژهی یونانی “Boulema”است.این واژه، ناظر بر توانایی، آمادگی یا نیرویی در انسان است که اتخاذ تصمیم را ممکن میکند.دیدگاه های راجع به آزادی اراده، جبرگرایی، خِردگرایی یا نظریهی تعادل بین عقل و اراده، [در همین ارتباط] مصطلح گردیدهاند».[۱۳۷]
در فرهنگهای قرآنی، اراده برگرفته از «رادَ، یَرودُ» است، آنگاه که در طلب موضوعی تلاش شود.اراده در اصل، نیرویی مرکّب از میل شدید، نیاز و آرزوست؛ امّا این اسم، برای میل نفس به چیزی همراه با حکم به اینکه آن عمل شایسته است انجام شود یا انجام نشود، وضع شده است. پس گاهی برای مبدأ فعل به معنای میل نفس به چیزی استعمال میشود و گاهی برای منتهای فعل، یعنی حکم به اینکه فعل، شایستهی انجام دادن است یا شایستهی انجام دادن نیست، به کار گرفته میشود. امّا وقتی در مورد خداوند سبحان به کار میرود، منظور منتهای فعل است، نه مبدأ آن؛ زیرا خداوند سبحان برتر از آن است که میل داشتن در او تصوّر شود؛ پس اگر گفته شود خداوند این گونه اراده کرده است، معنایش این است که «حکم کرد» فلان امر این گونه باشد نه گونهای دیگر. قاموس قرآن نیز ضمن برشمردن معانی لغوی اراده، مانند طلب و قصد، اراده را در مورد خداوند به معنای حکم و دستور ـ زمانی که توأم با وقوع خارجی باشد ـ دانسته است.[۱۳۸]
بند اول – ماهیت اراده و اختیار
از آنجا که اراده، بیشتر اصطلاحی کلامی و فلسفی است، تا فقهی و حقوقی و اگر در فقه و اصول هم مورد بحث واقع شده، عاریت گرفته از کلام و فلسفه است، لذا ضروری است به برخی از دیدگاه های راجع به ماهیت اراده و فرایند شکلگیری آن ـ از منظر علم کلام و فلسفه ـ اشارهای داشته باشیم.
بسیاری از اندیشمندان، بویژه فلاسفه، یادآور شدهاند که هرچند معنای اراده در نگاه اول روشن و بدیهی است، امّا تعریف آن به گونهای که تصوّری حقیقی از آن به دست آید، دشوار است؛ لذا، از این حیث به دیگر امور وجدانی شباهت دارد که جزئیات آنها را به آسانی میتوان دریافت، امّا شناخت ماهیت کلّی آنها آسان نیست. در واقع، به همان اندازه که تصدیق به وجود اراده در انسان، امری بدیهی و وجدانی است، شناخت معنا و حقیقت اراده، امری دشوار و پیچیده است. به همین دلیل، به رغم وحدت نظر اندیشمندان در خصوص وجود اراده در انسان، در تبیین و تشریح ماهیت کلّی آن، اختلاف نظر وجود دارد. طبق تعریف برخی دیگر فلاسفه، «قوّهی تمایلی که زمینهی تعیین کنندهی درونی آن ـ و بنابراین منشأ رضایت آن ـ در عقل فاعل فعل قرار دارد، اراده نامیده میشود. پس اراده، قوّهی تمایل است؛ امّا نه از لحاظ ارتباطش با عمل (مانند گزینش)؛ بلکه بیشتر نسبت به زمینهی تعیین کنندهی گزینش برای عمل.اراده در واقع، خود هیچ زمینهی تعیین کنندهای ندارد؛ بلکه تا آنجا که میتواند تعیین کنندهی گزینش باشد، همان عقل عملی است»[۱۳۹]
در میان مذاهب اسلامی، نیز گروهی معتقدند هر آنچه انسان انجام میدهد، مستند به مشیت الهی است و گروه دیگر معتقدند که خداوند هیچ گونه رای و نظری درباره افعال انسان ندارد و هر آنچه انسان انجام میدهد حقیقتا مستند به خود اوست. در این بین، شیعه امامیه نظریه امر بین الامرین را پذیرفته است. به این اعتقاد که، خداوند در وجود انسان نیرویی به ودیعه نهاده، که او را هم به انجام دادن فعل و هم به ترک آن توانا ساخته است. بنابراین، افعال ارادی انسان را از این جهت که به اختیار صادر میشود، میتوان به خود انسان و از این جهت که قدرت و نیروی تصمیم گیری در او آفریده شده به آفریدگار نسبت داد.[۱۴۰]
اراده حرکت نفس به طرف کاری معین پس از تصور و تصدیق منفعت آن است. اراده ای که در نفس وجود پیدا کرده و هنوز ابراز نشده باشد، اراده حقیقی در صورت ابراز، اراده خارجی است و در صورتیکه اراده مکشوف به کاشف از قصد انشاء باشد، اراده، ظاهری است؛ خواه مطابق با تمام خصوصیات ارادهی خطور کردهی در خاطر (ارادهی باطنی) باشد، خواه نباشد.[۱۴۱] در علم حقوق نیز اراده را همان خواستن میدانند، و در عرف حقوقی نیز گاه اراده را مرادف عمد که منظور همان عمد در فعل به معنی خواستن فعل است.
در کنار واژه اراده برخی، از کلمه اختیار به عنوان واژه ای مترادف و هم معنا یا اساساً واژهی جایگزین، استفادهمی کنند.[۱۴۲] اساساً اختیار، برگرفته از ریشهی «خیر» به معنای خوب و نیک است.اختیار درلغت به معنای « برگزیدن، ترجیح وتقدم چیزی بردیگری است».[۱۴۳] وبه تعبیردیگر« درکاری یاامری آزادی وتسلط داشتن» است.[۱۴۴] بنابرین مختار کسی است که آزادانه بتواند امری را بر دیگری ترجیح دهد ومقدم دارد.بنابراین میتوان گفت اختیار مقابل اجبار و اضطرار آمده و حالتی است در موجود حی عالم که منشأ انجام دادن فعل یا ترک است است.[۱۴۵]
در اصطلاح حقوق دانان اسلامى، اختیار اگرچه از تعریف لغوى خود خیلى فاصله نگرفته است، ولى تعبیرات مختلفى از آن شده است، اما آنچه قابل برداشت است اینکه در کلیه کاربردهای لغوی واصطلاحی اختیار، معنای اقتدار و تسلط بر عمل و آزادی تصمیم تصریحاً یا تلویحاً استنباطمی شود و هر جا که عمل یا تصمیم تحت تأثیر امری بیرون از میل و اراده فاعل انجام گیرد، واژه اختیار به کار نمی رود.[۱۴۶]