پورتر (۱۹۸۵) همچنین عقیده دارد که فنآوری توسعه یافته و یا به کار گرفته شده توسط شرکت به طور قابل توجهی موقعیت رهبری هزینه و یا تمایز و به طور خاص، توانایی شرکت برای هدایت و حفظ تغییرات تکنولوژیکی در صنعت خود را تعیین میکند و در نهایت مزیت رقابتی پایدار اعطا میکند. و قابلیتهای تکنولوژیکی، توانایی شرکت را در انجام تحقیق و توسعه، از جمله قابلیتهای مثبتی که مزیت رقابتی شرکت را بالا میبرد، نصیب شرکت میکند. به عنوان مثال، شرکتهای درگیر در استراتژی رهبری هزینه میتوانند ارتباط مثبتی بین این استراتژی و عملکرد شرکتی که دارای قابلیتهای تکنولوژیکی به احتمال زیاد شرکت را قادر میسازد تا در فرآیندهای تولیدی کارآمدتر باشد و محتوای مواد محصولات خود را کاهش دهد، موجب سادهسازی تدارکات آن، و یا بهبود مقیاس اقتصاد شود (پورتر، ۱۳۸۳،ص۱۷۸).
به طور مشابه، قابلیتهای برتر تکنولوژیکی قادر است مزیت رقابتی تمایزگر را از طریق بهبود کیفیت محصول، اضافه کردن امکانات و ارزش، و یا بهبود اقتصاد از محدوده بالا ببرد (پورتر، ۱۳۸۳ ،ص۱۷۸).
- قابلیتهای فنی در حد متوسط رابطه بین استراتژی تمایز و عملکرد شرکت را تعدیل میکند: (الف) قابلیتهای فن آوری رابطه مثبت بین گرایش بازاریابی و عملکرد را افزایش میدهد، و (ب) قابلیتهای فنآوری رابطه مثبت بین گرایش کیفیت و عملکرد را افزایش میدهد.
- قابلیتهای فنی در حد متوسط رابطه بین استراتژی رهبری هزینه و عملکرد شرکت را تعدیل میکند: (الف) قابلیتهای فن آوری رابطه مثبت بین گرایش هزینه و عملکرد را افزایش میدهد، و (ب) قابلیتهای فن آوری رابطه مثبت بین گرایش «روند بهبود» و عملکرد را افزایش میدهد.
در پژوهشی که توسط شاهید یامین، آ. گوناسکاران، فلکس تی. ماووندو در دانشگاه ماساچوست سال ۱۹۹۹ انجام گرفت، «ارتباط میان استراتژیهای رقابتی، مزیت رقابتی و عملکرد سازمانی: تجزیه تحلیل تجربی» مورد بررسی قرار گرفت.
این مقاله به بررسی روابط میان استراتژی عمومی، مزیت رقابتی و عملکرد سازمانی میپردازد. در مرحله اول، ماهیت استراتژیهای عمومی، مزیت رقابتی و عملکرد سازمانی مورد بررسی قرار گرفته است. ثانیاً، رابطه بین استراتژیهای کلی و تجزیه و تحلیل مزیت رقابتی است. در نهایت، مفهوم استراتژیهای عمومی، عملکرد سازمان، اقدامات عملکرد و مزیت رقابتی مورد مطالعه قرار گرفت. این مطالعه بر: (الف) ارتباط استراتژی عمومی و عملکرد سازمانی در شرکتهای تولیدی استرالیا «بهترین برنامه تمرین در استرالیا»، (دوم) رابطه بین استراتژیهای عمومی و مزیت رقابتی، و (سوم) رابطه بین استرتژیهای عمومی، رقابتی مزیت و عملکرد سازمانی تأکید کرده است.
بر اساس نتایج به دست آمده از تحقیقات تجربی و بر خلاف گفتههای پیشین: تمایز بالا و هزینههای پایین لزوماً ناسازگار نیست (پورتر، ۱۹۸۰؛ هال، ۱۹۸۰). پورتر (۱۹۸۰) نشان میدهد که تمایز بالا غالباً نیازمند برداشتهای منحصر به فرد است، که با سهم بازار بالا ناسازگار است. بر خلاف این مشاهده، مطالعه تجربی فیلیپس و همکاران (۱۹۸۳) نشان میدهد رابطه معنیدار و مثبت بین «کیفیت محصول نسبی» و «موقعیت نسبی بازار» وجود دارد. به عبارت دیگر، فیلیپس و همکاران ارتباط مثبت بین تمایز و سهم بازار را پیدا کردند. کارانی (۱۹۸۴) نشان میدهد که رابطه قابل تعویض بین موقعیت هزینه و تمایز توسط یک رابطه ضربی اداره میشود. بنابراین، اثر متقابل بین موقعیت هزینه و تمایز وجود دارد. اگر یک شرکت در هر دو جنبه بسیار ضعیف است، این احتمال وجود دارد که در اجرا ضعیف باشد.
در پژوهشی که توسط کاسی آمواکو- یامپا، مؤسس اکوا در سال ۲۰۰۸ دانشگاه در کارولینای شمالی با عنوان «استراتژی تولید، استراتژی رقابتی و عملکرد شرکت» انجام گرفته است، تأثیر استراتژی رقابتی بر استراتژی تولید و تأثیر آن ها بر عملکرد شرکت مورد بررسی قرار گرفته است. در این مقاله ارتباط معنیدار میان استراتژیهای رقابتی و استراتژیهای تولید از هزینه، تحویل، قابلیت انعطاف و کیفیت به دست آمده است. همچنین این یافتهها نشان میدهد که کیفیت، تنها استراتژی تولید ترکیب کننده میباشد که بر عملکرد شرکت مؤثر است. نتایج مطاله نشان میدهد که اگر چه استراتژیهای رقابتی به طور مستقیم بر عملکرد شرکت مؤثر نمیباشند، اما به واسطه کیفیت مؤثرند. بنابراین، شرکت چه استراتژی هزینه را انتخاب کند و چه تمایز را، تأکید روی کیفیت مزیتهای زیادی را برای شرکت فراهم میکند.
در پژوهشی که توسط انسو کیم، دای- ال نم، جی ال استیمیرت در سال ۲۰۰۴ در دانشگاه کولورادو با عنوان «کاربرد استراتژیهای ژنریک پورتر در عصر دیجیتال» انجام گرفته است، بر اساس تئوریهای رایج مدیریت استنتاج شده در شرکتهای آجر - و– هاون، این مقاله سه سؤال کلیدی به وجود آمده از ظهور تجارت الکترونیک را بررسی میکند. (۱) آیا استرتژیهای موجود در شرکتهای به کارگیرنده تجارت الکترونیک با استراتژیهای پورتر (۱۹۸۰) شباهت دارند؟ (۲)آیا ما تفاوت عملکردی میان شرکتهای به کار گیرنده تجارت الکترونیک دنبال کننده انواع مختلف استراتژیها را خواهیم یافت؟ (۳) آیا ما تفاوتهای موجود در ارتباطات استراتژی- عملکرد شرکتهای با عملکرد کاملاً آنلاین و شرکتهای آنلاین – آفلاین را خواهیم یافت؟ در این مقاله این نتیجه حاصل میشود که استرتژیهای جامع که ترکیبی از عوامل رهبری هزینه و تمایز میباشند نسبت به استراتژیهای رهبری هزینه یا تمایز غیر قابل اجرا میباشند. همچنین صرف نظر از انواع استراتژیهای کسب و کار شرکتهایی که عملکرد آنلاین- آفلاین دارند نسبت به شرکتهای همتای خود که از روش کاملاً آنلاین استفاده میکنند مزیتهای بیشتری کسب مینمایند.
در پژوهشی که با عنوان ارزیابی استرتژیهای مختلف در کسب مزیت رقابتی در صنعت ساخت ایران توسط مهدی نجاتی، پیام حسینی و امیر مداری انجام گرفته است، به شناسایی و ارزشیابی استرتژیهایی که منجر به کسب مزیت رقابتی میگردد و نیز به بیان عواملی که برای این منظور ضروری است، میپردازد و همچنین یک سری الگوریتم در این رابطه ارائه میکند. در این راستا ابتدا با مطالعه مراجع معروف و برجسته در علوم مدیریت استراتژیک و مهندسی مدیریت ساخت به شناسایی مفاهیم بنیادی و سپس از طریق مطالعه اسناد و مدارک، مقالات روز و کتب مرجع به ارزشیابی استراتژیها و عوامل تأثیرگذار آن ها پرداخته میشود.
با توجه به مباحث مطرح شده در این مقاله میتوان نتایج به دست آمده از این مباحث را به صورت زیر بیان نمود:
- شرکتها بدون داشتن مزیت رقابتی نمیتوانند در زمره بهترینها قرار گیرند، به عبارت دیگر شرکتهایی که موفق بودهاند و جزء بهترینها میباشند که دارای مزیت رقابتی هستند.
- برای رسیدن به مزیت رقابتی، شرکتها نیازمند اتخاذ یک استراتژی مناسب میباشند.
- در رابطه با استراتژی عوامل متعدد و گوناگونی تأثیرگذارند که از پرکاربردترین مدل برای آن ها میتوان به ماتریس نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدها اشاره کرد (SWOT).
- وجود بخشی مجزا برای مدیریت و کنترل پروژه تا همسو با جریانهای مدیریتی روز فعالیتهای شرکت را به سوی موفقیت هدایت نماید.
- در رابطه با ارزشیابی میتوان به این مطلب اشاره داشت که یک ارزشیابی دقیق و مناسب باید به صورت پویا و همیشگی باشد و نه مقطعی. چرا که شرایط و محیط دائماً در حال تغییر میباشند.
- نمیتوان گفت و یا نتیجه گرفت که برای شرکتهای پیمانکاری یک نوع خاصی از انواع استراتژی مناسب است، بلکه با توجه به عوامل کلیدی و تأثیرگذار در رابطه با استراتژی و با توجه به اهداف بلندمدت شرکت (که در شرکتهای مختلف متفاوت است) استراتژیهای گوناگون میتواند اتخاذ گردد و به بیان سادهتر نمیتوان یک نسخه در رابطه با نوع استراتژی برای شرکتهای پیمانکاری پیچید.
- مزیت رقابتی تمایز از نوع سرعت بالای انجام پروژه، کیفیت بالای انجام پروژه و به کارگیری ماشینآلات خاص و سابقه طولانی و خوشنامی و رضایت کارفرمایان، از جمله مزیتهای رقابتی در صنعت ساخت در میان شرکتهای پیمانکاری میباشد. استفاده از روشهای مدیریتی نوین و دیگر مسائل که منجر به کاهش هزینههای شرکتهای پیمانکاری میشود نیز به عنوان مزیت رقابتی مطرح شده است.
- مزیت رقابتی تمرکز و آن هم در دسته خاصی از فعالیتهای عمرانی، از انواع مزیت رقابتی در شرکتهای پیمانکاری میباشد.
از انواع مزیتهای رقابتی شرکتهای پیمانکار میتوان به داشتن سابقه طولانی و خوشنامی اشاره نمود که این مزیت رقابتی جزء مزیتهای رقابتی پایدار و دوام پذیر میباشد. لازم به ذکر است که این نوع از انواع مزیتهای رقابتی قابل تقلید یا کپیبرداری توسط رقبا نمیباشد.
در پژوهشی که با عنوان «تحلیل استراتژی بازاریابی رقابتی از دیدگاه بازاریابی و دیدگاه رقابت» در بهمن و اسفند۱۳۸۷ توسط نادر غریبنواز، دکتر محمدعلی بابایی انجام گرفت، مباحث زیر مورد بررسی قرار گرفت.
یکی از ویژگیهای محیط تجارت امروز رقابت شدید بین شرکتها است. رقابت شدید پدیده جدیدی به نام محیط فرا رقابتی و محیط فرا رقابتی پدیده تعدد انتخاب مشتری را برای سازمانها به ارمغان آورده است. در یک چنین محیطی استراتژیهای بازاریابی رقابتی است که به سازمان مزیت رقابتی میبخشد. استراتژی بازاریابی رقابتی سؤالی است که در این نوشته از دو دیدگاه بازاریابی و رقابت تحلیل شده است. نتیجه به دست آمده حاکی از این است که استراتژی بازاریابی رقابتی یک استراتژی رقابتی است که جنبه بازاریابی دارد و هدف آن خلق و کسب مزیت رقابتی در طول زنجیره ارزش صنعت است. استراتژی بازاریابی رقابتی باید به عنوان استراتژی کسب و کار با گرایش بازاریابی نگریسته شود. این نگرش اهمیت بازاریابی را به عنوان فلسفه کسب و کار ارتقا میدهد که باید همه فعالیتهای سازمان را هدایت کند. نقش بازاریابی را در فرمولبندی و اجرای استراتژیهای کسب و کار مثل تمرکز، رهبری هزینه و تمایز نباید از نظر دور کرد. زیرا از این سه استراتژی دو تای آن کاملاً به بازاریابی مربوط میشود. استراتژی تمرکز طبیعتاً یک استراتژی بازاریابی است. دانشمندان بازاریابی با مباحثی مثل تقسیمبندی بازار، رویههای تقسیمبندی و الزامات آن سر و کار دارند با توجه به استراتژی تمایز، این استراتژی میتواند اشکال زیادی به خود بگیرد. مثل تصویرسازی محصول، طراحی تکنولوژی محصول، خدمات متمایز به مشتری و شبکه توزیعکنندگان. بنابراین اجرای موفق استراتژی تمایز یک مسئولیت و فلسفه بازاریابی است. با توجه به مباحث بالا استراتژی بازاریابی رقابتی به شکل زیر تعریف میشود:
استراتژی بازاریابی رقابتی، یک استراتژی رقابتی با گرایش بازاریابی است، که موقعیت پایدار و سودآور بازار را از طریق خلق و توسعه مزیت رقابتی از منابع بالقوه موجود در زنجیره ارزش، در صنعت مهیا میکند.
در پژوهشی با عنوان «استراتژیهای رقابتی» توسط احسان ریاحی موارد زیر مورد بررسی قرار گرفته است. موقعیت سازمان نسبت به دیگر بازیگران یک صنعت، تعیین کننده سود وی بوده و سازمانی که بتواند خود را در موقعیتی مناسب نسبت به رقبای خود قرار دهد، سودی بالاتر از میانگین آن صنعت را کسب خواهد نمود.
علاوه بر این، چنین سازمانی حتی با وجود ساختار نامناسب صنعتی که در آن فعال است طعم شیرین بازگشت سریع سرمایه را خواهد چشید. پایه اساسی ماندگاری چنین موقعیتی میان رقبا حفظ مزیت رقابتی بنگاه در صنعت مربوطه است. بسته به ساختار هر صنعت، مزیتهای رقابتی بنگاهها در مواجهه با یکدیگر ابعاد بسیار وسیعی به خود میگیرد. همچنین بسته به اینکه محدوده فعالیت سازمان کل بازار را تحت پوشش خود قرار میدهد یا برای بخش یا بخشهایی از بازار فعالیت میکند نیز استراتژیهای متفاوتی میان بنگاهها دیده میشود. در میان ابعاد بی شمار مزیتهای رقابتی میتوان دو بعد پایهای را به عنوان فصل مشترک این رویکردها شناسایی نمود. ماحصل ترکیب این دو بعد پایهای با محدوده فعالیت هر سازمانی در صنعت مربوطه سه استراتژی عمومی را پیش روی مدیران قرار میدهد که عبارتند از:
-
- عرضه ارزان ترین محصول به بازار یا همان رهبری هزینه
-
- عرضه محصول متفاوت به بازار یا استراتژی تمایز
-
- تمرکز روی بخشی از بازار با رویکرد قیمت
هدف دو استراتژی رهبری قیمت و تمایز، تصاحب کل بازار و هدف استراتژی تمرکز، بخش یا بخشهای کوچکی از بازار است.
سازمانی که به دنبال هیچکدام از استراتژیهای مطرح شده نباشد، در واقع مزیت رقابتی ماندگاری نداشته و دیر یا زود از عرصه رقابت حذف خواهد شد. سودآوری چنین سازمانهایی در دو حالت ممکن است: اول این که ساختار صنعت مطبوع باشد و موانع ورود برای بنگاههای جدید زیاد باشد و دوم این که تمامی رقبای بنگاه وضعیت مشابهی داشته باشند. چنین وضعیتی نشاندهنده عدم تمایل بنگاه برای اتخاذ روشی برای مواجهه با رقبا است. همچنین امکان افتادن بنگاهها با استراتژی متمرکز موفق در این ورطه به هنگام تغییر استراتژی نیز وجود دارد.
در پایاننامهای با عنوان «بررسی تأثیر استراتژیهای رقابتی بر گسترش بازار داخلی صنعت فرش ایران (مطالعه موردی شهر تهران)» توسط میثم برزگر در تابستان ۱۳۸۹ (استاد راهنما: آقای دکتر عادل صلواتی) به بررسی موارد زیر پرداخته شده است:
در این پژوهش به بررسی هر کدام از استراتژیهای رقابتی پرداخته شده است و تأثیر هر کدام در گسترش بازارهای داخلی مورد آزمایش قرار گرفته است.
۵/۶۹ درصد از گسترش بازار داخلی صنعت فرش دستباف به وسیله استراتژیهای رقابتی تعیین میشود و مابقی را عوامل دیگر تعیین میکندن. طبق آمار فروشندگان استراتژی تمرکز، تمایز و رهبری هزینه به ترتیب بیشترین تأثیر را در گسترش بازار داخلی دارند و زمانی که همزمان انجام شود، فقط تمرکز و تمایز معنا دارند و رهبری هزینه سهم کمی دارد. ۵/۳۵ درصد از گسترش بازار را استراتژیهای رقابتی دارا میباشند.
فصل سوم
روش شناسی پژوهش
۳-۱- مقدمه
شیوه اجرای یک تحقیق ارتباط زیادی با ماهیت موضوع، نوع تحقیق و هم چنین متغیرهای تحقیق دارد. اما باید توجه داشت آنچه که موجب شده جوهر علمی، حیات پیدا کند، وقوف به اکتشافات و نتایج علوم نیست بلکه شناخت و درک عمیق روش ها و شیوههایی است که بشر برای پیشرفت علم به کار گرفته است. روش ها در حقیقت ابزارهای دستیابی به حقیقت هستند. با توجه به اهمیتی که روش شناسی تحقیق دارد در این فصل به آن پرداخته میشود، به عبارتی می توان گفت در این فصل با در نظر گرفتن هدف تحقیق، روش تحقیق مشخص شده و با انتخاب جامعه آماری و تعیین نمونه، با توزیع پرسشنامه های تدوینی در نظر گرفته شده به جمع آوری اطلاعات پرداخته تا بتوان تأثیرات متغیر مستقل بر متغیرهای وابسته را از دیدگاه شرکت کنندگان در این مطالعه مورد بررسی و شناسایی قرار داد. بنابراین در این فصل جامعه آماری و نمونه، ابزار تحقیق، روایی و پایایی تحقیق، نحوه اجرای آن و روش های آماری جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات به ترتیب مورد بررسی قرار میگیرند.
در این تحقیق از فرضیات زیر استفاده میکنیم:
۳-۲- فرضیه های تحقیق
این تحقیق شامل دو فرضیه کلی و جزئی میباشد که به صورت زیر شرح داده می شوند.
فرضیه کلی:
بررسی رابطه بین فن آوری اطلاعات بازاریابی و استرتژیهای رقابتی در بانکهای دولتی شهر کرمانشاه
فرضیههای فرعی:
-
- بین فن آوری اطلاعات بازاریابی و استراتژی تمرکز رابطه معناداری وجود دارد.
-
- بین فن آوری اطلاعات بازاریابی و استراتژی تمایز رابطه معناداری وجود دارد.
-
- بین فن آوری اطلاعات بازاریابی و استراتژی تدافعی رابطه معناداری وجود دارد.
- بین فن آوری اطلاعات بازاریابی و استراتژی رهبری در هزینه رابطه معناداری وجود دارد.