فخاری نژاد در سال(۲۰۱۰) مطالعه ای توصیفی – مقطعی[۳۹] با هدف تعیین میزان پرخاشگری درانواع سبک های دلبستگی دردختران نوجوان مشغول به تحصیل درشهر تهران انجام دادند .نمونه پژوهش شامل ۴۵۰ دختر نوجوان ۱۷-۱۵ ساله در رشته های ریاضی ، علوم تجربی وعلوم انسانی بودند. که به روش نمونه گیری خوشه ای و بصورت تصادفی انتخاب شده بودند.
ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسالان هازان وشیور(AAQ) و پرسشنامه پرخاشگری (AQ) می باشد. AAQ شامل دو بخش می باشد. در بخش اول ،آزمودنی ها به سه توصیف از سبک دلبستگی در پرسشنامه که بر مبنای مقیاس ۷درجه ای (کاملا مخالفم : صفر ،تا حدی مخالفم :، ۱ ، کمی مخالفم :۲ مطمئن نیستم :۳ ، کمی موافقم :۴، موافقم :۵، کاملا موافقم: ۶) نمره گذاری می شود، پاسخ می دهند. در بخش اول به ترتیب ، توصیف های،۳ ۱،۲ بیان گر سه سبک اجتنابی ،اضطرابی –دوسوگرا و ایمن بوده است . بخش دوم ،یک بار دیگر آزمودنی ها سه توصیف پیشین را مطالعه و یکی از آنها که بیشترین تشابه با ویژگی های آنان دارد ، انتخاب می کنند. میزان پایایی این پرسشنامه باروش باز آزمایی برای سبک دلبستگی ایمن ۳۶۶% و برای دلبستگی اجتنابی ۵۶۱% و در مورد دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا۷۲۴% بوده است . پرسشنامه پرخاشگری آرنولد ومارک پری میزان پرخاشگری کلی را می سنجدکه شامل ۲۹ سوال است و چهارجنبه پرخاشگری(فیزیکی، کلامی ، خشم وخصومت) را می سنجد. گزینه ها به شیوهای تنظیم شده اند که جایگاه فرد را در هر پرسش، روی یک مقیاس ۵ درجهای از ۱ (کاملا من را توصیف نمی کند) تا ۵ (کاملا من را توصیف می کند) مشخص می کند. نمره کل پرسشنامه از مجموع کل نمرات سوالات ودارای دامنه ۲۹تا۱۴۵ است. نمرات بالاتر نشانه پرخاشگری بیشتری است. پس از یک بررسی مقدماتی و تعیین قابلیت اعتماد و اعتبار ابزارها اجرای اصلی با بهره گرفتن از این ابزارها صورت گرفت: پرسشنامه نسخه جدید برای تحلیل آماری داده های استخراج شده از روش های آماری تحلیل واریانس، آزمون تعقیب توکی،tمستقل استفاده شده است.
نتایج بیانگر آن بود که ، دختران دارای سبک دلبستگی نا ایمن درمقایسه با سبک دلبستگی ایمن، پرخاشگری بیشتری دارند (۰۵/۰p=). همچنین در زیرمقیاس های پرخاشگری، خشم (۰۵/۰p=) وخصومت (۰۱/۰p=) در دختران با دلبستگی ناایمن بیش از دختران با سبک دلبستگی ایمن بود. که خشم ( ۰۵/۰p=) و خصومت ( ۰۱/۰ p=) معنادار می باشد. دخترانی که دارای دلبستگی اجتنابی هستند نسبت به دو گروه ایمن واضطرابی / دوسوگرا پرخاشگری بیشتری را نشان دادند (۰۵/۰p=).
می توان گفت در نوجوانی تعامل با همسالان و تأثیرپذیری آنها بیشتر از دوره های دیگر زندگی است .کیفیت دلبستگی نوجوان نقش مهمی در آسیب پذیری و رشد او ایفا می کند، به نظر می رسد که سبک های دلبستگی ناایمن با پرخاشگری، احساس تنهایی گوشه گیری اجتماعی اضطراب، نشانه های بدنی و اعتماد به نفس پایین ارتباط دارد و همچنین عاملی خطرزا برای شروع اختلالات ومشکلات روانی در نوجوانی وجوانی است(۸).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
مورتی و اوبسات درسال(۲۰۰۹) مطالعه ای از نوع همبستگی باعنوان “بررسی میزان کارآیی یک برنامه مداخله متمرکز بر دلبستگی برای والدین در مورد نوجوانان در معرض رفتار پرخاشگرانه: برنامه پیوند” انجام دادند که هدف از آن بررسی برنامه ای با نام «پیوند» بوده این برنامه در واقع برنامه ای مداخله ای برای کمک به والدین و یا مراقبین نوجوانانی است که در معرض آسیبهای ناشی از رفتارهای پرخاشگرانه قرار داشته اند. این برنامه با تمرکز بر مفاهیم بنیادی دلبستگی ایمن، حساسیت والدینی، همکاری، ظرفیت عکس العمل و تنظیم مؤثر خلق در روابط دوتایی، به والدین یا جانشینهای آنها شایستگیهای لازم برای تشخیص، درک و واکنش نشان دادن به نیازهای نوجوانان خود را می آموزد، به گونه ای که روابط میان آنها از امنیت و کیفیت مناسبی برخوردار گردد.
این پژوهش دو مطالعه را در خود جای داده است. در مطالعه اول نمونه اولیه ای شامل ۲۰ والد بود که ۱۱ نفر آنها والدین واقعی، ۳ تا فرزند پذیرفته، ۲ تا مادر تنها، ۱ مادربزرگ، ۱ ناپدری و ۲ پدر تنها بودند. این گروه ۲۰ فرزند نوجوان سنین ۱۲ تا ۱۸ سال شامل ۱۳ پسر و ۷ دختر داشتند.
ابزار گردآوری اطلاعات شامل چک لیست رفتار ی کودک (CBCL)[40] و ۹۲/۰= α ، احساس شایستگی والدین (PSOC)[41] با ضریب پایایی ۸۱/۰= α و رضایت از شرایط و همکاری در درمان که شامل ۲۳ سؤال بود استفاده شد. این پرسشنامه ها بر روی یک طیف لیکرتی ۴ درجه ای سنجیده شدند. برای تحلیل داده های پژوهش از تحلیل واریانس با اندازه های تکراری در مدل خطی عمومی استفاده شد و اندازه اثر درمان نیز بدست آمد (۸/۰=d). در مطالعه دوم برای جمع بندی نتایج ۵۱۱ والدین شرکت کردند که ۳۰۹ نفر آنها تا آخر باقی ماندند و نتایج آنها قابل تحلیل بود که از میان آنها که ۲۴۰ نفر آنها مادر واقعی یا مادرخوانده یا نامادری، ۳۵ تا مادر تنها یا سایر مراقبین زن، ۳۰ پدر واقعی، پدر خوانده یا ناپدری و ۴ تا پدر تنها یا سایر مراقبین مرد بودند. این گروه ۳۰۹ فرزند نوجوان سنین ۱۲ تا ۱۸ سال شامل ۱۷۴ پسر و ۱۳۵ دختر داشتند. علاوه بر مقیاسهای مطالعه اول از مقیاسهای پرسشنامه تنیدگی مراقب (CGSQ) [۴۲] با ۷۶/۰= α، مصاحبه تلفنی کوتاه فرزند و والد (BCFPI)[43] ۸۷/۰= α، مقیاس تعدیل شده تاکتیکهای تعارض (CTS)[44] با ۸۸/. = α و چک لیست تنظیم خلق (ARC) با ۸۸/۰= α استفاده شد. همچنین نتایج این مطالعه توسط مدلسازی معادلات ساختاری تحلیل شد.
نتایج این مطالعه نشان داد: در مطالعه اول نمونه اولیه ای شامل ۲۰ والدینی که از این برنامه استفاده کرده بودند، در مقایسه با گروه کنترل رضایت والدینی و احساس کارایی بیشتری را به همراه کاهش رفتارهای پرخاشگرانه( ۰۰۱/۰˂p ،۲۹۳/۰-=B ، رفتارهای ضد اجتماعی (۰۰۱/۰˂p ،۴۷۷ /۰- =B) و سایر مشکلات مرتبط با سلامت نوجوانان خویش اعلام نمودند. این آثار ماندگار بودند بطوریکه در طول یک دوره پیگیری ۱۲ ماهه حتی آثاری از کاهش مشکلات اختلال سلوک (۶۲۳/۰˂p ، ۱۷۱/۰-=B )، افسرگی ( ۰۳۴/۰˂p ، ۳۷۳/۰- =B ) و اضطراب ( ۰۱۸/۰ =p ، ۱۶۹/۰ – =B ) نیز در نوجوانان مشاهده شد. این روش سپس به ۱۹ انجمن شامل ۳۰۹ والد آموزش داده شد و روشها به آنها انتقال داده شد. در مطالعه دوم نتایج پیش ازآزمون و بعد از آزمون جمع بندی شد که شامل کاهش در مشکلات درونی سازی و بروی سازی شده نوجوانان، بهبود عملکرد اجتماعی و بهتر شدن تنظیم خلق بود. همچنین والدین افزایش قابل توجهی در رضایت والدینی به همراه احساس کارآمدی را گزارش نموده و همینطورکاهش اختلاف در روابط خود با فرزندان خود را عنوان نمودند. یافته های پژوهش آنها در واقع نشان داد یکی از مهمترین زمینه ها در مورد ابتلای نوجوانان به رفتارهای پرخاشگرانه کیفیت دلبستگی نوجوان با مراقبین خود است. همچنین استفاده از برنامه های مداخله ای برای آموزش خانواده ها و والدین پس از شناسایی معضلات موجود می تواند در کاهش آسیبهای این رفتارهای پرخاشگرانه بسیار مؤثر باشد (۱۰۳).
کراوفورد، شیور و همکاران(۲۰۰۶) مطالعه ای طولی با هدف بررسی رابطه سبک های دلبستگی، پرخاشگری بین فردی و اختلالات شخصیتی در نمونه ای شامل نوجوانان و بزرگسالان که در آن افراد خود متغییر های مورد بررسی را گزارش می دادند ، پرداختند . نمونه مورد استفاده در این پژوهش را ۸۰۰ کودک (که در هنگام ارائه نتایج به بزرگسالی رسیده بودند) تشکیل می داد که در دو منطقه در نیویورک زندگی می کردند که به نوعی مبین جامعه بوده اند. ۲۵% از آنها در شهرهای کوچک و حومه در سطح پایین می زیستد، ۲۱% از آنها در هنگام کودکی برخی اوقات با فقر روبرو بوده اند و ۲۵% متوسط و بقیه مرفه بودند. میانگین سنی ابتدای طرح ۱۶ سال با انحراف معیار ۸/۲ و در انتهای دوره ۱۷ سال تا ۳۳ سال با انحراف معیار ۹/۲ بودند.آنها برای سنجش دلبستگی از پرسشنامه تجربیات روابط نزدیک ، و برای پرخاشگری از پرسشنامه ۵ سؤال محقق ساخته با پایایی ۶۸/. استفاده گردید . در این مطالعه در دوره ای ۱۷ ساله به بررسی و پیگیری میزان و سبکهای دلبستگی کودکان پرداختند و آنها را طی ۱۷ سال تا نوجوانی و بزرگسالی مورد پایش قرار دادند. نتایچ از اعتبار همگرا و اعتبار تشخیصی مناسبی در مورد ابزارهای مورد استفاده برای سنجش دلبستگی خبر می دادند. پرسشنامه ها توسط خود افراد پر می شده و با توجه به روش های محاسبه همبستگی پیرسون در ارتباط با مدلهای مقطعی-طولی تحلیل شدند.
نتایج تحقیق بیانگر آن بود که ، میان سبکهای دلبستگی و پرخاشگری رابطه وجود داشت به گونه ای که رابطه میان سبک دلبستگی اضطرابی و پرخاشگری بسیار قوی بوده و در طول زمان افزایش یافته است (از ۳۲/۰=r در ابتدای ۱۶ سالگی و ۴۶/۰=r در ۳۳ سالگی و ۰۵/۰p<) که نشان دهنده اهمیت بررسی این سازه ها در سالهای پیش از بزرگسالی است. رابطه میان پرخاشگری با سبک دلبستگی اجتنابی کمی ضعیفتر اما کماکان بالا بوده است (از ۲۴/۰=r در ابتدای ۱۶ سالگی و ۳۴/۰=r در ۳۳ سالگی و ۰۵/۰p<(27).
طالبی و پرم ورما در سال (۲۰۰۷ ) مطالعه ای توصیفی با عنوان «پرخاشگری و ایمنی دلبستگی» و با هدف آزمودن عوامل مرتبط با پرخاشگری دردانش آموزان ایرانی( در شهر مشهد)و هند(درشهرپانچکولا[۴۵]) انجام دادند. ایمنی دلبستگی به عنوان متغیر اصلی مورد سنجش قرار گرفت. نمونه مربوط به این پژوهش شامل ۶۰۰ دانش آموز در ۵ رده تحصیلی می باشد؛ که از این میان۳۰۰ نفر ایرانی و ۳۰۰ نفر هندی بودند (هر کدام شامل ۱۵۰پسر و ۱۵۰ دختر). نمونه ها به طور تصادفی از مدارس مختلف انتخاب شدند. در این مطالعه، افراد مورد مطالعه از خانواده هایی انتخاب شدند که با هر دو والدین زندگی می کردند.
ابزار پژوهش شامل شاخص پرخاشگری که دارای امتیازی در ۱۰ آیتم مربوط به پرخاشگری می باشد برای نمونه های ایرانی ، تجزیه و تحلیل آیتم ها برای همه موارد انجام شد. ضریب همبستگی تمام موارد در محدوده ۲۵/۰درصد به ۶۶/۰درصد بود . و برای نمونه هندی مطالعه پایلوت نیز انجام شد. ضریب همبستگی برای آیتم های انتخاب شده در محدوده ۵۷/۰درصد به ۸۲/۰ بود. و پرسشنامه شا خص دلبستگی مربوط به کرن (KSS )[46] میزان وابستگی کودکان به والدین به صورت جداگانه و بر اساس شاخص کرن اندازه گیری شد ه است . این مقیاس شامل ۱۵ آیتم می باشد. که امتیاز بالا در آن نشان دهنده وابستگی بیشتر می باشد. این شاخص دارای دو زیر مجموعه می باشد: آیتم اول شامل وابستگی و آیتم های دیگر شامل در دسترس بودن پدر و مادر می باشد.
برای نمونه های ایرانی، این شاخص به زبان فارسی ترجمه و مطالعه پایلوت نیز انجام گردید. همبستگی کلی آیتم های ۵ و ۱۳ برای مادران کمتر از ۲/۰ بود.بنابراین، این ۲ مورد ازمطالعه حذف شدند. برای پدران نیز آیتم ۱۳کمتراز ۲/۰ بود، و این آیتم نیز از فرم مطالعه مربوط به پدران حذف شد. همبستگی سایر آیتم ها در فرم ها مربوط به مادران دارای دامنه بین ۲۸/۰-۵۸/۰ و برای فرم پدران ۲۱/۰-۵۶/۰بود. اعتبارK-Rدر هر ۵ رده تحصیلی برای فرم مادران و پدران به ترتیب و مادر به ۷۳/۰ و ۷۶/۰بود. در نمونه های هندی، همبستگی آیتم ها برای مادران در دامنه ۲۵/۰ تا ۶۲/۰ و برای پدران در دامنه ۲۷/۰ تا ۷۰/۰ قرار داشت. اعتبار آلفای کرونباخ برای مادران و پدران به ترتیب ۶۹/۰و ۷۴/۰ بود.
نتایج تحقیق بیانگر آن بود که ، در ایمنی دلبستگی رابطه منفی معناداری با پرخاشگری در پسرها (۳۸/۰- r= ، ۰۰۱/۰p= ) ، دخترها (۱۴/۰- r= ، ۰۰۱/۰p= ) و نمونه کلی(۲۵/۰- r= ، ۰۰۱/۰p= ) ایرانی داشت. در نمونه هندی نیز ایمنی دلبستگی رابطه منفی معنی داری در دختران (۱۵/۰- r= ، ۰۰۱/۰p= )، و پسران (۱۹/۰- r= ، ۰۰۱/۰p= ) و نمونه کلی (۱۸/۰- r= ، ۰۰۱/۰p= ) با پرخاشگری داشت. و بین میزان در دسترس بودن مادر و پرخاشگری در دختران هندی(۰۹/۰- r= ، ۰۵/۰< p ) معنی دار نبود و پسران (۲۱/۰- r= ، ۰۰۱/۰p= ) هندی رابطه منفی و معنی داری وجود داشت و رابطه منفی و معنی داری میان در دسترس بودن مادر و پرخاشگری دختران(۲۱/۰- r= ، ۰۰۱/۰p= ) و پسران(۱۷/۰- r= ، ۰۰۱/۰p= ) ایرانی وجود داشت. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که برای جلوگیری از پرخاشگری در کودکان نیاز است تا مادران رابطه عمیق و از روی عشق با کودکان خود ایجاد نمایند این مهم است که پدر و مادر به شیوه ای ملایم و عاطفی با کودکان خود رفتار کنند تا رابطه دلبستگی بین آنها به وجود آید. کودکان نیز مستلزم اطمینان یافتن از این می باشند که والدین در برآوردن نیاز های آنها لذت میبرند. علاوه بر این، والدین باید خود رادر دسترس کودکان قرار دهند به طوری که آنها مطمئن باشند والدینشان در هر زمان و مکانی که نیاز دارند در دسترس می باشند. این احساس امنیت بسیار ضروری است، در غیر این صورت، کودک ممکن است در درک موقعیت های دشواربا مشکل مواجه شود و واکنش پرخاشگرانه بروز دهد (۲۹).
آهنگرانزابی و همکاران(۱۳۹۰) ، در تحقیقی به بررسی رابطه سبک های فرزندپروری والدین با پرخاشگری نوجوانان شهرستان شبستر پرداختند . روش تحقیق مورد استفاده از نوع همبستگی بود و نمونه آماری نیز شامل ۶۰ نفر از دانش آموزان شهرستان شبستر بودند. برای گردآوری داده از پرسشنامه سبک های فرزندپروی بومریند و پرسشنامه پرخاشگری ” اچ.باس و مارک پری” استفاده شد. پرسشنامه سبک های فرزند پروری حاوی ۳۰ سوال چهارگزینه ای به صورت کاملا مخالفم تا کاملا موافقم بود که برای هر دانش آموز از طریق پرسشنامه تکمیل شده است. میزان پایایی آن توسط بوری (۱۹۹۱به نقل از آهنگرانزابی و همکاران،۱۳۹۰) بدین صورت بدست آمده بود. ۸۰/۰ برای سهل گیرانه مادر، ۸۶/۰ برای استبداد مادری، ۷۸/۰ برای دموکراتیک مادر، ۷۷/۰ برای سهل گیرانه پدر، ۸۵/۰ برای استبداد پدر، ۹۲/۰، برای دموکراتیک پدر، برای سنجش پرخاشگری از پرسشنامه آرنولد اچ باس و مارک پری که حاوری ۲۹ گویه و چهار جنبه پرخاشگری (فیزیکی، کلامی، خشم و خصومت) را مورد بررسی قرار گرفت. که پایایی آن برای کل خرده مقیاسها به ترتیب ۸۵/۰، ۷۲/۰، ۸۳/۰، ۷۷/۰، بوری برای مشخص کردن میزان اعتبار پرسشنامه از روش روایی محتوایی بدین صورت که پرسشنامه از ده نفر صاحب نظر در زمینه روانشناسی و روان پزشکی خواسته است تا میزان روایی هر جمله را با علامت زدن مشخص نموده و نظر اصلاحی بندهند. نتیجه این نظر خواهی نشان داد که پرسشنامه مذکور دارای روایی بالایی است.
نتایج این تحقیق نشان داد که بین سبک فرزندپروری دموکراتیک و پرخاشگری فیزیکی(۵۱/۰- r= ، ۰۰۱/۰p= )، خصومت(۴۸/۰- r= ، ۰۰۱/۰p= )، خشم(۶۰/۰- r= ، ۰۰۱/۰p= )، و پرخاشگری کلامی(۲۶/۰- r=042/0p= )، رابطه منفی و معناداری وجود داشت. همچنین بین سبک فرزند پروری سهل گیرانه و پرخاشگری(۰۴/۰- r= ، ۷۶۱/۰p< )، پرخاشگری کلامی(۰۹/۰- r= ، ۴۹۴/۰p< )، خصومت(۰۷/۰- r= ، ۵۵۲/۰p< )، خشم (۱۶/۰ r= ، ۲۲۰/۰p< )و پرخاشگری فیزیکی(۰۳/۰- r= ، ۸۰۲/۰p< ) رابطه آماری معنی داری وجود نداشت. بین سبک فرزند پروری استبدادی و پرخاشگری(۰۱/۰ r= ، ۹۲۳/۰p< ) ، پرخاشگری کلامی(۰۹/۰ r= ، ۴۹۳/۰p< )، خصومت(۱۰/۰ r= ، ۴۰۵/۰p< )، خشم(۰۱/۰ r= ، ۸۸۷/۰p< ) و پرخاشگری فیزیکی(۲۰/۰ r= ، ۱۱۵/۰p< ) رابطه آماری معنی داری وجود نداشت. بنابراین سبک فرزند پروری دموکراتیک بیانگر تعامل مناسب و توام با صمیمیت و در عین حال ، کنترل منصفانه و واقع بینانه است، ولی سبک فرزند پروری سهل گیرانه و استبدادی بیانگر تعامل نامناسب و نادیده گرفتن و در عین حال، کنترل غیر منصفانه و غیرمنطقی است و با توجه به اهمیتی که جوامع امروزی برای تداوم و بقای خانواده و سلامت روانی افراد جامعه قائل هستند، بررسی مشکلات و عواملی که منجر به زوال خانواده و پرخاشگری فرزندان می انجامد، ضروری به نظر می رسد ، که در این میان خانواده و شیوه برخورد و تربیتی والدین ، اصلی ترین و بیشترین نقش را در بوجود آمدن مشکلات رفتاری و شخصیتی و اجتماعی در فرزندان می شود. بنابراین ، امید است از طریق بالا بردن آگاهی والدین در مدارس یا رسانه های جمعی سبک فرزندپروریشان حول دموکراتیک بچرخد(۲۸).
نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
شفیعی و صفاری نیا(۱۳۹۰)، مطالعه ای با عنوان ” خود شیفتگی، عزت نفس و پرخاشگری ” به بررسی رابطه بین دو متغیر خودشیفتگی و عزت نفس با پرخاشگری پرداختند. پژوهش آنها از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر ۱۴- ۱۸ ساله دبیرستانهای دلیجان در سال تحصیلی ۸۹-۹۰ بود. انتخاب نمونه ها با بهره گرفتن از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای صورت گرفت. ابزار گردآوری داده ها شامل فرم کوتاه پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت[۴۷] که دارای ۳۵ گویه که عزت نفس را بصورت کلی اندازه گیری میکند، در این پرسشنامه عزت نفس کلی مطرح شده است که درنهایت مجموع امتیازات آزمودنی نمره کل عزت نفس را بدست می دهد که دامنه آن از ۳۵ تا ۱۴۰ متغیر است. ضریب پایایی این ازمون از طریق روش بازآزمایی در مورد پسران و دختران دبیرستانی به ترتیب ۹۰/. و ۹۲/۰ و ضریب روایی آن از طریق همبستگی با معدل آخر سال به ترتیب ۶۹/۰ و ۷۱/۰ توسط حسنی نسب در سال (۱۳۸۱ )گزارش شده است و همچنین پرسشنامه های پرخاشگری اچ. باس و پری و پرسشنامه شخصیت خود شیفته کوتاه شده پرسش نامه ۴۰ گویه ای شخصیت خود شیفته می باشد که براساس مفاهیم روان شناسی اجتماعی از خودشیفتگی می باشد و به منظور سنجش ویژگی های مرتبط با شخصیت خود شیفته در گروه غیر بالینی توسط توسط آمز[۴۸] و همکاران ساخته شده بود، استفاده شد.این پرسشنامه دارای ۱۶ گویه و فاقد زیر مقیاس بود و خودشیفتگی را براساس رویکرد تک بعدی ارزیابی می کند. ضریب پایایی بازآزمایی، ضریب همبستگی در تعیین پایایی تنصیفی و ضریب آلفای کرونباخ در سنجش همسانی درونی این پرسشنامه به ترتیب ۸۴/۰، ۷۴/۰ و ۷۹/۰ بدست آمده است.
میانگین نمرات پرخاشگری، عزت نفس و خودشیفتگی در این تحقیق برابر با ۱۸/۸۰، ۳۸/۹۷ و ۲۴/۵ بود. نتایج این پژوهش نشان داد که بین خود شیفتگی و پرخاشگری (۱۸۵/۰ r= ، ۰۰۱/۰p= ارتباط معناداری وجود دارد. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که بین پرخاشگری و عزت نفس در نوجوانان رابطه معکوسی(۳۶۹/۰- r= ، ۰۰۱/۰p=) وجود دارد به طوری که نوجوانانی که دارای عزت نفس پایین تری بودند در پرخاشگری نمرات بالاتری را کسب کرده بودند. به منظور پیش بینی پرخاشگری با بهره گرفتن از خود شیفتگی و عزت نفس از رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج رگرسیون چند متغیره مدل معناداری(۲۸/۳۰f2= ، ۰۰۰۵/۰p= ) را نشان داد. بررسی تفاوت های جنسیتی در پرخاشگری نشان داد که تنها در بعد پرخاشگری فیزیکی بین نوجوانان دختر و پسر تفاوت معناداری(۸۹/۳t= ، ۰۰۰/۰p= ) وجود دارد و در سایر ابعاد پرخاشگری تفاوت معناداری بین دو جنس مشاهده نگردید. در این پژوهش میزان پرخاشگری فیزیکی در پسران بیش از دختران بود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که خود شیفتگی با عزت نفس و پرخاشگری در نوجوانان ارتباط مثبتی دارد و همچنین عزت نفس پایین یکی از عوامل پیش بینی کننده و مرتبط با پرخاشگری در دوره نوجوانی می باشد. یافته های این پژوهش کاربردهای مهمی را برای مبحث پیشگیری و فعالیت های مداخله ای با نوجوانان پرخاشگر دارد. براساس یافته های این پژوهش می توان گفت که بالا بردن و تقویت عزت نفس در نوجوانان با بهره گرفتن از شیوه های شناختی – رفتاری به عنوان یک راهکار درمانی می تواند در جهت کاهش پرخاشگری نوجوانان و اصلاح خود انگاره آنها سودمند باشد. در مجموع نتایج این پژوهش می تواند از جهت نظری و بالینی در فهم بهتر ارتباط بین خودشیفتگی، عزت نفس و پرخاشگری در دوره نوجوانی سودمند باشد. بیشتر ادبیات پژوهشی مرتبط با موضوع پژوهش بر روی نمونه های غربی و فراد بزرگسال صورت گرفته بود بنابراین از جهت مقایسه نتایج این پژوهش با پژوهش های مشابه در داخل و خارج با محدودیت مواجه بودیم. از آنجا که نتایج این پژوهش نشان دهنده روابط علی و معلولی بین متغیرها نمی باشد، بنابراین پیشنهاد می شود مطالعات بعدی با بهره گرفتن از روش های مطالعه طولی به بحث علیت در این زمینه بپردازند. در این پژوهش از پرسشنامه های خود گزارشی برای سنجش متغیرهای پژوش استفاده گردید. پشنهاد می شود در پژوهش های آینده از روش های اندازه گیری های مشاهده ای ، مصاحبه و درجه بندی توسط دیگران استفاده شود(۴۱).
جناآبادی و ناستی زایی(۱۳۹۰) ، به پژوهشی در زمینه پرخاشگری، اضطراب و افسردگی نوجوانان دبیرستانی ۱۴-۱۹ سال شهر سراوان پرداختند. پژوهش آنان از نوع علی- مقایسه ای بوده که به روش نمونه گیری طبقه تصادفی تعداد ۱۲۵ دانش آموز دبیرستانی شهر سراوان وارد مطالعه شدند. ابزار سنجش شامل دو بخش اطلاعات دموگرافیکی و بخشی از ازمون scl-90-R جهت سنجش پرخاشگری، اضطراب و افسردگی بود. پرسشنامه دارای ۲۷ گویه و براساس مقیاس ۵ گزینه ای لیکرت تنظیم شده بود. هرچند ابزار جمع آوری استاندارد بود ولی جهت تعیین روایی ان، پرسشنامه مجددا مورد تایید صاحب نظران قرار گرفته بود و برای تعیین پایایی آن از ضریب آلفا کرونباخ استفاده شد که مقدار ضریب به دست آمده ۷۶/۰ بود.
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
یافته های تحقیق نشان داد که سلامت روان ۱۷ درصد و زیر مقوله های آن یعنی پرخاشگری ۶درصد، اضطراب ۶ درصد و افسردگی ۵/۲۶ درصد نوجوانان در معرض خطر است. میزان پرخاشگری ۴/۶۸ آنان خوب و حدود ۶/۲۵ درصد از آنان از پرخاشگری متوسطی را از خود نشان دادند.
همچنین نتایج تحقیق نشان داد که دختران میزان پرخاشگری بیشتری نسبت به پسران(۲۰۵/۲t= ، ۰۲۹/۰p= ) داشتند، و در دانشجویان خوابگاهی(۲۰۱/۱t= ، ۲۳۲/۰p< )، وضعیت حیات والدین و وضعیت تحصیلات هیچ تاثیر معناداری بر پرخاشگری آنان ندارد. همچنین نتایج پژوهش نشان داد بین نوجوانان ساکن خوابگاه و منزل از نظر وضعیت سلامت روان و دو زیر مقوله پرخاشگری و اضطراب آن تفاوت معنی داری وجود ندارد ولی نوجوانان ساکن خوابگاه در مقایسه با نوجوان ساکن منزل از افسردگی شدیدتری رنج می برند. همچنین افراد ساکن خوابگاه استرس و افسردگی بیشتری را نسبت به افراد ساکن در منزل تجربه می کنند. آنها معتقدند دلتنگی و دوری از خانواده، عدم دریافت حمایتهای عاطفی لازم از سوی خانواده، کاهش ارتباط با اقوام و بستگان، عدم شرکت در مراسمات و رویدادهای اجتماعی –خانوادگی و کم رنگ شدن هنجارها که ناشی از تبعات زندگی در خوابگاه می باشد می تواند در این یافته دخالت داشته باشند. آنها پیشنهاد می دهند که با توجه به اینکه در سالهای اخیر شمار زیادی از نوجوانان از مسائلی عاطفی و روانی رنج می برند و با توجه به این که در این پژوهش اکثر مادران خانه دار و دارای تحصیلات سطح پایین بودند، آموزش هرچه بهتر و ساده تر آنان در زمینه بهداشت روانی نوجوانان ضروری می نماید. همچنین فعال سازی مرکز مشاوره مدارس و پر کردن اوقات فراغت نوجوانان ساکن خوابگاه با مجهزتر کردن کتابخانه، تجهیزات ورزشی، برگزاری مسابقات فرهنگی- تفریحی نیز ضروری می نماید(۴۶).
طالقانی و رونقی(۱۳۹۱) مطالعه ای توصیفی با عنوان تعیین و مقایسه سبک دلبستگی نوجوانان عادی و بزهکار انجام دادند. جامعه این پژوهش شامل کلیه نوجوانان ۱۴-۱۷ ساله مقیم در کانون اصلاح و تربیت شهر تهران و تمام نوجوانان ۱۴-۱۷ ساله عادی شاغل به تحصیل در شهر کرج در سال تحصیلی ۸۹-۹۰ بود. نمونه شامل ۴۷ نوجوان بزهکار دختر و پسر که در مرکز اصلاح و تربیت شهر تهران در سال ۸۹ اقامت داشتند و ۹۰ نفر نوجوان دختر و پسر غیر بزهکار مدارس راهنمایی و دبیرستان شهر کرج بود. روش نمونه گیری نوجوانان بزهکار بصورت در دسترس و غیر بزهکار بصورت خوشه ای بود. برای اندازه گیری و گردآوری داده ها از پرسشنامه مقیاس دلبستگی برای کودکان و نوجوانان که در سال ۱۳۹۰ توسط رونقی، دلاور و مظاهری برای سنجش دلبستگی در کودکی و اوایل نوجوانی ساخته شد، استفاده شده است. این آزمون دارای ۲۸ سوال است که با سبک هارتر تهیه شده است. در این روش هر گزینه یا سوال به صورت ۲ جمله ارائه می شود. جمله اول نشان دهنده رفتار یک گروه از کودکان و جمله ب نشان دهنده رفتاری متضاد یا متناقض با آن است. این پرسشنامه دارای سه مولفه دلبستگی ایمن ، اجتناب و اضطراب می باشد. که پایایی آن ۸۲/۰ از طریق الفا کرونباخ به دست آمد.
نتایج این پژوهش نشان داد که نوجوانان عادی بیشتر از نوجوانان بزهکار دارای سبک دلبستگی ایمن هستند. بعبارتی نوجوانان بزهکار بیشتر دارای سبک دلبستگی ناایمن هستند. همچنین میان سبک دلبستگی دختران و پسران در دو گروه عادی(۳۳۲/۵t= ، ۱۵۰/۰p= ) و بزهکار (۶۰۹/۵t= ، ۱۳۲/۰p= )تفاوت معناداری وجود ندارد، و در گروه عادی بیشترین سبک دلبستگی مشاهده شده به ترتیب عبارت بودند از : ۱٫ ایمن ۲٫ دل مشغولی ۳٫ منفصل ۴٫ هراسیده . همچنین پسران عادی که در فاصله سنی ۱۸ – ۱۴ سال قرار داشتند، سطح بالایی(۱۶/۳M=) از اضطراب را نشان دادند. آنان معتقد بودند که این امر بسیار مهم است که مسئولان فرهنگی، انتظامی و قضایی به این نکته توجه کنند که ورود یک نوجوان به زندان به معنای خروج او از چرخه زندگی سالم است و این نوجوانان پس از آزادی احتمالا در چرخه ای متناوب درگیر خواهد شد. لذا با در نظر گرفتن اهمیت نخستین مرحله دستگیری باید این دوران را با انواع بازپروریهای روانی و اجتماعی و شخصیتی همراه کرد تا نوجوان پس از نخستین دستگیری در حکم کاندیدای یک عمر زندگی مجرمانه از زندان خارج نشود. برنامه های فعلی بازپروری درکانون اصلاح و تربیت، با وجود تلاش بسیار صمیمانه مسئولان، بیشتر روی ارائه آموزشهای فنی و حرفه ای متمرکز است و چون به بازپروری شخصیتی و روانی دستگیر شدگان نمی پردازد، عملا” فاقد تاثیر لازم و کافی است و در نهایت به تمرینی برای نترسیدن از زندان و آمادگی برای ادامه زندگی بزهکارانه در سطحی بالاتر تبدیل می شود(۴۷).
شجاعی و همکاران(۱۳۹۲)، مطالعه ای توصیفی با عنوان عوامل پیش بینی کننده میزان پرخاشگری در نوجوانان کاربر بازی های رایانه ای در شهر قم انجام دادند. گروه نمونه مجموعه از کاربران گیم نت ها در مناطق نیمه برخودار شهر قم بود که با روش نمونه گیری تصادفی ۱۰۰ کاربر انتخاب شد.
ابزار گردآوری اطلاعات در این مطالعه در سه بخش بود. بخش اول پرسشنامه از سنجش اطلاعات دموگرافی و فردی مانند سن، میزان تحصیلات، تحصیلات و شغل پدر، سن شروع بازی های رایانه ای، متوسط بازی در هفته، متوسط بازی در هر نوبت و نوع بازی تشکیل شده بود. بخش دوم شامل پرسشنامه میزان پرخاشگری (AGQ)[49] که مشتمل بر ۳۰ سوال است. ۱۴ سوال آن عامل خشم، ۸ سوال آن عامل تهاجم و ۸ سوال عامل کینه توزی را می سنجد. نمره کلی این پرسشنامه از ۰-۹۰ با جمع نمرات سوال ها به دست می آید. هرچه نمره فرد در این آزمون بیشتر و بالاتر از میانگین ۵/۴۲ باشد، میزان پرخاشگری بیشتر است.اعتبار آن توسط شکرکن و زاهدی با بهره گرفتن از آلفای کرونباخ ۸۷/۰ بدست آمده است. بخش سوم شامل پرسشنامه نگرش به خشونت است که شامل ۱۵ سوال با مقیاس ۵ گزینه ای لیکرت مرتبط با فرهنگ خشونت و خشونت واکنشی می باشد. این پرسشنامه نیز اعتبار آن از طریق آلفای کرونباخ ۸۱/۰ بدست آمد. داده با بهره گرفتن از نرم افزار spss نسخه ۱۶ و با بهره گرفتن از آزمونهای تحلیل واریانس یک طرفه، تحلیل رگرسیون و همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
در این مطالعه میانگین سن نوجوانان مورد بررسی ۲/۱۴ ± ۶/۱ سال بود. میانگین شروع بازی های رایانه ای۴/۱۰ ± ۲ ، دریافت پول توجیبی هفتگی۲۰۰۰ ± ۳۶۰۰ ، تعداد ساعات بازی در هفته۸/۱۳ ± ۸ ، ساعات بازی در هر نوبت۸/۰± ۴/۱ و معدل تحصیلی نمونه ها ۵/۱ ± ۱/۱۷ بر آورد شد. همچنین در نوجوانان مورد بررسی، میانگین نمره کلی پرخاشگری ۶/۵۶ و انحراف معیار ۴/۶ تعیین شد.
نتایج نشان داد که از بین متغیرهای دارای همبستگی معنی دار با پرخاشگری؛ متغیر نگرش به خشونت، تعداد ساعات بازی در هفته و معدل آخرین مقطع تحصیلی پیش بینی کننده ۴۴/۰ تغییرات پرخاشگری در نمونه های مورد مطالعه بوده است. همچنین در بین متغیرهای دموگرافی؛ سن(۲۱/۰-r= )و تحصیلات(۲۰/۰-r= ) رابطه معنی دار و معکوسی با میانگین نمره پرخاشگری نوجوانان مورد مطالعه داشت. به عبارتی، هرچه سن نوجوانان افزایش می یافت، نمره پرخاشگری کاهش پیدا می کرد. همچنین بین مقدار پول توجیبی دریافتی، شغل و تحصیلات پدر و مادر با میانگین نمره پرخاشگری در نوجوانان مورد مطالعه، رابطه آماری معنی داری مشاهد نشد.
تأکید بر پیشرفت تحصیلی و جلب علاقه دانش آموزان به صرف وقت بیشتر برای انجام تکالیف درسی می تواند تعداد ساعات پرداختن به بازی های خشن رایانه ای را کاهش داده و به افزایش معدل تحصیلی آنان منجر شود؛ زیرا کودکان و نوجوانانی که ساعات متمادی به بازی های رایانه ای می پردازند برای درس خواندن، به ویژه فراگیری نکات و مباحث جدید، دچار کمبود وقت می شوند و برخی از آنها در ساعات تحصیل در مدرسه برای تعطیل شدن و بازگشت به منزل لحظه شماری می کنند تا هرچه زودتر خود را در عالم بازی های رایانه ای غرق کنند، و گاهی حتی از رفتن به مهمانی های فامیلی یا دوستانه مرسوم نیز سر باز می زنند تا برای بازی و وبگردی وقت کم نیاورند. در برنامه های آموزشی جهت کاهش پرخاشگری نوجوانان باید بر تغییر نگرش و کاهش تعداد ساعات بازی در هفته تمرکز داشت. در ضمن به کارگیری راهبردهای ترغیب کننده در جهت پیشرفت تحصیلی می تواند تعداد ساعات بازی با این رسانه را کاهش داده و خشونت کمتر کاربران را سبب گردد. همچنین مراکز و سازمان های مرتبط با طراحی و توزیع بازی های رایانه ای با انجام رده بندی سنی برای پرداختن به بازی های رایانه ای، از فروش بازی های خشن به کودکان کم سن تر جلوگیری کنند. اخذ مالیات بیشتر برای فروش باز یهای خشن نیز از دیگر راهکارهایی است که می تواند توسط مسئولین مورد توجه قرار گیرد(۱۰۴).
ترشیزی و سعادتجو(۱۳۹۱)، در مطالعه ای توصیفی” تحت عنوان شیوع پرخاشگری و برخی عوامل مرتبط با آن در دانش آموزان مدارس راهنمایی شهر بیرجند” پرداختند.
هدف از این تحقیق ارزیابی پرخاشگری و برخی عوامل مرتبط با آن در مدارس راهنمایی شهر بیرجند بود. روش این پژوهش توصیفی – تحلیلی از نوع مقطعی، در سال تحصیلی ۸۹-۸۸ به روش نمونه گیر خوشه ای- تصادفی چندمرحله ای بر روی ۷۵۰ دانش آموز دختر و پسر مقطع راهنمایی شهر بیرجند بود. اطلاع رسانی به والدین دانش آموزان، توسط مسئولین مدارس در جلسه اولیا و مربیان انجام شد و رضایت انجام پژوهش از آنان کسب گردید. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه دو قسمتی شامل مشخصات فردی واحدهای مورد پژوهش و پرسشنامه پرخاشگری باس و پری بود. پرسشنامه مشخصات فردی شامل، سن، جنس، پایه تحصیلی، معدل نیم سال قبل، شغل و میزان تحصیلات پدر، مدت زمان استفاده از تلویزیون و بازی رایانه ای در هفته بود.
پرسشنامه باس و پری شامل ۲۹ سوال است که براساس مقیاس پنج درجه ای لیکرت از نمره ۱ تا ۵ درجه بندی شده است. این پرسشنامه چهار جنبه پرخاشگری شامل پرخاشگری فیزیکی، کلامی، خشم و خصومت را می سنجد و همچنین میزان پرخاشگری کلی را اندازه گیری می کند. ضریب آلفای کرونباخ برای کل نمرات پرسشنامه ۸۹/۰ گزارش شده است.داده ها با بهره گرفتن از نرم افزار spss نسخه ۱۶ و روش های آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون تی مستقل و تحلیل واریانس تجزیه و تحلیل شدند.
نتایج تحقیق به طور کلی نشان داد که که میزان پرخاشگری در ۵۳/۰ از دانش آموزان وجود دارد. میانگین نمره پرخاشگری در پسران (۳۹/۲۵M= )بیشتر از دختران(۳۱/۲۳M= ) بود و از لحاظ آماری معنادار(۷۱/۲t= ، ۰۰۷/۰p= ) بود. همچنین پسران نمرات پرخاشگری فیزیکی بیشتری نسبت به دختران(۶۹/۴t= ، ۰۰۱/۰p= ) داشتند و در عوامل خشم (۵۷۰/۰p< )و خصومت(۲۱۰/۰p< ) رابطه معناداری نشان داده نشد. آزمون تحلیل واریانس نشان داد که میانگین نمره پرخاشگری در دانش آموزان مدارس مناطق مختلف شهری و غیر انتفاعی با یکدیگر تفاوت معنی داری(۰۰۲/۰p= ) داشت و بر اساس آزمون توکی، پرخاشگری در دانش آموزان مدارس غرب شهر بیشتر از سایر مناطق بود. همچنین بین پرخاشگری و عملکرد تحصیلی دانش آموز، مشخصات فردی همچون رتبه تولد، شغل و تحصیلات والدین دانش آموزان رابطه معنی داری وجود نداشت.
دلیل تفاوت پرخاشگری در دانش آموزان مناطق مختلف شهر، می تواند به دلیل تفاوت های فرهنگی، اجتماعی و سطح طبقاتی باشد؛ از این رو نیاز به مطالعات وسیع تری را می طلبد. نتایج این پژوهش نشان داد که بین مدت زمان استفاده از تلویزیون و رایانه با پرخاشگری دانش آموزان ارتباط وجود دارد؛ به طوری که هر چه مدت زمان تماشای تلویزیون و استفاده از رایانه بیشتر باشد، پرخاشگری بیشتر است
از آنجا که شمول دامنه این پژوهش ها محدود به تحصیلات و شغل والدین و رتبه تولّد است، دور از انتظار نیست که آزمودنی های فوق، از نظر ویژگی های مشخصات فردی به میزان قابل ملاحظه ای کم باشند. برای دستیابی به فهم کامل تری از عوامل زمینه ای مؤثّر در رفتار پرخاشگرانه، لازم است در مطالعات آتی، دامنه شمول تحقیق، مشخصات فردی گوناگون و بیشتری را در برگیرد(۱۰۵)
مک داد[۵۰] (۲۰۱۳) به پژوهشی تحت عنوان ” تاثیر سبک دلبستگی ادراک شده بر پرخاشگری و حالت افسردگی در نوجوانان آمریکایی آفریقایی تبار ” پرداخت.
روش تحقیق این پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی بود. جامعه آماری شامل ۱۴۰ نفر نوجوان دختر و پسر آمریکایی- آفریقایی شهری که در محدوده سنی ۱۷-۱۵ سال قرار داشتند، بود. ابزار جمع آوری داده ها شامل ۶ پرسشنامه بود که شامل :۱ـ ویژگی های دموگرافیک، ۲ـ مقیاس افسردگی کودکان مرکز مطالعات فراگیرشناسی، ۳ـ پرسشنامه بررسی سبک دلبستگی از دید والدین و همسالان بعنوان فایل پیوست، ۴ـ پرسشنامه دلبستگی برای کودکان ۵ـ پرسشنامه توصیف حالت خشم و ۶ـ پرسشنامه حالت پرخاشگری می باشد.
از میان تعداد افراد شرکت کننده، ۲/۷۷ درصد از آنان دارای سبک دلبستگی ایمن، ۹/۱۹ درصد داری سبک دلبستگی اجتنابی و حدود ۹/۲ درصد از آنان دارای سبک دلبستگی مضطرب بودند.
تجزیه و تحلیل همبستگی نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن والدین و پرخاشگری(۴۲/۰-r= ، ۰۲۲/۰p=) و بین سبک دلبستگی ایمن والدین و خلق افسرده (۳۸/۰-r= ، ۰۲۱/۰p=)رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین بین حالت خشم و پرخاشگری(۶۳/۰r= ، ۰۰۰/۰p=) و حالت خشم و افسردگی(۵۲/۰r= ، ۰۰۰/۰p=) رابطه مثبت و معناداری مشاهده شد. همچنین بین سبک دلبستگی اجتنابی و کیفیت سبک دلبستگی والدین و نوجوانان رابطه منفی و معناداری مشاهده شد.
همچنین تجزیه و تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که کیفیت سبک دلبستگی پدر و مادر و خشم نقش میانجی را برای میزان سبک دلبستگی اجتنابی و تجاوز و خلق افسرده بودند.
نتایج دموگرافی نیز نشان داد که بین سن(۳۰/۰r= ، ۰۲۴/۰p=)، و جنسیت(۳۰/۰-r= ، ۰۲/۰p=) معدل تحصیلی(۱۱/۰r=- ، ۰۱۷/۰p=) رابطه معناداری با میزان پرخاشگری وجود داشت، که هرچه سن افراد بیشتر بود میزان پرخاشگری کاهش می یافت و پسران پرخاشگری بیشتری نسبت به دختران از خود نشان دادن و دانش آموزانی که معدل بیشتری داشتند، پرخاشگری کمتری از خود نشان دادند. وی اظهار می کند که کیفیت پدر و مادر و روابط دلبستگی نوجوانان در بسیاری از نوجوانان آمریکا آفریقایی تبار با رفتارهای پرخاشگرانه و خلق و خوی افسرده رابطه وجود دارد. آنان معتقدند هرچه کیفیت این دلبستگی کاهش یابد میزان خلقو خوی افسرده و پرخاشگری افزایش می یابد و برعکس آن هرچه کیفیت دلبستگی افزایش یابد میزان پرخاشگری و افسردگی کاهش می یابد. علاوه بر آن تحقیق نشان داد که بین پرخاشگری نوجوان و رفتارهای تجاوزکارانه رابطه مثبتی وجود دارد. یافته ها نشان داد بین دلبستگی اجتنابی و تجاوز و افسردگی رابطه وجود دارد. آنان پیشنهاد می دهند که یافته های این مطالعه برای پرستارانی که با نوجوانان آمریکایی-آفریقایی تبار که در معرض تجاوز، پرخاشگری و افسردگی و همچنین نوجوانانی که دارای سبک دلبستگی ناامن و روابط دلبستگی با کیفیت پایین والدین در ارتباط اند پیامدهای مفیدی دارد. آنان پیشنهاد می دهند که برای کاهش میزان پرخاشگری و خشونت و بهبود سلامت روانی و رفاه نوجوانان بودجه لازم اختصاص داده شود و با بهره گرفتن از مداخلات درمانی دلبستگی ناامن، پرخاشگری و افسردگی نوجوانان را کاهش دهند(۱۰۶).
لی (۲۰۱۰) در مطالعه ای با عنوان” ارتباط بین سبک دلبستگی والدین و تعصبات اسنادی خصومت آمیز و پرخاشگری ” پرداخت.
جامعه آماری این تحقیق شامل ۲۱۳ نفر از دانشجویان دوره های مقدماتی روانشناسی بود. که تنها حدود ۱۰۴ پرسشنامه عودت داده شد و که شامل ۳۴ پسر و ۷۰ دختر بود. میانگین سنی آنان ۴/۱۹ سال بود.
ابزار مورد استفاده در این تحقیق سه پرسشنامه سبک دلبستگی ، تعصبات اسنادی خصومت آمیز و پرخاشگری بود. پرسشنامه سبک دلبستگی شامل ۳۶ سوال بود که سه سبک اجتنبابی، مضطرب و ایمن را میسنجید. پایایی این پرسشنامه با بهره گرفتن از ضریب آلفای کرونباخ ۹۳/۰ بدست آمد. پرسشنامه پرخاشگری مورد استفاده در این تحقیق از مقیاس باس و پری بود. که شامل ۲۹ سوال بود. که چهار بعد پرخاشگری کلامی، فیزیکی، خصم و خشونت را می سنجید در این تحقیق میانگین نمرات پرخاشگری فیزیکی و کلامی به ترتیب برابر با ۹۵/۲۸ و ۳۷/۱۸ بود . میانگین نمرات دو سبک اجتنابی و اضطرابی برابر با ۹۸/۲ و ۲۳/۳ بود.
نتایج تحقیق نشان میدهد که بین سن و سطوح پرخاشگری ارتباط معناداری وجود دارد، یعنی با افزایش سن افراد میزان پرخاشگری آنان کاهش می یابد. آنها معتقدند که پسران نسبت به دختران به هر دو نوع پرخاشگری می پردازند در حالیکه دختران تنها پرخاشگری کلامی را از خود نشان میدهند. همچنین تحقیقات آنان نشان داد که سبک دلبستگی مضطرب رابطه مثبت و معناداری با سطوح پرخاشگری کلامی(۱۲/۰r= ، ۰۰۰/۰p=) و فیزیکی(۱۹/۰r= ، ۰۰۱/۰p=) دارد. در حالیکه سبک دلبستگی اجتنابی ارتباط منفی و معناداری با سطح پرخاشگری کلامی(۱۰/۰-r= ، ۰۰۴/۰p=) داشت. همچنین سبک دلبستگی اجتنابی و مضطرب با دیگر اشکال پرخاشگری رابطه معناداری نشان نداد. و سبک دلبستگی ایمن رابطه منفی و معناداری با میزان پرخاشگری نشان داد(۱).
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
فصل سوم
روش پژوهش
این فصل مشتمل برمباحث روش پژوهش و ملاحظات اخلاقی است و مطالبی که تحت عنوان روش پژوهش ارائه می گردد، شامل بیان نوع پژوهش، جامعه پژوهش ، نمونه پژوهش، مشخصات واحدهای مورد پژوهش، حجم نمونه و روش نمونه گیری ،محیط پژوهش ، ابزار گردآوری داده ها، روایی و پایایی علمی، روش گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها می باشد.
۱-۱) نوع پژوهش:
پژوهش حاضر، یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی – تحلیلی است که در آن میزان پرخاشگری در انواع سبکهای دلبستگی در نوجوانان مقطع متوسطه شهر رشت مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
۲-۱) جامعه پژوهش
با توجه به آمار بدست آمده از کل دانش آموزان دبیرستانی سطح شهر رشت در سال ۹۲ ،تعداد کل دانش آموزان ناحیه ۲ برابر۱۲۴۵۴ نفر بوده که از این تعداد پسران(۴۲۰۷) و دختران(۴۰۵۸ ) دانش آموز در مدارس دولتی و در مدارس غیر دولتی پسران (۲۳۲۵)،دختران(۱۸۶۴) و همچنین تعداد کل دانش آموزان ناحیه ۱ برابر با ۱۱۰۵۸ دانش آموز بوده که از این تعداد پسران(۴۴۵۵)، دختران(۵۹۵۵)در مدارس دولتی ودرمدارس غیر دولتی، پسران (۶۱۳)،دختران(۶۴۸) در سه مقطع اول، دوم و سوم مشغول به تحصیل بودند .
جامعه این پژوهش کلیه دانش آموزان دبیرستانی پایه های اول تا سوم دبیرستان می باشد که در سال نحصیلی ۹۳-۹۲ در نواحی یک و دو آموزش و پرورش شهر رشت مشغول به تحصیل هستند.
۳-۱) نمونه های پژوهش:
نمونه های پژوهش در این تحقیق ۶۹۲دانش آموزدختر وپسر پایه های اول ،دوم و سوم دبیرستان های دولتی و غیردولتی نواحی یک و دو آموزش وپرورش شهر رشت می باشند.
۴-۱) مشخصات واحدهای مورد پژوهش:
برای رعایت شرایط ورود، پرونده های بهداشتی دانش آموزان بررسی و اطلاعات مربوط به ابتلاء به بیماری های اعصاب و روان و استفاده از داروهای روانگردان از طریق مصاحبه با مدیر مدرسه و معلم پرورشی جمع آوری شد. کلیه واحدهای موردپژوهش جهت شرکت در این مطالعه باید واجد شرایط زیر می بودند:
در محدوده سنی ۱۴ الی ۱۸ سال باشد.
در مقطع دبیرستان در یکی از پایه های اول تا سوم در مناطق یک و دو آموزش و پرورش شهر رشت مشغول به تحصیل باشد.
معلولیت جسمی نداشته باشد.
به بیماری های جسمی حاد و مزمن و اعصاب و روان مبتلا نبوده و از داروهای روانگردان استفاده نکند.
۵-۱) روش نمونه گیری و تعیین حجم نمونه :