تمام آیات و روایاتی که درباره تحصیل علم و دانش وارد شده، با بیان عبارتهایی همانند «یا ایّها النّاس» و «یا ایّها الّذینَ آمَنوا» جنبه عمومی دارد و شامل زنان هم میشود. اسلام «علم» را نور و بینایی و «جهل» را ظلمت و کوری میداند. «قُل هَل یَستوی الاعمی و البَصیر أم هَل تَستوی الظلمات والنّور». بگو آیا چشم نابینای جاهل و دیده بینای عالم یکسان است؟ آیا ظلمات و تاریکی جهالت با نور علم و معرفت مساوی است؟(سورهرعدآیه۱۶) در آیه دیگر نیز میفرماید: «هَل یَستوی الّذین یَعلمون والَّذین لایَعلمون انّما یتذکر اولوا الالباب» آیا آنان که به سلاح علم مجهزند، با آنان که با جهل و نادانی دست به گریبانند، با هم برابرند؟ فقط اندیشمندان تفاوت این دو گروه را درک میکنند و امتیاز آنان را بازمییابند.[۵]
وقتی علم در دیدگاه اسلام نور و بینایی است، دستیابی به آن بر هر مسلمانی فرض است. پسنمیتوان گفت از منظر اسلام تنها بر مردان لازم است که از ظلمت خارج شوند و به روشنایی برسند، اما زنان چنین وظیفهای ندارند و باید همچنان در ظلمت جهل و نادانی باقی بمانند.
برابری همه انسانها در بهرهمندی از حق آموزش و تعهد و التزام دولتها در این زمینه در قوانین اساسی کشورها مورد تأکید قرار گرفته است،در جمهوری اسلامی ایران نیز در اصل ۳۰ قانون اساسی دولت را موظف به ایجاد امکانات آموزش رایگان تا پایان دوره متوسطه نموده است. (هاشمی، ۱۳۹۲)
در اسناد بینالمللی حقوق بشر به آموزش به عنوان یک حق طبیعی و جهانشمول نگریسته میشود، از این رو تمایزی از لحاظ جنسیتی وجود ندارد و از آنجا که حق حیات و انسانیت هیچ انسانی اعم از زن و مرد قابل سلب نیست، حقوق طبیعی وی نیز از جمله حق بر آموزش بر اساس تمایز جنسیتی از زنان و دختران قابل سلب نیست، پس اسناد بینالمللی حقوق بشر ایجادگر حقوق بشر از جمله حق بر آموزش نیستند بلکه آن را به رسمیت شناخته و اعلام میکنند و در نتیجه این حق ذاتی انسان وارد قلمرو حقوق موضوعه میشود. از اینرو در این فصل عدالت جنسیتی در آموزش در حقوق اسلام که خود برگرفته از فقه اسلامی است و حقوق بشر خواهیم پرداخت.ابتدادرمبحث«عدالت جنسیتی در امر آموزش از دیدگاه حقوق اسلام» تحت عناوین؛ جایگاه عدالت جنسیتی در آموزش در آموزههای دینی و فقه اسلامی و عدالت جنسیتی در آموزش در حقوق موضوعه بررسی می شود سپس،برای تبیین جایگاه این حق در اسناد بین المللی حقوق بشر در مبحث «عدالت جنسیتی در امر آموزش از دیدگاه حقوق بشر» به بررسی اصول عدالت جنسیتی در اسناد بین المللی حقوق بشرپرداختهو درادامه،دلایل تبعیض در آموزش بر مبنای جنسیت و راهکارهاییجهتارتقاءورفعآنارائهخواهد شد.
مبحث اول: عدالت جنسیتی در امر آموزش از دیدگاه حقوق اسلام
گفتار اول: جایگاه عدالت جنسیتی در آموزش در آموزههای دینی و فقه اسلامی
به منظور پی بردنبهجایگاهآموزشزناندرمکتباسلاملازماستدریابیمکهآیادر آموزههایدینی اسلام،امرآموزشجنسیتپذیراستیااینکهمربوطبهتمامیافراد اعماززنومرداست؟ واگرزنان دارایاینحقمیباشدآیاعلمآموزیبرای آنهامحدود بهعلومخاصیاستیانه؟ ابتدابرخیازآیاتوروایاتدرزمینهعلمرابیانمیکنیم،سپسسؤالاتمطرح شدهراپاسخداده می شود.
قَالَرسولُاللَّه (ص):«طَلَب الْعِلْمِفَرِیضَه علَىکُلّ مسلِم»:جستوجووتحصیلعلمبرهر مسلمانیواجباست. اینحدیثازجملهاحادیثمسلمیاستکهشیعهوسنیآنرا ازرسولاکرم(ص) نقلکرده اند.(کلینی، ۱۴۰۷ق) دربرخیاز کتب حدیثی،اینروایترا بهصورت قَالَرسولالله (ص): «طَلَبُ الْعِلْمفَرِیضَه علَىکُل مسلِمٍومسلِمه» نیزنقلکرده اند (مجلسی، ۱۴۰۴ق) که خودمیتواندمدرکیبرحقآموزشزنانباشد.
امامعلی(ع): «أَیُّهَاالنَّاسُ اعلَمُواأَنَّکَمالَالدِّینِطَلَبُ الْعِلْمِوالْعملُ بِهِأَلَاوإِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ أَوجَبُ علَیکُم مِنْطَلَبِالْمال»:ایمردمبدانیدکهکمالدینطلبعلمو عملبهآناست؛ آگاهباشیدکههماناطلبعلمبرشماواجبترازطلبمالاست.
امام حسین (ع):«تَفقهوافیالدّینفإنهمنلمیتفقهمِنکمفیالدّینفَهوأعرابی»:دردین آگاهیپیداکنیدهماناکسانیکهدردینتفقهنکننداعرابیهستند.اینحدیثدرتأیید آیه ۱۲۲،سورهتوبهمیباشد: «فَلَولَانَفَرَمِنکلفِرْقَهمنهُمطَائفَه لیتَفَقَهوافىِالدِّینِ ولِینذِروا قَومَهُم إِذَارجعواإِلَیهِم لَعلَّهم یحْذَرون»:پسچراازهرگروهیازآنان (مؤمنان)،دستهاىکوچنمىکنندتادردینآگاهىپیداکنند وگروه خودرا-وقتىبهسوىآنانبازگشتند- بیمدهند؛باشدکهآنان [ازکیفرالهى] بترسند؟منظورازتفقهدردین،درکهمهمعارفدینىازاصولوفروعآناست،بهخصوص احکامعملى،کههماکنوندرلسانعلماىدین، کلمهفقه درخصوصاحکامعملیاصطلاح شده،بهدلیلاینکهمىفرماید: «ولیُنْذِرواقَومَهُم؛ و قومخودراانذارکنند»، ومعلوماست کهانذاربابیانفقهاصطلاحى،یعنىباگفتن،مسائلعملىصورتنمىگیرد،بلکهاحتیاجبه بیاناصولعقایددارد. (طباطبایی، ۱۴۱۷ق) اعرابی،عامیجاهلبهامردین است.اینافراددربیابانها سکونتدارندوجزبرایحاجاتدنیویبهشهرنمیآیند. این افرادهمانهایی هستندکهخداونددرقرآنفرمودهاست: «الْأَعرابُ أَشَدُّ کُفْراًونِفاقاًوأَجدَرُ أَلایَعلَمُوا حُدودَ ماأَنْزَلَاللَّهُ»:بادیهنشینانعرب،درکفرونفاق (ازدیگران) سختتر،وبه اینکه حدودآنچهراکهخدابرفرستادهاشنازلکرده،ندانندسزاوارترند.[۶]درمقابل،اعرابیمهاجراستکهوطنشرابرایاکتساببصیرتدردینوتعلم فقهو یقینترکمی کند. (کاشانی، ۱۴۰۶ق)
رسول خدا (ص):«اُطْلُبواالْعِلْمَ ولَوبِالصِّینِ»: علم, و دانشراتحصیلکنیدولواینکهدرچینباشد.دراینحدیث،علاوهبراینکهوجوبطلبعلمبرهمه افراد،بیانمی کند،ایننکتهرانیزبیانمی کندکهتحصیلعلمازلحاظمکان محدودیتندارد و حتیاگرکسبآنمستلزممهاجرتبهدورتریننقاطمانندچین نیزباشدبایدآنرا تحصیل کرد. (مطهری، ۱۳۸۰)اینمطلبهمانمضمون آیه۱۰۰،سوره نساءمیباشد: «ومَنیخرُج مِنبیتهمهاجراًإلیاللهورسولهثم یُدرکْه الموتفقدوقعأجرُهعلیالله»: وهرکس[بهقصد] مهاجرتدرراهخداوپیامبراو،از خانهاشبهدرآید،سپسمرگش دررسد،پاداشاوقطعاًبرخداست. منظورازاینآیه،مهاجرتبهسرزمیناسلاماست؛ سرزمینیکهمسلماناندرآنجامیتوانندباکتابخدا وسنترسولخدا(ص) آشناشوند.(طبرسى،۱۴۲۹ق)
همچنین پیامبر اکرم (ص) میفرماید:«مَنْتَعَلَّمَ بَاباًمِنَالْعِلْمِکَانَأَفْضَلَمِنْأنْیُصَلِّیَ أَلْفَ رَکْعَه»: هرکسبخشیاز علمرابیاموزد،ازخواندنهزاررکعتنمازافضلاست. (حرّ عاملی، ۱۴۰۹ق)اینحدیث،فضیلتعلمآموزیرابرهمهافراد، اعم از زن و مردروشنمی کند.
امام سجاد(علیهالسلام):«قَالَلَویَعلَمُ النَّاسُ مَافِیطَلَبِالْعِلْمِلَطَلَبُوهُوَلَوبِسَفْکِ الْمُهَجِوَ خَوضِ اللُّجَج»: اگرمردمنتیجهطلبعلمرامیدانستندحتماًبهدنبالآن میرفتندولواینکه خونشاندراینراهریختهشودیابهخاطرعلم،مجبورباشند اقیانوسهارابپیمایند. (کلینی، ۱۴۰۷ق) اینحدیث،فضیلتتحصیلعلمرابر عموممردمذکرمی کند.خداوند درآیه۹سورهزمر،برایانسانعالِم،نسبتبهفرد جاهل،فضیلتوبرتریقائلمیشود: «قُـلهلیَستوِیالَّذینَیَعلمونوَالَّذینَ لایَعلَمونَ»:: آیاکسانیکهمیدانندوکسانیکهنمیدانندیکساناند؟ دراینآیه،علمداشتنونداشتنمطلقآمدهاست و مختص به جنس خاصی نشده؛امامرادازعلمدر آیاتقرآن،بهمعنىدانستن دستهایازاصطلاحاتیاروابطمادىدرمیاناشیا،وبه اصطلاح «علومرسمى» نیست،بلکهمنظورازآنمعرفتوآگاهىخاصىاستکهانسانرابه قنوت،یعنى اطاعتپروردگار،وترسازدادگاهاووامیدبهرحمتخدادعوتمىکند؛ علوم رسمىنیزاگردرخدمتچنینمعرفتىباشدعلماست،واگرمایهغروروغفلتو ظلم وفساددرارضشودوازآن «کیفیتوحالى» حاصلنشود قیلوقالى بیش نیست. (مکارمشیرازی، ۱۳۷۴)
امام صادق(ع): «طَلَبُ الْعِلْمِ،فَرِیضَهٌفِیکُلِّحالٍ»: طلبعلمدرهرحالواجب است.(حرّ عاملى، ۱۴۰۹ق)اینحدیثنیزمانندسایراحادیثعلاوهبرشمولآنبرهمهافراد، عدممحدودیتطلبعلمازلحاظزمانرانشانمیدهد؛یعنی تحصیلعلمدرهرزمانی واجباست.
همچنین ایشان میفرمایند:«الْحِکْمَهضَالَّهالْمؤْمِنِفَحَیثُمَاوَجَدَأَحَدُکُمضَالَّتَهُفَلْیَأْخُذْهَا» :حکمت،گمشده مومناست،هرکسدرهرنقطهگمشدهاشرایافتبایدآنرابردارد. (مجلسی، ۱۴۰۴)
مشابهاینمضمون،درنهجالبلاغهنیزآمدهاست:«حضرتعلی(ع): الْحِکْمَهضَالَّه الْمؤْمِنِ فَخُذِالْحِکْمهَولَومِنْأَهلِالنِّفَاق: حکمتگمشدهمومناست،آنرابرگیرید، هرچنداز منافق».(موسوی، ۱۴۱۴ق)
ایندوحدیثبهوجوبتعلّمبرهمهافراداعم از زن و مرداشارهمیکند،اگرچهمستلزمآنباشدکهازاهل نفاقآموختهشود.
حکمتیعنیکلامومطلبمحکم،منطقیودرست؛یعنیدریافتحقیقت. هرقاعدهوقانونیکهباحقیقتموافقباشدوساختهتخیلاتنباشدحکمت است. (مطهری، ۱۳۸۰) درآیه۱۶۴،سورهآلعمران،خداوندیکیازاهدافبعثت پیامبررا تعلیمکتابوحکمتبهمؤمنانذکرمی کند: «لقدمنَّاللهعلیالمومنینإذ بَعَثَفیهم رسولاًمِنأنفسهمیَتلُواعلیهمآیاتهویزکّیهمویُعلّمهمالکتابَ وَالحِکمه» :بهیقینخدابرمؤمنان،منتنهادکهپیامبریازخودشاندرمیانآنهابرانگیخت،تاآیاتخودرابرایشان بخواندوپاکشانگرداندوکتابوحکمتبهآنانبیاموزد.
درتفسیراینآیه،مقصودازحکمت،قرآنوشریعتذکرشدهاست. (رازی، ۱۴۰۸ق) درآیه ۵،سورهعلقنیزخداوندمیفرماید: «علَّمالإنسانَمالم یعلم»: (خداوند) آنچهراکهانساننمیدانست (بهتدریج) بهاوآموخت. درتفسیر اینآیه،آمده استکهمنظورازعلمیکهخداوندبهانسانمیآموزد،اموردینودنیا بهخلققواونصب دلایلوانزالآیاتاست. (کاشانی، ۱۳۳۶ش)
۲-۱-۱٫جنسیتپذیریو یاعدمجنسیتپذیریامرآموزش
روایاتوآیاتدرزمینهعلم و دانش،فراواناند. نظرمشهورفقهادررابطهباآنها،ایناستکه در اسلامنهفقطعلمبهعنوانحق،ازامتیازاتکسینیست،بلکهتحصیلآنبهعنوان تکلیفو وظیفهبرهمهافراد،واجباست. اگرهماختلافنظریهستدرمعناومقصوداین آیاتوروایاتیامقدارعموموشمولآنهااست. صیغهجمعمذکر درآیاتواحادیث،دال برایننیستکهفقطمردانمخاطبهستندبلکهدرلسان عرب،استعمالجمعمذکرمیتواندهمزنانوهممردانرادربرگیرد. (نجفی، ۱۳۹۰)برایمثال،در آیه ۱۶۴،سوره آل عمرانکهتزکیهوتعلیم بهصیغهجمعمذکرآمده،آیامیتوانگفت تزکیه،مختصمرداناست؟بدیهیاست کهخیر؛پستعلیمنیزمختصمرداننیست. (الهامی، ۱۳۷۴)
بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران دررابطهباروایاتیکهوجوبعلمرابیانمی کنندمیفرمایند:در اینکه مرادازاینروایات،وجوبتمامیعلومبرهمهمردمنیست،شکوشبههای وجودندارد، پسمنظورازآنهاوجوبفیالجملهاست.احتمالداردکهمنظوراز روایات،وجوبعلمبه اصولدینباشد. (موسوی الخمینی، ۱۳۹۱)
درمدارکذکر شده،نهتنهاهیچقیدخاصیدررابطهبااختصاصحقآموزشبهزنیا مرد وجودندارد،بلکهتحصیلعلمرابرهمهواجبمیداندوبرایآنفضیلتواجر بسیاری قائلمی شود.
دین اسلامدر۱۴قرنپیش،زنومردرابرایکسبعلمومعرفتبرابرهمنمودواین حقرا بدونهیچگونهفشاروضرورتاجتماعی،نظیراعتصابوجنجال،بهزنانداده است؛ درحالی که،اروپادرقروناخیرتحتقیامزنانوفشاروتهدیدعواملمختلف اقتصادیو سیاسی، ناگزیربهاعطایاینحقبهزنانشد. (نوری، ۱۳۴۷)
عکس مرتبط با اقتصاد
۲-۱-۲٫ گسترهعلومیکهزنحقآموزشآنهارادارد
بیشترفقها،دررابطهبامحدودهعلومیکهزنحقاکتسابآنهارادارد برایننظر هستندکهحسنوبلکهوجوبکفایییادگیریوتعلیموتعلمتمامیعلوم ازاموراتمسلمه استوآیاتوروایاتوادلّهعقلیّهوسیرههاىعملیّه،برحسن تعلیموتعلمتمامىآنها دلالتدارد (جزدرمواردىکهبهصورتعلممحضاستو حقیقتىنداردویاملازمبا مفاسدوضررهاىدیگرباشد)وبیانالهى«إِنَّمایَخْشَىاللَّهَ مِنْعِبادِهِالْعُلَماءُ»[۷] وآیاتدیگردربابعلموهمچنینظاهر روایات «طلبالعِلمفریضهعلىکلّ مسلم» و«اُطلبالعلموَلوبِالصّین»و دیگر روایات ذکرشدهواطلاقاینروایات،دلالتبر شمولاینحکمبرتمامىعلوماست. تربیت شاگردانىهمچونجابربنحیّان،استادوپدر علمشیمىدرمکتبامامصادق (ع)، دلیلعملىبراینمدعىاست. لیکنودرعینحال، عالیترینوکاملترین؛ارزشو ثوابوتأکیدخداوندوبزرگاندرجهتفراگیرىعلوم شرعیهومعارفالهیهاستو بههماناندازهکهسعادتوسلامتروحوروانوسعادت آخرتبرسلامتجسمو سعادتدنیابرترىدارد،علومشرعیهومعارفدینیهبرسایرعلومدیگر، تقدموبرترىدارد. البته،اینبیاندرموردغوروتخصصدرسایرعلوماست؛امااطلاعو آشنایى درپارهاىازعلوم(مانندحسابوهندسهوریاضیاتونجوموجغرافیاو …) که درعلومشرعیهواحکامدینیهمؤثراستبسیارنیکووبلکهلازماست،همانگونهکه بسیارى ازبزرگانگذشته،مانندعلّامهوشهیدینوامثالآنان،آشنایىکاملىبا بسیارىازاینعلوم داشتند. (نجقی، ۱۴۰۹ق)اینعلوم (مانندریاضیات، هندسه،طبابت، کشاورزیو بازرگانی) باعثمی شودجامعهاسلامیباتمسکبهآیه «ولنیجعلاللهللکافرین علی المؤمنینسبیلاً: خداوندهرگزبر (زیان) مؤمنان،برای کافرانراه (تسلطی) قرارندادهاست.»[۸]عزتواستقلالخودراحفظکندومتکیبهسایرین نباشد.
امامخمینی(ره) میفرمایند: «علوممطلقا،خصوصاعلوماسلامی،اختصاص به قشریدونقشرینداردوبانوانمحترمایران،درطولانقلابثابت کردندکههم دوش مردانمیتواننددرفعالیتهایاجتماعیوسیاسی،خدمات ارزشمندیبهاسلامنمایندو در تربیتوتعلیمدرجامعهپیشتازباشند». (موسوی الخمینی، ۱۳۸۷)
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
دونکتهاساسیدررابطهباگسترهعلومیکهزنحقآموزشآنهارادارد:
الف) اذنپدرومادر: درحقآموزشعلومیکهبیانشد،یکسریمسائلبایدلحاظ شود. برایمثال،طبقدیدگاهاجماعیمیانفقها،اذنپدرومادردرسفر،برایطلب دستهایاز علوم،شرطمیباشد (البتهجایگاهبحثوقتیاستکهدرشهرمحل سکونتفرد،آنعلم موجودنباشد). اگرسفربرایمعرفتعلمعینیماننداثبات خداوند،نبوت،امامتومعاد باشد،احتیاجیبهاذنپدرومادرنیستواگرسفر برایطلبعلومیباشدکهواجبکفایی هستندیااصلاًواجبنیستندمانندعلوم ادبی،اذنآندوشرطاست. (حرّ عاملی، ۱۴۰۹ق) البته پس از سن بلوغ برای فراگیری دانش نیازی به اذن ایشان نیست.
ب) اذنشوهر: دراسلام،دخترانوزنانبیشوهربرایکسبعلمومعرفتآزادی نامحدودیدارندولیزنانشوهرداربهحکمتقبلمسئولیتهاییدرزندگی، محدودیتهاییدارند،درعینحال،بهخاطراهمیتعلمومعرفتازآزادیواجبو مشروع برخوردارند.درمورداذنزوجآنچهمشهورفقهاپذیرفتهاندایناستکه فراگیریعلمبردو قسماست: یکقسم،سلسلهعلومیاستکهفراگیریآنهااز واجباتعینیاستودر فراگیریایندستهازعلوم،مردحقمنعنداردواگرمنع نمودموافقتشواجبنیستو خروجزوجهازمنزلبرایفراگیریاینعلوم،نشوز محسوبنمی شود. همهفقهامیگویند: اگرشوهر،خودبهموازینواحکامومعارف دینیدانااست،براوواجباستبههمسرش آموزشدهدوگرنهحقممانعتاز خروجزن،برایآموزشاینعلومندارد. اماقسمدیگر، علومیاستکهفراگیریآنها واجبکفاییاستواگرچنانچهدراینبخشازعلوم،دیگران بهحدکفایتنرسند، فراگیریاینقسمازعلوم همانند قسم اول،برزنواجبعینیمی شودوبازمرد،حق منعندارد؛در سایرموارد،مرد،حقمنعداردامازنمیتواندشرطکندوبگویدمنبااین شرط کارهایمنزلراانجاممیدهمکهاینمقدارازوقترابرایفراگیریعلوماختصاص بدهموایندراختیارخوداوست. چنانکهدرجریانازدواجحضرتزینب (س) با همسرش، درحینعقداینموضوعشرطشد. (نجفی، ۱۳۹۰)
ابنحجرعسقلانیدرکتابالاصابهفیتمییزالصحابهاز۱۵۲۲زنصحابی،درزمان پیامبر (ص) کهگروهیازآنهامصادرفقه،حدیث،تفسیر،تاریخوحقوقاسلاماندنام بردهاست. شیخصدوقنیزسهتناززنانبهنامهایبانومریسه،بانوصفیهوبانوبهجت کهازاسناد معتبرروایات،مشایخواساتیدحدیثاوهستندرادرکتبخویشنامبرده است. (نوری، ۱۳۴۷)مونسهایوبیه،شامیهتیمیهوزینببغدادینیزاززنانپیشتازدر رشتههای مختلفعلوماعمازقرآن،حدیث،فقهو … بودند.اززنان صحابیکهروایاتشنیدهازپیامبر (ص)رابرایمردمروایتمیکرد میتوانیمبهحضرت فاطمه (س) اشارهکنیم. (صفری، ۱۳۸۶)
گاهیاوقات،پیامبر (ص) شخصاًبهآموزشزنانمیپرداختندوزناننیزسؤالاتخود رااز پیامبر (ص) میپرسیدند؛بهعنوانمثال،زینبعطارهازچگونگیآفرینشجهان پرسیدو رسولخدا (ص) نیزپاسخاورابهشرح بازگفت. (مهریزی، ۱۳۸۱)
۲-۱-۳٫ فقه و کتابت زنان
کسب علم به ویژه علوم دینی یکی از فضایل بلکه فرایض به شمار میرود. در آیات قرآن کریم دانشمندان مورد ستایش قرار گرفتهاند.«یرفع الله الذین امنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات.»[۹] در احادیث صحیحه بسیاری به دانش آموزی بسیار توصیه شده به طوری که ارزشمندی مردم را در سه مقام عالم یا متعلم یا دوستدار علم بودن خلاصه نموده و سایرین همج رعاع ( مردمی پست و بیهدف ) شمرده شده اند.
همانطور که بیان شد از جمله علومی که باید کسب کرد احکام دینی است که فقها بر این وجوب اجماع دارند. (روح الله خمینی، ۱۳۸۶) زنان به عنوان افراد مکلف نیز مشمول این فتوا هستند. پس باید یا خود به تحصیل علوم دینی تا حد اجتهاد بپردازند یا قدرت تشخیص مجتهد اعلم را داشته و برای مراجعه به رساله عملیه مرجع تقلید خود و فهم صحیح احکام نزد فرد آگاهی آنها را بیاموزند و از سواد خواندن بهرهمند باشند. اشتغال به عبادات مستحب مانند تلاوت قرآن و خواندن ادعیه هم به سواد خواندن نیاز دارد.
افزون بر علوم دینی، رفع نیاز جامعه به تخصصهای زنان در مشاغل پزشکی، تدریس، آسایشگاههای معلولان ، سالمندان و… در زمان حاضر تنها با کسب علم از کودکی تا جوانی در خارج از منزل و همه روزه، امکان پذیر است.
علاوه بر این موارد، زن به عنوان یک انسان، حق فرهیختگی و بالفعل کردن استعدادهای بالقوه خود را دارد یکی از این استعدادها میل به دانایی و خروج از جهل و رسیدن به درجات علما و مشارکت در استقلال کشور اسلامی خود است.
با این توضیحات و این که دختران با رسیدن به سن بلوغ و تکلیف مختارند و هیچ حرمتی بر کسب علم وجود ندارد پس منعی در برابرشان به منظور فراگیری دانش نیست و برای این کار نیاز به اذن والدین ندارند.
با این وجود برخی از فقهای متقدم فتوا به کراهت آموزش نوشتن به زنان دادهاند شیخ مفید در احکام النساء میفرماید: «و یکره لهُن تَعلم الکتابه و قراءه الکتب»[۱۰] مستند ایشان روایت نبوی ذیل است:
« لاتنزلوا النساء بالغرف و لا تعلموهن الکتابه و علموهن المغزل و سوره النور» (کلینی، ۱۴۰۷) « زنان را در طبقه بالا سکونت ندهید و نوشتن را نیاموزیدشان بلکه ریسندگی و سوره نور را بیاموزیدشان».
همچنین در کتب حدیث شیعه؛ مانند کافی و من لا یحضر و همچنین «حاکم» درکتاب «المستدرک» خود از قول پیامبر(ص) آورده، به زنان نوشتن یاد ندهید: «لا تعلّموهن الکتابه»
به همین سبب تا نسل قبل از ما، اغلب زنان خانوادههای مذهبی که موفق به کسب علم شده بودند تنها خواندن را میدانستند و از قدرت نوشتن محروم بودند در زمان حاضر نیز در برخی جوامع یا خانوادهها این رسم جاری است. این محرومیت در واقع ناشی از فهم نادرست والدین و حتی بزرگان ما از حدیث شریف مذکور بود،بنابراین این سؤال مطرح است که؛این حدیث را چگونه میتوان توجیه و تفسیر نمود؟
این حدیث از امام باقر و صادق ( علیهما السلام ) با سند آبایی از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) نقل شده است و راویان طبقه اول : سکونی (اردبیلی، ) و اسماعیل بن ابی زیاد (اردبیلی، ۱۴۰۸ق) که اولی ضعیف و دومی مشترک بین ثقه و ضعیف است پس روایت قابل استناد نیست. با این حال نقل آن در چهار منبع حدیثی آن را تا سرحد شهرت رسانده است. ابن ابی الحدید این عبارت را گفتار عمر بن خطاب برشمرده است. باید گفت که آیه الله خوئی، اسماعیل بن أبی زیاد را همان سکونی شعیری دانسته و او را فردی موثق و طریق وی را صحیح میداند. (خوئی، ۱۳۶۹)
این حدیث دارای چند متن مختلف و در مجموع توصیههای تربیتی درباره زنان است:
۱ . در لب اللباب از پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ):« لاتسکنوا النساء الغرف و لاتعلموهن الکتابه و استعینوا علیهن بالعری و اکثروا علیهن من قول لا فان نعم یغویهم علی المساله».[۱۱] (مجلسی، ۱۴۰۴)
۲٫ سکونی از امام صادق ( ع) فرمود که رسول خدا ( ص) فرمودند: «لاتنزلوا النساء بالغرف و لا تعلموهن الکتابه و علموهن المغزل و سوره النور»
۳٫ اسماعیل بن ابی زیاد از امام صادق ( علیه السلام ) از پدرانش از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «لاتنزلوا النساء فی الغرف و لا تعلموهن الکتابه و لاتعلموهم سوره یوسف و علموهن المغزل و سوره النور».[۱۲] (شیخ صدوق، ۱۴۲۰)
همانطور که میبینیم این احادیث مشتمل بر توصیههای مستحب مانند آموزش ریسندگی و امر و نهیهای موجود در آن متوجه اولیاست نه خود زنان، و حکمت این توصیهها دور کردن زنان از فساد جنسی است. زیرا در سوره نور از کیفر زنا و آیات حجاب و حفظ فرج از نگاه و در سوره یوسف قصه عشق ورزی زن فرمانروای مصر به یوسف سخن به میان آمده است که آموزش سوره نور انگیزه دوری از زنا و حفظ حجاب را در زن تقویت می کند ولی آموزش سوره یوسف موجب تحریک جنسی او و احتمال وقوع در فساد زن را بیشتر می کند.
عکس در مورد عشق ورزی
عبارت «لاتسکنوهن الغرف» نیز بر دور کردن زن از نظر نامحرم که معمولا طبقه بالا بر کوچه و خیابان و طبقات پایین منزل همسایگان مشرف است و این گونه نظرها زیادند تأکید دارد.
عبارات «استعینوا علهین بالعری» با برهنه گذاشتن زنان بر آنان کمک بگیرند. «علموهن المغزل» انگیزه او را بر خروج از خانه کاهش میدهد. زیرا وقتی لباسش به ویژه فاخر باشد و از طرفی در خانه با اشتغال به ریسندگی بیکار نمیماند و درآمدی نیز دارد، تمایلی به خروج ازخانه نشان نمیدهد.
عبارت «اکثروا علیهم من قول لا فان نعم یغریهم علی المساله» او را از مطالبات مستمر در همه خواسته ها از جمله بیرون رفتن منصرف می کند.
بنابراین میتوان گفت عبارت «لاتعلموهن الکتابه» نیز به منظور دور کردن او از فساد جنسی و ارتباط با نامحرم گرچه مکاتبهای، گفته شده است و میدانیم حتی در زمان ما اینگونه مکاتبات سرچشمه فساد جنسی و در موارد بسیاری منجر به زنا و خیانت به شوهر می شود.
بنابراین همانگونه که آیات قرآن کریم باید با توجه به «شأن نزول»، «مطلق و مقید»، «عام و خاص»، «ناسخ و منسوخ» و … مورد تفسیر و تبیین قرار گیرد، روایات وارده از سوی پیامبر اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) نیز تمام این جهات را دارا میباشند که برای درک معنای واقعی آنها، باید تمام این موارد لحاظ شود؛از اینرو اندیشمندان شیعی با در نظر گرفتن اینکه قرآن کتاب مقدس مسلمانان، یگانه کتابی آسمانی است که با گلواژه (اقرأ) که امر به خواندن است، آغاز شده است و روایاتی که به طور مطلق و یا حتی با نام بردن از بانوان، همگان را تشویق به علم آموزی نموده است.[۱۳]و با عنایت به شأن صدورروایت یاد شده از پیامبر اکرم(ص)، معنای این روایت را تعدیل نموده و آنرا مقید به شرایط زمانی و مکانی خاص و نسبت به افرادی خاص دانستهاند و چنین گفتهاند:
چون در زمان رسول خدا(ص) بیشتر خانههایی که دارای طبقات بودند حصار و حجابی نداشتند و اگر زنان در آنجا ساکن میشدند در معرض چشم چرانی قرار گرفته و یا خود به چشم چرانی میپرداختند؛ از اینرو نشاندن زنان در طبقات فوقانی مورد نهی قرار گرفته است. همچنین دلیل عدم آموزش نگارش به بانوان، جلوگیری از برخی سوء استفادهها اعلام شده چون ممکن است برخی از آنان برای مردان اجنبی نامه نگاری کرده و مردان بیگانه نیز با سوء استفاده از این نامه هم مرد و هم زن را به فتنه و دردسر بیندازند. (مجلسی، ۱۴۰۶ق)چنانچه دلیل نهی زنان از آموختن سوره یوسف[۱۴]نیز جلوگیری از فتنه اعلام شده است. (مجلسی، ۱۴۰۶ق)
بر این اساس میتوان گفت: نواهی و اوامر موجود در این احادیث، از نوع نهی از مقدمه حرام است و طبق قواعد اصولی اجتناب از مقدمه حرامی که اختیار و اراده فاعل میان آن و ذی المقدمه (فعل) حرام فاصله انداخته و فاعل قصد ارتکاب آن را نداشته باشد، واجب نیست[۱۵] و آموزش آن کتابت در این حدیث از این نوع است حتی برای مردان.
البته میتوان گفت: در آن زمان، نوشتن و خواندن قابل تفکیک بود؛ یعنی میشد افرادی باسواد باشند، اما توانایی نوشتن را نداشته باشند. بنابراین یاد ندادن نگارش به بانوان منافاتی با علم آموزی آنان نداشت و این روایت با روایاتی که تشویق به آموختن علم کردهاند در تعارض و تناقض نخواهد بود. مؤید این گفتار، بخش آخر روایت است که میفرماید به آنان سوره نور را بیاموزید.
بنابراین روایت مورد استناد از آموختن علم نهی نکرده، بلکه از یاد دادن نوشتن، در صورتی که موجب سوء استفاده و به فتنه افتادن شود نهی کرده است؛ لذا امروزه با توجه به تغییر شرایط و پیوند دانش و نگارش به گونهای که جدایی بین آنها غیر قابل تصور است، نه تنها یاد دادن کتابت به زنان دارای کراهت نیست، بلکه مشمول روایات تشویق کننده به فراگیری علم و دانش میشود و دارای استحباب نیز خواهد بود.
علاوه بر آن، شاید مراد حدیث منع از آموزش نگارش نباشد، بلکه مراد، آن باشد که شغل کتابت – که در آن زمان شغل مرسومی بوده و در غالب موارد، مورد نیاز مردان بوده و مردان درگیر آن بودند – را به بانوان نیاموخته و آنان را وارد شغلی مردانه نکنید، بلکه مشاغلی را به آنان بیاموزید که کمکی برای پایبند نمودنشان به خانه و خانواده و تربیت فرزند باشد.
حال باید دید آیا عبارت « لاتعلموهن الکتابه » بر کراهت دلالت دارد یا خیر؟ به نظر میرسد این حکم به شرایط محیطی و تربیتی دختر بستگی دارد و اگر نظر به این شرایط احتمال وقوع در حرام با قدرت بر نوشتن پیش آید میتوان حکم به کراهت داد ولی اگر این احتمال پیش نیاید بلکه دختر از بیسواد ماندن متضرر شود نه تنها مکروه نیست بلکه واجب است. پس در زمان حاضر که داشتن سواد خواندن و نوشتن برای دختر ضرورت دارد، خانوادهها و نظام جمهوری اسلامی باید به سالم سازی مدارس و دانشگاههای زنان بپردازند و وسایل نقلیه ویژه رفت و آمد برایشان فراهم گردد تا دختران از احتمال وقوع در مفسده در امان بمانند.
به هر حال برخی احادیثی اینچنینی مورد سوء استفاده پارهای از کجاندیشان و متأسفانه حتی بزرگان در طول تاریخ قرار گرفته و اینان بدون توجه به شرایط زمانی و مکانی خاص روایت آن را به اشتباه و یا از روی عمد و صرفاً به سود زمان و مقاصد خود عمومیت دادهاند که خود آسیبهای جبران ناپذیری در راه رشد علمی بانوان به بار آورد. البته باید دانست کهریشه این برداشتهای نادرست نه در بیرون، بلکه در درون جامعهی اسلامی بوده است. و آن، همان ذهنیت قبیلهای وقبیله نشینی است که از روزگار پیش از اسلام تاکنون در میان ما به قوت حضور دارد وواقعیت زندگی مارا شکل میدهد.
۲-۱-۴٫تأثیر آموزش و تعلیم زن در خانواده و اجتماع
خانوادهبه عنوان کانون اصلی رشد و تعالی انسان و زن محور اصلی این نهاد محسوب میشود.
خانواده اصلیترین رکن از ارکان اجتماع است و پیریزی اصلی و درست آن نقش بسیار مهم و پررنگی در سلامت و صحت نفس جامعه دارد؛ هر اندازه که شکلگیری بنیان خانواده با تعقل و درایت بیشتری صورت گیرد، دوام، پایداری و کیفیت روابط در درون خانواده از عمق بیشتری برخوردار بوده و اعضای آن احساس آسودگی و رضایت خاطر بیشتری خواهند کرد؛ یکی از مبادی این تصمیمگیری درست و عاقلانه، درجه فهم و بینش دو رکن اصلی تشکیل دهنده خانواده یعنی زن و مرد میباشد.
ارتقاء سطح تحصیلات عالیه را اگرچه نمیتوان به عنوان عاملی صد در صد در افزایش بینش افراد دانست،اما پژوهشهای صورت گرفته نشان دادهاست که این امر از نقش پررنگی برخوردار است. سوالی که در اینجا ممکن است مطرح شود این است که لزوما افزایش سطح تحصیلات برای زنان تا چه اندازه مهم است و یا آیا اصولا در زندگی خانوادگی واجتماع تاثیرگذار هست یا خیر؟
کسب علم و دانش توسط زنان را میتوان در دو حوزه مورد ارزیابی قرار داد: حوزه خانواده و حوزه اجتماع
۲-۱-۴-۱٫حوزه خانواده
در حوزه خانواده زنان بهطور سنتی بیش از مردان وظایف خانه و خانواده را به دوش میکشند و به همین دلیل میزان تحصیلات زنان بیشتر از مردان روی کیفیت زندگی تاثیرگذار است. برای مثال، در صورتی که زنان اطلاعات کافی در مورد مواد غذایی و خواص آن داشته باشند، میتوانند رژیم غذایی سالمتری برای خانواده خود فراهم کنند و به این ترتیب به سلامت اعضای خانواده کمک کنند. یا مثلا زنی که تحصیلات بالاتری دارد، اطلاعات کاملتری در مورد داروها و مسائل بهداشتی داشته و میتواند در پیشگیری از بروز بیماری در میان اعضای خانواده کمک بسیار موثری باشد.
این تحقیق با بهره گرفتن از مطالعهای در سال ۱۹۹۰ بر روی بیش از ۵/۱ میلیون سوئدی ۳۰ تا ۵۹ ساله به دست آمد. بررسیها نشان میدهد مردانی که با زنان دارای تحصیلات دبیرستانی ازدواج میکنند نسبت به مردانی که با زنان دارای تحصیلات دانشگاهی ازدواج میکنند، ۲۵درصد بیشتر دچار مرگ زودرس میشوند. زنان تحصیلکرده سریعتر متوجه بروز بیماری در میان اعضای خانواده و همسر خود شده و نسبت به مسائل پزشکی توجه بیشتری نشان میدهند. (منصورنژاد، ۱۳۸۶)
بنابراین این زنان علاوه بر آنکه میتوانند مسیر حرکت خانواده خود را تعیین و خانواده را در همان مسیر پیش ببرند، در رویارویی با مسائل پیشبینی نشده، یا پیشبینی شدهای که خانواده در مسیر حرکت خود با آن روبه رو میشود، میتوانند درایت و قدرت سنجش بهتری از خود نشان دهند و مسائل همسر و فرزندان خود را با درایت بهتری حل کنند. حتى اگر در خانواده هیچ مشکل جدیدى هم وجود نداشته باشد، به دلیل تکرارى شدن فضا و برخوردها، نیاز به پویایى، خلاقیت و نوآورى وجود دارد و براى پیش رفتن، به طرح و برنامه جدید و تکانهاى تازه نیاز است. اما در همه این موارد، فرد تحصیلکرده و زن متکى به دانش، دستان پُرتری نسبت به زن بیسواد و یا کمسواد خواهد داشت. البته هر قدر کم و کیف تحصیل بالاتر باشد، در تدبیر مشکلات توفیق بالاترى خواهد داشت و چون خود به راهکارها و مجارى هدایتى و مشاورهاى در این زمینه آشناست، از آنها بهره لازم را میگیرد.
۲-۱-۴-۲٫ حوزه اجتماع
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.