اثر فاصله و فراوانی تعدیل های حرکتی
یکی از شاخص های مهم در همکاری و هماهنگی درجات آزادی موجود اضافی، فراوانی بالای تنظیمات و تعدیل های حرکتی است که با اجرای ماهرانه مرتبط می باشد (تامپسون و استوارت، ۱۹۸۶) (۴۶). زمانی که به سمت هدفی در حال نشانه گیری هستید به لرزش دست و انگشتان توجه کنید. در افراد سالم و جوانان به دلیل اینکه فراوانی تنظیمات بالاست، این لرزش اغلب غیرقابل مشاهده است. در نتیجه دامنه این حرکات کوچک است. این وضعیت در بیماری هایی مانند پارکینسون و افراد پیر دچار آسیب می شود. در چنین موقعی سیستم های آسیب دیده، فراوانی تنظیمات پایین تر و دامنه حرکات بیشتر را نشان می دهند (گانترت، هانر کامپ و تایمر، ۱۹۹۲، نول، گاوو و اسپراگ، ۱۹۹۵) (۲۳). این وضعیت در مسافت کانون توجه بیرونی توسط ولف وهمکاران او در موقعیت های با مسافت های دورتر و نزدیک تر به بدن، آزمایش شد. شرکت کنندگانی که آموزش دیده بودند تا روی پاها تمرکز کنند (درونی) نسبت به گروه های تمرکز بیرونی (دور و نزدیک)، فرکانس توان میانگین پایین تری داشتند. همچنین دو گروهی که روی نشانه های دورتر تمرکز کرده بودند، در مقایسه با گروهی که روی نشانه نزدیک پاها تمرکز کرده بودند، اصلاحات کوچکتر و فراوان تری انجام دادند. بنابراین تمرکز روی پیامد حرکات دورتر نسبت به تمرکز روی پیامدهای حرکت نزدیکتر و تمرکز درونی، باعث پاسخ هایی با فراوانی بالاتر می شود. این امر نشان می دهد که زمانی که افراد روی پیامد حرکتی که در فاصله دورتر از بدن قرار دارد تمرکز می کند، کنترل تعادل به صورت خودکار انجام می شود. این یافته بخشی از دلایلی است که سیستم های کنترل تمرکز توجه بیرونی در برابر تمرکز توجه درونی را متمایز می کند.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.
الکترومیوگرافی
تعریف و مفاهیم
الکترومیوگرافی یک تکنیک آزمایشگاهی برای ارزیابی فعالیت الکتریکی عضله در حین انتقال پتانسیل عمل است که بیش از ۵۰ سال پیش استفاده از آن رواج یافت. استفاده از سیگنال بیوالکتریک از روش های شناخته شده برای بررسی عملکرد بافت های مختلف بدن است (سودربرگ ۲۰۰۰). الکترومیوگرافی به دو شاخه مختلف تقسیم شده است. الکترومیوگرافی بالینی[۱۷] (CEMG) که به منظور بررسی ضایعات عصبی و سایر بیماری های عصبی عضلانی به کار می رود و الکترومیوگرافی[۱۸](KEMG) که به منظور بررسی نقش الکترومیوگرافی در حرکات مطالعه می شود. استفاده از الکترودهای الکترومیوگرافی (مطالعه فعالیت الکتریکی عضلات) می تواند در اطلاعاتی درباره کنترل و انجام حرکات ارادی یا بازتابی فراهم کند. فیزیوتراپیست ها به عنوان نخستین استفاده کنندگان این تکنیک KEMG را در جهت ارزیابی عملکرد عضله استفاده کردند. در اشکال عمومی تر KEMG برای فعالیت عضله برای عملکرد، کنترل و یادگیری استفاده می شد. مثال هایی از کاربردهای اختصاصی از آن شده شامل، ۱) ارزیابی عملکرد عضله در حین یا در نتیجه فعالیت بدنی یا روندهای درمانی ۲) فراهم کردن بیوفیدبک برای بیماران و ۳) ارزیابی «کنترل» با اندازه گیری زمان شروع فعالیت عضله و مدت زمان آن.
برای ثبت سیگنال از عضلات دو نوع الکترود سطحی و عمقی وجود دارد که استفاده از هر کدام به هدف مطالعه بستگی دارد، ضمن اینکه تفاوت هایی با هم دارند. عمقی بیشتر برای ثبت دقیق فعالیت عضلات عمقی و واحد حرکتی به طور متمایز و همچنین اطمینان از اینکه از عضله عمقی نمونه گرفته ایم در حالی که سطحی برای ثبت فعالیت الکتریکی کلی یک عضله سطحی می باشد تحقیقات، پایایی بیشتر سطحی را نشان داده اند (سودبرگ، ۲۰۰۰) (۴۷).
مبانی پایه و فیزیولوژیک الکترومیوگرافی سطحی
همواره در ذهن کسی که اطلاعات کمی در مورد الکترومیوگرافی دارد سوالاتی در مورد منبع تولید سیگنال های آن در بدن، ماهیت این سیگنال ها چگونگی ثبت این سیگنال ها توسط دستگاه و غیره شکل می گیرد.واحد انقباضی عضله، واحد حرکتی است. به یک عصب حرکتی و تارهای عضلانی که توسط آن عصب دهی می شوند واحد حرکتی گفته می شود. منشا اصلی سیگنال های الکترومیوگرافی پتانسیل عمل[۱۹](AP) ها هستند. برای تولید نیروی عضلانی، فیبرها باید ایمپالس ها را از نورون ها حرکتی دریافت کنند. نورون های حرکتی بوسیله سیستم عصبی مرکزی فعال می شوند و این ایمپالس های الکتریکی را رو به پایین و به سمت نرون های حرکتی و صفحه های انتهایی انتقال می دهند. در سیناپس های اختصاصی با اتفاقات یونی که می افتد منجر به تولید پتانسیل عمل در فیبرهای عضلانی می شود. حتی در حالت استراحت، عضلات بافت های تحریک پذیری دارند که فعالیتهای الکتریکی آنها می تواند ثبت شود. درون فیبرهای عضلانی پتانسیل الکتریکی در حدود ۹۰/. میلی ولت می باشد. این شیب ولتاژی در نتیجه وجود تفاوت بین غلظت یونهای سدیم و پتاسیم و کلر در سارکولما می باشد. به علاوه پتانسیل استراحت غشا ضرورتا ثابت نیست و می تواند تغییر کند؛ مثلا با انجام تمریناتAP. پیغام عصبی است که مسئول فعالیت فیبرهایی است که هر کدام از سارکومرهای آن نقشی در تولید نیرو دارند. این فرایند با تغییر در نفوذ پذیری غشا عضلانی به سدیم شروع می شود. به خاطر اینکه غلظت این یون های سدیم در خارج از فیبرهای عضلانی نسبتا بیشتر است، هر تغییر در نفوذپذیری باعث جریان یافتن سدیم(Na) در سرتاسر غشا می شود. سرانجام وقتی یون ها به میزان کافی وارد سلول شدند، اختلاف پتانسیل معکوس می شود و درون سلول در حدود ۳۰ میلی ولت مثبت تر می شود. همزمان که غلظت پتانسیل غشا معکوس است، نفوذپذیری غشا نسبت به پتاسیم(k+) تغییر و در نتیجه k از سلول خارج می شود. میزان زیاد بیرون ریزی k سلول را ریپولاریزه می کند و آن را به پتانسیل استراحت غشا بر می گرداند (گایتون و هال، ۱۳۸۴) (۴۸).
روی هم سوار شدن پتانسیل عمل های واحدهای حرکتی: آنچه در بالا در مورد پتانسیل عمل توضیح داده شد مربوط به چگونگی ثبت یک موج برآیند در داخل یک واحد حرکتی می باشد. در حالی که می دانیم در سطح مقطع یک عضله تعداد زیادی واحد حرکتی وجود دارد. در KEMG تمامی این پتانسیل های عمل زیر الکترودها به صورت الکتریکی روی هم سوار می شوند و در نهایت به صورت یک موج دو قطبی که حاوی دامنه های مثبت و منفی می باشد، ثبت می شود. به این فرایند الگوی تداخل می گویند.
عوامل موثر بر دامنه و تراکم موج های الکترومیوگرافی: دو عامل موثر بر دامنه و تراکم موج های الکترومیوگرافی عبارتند از:
تعداد واحدهای فعال
فرکانس آتش واحدهای فعال
سیگنال های خام الکترومیوگرافی: به موج اولیه نمایش داده شده توسط دستگاه EMG که هنوز از هیچ فیلتری عبور داده نشده و حاصل روی هم سوار شدن سیگنال های واحدهای حرکتی فعال در داخل عضله است، اصطلاحا سیگنال خام الکترومیوگرافی می گویند. این سیگنال ها می توانند دامنه ای بین ۱-۵۰۰۰ میکروولت و فرکانسی بین ۶ تا ۵۰۰ هرتز را داشته باشند (کونراد، ۲۰۰۵) (۴۹).
عوامل موثر بر سیگنال های EMG: از زمان ایجاد شدن سیگنال ها در غشای عضلات تا زمان ثبت توسط دستگاه الکترومیوگرافی ممکن است شکل و خصوصیات آنها تحت تاثیر برخی عوامل قرار گیرند اعم از:
خصوصیات بافت های بدن: بدن انسان یک هادی خوب برای الکتریسیته می باشد ولی متاسفانه میزان هدایت الکتریسیته در بافت های بدن بر حسب نوع بافت، ضخامت بافت و دمای بافت متفاوت می باشد. این عوامل نیز بین افراد متفاوت است.
کراس تاک (Cross talk): یکی از مسائل بسیار مهم در EMG توانایی الکترودها در ثبت انتخابی سیگنال از عضله مورد نظر است. چنانچه در طی ثبت و دریافت سیگنال های یک عضله خاص، سیگنال عضلات دیگر نیز ثبت می شود در این هنگام این پدیده رخ می دهد. بزرگی و میزان بروز این پدیده به عوامل زیر بستگی دارد:
الف- عضلات مورد بررسی و نقش آنها در عملکرد مورد نظر ب- نوع، نحوه قرار گرفتن و موقعیت الکترودها ج- نحوه پردازش سیگنال ها د- میزان تلاش فرد برای منقبض کردن عضله. از جمله Cross talk های مهم نمایش سیگنال های الکتروکاردیوگراف ([۲۰]ECG) در سیگنال های EMG می باشد.
تغییر مکان عضله و محل اتصال الکترود روی پوست نسبت به یکدیگر در هنگام حرکت دینامیک و سریع
الکترودها و تقویت کننده: کیفیت و جنس الکترودها و نویزهای ناشی از خود تقویت کننده های داخل دستگاه الکترومیوگرافی ممکن است از عوامل تاثیر گذار بر امواج EMG باشد.
اساسا در هر نوع سیستم الکترو فیزیولوژیک حساس، امواج کوچک خروجی ظاهر می شود که حتی هنگام عدم وجود سیگنال ورودی نیز مشاهده می گردند که به آن نویز یا نوفه گفته می شود. با اضافه شدن نویز به سیگنال، پردازش سیگنال مشکل می شود. این مورد کاملا شبیه تداخل پارازیت هنگام صحبت با تلفن است که صحبت کردن را مشکل می نماید. نویزها به دو دسته کلی نویزهای با منشا داخلی و نویزهای با منشا خارجی تقسیم می شوند(۴۹).
نویزهای داخلی یا الکتریکی: این دسته از نویزها مربوط به مدار الکتریکی داخل دستگاه EMG می باشد که به آن ها نویز تجهیزات می گویند که خودشان شامل دو دسته اند: الف) نویز حرارتی: این نویز در اثر عبور جریان از الکترودها و ایجاد مقاومت در مسیر عبور الکترون ها تولید می شوند و در واقع در درونده آمپلی فایر توسط حرکت تصادفی الکترون ها در آمپلی فایر به وجود می آیند. ب) نویر آمپلی فایر: میزان این نویز به جنس نیمه هادی آمپلی فایر بستگی دارد. استفاده از آمپلی فایر با توان مصرفی کم، این دسته نویزها را کاهش می دهد.
نویزهای خارجی: این دسته نویزها مربوط به منابع خارج از دستگاه EMG مربوط می باشد و نویزهای تداخلی نامیده می شوند و شامل پتانسیل های بیوالکتریک ناخواسته مانند امواج الکتروکاردیوگراف و سیگنال برق شهر و فرکانس های مختلف امواج رادیویی می باشد.
از دیگر انواع نویزهای خارجی آرتیفکت مکانیکی و یا آرتیفکت حرکتی می باشد که منابع زیر در ایجاد این دسته از نویزها نقش دارند: الف) محل الکترودها با بافت: بر هم خوردن تعادل شیمیایی در محل اتصال الکترود و بافت پتانسیل پولاریزه را دگرگون می کند و نتیجه آن جریانی است که نویز نامیده می شود (در صورتی که از ژل هادی استفاده شود امکان ایجاد این نوع نویز وجود دارد). ب) پتانسیل های پوستی: به طور طبیعی مرگ سلول های پوستی پتانسیل الکتریکی تا حدود ۲۰ میلی ولت ایجاد می کند که با کشیده شدن پوست مقدار آن تغییر می کند و این تغییر نویز به حساب می آید. ج) حرکت سیم های الکترود: حرکت سیم های انتقال دهنده سیگنال در میدان های الکترومغناطیسی باعث ایجاد جریان های القایی در سیم ها در نتیجه نویز خواهند شد. از دیگر موارد مهم آرتیفکت برق شهر می باشد. شایع ترین آرتیفکت ها در واقع برق سینوسی شهر ۶۰-۵۰ هرتز می باشد (۴۹).
پیشینۀتحقیق
حجم وسیع تحقیقات مربوط به توجه در علوم مختلف نشان می دهد که توجه نقش مهم و تعیین کننده ای در اجرای تکالیف حرکتی و شناختی دارد. محققان بسیاری از جمله سینگر (۱۹۸۸)، نایدفر(۱۹۹۰)، ولف و همکاران، (۲۰۰۹، ۱۹۹۸) عنایت ویژه به مقوله ابعاد توجه و نقش آن بر یادگیری مهارت های حرکتی داشته اند. از میان محققان علاقمند به موضوع توجه، به نظر می رسد گابریل ولف به عنوان سردمدار تحقیق در این زمینه شناخته شده است. در این بخش از فصل دوم به مرور برخی از تحقیقات انجام گرفته در زمینه توجه در اجرا و یادگیری مهارت های حرکتی و ورزشی پرداخته خواهد شد.
در مطالعات گسترده ای که از سال (۱۹۹۸) تا (۲۰۱۳) در زمینه تاثیر توجه بیرونی و توجه درونی بر اجرا و یادگیری مهارتهای حرکتی انجام شده، همواره نتایج حامی از این نکته بوده است که تمرکز توجه بیرونی موثرتر از تمرکز توجه درونی می باشد. به طور خاص نتایج تحقیقات نشان داده است که تمرکز بر حرکات بدن (تمرکز توجه درونی) نسبت به جهت توجه به اثر حرکت (تمرکز توجه بیرونی) برای اجرا و یادگیری کمتر تاثیرگذار است. مزایای تمرکز بیرونی در مهارت های مختلف، گروه های سنی و سطوح مختلف تجربه افراد نشان داده شده است (۲۴، ۲۹). با توجه به فرضیه عمل محدود (ولف ۲۰۰۱، مک نوین و ولف ۲۰۰۳) تمرکز توجه درونی موجب نوعی کنترل آگاهانه بر حرکت می شود و اجرای روان حرکت را مختل می کند در مقابل تمرکز توجه بیرونی اجازه می دهد سیستم حرکت را با بهره گرفتن از فرایندهای خودکار کنترل کند. مدارک و شواهد این دیدگاه توسط مطالعات انجام شده نشان می دهد زمانی که افراد به دستورالعمل تمرکز توجه بیرونی سازگار می شوند، خواست توجه کاهش می یابد (ولف، ۲۰۰۱)، کارایی حرکت بیشتر شده و فعالیت عضلانی کاهش می یابد (لوهسی، ۲۰۱۰).
در ادامه تحقیقات، محققان معتقدند که اثرات سودمند تمرکز توجه بیرونی به عنوان تابعی از فاصله ی پیامد حرکات بدن که آن را ایجاد کرده، متفاوت به نظر می رسد. به همین دلیل آنها توجه بیرونی را به انواع مختلف توجه دور از بدن و توجه نزدیک بدن با توجه به فاصله پیامد حرکت تقسیم کردند (۵).
نتایج پژوهش های آزمایشگاهی مرتبط با تکلیف تعادلی عمدتا حاکی از آن است که توجه بیرونی به فواصل دورتر از بدن برای اجرا و یادگیری مهارت های حرکتی در افراد مبتدی مفیدتراست (۱۷، ۲۲، ۲۳، ۲۴).
ولف، هاب و پرینز(۱۹۹۸) در تکلیف تعادل سنج اثرات متفاوت تمرکز درونی در مقابل تمرکز بیرونی را مورد ارزیابی قرار دادند. در این تحقیق بر روی صفحه تعادل نشانه هایی قرار داده شد که نشانه ها فاصله زیادی از پاهای آزمودنی نداشتند (پاها به نشانه ها چسبیده بود). نتایج نشان داد که تمرکز بیرونی (نشانه ها) در مقایسه با تمرکز درونی (پاها) موجب حفظ تعادل بهتر در آزمون یادداری می شود.
در ادامه تحقیق ولف، هاب و پرینز (۱۹۹۸)، مرتبط با اثر مسافت پژوهش جین- هون پارک (۲۰۰۰) روی اثر مسافت تمرکز بیرونی توجه انجام شد. وی فاصله های بیشتری را برای تمرکز بیرونی توجه در تکلیف تعادل سنج استفاده کرد. او نشانه ها را در انتهای دو میله که در حدود یک متر طول داشت و از صفحه تعادل سنج تا جلوی پای شرکت کنندگان امتداد داشت، قرار داد. تمرکز توجه به این نشانه ها که دورتر از فواصل تحقیقات قبلی بود، سبب افزایش حفظ تعادل گردید. پارک نیز نتیجه گیری کرد که تمرکز توجه به فواصل دورتر از بدن در یادگیری حفظ تعادل اثر مثبت دارد (۲۴).
مک نوین، ولف و شی (۲۰۰۳)، فواصل مختلف توجه بیرونی را مورد آزمون قرار دادند. آنها فرض کردند که شاید افزایش فاصله بین بدن و اثر حرکت اثرات مفیدتری بر یادگیری داشته باشد. آنها ۳ فاصله مختلف را روی صفحه تعادل سنج قرار دادند. اولین فاصله دقیقا جلوی محل پاهای آزمودنی ها بوده، فاصله دوم نقطه ای بین دوپا (دقیقا وسط محل پاها) روی صفحه تعادل سنج و سومین فاصله دو طرف سمت راست و چپ تخته تعادل بود. محققان ۴۰ نفر آزمودنی را شامل ۲۸ زن و ۱۲ مرد را در ۴ گروه به کار گرفتند. هر گروه دستورالعمل داشت تا بر فاصله تعیین شده تمرکز کند. گروه چهارم نیز تمرکز توجه درونی به وضعیت پاها را داشت. آزمودنی ها ۲ روز ۷ تلاش ۹۰ ثانیه ای را تمرین کردند. روز سوم آزمون یادداری به عمل آمد. همه گروه ها در آزمون یادداری پیشرفت داشتند.
ولی سه گروه تمرکز بیرونی توجه در مقایسه با گروه تمرکز درونی پیشرفت بیشتری را نشان دادند. در میان ۳ گروه تمرکز بیرونی توجه، گروه توجه به علائم نزدیک پاها خطاهای بیشتری داشت و در گروهی که تمرکز به علائم بین دو پا و بیرون پاها، روی صفحه تعادل داشتند، اجرای بهتری را از دو گروه دیگر داشتند. این محققان بیان داشتند که تمرکز توجه به فواصل دورتر از بدن برای اجرا و یادگیری مهارت مفیدتر است (۲۳).
شفیع نیا و همکاران (۱۳۸۵) پژوهش خود را روی اثر تمرکز توجه درونی و بیرونی (در دو فاصله متفاوت) در یادگیری و حفظ تعادل پویا روی دستگاه استواری سنج انجام دادند. آزمودنی ها به سه گروه با کانون توجه درونی (توجه به پاها)، توجه بیرونی (توجه به علامت نزدیک پاها) و گروه سوم توجه بیرونی (توجه به چراغ دستگاه) تقسیم شدند. نتایج آزمون یادداری و پس آزمون اکتساب بین گروهی معنی دار بود. در هر گروه نتایج پس آزمون و یادداری معنی دار نبود ولی در مجموع مقایسه گروه ها، عملکرد گروه تمرکز توجه بیرونی (توجه به چراغ دستگاه) در اجرای پس آزمون (اکتساب) و آزمون یادداری از دو گروه دیگر بهتر بود. در مقایسه گروه تمرکز توجه به پاها (درونی) و گروه تمرکز توجه به علامت نزدیک پاها (گروه بیرونی توجه)، گروه تمرکز توجه بیرونی بهتر از گروه با تمرکز توجه درونی عمل کردند، این پژوهش نیز اثر تمرکز توجه به مسافت دورتر از بدن را تایید نمود (۱۷).
اما نتایج در تکالیف میدانی همچنان سوال بر انگیز است، برخی فواصل نزدیک تر به بدن را مفیدتر می دانند و برخی تمرکز توجه به فاصله دورتر را مفیدتر می دانند
در مطالعاتی که ولف، لاترباچ و تول (۱۹۹۹) در زمینه گلف انجام دادند، مزیت های تمرکز بیرونی در ۱۰ روز اول تمرین به وضوح دیده شد. در این مطالعه، مسافت بین دست (تمرکز درونی) و چوگان، خصوصا راس چوگان (تمرکز بیرونی) حتی بزرگ تر بود. تاثیرات به وجود آمده در وضعیت نزدیکی فضایی در بدن تا هنگامی که از بدن دورتر باشد کمتر قابل تشخیص هستند. بر اساس این مشاهدات، محققین فرض کردندکه فاصله بیشتر بین بدن و پیامد ایجاد شده به وسیله حرکت ممکن است برتری یادگیری به همراه تمرکز بیرونی را افزایش دهد (۴۵).
در تحقیق دیگری اثر تمرکز بیرونی در ضربه گلف بر چوب گلف و مسیر حرکت توپ مورد آزمایش قرار گرفت. ولف، مک نوین، فوچز، ریتر و تول (۲۰۰۰) افراد را در دو گروه با کانون تمرکز بیرونی بر چوب گلف و مسیر حرکت توپ مورد آزمون قرار دادند. نتایج تحقیق نشان داد که گروه تمرکز بیرونی بر چوب در مقایسه با گروه تمرکز بر مسیر توپ به اجرا بهتری دست یافتند. این نتیجه حاکی از آن است که تمرکز بر اثرات مرتبط با تکنیک برای یادگیری مهارت موثرتر است که این یافته ها با تحقیق ولف، لاترباچ و تول (۱۹۹۹)متفاوت است (۲۶).
جیمز بل و جیمز هاردی (۲۰۰۹) در مطالعه ای به بررسی تاثیر تمرکز توجه بر اجرا در مهارت گلف پرداختند. در این مطالعه آنها تمرکز توجه را از طریق ۲ روش مورد بررسی قرار دادند. روش اول: تاثیر ۳ نوع تمرکز توجه (دورنی، بیرونی نزدیک و بیرونی دور) را در محیط اجرای طبیعی با هم مقایسه کردند، و در روش دوم استفاده از تمرکز توجه تحت وضعیت اظطراب را ارزیابی کردند. ۳۳ نفر گلف باز مرد در یکی از ۳ گروه تمرکز توجه قرار گرفتند و ۵ بلوک ۱۰ کوششی ضربه به توپ گلف را که ۳ بلوک در وضعیت طبیعی و ۲ بلوک در وضعیت اظطراب را کامل کردند. نتایج حاکی از این است که تمرکز توجه دور نسبت به دو نوع تمرکز توجه دیگر (درونی، نزدیک) دقت بیشتر را در اجرا نشان داد (۵۰).
پورتر و همکاران (۲۰۱۲) مطالعه ای در مورد افزایش مسافت توجه بیرونی انجام دادند. هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر افزایش مسافت تمرکز توجه بیرونی در اجرا پرش طول ایستاده بود. فرضیه آنها این بود که آیا اثر مسافت تمرکز توجه بیرونی در مهارت هایی که نیاز به دستکاری ندارند مشاهده می شود. هر شرکت کننده ۲ کوشش پرش طول را در ۳ شرایط تمرکز توجه اجرا کردند. کوشش اول بدون دستورالعمل تمرکز توجه بود و از شرکت کنندگان خواسته شد که حداکثر پرش خود را به اجرا بگذارند. در کوشش دوم دستورالعمل، تمرکز توجه به نزدیک بدن بود. کوشش سوم که تمرکز توجه بیرونی دور بود شرکت کنندگان به هدف که دور از بدن بود توجه می کردند. نتایج نشان داد که مسافت پرش در شرایط تمرکز توجه بیرونی دور و تمرکز توجه بیرونی نزدیک به طور معنی داری از شرایط بدون دستورالعمل بیشتر بود و در بین ۲ شرایط تمرکز بیرونی، تمرکز توجه بیرونی دور نسبت به تمرکز توجه بیرونی نزدیک موجب افزایش مسافت پرش شد (۲۷).
عقدایی (۱۳۹۰) در تحقیق خود تاثیر دستورالعمل کانون توجه بیرونی در فاصله های مختلف، در مقایسه با کانون توجه درونی و خود توجه (بدون دستورالعمل) بر اکتساب و یادگیری سرویس بلند بدمینتون را مورد بررسی قرار داد. شرکت کنندگان پس از آموزش مهارت درپیش آزمون شرکت کردند و بر اساس نتایج به ۵ گروه همگن با دستورالعمل های مختلف تمرکز توجه تقسیم شدند. گروه “خود توجه” هیچ گونه دستورالعمل توجهی دریافت نکردند. گروه توجه درونی دستورالعمل توجه به حرکت دست را داشتند. سه گروه دیگر با دستورالعمل توجه بیرونی در فواصل مختلف، به ترتیب دستورالعمل تمرکز توجه به راکت، مسیر حرکت توپ و طناب را داشتند. نتایج تفاوت معنی داری را بین عملکرد گروه تمرکز توجه به راکت در مقایسه با گروه تمرکز توجه به طناب نشان داد. یافته های این تحقیق نشان داد که در ارائه دستورالعمل های توجهی، بهتر است تمرکز توجه به عواملی معطوف شود که در ارتباط مستقیم با حرکت است و توجه به عوامل بیرونی غیر مرتبط با تکلیف (مانند طناب در این تحقیق) می تواند نتایج ضعیف تری را به همراه داشته باشد. نتایج این تحقیق همراستا با مطالعات مبنی بر افزایش مسافت تمرکز توجه بیرونی سبب افزایش اجرا و یادگیری می شود نبود (۵۱).
همانطور که از بیشینه تحقیقات برداشت می شود محققین در مطالعات میدانی پیرامون اثر افزایش مسافت توجه بیرونی به نتایج متفاوتی دست یافته اند به همین دلیل نیاز به مطالعات بیشتر در زمینه اثر مسافت تمرکز توجه بیرونی بر اجرا می باشد (۲۹).
تحقیقات در بحث تفاوت های فردی در انتخاب کانون توجه(ترجیح افراد) به نتایج متفاوتی دست یافته اند. برخی الگوی ترجیح فرد را بر اجرای حرکتی موثر می دانند و برخی مطالعات دیگر ترجیح افراد را بر اجرا موثر نمی دانند. در زمینه ترجیح افراد در اتخاب کانون توجه مطالعات محدودی انجام شده است.
ولف، شیا، پارک (۲۰۰۱) مطالعه ای در مورد الگو ترجیح افراد و اثر بخشی توجه بیرونی در مقابل توجه درونی انجام دادند. در این مطالعه تفاوت های فردی در الگو ترجیحی و اثر بخشی انواع تمرکز توجه بر یادگیری تکلیف بالانس بررسی شد. نتایج نشان داد که اکثر شرکت کنندگان تمرکزبیرونی را انتخاب کردند. همچنین شرکت کنندگانی که ترجیح دادند تمرکز بیرونی را انتخاب کنند سودمندی بیشتری را در آزمون یادداری نسبت به شرکت کنندگانی که تمرکز درونی را ترجیح داده بودند نشان دادند. همچنین نتایج نشان داد افراد صرف نظر از نوع ترجیح انتخاب خود در شرایط تمرکز توجه بیرونی نسبت به درونی اجرا موثرتری داشتند (۱۲).
ویس، ریبر و اون (۲۰۰۸) به بررسی تمرکز توجه ترجیحی بر اجرای تکلیف حسی حرکتی پرداختند. در مطالعات گذشته، تمرکز توجه و تغییر یکی از تمرکزها در زمینه ای از مهارت های حرکتی پیچیده همراه با فاکتور ترجیح افراد به صورت سیستماتیک بررسی نشده بود. به شرکت کنندگان استراتژی هایی که ممکن است در اجرای تکلیف حسی حرکتی به کارببرند آموزش داده شد. به طور خاص، برای تمرکز داخلی، شرکت کنندگان بر روی حرکات بدن خود تمرکز می کردند در حالی که برای تمرکز بیرونی، به آنها تمرکز بر روی جنبه های محیطی آموزش داده شد. سپس از آنها در مورد اینکه کدام استراتژی را ترجیح می دهند سوال شد. در ادامه شرکت کنندگان یا با تمرکز ترجیحی خود ادامه دادند ویا برای انتقال به تمرکز غیر ترجیحی تحت آموزش قرار گرفتند. فرض آنها در این پژوهش این بود تمرکز بیرونی به طور معمول یک مزیت می باشد اما در تعامل با اولویت های فردی و با دستکاری در مقابل اجبار برتری آن مشخص نخواهد بود. نتایج نشان داد که تشویق افراد به اتخاذ استراتژی تمرکز درونی در تکالیف حسی حرکتی پیچیده زیان بار است. همچنین نتایج نشان داد که ترجیحات فردی بر اجرای افراد نقش دارد (۵۲).
ویس (۲۰۱۱) اثرات تغییر استراتژی تمرکز بر یادگیری مهارت های حرکتی پیچیده با بهره گرفتن از تکلیف پرتاب دارت را مورد بررسی قرار داد. دو استراتژی تمرکز توجه به شرکت کنندگان توضیح داده شد و سپس از آزمودنی ها خواسته شد به استراتژی ها در طول آزمون توجه کنند. بدون در نظر گرفتن ترجیح افراد، از آنها خواسته شد که تمرکز خود را تغییر دهند. پرتاب کننده های مبتدی یا از تمرکز دورنی غیر ترجیحی استفاده کردند، از آنها خواسته شد که به حرکت بدن تمرکز کنند، یا با تمرکز بیرونی غیر ترجیحی، که از آنها خواسته شده بود به اثرات حرکت تمرکز داشته باشند اجرا کردند. این روش دو گروه را از هم جدا کرد. شرکت کنندگان در گروه تغییر از تمرکز ترجیحی بیرونی به تمرکز درونی کمترین موفقیت را داشتند. علاوه براین به نظر می رسد که تغییر از الگو ترجیحی بیرونی به الگو غیر ترجیحی درونی، بیشتر موجب عملکرد ناموفق می شود. از نتیجه این تحقیق استنباط می شود که ترجیح افراد در انتخاب کانون توجه بر میزان عملکرد موثر می باشد (۵۳).