زیتون به عنوان یکی از محصولات باغی، به لحاظ نقشی که در راستای تولید روغن خوراکی دارد، از جایگاه ویژهای در جهان برخوردار است. تولید زیتون به دلیل تاثیرپذیری از عوامل جوی و محیطی در کنار مشکل آفات و بیماریهای گیاهی، در امر تولید با خطر مواجه میباشد. آفت مگس زیتون (Bacterocera oleae) یکی از آفات مهم زیتونکاریهای کشور بوده که با توجه به جدید بودن آفت مگس زیتون در ایران، و از طرفی بالا بودن میزان خسارت آن خصوصاً در استانهای گیلان، قزوین و زنجان، این آفت یکی از محدودکنندهترین عوامل توسعه کشت زیتون در کشور و خصوصاً در شهرستان رودبار میباشد و با بررسی مرور منابع داخلی، هیچگونه تحقیقی در زمینه شناسایی عوامل موثر بر عدم پذیرش مدیریت تلفیقی آفت مگس زیتون در کشور صورت نگرفته است. لذا این تحقیق سعی دارد با شناسایی عوامل موثر بر عدم پذیرش مدیریت تلفیقی آفت مگس زیتون توسط باغداران شهرستان رودبار، گام موثری درجهت افزایش این پذیرش زیتونکاران شهرستان رودبار بردارد.
۱-۲- بیانمسأله
آفات و بیماریهایگیاهی از عوامل مهم تهدیدکننده و محدودکننده توسعه کشت زیتون یا هر نبات دیگری نیز میباشند. نیاز مبرم کشور به روغن و وابستگی شدید به خارج از کشور جهت تأمین آن باعث شد تا سیاستگذاران بخش کشاورزی به منظور کاهش وابستگی اقدام به توسعه سطح زیر کشت گیاهان روغنی برای نیل به این هدف کنند که در این راستا یکی از گیاهانی که مقرر شد سطح زیر کشت آن به شدت افزایش یابد، زیتون بود. با توجه به برنامه وزارت جهادکشاورزی در راستای خودکفایی روغن خوراکی، جایگاه زیتون در تولید روغن مورد نیاز کشور از اهمیت بالایی برخوردار است. شهرستان رودبار دارای۱/۷۸۰۴ هکتار (تا پایان سال ۹۱) سطح زیر کشت زیتون، که از این سطوح ۹/۵۶۲۵ هکتار باغات بارده و ۲/۲۱۷۸ هکتار باغات غیربارده میبوده (صالحی، سازمان جهادکشاورزی استان گیلان) و بدینجهت یکی از قطبهای تولید زیتون و نیز روغن زیتون در سطح کشور میباشد. تا چندی پیش به جز شرایط آب و هوایی فاکتور دیگری به طور عمده تهدید کننده این برنامه توسعه نبود ولی از مردادماه سال ۸۳ که برای اولینبار آفت مگس زیتون از کشور گزارش شد، زنگ خطر به صدا درآمد و در مدت کمتر از سه ماه دامنه گسترش آفت ۱۳ استان را در بر گرفت. مگس زیتون یکی از مهمترین آفات زیتون است. لارو این آفت با تغذیه از گوشت میوه، باعث ریزش میوهها قبل از برداشت، کاهش کیفیت روغن زیتون و باعث ورود قارچهای بیماریزا از محل سوراخ ورودی لاروها شده و اسیدیته داخل میوهها را به میزان دو تا چهار برابر افزایش میدهد. اگر میوهها از واریتههای کنسروی باشد، بازارپسندی محصول به واسطه خسارت مستقیم لاروها از بین میرود و همچنین این حشره قادر است باکتری مولد گال زیتون را هم انتقال دهد.
وزارت جهادکشاورزی به جهت جلوگیری از خسارت آفت مگس زیتون، هر ساله هزینه های هنگفتی را جهت تهیه و تدارک عوامل و تجهیزات مدیریت تلفیقی آفت متقبل می شود و خصوصاً نهادههای کنترل مگس زیتون از قبیل کارت زرد چسبنده، پروتئین هیدرولیزات و سم مالاتیون را بصورت رایگان در اختیار باغداران قرار میدهد ولی باغداران زیتون برای کنترل آفت مگس زیتون با مدیریت جهادکشاورزی شهرستان رودبار به روش مدیریت تلفیقی، همکاری نمینمایند (سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان، ۱۳۹۱). از آنجاییکه به دلیل وجود عوامل متعدد فردی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی پیرامون کشاورزان، عوامل زیادی در پذیرش و عدم پذیرش و تغییر در سیستم تاثیرگذار هستند، بنابراین شناسایی این عوامل و جهت دادن سیاستها به سمت آنها، از جمله راهکارهای اصلی برای پذیرش مدیریت تلفیقی آفت مگس زیتون (Bactrocera oleae) برای باغداران زیتون است لذا این تحقیق سعی دارد عوامل دخیل در عدم مشارکت باغداران زیتون شهرستان رودبار در مدیریت تلفیقی آفت مگس زیتون را شناسایی، تا براساس آن بتوان راهکاری در جهت افزایش پذیرش مدیریت تلفیقی آفت مگس زیتون توسط باغداران زیتون شهرستان رودبار ارائه نماید تا راهگشای کارشناسان مجری طرح باشد.
عکس مرتبط با اقتصاد
۱-۳- اهمیت و ضرورت تحقیق
اهمیت موانع پذیرش فنآوریها در توسعه کشاورزی پایدار، شناخت این عوامل کمتر به صورت یک موضوع فرعی و در چارچوب شناخت عوامل موثر بر پذیرش در مطالعات پیشین به آن پرداخته شده است. به همین دلیل، نمیتوان چارچوب مشخصی برای شناخت موانع اصلی یافت. نکته شایان توجه دیگر، وابسته بودن موانع پذیرش به زمینه اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیکی منطقهای است که فنآوریها در آنجا معرفی شده است که به احتمال زیاد علت اصلی آن، خلاء و نبود یک چارچوب مشخص است (ویسی و همکاران، ۱۳۸۸).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
از آنجائیکه کشاورزی به عنوان منبع اصلی درآمدی ۵۱ درصد جمعیت جهان است، خسارت ناشی از آفات می تواند منجر به کاهش معنیداری در عملکرد و درآمد شود (FAO, 2009). مگس زیتون به چندین گونه از زیتونهای وحشی نیز حمله می کند (Rice, 2000). لارو مگس با تغذیه از میوهی زیتون باعث ریزش میوه ها قبل از برداشت، کاهش کیفیت روغن زیتون، افزایش اسیدیته میوه و ورود قارچهای پاتوژن از سوراخ ورودی می شود (Whit and Elson-Haris, 1992).
مگس زیتون (Bactrocera oleae) یکی از مهمترین آفات زیتون در مناطق زیتونخیز دنیا محسوب می شود(سروش و همکاران، ۱۳۸۹). در باغهایی که اقدامات کنترلی در آنها اجرا نمی شود این آفت تا ۱۰۰ درصد خسارت ایجاد می کند (Cristofard et al., 2005). در ایران از گذشتهی دور مگس زیتون جزء آفات قرنطینهای بوده است. برای اولین بار در تاریخ پنجم مردادماه سال ۸۳ در منطقه رستمآباد به وجود این آفت پی بردند. متعاقب مشاهده آفت در استان گیلان، آلودگی در زیتونکاریهای سایر استانها، از جمله زنجان و قزوین نیز مشخص شد. با ردیابیهایی که از این آفت در کل کشور به عمل آمد، مشخص شد که بیشتر نقاط زیتونکاری شدهی کشور آلوده هستند (Jafari and Rezaei, 2005).
با توجه به اهمیت ویژهای که این آفت از نظر زیان اقتصادی روی میوهی زیتون دارد، لازمه تهیه برنامه اصولی در مدیریت کنترل آن میباشد. سازمان حفظنباتات کشور برای کنترل آفت مگس زیتون از سال ۸۳ در سطح استانهای گیلان، قزوین و زنجان که بیشترین آلودگی به این آفت را داشتند اقدام به توزیع لوازم و تجهیزات کنترل این آفت نمود. در همین سال مقدار ۱۰۳۵۰۰۰ کیلوگرم میوه آلوده به مگس زیتون، به جهت مبارزه با این آفت در شهرستان رودبار معدوم گردید و در همان سال خسارتی بین۹۰-۱۰ درصد به محصول زیتون باغات شهرستان رودبار وارد آمد (سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان). هم اکنون سازمان حفظنباتات با همکاری بخشهای ترویج و حفظنباتات مدیریت جهاد کشاورزی شهرستان رودبار در حال مدیریت تلفیقی این آفت میباشد و با برگزاری کلاسهای آموزشی، برنامه رادیویی، توزیع لوازم و امکانات مبارزه با آفت مگس زیتون و اطلاعیههای پیشآگاهی، کشاورزان را ترغیب به استفاده از این روش نموده است. با این که مدت چند سالی است که از این روش برای کنترل آفت در شهرستان رودبار استفاده می شود ولی هنوز عده کثیری از باغداران زیتون از پذیرش آن خودداری می کنند. از آنجا که تحقیقاتی در زمینه پذیرش و یا عدم پذیرش مدیریت تلفیقی آفت مگس زیتون در کشور، علیالخصوص در شهرستان رودبار که مهد زیتون کشور است انجام نشده، نتایج حاصل از این تحقیق می تواند راهنمایی باشد برای مجریان طرح که به دنبال راهکارهایی برای افزایش پذیرش مدیریت تلفیقی مگس زیتون توسط باغداران زیتون و در نهایت، باعث افزایش بهرهوری گردد. این موضوع خود می تواند برای باغداران زیتون رودبار به جهت علمی و بهروز نمودن سطح آگاهیهای آنان مثمرثمر واقع گردد.
۱-۴- اهداف و سوالات
۱-۴-۱- اهداف
۱-۴-۱-۱- هدف کلی
– بررسی علل عدم مشارکت باغداران زیتون در مدیریت تلفیقی مگس میوه زیتون.
۱-۴-۱-۲- اهداف اختصاصی
– بررسی ویژگیهای فردی، زراعی، اقتصادی و اجتماعی پاسخگویان.
– تعیین سهم هر یک از عوامل موثر در عدم پذیرش مدیریت تلفیقی مگس زیتون.
– بررسی میزان دانش (آگاهی) باغداران زیتون مورد مطالعه در مورد مدیریت تلفیقی مگس زیتون.
۱-۴-۲- سوالات
– چه تفاوتی بین گروههای پذیرنده مدیریت تلفیقی مگس زیتون از نظر ویژگیهای فردی، زراعی و اجتماعی وجود دارد؟
– چه عواملی در تبیین رفتار باغداران در پذیرش یا عدم پذیرش فناوریهای مدیریت تلفیقی تاثیرگذار است؟
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
۱-۵- محدوده تحقیق
محدوده تحقیق، شامل باغداران زیتون مناطق مختلف شهرستان رودبار در شهرهای رستمآباد، رحمتآباد، لوشان، منجیل و حومه مرکزی رودبار که دارای باغات زیتون بارده هستند میباشد و زمان اجرای طرح از بهمن سال۱۳۹۱ لغایت تیرماه ۱۳۹۲ در نظر گرفته شده است.
۱-۶- محدودیت تحقیق
از مهمترین محدودیتهای تحقیق میتوان به عدم وجود آمار دقیق سطح زیر کشت و همچنین تعداد بهره برداران باغات زیتون بارده شهرستان رودبار و نیز سطح سواد پایین اکثر باغداران زیتون شهرستان رودبار و عدم آشنایی آنان به پاسخگویی به پرسشنامه ها اشاره نمود.
۱-۷- واژه های کلیدی
آفت، مدیریت تلفیقی آفات، مگس زیتون ، زیتون، پذیرش.
آفت[۱]: آفت به کلیه جانورانی گفته می شود که به گیاه و اندامهای گیاهی و محصولات کشاورزی خسارت اقتصادی میزنند، مانند حشرات، کنهها، نماتدها، جوندگان، پرندگان، حلزونها و . . . (زمردی، ۱۳۷۰).
مدیریت تلفیقی آفات[۲]: مدیریت تلفیقی آفات یک رهیافت موثر و حساس از نظر محیط زیست برای مدیریت آفات است که بر ترکیبی از روشهای معمول تکیه دارد. برنامه های مدیریت تلفیقی آفات از اطلاعات جامع و جاری درباره چرخه زندگی آفات و تعاملات آنها با محیطزیست استفاده می کند (Ofuoku at al, 2009). این رهیافت به دنبال بیشینهسازی عوامل کنترل بیولوژیک و زراعی بوده و از کنترل شیمیایی تنها به هنگام ضرورت و با شرط حداقل خسارت محیطی استفاده مینماید (رسولیآذر و همکاران، ۱۳۸۷).
عکس مرتبط با محیط زیست
مگس زیتون[۳]: مگس زیتون (Bactrocera oleae) که در سال ۱۷۸۸ توسط گملین[۴] نامگذارى شده، مهمترین آفت میوه زیتون در اکثر کشورهاى حوضه مدیترانه است. لارو این حشره تنها به یک نوع غذا وابسته است و منحصراً از میوه زیتون تغذیه مى کند. مگسهاى بالغ از شهد و شیره گیاهان و نیز سایر منابع غذایى مایع یا نیمه مایع استفاده مى کنند. آسیب ناشى از سوراخ شدن و خورده شدن میوه زیتون توسط لارو در حدود ۳۰ درصد از محصول زیتون کشورهاى حوضه مدیترانه بهویژه یونان و ایتالیا که عمده تولیدکنندگان این محصول هستند را از بین مى برد. مگس زیتون آفت جدى درختان زیتون در سرتاسر محدوده کشت آنها است و علاوه بر حوضه مدیترانه، شمال، شرق و جنوب آفریقا، جزایر قنارى، هند، غرب آسیا و ظاهراً هر جایى از نیمکرهشرقى که در آن زیتون (جنس olea) کاشته مى شود را در برمى گیرد.
زیتون: زیتون یکی از درختان همیشه سبز است که در مناطق اطراف دریای مدیترانه به خوبی رشد می کند و در مناطقی که دارای شرایط اقلیمی مناسب باشند سازگاری خوبی نشان میدهد، محصول اقتصادی زیتون در نقاط گرم و نیمه گرمسیری، جایی که خطر یخبندانهای شدید زمستانه وجود نداشته باشد بهدست می آید (مسچی و همکاران، ۱۳۸۱).
پذیرش[۵]: پذیرش عبارت است از، تصمیم گیری برای استفاده کامل از ایده جدید به بهترین شیوه ممکن (Rogers, 2000).
فصل دوم
مبانی نظری تحقیق
۲-۱- مقدمه
امروزه بشر با مشکل بزرگی بهنام رشد جمعیت مواجه است که یکی از پیامدهای آن کمبود غذا میباشد و تأمین غذای این جمعیت رو به رشد به بخش کشاورزی مربوط می شود. افزایش جمعیت سبب شده است تا کودهای شیمیایی، سموم دفع آفات نباتی، فراوردههای هورمونی و سایر عوامل خطرزا برای محیطزیست به صورت کنترل نشده و بیرویه به بخش کشاورزی وارد شوند تا این بخش بتواند به تقاضای رو به رشد موادغذایی پاسخ دهد. اما این افزایش تولید همواره مشکلات زیستمحیطی و اجتماعی گوناگونی همچون آلودگی منابع آب، تداوم فشارهای اقتصادی بر کشاورزان، نبود اطمینان از وجود بازارهای مناسب، نگرانی مصرف کنندگان از سلامت و کیفیت مواد غذایی و به خطر افتادن سلامت و محیطزیست را به دنبال داشته است. از اینرو در دهههای اخیر با افزایش نگرانیهای کیفیت غذا و سلامت غذا و سلامت افراد جامعه و همچنین تخریب منابع طبیعی، کشاورزی پایدار مورد توجه واقع شده است. کشاورزی پایدار نوعی کشاورزی است که در جهت منافع انسان بوده، کارایی بیشتری در استفاده از منابع دارد و با محیط در توازن است. در کشاورزی پایدار بر ثبات عملکرد در طولانی مدت با حداقل تاثیر بر محیط تأکید می شود. کشاورزی پایدار با حفاظت از خاک، آب و ذخایر ژنتیکی گیاهی و جانوری همراه بوده، تخریب زیستمحیطی به همراه نداشته، از فنآوری مناسب و سازگار با محیطزیست استفاده کرده، از نظر اقتصادی سودآور بوده و از نظر اجتماعی مطلوب است. یکی از اهداف مهم نظامهای کشاورزی پایدار، کاهش مصرف نهادهها در تولید محصولات و در نهایت، بهبود کیفیت مواد غذایی است. در این راستا یکی از روشهایی که از طریق آن میتوان به این هدف دست یافت؛ مدیریت تلفیقی آفات میباشد. از مدیریت تلفیقی آفات، تعاریف متفاوتی ارائه شده است ولی تمامی این تعاریف دو مشخصه اصلی یعنی علاوه بر اقتصادی بودن روش مدیریت تلفیقی آفات، به حداقل رساندن خطرات زیستمحیطی و امنیت غذایی، در آن دیده می شود. در این فصل، مفاهیم مرتبط با موضوع تحقیق در چهار بخش مورد بررسی قرار میگیرد. در بخش اول، تعریف پذیرش، پذیرش فنآوری و در بخش دوم، تعاریفی از منشاء آفات، تاریخچه کنترل آفات، مدیریت تلفیقی آفات و مزایای آن و همچنین شیوه هایی که در مدیریت تلفیقی آفات از آنها استفاده می شود بیان و ضمناً در زمینه مدیریت تلفیقی مگس زیتون در جهان و ایران توضیحاتی داده می شود و سپس در بخش سوم تحقیقات و پژوهشهای صورت گرفته در داخل و خارج کشور که بیشترین ارتباط را با موضوع تحقیق دارند تحت عنوان پیشنگاشتهها آورده شده است. در بخش چهارم هم بر اساس مرور منابع صورت گرفته، چهارچوب نظری تحقیق در قالب شکل ارائه گردیده است که بیان کننده متغیرها و روابط موجود بین آنها در این پژوهش میباشد.
بخشاول
۲-۲- پذیرش
۲-۲-۱- تعریف پذیرش: پذیرش عبارت است از، تصمیم گیری برای استفاده کامل از ایده جدید به بهترین شیوه ممکن (Rogers, 2000).
۲-۲-۲- پذیرش فنآوری
معرفی و تسهیل فنآوریها یکی از وظایف اصلی بخش ترویج به عنوان مسئول توسعه و رشد کشاورزی است که اخیراً به علت نیاز به دانش و اطلاعات در پذیرش فنآوریهای کشاورزی پایدار، اهمیت فزایندهای یافته و مطالعات زیادی با تأکید بر ابعاد مختلف پذیرش فنآوریهای کشاورزی پایدار انجام شده است. یکی از این ابعاد مهم، موانع پذیرش میباشد. احمدوند[۶](۲۰۰۸)، موفقیت در فرایند تشویق کشاورزان را برای پذیرش کشاورزی پایدار تا حد زیادی منوط به حل مشکلات و رفع موانع کشاورزی پایدار میداند. علت اصلی چنین ادعایی تضاد ذاتی موجود در فرایند توسعه پایدار (Jabareen, 2005) و به تبع آن، کشاورزی پایدار است که با وجود کمک به حفظ محیطزیست، سبب کاهش تولید و درآمد میگردد (Ahmadvand and Karami, 2008. Marra et al., 2001) که پرتی[۷] (۱۹۹۵) آن را هزینه دوره گذار مینامد. یکی از مثالهای این تضاد ذاتی، تعارض اهداف اکولوژیک و اقتصادی است، به نحوی که در مواردی تولید بیشتر محصولات کشاورزی و افزایش درآمد کشاورز به تخلیه منابع پایه و آسیب به محیطزیست منجر می شود و از آن سو، حفظ منابع موجب کاهش تولید و درآمد کشاورز در نظامهای رایج کشاورزی میگردد.
مطالعات بسیاری در زمینه پذیرش و به کارگیری نوآوریها و تکنولوژیهای مختلف صورت گرفته که بسیاری از این مطالعات در قالب الگوهای نظامیافتهای فرایند پذیرش را توضیح دادهاند. این مطالعات را میتوان به سهدسته تئوریهای جامعه شناسی، تئوریهای اقتصادی و مدلهای تجربی تقسیم کرد. تئوریهای جامعه شناسی پذیرش نوآوری از مدل راجرز و شوماخر نشأت گرفته است. این تئوریها بر این فرض استوار است که افراد برای پذیرش نوآوری چهار مرحله را طی می کنند، آگاهی، ارزشیابی، آزمایش و پذیرش. دسترسی به اطلاعات درون و بیرون مزرعه یکی از مهمترین شاخص ها در این مدل است. برنامه های آموزشی، خدمات ترویج، ارتباطات اجتماعی با همسایگان و دوستان بهعنوان منابع کلیدی اطلاعات شناسایی شده اند. ویژگیهای فردی مانند سن، جنسیت و آموزش نیز بر روی زمانی که افراد برای طی دوره پذیرش باید طی کنند موثر است. این دسته تئوریها در مورد پذیرش در میان محققان پذیرش نوآوری گسترش فوقالعادهای یافته است (قربانی کلاهی و همکاران، ۱۳۸۸).
در زمینه پذیرش و به کارگیری نوآوریها و فنآوریهای مختلف، تا پیش از دهه ۱۹۷۰ دیدگاهی که بر پذیرش نوآوری حاکم بود به طور عمده برگرفته از الگوی نشر نوآوریها توسط راجرز در دهه ۱۹۶۰ بود. این دیدگاه بیشتر برنقش ارتباطات میان فرد و دیگر افراد جامعه که به تصمیمهای فردی و جمعی پذیرش نوآوری منجر میگردد، تأکید دارد و همچنین نشاندهنده ماهیت پیچیده فرایند تصمیم گیری و مفاهیم رفتارهای پذیرش میباشد ( Semaglaws and Folmer, 2000). در الگوی نشر تمرکز بر روی رابطه بین آگاهی و پذیرش میباشد. فرض این الگو این است که آگاه نمودن مردم از فنآوریها، منجر به شکل گیری نگرش در مورد فنآوری و در نهایت پذیرش آن میگردد (توحیدیانفر، ۱۳۹۱ به نقل از ابراهیمی، ۱۹۹۷).
۲-۲-۳- موانع پذیرش فنآوری
با وجود اهمیت موانع پذیرش فنآوریها در توسعه کشاورزی پایدار، شناخت این عوامل کمتر به صورت مجزا مورد مطالعه قرار گرفته و بیشتر به صورت یک موضوع فرعی و درچارچوب شناخت عوامل موثر بر پذیرش در مطالعات پیشین به آن پرداخته شده است. به همین دلیل، نمیتوان چارچوب مشخصی برای شناخت موانع اصلی یافت. نکته شایان توجه دیگر، وابسته بودن موانع پذیرش به زمینه اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیکی منطقهای است که فنآوریها در آنجا معرفی شده است که به احتمال زیاد علت اصلی آن، خلاء و نبود یک چارچوب مشخص است.
فنآوریهای حفاظتی کشاورزی شامل طیف وسیعی از فعالیتهایی نظیر مدیریت تلفیقی آفات، شخم حفاظتی، مبارزه بیولوژیک، و تغذیه تلفیقی خاک، یکی از ارکان اساسی تحقق کشاورزی پایدار هستند (Pretty, 1997). از میان این فنآوریها، مدیریت تلفیقی آفات به علت تاثیرگذاری بالا بر سلامت اکوسیستمهای زراعی و تولید محصولات سالمتر جایگاه خاصی در فعالیتها و برنامه های کشاورزی پایدار (Zehnder, 1997) و به تبع آن مطالعات صورت گرفته در این زمینه دارد. بخشی از این مطالعات وضعیت پذیرش فعالیتهای IPM را بررسی کرده اند (Shennan et al., 2001. MacDonald, 2003) به طوری که چهار سطح پذیرش شامل عدم اجراء، اجرای کم، متوسط و زیاد را برای تبیین وضعیت اجرای IPM در مزارع و اکوسیستمهای مختلف زراعی در نظر گرفتهاند. به طوری که در سطح اول فعالیتهای IPM اجرا نمی شود. در سطح کم نیز تنها به فعالیتهای بهزراعی پیشگیرانه (مانند شخم صحیح و بهموقع، رعایت تناوب زراعی) پرداخته می شود. در حالی که در سطح متوسط فعالیتهای مکانیکی و فیزیکی (مانند از بین بردن محل تکثیر حشرات)، انجام می شودو در سطح بالا فعالیتهای کنترل بیولوژیکی (نظیر استفاده از زنبور تریکوگراما، استفاده از گیاهان تله، کشت گیاهانی با خاصیت آللوپاتیو غیره) در اکوسیستمهای زراعی اجرای میشوند (Sharifi et al., 2006).
– بخشدوم
۲-۳- منشاء آفات
به نظر میرسد تکامل حشرات دارای ارتباط نزدیکی با تکامل گیاهان خشکیزی بوده است. اولین گیاهان خشکیزی در دوره دونین ظاهر شدند و مسلماً اولین حشرات گیاهخوار از دوره کربونیفر میباشند. اولین فسیل به ثبت رسیده حشرات بالدار با ثبت درختان بلند جنگلی در دوره کربونیفر فوقانی تقریباً مقارن بوده است. بالپولکداران آخرین گروه از حشراتی بودند که همزمان با ظهور نهاندانگان در دوره کرتاسه پدیدار شدند. البته چند گروه مهم دیگر بعد از ظهور نهاندانگان پا به عرصه هستی نهادند. و همچنین تعدادی از گروههای حشرات اولیه منقرض شدند (سرایلو و قلیپور، ۱۳۸۶).
۲-۳- ۱- تاریخچه کنترل آفات
تاریخچه کنترل آفات کشاورزی دارای سه دوره مشخص میباشد که عبارتند از: دوره روشهای سنتی، دوره آفتکشها و دوره مدیریت تلفیقی آفات.
۲-۳-۱- ۱- دوره روشهای سنتی (از عهد باستان تا ۱۹۳۸)
در این دوره عملیات زراعی و مکانیکی از قبیل تناوب، بهداشت زراعی، شخم عمیق، جمعآوری و نابودی حشرات زیانآور یا اندامهای گیاهی آلوده به آنها و غیره بر اساس تجربیات کشاورزان تکوین یافتند که قدیمیترین روشهای کاهش خسارت آفات محسوب میشدند. بهدنبال آن، برخی از فرآورده های گیاهی مانند روغن چریش، پیرترین، نیکوتین و رتنون در نقاط مختلف جهان مورد استفاده قرار گرفتند.
۲-۳-۱-۲- دوره آفتکشها (۱۹۳۹-۱۹۷۵)
حشرهکشهای سنتزی معدنی، ترکیبات زندهکش طیف وسیعی بودند که برای تمام جانداران سمیت زیادی داشتند. بهدنبال آنها حشرهکشهای سنتزی آلی از قبیل آلکیلتیوسیانات[۸]، لتان[۹] و غیره تولید شدند. به هر حال، دوره آفتکشها با کشف خواص حشرهکشی د. د. ت توسط پاولمولر[۱۰] در سال ۱۹۳۹ شروع شد. کارایی د. د. ت در کنترل آفات شاید با هیچ ماده سنتزی دیگر قابل مقایسه نبود و مولر در سال ۱۹۴۸ به خاطر این کار جایزه نوبل دریافت نمود.
۲-۳-۱-۳- دوره مدیریت تلفیقی آفات (IPM) (1976 به بعد)
در دهه ۱۹۵۰ با مقاوم شدن گونه هایی از آفات مانند شته خالدار یونجه در ایالت کالیفرنیا و شته سبز هلو در بریتانیا، نشانه های شکست روش کنترل شیمیایی با آفات پدیدارگردید. متعاقب این وضع، مفهوم مبارزه تلفیقی که تلفیقی از کنترل بیولوژیکی و شیمیایی بود، توسط استرن و همکارانش[۱۱] (۱۹۵۹) بهعنوان شیوهای کاربردی مطرح گردید. در این شیوه، کنترل شیمیایی فقط در موارد بسیار ضروری و با وارد شدن کمترین آسیب به عوامل کنترل بیولوژیکی مورد استفاده قرار میگرفت.
۲ -۴- مدیریت تلفیقی آفات (IPM)
مفهوم مدیریت تلفیقی آفات ابتدا در دهه ۱۹۷۰ در کشورهای در حال توسعه در پاسخ به اثرات منفی زیستمحیطی در ارتباط با استفاده نادرست یا بیش از حد آفتکشهای شیمیایی و نهادههای تولیدی و در جستجوی جایگزینهای مبارزه با آفات و در جهت کاهش استفاده از آفتکشها مطرح شد و گسترش یافت (Buhler and Morse, 1997).
در مدیریت تلفیقی آفات بر تولید محصول سالم با حداقل آسیب به کشت بوم زراعی و بهره گیری از راهکارهای طبیعی مبارزه با آفات تاکید می شود». در واقع اهداف مدیریت تلفیقیآفات کاهش استفاده از آفتکشها و در عین حال امنیت مواد غذایی، حفاظت از محیط زیست و تضمین سلامت کشاورزان، خانوادههایشان و مصرف کنندگان است (Palis, 2006).
در آیین نامه بین المللی توزیع و مصرف سموم شیمیایی (۲۰۰۲)، مدیریت تلفیقی آفات چنین تعریف شده است: «مدیریت تلفیقی آفات (IPM) عبارت است از بررسی تمامی فنون موجود برای مهار آفات و تلفیق اقدامات مناسب به منظور جلوگیری از رشد جمعیت آفات و نگهداشتن میزان مصرف سموم شیمایی در حدی که توجیه اقتصادی داشته باشد و خطرات آن برسلامتی انسان و محیط زیست به کمترین حد برسد و یا کاهش یابد.
۲-۴-۱- مزایای مدیریت تلفیقی آفات
مدیریت تلفیقی آفات یکی از عناصر و اجزای توسعه کشاورزی پایدار میباشد که از رسالتهای اولیه آن کمک به کشاورزان جهت تولید محصولات مفید و با کیفیت از طریق بکارگیری رویکردهای دقیق اقتصادی و زیستمحیطی است. در حقیقت میتوان گفت مدیریت تلفیقی آفات یکی از فنآوریهایی است که برای کاهش استفاده از آفتکشهایی که موجب خسارت به محیطزیست و به خطر انداختن سلامت انسان می شود بکار گرفته شده است تا توسط آن بتوان محصولات را به سمت پایداری بیشتر سوق داد (Pingali and Rogers, 1995). به زعم عمادی (۱۳۸۴) مدیریت تلفیقی آفات فراتر از یک بسته فنآوری همانند رهیافتی برای توسعه پایدار کشاورزی عمل می کند و رویکردی چندجانبه است. از لحاظ اقتصادی در پی بهبود عملکرد و سود، کاهش هزینه و بهبود مدیریت واحد بهره برداری است. از لحاظ اکولوژیکی در پی کاهش مصرف سموم و آفتکشهای شیمیایی، بهره گیری از دشمنان طبیعی آفات جهت حفظ توازن و تنوع گونه های زنده است و از لحاظ اجتماعی نیز در پی سازماندهی کشاورزان در گروههای همیار، ایجاد شبکه، توسعه مهارت های فنی، ارتباطی، ارتقای دانش فنآوری کشاورزان با کمک آموزش تجربی و تسهیلگری، حفظ بهداشت و سلامت جامعه، تسهیل امنیت و سلامت غذایی و غیره است.
با توجه به این که کشاورزان علاقمند هستند تا هزینه های تولید را کاهش دهند، مدیریت تلفیقی آفات این فرصت را برای کشاورزان فراهم میکند تا بتوانند هرچه بهتر در این راستا تولید محصولات را اقتصادیتر کنند. مورد دیگری که کشاورزان را به کاهش مصرف سموم شیمیایی وادار می کند، محدودیتهای مربوط به باقیمانده سموم شیمیایی آفتکش در محصولات صادراتی است (حیدری، ۱۳۸۵).
۲-۴-۲- عملیات مدیریت تلفیقی آفات
روشهایی که در مدیریت تلفیقی آفات مورد استفاده قرار میگیرد به روشهای زراعی، فیزیکی، مکانیکی، بیولوژیکی، فرمونی، هورمونی، ژنتیکی و روشهای شیمیایی به شرح زیر تقسیم می شود.
۲-۴-۲-۱- روشهای کنترل زراعی
شامل مجموعه ای از عملیات زراعی و مدیریت مزرعه است که موجب کاهش خسارت عوامل خسارتزا میگردد. به عنوان مثال تنظیم تاریخ کاشت با توجه به بیولوژی آفات، کاهش خسارت آنرا امکان پذیر میسازد. مثلاً در شرایط اصفهان، ذرتهای کاشته شده در نیمه دوم خرداد و دیرتر از آن، از خسارت زنجرکها و تعدادی از ویروسها که توسط این زنجرکها منتقل میشوند، در امان میمانند (جلالی، ۱۳۸۵).