۳-۸- روش تجزیه وتحلیل داده ها ۱۰۸
۳-۹- نحوه رعایت نکات اخلاقی ۱۰۸
فصل چهارم ۱۰۹
تجزیه و تحلیل داده ها(یافته ها) ۱۰۹
یافته های توصیفی ۱۱۰
تحلیل داده ها ۱۱۴
بررسی فرضیه های پژوهش ۱۱۴
فرضیه اول ۱۱۵
فرضیه دوم ۱۱۶
فصل پنجم ۱۱۷
نتیجه گیری و پیشنهادات ۱۱۷
۵-۱-مقدمه ۱۱۸
۵-۲-تبیین فرضیات پژوهش ۱۱۸
۵-۳-محدودیتهای پژوهش ۱۲۱
۵-۴- پیشنهادات ۱۲۲
منابع و مآخذ ۱۲۳
پیوست ۱ ۱۳۲
خلاصه راهنمای جلسات ۱۳۲
پیوست ۲ ۱۳۷
پیوست ۳ ۱۳۹
پرسشنامه افسردگی بک ۱۳۹
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
چکیده انگلیسی ۱۵۰
فهرست جداول
جدول ۲-۱-مراحل دهگانه مهارت زندگی………………………………………………………………………………….۸۹
جدول ۳-۱-سیمای کلی پژوهش……………………………………………………………………………………………. ۱۰۵
جدول ۴-۱-فراوانی و درصد میزان تحصیلات در دو گروه آزمایش و کنترل…………………………………..۱۱۰
جدول ۴-۲-فراوانی و درصد میزان تاهل در دو گروه آزمایش و کنترل………………………………………….۱۱۱
جدول ۴-۳-فراوانی و درصد نوع ماده مصرفی در دو گروه آزمایش و کنترل…………………………………..۱۱۲
جدول ۴-۴-میانگین و انحراف استاندارد سن و سال مصرف ………………………………………………………..۱۱۳
جدول ۴-۵-میانگین و انحراف استاندارد مولفههای افسردگی و خودکارآمدی در پیشآزمون و پسآزمون …………………………………………………………………………………………………………………………………………. ۱۱۴
جدول ۴-۶-میانگین وانحراف استاندارد مولفههای افسردگی وخودکارآمدی در گروه آزمایش و کنترل…۱۱۴
جدول۴-۷-آزمون لوین در بررسی شاخص های مورد بررسی………………………………………………………..۱۱۵
جدول ۴-۸-نتایج آزمون تحلیل واریانس تک متغیره در بررسی متغیر خودکارآمدی………………………….۱۱۵
جدول۴-۹-آزمون لوین در بررسی شاخص های مورد بررسی……………………………………………………….۱۱۶
جدول ۴-۱۰-نتایج آزمون تحلیل واریانس تک متغیره در بررسی متغیر افسردگی………………………………۱۱۶
فهرست نمودارها
نمودار ۴-۱-فراوانی و درصد میزان تحصیلات در دو گروه آزمایش و کنترل…………………………………..۱۱۱
نمودار ۴-۲-فراوانی و درصد میزان تاهل در دو گروه آزمایش و کنترل………………………………………….۱۱۲
نمودار ۴-۳-فراوانی و درصد نوع ماده مصرفی در دو گروه آزمایش و کنترل………………………………….۱۱۳
چکیده
اعتیاد یکی از شایعترین بیماریهای مزمن روانی اجتماعی است و افسردگی یکی از شایعترین بیماریهای روانی همراه در بیماران مبتلا به این بیماری است که خود مداخلات روانشناختی مجزایی را طلب می کند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناخت گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCT) بر افزایش خودکارآمدی و کاهش نشانه های افسردگی بر روی افراد وابسته به مواد مخدر بوده است. روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی همراه با آزمایش و کنترل بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل ۳۰ نفر از بین افرادوابسته به مواد مخدر تحت درمان که تمایل خود را برای شرکت در پژوهش اعلام کرده بودند، بوده است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
پس از انتخاب نمونه و گمارش تصادفی آزمودنیها در گروههای آزمایش و کنترل، پرسشنامه های پیش آزمون افسردگی و خودکارآمدی توسط آنان تکمیل شد. سپس برای شرکت کنندگان در پژوهش گروه آزمایش۸ جلسه درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCT) به صورت گروهی(هر جلسه به مدت ۹۰ تا ۱۲۰ دقیقه) در مرکز سوء مصرف مواد آناهیتا شهر تهران برگزار شد. در جلسه هشتم نیز از افراد خواسته شد تا پرسشنامه های افسردگی و خودکارآمدی را مجدداً تکمیل نمایند. در طی هشت جلسه دوره کارگاه، نتایج حاصل از آزمون آنالیز کوواریانس نشان میدهد بین نمره خودکارآمدی در گروه کنترل و گروه آزمایش تفاوت معنی داری وجود ندارد. به عبارت دیگر آموزش گروه درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش خودکارآمدی موثر نبوده است(۰۷۸/۰=F؛ ۷۸۲/۰=SIG، ۰۱/۰<P). ولی همین آنالیز نشان میدهد بین نمره افسردگی در گروه کنترل و گروه آزمایش تفاوت معنی داری وجود دارد. به عبارت دیگر آموزش گروه درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش نشانه های افسردگی موثر بوده است(۶۸/۱۰=F؛ ۰۰۳/۰=SIG، ۰۱/۰>P).
با توجه به نتایج بدست آمده میتوان نتیجه گرفت که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در مورد افسردگی موثر و مفید بوده ولی در مورد خودکارآمدی این چنین نبوده که میتوان این عدم تاثیر را مربوط به شرایط محیطی و یا عدم همکاری آزمودنیها دانست. در کل از این رویکرد میتوان برای افزایش کیفیت زندگی و بهرهوری شخصی و البته اجتماعی افراد بیمار و همچنین افزایش کیفیت زندگی افراد عادی استفاده کرد.
کلید واژگان: اعتیاد، درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCT)، افسردگی، خودکارآمدی،ذهن آگاهی.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
فصل اول
کلیات تحقیق
۱-۱- مقدمه
دلایل نخستین استفاده از مواد با توجه به گذشته، علایق و انگیزه هر فرد، متفاوت است و یک عامل مشترک سبب شناسی برای افراد وجود ندارد. در خصوص سبب شناسی اعتیاد ، عوامل مختلفی مطرح است که از آن جمله مسائل زیست شناختی، جامعه شناختی و روان شناختی هستند. اما به نظر می رسد پاسخ شخص به داروها و موادمخدر به تلفیقی از این عوامل مربوط باشد. از آنجا که اعتیاد برآیند مجموعه ای از اختلالات مراحل رشد، تکوین شخصیت، اختلال روانی و ساختار نامطلوب محیطی است، لاجرم در درمان اعتیاد اصلاح کل این مجموعه باید مورد توجه قرار گیرد(نابدل ، ۱۳۸۶).
سومصرف مواد یکی از مشکلات بزرگ جوامع بشری است، با وجود اینکه تلاشهای زیادی برای کنترل و از بین بردن آن به عمل آمده است، ولی هنوز این بلای اجتماعی قربانیان زیادی می گیرد. کشور ما ایران نیز به دلایل موقعیتهای جغرافیایی، اجتماعی، فرهنگی و مسائل دیگر با این معضل رو به رو است و برای کنترل و مقابله با آن هزینه های مادی و انسانی زیادی پرداخته است. سوء مصرف مواد زیانهای قابل توجهی را به جامعه جهانی به لحاظ از دست رفتن بهره وری، انتقال بیماری های عفونی، ایجاد مشکلات خانوادگی و اجتماعی، افزایش جرم و لزوم تشخیص مراقبت های بهداشتی و درمانی تحمیل می کند. علل شیوع اعتیاد متعدد بوده و با توجه به ویژگی های جوامع مختلف می تواند متفاوت باشد. یکی از عواملی که برای سومصرف مواد، در اکثر نظریه های روانشناختی مطرح شده است آسیب پذیری افراد در مقابل مسائل و مشکلات طبیعی و غیر طبیعی زندگی است. سبک زندگی و شیوه های تصمیم گیری افراد به مسائل و مشکلات زندگی حائز اهمیت بسیار است. با توجه به اینکه در پروتکل های درمانی اعتیاد در کشور ما توجه چندانی به مسائل روانشناختی این بیماران نمی شود، بررسی های بیشتر در این خصوص ضروری به نظر می رسد.
اعتیاد به مواد یکی از معضلات بهداشتی، روانی و اجتماعی جهان امروز است اعتیاد به داروهای مجاز و غیر مجاز در چند دهه گذشته بسیار فراگیر شده و حاکی از بروز یک مشکل جدی در سلامت جسمی، روانی و اجتماعی است. در ایجاد اعتیاد، عوامل اجتماعی و روان شناختی از یک طرف و عوامل زیست شناختی و داروشناختی از طرف دیگر نقش دارند. عوامل اجتماعی و روان شناختی بیشتر در شروع و عوامل زیست شناختی در ادامه وابستگی مطرح هستند.
سومصرف مواد و وابستگی و اعتیاد به آن اختلالی پیچیده است که با علل و آثار زیستی، روانی ، اجتماعی و معنوی همراه است. در هم پیچیدگی عوامل زیستی، روانی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی این گرفتاری و معضل را به یکی از پیچیده ترین مشکلات فردی، خانوادگی و اجتماعی تبدیل کرده است. امروزه اعتیاد یک مشکل سلامتی و بهداشت عمومی در سرتاسر جهان و در تمام کشورها محسوب می شود(باتون و همکاران[۱]، ۲۰۰۱) به ندرت کشوری در روی کره زمین میتوان پبدا کرد که با مشکل سومصرف مواد تغییر دهنده خلق و خو و رفتار درگیر نباشد.
عکس مرتبط با اقتصاد
آثار و نتایج منفی، زیانبار و مخرب فردی، خانوادگی، اجتماعی، اخلاقی، معنوی و فرهنگی سومصرف، وابستگی و اعتیاد به مواد سبب شده است تا افراد معتاد و خانواده های آنان و مسولان جامعه برای پیشگیری، ترک و جلوگیری از بازگشت اقدام کنند و از افراد متخصص مثل روان پزشکان، روان شناسان، مشاوران و مددکاران اجتماعی یاری بخواهند. در سال های اخیر در کشورهای پیشرفته متخصصان بهداشت روانی و موسسات آموزشی و درمانی نظریه ها، مدل ها، روش ها، راهکارها و فنون مختلفی را در پیشگیری و درمان اعتیاد و جلوگیری از بازگشت پس از ترک اعتیاد ابداع، آزمایش و تجربه کرده اند . با وجود این، هنوز شیوه درمان قطعی برای آن یافت نشده است. حتی پس از آن که فرد وابسته، مصرف مواد مخدر را برای مدتی طولانی قطع نماید، نیز نمی توتن امیدوار بود که مصرف مواد را از سر نگیرد.
۱-۲- بیان مسئله
تاریخچه پیشگیری از بازگشت اعتیاد به اواسط دهه ۱۹۷۰ بر میگردد. در طی این سالها عدهای به رواج استراتژی های پیشگیری علاقمند شدند(دیپونت[۲]، ۱۳۸۸). بررسیها نشان می دهند ۲۰ تا ۹۰ درصد معتادانی که تحت درمان قرار میگیرند، دچار بازگشت[۳] میشوند. مرور مطالعات گذشته نشان میدهد، اثربخشی درمانهای نگهدارندۀ دارویی، بدون مداخلههای روانی اجتماعی، به علت اطلاعات دارویی[۴] پایین و میزان بالای ریزش[۵] ضعیف میباشد(روزن[۶] و همکاران،۲۰۰۶).
تحقیق بر مراقبه متعالی[۷]™، مراقبه ذهن آگاهی، مراقبه ویپاسانا[۸]، یوگا و سایر فنون مراقبهای بهبودهای معناداری را در توان بخشی نوجوانان و زندانیان الکلی گزارش کرده اند(ویتکیویتز ، مارلات و واکر[۹]، ۲۰۰۵). کاهش فشار روانی به وسیله مراقبه ممکن است عامل عمدهای در پیشگیری از بازگشت باشد(هاوکینز[۱۰] ، ۲۰۰۳). در اوایل سال ۱۹۷۵ مراقبه در کاهش فشار روانی در سیستم عصبی پاراسمپاتیک مفید تشخیص داده شد(بنسُن[۱۱]، ۱۹۷۵ به نقل از سالوستری[۱۲]، ۲۰۰۹).
مطالعات جدید بر مراقبه ذهن آگاهی، رویکرد اصلی کابات – زین[۱۳](۱۹۹۰) را برای درمان سومصرف مواد و نیز افسردگی، اضطراب و درد به کار بردهاند. مکانیزم شناختی چگونگی انجام این کارها با پیشگیری از بازگشت و نیز فواید طولانی مدت مراقبه ناشناخته باقی مانده است(ویتکیویتز ، مارلات و واکر ، ۲۰۰۵).
عناصر مراقبه ذهن آگاهی شامل وارسی بدنی، یا فن آگاهی از بدن، شامل یکسری از تغییرات عمدی میباشد که در آغاز بر کل بدن و سپس بر هر بخشی از بدن در یک شیوه بدون داوری متمرکز می شود. فراگیران برای مشاهده هیجانات، شناخت و اتفاق های بیرون در ضمن برگشت آگاهی از تنفس آموزش میبینند. تمرینهای رسمی ذهن آگاهی نیز شامل مراقبه قدم زنی میباشد. از نظر کابات-زین هدف ذهن آگاهی حالتی تغییر یافته از هوشیاری نیست بلکه حالتی از خود مشاهدهگری بدون ارزیابی یا در لحظه بودن است(کابات-زین، ۱۹۹۰).
به عقیده ویتکیویتز و مارلات(۲۰۰۴)، تعدادی عوامل تعیین کننده بازگشت وجود دارد که عبارتنداز: خودکارآمدی؛ یعنی درجه ای که در آن فرد احساس اطمینان و توانایی انجام رفتار معینی را دارد، انتظارات پیامد؛ یعنی این که چگونه فرد اعتیاد را با اشتیاق به عنوان پیش بین بی اثر بازگشت، انگیزش به عنوان عاملی قوی در پیشگیری از بازگشت، مهارت های مقابلهای، حالهای هیجانی نظیر اضطراب و افسردگی؛ و حمایت میان فردی یا اجتماعی در نظر میگیرد.
به عقیده ویتکیویتز و مارلات(۲۰۰۴) ، خود- کارآمدی یک پیش بین پیامدها از میان همه نوع رفتارهای اعتیادی نظیر قماربازی، سیگارکشیدن، مصرف مواد میباشد. به هر حال سازوکاری که به وسیله آن خود-کارآمدی عمل کند هنوز معین نشده است. سنجش خود-کارآمدی تاکنون دشوار بوده است. به عقیده گوالتنی و همکاران، زمینه های پرخطر از کمترین میزان خود-کارآمدی برخوردارند(ویتکیویتز و مارلات ،۲۰۰۴).
عکس مرتبط با سیگار
درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCT[14]) ترکیبی از تمرینهای مدیتیشن، یوگا و شناخت درمانی است که به وسیله سگال و همکارانش(۲۰۰۲) پدید آمد و برای تسکین و درمان رنج انسانها، به خصوص رنجهای هیجانی که مردم را برای ابتلا به افسردگی آماده می کند گسترش یافت.
ذهن آگاهی به تجربه بر میگردد که در آن فرد به شیوهای خاص، هدفمند، در زمان حاضر و خالی از قضاوت به درون و بیرون خود آگاهی مییابد(کابات زین[۱۵]،۱۹۸۵).
در واقع، ذهن آگاهی یعنی، بودن در لحظه با هر آنچه که اکنون هست، بدون قضاوت درباره آنچه اتفاق میافتد. یعنی تجربه واقعیت محض بدون توضیح. ذهن آگاهی را میتوان به عنوان شیوه «بودن[۱۶]» یا یک شیوه «فهمیدن[۱۷]»توصیف کرد که مستلزم درک کردن احساسات شخصی است و مطمیناً به طور ضمنی شامل ایجاد و اصلاح راهی برای نزدیک تر شدن به تجربیات فردی شخصی از طریق مشاهده شخصی نظاممند است که این کار شامل به تعویق انداختن تکانهها، ارزیابی کردن و قضاوت کردن به طور عمدی است و توانایی انجام فرصتهای چند گانه برای حرکت فراسوی عادات قدیمی که نسبت به آنها شرطی شدهایم، پردازش فکر امتحان نشده و واکنش پذیری هیجانی را فراهم می کند(سگال[۱۸] و همکاران، ۲۰۰۲).
ذهن آگاهی مستلزم راهبردهای رفتاری، شناختی و فرا شناختی ویژه برای متمرکز کردن فرایند توجه است که به نوبه خود به جلوگیری از خلق منفی– فکر منفی– گرایش به پاسخ های نگران کننده و رشد دیدگاه جدید و پدید آور افکار و هیجانهای خوش آیند منجر می شود(سگال و همکاران ۲۰۰۲).
شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، از روی مدل کاهش استرس مبتنی بر روش ذهن آگاهی کابات–زین ساخته شده و اصول درمان شناختی به آن اضافه شده است. این نوع شناخت درمانی شامل مدیتیشنهای مختلف، یوگای کشیدگی، آموزش مقدماتی درباره افسردگی، تمرین مرور بدن و چندین تمرین شناخت درمانی است که ارتباط بین خلق، افکار، احساس و حس های بدنی را نشان میدهد. تمامی این تمرینها به نوعی توجه به موقعیتهای بدنی و پیرامون را در«لحظه حاضر» میسر میسازد و پردازش های خودکار افسردگی زدایی را کاهش میدهد(یونسی و رحیمیان بوگر، ۱۳۷۸).
ذهن آگاهی معمولاً به عنوان حالت آگاهی و داشتن توجه به آنچه که در زمان حال روی میدهد تعریف می شود(براون و رایان[۱۹]، ۲۰۰۳). پژوهشها نشان میدهد که افزایش حضور ذهن با انواع پیامدهای سلامتی نظیر کاهش درد(کابات زین، ۲۰۰۳) اضطراب، افسردگی(کابات زین و همکاران، ۱۹۹۲)، خوردن مرضی(کیستلر و هال[۲۰]، ۱۹۹۹) و استرس(اسپکا[۲۱]و همکاران ، ۲۰۰۰) ارتباط دارد. حضور ذهن می تواند در رهاسازی افراد از افکار اتوماتیک، عادتها و الگوهای رفتاری ناسالم کمک کند و از این رو نقش مهمی را در تنظیم رفتاری ایفا می کند(رایان و دسی[۲۲]، ۲۰۰۰). به علاوه با افزودن وضوح و حیات به تجربیات می تواند سلامتی و شادمانی را به همراه داشته باشد. بسیاری از نظریه های آسیب شناسی روانی و روان درمانی اهمیت آگاهی، حضور و مشاهدهگری را در سلامت روانی مورد بحث قرار دادهاند(بروین[۲۳]و همکاران ، ۱۹۹۸).
بر طبق این یافته ها، محقق در این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال می باشد که آیا درمان شناختی مبتنی برذهن آگاهی(MBCT) به عنوان یک درمان تکمیلی باعث افزایش خودکارآمدی و کاهش افسردگی افراد تحت درمان اعتیاد می شود.
۱-۳- اهمیت و ضرورت تحقیق
اعتیاد به عنوان یک بیماری جسمی – روانی عامل بوجود آمدن بسیاری از مشکلات در جامعه می باشد، مانند مشکلات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و… و مهمترین سازه اجتماعی که همان خانواده میباشد را مورد آسیب و تحت تاثیر قرار میدهد که بررسی این بلای خانمان سوز اهمیت زیادی دارد.
با توجه به تبیینهای صورت گرفته میتوان مشاهده کرد که اعتیاد پدیده پیچیدهای است که تحت تاثیر عوامل متعددی قرار دارد، همچنین جنبه های زیادی از زندگی را تحت تاثیر قرار میدهد لذا تبیین شکل گیری آن نیاز به بررسی های نظری گسترده و عمیق دارد.
طبق بررسی های صورت گرفته به این نتیجه رسیدیم که در بررسی عوامل موثر در اعتیاد متغییرهای «افسردگی» و «خودکارآمدی» و« درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCT)» کمتر مورد توجه دقیق بوده اند لذا لازم دیدیم بررسی های بیشتری در این زمینه بر اساس این روش درمانی انجام دهیم.
بنابراین بر آن شدیم تا با ارائه درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT)به افراد وابسته به مواد مخدر، خودکارآمدی و مقابله با افسردگی این افراد را افزایش دهیم و توان مقابله آنها را با این شرایط روحی و روانی را ارتقا بخشیم.
۱-۴- اهداف پژوهش
تعیین اثر بخشی درمان شناختی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCGT) بر افزایش خودکارآمدی افراد وابسته به مواد مخدر تحت درمان