درآیه۳۵سوره نورهم کاربردهای متعددی ازواژه« نور»دیده می شود:این آیه ازانعطاف پذیری « نور» استفاده می کندتاصحنه ای خاص راتوصیف کند.نوردرچهارفرازازآیه آمده است.۱ خدانورآسمان هاوزمین است:الله نورالسموات والارض درالمیزان به دومعنای نوراشاره شده است:یکی معنای عام نورودیگر،معنای خاص آن.المیزان دربیان معنای عام نوربه تفسیری هستی شناختی ازآن می پردازد.خداوندنوری است که آسمان هاوزمین بانوراوروشن می شوند؛پس باآن نوردروجود،پس ازآن که ظاهرنبودند،ظاهرمی شوند….پس خداوندبااشراق نورش،آسمان وزمین راظاهرمی سازد،همان طوری که بانورحسی اجسام مادی ظاهرمی شوند،بااین تفاوت که ظهوراشیاءبانورالهی عین وجودشان است وظهوراجسام بانورحسی غیرازاصل وجودشان است.نوربه معنای خاص همان است که مؤمنان باآن هدایت می شوندوبااعمال صالح خودبه سوی آن راه می یابند.این نورهمان معرفتی است دل های آنان راروشن می سازدتابه سعادت ابدی شان راه پیداکنند.«السید،محمدحسین الطباطبایی؛المیزان فی تفسیرالقرآن؛ج۱۵؛۴۲۲
۲٫درفرازدوم،نوربه خدااضافه شده است «مثل نوره »؛بنابراین ،خداعلاوه براینکه نوراست،خودش هم نوردارد.دراین تعبیرخدامنبع نورمی شودکه نورافشانی می کندهمان طوری که خورشیدمنبع نوراست وبه پیرامونش نورافشانی می کند،خداهم منبع نورمی شود.این تعبیرباتعبیرقبلی فرق دارد.درتعبیرقبلی،خداخودنوربودودراین تعبیربه منبعی تبدیل می شودکه نوردارد.
۳٫مفهوم سازی نوربرروی نور(نورعلی نور)دراین فرازنوربه سطحی برروی سطحی دیگرتبدیل می شود.مرادآیه نشان دادن تضاعف وچندبرابربودن نوراست.
۴٫درفرازی دیگراین نکته بیان شده است که خداهرکس رابخواهدبه نورش هدایت می کند:(یهدی الله لنوره من یشاء)دراین مفهوم سازی«نور»به عنوان هدف تعبیرشده است.درابتداچنین به نظرمی آیدکه نوربرای پیمودن مسیرلازم است،ولی دراین فراز،نوربه عنوان هدف مسیرتعبیرشده؛نه چیزی که برای پیمودن مسیرلازم است.دراین مفهوم سازی همه چیزوهمه جاغیرنورخداظلمت می شودکه آدمیانی که درآن به سرمی برند،به دنبال نورخدا هستند.اگرخداکسانی راکه درظلمت به سرمی برندبه نورخودش هدایت نکندازآن خارج نخواهندشد.
به نظرابن عاشورنوردرقرآن به معنایی اعم ازهدایت هم به کاررفته است به عنوان مثال درآیه های ؛آیه ۴۴ سوره مائده و۹۱سوره انعام دراین دوآیه نوروهدایت برهم عطف شده اندوبه همین دلیل معنای آن هامتفاوت است.هیچ یک ازالفاظ نوردراین آیات صلاحیت ندارندکه به طورحقیقی یامجازی وصف خداشوند؛بنابراین« نور»در«مثل نوره کمشکاه»غیرازنوردر«الله نورالسموات والارض »است.نورلفظی مشترک میان معانی مختلف است.
درآیه دیگری،نوربه عنوان شیءای همراه بامومنان است که تلاش می کندتاآنان رابه بهشت برساند:سوره حدیدآیه ۱۲:نورامری جدانشدنی ازمؤمنان است ودرقیامت پیشاپیش آنان حرکت می کند.این نوردرتلاش است تافردی راکه بااوست به بهشت برساند.ازاین روبه محض اینکه اورابه بهشت رساند،بابشارت ملائکه مواجه می شود.فعل یسعی وبعدازآن تعبیر«بشرئکم الیوم…»دوچیزبه هم پیوسته رانشان می دهد؛این نوردرتکاپووتلاش است که صاحب خودرابه بهشت برساندوتلاشش همواره قرین توفیق است.اوبی درنگ صاحب خودرابه مقصدمی رساند.این نورمانندموتوری درحال شتاب عمل می کندوهمراه خودرابه طرف بهشت می کشد.خودشخص نمی تواندبه بهشت راه بیابدوحتمابایدنیرویی اورابه طرف آن بکشد.این نیرونوری است که همراه اوست.نوری که همراه مؤمنان است،ممکن است ناتمام باشد.به عبارت دیگر،ممکن است نورآنان دردنیابه کمال لازم نرسیده باشد.ازاین روآنان ازخدامی خواهندکه نورشان راکامل سازد:آیه ۸سوره تحریم بعدازاتمام نورنوبت به غفران الهی می رسد؛پس ازآن که نورمؤمنان کامل شد،ازخدامی خواهندکه آن هاراببخشد.درمجموع ازاین دوآیه نتایج زیربه دست می آید:
۱٫مؤمنان نوری دارندکه فقط درروزمعینی دیده می شود(یوم تری المومنین یسعی…)
۲٫این نورحرکت وسعی دارد.سعی باحرکت تفاوت دار.انسان تلاش می کند،ونورحرکت حسی دارد؛امااین نورهم تلاش می کندتاصاحبش رابه بهشت برساند؛
۳٫این نوراگربه حالت تمامیت وکمالیت برسد،صاحب آن باغفران الهی همراه است.
درآیات دیگر،مفهوم سازی های گوناگونی از«نور»به چشم می خوردوهمین امرراه رابرای رسیدن به نتایج جدیدی بازمی کند:
ودراین آیه ۴۳سوره احزاب به صورت سه بعدی تعبیرشده است که خدواندمؤمنان راپس ازبیرون آوردن ازظلمات به آن داخل می سازد.درمقابل،ظلمات هم مانندنور،ظرفی سه بعدی تعبیرشده است.
آیه ۲۲سوره زمر:تقابل نوروضلال(گمراهی)دراین آیه تأمل برانگیزاست.کسی که خداوندبه اوشرح صدرداده باشد،برروی نوری ازپروردگارش است.دراین موردبه عنوان مرزنمایی است که شخص دارای شرح صدر(مسیرپیما)برروی آن قراردارد؛اماکسانی که دل های آن هادربرابرذکرخداسخت است،درگمراهی آشکارقراردارند.
من شرح الله صدره للاسلام ـــــــــــــــــــــــــــــــ نور من ربه
القاسیه قلوبهم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ضلال مبین
بررسی آیات فوق نشان می دهدکه درموردواژه «نور»باشبکه شعاعی گسترده ای روبروهستیم.به عنوان نمونه،درآیه نور،نورسه معناداردکه عبارتنداز:
.مبدأومصدرآیات بینات ومبینات؛
.آیات بینات
.آیات مبینات
این سه معناکاملامجردوغیرمادی اند؛البته،معنای سوم باتوجه به سیاق ومعنای دوم به دست می آیدوازآن مستقل نیست،نورحسی معنای مرکزی ومادی واژه است.واژه «نور»درسوره یونس «والقمرنورا»نزدیک ترین معنارابه این معنا دارد؛چراکه «نور»دراین آیه به معنای نورحسی مستفادازچیزدیگر(خورشید)است.»۱معناشناسی شناختی قرآن،علیرضاقائمی نیا۱۳۹۰،۳۴۵-۳۴۶-۳۴۹-۳۵۳-۳۵۴-۳۵۵-۳۵۶-۳۵۷-
«واژه های ایمان وتقابل های ضدآن به صورت نموداری:
أمن صدق تصدیق طمأن سکن وثق خوف کذب تکذیب انزعاج قلق ریبه
اسلام شکر هدایت اخلاص عدالت شریعت توحید جامعیت کفر ضلالت شرک ظلم دراین نمودارهریک ازواژه های مختلف جایگاهی درمعنای ایمان داردوهریک می تواندبه مرکزدایره بیایدوباواژه های دیگرارتباط داشته باشد.درحقیقت هریک ازآن هامیدان معناشناسی مخصوص به خودداردکه مجموعه ی این میدان های معناشناسی دستگاه واژگان قرآنی راتشکیل می دهد.
امروزه بحثی که درمعنی شناسی قرآن اهمیت دارد،این است که مانبایدفقط به واژه های غریب وجوه ونظایرویاسیرالفبایی واژه هابپردازیم،بلکه بایدبه تمام نظام هماهنگ قرآنی روی آوریم، یعنی جهان بینی قرآنی ازارتباط درونی وانسجام کلمات کلیدی قرآنی وارتباط میدان های معنی شناسی کلمات استخراج می شود.محوری ترین وکانونی ترین واژه هاالله است که برتمام واژهاسیطره وچیرگی داردواین مبین دیدگاه الله مرکزی وخدامحوری جهان بینی قرآنی است یعنی حضورالله درقلمروفردی واجتماعی درروابط میان اعضای جامعه وازآنجاکه خداونددارای صفات اخلاقی است،روابط اجتماعی انسان نیزبازتاب صفات الهی است ودرجامعه کنونی که موضوع جهانی شدن درحوزه فرهنگ واقتصادوسیاست مطرح است،قرآن درروابط اجتماعی مردم وملل جهانی،همین اندیشه راارئه می دهدکه الله ناظربرروابط مختلف انسان باخداوخلق است؛چراکه ازنظرمعنی شناسی قرآن هیچ مفهوم مهمی جداازمفهوم خداوجودندارد ؛ودرقلمرو اخلاقیات انسانی،هریک ازصفات پسندیده بشری بازتابی ضعیف ورنگ باخته ویاتقلیدی ناقص ازصفات باری تعالی است،یابه دانش خاصی که ازاعمال الهی سرچشمه می گیرد،اشاره دارد.
عکس مرتبط با اقتصاد
دردیدگاه معناشناسی،زبان تنهاابزاری برای سخن گفتن یااندیشیدن نیست بلکه وسیله ای است برای تصورکردن وتفسیرکردن جهانی که آن قوم رااحاطه کرده است ازاین رودرمعناشناسی قرآن بایدتحقیق ومطالعه ای تحلیلی درباره زبان آن،یعنی واژگان عربی داشت،تابتوان به بطون آیات وکلمات راه پیداکردوبسته به وسع وطاقت بشری بتوان اززلال معارف آن نوشید.» ۱درآمدی برساختارمعنی شناسی قرآن ،اعظم پرچم
درابتدابه بیان چندشاهدمی پردازیم که درآن هادیدن درمعنای بصیرت،دانستن،فهمیدن،آگاه بودن وآگاه شدن به کاررفته است………
تصویرزیرنمایش دهنده الگوبرداری اساسی ازحوزه مبدأ«دیدن»به حوزه مقصد«فهمیدن وبصیرت»است:
دیدن:اشیاءقابل رؤیت نشان دادن منبع نور توانایی دیدن نگاه کردن بینا نابینا ندیدن
دانستن:نشانه های خدا هدایت وسیله هدایت توانایی دانستن توجه کردن دانا جاهل غفلت
(الگوبرداری بین حوزه دیدن ودانستن) الگوبرداری استعاری،زیرساخت بسیاری ازعبارات قرآنی است ازجمله:
«آیه ۲۵۷ سوره بقره:الله ولی الذین الذین آمنوایخرجهم منالظلمات الی النوروالذین کفرواأولیاؤهم الطاغوت یخرجونهم من الی النورالی الظلمت اولئک أصحاب النارهم فیهاخالدون.»براساس مثال (۶)خداآنان رابه سوی نورکه همان منبع یاوسیله دیدن است هدایت می کندوشیطان وطاغوت انسان رابه سوی ظلمت که درآن انسان قادربه دیدن نیست می برد.این کارخداوندباآیات واحکام وی درکتب آسمانی وتوسط پیامبران صورت می گیرد:
«آیه ۱سوره ابراهیم:الرکتب أنزلناه إلیک لتخرج الناس من الظلمات الی النوربإذن ربهم الی صراط العزیزالحمید»باتوجه به این آیه،منابع نورعبارتندازخدا،قرآن،نشان های خداومعجزات وی وآیه های خداوند درقرآن .این منابع نورروشن کننده راه خدایندوبه مردم کمک می کنندتابه معرفت وشناخت حق دست یابند.شاهدذیل همین الگوبرداری رانشان می دهدکه درآن خداوندراه هدایت راروشن می کندطوری که انسان می تواندراهش رابه سوی حق پیداکندوبه وی ایمان آورد:آیه۸سوره صف «یریدون أن یطفئوانورالله بأفواههم ویأبی الله إلاأن یتم نوره ولوکره الکافرون»کلمه بصیره به معنای بینه ودلالتی است که به وسیله آن هرچیزآن طورکه هست دیده شودوکلمه بصائرجمع آن است.بعضی ازمفسرین دیگرگفته اند:که کلمه بصیره نسبت به قلب به منزله بینایی نسبت به چشم سراست وبه هرمعنایی که باشددراین باب به معنای ادراک حاسه بینایی است که برای رسیدن به خارج وظاهرهرچیزی ازقوی ترین ادراک شمرده می شود.واین دیدن وندیدن که درآیه شریفه است مجازا به معنای علم وجهل ویاایمان وکفراست(طباطبایی، ۱۳۹۷ق:۴۱۷-۴۱۶)درشواهدذیل،برخی الگوبرداری ها ازحوزه مبدأ«کوری»است نسخه منفی استعاره «دانستن»به مثابه «دیدن»است می باشدیعنی «ندانستن»به مثابه «ندیدن».دراین استعاره ویژگی های فردکوربه افرادغافل ازخداوندداده می شود.سوره بقره آیه ۱۷ «مثلهم کمثل الذی إستوقدنارافلماأضاءت ماحوله ذهب الله بنورهم وترکهم فی ظلمات لایبصرون »درقرآن هم نوروهم ظلمت به مثابه فضاهای ظرفی-مکانی مفهوم سازی شده اند.مؤمنان (یاکسانی که حقیقت خداوندرامی بینند)درظرف نورقراردارندوکافران وملحدان درظرف ظلمت یاظلمات.این درفضای مکانی که ازطریق حرف اضافه مکانی «فی»به معنای درون دربیشترعبارات مشخص می شوند،کاملاازهم فاصله دارندوهیچ هم پوشانی میان آن هامشاهده نمی شود.درتصویر ذیل،دو مستطیل نمایانگراین دوفضای نورانی وظلمانی هستند.فضای نوردربالاوظلمت درپایین قراردارد .طرحواره حرکتی یامسیر،به انتقال ازفضای نوربه تاریکی وبالعکس اشاره می کند که باجهت نمای صعودی ونزولی نشان داده می شودومبین خروج ازظلمت به سوی نوروخروج ازنوربه سوی ظلمت است.آن گونه که درمثال های۷و۶ دیدیم،آن که ازظلمت به نورحرکت می کند بینااست وآن که ازنوربه ظلمت حرکت می کندیادرظرف ظلمت است کوراست.این طرحواره معرف دومسیرمتضاداست که برگرفته ازدوشقی بودن اعمال انسان ازنظرقرآن است .براین اساس، دونوع حرکت دراستعاره های قرانی وجودداردوانسان هابراساس انتخاب هرحرکت،به دودسته تقسیم می شوند.سومین نوع طرحواره،صرحواره قدرتی است.به زبان بسیارساده،عوامل خدایی (خداوند،آیاتش ،پیامبران، معجزات و….)آن گونه که درکمثال های (۶)(۷)(۸)و(۱۰) بیان شده است،عوامل قدرتی هستندکه انسان راازظلمت ندانستن ومعرفت حق هدایت می کنند.ازسوی دیگر،عوامل شیطانی سعی درراندن انسان به سوی ظرف ظلمت وغفلت ازحق دارند.»مفهوم سازی« بصیرت» ازطریق حوزه «دیدن»
جدول ذیل خلاصه ای ازطرحواره مفهومی است:
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.
ظرف
تاریکی ظرف مکانی کافران است نورظرف مکانی مؤمنان است
قدرت
شیطان کافران رابه سوی ظلمت می برد خدامؤمنان رابه سوی نورمی برد
حرکتی
کفرحرکت ازنوربه تاریکی است ایمان حرکت ازظلمت به نوراست
»۱ اعظم پرچم
«نمونه ای ازبلاغت قرآن مجیددرتفسیرطبری مربوط به آیه ۱۷ سوره بقره: دربحث ازآیه« مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِى اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فىِ ظُلُمَاتٍ لَّا یُبْصِرُونَ(۱۷)طبری نوشته است :اگرکسی بگویدکه چگونه می توان حالت گروهی«مثلهم»رابه حالت یک فرد«مثل الذین استوقدنار »همانندکرد،به عبارت ساده ترچراگروه وجماعت رابه مفرد،مثل زده،یعنی چراگفته نشده«مثلهم کمثل الذین استوقدنارا»درجواب می گوییم:دراین آیه حالت به حالت ،تشبیه شده ودرقرآن مجیدنظیرهم دارد،همچون آیه،تذروأعینهم کالذی یغشی علیه من الموت که حالت به حالت تشبیه شده ودرواقع گفته شده است :«کدوران عین الذی یغشی علیه من الموت »بنابراین درآیه ۱۷سوره بقره هم می گوییم:درحالت آنان همانندحالت کسی است که آتشی برافروخته باشد…»«فلماأضلءت ماحوله ذهب الله بنورهم وترکهم فی ظلمات لایبصرون »طبری به ایجازبه خلاف اشاره کرده است وازاختصار،سخن رانده وافزوده است که جمله دراصل …«فلماأضاءت ماحوله،خمدت وأنطفأت….»بوده ودوفعل «خمدت وانطفأت»حذف شده است.» ۱نورمگز،مقاله ای ازدکترمحمدعلوی مقدم، ازدانشگاه ادبیات وعلوم انسانی علی شریعتی،۳-۴
-۳-۱-۳-بسامد واژه نور درقرآن
حق انحصاری © 2021 مطالب علمی گلچین شده. کلیه حقوق مح