در این تحقیق متغیر دانش توسط سازه هایی مانند آشنایی با مفاهیم و تئوریهای کارآفرینی، برخورداری از دانش لازم برای تاسیس یک کسب و کار، سپری نمودن دوره های مربوط به کارآفرینی و استفاده از خدمات مشاوره ای برای تاسیس یک کسب و کار جدید سنجیده خواهد شد.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
تجربه
۳
در این تحقیق متغیر تجربه توسط سازه هایی مانند در اختیار داشتن تجربه کافی برای کارآفرین شدن پس از فارغ التحصیلی، برخورداری از تجربه کاری لازم برای تاسیس یک کسب و کار جدید و برقراری ارتباط با افراد کارآفرین و استفاده از تجربیات آنان سنجیده خواهد شد.
ویژگی های شخصیتی
۶
در این تحقیق متغیر ویژگی های شخصیتی توسط سازه هایی مانند ریسک پذیری، خلاق بودن، به سرعت یافتن راه حل مشکلات، مهارت در حل مسئله، برقراری ارتباط با سایرین و توانایی برانگیختن سایرین سنجیده خواهد شد.
خانواده
۳
در این تحقیق متغیر خانواده توسط سازه هایی مانند وجود سابقه کارآفرینی در خانواده، ارزش قائل شدن خانواده برای فعالیت های کارآفرینانه و تشویق از جانب خانواده برای تاسیس یک کسب و کار جدید سنجیده خواهد شد.
نگرش
۴
در این تحقیق متغیر نگرش توسط سازه هایی مانند جذابیت کارآفرین بودن، داشتن دید مثبت نسبت به فعالیتهای کارآفرینانه، سودمند دانستن رفتارهای نوآورانه و کارآفرینانه، آسان تلقی نمودن تاسیس یک کسب و کار جدید سنجیده خواهد شد.
هنجارهای اجتماعی
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۳
در این تحقیق متغیر هنجارهای اجتماعی توسط سازه هایی مانند حمایت دوستان از تاسیس یک کسب و کار جدید، مورد ستایش دیگران بودن به دلیل بروز رفتارهای نوآورانه و کارآفرینانه، مورد توجه بودن رفتارهای نوآورانه و کارآفرینانه از جانب سایرین سنجیده خواهد شد.
کنترل رفتاری ادراک شده
۳
در این تحقیق متغیر کنترل رفتاری ادراک شده توسط سازه هایی مانند تمرکز بیشتر روی فعالیت های کارآفرینانه در سال آینده، اقدام به تاسیس یک کسب و کار جدید در صورت دراختیار داشتن منابع کافی و تبدیل شدن به فردی کارآفرین در صورت اراده نمودن سنجیده خواهد شد.
قصد کارآفرینانه
۴
در این تحقیق متغیر قصد کارآفرینانه توسط سازه هایی مانند تاسیس یک کسب و کار جدید پس از پایان تحصیلات، تلاش در جهت راه اندازی کسب و کار فردی، دانستن تمام جزییات مربوط به مانند تاسیس یک کسب و کار جدید و در سر داشتن هدفی چون تبدیل شدن به فردی کارآفرین سنجیده خواهد شد.
۱-۹ قلمرو تحقیق
قلمرو تحقیق از عمده مواردی است که مشخص مینماید محقق از لحاظ موضوعی، مکانی، زمانی، تحقیق را به چه صورتی انجام داده است.
۱-۹-۱- قلمرو موضوعی
این تحقیق در قلمرو علم مدیریت و از شاخه بازرگانی بوده که به بررسی عوامل موثر بر قصد کارآفرینانه دانشجویان می پردازد.
۱-۹-۲- قلمرو مکانی
قلمرو مکانی تحقیق حاضر، شهرستان رشت می باشد که در آن، دانشجویان کارشناسی ارشد رشته مدیریت بازرگانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت مورد مطالعه قرار گرفتند.
۱-۹-۳- قلمرو زمانی
قلمرو زمانی این تحقیق سال ۱۳۹۲ می باشد. همچنین فرایند توزیع و جمع آوری پرسشنامه ها، طی مدت ۳۰ روز به اتمام رسید.
فصـل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق
۲-۱- مقدمه
عصر ما عصر شتاب و سرعت، دگرگونی و تغییر است. موج این تغییرات، زندگی همه ما را خواسته یا ناخواسته تحت تاثیر قرار میدهد. از این رو جامعه ایی در جهت سازگاری با تغییرات و رقابت جهانی پیشتاز خواهد بود که از نیروی انسانی ماهر و متخصص و خلاق برخوردار باشد (صمدی و اصفهانی، ۱۳۸۶). رشد سریع جمعیت و افزایش نرخ بیکاری به ویژه در میان دانش آموختگان از جمله چالشهایی است که جامعه ما درگیر آن است. در شرایط کنونی یکی از عواملی که سبب دگرگونی چهره اقتصادی، اجتماعی و صنعتی یک کشور میشود، فعالیتهای کارآفرینانه، برخورداری از روحیه کارآفرینانه و در نهایت کارآفرینی انسان است (۲۰۰۳، Antoncic and Hisrich). در عصر حاضر که با افزایش جمعیت، جوامع و سازمان ها به سرعت در حال گسترش و سرعت هستند و در پی آن، پیچیدگی آن ها نیز رو به فزونی است، کارآفرینی در یک تعامل چند سویه یعنی هم در مفهوم ایجاد اشتغال، هم در مفهوم ایجاد تحول از راه نوآوری ها و بهبود فرایندها و هم به عنوان عامل کلیدی در رشد و توسعه اقتصادی، به شدت مورد نیاز است. حتی میتوان بحث کارآفرینی در عصر مدرن امروزی یکی از اصلی ترین راهبردهای بنیادی هر کشور محسوب میشود (ناهید، ۱۳۸۸). سه دلیل مهم برای توجه به مقوله کارآفرینی، تولید ثروت، تولید تکنولوژی و اشتغال مولد است (کاراد، ۱۳۸۶).
عکس مرتبط با اقتصاد
۲-۲- کارآفرینی
کارآفرینی، خلق کسب و کار، هدایت منابع، تبدیل فرصتها به دستاوردها و ارائه محصولات جدید است که سبب خوداشتغالی، دیگر اشتغالی و یا ایجاد ارزش افزوده میشود. کارآفرین کسی است که با بهرهگیری از منابع موجود، بهکارگیری خلاقیت، شناخت فرصتها و پذیرش ریسکها به ایجاد یک کسب و کار میپردازد (سالازار، ۱۳۷۶). کارآفرینی ریشهای به درازای تاریخ دارد. کارآفرینی مفهومی عینی و عملی است که همزمان با آغاز زندگی انسان بر روی زمین و تلاش برای کسب درآمد و تامین مایحتاج زندگی پا به عرصه وجود گذاشته است. با این وجود، توجه آکادمیک به مفاهیم این دانش سابقه چندانی ندارد (سعیدی و مهتدی، ۱۳۷۸). کانتیلون به عنوان بنیانگذار واژه کارآفرینی، خود اشتغالی را کارآفرینی میداند. از دیدگاه وی، کارآفرین سازماندهنده بنگاه اقتصادی است و در عملکرد تولید و توزیع آن نقش محوری دارد (احمد پور، ۱۳۸۴). در سال ۱۸۴۸ واژه کارآفرینی (Entreprenerurship) توسط جان استوارت میل در زبان انگلیسی ترجمه شد. وی عمل کارآفرین (Entreprener) را شامل هدایت، نظارت، کنترل و مخاطرهپذیری میدانست و عامل متمایزکننده مدیر و کارآفرین را مخاطرهپذیری معرفی کرد. بنابر تعریف واژهنامه دانشگاهی وبستر، کارآفرین کسی است که متهد میشود مخاطرههای یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل کند . ژوزف شومپیتر، استاد دانشگاه هاروارد معتقد بود که کارآفرین نیروی محرکه اصلی در توسعه اقتصادی است و نقش وی عبارت است از نوآوری یا ایجاد ترکیبهای تازه از مواد. از دیدگاه شومپیتر نوآوری ملاک کارآفرینی است (سالازار، ۱۳۷۶). برخی نیز از ریسکپذیری یا مخاطرهپذیری همچون عامل کلیدی برای تعریف کارآفرینان استفاده میکنند. اقتصاددانان نیز بر این عقیدهاند که کارآفرینی فقط یک فعالیت اقتصادی نیست، بلکه یک پدیده فرا اقتصادی است و در اصل دارای ماهیت اقتصادی نمیباشد (قمبرعلی و زرافشانی، ۱۳۸۷). بعضی هم کارآفرینی را به معنای آگاهی از فرصتهای سودآور کشف نشده دانستهاند (Kirzner, 1979).
۲-۳- ویژگی های کارآفرینان
دئو (۲۰۰۵) کارآفرین را از دو دیدگاه متفاوت تعریف می نماید: از دید یک اقتصاددان و از دید یک روانشناس.
از دید یک اقتصاددان، یک کارآفرین کسی است که منابع و نیروی انسانی و مواد و سایر دارایی ها را ترکیب می نماید، به گونه ای که ارزش آنها افزایش یابد و کسی که تغییر ایجاد می کند، نوآوری می نماید و تقاضای جدید ایجاد می نماید. از دید روانشناس، یک کارآفرین کسی است که به طور خاص به واسطه برخی نیروها مثل نیاز به کسب و به دست آوردن، آزمودن، عمل نمودن و شاید فرار از قدرت دیگران هدایت می شود. در حالیکه کارآفرینان وجوه اشتراک زیادی دارند، از بسیاری جهات نیز متفاوت می باشند. یک مجموعه معین از ویژگیها و رفتارها وجود ندارد که هر کارآفرینی آن را دارا باشد. آن چیزی که در شرایط مختلف لازم می باشد، به ترکیبی از بازیگران کلیدی و نحوه ایجاد و حذف فرصتها و کمبودها و نقاط قوت موسسان وابسته است. با این وجود، مطالعاتی نیز نشان دهنده وجود یک مجموعه مشترک از ویژگیها در کارآفرینان می باشد. برخی از این ویژگیهای کلیدی که در یک کارافرین موفق موجود باید باشد عبارتند از نوآوری، ابتکار، محرک های روانی موفقیت، تمایل به ریسک پذیری حساب شده، انعطاف پذیری و رقابت جویی (Johnston et al, 2009). شخصیت از ملزومات کارآفرینی است توسعه کار آفرینی نیازمند تربیت افراد کارآفرین میباشد. در سرتاسر دنیا مراکز مختلفی برای آموزش و کارآفرینی وجود دارد. اگرچه برخی از افراد روحیه کارآفرینی بیشتر را وابسته به تحولات زندگی افراد در طول سالیان مختلف میدانند ولی این تناقضی با آموزش کارآفرینی ندارد. در آموزش کارآفرینی بایستی افرادی که بصورت بالقوه از روحیه کارآفرینی برخوردارند انتخاب شده و سپس شخصیتشان به فعلّیت برسد. نقش دولت در توسعه کارآفرینی، علاوه بر ایجاد بسترهای سختافزاری، نرمافزاری و حمایتی از کارآفرینی، شناسایی، آموزش و هدایت فعالیتهای کارآفرینانه است.(Ward, 2004) روایگما و ونتر (۲۰۰۴) نتیجه گرفتند که ویژگیهایی مانند تعهد، اعتماد به نفس، سرسختی، نیاز به کسب، فرصت سازی، ابتکار، مسئولیت پذیری، توانایی حل مشکل، توانایی ساخت تیم در کارآفرینان مشترک است. هوروث و همکاران (۲۰۰۵) براساس مطالعاتی که برروی افراد کارآفرین موفق انجام داده اند به این نتیجه رسیده اند که نتیجه گیری کلی در مورد ویژگیهای این افراد سخت می باشد. ما و تان (۲۰۰۶) بیان می نمایند که تلاش برای تعیین ویژگیهای شخصیتی و روانشناختی یک کارآفرین محکوم به شکست است، زیرا برای هر تعریف سنتی ازتیپ کارآفرینانه، مثالهای نقض متعدددی که آن تئوری را تکذیب می نماید وجود دارد. آنها چنین بحث می نمایند: زمانی که عوامل محیطی نمی توانند مستقل از عوامل روانشناختی بررسی شوند، دیدگاه کلی از کارآفرینی ناکافی است. کارآفرینان نه تنها به وسیله ویژگیهای شخصیتی قابل شناسایی هستند، بلکه به اندازه آنچه که آنها هستند، آنچه که یک کارآفرین انجام می دهد نیز مهم است. بنابراین ضروری است که کارآفرین را به صورت یک شکل رفتاری در نظر بگیریم و نه تنها به صورت مجموعه ای از ویژگیهای مشترک. برخلاف صاحبان و مدیران سنتی کسب و کارها که به واسطه منابع تحت اختیارشان شناخته می شوند، کارآفرینان دارای جهت گیری استراتژیک بوده و به دنبال فرصتها هستند. پیتر دراکر بیان می کندکه کارآفرینی یک شکل رفتاری است که به وسیله تمرین نوآوری سیستماتیک، که عبارتست از تحلیل سیستماتیک فرصتها و جستجو برای تغییراتی که عامل نوآوری می شوند آموخته می شود. این نشان می دهد که کارآفرینان کسانی هستند که این رفتار را بروز می دهند و به صورت سیستماتیک فرصتهای ناشی از تحولات را جذب و تحلیل می نمایند و سپس دانش تجربی خود را بر اساس آن می سازند (Mcquaid, 2002).
۲-۴- روحیه کار آفرینی
از مباحث مهم در کارآفرینی، ایجاد و پرورش روحیه کارآفرینی در اعضا توسط سازمانها است. بعبارت دیگر، سازمانها میتوانند با برنامههای آموزشی انگیزه پیشرفت، مخاطره پذیری، استقلال، خلاقیت و سایر اجزای کارآفرینی را در فرد پرورش دهند و به سمت سازمان کارآفرین حرکت کنند. درباره علل کارآفرینی میتوان به سه رویکرد متفاوت در این زمینه اشاره کرد: ۱) رویکرد شخصیتی ۲) رویکرد دموگرافیک ۳) رویکرد نگرشی. اما توجه اصلی بیشتر مطالعات به رویکرد نگرشی میباشد که اجزای نگرش کارآفرینانه در این پژوهش عبارتند از:
انگیزه پیشرفت: عبارت است ازتمایل از انجام کار در استانداردهای عالی برای موفقیت در موقعیتهای رقابتی
خلاقیت: توانایی خلق ایدهای جدید
ریسک پذیری: عبارت است از پذیرش مخاطرههای معتدل که میتوانند با تلاشهای شخصی مهار شوند
استقلال طلبی
کنترل درونی: یعنی اینکه شکستها و پیروزیهای خود را به خودش ربط دهد، نه به عوامل بیرون از خودش.
پژوهشهایی در این زمینه انجام پذیرفته است که از جمله: زامپتاکس و همکاران (۲۰۰۹)، در پژوهشی با عنوان سیر کارآفرینی در سازمانها دریافتند که کارمندانی که سطح بالایی از حمایت سازمانی را دریافت میکنند به سازمانشان متعهد تر هستند و عملکرد بهتری ارائه میدهند. راشید (۲۰۰۰)، در پژوهشی با عنوان نقش آموزش برافزایش نگرشها و خصوصیات کارآفرینانه دریافت که افرادی که تحت تاثیر آموزشهای خاص کارآفرینی قرار گرفته به نحو قبل ملاحظه، نمرات بالاتری در انگیزه پیشرفت، مرکز کنترل درونی، عزت نفس و خلاقیت را به خود اختصاص داده اند. بدری (۱۳۸۴) نیز ضمن بررسی قابلیتهای کارآفرینی در دانشجویان دانشگاه اصفهان خلاقیت، انگیزه پیشرفت، اعتماد به نفس و منبع کنترل درونی را از ویژگیهای اصلی کارآفرینان معرفی میکند. صمدی و شیرزادی اصفهانی (۱۳۷۶) به بررسی رابطه جو سازمانی مدرسه با روحیه کارآفرینی دانش آموزان در مدارس اصفهان پرداختهاند و نتیجه گرفتند که بین جو سازمانی و روحیه کارآفرینی رابطه مثبت و معنی داری و جود دارد. خدمتی (۱۳۷۹) به بررسی، زمینههای بروز و پرورش کارآفرینی در دبیرستانهای پسرانه دولتی کارو دانش شهرستان کرج از نظر مدیران، معلمان و دانش آموزان پرداختند. کدیور (۱۳۷۸) ضمن بررسی جو سازمانی مدارس راهنمایی شهر تهران، اذعان داشت که جو مدرسه به عنوان بستری برای رشد شخصیت دانش آموز و روحیه کارکنان دارای اهمیت است. موسوی (۱۳۸۳)، به بررسی رابطه جو سازمانی با فرسودگی شغلی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی مازندران پرداخت. نتیجه نشان داد که بین جو سازمانی و فرسودگی شغلی کارکنان رابطه و جود دارد. هر چه جو مطلوب تر درک شود، سطح فرسودگی شغلی کاهش مییابد.
۲-۵- سه موج در کارآفرینی
تا دهه ۱۹۸۰ سه موج وسیع، کارآفرینی را به جلو هدایت کرده است:
موج اول. انفجار عمومی مطالعه و تحقیق در قالب انتشار کتابهای زندگی کارآفرینان و تاریخچه شرکتهای آنها، چگونگی ایجاد کسب و کار شخصی و شیو های سریع خلق ثروت که از اواسط دهه ۱۹۵۰ شروع شد.
موج دوم. این موج شامل ارائه رشته های آموزش کارآفرینی در حوزه های مهندسی و بازرگانی است که از دهه ۱۹۶۰ به پا شد.
موج سوم. این موج شامل افزایش علاقه مندی دولتها به تحقیقات بیشتر در زمینه کارافرینی و بنگاه های کوچک، نشر آموزشها به شاخه های دیگر علوم اقتصادی، روانشناسی و مدیریتی، تشویق رشد شرکت های کوچک و انجام تقیقات در خصوص نوآوریهای صنعتی است که از اوائل دهه ۱۹۸۰ آغاز شد (حسینی، ۱۳۸۶).
لذا کارآفرین کسی است که متعهد می شود مخاطره های یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل کند.
۲-۶- کارآفرینی و ابعاد فرهنگ
فرهنگ یک جامعه نیروی عمدهای است که افکار، ارزش ها، اعتقادات و فعالیتهای مردم را تعیین و تعریف میکند. مرور ادبیات کارآفرینی نشان میدهد که نرخ فعالیت کارآفرینی در کشورهای مختلف به دلایل محیطیو فرهنگی متفاوت میباشد. فرهنگ هایی که برای فعالیتهای کار آفرینی نظیر ریسک پذیری و تفکر خلاق و مستقل ارزش قایل هستند، احتمال بروز و گسترش نوآوری و ایجاد کسب و کار جدید را افزیش می دهند، در حالیکه فرهنگ هایی که علایق گروهی را تقویت می کنند برای بروز نرخهای بالای نو آوری و کار آفرینی مستعد نیستند (۱۹۹۲ ،Herbig). لی و پیترسون (۲۰۰۰) بیان می کنند که حتی در یک محیط حمایتی هم، فرهنگی که فعالیتهای کارآفرینی را حمایت و تشویق نماید ضروری میباشد. بنابراین داشتن یک درک کلی از ارزشهای فرهنگی برای افزایش دانش درباره عواملی که به رفتار کارآفرینی کمک میکند، حیاتی میباشد. به علت اینکه فرهنگ به طور ذاتی یک پدیده پیچیده است، محققان معمولا آن را با بهره گرفتن از یک مجموعه ابعاد توصیف میکنند (۶۰۲، ۲۰۰۹ ، Liñán & Chen). در یک مطالعه گسترده شامل ۷۲ کشور، هافستد (۱۹۸۰) چهار بعد ارزش- محور فرهنگ را که برای توصیف و بیان رفتار در گروههای اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرند، تعیین و تعریف کرد. این ابعاد عبارتند از: فاصله قدرت، فردگرایی، مردانگی، ابهام گریزی. سپس هافستد و باند (۱۹۸۸) یک بعد پنجم هم تحت عنوان بعد بلند مدت در مقابل کوتاه مدت به این مجموعه اضافه کردند. ابعاد فرهنگی هافستد به عنوان یک مرجع در بیشتر تحقیقات انجام شده در زمینه ارتباط فرهنگ و کارآفرینی مورد استفاده قرار گرفته است (۶۶ ،۲۰۰۶ ،Baughn et al). بر اساس یافتههای تحقیقاتی، به طور کلیرفتار کارآفرینی در فرهنگ هایی با سطوح بالای فرد گرایی و مردسالاری و سطوح پایین فاصله قدرت و ابهام گریزی تسهیل می شود. ولیکن یافتهها در این زمینه هماهنگ نیستند و بعضی مطالعات، نتایج متفاوت به دست آورده اند. مثلا آکس و همکاران، هافستد و همکاران گزارش کردند که سطوح بالاتر ابهام گریزی و سطوح پایین تر فردگرایی با سطوح بالاتر خوداشتغالی مرتبط هستند. اما موریس، آویلا و آلن (۱۹۹۳) بیان کرد که یک رابطه منحنی شکل بین فردگرایی، جمع گرایی و کارآفرینی وجود دارد. آنها خاطرنشان کردند که هم فردگرایی بالا و هم جمع گرایی بالا میتوانند برای نوآوری به طور غیرمعمول عمل کنند. بعضی مطالعات هم نشان می دهند که فرهنگهای با سطوح بالاتر فردگرایی و فاصله قدرت سطوح بالاتری از نوآوری دارند (۲۷۳ ،۲۰۰۴ ،Franke and Lüthje). مطالعات ذکر شده نشان داد که فردگرایی، جمع گرایی و فاصله قدرت بر کارآفرینی تاثیر می گذارند، ولیکن عمدتا مشخص نیست که این ابعاد فرهنگی چگونه و در چه جهتی رفتارهای کارآفرینانه را تحت تاثیر قرار می دهند. بونکن و همکاران (۲۰۱۰) معتقدند که مسیر تاثیر این ابعاد فرهنگی بر روی قصد کار آفرینانه برای ایجاد یک کسب و کار جدید هنوز نامشخص میباشد و نیاز مبرم به انجام تحقیق در این زمینه احساس می شود (۲۷۲ ،۲۰۱۱ ،Díaz-García. and Jiménez-Moreno).