۲- استخراج، دستهبندی و تحلیل موضوعات رایج در اشعار وحشی بافقی و بررسی توانمندیهای او در بیان موضوعات متنوع شعری
۳- آشنایی بیشتر با شعر مکتب وقوع و واسوخت و موضوعات شعری آن ها
۴- شناخت جامعهی عصر شاعر و انعکاس رویدادهای آن در شعر وحشی بافقی
۱-۴٫ سؤالهای تحقیق
اصلیترین سوالهایی که این پژوهش به دنبال جوابگویی به آن ها است عبارتند از:
۱-۴-۱٫ سوال اصلی
بسامد موضوعات مختلف در شعر وحشی بافقی چگونه است؟
۱-۴-۲٫ سوالهای فرعی
۱- اصلیترین درون مایهی شعر وحشی بافقی چیست؟
۲- کدام یک از موضوعات مطرح در شعر وحشی بافقی برگرفته از زندگی اوست و جنبهی شخصی دارد؟
۱-۵٫ پیشینه تحقیق
از آنجایی که وحشی بافقی یکی از برجستهترین غزلسرایان قرن دهم هجری و از پایه گذاران مکتب وقوع و واسوخت است لذا برای آشنایی بهتر ویژگیهای شعری این مکتب و بعضی از ویژگیهای شعر وحشی از آثاری چون «مکتب وقوع در شعر فارسی» از احمد گلچین معانی (گلچین معانی، ۱۳۷۴)، «سبکشناسی شعر» از سیروس شمیسا، (شمیسا، ۱۳۷۹) ،« درباره ادبیات و نقد ادبی» از خسرو فرشیدورد (فرشیدورد، ۱۳۷۸)، «آفاق غزل فارسی» از داریوش صبور (صبور،۱۳۸۴)، «سیر غزل در شعر فارسی» از سیروس شمیسا (شمیسا،۱۳۷۶) ،«سبک شناسی شعر پارسی از رودکی تا شاملو» از محمد غلامرضایی (غلامرضایی، ۱۳۸۱)، میتوان نام برد و برای آشنایی با شرح حال و آثار وحشی میتوان از آثاری چون، «تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی از آغاز سده دهم تا میانه سدهی دوازدهم هجری» از ذبیحالله صفا (صفا، ۱۳۷۸)، «تذکرهی میخانه» از ملا عبدالنبی فخرالزمانی قزوینی به اهتمام احمد گلچین معانی (۱۳۶۷) « تذکرهی ریاض الشعرا از علی قلی واله داغستانی به مقدمه و تصحیح سید محسن ناجی نصرآبادی (۱۳۸۴)، « تذکرهی ریحانه الادب تالیف محمد علی مدرس تبریزی »(۱۳۷۴) و « تذکرهی آتشکده از لطفعلی خان آذر بیگدلی» (۱۳۷۷) میتوان نام برد و همچنین پایاننامههایی در مورد تحلیل موضوعی شعر شاعران دیگر و هم در مورد جنبههای دیگر شعر وحشی بافقی نوشته شده است که از جملهی آن ها میتوان به «تحلیل موضوعی دیوان ابن حسام خوسفی» از یونس جلوداری (جلوداری،۱۳۹۰)، «مقایسهی خلد برین وحشی بافقی با مجمع الابکار عرفی شیرازی از دیدگاه صورخیال» از لیلا ایزی (ایزی،۱۳۹۰) و «تحلیل موضوع دیوان سیف فرغانی» از فاطمه چمن آرا (چمن آرا،۱۳۹۱) اشاره کرد. همچنین مقالاتی در مورد جنبههای مختلف شعر وحشی بافقی نوشته شده است که از جملهی آن ها میتوان به مقالهی «وقوع سرایی وحشی بافقی در غزل» از حمید جعفری قریهعلی (جعفری قریهعلی،۱۳۸۷) اشاره کرد. تا آنجا که نگارنده جستجو نموده است هیچ تحقیق مستقلی تاکنون به «تحلیل موضوعی شعر وحشی بافقی» نپرداخته است و این تحقیق ظاهراً اولین کار در زمینهی مورد نظر است.
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.
۱-۶٫ شرح روش تحقیق
در یک پژوهش علمی برای رسیدن به پاسخ پرسشها، روشهای متعددی برگزیده میشود. روش تحقیق در این پژوهش به صورت تحلیلی – توصیفی و بر پایهی منابع کتابخانهای و گردآوری مطالب به صورت فیش برداری است. بدین ترتیب که ابتدا ضمن مطالعهی دقیق دیوان وحشی بافقی، تمامی ابیاتی که در حوزهی موضوعات شعری مطرح بود استخراج و یادداشت برداری شد پس ضمن طبقه بندی موضوعات شعری از قبیل توحید، نعت، منقبت، انتقاد اجتماعی، مرثیه، عرفان، عشق و … به تحلیل آن ها پرداخته میشود.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۱-۷٫ جامعه آماری
با توجه به این که روش تحقیق در حیطه علوم انسانی و به خصوص زیر مجموعه ادبیات بر مبنای مطالعه و کار کتابخانهای است در این تحقیق نیز جمع آوری مطالب با بهره گرفتن از روش فیش برداری انجام میشود همچنین روش تحقیق از نوع توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه اشعار وحشی بافقی را شامل میشود. در این تحقیق، نگارنده بر آن است تا با شرح و تفسیر موضوعات شعر وحشی، آن را برای خواننده بازگو نماید و سپس افکار و ایدههای وحشی را در هرکدام از موضوعات شعری باز شناسد؛ بنابراین گسترهی تحقیق در این پژوهش، اشعار وحشی بافقی است که لازم است، تمام ابیات آن با دقت مورد مطالعه قرار گیرد.
۱-۸٫ تعاریف
با توجه به اینکه تعدادی از موضوعات شعری مورد بررسی در دیوان وحشی مانند مفاخره و خودستایی و شکواییه، به انواع ادبی نزدیک است و از آنجا که تا کنون تحقیق مستقلی در خصوص انواع ادبی و موضوعات و مضامین شعر صورت نگرفته که بتوان تفاوت خاصی بین آن ها قائل شد، لازم شد تا در این بخش تحقیقی هرچند اجمالی در خصوص تقسیم شعر از نظر معنی، ماهیت و اغراض آن صورت گیرد.
۱-۸-۱٫ انواع ادبی
شاعران با بهره گیری از قریحه خدادادی و آمیختن با عقاید و افکار و تجربیات و نیز علوم مختلف آثار منظومی را خلق کردهاند که مشتمل بر موضوعات گوناگون است و از اهداف این طبقه بندی بررسی انواع موضوعات در شعر است. صاحب نظران در طول ادوار مختلف، آراء و عقاید خاصی داشته اند؛ ارسطو معتقد است که یکی از خاستگاههای شعر تقلید است و اغراض شعر را به کمدی و حماسه تقسیم بندی کرده است. ( زرین کوب، ۱۳۶۹: ۳۰-۱۱۷) با توجه به اینکه در نظریهی انواع ادبی که مفهوم نوع بعد از ظهور نویسندگان بزرگ دگرگونی میپذیرد میتوان گفت:« که انواع در اعصار مختلف دستخوش تغییر میشوند؛ چنانکه حماسه در شاهنامه با حماسه پیش از آن فرق میکند و با مفهوم غزل در سبک خراسانی با مفهوم غزل در سبک عراقی متفاوت است و یا غزلی که در دیوان حافظ دیده میشود در دیوان سعدی نیست؛ و از این رو میتوان گفت که شاعران صاحب سبک از آن جا که با ذهن و زبان رفتاری خاص دارند در چهارچوب نوع تصرف میکنند تودوروف میگوید هر اثر ادبی ژانر خود را دگرگون میکند»( شمیسا، ۱۳۸۹: ۱۹) سابقهی انواع ادبی در تاریخ ادبیات ملل به گذشتههای دور برمی گردد شمیسا میگوید: این سابقه ( به آثار ارسطو و هوراس رومی Horace میرسد . در فن شعرانان، حماسه و تراژدی دو نوع عمدهاند . البته ارسطو از انواع دیگر هم نام میبرد و بین نمایش drama و حماسه و غنا فرق میگذارد . هر چند ارسطو از ادبی غنایی Lyric بحث نمی کند ولی به طور کلی میتوان گفت که در نزد قدمای غرب انواع ادبی عبارت بودند از: ۱- حماسه Epic 2- غنایی Lyric 3- نمایشی dramatic که خود بر دو نوع است: سوگنامه یا تراژدی tragedy و شادی نامه یا کمدی comedy(همان: ۲-۳۱) .
با توجه به آنچه گفته شد مفاهیم شعر بسته به سبک شاعران متفاوت است و نمی توان شعر را به اقسام گفته شده تقسیم بندی و منحصر کرد. بسیاری از محققان سطح فکری و معنایی شعر را به قسمتهای مختلفی تقسیم کردهاند که از آن جمله تقسیم بندی موتمن این گونه است: « مدح، رثا، مصف، تصوف، شعر اخلاقی، شعر فلسفی، شعر روایی، غزل، حمزیه، مناظره، حسب حال، حماسه و مفاخره، شکوی، اعتذار، هجا و مطایبه، لغز و معما، ماده تاریخ و … ( مؤتمن، ۱۳۶۴: ۱۰-۹).
۱-۸- ۲٫ موضوع
موضوع در شعر فارسی ارزش و اهمیت بالایی دارد، چرا که موضوع پایه و اساس ذهن شاعر را نمایش میدهد. «موضوع اندیشه کلی است که زیربنای داستان یا شعر قرار میگیرد» (داد، ۱۳۷۸: درونمایه)
و میتوان گفت موضوع در شعر فارسی از اهمیت بسیاری برخوردار است « موضوع اندیشهی کلی است که زیر بنای داستان قرار میگیرد » ( داد، ۱۳۷۸: ۳۷۳) در تعریف موضوع آوردهاند « موضوع اثر، مطلب یا مطالبی است که در اثر عمدتاً دربارهی آن بحث شده است، ممکن است اثری یک موضوع اصلی با مضمون متفاوت باشد و در تعریف مضمون گفتهاند « مضمون عبارت از فکر اصلی و مسلط در هر اثر است و درونمایهی هر اثری جهت فکری و ادراکی نویسنده اش را نشان میدهد » ( داد، ۱۳۷۸: ذیل درونمایه) موضوع پایه و اساس ذهن نویسنده را شامل میشود که تفاوت آن با مضمون به طور واضح مشخص نشده است و در واقع میتوان گفت موضوع بن مایهی اصلی ذهن نویسنده است که دور از تکلف بر زبان نویسنده جاری میشود. و لازم به ذکر است که بگوییم اگرچه برخی از موضوعات شعر وحشی بافقی جزء انواع ادبی است اما در این پژوهش نگاه نگارنده به تحلیل موضوعی شعر وحشی بافقی است.
۱-۸-۳٫ مکتب وقوع و واسوخت
استادگلچین معانی در مورد مکتب وقوع میگوید:»در ربع اول قرن دهم مکتب تازه ای درشعر فارسی به وجود آمد که غزل را از صورت خشک وبی روح قرن نهم هجری بیرون آورد وحیاتی تازه بخشید ودر نیمه دوم همان قرن به اوج کمال خود رسید وتا ربع اول قرن یاز دهم ادامه داشت . این مکتب تازه را که برزخی است میان شعر دورهی تیموری وسبک معروف هندی «زبان وقوع»گویند».(گلچین معانی،۱۳۷۴: ۳).
مکتب وقوع و واسوخت در اوایل قرن دهم به وجود آمد و حدود صد سال جریان داشت. شاعران این دوره عمدتاً غزل پردازند. «در قرن دهم، دو جریان شعری وجود داشت:یکی همان شعر لطیف و فصیح و روان بابافغانی بود که به صورت طبیعی شعر حافظ را به لحاظ رقت معانی و ظرافت به سوی سبک هندی میکشاند و دیگری مکتب وقوع است که نخست حاصل چاره اندیشی شاعران، جهت تغییر سبک و رهایی از مخمصه تقلید و ابتذال بود؛ اما نهایتاً راه به جایی نبرد و ثانیاً بازتاب طبیعی محیط اجتماعی قرن دهم بود» (شمیسا،۱۳۷۹: ۲۷۰).
دکتر شمیسا در مورد مکتب وقوع میگوید: این شیوه، چارهای بود که پارهای از شاعران برای رهایی از قید ابتذال و تکرار اندیشیده بودند، تا بدین حربه شعر اندکی از بند جنبههای انتزاعی رها شده و قامت خم شدهاش در زیر بار سنن ادبی با ساده گوییها راست گردد. از این رو حقیقت گویی آن هم صرفاً بین دو قهرمان اصلی اشعار عشقی یعنی عاشق و معشوق رواج یافت که یکی از جنبههای این واقع گرایی انعکاس عشق بازیهای برخی از شعرا در ارتباط با معشوق مذکر است (همان: ۲۷۰) .
واسوخت در حقیقت نوعی وقوع گرایی و منشعب از آن است و به شعری اطلاق میشود که مفاد آن اعراض عاشق از معشوق است، این شیوه در هندوستان بسیار مورد توجه واقع شد و تا مدت وقوع میپیوست به نظم در آورد و در نظم آن به تعابیر قالبی و به اصطلاح پیش ساخته دست نمییازد و شعر خود را با زبانی قابل فهم و عاری از پیرایههای لفظی و معنوی و اغراق میپردازد. در این مکتب دیگر جناس لفظی و معنوی، ارسال مثل، رد العجز الی الصدر، ایهام و ابهام و امثال آن وجود ندارد و بلکه در آن زبانی ساده و صریح به کار میرود زبان حال گوینده و بیان واقع است (گلچین معانی، ۱۳۷۴: ۷).
وقوع گویی از همان ابتدا دچار تکرار و ابتذال گردید و لازم آمد تا دوباره راهی برای نو آوری یافته شود. شیوهی فرعی در مکتب وقوع پیدا شد که به آن «واسوخت» میگفتند. واسوختن در نزد فارسی زبانان هند به معنی اعراض و روی برتافتن بود. شعر واسوخت هم شعری است که در آن بر خلاف سنت شعری غزل، عاشق از معشوق روی بر میتابد و دیگر ناز او را نمیخرد و به سراغ معشوق دیگری میرود. مبدع این طرز وحشی بافقی است (شمیسا،۱۳۷۹: ۲۷۲).با مطالعه در مورد مکتب واسوخت میتوان گفت: شاعران مکتب واسوخت برای رهایی از یکنواختی و تکرار و این که تنوعی را در شعر به وجود بیاورند که شعر جذابیت و گیرایی بهتری پیدا کند بیشتر به سراغ وصف کردن معشوق مرد رفتهاند وباید گفت در شعر این شاعران معشوق زن چون پادشاهی است که بنا به دلایلی از حکومت عزل شده و دیگر مورد توجه و ستایش اطرافیان قرار نمیگیرد و از ارج و قرب گذشته برخوردار نیست.
۱-۸-۳-۱٫ خاستگاه مکتب وقوع
مصحّح و محقّق اشعار بابافغانی، ضمن این که به وقوع گویی در اشعار بابا و گرایش شاعران پس از وی به این شیوه اشاره دارد، وحشی، نظیری، ولی دشت بیاضی، ضمیری اصفهانی، میلی، حکیم شفایی، عرفی و محتشم را که از شاعران مکتب وقوع هستند، پیروان بابافغانی معرفی میکند که بهتر از دیگران، از عهده برآمدهاند (بابافغانی شیرازی، ۱۳۸۵ ). هر چند در حقیقت موجد وقوع گرایی در قدیم سعدی و امیر خسرو دهلوی بودهاند؛ ولی در آن زمان میدان وقوع گویی چندان وسیع نبوده است؛ اما در قرن دهم بابافغانی شیرازی وقوع گویی را رونق بخشید و با غزلیاتی که اغلب یک آهنگ و یک دست و با معانی و الفاظ ساده سروده شده بود، واقعیات عشق و عاشقی را بیان کرده بود و شاعران دیگری چون وحشی بافقی، نظیری نیشابوری، ولی دشت بیاضی، ضمیری اصفهانی، میرزا قلی میلی، حکیم شفایی، عرفی شیرازی، محتشم کاشانی، شرف جهان قزوینی و دیگران با روی آوردن به این شیوه شهرت فراوانی یافتند و در این میان وحشی بافقی بیشترین شهرت و اقبال را یافت و در عین حال سبک واسوخت را ابداع نمود و این شیوه را در زمان خود رونق بخشید (گلچین معانی، ۱۳۷۴: ۵).
۱-۸-۳-۲٫ ویژگیهای شعر وقوعی
دکتر شمیسا بر آن است که در حقیقت میتوان شعر مکتب وقوع را از سه نظر بررسی کرد :
۱- از لحاظ زبانی: زبانی که نه مثل زبان سبک عراقی فصیح و بلیغ است و نه مثل زبان برخی از شاعران هندی عامیانه، اما کلاً بی توجهی به زبان و ورود لغات عامیانه و عدم توجه به درستی جملات و ترکیبات در آن مشهود است. صراحت و سادگی بیان توأم با لحن محاورهای یا کوچه بازاری و همچنین کاهش صنایع ادبی در شواهد مختلف اشعار بابافغانی وحشی و پیروانش مشهود است.
۲- از لحاظ فکری: مبتنی بر بیان مطالب جزیی و حالات عاشق و معشوق در ماجراهای عاشقانه است در اجتماعی که عاشق و معشوق آزادانه یکدیگر را نمیدیدند و در مجالس هر حرکت آنان در نظر دیگری جنبه رمزی داشت و پای رقیبان هم در میان بود، لذا معشوق باید مذکر باشد.
مضامین مشترک همان بیان حرف و حدیثها و رفتارهای واقعگرایانۀ عاشق و معشوق زمینی مکتب وقوع است. حرکات و سکنات و اداهای نازآلود و خجولانه و ملیحانه، سخنان ناخوشایند، وعدههای خلاف و عهد شکنیها، آزارهای گونه گون و توجّه به رقیب از جمله نقشهایی است که معشوق وقوعیان بازیگر آن است. مقام عاشق در این سبک که گاهی در حد سگ تنزل مییابد، آزار طلبیها، تحمّل آزارها، و حسادتهای عاشق به موقعیتهایی که معشوق با اغیار یا رقبا دارد هم از رفتارها و حالاتی است که عاشق شعر وقوعیان عهده دار آن است.
۳- از نظر ادبی: ساده است و چندان از بدیع و بیان استفاده نمیکند مگر از صنایع عادی و مستعمل بدیعی و تشبیهات و استعارات تکراری، قالب مسلط غزل است و ترکیب بند هم رایج است. شعر این دوره از رده اشعار ساده و روان شعر فارسی است و در مقابل شعر دشوار و مبهم (شمیسا، ۱۳۷۹: ۱-۲۸۰).
۱-۹٫ زندگی، آثار و ویژگیهای شعر وحشی بافقی
در مورد نام وحشی بافقی اطلاعات دقیقی موجود نیست برخی از تذکرهها مانند تذکرهی شعرای یزد او را کمال الدین و از شاگردان شرف الدین علی بافقی دانستهاند (یزدی، ۱۳۸۲: ۳۷) و بعضی دیگر مانند نویسندهی تذکرهی میخانه نام وحشی را شمسالدین محمد ذکر کردهاند و علت تخلص او به وحشی را آن دانستهاند که ابتدا این تخلص از آن برادر مرحوم او بوده است و پس از فوت او وحشی این تخلص را برگزیده است (قزوینی، ۱۳۶۷: ۱۸۲) مخفی نماند که وحشی از اهل بافق یزد بوده و در ذریعه، قاموس الاعلام، تذکرهی نصرآبادی، تاریخ مفصل ایران تألیف عبدالله رازی، ریحانه الادب، عالم آرای عباسی، جامع مفیدی مخصوصاً مؤلف آتشکدهی یزدان بنابر تحقیقی که دربارهی وحشی نموده مینویسد که وحشی یزدی بوده و کرمانی بودن او غلط مشهور، بلکه بافقی بودن او که مسلم است، منافی کرمانی بودن اوست و اینکه برخی او را به اشتباه کرمانی گفتهاند، همانا منشاء اشتباه نام وطن وحشی است، زیرا وحشی از اهل بافق است و بافق از توابع یزد است اما کرمان هم قریهای دارد به نام بافت، بافت کرمان، قریهی کوچکی است و جمعی بافت و بافق را از همدیگر تشخیص نداده، بافق یزد را که وطن وحشی است همان بافت کرمان پنداشتهاند و این اشتباه بزرگی است که آذر، در آتشکده نموده و او را به کرمانش منسوب داشته (یزدی، ۱۳۸۲: ۸-۳۷) دوران حیاتش مصادف بود با پادشاهی طهماسب صفوی (۹۳۰-۹۸۴) و شاه اسماعیل ثانی (۹۸۵-۹۸۴) و شاه محمد خدابنده (۹۹۶-۹۸۵) و او در شعر خود شاه طهماسب را ستوده و دربارهی جلوس شاه اسماعیل ثانی ماده تاریخ ساخته است ولادتش ظاهراً در میانه نیمهی اول دهم در بافق اتفاق افتاده است (صفا، ج ۵ بخش دوم: ۱۳۷۸، ۲-۷۶۱)
مؤلف ریاض الشعرا مولانا وحشی را متتبع روش بابافغانی میداند و با افزایش شوخی کلام بر شیرینی و نمکین بودن کلام خود افزوده است و اینکه او بر روش روزمره عوام گفتگو کرده است و در این راه استادی تمام داشته است (داغستانی، ۱۳۸۴: ۲۳۸۰).
وحشی پس از آموختن مقدمات ادب از بافق به یزد و از آنجا به کاشان رفت و چندی در آن شهر سرگرم مکتب داری بود و پس از روزگاری به یزد بازگشت و همانجا ماند و به شاعری و ستایش فرمانروایان آن شهر سرگرم بود تا به سال ۹۹۱ ه بدرو حیات گفت. دربارهی علت وفاتش سخنانی هست که اگر راست باشد میتواند مایهی شگفتی خواننده گردد مثلاً بعضی نوشته (اوحدی بلیانی و آذر) که از افراط در میخوارگی مرد «عرق تندی نوشید و خلعت بقا پوشید»، و برخی دیگر (مؤلفان خلاصه الافکار و ریاض الشعرا) مدعی شدهاند وی به دست معشوق بی مروت خود کشته شده، در حالی که مؤلف روز روشن میگوید «وفاتش به مرض حمی محرقه اتفاق افتاده … » به هر حال وحشی در یزد در گذشت و در کوی «سر برج» به خاک سپرده شد (صفا، ج ۵ بخش دوم: ۱۳۷۸، ۳-۷۶۲)
کلیات وحشی متجاوز از نه هزار بیت و شامل قصیده، ترکیب و ترجیع، غزل، قطعه، رباعی و مثنویست.
قصیدههای او در ستایش شاه تهماسب، غیاث الدین محمد میر میران، شاه خلیل الله، بکتاش بیک افشار، اعتمادالدوله عبدالله خان پسر میرزا سلیمان وزیر، و بزرگان دین است. ترکیبها و ترجیعهایش، خاصه مربع و مسدس آن ها همه از نظمهای بسیار دلپذیر عهد صفوی است. ساقی نامهی طولانی او که به صورت ترجیع بند سروده در نوع خود کم نظیر و بعد از وحشی بر همان وزن و با همان مفهومها و نحوهی بیان موضوع بارها مورد استقبال و جوابگویی شاعران عهد صفوی قرار گرفت؛ [۱]همین ارزش را مسدس ترکیبها و مربع ترکیبهای وحشی در شعر غنایی فارسی دارد و از دل انگیزی و خوبی به درجهی است که کمتر پارسی زبان شعر دانی است که همه یا بخشی از آن را بر لوح ضمیر ننگاشته و در خاطر نگاه نداشته باشد.
با همه استادیها که وحشی در مسدس ترکیبها و مربع ترکیبهای خود از باب بیان احساسها و عاطفهی رقیق شاعرانهاش نشان داده، باید غزلهای او را سرآمد شعرهای او در این راه دانست چندان که بیشتر آن ها در صف اول از اثرهای غنایی پارسی است. در غالب آن ها احساسهای تند شاعر و عاطفهی حاد و تأثر و درد درونی او با زبانی شیوا و در همان حال ساده و روان، به روشنی هر چه تمامتر دیده میشود.
وحشی دو مثنوی با استقبال از خسرو و شیرین نظامی دارد یکی به نام «ناظر و منظور[۲]» و دیگری به نام فرهاد و شیرین. مثنوی نخستین به سال ۹۶۶ به پایان رسید و ۱۵۶۹ بیت است و اما مثنوی دوم که از شاهکارهای ادب دراماتیک پاریس است، هم از عهد شاعر شهرت بسیار یافت لیکن وحشی بیش از ۱۰۷۰ بیت از آن را نساخت و باقی آن را وصال شیرازی شاعر مشهور سدهی سیزدهم هجری (م ۱۲۶۲ ) سروده و با افزودن ۱۲۵۱ بیت آن را به پایان رسانیده است و این منظومهی کامل شده به چاپ سنگی طبع شده و رایج است. شاعری دیگر به نام صابر بعد از وصال ۳۰۴ بیت بر این منظومه افزود. مثنوی معروف دیگری که وحشی به پیروی از نظامی سروده «خلد برین» است بر وزن مخزنالاسرار، و مرتب بهشت روضه که آن هم جداگانه به طبع رسیده است. مثنویهای کوتاهی از وحشی در مدح و هجو و نظایر آن ها بازمانده که اهمیت منظومههای یاد شده را ندارد (صفا، ج ۵ بخش دوم، ۱۳۷۸: ۷-۷۶۵).
وحشی بی تردید یکی از شاعران مبرز دوران صفویست که به ویژه به سبب سبک خاص خود در سخنوری اهمیت دارد .ارزش او در آن است که مضمونها و نکتههای شاعرانهی دقیق و همچنین احساسها و عاطفههای رقیق ونازک خیالیهای خودر را که بدانها شهرت یافته،با زبانی بسیار ساده، نزدیک به زبان تخاطب بیان میکندو گاه چنان است که گویی سخن روزانهی خود را میگوید وبه جای زیاده روی در استفاده از اختیارهای شاعری، سعی دارد اندیشههای لطیف خود را همراه باعواطف گرم با زبان ساده و پر از صدق باز گویدتابتواند به واقع بیان کنندهی سوزها وسازها و حالها و رازهای خود باشدو به همین سبب است که هم در طرز وقوع یکی از تواناترین شاعران عهد خود شد وهم بی آن که عمدی داشته باشد مثنویها وغزلهای او پر از نکتههای دلپذیر و مضمونها وفکرهای تازه گردید و مخصوصا غزل هایش چنان با احساسهای حاد و سوزنده همراه شده که گاه به اخگرهای سوزان شباهت یافته است.در شعر وحشی تا آن جا که ممکن است از واژهای دشوار وترکیبهای عربی ناهموار خبری نیست وبه جای آن از واژهها وترکیبهای متداول زمان،چنان که رسم اغلب شاعران عهد بوده بسیار استفاده شده است.توجه به صنعتها و آرایشهای لفظی در آیین سخنوری وحشی ستوده نمی بود مگر آنکه نسج کلام اقتضا کرده باشد. (همان: ۸-۷۶۷).
پس از بابا فغانی، آخرین شاعری که در غزلیات او با رنگ و بوی شیوهی عراقی روبرو میشویم وحشی است زیرا پس از وی غزل تا پایان قرن دوازدهم به راه دیگری افتاد که کلیم و صائب نمونههای برتر آن را نشان دادهاند. اگرچه وحشی بیشتر از نظر منظومهای غنایی عاشقانه و مثنویهای شیرین و لطیفش مشهور است ولی باید انصاف داد که غزلهای دلنشین وی نیز از سوز و حال و کیفیت خاطرانگیزی که در مثنویهایش هست بینصیب نمانده است و میتواند نموداری از دل سوخته، روح عاشق، وارستگی، بلندنظری و فروتنی وی باشد تا جایی که به نظر اهل نقد و شعر شناسان «غزلهای او از حیث اشتمال بر عواطف حاد و احساسات تند و انعکاس شدید شاعر در برابر تأثرات باطنی، قابل توجه و شایسته کمال اعتناست»[۳] (صبور، ۱۳۸۴: ۶-۴۴۵).
«
بررسی ۳۹۷ غزل ۲۳۶۶ بیت از وحشی و همچنین ترکیب بندهای زیبای وی نشان میدهد که او در غزل صرف نظر از پیروی فغانی، بیآنکه از واژههای عامیانه استفاده کند و زبان غزل را از شکوهی که شایستهی آن است بیندازد، برخلاف دیگر معاصرانش با زبانی ساده و دلنشین و بدون استعمال مفرط واژههای عربی و خشن و ترکیبهای ناهنجار، سفرنامهیی از روح عاشق و دل حساس و عواطف لطیف خویش در غزل پرداخته است» (همان).
از نظر ادبی، شعر واسوخت ساده است و چندان از بدیع و بیان استفاده نمیکند. مگر از صنایع عادی و مستعمل بدیعی. تشبیهات و استعارههای تکراری زیاد دارد. شعر واسوخت از این جهت از ردهی اشعار ساده و روان و قابل فهم شعر فارسی است و درست نقطه مقابل شعر دشوار و مبهم است در شعر وحشی انواع استعارهها چون مصرحه و مکنیه یا کنایی به کار رفتهاند. همچنین انواع تشبیهات و کنایات و مجازها شعر او را تصویری ساختهاند ولی این تصاویر بسیار ساده و روشن هستند و عموماً قابل فهم. به عبارت دیگر تصاویر او آشنا هستند و چون تصاویر نظامی بدیع و گاه غریب نیستند. اغلب تصاویر شعری وحشی در توصیفات او نمایان است و دارای بسامد بالایی هست. از تصاویر پر بسامد فرهاد و شیرین وحشی استعاره و تشبیه است. اما استعارهها و تشبیهات او ساده و قابل فهم و معمولی هستند (فرجیفر، ۱۳۹۱: ۷).
دکتر شمیسا در کتاب سیر غزل در شعر فارسی میگوید:مشخصهی سبک وحشی بافقی سادگی و روانی و سخن گفتن به زبان مردم عامیانه است وحشی در میان قدما در مثنوی به نظامی و در غزل به سعدی نظر داشت (شمیسا، ۱۳۷۰: ۱۶۳).
وحشی در سرودن اشعار واسوختی وقوعی مقلّد طرز بابافغانی شیرازی است. «طرز فغانی برزخی است میان سبک هندی و شعر دوره تیموری و سبک عراقی … و همین سبک بود که زمینه را جهت بروز و ظهور سبک هندی توسط صائب آماده کرد (ذوالفقاری، ۱۳۶۹: ۱۷۹).
در زیر نمونههایی از اشعار سوختی وقوعی را ذکر میکنیم :
نوید آشنایی میدهد چشم سخنگویت
بمیرم پیش آن لب، این چنین گاهی تبسّم کن
به رویت مردمان دیده راهست آن چنان میلی
شرابی خوردهام از شوق و زور آورده میترسم
ز آتش آب میجویم ببین فکر محال من
فریب غمزه امروز آنقدر خوردم که مییابد
چه بودی گر به قدر آرزو جان داشتی وحشی گرفته اُنس گویا نرمیای با تندی خویت
حق انحصاری © 2021 مطالب علمی گلچین شده. کلیه ح