مرد مسیحی گفت: تو پسر زنی هستی كه آشپز بود. حضرت فرمود: آشپزی شغل وی بود و ننگی ندارد. او ادامه داد، مادرت سیاه و بیشرم و بدزبان بود. امام u فرمود: اگر این نسبتها را كه به مادرم میدهی راست باشد خداوند او را بیامرزد و اگر دروغ است، خداوند از گناه تو كه دروغ بستی بگذرد. مرد مسیحی تحتتأثیر این همه حلم و بردباری قرار گرفت و مسلمان شد.[104]
3- روش عقلانی در تربیت اسلامی
پایه و اساس نظام تربیتی اسلام بر تعقل و فهم استوار است.
«اُدْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ».[105]
«مردم را از طریق حكمت (سخن منطقی) اندرز نیكو و بهترین طریق بحث به راه خدا دعوت كن».
در این آیه ابتدا استفاده از حكمت یا سخن منطقی، توصیه شده است تا به وسیله آن افراد را به سمت خدا فراخواند. در آیه دیگر آمده است:
«وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ».[106]
«از آنچه بدان علم نداری پیروی نكن».
اصول دین را باید از طریق تعقل پذیرفت.
رفتار اخلاقی در اسلام، رفتاری است كه مورد تأیید عقل قرار گیرد و احكام اسلامی نیز بر اساس مصالح و مفاسد امور تعیین شدهاند.[107]
4- امر به معروف و نهی از منكر
«وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُوْلَـئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ».[108]
«باید از شما مسلمانان گروهی، مردم را به خیر دعوت كنند و آنها را به انجام امور نیک ترغیب كنند و از انجام امور ناپسندیده بازدارند، این گروه رستگارند».
امر به معروف و نهی از منكر جنبه ارشادی دارد و یک روش تربیتی اساسی است. انسان طبیعتاً ارشاد را بهتر از دستور دادن تحمل میكند. افراد در موارد مختلف در برابر دستورها مقاومت كرده و گاه میل دارند برخلاف دستور دیگران عمل كنند.
ارشاد، تماس دو فرد را با هم بهتر كرده و باعث ارتباط بهتری بین آنها میشود. كار مربی یا پدر و مادر اگر جنبه ارشادی داشته باشد مؤثرتر از روشهای دیگر است.
رسوخ پیدا كردن این روش موجب ادامه یافتن تربیت و اصلاح دائمی افراد میگردد و فرد پیوسته سعی میكند عمل خود را تحت نظر گرفته و جمع نیز درصدد نظارت بر اعمال خود برمیآید.[109]
5- جهاد، یک روش قاطع تربیتی
«الَّذِینَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللّهِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ».[110]
«آنان كه ایمان آوردند و از وطن مهاجرت كردند و در راه خدا با مال و جان خود جهاد كردند، نزد خدا مقام والایی دارند و آنها رستگار هستند».
جهاد در راه خدا كه راه كمال انسانی است از اركان اصلی اسلام است و مبارزه در راه ظلم و فساد از وظایف عمده مسلمانان میباشد.
جهاد برای مسلمانان امری دایمی است، این امر جنبة انقلابی و پویایی مكتب اسلام را زنده نگه میدارد و جهاد با نفس، ضامن تكامل شخصیت فرد است. جهاد به منزلة عامل نیرومندی است كه جامعه اسلامی را در مسیر توحیدی یعنی مسیری كه در آن تقوا، حكمت، عدالت و ایثار، هدفهای اساسی را تشكیل میدهند، قرار میدهد و ظلم را از ریشه برمیاندازد.
پیامبر e میفرمایند:
«جاهَدوا اَهْوائَكم كَما تَجاهَدون اَعْدائَكُمْ»
با تمایلات و هواهای خود مبارزه كنید، همانطور كه در برابر دشمنان خویش جهاد میكنید.
انسان خواهان این است كه منافع خود را بر منافع جامعه مقدم بدارد از این جهت است كه با جمع درگیری پیدا میكند.
بر اساس معیارهای اخلاقی فرد باید انگیزههای شخصیاش را فدای انگیزههای اجتماعی كند تا بتوان به اهداف مد نظر در اسلام رسید. اما قدرت تمایلات شخصی در موارد مختلف مانع انجام این امر میگردد و فرد خواستهها و نیازهایش را بر جمع ترجیح میدهد پس باید پشتوانة محكمی برای رفتار آدمی در نظر گرفت. در این رابطه است كه تقوای برگرفته از نظام توحیدی مطرح میگردد.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
رسوخ تقوای دینی در افراد، مانع سودجویی و سلطهطلبی آنها میگردد. این انگیزه چون فرد را به منبع كمال و عدل و حكمت ارتباط میدهد جلوی انحراف او را میگیرد و بر همین اساس است كه جهاد در راه خدا به صورت ایثار و از خودگذشتگی و خدمت به خلق جلوهگر میشود.
6- پند و اندرز
موعظه یا اندرز نیكو، یكی از طرق دعوت مردم به خداشناسی است.
در سوره لقمان نمونهای از اندرز پدر به پسر آمده است.
لقمان فرزند خود را به توحید و خودداری از شرك دعوت میكند. او از فرزند خود میخواهد كه به پدر و مادرش احترام بگذارد، اما در عین حال به فرزند خود توصیه میكند كه اگر پدر و مادر او را به امری كه بدان علم ندارد یا از آن آگاه نیست تشویق كنند از آنها پیروی ننماید.
انسانها با هم متفاوتند همه را نمیتوان به یک صورت تربیت نمود. بعضی از افراد به وسیله ارشاد تربیت میشوند، گروهی با توجه به شرایط و موقعیت
خود در تربیت خویشتن اقدام میكنند. پند و اندرز نیز در تربیت بسیاری از افراد مؤثر است. گاه یک جمله كوتاه، یا یک تذكر فرد را بیدار میكند و او را از اعمالی كه انجام میدهد آگاه می کند. در آیه شریفه زیر روشهای دعوت مطرح شده است:
«ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ».[111]
در این آیه حكمت همراه با موعظه و بحث بیان شده است.[112]
7- تربیت از طریق ذكر مَثَل
«مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِیَاء كَمَثَلِ الْعَنكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنكَبُوتِ لَوْ كَانُوا یَعْلَمُونَ».[113]
در این آیه وضع افرادی كه از اسلام روی گردان شده و در مسیر شرك قدم مینهند به وضع عنكبوت تشبیه شده است كه خانهای برای خود میسازد اما خانهاش سستترین خانههاست و همانند خانة عنكبوت با یک باد ضعیف و كوچك خراب میشود.
گاهی مَثَل، جاذبهای خاص دارد و توجه فرد را به خود جلب میكند. متفكران و خردمندان نیز گاهی در برخورد به یک مَثَل به تحقیق در مورد آن پرداخته و از این طریق راه دانش و علم و آگاهی خود را گسترش میدهند. در ادامه آیه فوق آمده است:
«وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا یَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ».[114]
«و اینگونه مثلها را ما برای مردم ذكر میكنیم اما آگاهان یا صاحبان بینش دربارة آنها تعقل میكنند».
در قرآن با ذكر قصهها توجه افراد به اصول و حقایق اخلاقی جلب میشود. گاه با ذكر داستانها، افراد را تربیت نمود. تربیت از طریق ذكر داستان در مراحل مختلف رشد، مفید است.
در ضمن گفتن داستان باید نكتههای اساسی آن را با كمك كودكان و نوجوانان روشن كرد. منظور این است كه ضمن استفاده از جاذبیت داستان، هدف آن را كه تربیت واقعی انسانهاست را نیز در نظر گرفت. در قرآن كریم آمده است:
8- دعا و نیایش
یكی از روشهای تربیتی اساسی در اسلام، دعا و نیایش به درگاه خداوند است. در آیه 77 سوره فرقان اهمیت دعا در جلب عنایت الهی ذكر شده است:
«قُلْ مَا یَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ».
«ای رسول، به امت بگو اگر دعای شما نبود خدا به شما چه توجه و اعتنایی داشت».
«وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَآ أَنتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِینَ».[115]
«و بیامرز و ببخش گناه ما را و بر ما رحمت فرما، سلطان و یار و یاور ما تویی، ما را به (مغلوب كردن) گروه كافران یاری فرما».
در این آیه منظور از دعا، طلب استغفار و توبه به درگاه باری تعالی است.
«وَاذْكُر رَّبَّكَ فِی نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَخِیفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ وَلاَ تَكُن مِّنَ الْغَافِلِینَ».[116]
«خدای خود را با تضرع و پنهانی و بیآنكه آواز بركشی، در دل خود در صبح و شام یاد كن».
منظور این دعا، پیوسته به یاد خدا بودن است.[117]
9- پاداش و تنبیه
یكی از روشهای متداول در تعلیم و تربیت استفاده از پاداش و تنبیه است. انسان، طبیعتاً از پاداش لذت میبرد و از تنبیه روگردان است. همین گرایش انسان سبب تشویق انسان به انجام كارهای خوب و خودداری از انجام كارهای ناپسند میشود.
تجربیات آدمی در طول تاریخ، تأثیر پاداش و تنبیه را تأیید میكند. جایزه، تشویق، ستایش، احترام، محبوبیت از جمله اموری هستند كه نیكوكاران از آنها برخوردار میشوند.
در دین مقدس اسلام تشویق و تنبیه به صورتهای گوناگون بیان شده است. در كتب اسلامی از بهشت و دوزخ، سود و زیان، خیر و صلاح، شر و بدبختی و سرانجام خوب و رستگاری سخن به میان آمده است. در قرآن كریم گاهی متخلفان به عنوان ستمگران معرفی میشوند:
«وَمَن یَتَعَدَّ حُدُودَ اللّهِ فَأُوْلَـئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ».[118]
«و هر كه از حدود و قوانین الهی تجاوز كند ستمكار خواهد بود».
و زمانی گنهكاران را به عذاب دوزخ تهدید میكند.
«وَمَن یَعْصِ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَیَتَعَدَّ حُدُودَهُ یُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِیهَا».[119]
«و هر كه نسبت به خدا و پیامبر او نافرمانی نماید و از حدود او تجاوز كند برای همیشه در دوزخ خواهد بود».
از لحاظ تربیتی هدف این است كه افراد را طوری بار آورند كه خود اعمال خود را كنترل كرده و اعمال صحیح را به جا آورده و از اعمال ناپسند دوری كنند.
تحقق این هدف عملاً مشكل است برای همین است كه در تمام اجتماعات، قوانین جزایی برای تنبیه افراد مختلف وضع شده است.[120]
شیوههای تربیت كودك از نظر پیامبر اسلام e
همسر عباس بن عبدالمطلب كه امالفضل نام داشت دایه امام حسین u بود. او میگوید: حسین u شیرخوار ب
ودند، روزی پیغمبر e او را از من گرفت و در آغوش كشاند. كودك لباس پیغمبر را تر كرد و من طفل را به شدت از پیغمبر جدا كردم. در این حال پیغمبر فرمودند: امالفضل، آب لباس مرا پاك میكند ولی هیچ چیز رنجشی را كه در قلب فرزندم حسین u وارد شده را نمیتواند پاك كند.
از گفته پیامبر برمیآید كه كودك شیرخوار با اینكه از نظر جسم و جان ناتوان است اما مهر و محبت را درك میكند. تندی و خشونت را احساس میكند و با هر محبت اطرافیان خشنود شده و از تندی آنها آزردهخاطر میگردد. غبار غم و اندوهی كه از تندی اطرافیان در وجود كودك به وجود میآید اثر خوبی بر باطن كودك نخواهد گذاشت و باعث تحقیر شدن كودك خواهد شد و مدتها طول میكشد كه این تأثیر نامطلوب را از روان كودك پاك كرد.