ج- استحقاق زن در گرفتن مهرالمثل بعد از نزدیکی ایجاد شود، خواه زوجیت ادامه یابد، یا در اثر طلاق یا فوت یا نسخ، نکاح منحل شود، ولی مهر المتعه در صورتی به زن داده می شود که پیش از نزدیکی، مرد، زن خود را طلاق دهد، پس اگر در اثر فوت یکی از زوجین یا درخواست طلاق از طرفین زن، نکاح از بین برود، زن حق مطالبه مهرالمتعه را ندارد.
مهرالمثل و مهرالمتعه از جهتی شباهت دارند و آن این است که هر دو در موردی معین می شوند که یا در ضمن عقد ذکری از مهر نشده و یاتوافقی در این جهت حاصل نگردیده است و یا عدم مهر شرط شده باشد.[۲۵]
۴-۲-مالکیت زن بر مهر
به مجرد انشاء عقد نکاح، زوجه مالک تمامی مهر می باشد.
اگر مهر، عین معین باشد به مجرد تحقق نکاح، آن عین به مالکیت زن در می آید و او حق هرگونه انتفاع و تصرف مالکانه همچون فروش و اجاره آن را خواهد داشت. اگر مهر عین کلی باشد مانند مقداری پول یا طلا به محض وقوع عقد شوهر موظف به ادای آن خواهد بود و زن می تواند آنرا مطالبه کند. مگر اینکه مدت زمان خاص یا اقساطی جهت تأئیدیه آن منظور شده باشد.
قانون مدنی در ماده ۱۰۸۲ تصریح می نماید که زن به مجرد عقد مالک مهر می گردد و این مالکیت زن نسبت به مهر را به صورت مطلق قرار داده است. یعنی زن می تواند هرگونه تصرفی در آن نماید. این مالکیت نسبت به نصف مهر به مجرد عقد منجز و نسبت به نصف دیگر تا قبل ازوقوع نزدیکی متزلزل است.
در تحریرالوسیله در این مورد اینچنین بیان شده است:
” و مالکیت تمام آن با وقوع نزدیکی مستقر می شود.”[۲۶]
بنابراین اگر شوهر قبل از نزدیکی زن خود را طلاق دهد و عین مهرمالکیت زن موجود باشد نصف مهر به شوهر برمی گردد. در غیر اینصورت ملزم به دادن بدل آن از مثل یا قیمت آن خواهد شد و اگر هنوز مهر پرداخت نشد، فقط نیمی از آن را استحقاق خواهد داشت.
۱-۴- عوامل استقرار مهر
سبب مالکیت مهر عقد است ولی تمام آن در مالکیت زن مستقر نمی گردد و نیمی از مهر ملک متزلزل زن می باشد که براثر عوامل ذیل استقرار می یابد:
الف – نزدیکی: مهر به سبب زناشوئی استقرار می یابد و فقها اجماع دارند که وقوع نزدیکی از عوامل استقرار مهر می باشد.
در تحریر الوسیله مطلق و طی عامل استقرار مهر بیان شده است.
” ادخول الذی یستقر به تمام المهر هوالمطلق الوط، ولودبراً….”[۲۷]
ب- فوت زوج یا زوجه: چنانچه یکی از زوج یا زوجه بمیرند و نزدیکی هم واقع نشده باشد تمامی مهرالمسمی به نفع زوجه مستقر می شود.
در تحریرالوسیله تصریح شده است که:
“اگر یکی از زوجین قبل از نزدیکی بمیرد اقوی آن است که همانند مورد طلاق، مهر ضعیف می گردد خصوصاً موردی که زن فوت کرده باشد.”[۲۸]
ج- ارتداد زوج: اگر زوج قبل از وقوع نزدیکی مرتد شود و زوجه باید بلافاصله از اوجدا شود در این صورت تمامی مهر به نفع زوجه مستقر می شود. ولی اگر قبل از وقوع نزدیکی زوجه مرتد شود چیزی برای او نیست.
در قانون مدنی هرچند حکم دو مورد ا خیر به صراحت بیان نشده است ولی ماده ۱۰۸۲ بیان می دارد که زن به مجرد عقد مالک تمامی مهر می گرد و ماده ۱۰۹۲ بیان می دارد که تنها طلاق قبل از نزدیکی باعث تضعیف مهر می شود.
د- ابراء از مهر:
اگر زن ذمه شوهر را از مهر ابراء نماید و مرد نیز قبل از وقوع نزدیکی طلاقش دهد باید زن نصف مهر را به مرد بدهد زیرا ابراء بمنزله قبض است.
بنابراین هرگاه زوجه قبل از طلاق ذمه زوج را بکلی بری نموده باشد پس از وقوع طلاق زوج می تواند نیمی از مهر را مطالبه کند هرچند که چیزی نپرداخته است.
توجیه این مسئله روشن است زیرا زوجه هنگام ابراء مالک تمامی مهر بوده و آن را به یکجا به زوج واگذار کرده. و طلاق موجب جدیدی است برای مالکیت زوج نسبت به نصف مهر.
۱-۴-۱- دلایل و مستندات پرداخت مهریه
۱-۴-۱-۱- آیات
قرآن کریم در آیاتی به تشریح ابعاد مختلف مهر و تعیین آن وجوب مهر پرداخته است ولی لفظ مهر در آن ذکر نشده است و با تعابیر متعددی چون: صداق، متاع، فریضه، اجر، نحله این حق مالی را معرفی کرده است.
فقها و مفسران اندیشههای متعددی در تبیین مهر و وجوب آن ذکر نمودهاند که به بیان چند مورد از آنها می پردازیم:
آیه اول: خداوند متعال در سوره نساء آیه ۴ می فرماید: ” وَآتُواْ النَّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَهً فَإِن طِبْنَ لَکُمْ عَن شَیْءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَکُلُوهُ هَنِیئًا مَّرِیئًا». «مهرهای زنان را با میل قلبی و به عنوان هدیه بدهید و اگر چیزی از ان را به رضای خاطر به شما ببخشند آن را نوش و گوارا مصرف کنید”.
با توجه به اینکه در عصر جاهلیت برای زنان ارزشی قائل نبودند،غالبآ مهر را که حق مسلم زن بود ،در اختیار اولیاء او قرار می دادند ،و آن را ملک مسلم اولیاءزن می دانستند.گاهی نیز مهر زن را در ازدواج دیگری قرار می دادند، به گونه ای که مثلآ برادری خواهر خود را به ازدواج شخص دیگری درمی آوردتا او هم در مقابل ،خواهر خود را به ازدواج او درآورد و مهر این دو زن همین بود،این نوع نکاح را شغار می نامیدند. اسلام این رسم را منسوخ کرد، پیفمبر اکرم فرمود «لاشغار فی الاسلام» یعنی در اسلام معاوضه دختر یا خواهر ممنوع است اسلام بر تمام این رسوم ظالمانه خط بطلان کشید و مهر را به عنوان یک حق مسلم به زن اختصاص داد .،قرآن نیز با تاکید فراوان مردان را به رعایت این حق توصیه نموده است
واژههای صداق و نحله از این آیه اتخاذ گردیده که ظاهراً صریحترین آیه در خصوص مهر میباشد. اضافه شدن لفظ( صدقات) به ضمیر «هن» نشان می دهد که حکم به وجوب پرداخت مهر در سنن ازدواج امری متعادل بین مردم بوده است. آنها مقداری از مال یا هر شیء دارای مالیت را برای همسران خود مهر قرار می دادند[۲۹].
این مهر چیزی شبیه عوض برای بضع است آنگونه که در معامله عوض در مقابل معوض قرار میگیرد. طالب ازدواج طبق آنچه در میان مردم متداول است مرد است بنابراین مهر را نیز او می پردازد. زیرا که خریدار به همراه عوض برای خریدن کالا به فروشنده مراجعه میکند در هر صورت مستفاد از آیه شریفه: « وَآتُواْ النَّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَهً ». تأئید این سنت رایج در میان مردم است.
از این آیه به خوبی بر می آید که مهریه هدیه است و اصلا به عنوان قیمت زن یا ارزش برای او به حساب نمی آید. در حقیقت این آیه به ما می فهماند که مهریه هدیه ای است از طرف مرد به همسرش، از آن جهت که او، خواستگاریش را پذیرفته و این امکان را داده که در کنار او به آرامش برسد. مرد خواستگار است و زن خواسته شده، و این می طلبد که مرد به گونه ای محبّت خود را به زن نشان دهد و مهریه نشانه و سمبلی از این محبّت است. ناگفته پیداست که در هدیه، میزان و ارزش مادّی آن خیلی تأثیر ندارد. مهم این است که هدیه به گونه ای باشد که محبّت و علاقه ی مرد به زن را نشان دهد. پس در ازدواج نه دختر به مرد فروخته می شود و نه مهریه تعیین کننده ی قیمت زن و خانواده اوست.
آیه دوم: خداوند در سوره نساء آیه ۲۴ میفرماید: “….. فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَهً….». «…. از زنان که استمتاع میبرید اجر آنان را پرداخت نمایید…”
شهید مطهری به نقل از طبرسی مینویسد: “… خداوند استمتاع را میان زن و مرد مشترک قرار داد و سپس در مقابل استمتاع مهر را به مرد واجب نمود و براین اساس مهر صرفاً یک عطیه الهی است”[۳۰]
قرآن کریم مهر را ابداع و اختراع نکرد، بلکه کاری که قرآن کریم کرد، این بود که مهر را به حالت فطری آن برگردانید.
قرآن کریم با لطافت و ظرافت بینظیری میگوید: “وَآتُواْ النَّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَهً…” (نساء، ۴) یعنی کابین زنان را که به خود آنها تعلق دارد و عطیه و پیش کشی است از جانب شما به خودشان بدهید. قرآن کریم در این جمله ی کوتاه به سه نکته ی اساسی اشاره کرده است: اولاً با نام «صَدُقه» یاد کرده است نه با نام «مهر». صدقه از ماده ی صدق است و بدان جهت به مهر صداق یا صدقه گفته می شود که نشانهی راستین بودن علاقه ی مرد است و دیگر اینکه با ملحق کردن ضمیر “هُنَّ” به این کلمه میخواهد بگوید که مهریه به خود زن تعلق دارد نه به پدر و مادر او؛ مهر مزد بزرگ کردن و شیردادن و نان دادن به او نیست. سوم اینکه با کلمه ی «نحله» کاملاً تصریح می کند که مهر هیچ عنوانی جز عنوان تقدیمی و پیش کشی و عطیه و هدیه ندارد.
آیه سوم:سوره بقره آیه ۲۳۷
خداوند متعال می فرماید:وَإِن طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِیضَهً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إَلاَّ أَن یَعْفُونَ أَوْ یَعْفُوَ الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ النِّکَاحِ
و اگر پیش از آنکه با آنان نزدیکی کنید، طلاقشان دادید در حالی که برای آنان مهری معین کرده اید پس نصف آن چه تعیین نموده اید، به آنان بدهید، مگر اینکه آنان خود بخشند یا کسی که پیوند نکاح به دست اوست ببخشد. (بقره: ۲۳۷)
در سرگذشت حضرت موسی(ع) و حضرت شعیب(ع)، در قرآن آمده: هنگامی که موسی(ع) به خاطر حفظ جان خود از خطر فرعونیان از مصر بیرون آمد و به سوی مدین حرکت کرد، در بیرون شهر مدین دید چوپانان کنار چاهی توقف کرده اند و به نوبت، از چاه برای گوسفندان خود آب بیرون می کشند، دید در کنار آنها دو بانوی با حجاب ایستاده اند و آنها نیز منتظر نوبت خود هستند تا به چاه نزدیک شوند و آب برای گوسفندان خود از چاه بکشند. موسی(ع) نزد آنها رفت و آنان را کمک کرد و آب از چاه کشید و گوسفندان آنها را آب داد… آن دو دختر، دختران شعیب پیغمبر(ع) بودند، چون شعیب پسر نداشت، دخترانش عهده دار چوپانی گوسفندان شده بودند. سپس دختران شعیب(ع) نزد پدر رفتند وجریان را گفتند، شعیب(ع) یکی از آن دخترها را برای دعوت موسی(ع) به خانه اش فرستاد، موسی(ع) آن دعوت را پذیرفت و به خانه شعیب(ع) آمد. شعیب(ع) به شخصیت معنوی موسی(ع) پی برد و علاقمند شد که او را داماد خود نماید، از این رو به موسی(ع) گفت: “انی ارید ان انکحک احدی ابنتی هاتین علی ان تأجرنی ثمانی حجج فان اتممت عشرا فمن عندک و ما ارید ان اشق علیک ستجدنی ان شاءالله من الصالحین” من می خواهم یکی از این دو دخترم (صفورا و لعیا) را به همسری تو درآورم، به این شرط که هشت سال برای من کار کنی و اگر ده سال کار کنی، محبتی از ناحیه تو است من نمی خواهم کار سنگینی بر دوشت بگذارم و انشاءالله مرا از افراد صالح خواهی یافت(قصص، آیه ۲۷).( موسی(ع) پیشنهاد شعیب(ع) را پذیرفت).
از این آیه چند مطلب استفاده می شود:
الف -مهریه در قرن های قبل از اسلام نیز بوده است.
ب- خواستگاری از ناحیه دختر نیز بوده چنان که شعیب(ع) از جانب دخترش از موسی(ع) خواستگاری کرد، بنابراین پیشنهاد خواستگاری از جانب دختر و کسان او، عیب نیست.
ج- رواست که مهریه به صورت کار درآید نه پول.
د- لازم نیست که مهریه یکجا پرداخته شود، بلکه با رضایت زن، در ذمه شوهر باشد کافی است. ولی در اینجا این دو سؤال پیش می آید:
الف- چرا حضرت موسی(ع) برای دخترش مهریه سنگین قرار داده است؟ و قرآن این سرگذشت را نقل می کند تا برای مسلمانان درس آموزنده باشد و اگر درس منفی بود، قرآن آن را نقل نمی کرد و یا به عنوان انتقاد نقل می کرد.
ب- با این که مهریه مال دختر است، چرا در سرگذشت فوق، به عنوان هشت سال کار برای پدر شعیب(ع) قرار داده شده، مگر دختر کالا است که آن را بفروشند. پاسخ: در مورد سؤال اولی، باید توجه داشت که این ازدواج یک ازدواج معمولی نبود، بلکه مقدمه ای بود تا موسی(ع) در کنار پیر مدین، شعیب پیغمبر(ع) بماند و با کسب علم و معرفت در مکتب شعیب(ع) در سالیان دراز به مقام ارجمندی از علم و کمال نائل آید. وانگهی درست است که موسی(ع) در این مدت طولانی برای شعیب(ع) کار می کرد، ولی شعیب نیز تمام زندگی او و همسرش را تأمین می نمود و اگر هزینه زندگی موسی و همسرش را از مزد کار موسی(ع) کم کنیم، مبلغ زیادی باقی نخواهد ماند، نتیجتا مهریه ساده و سبکی خواهد شد، بنابراین مهریه سنگین، مقدمه ای برای تکامل موسی(ع) در مکتب شعیب بوده و زندگی مادی و معنوی موسی(ع) را تأمین می کرده است .این که شعیب به موسی(ع) گفت “و ما ارید ان اشق علیک.. من نمی خواهم کار سنگینی بر دوش تو بگذارم و انشاءالله مرا از صالحان خواهی یافت” بیانگر همین مطلب است که منظور سختگیری نبوده، بلکه صلاح و کمال موسی(ع) هدف بوده است. در مورد سؤال دوم: قرارداد شعیب(ع) با موسی(ع) به عنوان وساطت و وکالت از جانب دخترش بوده و با رضایت او انجام گرفته، با توجه به این که (چنان که گفتیم) محصول کار موسی(ع) صرف هزینه زندگی موسی(ع) و همسرش می شده است. نکته آخر این که با توجه به این که به اراده خداوند رسالت سنگینی در آینده به عهده حضرت موسی(ع) گذاشته می شود و آن رویارویی با فرعون و نیز داشتن قومی لجوج و بهانه گیر چون قوم بنی اسرائیل بوده است از این رو طبق مشیت الهی لازم بود مدتی به کار شبانی بپردازد تا آمادگی لازم را برای هدایت مردم و نیز روبرو شدن با مشکلات و سختی ها را پیدا نماید. از این رو این مدت شبانی نسبتا طولانی علاوه بر این که از حضرت شعیب(ع) در جهت علم و کمال بهره می برد و علاوه بر این که تمام زندگی او و همسرش توسط حضرت شعیب(ع) اداره و تأمین می شد، فرصتی مغتنم برای حضرت موسی(ع) بود تا آمادگی لازم را برای رسالت آینده خویش به دست آورد.
۱-۴-۱-۲- روایات
۱-روایت وشاء از امام رضا علیه السلام: “لو أن رجلاً تزوَّج إمراه و جعل مهرها عشرین ألفا و جعل لابیها عشرهً آلافِ کان المهرُ جائزاً والذی جعل لابیها فاسدا- اگر مردی با زنی ازدواج کند و مهر او را بیست هزار درهم قرار دهد و برای پدرش نیز ده هزار درهم قرار بدهد مهر جائز است و آنچه که برای پدرش قرار داده باطل است”. [۳۱]
این روایت صحیح از یک سو هم دلالت بر صحت مهریه متجاوز از مهر السنه می کند و هم اینکه مهریه را مختص دختر دانسته و انصراف آن به غیر را باطل می داند.
۲-ابی الصباح از امام صادق علیه السلام، سالته عن المهر ما هو؟ قال: ما تراضی علیه الناس- از امام پرسیدم مهر چیست؟ فرمود: آنچه که مردم بر آن تراضی می کنند. [۳۲]
۳-زراره از امام باقر علیه السلام:” الصداق کل شیءٍ تراضی علیه الناسُ قلَّ او کثرَ متعه او تزویجٍ غیر متعهٍ- مهر هر چیزی است که مردم بر آن تراضی می کنند چه کم چه زیاد در متعه باشد یا در ازدواج غیر متعه”.[۳۳]
۴ـ عن ابی عبدالله(ع) فی المرئه تهب نفسها الرجل ینحکها بغیر مهر: فقال: “انما کان هذا النبی(ص) و اما غیرعه فلایصلح هذا حتی یعوضها شیئاً یقدم الیها ان یدخل بما قل او کثر و لو توب او درهم و قال: یجزی الدرهم”. امام صادق(ع) درباره زنی که بدون مطالبه مهر به نکاح با مردی راضی شده باشد فرمود: ازدواج بدون مهر از اختصاصات پیامبر اکرم(ص) است و برای دیگران چنین امری جایز نیست مگر آنکه چیزی کم یا زیاد هرچند جامه یا درهمی باشد قبل از زناشویی به همسر خویش بپردازد و در ادامه فرمود: برای مهر پرداخت یک درهم نیز کفایت میکند.
۵ـ قال رسول الله(ص):” ان الله لیغفر کل ذنب یوم القیامه الامهر امرئه… “
پیامبراسلام(ص) فرمود: خداوند هرگناهیرا در روز قیامت میبخشد مگرگناه عدم پرداخت مهر زن.
۶ـ عن ابی عبدالله(ع): “فی الرجل یتزوج المرئه و لا یجعل فی نفسه ان یعطها مهرها فهوزنا.”
امام صادق(ع) فرمودند: “مردی که زنی را به نکاح خویش درآورد و قصد عدم پرداخت مهر را داشته باشد زنا کرده است.”
۷ـ قال ابوعبدالله:” اسراق ثلاثه: مانع الزکوه مستحل مهمور النساء و کذلک فی استدان دینا و لم ینوقضاءه». امام صادق(ع) فرمودند: دزدان سه گروهند: آنان که از دادن زکات امتناع می ورزند و کسانی که مهر زنان را به خود حلال می کنند و افرادی که قرض می گیرند اما نیت ادای آن را ندارند.”
۸ـ تعریف مهر از نظر امام صادق(ع)” ابن صباح از امام صادق (ع) پرسید که مهر چیست؟ حضرت فرمودند : « هرچیزی که مردم به پرداخت آن توافق کنند “.
عنه صلى الله علیه و آله و سلّم :
“خَیرُ الصَّداقِ أیسَرُهُ .” [۳۴]
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلّم :” بهترین مهریه ، سبکترین آن است” .
کم مهریه بودن زن چه مزیتی دارد؟
رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله و سلّم :
“أفضَلُ نِساءِ اُمَّتِی أصبَحُهُنَّ وَجها وأقَلُّهُنَّ مَهرا . “
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلّم :
برای