اما به جاسوسی آنچنان مفهوم وسیع داده شده که هر عملی را از طرف خارجی می توان به طریقی با آن منطبق کرد: از عمل عکسبرداری یک دیپلمات یا حتی یک تبعه خارجی عادی از محل ها و از مکاتباتی که ممنوع هم نشده تا سوال درباره وقایع منتشر نشده و یا رونوشت برداری از هر نوشته رسمی و امثال آن. حتی معنی لغوی «جاسوسی» می تواند مولد بسیاری گمانهای سوء شود.
جاسوسی عرفا به این معناست که کسی به طور محرمانه و مخفی مراقب رفتار وگفتار دیگران شود و به همین معنی که عمل تجسس مذموم است و در قرآن کریم منع شده است.
در عمل تحقیق و اطلاع گرفتن ازناحیه افراد خارجی و دیپلمات که صرفا به خاطر کنجکاوی بدون نیت بهره برداری باشد به همین معنا تلقی می شود. اما کسب اطلاع از کدام امرجاسوسی است و محرمانه عمل کردن به چه کیفیت است و برای کدام مقصود باید ممنوع باشد؟ پاسخ به این سوالها است که بطور صریح و روشن داده نشده و به این جهت دست دولتها برای وارد کردن اتهام جاسوسی به دیپلماتی که ممکن است فقط برای کسب دانش تفحص می کرده و یا حتی وظیفه خود را انجام می داده باز بوده است[۱۱۲]. و در عین حال بسیارند دیپلماتهایی که واقعا جاسوسی هم کرده یا می کنند. [۱۱۳]
سفیران وظایف متعدد دارند. حفظ و گسترش روابط دوستی این دو دولت فرستنده و پذیرنده و بین دو ملت آنها، هدف اساسی ماموریت آنهاست و نتایج آن بسط روابط فرهنگی و اقتصادی و تفاهم درمسائل بین المللی مورد علاقه و تسهیل همکاری بین مقامات دولت خود و مقامات دولت پذیرنده برای ایجاد هرگونه توافق، تفاهم، قرارداد و همکاری در همه شئون دولتی و ملی است و برای وصول به این هدفها دولت فرستنده نیاز به اطلاعات هرچه بیشتر درباره مسائل مختلف فوق نسبت به دولت پذیرنده دارد و دولت پذیرنده هم به سهم خود به اطلاعات زیادی از مسائل مشابه دولت فرستنده احتیاج دارد که به وسیله سفیر خود کسب می کند. بطور کلی بدست آوردن اطلاعات بین دوکشور محل ماموریت وظایف سفیران و دیپلماتها است و همه کشورها بطور متقابل عمل می کنند. این اطلاعات هم همیشه به وسیله رسانه های گروهی بدست نمی آید و به ناچار باید از طرق خصوصی و در رابطه و آشنایی با مقامات مطلع طرف دیگر و اشخاص مختلف بدست آورد. اگر سفیری به این وظایف عمل نکند یا اهمال نماید، کمکی به بسط تفاهم بین دو دولت نخواهد کرد.
عکس مرتبط با اقتصاد
کسب اطلاعات توسط سفیر آنچنان مهم است که در اختلافات بین دو کشور که ممکن است به قطع روابط دیپلماتیک دو طرف بیانجامد، هر طرف برای احتراز از قطع روابط و بستن طریق کسب اطلاعات، سعی می کند سفارت خود را مفتوح و فعال نگاه دارد و امکانات مهم بدست آوردن اطلاعات را از دست ندهد. در مورد مشابهی مانند تجاوز عراق به کویت در مراد ۱۳۶۹ و تصرف آن از جانب عراق که منجر به محکومیت بین المللی عراق و رویارویی آن با ایالات متحده شد، سخنگوی کاخ سفید صریحا تایید کرد که آن کشور قصد ندارد روابط خود را با عراق کاملا قطع کند «زیرا احساس می کند که در این مرحله سفارت امریکا در بغداد به عنوان یک منبع اطلاعاتی مثمرثمر است[۱۱۴].»
این وظیفه سفیر و دیپلمات را هیچ دولتی انکار نمی کند، اما مسئله مهم این است که کسب کدام نوع اطلاعات جاسوسی است؟ در این مسئله که برای همه کشورها اعم از دموکراسی و دیکتاتوری و با هرنوع ایدئولوژی مهم است، برداشتهای متفاوتی وجود دارد. اکثر کشورهای غربی اسناد و مدارک اطلاعاتی خود را به چند درجه از اهمیت تقسیم می کنند و بر حسب مورد محترمانه یا مخفی ماندن آنها را در درجات مختلف طبقه بندی می نمایند و به دست آوردن بعضی از انواع آن را جاسوسی تلقی می کنند. کشورهای دیگر هر نوع اطلاعاتی را که بیگانگان اعم از دیپلمات یا عادی تحصیل کنند جاسوسی می شمارند، اما درهمان حال از ماموران خود درکشور دیگر می خواهند همان کنند و همانگونه اطلاعات یا مهمتر را به هر طریقی ممکن بدست آورند و وسیله تحصیل این اطلاعات بستگی به ذوق، سلیقه، هوشمندی و زیرکی شخص دارد و حتی شخص تحقیق کننده ممکن است نداند عملی که می کند جاسوسی تلقی خواهد شد یا نه. آنچه که می تواند یک دستورالعمل کلی باشد، این است که سفیر باید با بهره گرفتن از امکانات مالی و ارتباطی که در اختیار دارد با اشخاصی از مقامات وشخصیتهای دولت طرف وحتی با عادی ترین افراد روابط دوستانه برقرار کند و با خصوصیات جغرافیایی، اقتصادی و فرهنگ ملی و مذهبی افراد مختلف مردم محل ماموریت خود آشنایی نزدیک پیدا کند و از آن وسایل برای بدست آوردن دانش هرچه بیشتر و دقیقتر درباره کشور محل خدمت خود استفاده کند، اما… دیپلمات هرگز نباید طوری رفتار کند که در معرض ظن جاسوسی قرار گیرد. در صورت اتهام سفیر یا هر دیپلمات به جاسوسی اگر منجر به دستور اخراج او از کشور پذیرنده شود، دولت متبوع او جز اعتراض که غالبا بی اثر است کاری برایش نخواهد کرد.
در باب این واقعیت شواهد بسیار به خصوص بین کشورهای غربی و کشورهای کمونیست وجود دارد که منجر به اخراج فردی و جمعی دیپلماتهای طرفین از خاک خود شده است. به این جهات و درمقابل وظیفه دیپلمات وامکانات او، دولتها هرکدام سازمان های تخصصی قوی تر برای کشف جاسوسی بیگانگان دارند و موارد کشف و اخراج دیپلماتهایی که متهم شده اند بسیار است[۱۱۵].
کشور پذیرنده حتی در موقع اعلام جنگ نیز باید کلیه وسایل لازم را در اختیار ماموران دیپلماتیک کشوری که از تاریخ اعلام جنگ دشمن شمرده می شود، بگذارد تا با خانواده و اموال خود آزادانه خارج شوند. قطع روابط دیپلماتیک به هر علت که باشد دولت پذیرنده را از تکلیف حفظ و حمایت محل سفارت و اموال و اسناد واقع در آن بری نمی کند. معمولا کشورهاییکه به سبب قطع کلی روابط دیپلماتیک سفارت خود را در کشوری می بندند از دولت ثالثی تقاضا می کنند که منافع آنها را اعم از محل سفارت و اموال دولتی و یا منافع اتباع آنها را که در آن کشور مقیم هستند حفظ کنند، و یا دولت ثالثی خود پیشنهاد حفظ و حمایت منافع دولت و اتباع کشوری را که مواجه با قطع روابط کلی شده می کند. ولی در هر صورت موافقت قبلی دولت پذیرنده لازم است زیرا احتمال دارد که روابط کشور پذیرنده با آن دولت ثالث نیز رضایت بخش نباشد یا به جهاتی مایل نباشد (ماده ۴۴ و ۴۷ عهدنامه وین ۱۹۶۱).هرگاه دولت پذیرنده قبول کند یکی از ماموران دیپلماتیک یا اداری سفارت کشور فرستنده برای حفظ و حمایت منافع و اموال سفارت باقی بماند طبعا مورد مزبور از کلیه مصونیتها و مزایا برخوردار می شود.
بند اول: قطع روابط دیپلماتیک
روابط دیپلماتیک در موارد زیر کلا قطع می شود.
الف- وجود حالت جنگ بین دوکشور با اعلام رسمی
چون روابط دیپلماتیک روابط دوستانه است وقتی کشوری به کشور دیگر اعلان جنگ بدهد طبعا روابط دوستانه باقی نمی ماند و درنتیجه اولین اقدام قطع روابط و بستن سفارتخانه های هر طرف در کشور دیگر و احضارکلیه ماموران دیپلماتیک است. دراین مواقع اگر هم کشور فرستنده خود پیشقدم دربستن سفارت و احضارماموران خودنشود کشور پذیرنده به ماموران دیپلماتیک آن کشور اعلام می کند که کشور او را در مهلتی که معین شده ترک کنند. [۱۱۶]
این وضع درحقیقت نتیجه لغو عملی عهدنامه ها بر اثرجنگ است وهرچند درحقوق جدید بین الملل بعضی عهدنامه های بین دوکشور به علت جنگ لغونمی شوند ولی حداقل متوقف می شوند.توافق در برقراری روابط دیپلماتیک ازجمله توافق هایی است که مشروط به روابط دوستانه است و ادامه آن با وجود جنگ خلاف منطق خواهد بود.
ب- قطع روابط دیپلماتیک بین دو کشور به علت بروز حادثه یا اختلاف سیاسی شدید. قطع روابط ممکن است بصورت یک جانبه باشد یا بطور متقابل.
گاه بین دو کشور اتفاقی روی می دهد که یک طرف رابطه غیرقابل تحمل می شود و آنرا نتیجه اهمال یا قصور یا عمد طرف دیگر می داند و به این جهت روابط دیپلماتیک خود را با آن کشور قطع می کند. دراینگونه موارد قطع روابط دیپلماتیک ابتدا یک طرفی است . ولی طرف دیگر نیز ممکن است به همان جهات، مقارن همان زمان، قطع رابطه کند اما قطع کلی روابط دیپلماتیک به مناسبت اینگونه اختلافات وقایع الزاما دو جانبه نیست. غالبا اختلافات سیاسی بین کشورها، اگر در روابط دیپلماتیک بین آنها اثر بگذارد، به احضار سفیر و نگاهداشتن سفارت یا کاردار یا به احضار سفیر و کارمندان اعضاء دیگر سفارت و ابقاء یکی از اعضای برای اداره امور اتباع منجر می شود و استثنائا در صورت شدت اختلاف است که به قطع کلی روابط می کشد. [۱۱۷]
در سوابق بین دولتین مسئله ای که بیشتر از همه موجب قطع روابط دیپلماتیک در درجات مختلف شده، تخلف از مقررات عهدنامه وین است. این گونه تخلف اگر از ناحیه ماموران دولتی و به تشخیص خود آنها باشد. غالبا با عذرخواهی وزارت امور خارجه وتنبیه مامور خاطی تمام می شود. ولی اگر تخلف به دستور دولت پذیرنده یا فرستنده باشد ودولت خاطی اصرار در تایید عمل خود بنماید، موجب کدورت یک طرف و به کم کردن روابط با احضار یا اخراج سفیر یا تنزل درجه نمایندگی می شود، بانصب یک نفر مامور به ریاست نمایندگی دردرجه پایینتر (مثلاکاردار به جای سفیر).هرگاه رفتار یک دولت نسبت به دولت دیگر کاملا توهین آمیز باشد و آن دولت تخلف خود راقبول نداشته باشد یا اصرار در تایید آن کند به قطع روابط دیپلماتیک به درجات مناسب باکدروت طرفین می کشد. این موارد نظایر بسیار دارند. در قدیم که نمایندگان دیپلماتیک ماموران شخصی رئیس کشور فرستنده محسوب می شدند درجه تخلف یکطرف و عکس العمل طرف دیگر متناسب با حساسیت شخص رئیس کشور این طرف و آن طرف و به نسبت اهمیت شخصیتی بود که رئیس کشور هر طرف برای خود قائل بود و به این جهت مشخص بودن حیثیت و اعتبار شخصی طرفین بود که تعیین کننده عمل یا عکس العمل می شد، نه اعتبار ملت و مملکت، اگرچه غالبا به نام آن بود. این حالت را می توان در روابط بین کشورهای سلطنتی قدیم و بین کشورهایی که دیکتاتوری فردی بر آن ها حاکم است دید. اما تحولات سیاسی و بین المللی، ضرورت توسعه روابط بین المللی، اهمیت افکار عمومی در روابط جهانی و به خصوص تعادل در احساسات ملی موجب کاهش تعصب و خودخواهی گردید و روابط کلی دیپلماتیک کمتر دستخوش عکس العملهای شتابزده است و حداکثر در این گونه موارد سفیر یا معدودی دیگر از دیپلماتها را فرا می خوانند ولی سفارت تعطیل و مسدود نمی شود، یعنی روابط دیپلماتیک قطع نمی گردد[۱۱۸]. در زمان حاضر در ایران دو مورد موجب قطع روابط کلی دو جانبه با یک دولت و دیگری یک جانبه با دولت دیگری شده؛ با دولت امریکا به طور دوجانبه پس از اشغال سفارت امریکا در تهران و گروگان گیری دیپلماتهای امریکایی (۱۳۵۸) و با انگلستان در رابطه با قضیه سلمان رشدی[۱۱۹]. در اوایل حکومت جمهوری اسلامی ایران نیز انگلستان و کانادا سفارت خود را در تهران به طور یکطرفه تعطیل کردند. خواه قطع روابط دیپلماتیک به سبب جنگ باشد و خواه به سبب اختلاف دیگر، مصونیت و مزایای ماموران دیپلماتیک یکباره قطع نمی شود، بلکه دولت پذیرنده تمام تعهدات وتکالیف عهدنامه وین را از حیث رعایت مصونیتها و مزایا نسبت به مامورن دیپلماتیک کشور فرستنده تا زمانی که در آن کشور هستند دارد. ولی این زمان البته نامحدود نیست و تا وقتی است که برای خروج دیپلماتهای مزبور از خاک کشور پذیرنده مقرر شده یا ممکن باشد. کلیه این قواعد برای خانواده دیپلماتها اعم از اینکه همراه با خود مامور دیپلماتیک باشند یا نباشند جاری است. (ماده۴۵)
ج- اقدام جمعی کشورها[۱۲۰]
اصول قطع روابط دیپلماتیک یک اقدام فردی کشورهاست اما ممکن است به صورت یک اقدام جمعی نیز از سوی تعدادی از کشورها اعمال گردد. این گونه اقدامات معمولا یک اقدام تنبیهی است.
د- اقدام سازمان ملل متحد[۱۲۱]
شورای امنیت می تواند از اعضای سازمان ملل متحد بخواهد که برای اجرای تصمیمات خود اقدامات مختلفی علیه کشور متخلف انجام دهند از جمله بخواهد تا روابط دیپلماتیک خود را با کشورهای مختلف قطع نماید.
فصل سوم: