P0 = ارزش جاری اوراق قرضه
n = مدت به سال
t = نرخ مالیات
f = درصد هزینه صدور و فروش اوراق قرضه
نرخ هزینه سهام ممتاز
تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
هزینه سهام ممتاز هزینه ای است که شرکت بابت تأمین مالی از طریق انتشار سهام ممتاز متحمل می شود. معمولاً به سهام ممتاز نرخ سود ثابتی تعلق می گیرد و سهامداران ممتاز نیز این انتظار را دارند که سود سهام ممتاز را به طور منظم دریافت نمایند. نرخ هزینه سهام ممتاز از تقسیم سود سهام ممتاز بر خالص وجوه حاصل از فروش آن به دست می آید و به صورت زیر محاسبه می شود:
که در آن:
KP = نرخ هزینه سهام ممتاز
dP = سود سالانه سهام ممتاز
P0 = ارزش جاری سهام ممتاز
f = درصد هزینه صدور و فروش سهام ممتاز
چون سود سهام ممتاز بعد از محاسبه و کسر مالیات شرکت پرداخت می شود،پس کاهنده مالیات نیست و هزینه آن تعدیل مالیاتی ندارد(کاوسی،۱۳۸۲)
نرخ هزینه سهام عادی و سود انباشته
هزینه سهام عادی عبارت است از حداقل نرخ بازدهی که شرکت باید عاید صاحبان سهام عادی کند تا بدین وسیله ارزش بازار سهام شرکت حفظ گردد. هزینه سود انباشته نیز نرخ بازده مورد انتظار سهامداران از سودی است که شرکت نگهداری می کند. سود انباشته متعلق به سهامداران است و آنها از این سود انتظار کسب بازده دارند. بنابراین اگر مدیریت تصمیم به نگهداری سود بگیرد،به نوعی هزینه فرصت ایجاد می شود. این هزینه برابر با حداقل بازدهی است که سهامداران می توانند با سرمایه گذاری این سود در پروژه های دیگری با ریسک مشابه به دست آورند. برای محاسبه هزینه سهام عادی و سود انباشته روش های متعددی وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از(همان مأخذ):
میانگین موزون نرخ هزینه سرمایه (WACC) [۵۴]
«هزینه سرمایه کل شرکت» عبارت است از میانگین موزون هزینه منابع مختلف تأمین مالی بلندمدت، که توسط شرکت بکار گرفته شده است. میانگین موزون هزینه سرمایه با بهره گرفتن از وزن هایی مبتنی بر «ساختار سرمایه» شرکت محاسبه می شود. ساختار سرمایه بهینه،ترکیبی از بدهی،سهام ممتاز و حقوق صاحبان سهام شرکت است که میانگین موزون هزینه سرمایه شرکت را به حداقل برساند. در حالت کلی هزینه سرمایه شرکت به صورت زیر محاسبه می شود[۵۵]:
WACC = ∑ هزینه سرمایه هر یک از اجزای سرمایه * درصد مشارکت هر یک از اجزای سرمایه در کل ساختار سرمایه
که در آن:
WS، We، WP، Wd = به ترتیب درصد مشارکت (وزن) بدهی،سهام ممتاز،سهام عادی جدید و حقوق صاحبان سهام عادی.
KS، Ke، KP، Kd = به ترتیب نرخ هزینه بدهی،سهام ممتاز،سهام عادی جدید و حقوق صاحبان سهام عادی.
برای به دست آوردن درصد مشارکت (وزن) هر یک از اجزا می توان از ضرایب ارزش دفتری، ضرایب ارزش بازار،ضرایب هدف و یا ضرایب نهایی استفاده کرد.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
ضرایب ارزش دفتری
کاربرد ضرایب ارزش دفتری در محاسبه میانگین موزون هزینه سرمایه شرکت مبتنی بر اینفرض است که هرگونه تأمین مالی جدید متناسب با ساختار فعلی سرمایه صورت می گیرد. ضرایب ارزش دفتری از تقسیم ارزش دفتری هر یک از اجزای تشکیل دهنده سرمایه بر مجموع ارزش دفتری تمامی منابع بلند مدت به دست می آید.
ضرایب ارزش بازار
ضرایب ارزش بازار از تقسیم ارزش بازار هر منبع بر مجموع ارزش بازار تمامی منابع به دستمی آید. از دیدگاه نظری،کاربرد ضرایب ارزش بازار در محاسبه میانگین موزون هزینه سرمایه بهتر از ضرایب ارزش دفتری است زیرا ارزش بازار اوراق بهادار،برآورد مناسبتری از مبالغ حاصل از فروش آنهامی باشد.
ضرایب هدف
در صورتی که در جهت هدف های شرکت و متناسب با آن،ساختار سرمایه ای تعیین شده باشد، کاربرد این ساختار سرمایه هدف و ضرایب مربوط به آن برای محاسبه هزینه سرمایه،مناسبتر است.
ضرایب نهایی
در استفاده از این روش،درصد مشارکت (وزن) هر یک از منابع تأمین مالی در مجموع تأمین مالی جدید،به عنوان ضریب آن منبع مورد استفاده قرار می گیرد. در استفاده از ضرایب هدف،شرکت در واقع به چیزی توجه می کند که به اعتقاد آن،ساختار بهینه سرمایه یا درصد هدف می باشد اما در استفاده از ضرایب نهایی،شرکت مقادیر پولی واقعی هر یک از منابع تأمین مالی که برای یک پروژه سرمایه گذاری قابل تأمین است را مدنظر قرار می دهد (همان مأخذ)
بازده سهام
نخستین گام در سنجش عملکرد یک واحد تجاری،محاسبه بازدهی به دست آمده با توجه به اهداف از قبل تعیین شده برای آن می باشد و از آنجایی که افزایش ثروت سهامداران به عنوان هدف اصلی واحدهای تجاری مطرح گردیده است،لذا یک واحد تجاری باید به گونه ای عمل کند که با کسب بازده مناسب ثروت سهامداران را افزایش دهد. بازده در فرایند سرمایه گذاری به عنوان نیروی محرکی است که ایجاد انگیزه می کند و پاداشی برای سرمایه گذاران محسوب می شود. بازده ناشی از سرمایه گذاری برای سرمایه گذاران حائز اهمیت است،برای اینکه فعالیت سرمایه گذاری ماهیتاً به منظور کسب بازده صورت می گیرد. طبق تعریف «بازده سهام» عبارت از کلیه عواید و منافعی است که در طول یک دوره عاید سهامداران می شود. این عواید و منافع به طور کلی از دو قسمت تشکیل می شود: ۱) سود دریافتی[۵۶] و۲) سود (زیان) سرمایه[۵۷].
۱) سود دریافتی:
مهمترین جزء بازده سودی است که به صورت جریانات نقدی دوره ای سرمایهگذاری می باشد. این جریانات نقدی با قیمت سهام درارتباط هستند.
۲) سود (زیان) سرمایه:
دومین جزء مهم بازده،سود (زیان) سرمایه است. سود (زیان) سرمایه بر اثر تغییرات ایجاد شده در قیمت سهم در طول دوره نگهداری حاصل می شود.[۵۸]
محاسبه بازده واقعی (تحقق یافته) سهام
بازده واقعی سهام نرخ بازدهی است که در طول یک دوره برای سهامداران تحقق یافته است. این نرخ بازده با توجه به حالتهای مختلف به صورت زیر محاسبه می شود(دموری وعبده تبریزی،۱۳۸۲)
۱) در صورتی که شرکت هیچ گونه افزایش سرمایه و تجزیه سهام در طی دوره نداشته باشد:
که در آن:
Rit = نرخ بازده سهم i در ماه t
Pi1 = قیمت سهم i در انتهای ماه t
Pio = قیمت سهم i در ابتدای ماه t
PSit = سود نقدی سهم i در ماه t
۲) در صورتی که شرکت هم از محل اندوخته ها و هم از محل مطالبات و آورده نقدی افزایش سرمایه داده باشد:
Rit = نرخ بازده سهم i در ماه t (نرخ بازده سهم i برای ماهی که اولین معامله پس از تصویب مجمع در آن صورت گرفته است)
Pi1 = قیمت سهم i در انتهای ماه t
Pio = قیمت سهم i در ابتدای ماه t
PNi = ارزش اسمی سهم i
DPSit = سود نقدی سهم i در ماه t
X = درصد افزایش سرمایه از محل اندوخته ها
Y = درصد افزایش سرمایه از محل مطالبات و آورده نقدی
۳) نرخ بازده سهم i ام از ماه q ام تا s ام معامله در بورس (نرخ بازده حاصل از خرید سهم i در ابتدای ماه q و نگهداری آن تا انتهای ماه s) :
Rit = نرخ بازده سهم i در ماه t
۴) نرخ بازده بازار در ماه t برابر است با:
Rmt = بازده بازاردر ماه t
PIm1 = شاخص قیمت در پایان ماه t
PImo = شاخص قیمت در آغاز ماه t
شاخص بازده نقدی در پایان ماه t
شاخص بازده نقدی در آغاز ماه t
۵) نرخ بازده بازارطی ماه های q ام تا s ام معامله سهم i :