۵-۲- ویژگی های عمومی کلّی تاریخ نگاری عصر افشاریه
از ویژگی های تاریخ نگاری دوره افشاریه، در کنار سایر ویژگی های مخصوص به خود وجود منابع غنی اعم از تواریخ مورّخان خارجی و داخلی این دوره و نیز سفرنامههای متعدّد اروپاییان است که در قالب هیأتهای سیاسی ، مذهبی ، سیّاح و ماجراجو و تاجر و فروشنده به ایران مسافرت کردند و شرح مشاهدات خود را همراه با اطّلاعات سیاسی ، اجتماعی ، و فرهنگی ایران عصر افشاریه به نگارش درآوردند.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
در طی این دوران هرچند به علّت کمی زمان دوران افشاریه ، کتب تاریخی فراوان به زبان فارسی تألیف نشد.امّا کتاب هایی که ازآن دوران باقی مانده است ، با توجّه به این که اکثر این کتاب ها از آثار مورّخان درباری است ، جانب داری از تمام اعمال وافعال سلاطین افشاری را به حدّ اعلا رسانیده اند.هرچند که درذکروقایع به شرح وتفصیل بسیار پرداخته اند. می توان گفت که فنّ تاریخ نویسی و وقایع نگاری در قرنهای یازدهم ودوازدهم، یا به عبارت دیگر تاریخ نگاری عصر افشاریه، بر روی هم کم تر مورد مطالعه وتحقیق قرار گرفته ودرباره آن کم تر از تاریخ نویسی قرون ماقبل تحقیق به عمل آمده است.
منابع تاریخ نگاری این دوران تحت تأثیر سنّت تاریخ نگاری اسلامی در قرون پیش شامل تواریخ عمومی، تواریخ محلّی ،تاریخ سلسله ای و ….، تعداد معدودی نیز در مورد تشکیلات اداری افشاریه است و در مجموع میتوان از ویژگی های تاریخ نگاری این دوره به موارد زیر اشاره کرد:
سبک رایج نگارش این عصر آکنده متکلّف و مصنوع ومبالغه آمیز است .از جمله مختصات این دوره میتوان :
– استفاده از آیات و احادیث
– استفاده از ضرب المثل ها و عبارات عربی
– درآمیختگی نظم و نثر
– وجه وصفی که معمولاً به صورت غلط و گاهی درست به کار رفته است . مثل :
– جمع بستن با « ات »
درکلمات عربی : محاربات ، علامات
در کلمات فارسی : سرحدّات
در کلمات ترکی و مغولی : ییلاقات ، قشلاقات ، تیولات
– جملات طولانی ، به سبب آوردن کلمات مترادف ، وجوه وصفی ، آیات واحادیث ، عبارات عربی، شعر، بازی های لفظی مخصوصاً توجّه به اشتقاق ، قرینه پردازی وغیره
– استعمال افعالی چون کشتن و نمودن در معنای مجازی
– وفور لغات ترکی و مغولی همچون : الوس ( قبیله ) ، قشون ( سپاه ) ، قدغن (منع) القاب احترام آمیز. شاه مردان ، خاتم المجتهدین و غیره است .
۲- انحطاط فرهنگی ایران در قرن دوازدهم در تاریخ نویسی نیز انعکاس یافت . از قرن هشتم تا قرن سیزدهم ، فنّ تاریخ نویسی به پستی گرایید تاحدّی که می توان آن را دوره فترت عقلی و تنزّل تاریخ نویسی نام نهاد . دراین مدّت نه سنجش تاریخی درکار بود و نه نقد وارزشیابی و نه نتیجه گیری تاریخی ، وقایع را بدون ارتباط علّت و معلول سرهم می کردند و حتّی از ذکر حقایق به مصلحت ، ترس ویا عدم درک ، چشم می پوشیدند. ( ثواقب، ۱۳۸۰، ص ۳۰)
۳- اروپاییان دردوره افشاریه بسیارچشم گیراست. دردوره افشاریه فعّالیِت های اروپاییان در ایران به صورت استعماری درآمد و نیاز آنان به کسب اطّلاعات دقیق درباره ایران موجب تألیف کتاب های بسیاری شد . از جمله :… دو جلد کتاب جونس هنوی که در ۱۱۵۷ – ۱۱۵۶ هـ . ق . در ایران و درباره مسائل اقتصادی انگلستان در دریای خزر نوشته شده و مؤلّف بعدها مطالبی درباره نادرشاه به کتاب افزود. (بیات، ۱۳۷۷، ص ۳۳۴) – نامه های طبیب نادرشاه از رنه بازن ، کشیش و پزشک فرانسوی که در آخر حیات نادر در خدمت او بود – سفرنامه جیمز فریزر، سفرنامه ویلیام فرانکین ، او دراین سفرنامه شرح مبسوطی درباره مردم ایران به ویژه مردم فارس نوشت .
عکس مرتبط با اقتصاد
۴- نقطه قوّت تاریخ نگاری این دوره نگارش تواریخ سلسله ای متفاوت است در این عصر مورّخ در این شیوه به ذکر ظهور وفعّالیّت های سیاسی و نظامی سلسله یا فرمانروایی خاص و نیز حوادثی که در روزگار آنان درقلمروشان رخ داده می پردازد . در این شیوه نیز ترتیب و توالی زمانی از آغاز ظهور سلسله یا فرمانروای مورد نظر رعایت می شود. (زرین کوب ،۱۳۸۶،ص۴۲) دراین دوران تنها یک تاریخ عمومی به نام زبده التواریخ که اثر محمّد حسن مستوفی است نوشته شد که آن هم به اشاره نادرشاه و از برای مطالعه شاهزاده رضا قلی میرزا نوشته شد و مطالب آن درباره اواخر صفویان و ظهور نادر به سبب حضور مؤلّف در جریان رویدادها ارزشمند می باشد .
۵- وجود دو نگرش مثبت و منفی در قبال عملکردهای نادر
مورّخان این دوره به دو دسته تقسیم می شوند. بعضی از مورّخان طرفدار نادر و کارهای او می باشند و بعضی دیگر با نارضایتی از او این گونه یاد می کنند : قهرمان خراسان را از همان روزگار خود او، هر کس در آیینه ضمیر خود با یکی از این دوصورت می دید : کسانی که مدّعی بودند خود یا خاندان و پدرانشان از نادر ظلم دیده اند ، طبعاً تصویر بدی از او در ذهن داشتند . مثلاً مورّخان عصر قاجار به تصور این که اگر فتحعلی خان به دست نادر کشته نمی شد ، بلافاصله بعد از صفویه قاجاریه به سلطنت می رسیدند با لحن مخالف از او نام برده اند ، یا مستوفیان و کارکنان دستگاه های مالی که مزه خفت وخواری را چشیده بودند مثل میرزا محمّد کلانترفارس با بیانی آمیخته با ناخشنودی ازاویاد کرده اند. (مروی، ۱۳۶۴، ص ۱۶) از اینها مهمتر، از همان روز اوّل هواداران صفویه با نادر به مخالفت پرداختند و آرزومند پادشاهی یکی از افراد آن خاندان بودند. به همین خاطر است که رهبران بسیاری از شورشها بر ضدّ افغانها یا بر ضدّ نادر خود را شاهزاده صفوی مینامیدند. در مقابل، اکثریّتی از مردم ساده شهرها و روستاها که مزه خفّت و خواری را از تجاوز خارجیها و دستههای راهزن مرزی چشیده بودند، و دود ناامنیها به چشمشان رفته بود ، حبّ و بغض سیاسی نداشتند و نه مدّعی سلطنت و حکومت بودند و نه عهدهدار خدمات مالی، که پای حساب کشیده شده باشند هوای نادری را در سر داشتند. محمّد کاظم بیک ، مؤلّف نادری از آن گروه است .
۶- منابع این دوره به زبانها و سبکهای مختلف و متفاوت با یکدیگر نوشته شده اند به عنوان مثال : کتابی مثل دره نادره ، دارای انشایی پیچیده و مصنوع و پر از ترکیبات و لغات دشوار عربی و فارسی است. ۲(بیات،۱۳۷۷، ص ۲۹۰) بعضی دیگر از این کتاب ها همانند عالم آرای نادری به سبکی ساده و بینابین نوشته شده است .
میرزا مهدی خان، در شیوه نگارش کتاب های خود از سه سبک استفاده کرده است:
الف) بسیار پیچیده ومتکلّفانه و نامرغوب که تقلید محض از موارد دشوار وناهنجار نثر جوینی و وصاف است .
ب) نثر میانه که باز تقلیدی از وصاف می باشد ، لیکن در این نثر در تثبیت ها و آغاز فصول شیرین کاری نموده است ، ولی در میان راه راست و طریق عادی ساده نویسی را رها نکرده است ، این شیوه در جهانگشای نادری که تاریخ نادرشاه است دیده می شود .
پ) نثر لطیف وساده که اگر ضایعی نیز به کار برده است در بیان معانی و مناسبات و مراعات النّظیر و سایر شیرین کاری هاست ، نه در ترکیب الفاظ غامض واری جمله های ثقیل و مکرّر و دیگر تکلّفات واین شیوه مخصوصاً در دیباچه ظریف و لطیفی که بر شاهزاده رضا قلی میرزا پسر نادر نوشته شده است .
۷- منابع اصلی این دوره محدود است . در دوران افشاریه که جنگ و درگیری بر جامعه حاکم بود ، نمی توان توقّع داشت که فرهنگ ودر این جا تاریخ نگاری ، پیشرفتی داشته باشد . زیرا که نادر که خود بنیان گذار سلسله افشاریه بود نه تنها تحت تأثیر شرایط زمانه خود قرار گرفته بود ، بلکه شخصاً علاقه ای به علم و فرهنگ نیز نداشت . به همین خاطر در دوران او هیچ گونه مراکز علمی مهمّی در کشور به وجود نیامد . به همین خاطر منابع علمی این دوره محدود است .
۸- در اکثر کتاب های تاریخی این دوره اشتباهات فاحش در مورد برخی رخدادها و تاریخ وقایع به چشم می خورد . هر نویسنده ای از دیدگاه خود به بررسی حوادث می پردازد. امکان دارد این اشتباهات عمداً یا سهواً باشد . بسیاری از مورّخینی که مخالف نادر بودند عمداً بسیاری از وقایع را واژگون جلوه دادند و به دفاع از فردی که می خواستند به قدرت رسانند به نگارش تاریخ خود دست زدند . این قضیه نتیجه عکس نیز می تواند داشته باشد . مورّخان درباری نیز به نوبه خود در این قضایا سهیم می باشند . به عنوان مثال : در جنگ های عثمانی ، چون مؤلّف جهانگشا در کنار نادر بوده ، تاریخ های دقیق حوادث ، وشمار دقیق سربازان هر یک از دو طرف ، نام فرماندهان عثمانی را به صورت صحیح ذکرکرده است. ازآن جمله درعالم آرا شمارسربازان عثمانی درجنگ ایران ( ۱۱۴۷ هـ . ق ) بر طبق آن چه مولف شنیده بود ، ۳۰۰۰۰۰ تن ذکر شده ، امّا میرزامهدی خان هفتاد هزار سوار و پنجاه هزار پیاده « ینگی چری » نوشته است . ( مروی، ۱۳۶۴، جلد یک، ص ص ۳۱-۳۰)
۹- درباری بودن مورّخان . اکثر مورّخان عصر افشاریه سمت مجلس نویسی و وقایع نگاری دربار را داشته وبه طور رسمی مأموریّت نگارش وقایع راازجانب نادرشاه داشته اند. به همین خاطر مورّخان این دوره به سبب نزدیکی به نادر و درباری بودن آن ها از بیان بسیاری ازواقعیّت ها چشم پوشی نمودند. میرزامهدی خان مردی زیرک ومنشی الممالک واز مقرّبان نادر و در سفر هم همراه او بوده است. میرزامهدی خان قطعاً به علّت نزدیکی به نادر وابستگی زیادی به قدرت داشته است ودر کتاب جهانگشا بسیاری از واقعیّت ها را چشم پوشی کرده است . ( میرجعفری ، عاشوری نزاد، ۱۳۸۶، ص ۱۱۹)
۱۰- تألیف کتب تاریخی در مورد ایران در خارج از مرزها . مهم ترین وقایع سلطنت نادر حمله به هندوستان بود . نادر در این لشکرکشی علاوه بر سرکوب یاغیان افغان ، ثروت فراوانی نیز در این لشکرکشی به دست آورد . او توانست محمّدشاه گورکانی پادشاه هند را دست نشانده خود سازد . برای تثبیت این پیروزی دختر برادرپادشاه هند را به عقد پسر خود نصرالله میرزا درآورد. با این پیروزی مرزهای بین ایران وهند گسسته شد وافراد بی شماری از دو کشور به رفت و آمد با هم مشغول شدند . این رفت و آمدها باعث آشنایی بیشتر هندیان از اوضاع و احوال ایران گردید. کتب تاریخی فراوانی در هند در مورد جنگ نادر با محمّدشاه گورکانی نوشته شده که این کتابها گوشه چشمی ازتاریخ ایران دوران افشاریه را برای خوانندگان آشکار میسازد. به عنوان مثال: عبدالکریم کشمیری مورّخ فارسی زبان هندی است. هنگامی که نادر در سال ۱۱۵۱ هـ . ق به دهلی حمله کرد ، عبدالکریم کشمیری در آن شهر می زیست . وی به نادر پیوست و در مراجعت نادر، همراه وی به قزوین رفت و از آن جا نیز عازم زیارت مکّه مکرّمه شد و در سال بعد ، ۱۱۵۲ هـ . ق به هند بازگشت. وی مؤلّف کتابی است به نام بیان واقع (نادرنامه) که حاوی مطالبی درباره شرح مسافرتهای نویسنده و همچنین اطّلاعات سودمندی در باب لشکر کشی نادر به هند و مراجعت او و اوضاع هندوستان پس از نادر می باشد. (زرین کوب، ۱۳۷۱، ص ۱۲۲)
۱۱- توجّه به تاریخ نظامی و شرح جنگ ها ، در این تواریخ ، روحیه نظامی غالب است. جنگ ها و درگیری نادر با دشمنان به تفصیل و با شرح جزئیّات آمده است . در کتب تاریخی این دوره آن قدر به تاریخ نظامی و شرح جنگ ها پرداخته اند ، که ذکر مسائل اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی نادیده گرفته شده است .
۱۲- ارادت ورزی برخی مورّخان نسبت به خاندان صفوی . برخی از مورّخین این دوره به طرفداری از خاندان صفویه ، به نگارش تاریخ خود دست زدند و در برگ برگ کتاب های خود ، عناد و دشمنی خود را به حکومت افشاریه نشان دادند …. در نوشته های آن ها به وضوح می توان ارادت ورزی نسبت به خاندان صفوی و دشمنی با نادر، را تشخیص داد . مثل حزین گیلانی و مرعشی مؤلّف مجمع التواریخ و … (مروی، ۱۳۶۴، ص ۱۱۷)
۱۳- اکثر منابع خارجی این دوران هنوز ترجمه نشده یا نظیر منابع هندی هنوز چاپ نشده است .
۱۴- استفاده از آیات و احادیث در لابلای وقایع تاریخی . همانند تاریخ نگاری دوران صفویه ، در این دوره تاریخ نگاری ازمذهب وادبیّات متأثّراست ومورّخ به تناسب ازاین دو استفاده نموده است . در این جا نمونه ای از کتاب درّه نادره ، را می آوریم که متأثّر ازمذهب می باشد . نَحنُ نَفُصُ علیک اَحسَنَ القَصَصَ چون خداوند بیچون جلَ شانه ماسطه سایه آن جناب را صَانهُ اللهُ عَمّا شاَنه لَش طره پریشانی ساخت به حکم (استر آبادی،۱۳۶۶،ص ۱۸۴) در این متن میرزامهدی خان در کتاب درّه نادره ، از آیه ۳ سوره یوسف استفاده کرده است .
۱۵- اکثر قریب به اتّفاق مورّخان ، این دوره نظم و نثر را با هم آورده اند . یعنی در لابلای متون تاریخی از شعذ نیز برای بیان منظور خود استفاده نموده اند . یکی از این مورّخین ، محمّد علی تهرانی ، صاحب تألیف « نادرشاه » است . او در توضیح مراسم عروسی نصرالله میرزا پسر نادر با دختر یزدانبخش ، برادرزاده محمّدشاه می نویسد :
از پی تاریخ عروسی رقم کرد چنین « وارد » شیدای هند
گفت به ده سال از این بیشتر طرفه سروش طرب افزای هند
باد مبارک به هزاران نشاط یوسف ایران و زلیخای هند
(تهرانی ،۱۳۶۹،ص ص ۲۳۸-۲۳۷)
۱۶- سروده شدن مثنوی بر وزن شاهنامه فردوسی در این دوران . ملّا محمّد علی طوسی ، شاعر فارسی زبان ، معاصر نادرشاه افشار است که خود را ازخاندان حکیم ابوالقاسم فردوسی می دانسته و به همین خاطر، به فردوسی ثانی معروف بوده است . ویکی از ملازمان نادر بوده وبه فرمان نادر، مأموریّت یافت شرح فتوحات او را به رشته نظم کشد ؛ ملّا محمّد هم اطاعت نمود و اکثر فتوحات نادر را در مثنوی ای بر وزن شاهنامه فردوسی به نظم کشید که با ماجرای کشته شدن نادر به پایان می رسد . اشعار این شاهنامه ، از نظر شیوایی وروانی ، هرگز قابل مقایسه با اشعار شاهنامه فردوسی نیست ، امّا چون رویدادها را به زبانی ساده و روشن بیان کرده و در بیشتر سفرهای نادر، شخصاً شاهد وقایع بوده است ، از لحاظ حوادث تاریخی ، اهمّیّت فراوانی دارد. ( مصاحب،۱۳۴۵،ص ص ۱۸-۷۳)
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.
فصل ششم
معرّفی برخی از مهم ترین منابع اصلی این دوران
۶-۱- جهانگشای نادری . میرزا مهدی خان استرابادی
مؤلّف این کتاب میرزا مهدی خان فرزند محمّد نصیر استرابادی است . عدّهای از نویسندگان عقیده دارند که وی از دودمان صفویه بود ؛ امّا این انتساب مانع از آن نشد که به سمت منشی در خدمت نادر انجام وظیفه کند . … میرزا مهدی خان پس از حمله افاغنه به ایران و اسارت اصفهان گوشه نشینی انتخاب نمود و تا ورود نادر به اصفهان در اختفا زندگی میکرد. و کسی هم از این گوشه نشینی او اطّلاع نداشت. امّا چون نادر فاتحانه از مهماندوست به مورچه خورت و از مورچه خوت به اصفهان آمد ، گروه گروه مردم به خدمت او شتافتند و تهنیت فتح گفتند که از آن جمله میرزا مهدی خان بود. (استرابادی، ۱۳۴۱، ص ۵) از این زمان به بعد میرزا مهدی خان از یاران نادر شد و تا زمانی که نادر زنده بود به مدّت هیجده سال در غم و شادی او شریک بود . او تا اردوی دشت مغان شغل منشی الممالکی را اداره می کرد و با میرزا علی اکبر ملّاباشی و میرزا ابوالقاسم کاشانی از معتمدان شاه بود. هر چند از واقعه دشت مغان شغل منشی الممالکی از او گرفته شد و به میرزا مومن خان داده شد ولی باز دست او را در همه کارها باز بود.
از میرزا مهدی خان آثاری چند در مورد نادرشاه باقی مانده ، که مهم ترین آن ها تاریخ جهانگشا میباشد. این کتاب در فهرست کتابخانه ها ومتون کتب تاریخی و معاصر میرزا مهدی خان به اسم تاریخ نادری میآید و معلوم نیست که چرا عنوان جهانگشا به خود گرفته است . میرزا مهدی خان کتاب خود را روزنامچه ظفر نام می برد …. ظاهراً روزنامچه ظفر باید تقلیدی از ظفرنامه تیموری باشد که بعدها به جهانگشای نادری تغییر نام داده است. (استرابادی، ۱۳۴۱، ص ۴)
این کتاب مجموعه ی پر ارزشی از وقایع تاریخی: شورش افغانه ، سانحه هرات ۱۱۲۹ ه . ق . شیوه فتنه و آشوب و رسم ملوک الطوایفی از قندهار تا اصفهان و اغتشاش در آذربایجان واسترآباد تا سال ۱۱۴۸ هـ . ق . و نیز شورای دشت مغان و به سلطنت رسیدن نادر تا سال ۱۱۶۰ هـ . ق . در خاتم کار ذکر مختصری از سلطنت علیشاه و سایر حوادث مهمّ آن عصر به میان آمده است. (بیات، ۱۳۷۷،ص۲۹۰)
میرزا مهدی خان نسبت به صورت و شکل بندی مضمون از روش مستقیم و منطقی پیروی کرده است . کتاب او ابتدا مبحث مختصری از انقلابات واوضاع نامطلوب اواخرسلطنت شاه سلطانحسین می پردازد و سپس زندگی وسرکشی های نادر را در دوران جنگ های محلّی بررسی می کند تا آن که او به شاه طهماسب می رسد و شروع به بالا رفتن از نردبان ترّقی می نماید. (استرآبادی ، ۱۳۴۱، ص ۱۶) این ترتیب زمانی وقایع موجب می شود که خواننده نیز به ترتیب علل و معلولی توجّه کند و آغاز هر واقعه را در واقعه قبلی ببیند.
هر چند در برخی موارد میان تاریخ وقوع حوادث مذکور در جهانگشای نادری با دیگر منابع معتبر این دوره تفاوت هایی وجود دارد ، ولی به دلیل نزدیکی مؤلّف با نادرشاه ، مطالب آن از صحّت بیشتری برخودار است . همچنین به دلیل حضور مؤلّف در جنگ ها وفتوحات نادر، اثر لحنی حماسی دارد . مطلب پایانی کتاب نیز، که درباره مرگ نادرشاه و حوادث پس از آن است ، نشانه واقع بینی و بصیرت مؤلّف و درست نویسی و پاک گویی و توجّه وی به رابطه علّت و معلولی حوادث است.
میرزا مهدی خان به عنوان یکی از مشاوران نزدیک نادر و شریک در تصمیمات او بوده و کتابش در واقع یک تاریخ رسمی و متضمّن توجّه کارهای نادراست. احتمالاً تا نادر زنده بوده ، هرچه می نوشته فصل به فصل به نظر او میرسانده است. در سراسر کتاب او یک نوع مصلحت بینی درباره ولی نعمت به چشم میخورد . کارهای نیک را با آب و تاب بیشتری مینوشته ، و فقط چهره ستودنی و گرامی داشتنی میرزا از نادر تصویر کرده است. (مروی، ۱۳۶۴، جلد یک، ص ۳۱) هرچند در عالم آرا درباره شورش عوام مردم و حمله به سربازان نادر، را نتیجه این میداند که سپاهیان نادر مست شدند و برای تعرّض به زنان به خانههای مردم درآمدند و این روایت پذیرفتنیترین میباشد ، ولی در کتاب جهانگشای نادری با توجّه به مصلحتبینی که در مورد ولی نعمت خود داشته است ، درباره علّت شورش عوام و مردم دهلی به سربازان نادر، که موجب صدور فرمان قتل عام شد ، چیزی ندارد. جهانگشا در مورد کورکردن رضا قلی میرزا مطالبی را به اختصارآورده است که از نقایص این کتاب است. (میر جعفری ، عاشوری نزاد، ۱۳۸۶، ص ۱۱۹) میرزا مهدی خان افتخار همه پیروزی ها را در آینه وجود شخص نادر دیده و چهره سرداران و سرکردگان را بیرنگ تصور کرده است .
آن چه در جهانگشا نیست و شاید از نقایص آن به شمار آید مسأله فعّالیّت و نقشه های نادر برای تهیّه نیروی دریایی است . میرزا مهدی خان نسبت به آن ساکت است . محمّد کاظم در عالم آرای نادری جنگ نادر با شیطان پرست های یزیدی حوالی موصل ذکر می کند ، ولی جهانگشا نسبت به آن ساکت است . شاید بی اهمّیّت بودن مطلب موجب نپرداختن میرزا مهدی خان به آن شده است. ( میرجعفری ،عاشوری، ۱۳۸۶ص۱۱۹) با این وجود میتوان گفت : جهانگشا از تواریخ دقیقی است که برای ما از دوره نادر باقی مانده است. نویسنده آن با توجّه به عالم آرای عبّاسی یک یک مشهودات خود را به رشته تحریر کشیده است. ترتیب حوادث ایام نادری را این گونه ارائه میکنند:
– حوادث قبل از آشنایی نادرشاه با طهماسب.
– حوادث بعد از آشنایی نادرشاه با طهماسب تا زمان کشته شدن نادر.
– حوادث یکساله بعد از مرگ نادر. (میر جعفری ، عاشوری نزاد، ۱۳۸۶، ص ۱۱۸)
از میان این وقایع بیشتر حوادث شکل دوم وقایعی هستند که در آن ها میرزا مهدی خان حضور داشته است. در این کتاب همه چیز حول نادر می چرخد. میرزا پیروزی های نادر را می ستاید ، ولی از ذکر ناکامیهای او اجتناب میورزد. سیاست خارجی او را تأیید می کند و لشکرکشی های او به آسیای مرکزی و داغستان را تدافعی قلمداد میکند. او از درد و رنج مردم درآن دوره غفلت ورزیده وهمان طوری که از نام کتاب برمی آید، فقط به دنبال جهان گشایی های نادر بوده است . مورّخان گذشته اعتقادبه یک نوع جبرالهی داشتند که به موجب آن حوادث عالم امکان را در یک پرده ازلی مرتّب و مصوّر می بینند . میرزا مهدیخان نیز در جهانگشا پیرو همین جبر است و گاه گاه با همین جبر خیلی از قضایای نامستقیم تاریخ را تحمّل پذیر جلوه می دهد.
کتاب جهانگشا نمونه کامل نثر اواخر عهد صفوی است . به عکس درّه نادره لفظ در آن چندان به جای معنی ننشسته است . لغات مندرج در جهانگشا لغات مهجور و نامأنوس درّه نیست ، بلکه لغات فارسی و عربیاند که در فرمنگ ها موجود و در محاورات مردم عادی به کار می روند. غیر از این دو نوع لغت ، اصطلاحات منشیان درباری و چند کلمه گرجی و لغات ترکی همانند: قول و سیورات و سیورغه مال و ایشیک آقاسی و مین باشی وامثال آن ها در خلال کلمات زیاد به چشم می خورد که حاکی از نفوذ ترکی با آن روزگار است.(استر آبادی، ۱۳۴۱، ص ۱۳)
نویسندگان این دوره از جهانگشای نادری بهره بردهاند. از جمله محمّد کاظم مروی در تألیف جلد سوم کتاب عالم آرا و محمّد خلیل مرعشی صفوی در مجمع التواریخ ، ابوالحسن گلستانه بخشهایی از کتاب خود، مجمل التّواریخ راعیناً از جهانگشای نادری رونویسی کرده اند.
۶-۲- تاریخ نادرشاهی(نادرنامه) محمدشفیع تهرانی
محمد شفیع تهرانی متخلص به ((وارد)) مؤلف کتاب حاضر، از ایرانیان تهرانی الاصل مقیم هند بوده و در خدمت دولتمردان ایرانی دربار پادشاهان آن کشور به سر می برده و به تکلیف آنان به نگارش تاریخ نادرشاهی اقدام کرده است. این کتاب به اهتمام دکتر رضا شعبانی و به کوشش انتشارات بنیاد فرهنگ ایران در سال ۱۳۴۹ هـ.ق در تهران به چاپ رسیده و تاریخ تألیف آن در حدود سالهای ۱۱۵۲-۱۱۵۰ هـ.ق. است.
هر چند این کتاب دارای نقاسیس فراوانی است ولی با توجه به کمبود منابع مطمئن و دست اول برای بررسی دوره ی کوتاه سلطنت افشاریه و نیز پیچیدگی هایی که در نگارش مؤلفان این عصر وجود دارد، کتاب حاضر دارای اهمیت فراوانی است. در اهمیت کتاب نادر نامه محمد شفیع تهرانی در صفحه بیست و یکم از پیش گفتار، آقای دکتر رضا شعبانی می نویسند: با ملاحظه معاصر بودن مؤلف و شاهد برخی از اتفاقات بودن خود او از یک سو، و درباری نبودن روح معامله کاری نداشتن از جهت دیگر بتوان اذعان داشت که هرچه هست مجموعه ای اصیل از همه آنچه که دیده و شنیده و استنباط کرده به یادگار گذاشته است. (تهرانی،۱۳۶۹،ص۲۱)
همین نویسنده و مصحح ادامه می دهند که: صادقانه باید ازعان داشت که از نقطه نظر توضیح مسائل داخلی اجتماع و آنچه که برای مردم طبقه متوسط قابل درک بوده، کتاب کنونی حائز اعتبار بسیاری است. (تهرانی. ۱۳۶۹،ص۲۱)
نویسنده در هیچ جای کتاب خود به روشنی از خود نام نمی برد. و با اینکه بسیاری از اشعار کتاب خود سروده است، تنها در چهار جای کتاب است که می توان نام یک تخلص مکرری به اسم ((وارد)) یافت که همان اشعار باعث شناسایی بهتر وی می شود، مؤلف این کتاب که خود را ((وارد)) خطاب می کرد و در اشعارش خود را بدین عنوان تخلص می شود. با دیده ساده و بی تکلفی به حوادث مینگرد. آنچه را که میشنود، آنچه را می بیند ،آنچه را به عقلش می رسد و آنچه را ضروری می پندارد با همان روشنی وساطت نظر یک فرد عادی اجتماع بیان می دارد. اعتبارات و سنن جوامع را محترم می شمارد و با این همه گاه از تذکر به جای عیوب ونقائص دریغ نمی ورزد.
مؤلف در نگارش این کتاب کوشیده است که از همه امکانات خود استفاده نماید و مسائل اجتماعی و اندیشههای مردم را با دیدی موشکافانه بررسی کند. مثلاً در جایی که از به تخت نشستن نادر در سال ۱۱۴۸هـ.ق. سخن می گوید مطالب را با کمال بی نظری توضیح می دهد. (تهرانی. ۱۳۶۹، ص۴۳-۴۵) همچنین از کیفیت ارتش ایران، روحیه افراد، تشکیلات حکومتی، نفوذ فرامین شهریاری، اقدامات نادر در هند، برخوردهای وی با سران لشکری و کشوری محمد شاه و شخص امپراتور، علل این لشکر کشی، انحطاط اخلاقی هندیان، سوء تدبیر امراء و بزرگان درباره آن سرزمین و دلایل هر کدام به تفصیل سخن میگوید. (تهرانی. ۱۳۶۹، ص۲۷)
محمد شفیع تهرانی در توجیه حوادث بی طرفی را رعایت کرده، حتی در بیان قتل عام دهلی به هیچ وجه پا را از جاده عدالت و انصاف بیرون ننهاده است. وی با توجه به نظریات کلی مورخان به ویژه مورخان هندی به چگونگی این پیشامد سهمگین پرداخته است و به عللی که منجر به چنین حادثه ای گردید، مطالعهای دقیق به عمل آورد. و شاید تا به حال هیچ نویسنده ای این گونه بی طرفانه و تا این حد شروح و عینی به این حادثه نپرداخته است.
هر چند اکثر مورخان معاصر وی از نصایحی که شاهنشاه ایران به امپراتور شکست خورده هند اظهار داشته را بیان کرده اند. ((وارد)) چنان توصیف به جا و معقولی از صحنه می کند و آنچنان استادانه و ماهرانه به توضیح این مطلب می پردازد که اگر دقیقاً گفتار نادر نباشد، بی شک تعبیرات صحیحی از وضع موجود می تواند باشد.
روش تحریر این کتاب با توجه به روش پیچیده مورد قبول، زمان، در خور توجه است. هرچند هرگز به پای معاصران خود نرسیده است.
با توجه به اینکه سبک نگارش این عصر که نثر و نظم آن آکنده از تعبیرات متکلف است و در مصر و ایران رواج داشته باید گفت که مؤلف سعی فراوانی در زینت الفاظ و باریکی وپیچاپیچی معانی آنها نموده است. شیوه عبارت پردازی سبک هندی، در اینجا جلوه آشکار دارد و در آن می توان مواردی از استفاده از لغات ترکی نا آشنا به ذهن همانند: چپفلش (تهرانی، ۱۳۶۹، ص۱۲) کوکثناش (تهرانی، ۱۳۶۹، ص۱۱۵) و تزک (تهرانی، ۱۳۶۹، ص۵۸) و…. را مشاهده کرد.

