مدل(۲-۲) Ke = Kf + (Km – Kf) . β
Ke: نرخ بازده مورد انتظار سهامداران
تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
Kf: نرخ بازده بدون ریسک
Β: ریسک سیستماتیک بازار
Km: نرخ بازده بازار
مدل(۳-۲) WACC = Ke . We + KD . WD
Ke: نرخ هزینه سرمایه سهام عادی و سود انباشته
We: وزن مربوط به سهام عادی و سود انباشته از جمع سرمایه
KD: نرخ هزینه سرمایه بدهی های بلند مدت و جاری بهره دار
WD: وزن مربوط به بدهی های بلندمدت و جاری بهره دار از جمع سرمایه
۲-۸-اندازه موسسه حسابرسی
درخصوص اندازه موسسه حسابرسی درپژوهش های دی آنجلو[۲۲](۱۹۸۱)و ویلنبورگ[۲۳](۱۹۹۹)،موسسات به ۲دسته موسسات ۸ بزرگ (در زمان دی آنجلو)و ۵بزرگ (در زمان ویلنبورگ)و موسساتی که در زمره ۸یا۵ بزرگ نیستند،تقسیم بندی شدند (حساس یگانه و آذین فر،۱۳۸۹ : ۸۷).
در پژوهش لوئیس هندک[۲۴](۲۰۰۵)مشخص شد،موسسات حسابرسی بزرگ تر معمولا خدمات بهتری را نسبت به موسسات کوچک تر ارائه می دهند.اما در مواردی هم یافت شد که موسسات حسابرسی کوچک تر مشاوره بهتری را به صاحبکاران خود ارائه می دهند.
کیم[۲۵]و همکاران (۲۰۰۷)نشان داده اند که تفاوت اثر بخشی موسسات حسابرسی بزرگ با موسسات حسابرسی کوچک از تضاد بین انگیزه مدیران شرکت ها و حسابرسان در گزارشگری نشأت می گیرد.هنگامی مدیران انگیزه کافی برای افزایش میزان سود از طریق استفاده از روش های حسابداری افزاینده سود دارند،حفظ بی طرفی حسابرسان،به بروز تضاد بین مدیران و حسابرسان منجر می شود.آنها دریافتند موسسات حسابرسی بزرگ در پیشگیری از دستکاری سود،اثر بخشی بیشتری از موسسات کوچک،(با فرض وجود تضاد بین مدیران و حسابرسان)دارند (انصاری و شفیعی،۱۳۸۸).
حسابداری
آذین فر و حساس یگانه (۱۳۸۹) در تحقیقی با عنوان رابطه بین کیفیت حسابرسی و اندازه موسسه حسابرسی، موسسات حسابرسی را به دو گروه موسسات حسابرسی بزرگ و موسسات حسابرسی کوچک تقسیم کردند و آن را به عنوان معیار اندازه موسسه حسابرسی مورد استفاده قراردادند. آن دسته از شرکت هایی که حسابرسی آن ها را سازمان حسابرسی انجام داده است به عنوان موسسه حسابرسی بزرگ شناخته می شدند و آن دسته از شرکت هایی که حسابرسی آن ها را موسسه های دیگر به جز سازمان حسابرسی انجام داده است به عنوان موسسه حسابرسی کوچک تلقی می شدند.در حالی که مراجع تنظیم حسابداری به این نکته اصرار دارند که کیفیت کار حسابرسی،به کوچکی یا بزرگی موسسه بستگی ندارد،بسیاری مدعی هستند که موسسات بزرگ نسبت به موسسات کوچک ،کیفیت بیشتری ذر کار حسابرسی پدید می آورند.پژوهش های قبلی به نتایجی می رسید که ترکیبی از هر دو فرضیه بود،شاید به این دلیل که اندازه گیری کیفیت کار حسابرسی ساده نبود(حساس یگانه و آذین فر۱۳۸۹ :۸۸).
یک تعریف معمول از کیفیت حسابرسی پس از سال ها پژوهش در سال۱۹۸۱توسط دی آنجلو به این صورت مطرح شده است « سنجش و ارزیابی بازار از توانایی حسابرسی در کشف تحریفات با اهمیت و گزارش تحریفات کشف شده»، همچنین دی آنجلو تاکید کرده که حسابرسی که موارد نادرست را کشف و گزارش نماید، حسابرس مستقل به معنای واقعی کلمه است. بنابراین طبق تعریف دی آنجلو کیفیت حسابرسی ،افزایش توانایی حسابرسی در کشف تحریفات حسابداری و ارزیابی توانایی و استقلال و حسابرس توسط بازار است. وقتی دی آنجلو این مفاهیم را به کار گرفت،فرض اساسی وی این بود که بازار،کیفیت حسابرسی را که نمایانگر کیفیت واقعی حسابرسی است درک می کند (مایزر[۲۶]،۱۹۹۷)البته باید بین مفاهیم کیفیت واقعی حسابرس و کیفیت حسابرسی تمایز قائل شد. چون کیفیت واقعی حسابرس غیر قابل مشاهده است و نمی تواند ارزیابی شود مگر تا وقتی که حسابرسی به نتیجه برسد.
پالم روس۲ در سال۱۹۸۸ کیفیت حسابرسی را بدین گونه تعریف کرد: ” ایجاد اطمینان از صورت های مالی،کیفیت حسابرسی است و احتمال آن که صورت های مالی هیچ گونه تحریف با اهمیتی نداشته باشد ” در عمل این تعریف به عنوان نتیجه حسابرسی استفاده می شود (دینج لی[۲۷]،۲۰۰۴).
دی آنجلو همچنین در سال ۱۹۸۱ کیفیت حسابرسی را شامل ۲ احتمال تعریف می کند .اول اینکه حسابرس ایرادهای سامانه حسابداری را کشف کند و دوم اینکه آن ایراد ها را گزارش کند. کشف ایراد، کیفیت حسابرسی را در قالب دانش و توانایی حسابرس اندازه گیری می کند در حالی که گزارش آن به انگیزه های حسابرس برای افشا گری بستگی دارد. اظهارنظر شریکان به طور کلی جدایی از عملیات اجرا شده به وسیله کارمندان حسابرسی نیست؛ چون شریکان حسابرسی بر اساس پرونده های تهیه شده توسط حسابرسان اظهارنظر می کنند؛ بنا براین عملکرد حسابرسان بر کیفیت حسابرسی تاثیر دارد. کسب موفقیت در سازمان ها و موسسات حسابرسی تا حدی زیاد به روحیه، تلاش و انگیزش منافع انسانی بستگی دارد. این امر ممکن نیست مگر اینکه چرایی رفتار و علل تمایل افراد برای کارکرد و ماهیت رفتار برای هدایت به سوی تحقق اهداف مشخص شود.
هرباچ[۲۸]در سال ۲۰۰۱ پژوهشی تحت عنوان کیفیت حسابرسی،رفتار حسابرس و قرار داد روانی را بر اساس یک پژوهش پیمایشی عوامل موثر بر رفتارهای کاهنده کیفیت حسابرسی مورد بررسی قرار داد. وی در پژوهش خود تاثیر عوامل نقض یا اجرای قرارداد روانی، تعهدات عاطفی سازمانی، درک کنترل کیفیت در داخل موسسه و کمتر گزارش کردن زمان کاری را بر سه رفتار: ۱) رفتارهای سرپرستی ۲) رفتارهای حرفه ای ۳) رفتارهای غیر حرفه ای کاهنده کیفیت حسابرسی مورد بررسی قرار داده است نتایج پژوهش وی حاکی از این است که آموزش حرفه ای،استقلال در کار، روابط مناسب میان کارکنان، فضای مناسب شغلی و درک کنترل کیفیت با رفتارهای حرفه ای کاهنده کیفیت حسابرسی رابطه ای معنی دار دارد و آموزش حرفه ای، استقلال در کار و تعهدات عاطفی سازمانی و زمان کاری را کمتر گزارش کردن با رفتارهای غیر حرفه ای کاهنده کیفیت در ارتباط است؛ همچنین آموزش حرفه ای، استقلال در کار، فرصت های شغلی در داخل و خارج از موسسه و تنوع در کار با رفتارهای سرپرستی نامناسب گروه حسابرسی در ارتباط است.
کرام[۲۹]و همکاران(۲۰۰۸) در پژوهشی تحت عنوان ضریب اخلاقی فعالیت های کاهنده کیفیت حسابرسی، ویژگی های اساسی فعالیت ها و رفتارهای کاهنده کیفیت حسابرسی را مورد بررسی قرار دادند. آن ها بررسی کردند که آیا درک حسابرسان از هفت فعالیت و رفتار مختلف کاهنده کیفیت حسابرسی با توجه به سه عامل ۱) اجماع اجتماعی ۲) بزرگی یا اهمیت پیامدها ۳) احتمال تاثیر، فرق می کند؟ ناتیج نشان داد که در مورد اجماع اجتماعی رفتارهای کاهنده حسابرسی با هم تفاوت چندانی ندارند. ولی در ارتباط با احتمال تاثیر و اهمیت پیامدها تفاوتی معنی دار بین رفتارهای کاهنده کیفیت حسابرسی یافت شده است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
جعفری(۱۳۸۵) مقیاس اندازه گیری کیفیت واقعی حسابرسی را مجموع شایستگی(کشف تحریفات با اهمیت) و استقلال حسابرسان (گزارش تحریفات کشف شده) عنوان کرده است.
۲-۸-۱- ویژگی های کیفی اطلاعات و اندازه موسسه حسابرسی
طبق تعریف دی آنجلو (۱۹۸۱) کیفیت حسابرسی، افزایش توانایی حسابرسی در کشف تحریف های حسابداری و ارزیابی توانایی و استقلال حسابرس توسط بازار است. در حالی که مراجع تنظیم قوانین و مقررات حسابداری اذعان دارند کوچکی یا بزرگی موسسات تاثیری بر کیفیت حسابرسی ندارند، اما بسیاری معتقدند موسسات حسابرسی بزرگ حسابرسی خود را با کیفیت بیشتری نسبت به موسسات کوچک انجام می دهند. مهم ترین شاخص اندازه گیری کیفیت حسابرسی، اندازه حسابرس است. حسابرسان با حسن شهرت بالاتر، حسابرسی اثر بخش تری را ارائه نموده و این امر به افزایش ویژگی های کیفی اطلاعات منجر می شود(خالقی مقدم و احمد خان بیگی، ۱۳۹۰، صفحه۵).
۲-۸-۲- معیارهای اندازه گیری موسسه های حسابرسی
نحوه اندازه گیری موسسه های حسابرسی در دنیا بیشتر به دو دسته موسسه های حسابرسی بزرگ و موسسه های حسابرسی کوچک می باشد. آن دسته از موسسه هایی
۲-۸-۳- رتبه بندی موسسات حسابرسی در ایران
از سال ۱۳۸۳ بر اساس یک پیشنهاد رتبه بندی موسسات حسابرسی در جامعه حسابداران رسمی مطرح شد. مبنای تفکر این پیشنهاد بر آن بود که چون همه ی موسسات حسابرسی یکسان و یک اندازه نیستند شرکت های بزرگ بورسی توسط موسسات بزرگ حسابرسی مورد حسابرسی قرار گیرند که در واقع کنترل کیفیت مناسب تری را دارا باشند. این موضوع در شورای عالی وقت جامعه حسابداران چندین جلسه را به خود اختصاص داد و در این مورد گزارش مکتوبی در حدود یکصد صفحه به رئیس وقت شورای عالیتقدیم شده است(امانی و دوانی،۱۳۹۰).
در ادامه اقدامات انجام شده جامعه حسابداران رسمی ایران از سال ۱۳۹۱ اقدام به دادن امتیاز کنترل کیفیت موسسات حسابرسی نموده است. در اجرای مفاد ۳۱ اساس نامه جامعه، مبنی بر انتشار سالانه نتایج حاصل از کنترل کیفیت(در سطح موسسه و کار حسابرسی) انجام شده در ۴ گروه (الف، ب، ج و د) به شرح زیر ارائه می گردد:
گروه الف: ۸۰۱ تا ۱۰۰۰
گروه ب: ۶۵۱ تا ۸۰۰
گروه ج: ۵۰۱ تا ۶۵۰
گروه د: ۰ تا ۵۰۰
گروه الف که بالاترین امتیازات را دارند گروهی هستند که امتیاز ۸۰۱ تا ۱۰۰۰ را کسب کرده اند که در تحقیق موسساتی که در این گروه قرار گیرند با عدد “۱” در مدل گذاشته می شوند.
گروه ب، گروهی هستند که امتیاز ۶۵۱ تا ۸۰۰ را کسب کرده اند و با عدد “۲” در مدل گذاشته می شوند.
گروه ج، گروهی هستند که امتیاز ۵۰۱ تا ۶۵۰ را کسب کرده اند و با عدد “۴” در مدل گذاشته می شوند.
گروه د، گروهی هستند که امتیاز ۰ تا ۵۰۰ را کسب کرده اند و با عدد “۴” نشان داده می شوند.
نحوه محاسبه این امتیازها و همچنین اسامی موسسات حسابرسی که در گروه های الف، ب، ج، د قرار گرفته اند طبق حروف الفبا در پیوست آورده شده است لازم به توضیح است اگر موسسه حسابرسی را در هیچ گروهی یافت نشد در گروه “د” جای می گیرد زیرا موسسات حسابرسی که اطلاعات و مدارک مورد نیاز را به جامعه حسابداران رسمی تحویل نداده است طبق قوانین جامعه در گروه “د” قرار می گیرند.
۲-۹- پیشینه تحقیق
۲-۹-۱- پیشینه خارجی
کارجالانین(۲۰۱۰) رابطه کیفیت حسابرسی و هزینه بدهی را در شرکت های سهامی خاص در فنلاند مورد بررسی قرار داد. نتایج پژوهش وی نشان داد که حسابرسان چهار موسسه حسابرسی بزرگ و حسابرسی های مشترک با بیش از یک حسابرس مسئول با کاهش هزینه بدهی ارتباط دارد. همچنین، شرکت هایی که دارای گزارش حسابرسی مشروط و کیفیت پایین اقلام تعهدی هستند، هزینه بدهی بالایی دارند.
دایچو و همکاران(۲۰۱۲)،در تحقیق پیمایشی به بررسی ویژگی های یک سود با کیفیت پرداختند جامعه آماری پژوهش مدیران مالی شرکت های سهامی عام بود. نتایج تحقیق نشان داد مهم ترین اهداف سود: ارزشیابی، مباشرت(پاسخگویی و نظارت هیئت مدیره) و استفاده داخلی مدیران است. مدیران مالی معتقدند سود با کیفیت سودی است با دوام و تکرار پذیر که فاقد اقلام موقتی چون تعدیلات ارزش های منصفانه و نرخ ارز بوده و از پشتوانه نقد برخوردار است. به بیانی دیگر دوام پذیری یکنواختی(در قوانین و استانداردهای گزارشگری هم در سطح استاندارد گذاران و هم سطح شرکت)، اجتناب از برآوردهایی با افق بلند مدت و تقارن با جریان های نقد مهم ترین ویژگی یک سود با کیفیت دانسته شد. در ادامه، محققین نشان دادند مدل تجاری شرکت، استانداردهای حسابداری،صنعت، شرایط اقتصاد کلان و کنترل های داخلی مهم ترین عوامل اثر گذار بر کیفیت سود هستند؛ آزمودنی ها معتقد بودند سود و کیفیت آن در حدود ۵۰% تحت تاثیر عوامل بنیادی قرار می گیرد؛ و به طور میانگین، در حدود ۲۰% از شرکت ها، از اختیارات خود برای مدیریت سود بهره می گیرند. اثرگذاری بر قیمت به عنوان مهم ترین دلیل مدیریت سود مطرح شد نتایج تحقیق نشان داد افزایش هزینه سرمایه و کاهش قیمت مهم ترین پیامد اطلاعات با کیفیت پایین است.
عکس مرتبط با اقتصاد
پروتی و واگن هوفر(۲۰۱۲)، به مقایسه برخی معیارهای سنجش کیفیت اطلاعات پرداختند. معیارهای سنجش کیفیت اطلاعات مورد بررسی در این تحقیق شامل: معیارهای سری زمانی،هموار سازی، اقلام تعهدی و مربوط بودن(ارتباط ارزشی) سود بود. نتیجه بررسی ضریب همبستگی پیرسون بین معیارهای سنجش کیفیت اطلاعات نشان می داد گر چه آن ها از نظر آماری رابطه معنی دار و عموماً مثبتی با یکدیگر دارند اما این همبستگی از بعد اقتصادی معنی دار نمی باشد. در آزمون فرضیه های پژوهش، معیارهای مربوط بودن و کیفیت اقلام تعهدی، توان بیشتری در سنجش کیفیت اطلاعات در مقایسه با معیارهای پایداری، پیش بینی پذیری و هموار سازی داشتند.
باتاجاریا و همکاران(۲۰۱۱)، به بررسی این موضوع پرداختند که آیا ریسک اطلاعات بر هزینه سرمایه شرکت اثر می گذارد و آیا عدم تقارن اطلاعاتی این رابطه را تعدیل می کند. آن ها به منظور جدا سازی اثر مستقیم و غیر مستقیم کیفیت سود روش تحلیل مسیر را با فرض خطی بودن رابطه، به کار گرفتند.نتایج تحقیق نشان داد معیار مرکب بیشترین همبستگی را با هزینه سرمایه دارد.هر سه معیار سنجش کیفیت هم با هزینه سرمایه و هم معیارهای عدم تقارن اطلاعاتی همبستگی معنی دار داشتند اما رابطه مستقیم آنها با هزینه سرمایه از قوت بیشتری در مقایسه با رابطه غیر مستقیم شان از طریق عدم تقارن اطلاعاتی برخوردار بود.در این تحقیق،به منظور افزایش دقت معیارهای سنجش کیفیت اطلاعات،اثر مدل تجاری بر این معیارها کنترل و آن ها به دو بخش بنیادی (ذاتی)و اختیاری تقسیم شدند.نتایج نشان داد رابطه سنجش اختیاری در مقایسه با بخش بنیادی سود با هزینه سرمایه و عدم تقارن اطلاعاتی کمتر است.
بارث و همکاران (۲۰۱۱)، به بررسی رابطه شفافیت اطلاعات با هزینه سرمایه پرداختند. فرض تحقیق به پشتوانه ادبیات حوزه پژوهش آن بود که با افزایش شفافیت سود، هزینه سرمایه کاهش می یابد. محققین دریافتند شرکت های با شفافیت سود بالا از هزینه سود بالا، از هزینه سرمایه پایین تری(معنی دار)برخوردارهستند؛به علاوه بازده مورد انتظار در بخش (پرتفوی)اول از بخش (پرتفوی)دهم کمتر بود که نشان می داد شفافیت سود و اجزای ؛آن از نوع اطلاعات عمومی هستند.
چن و همکاران (۲۰۱۰) تاثیر کیفیت حسابرسی برمدیریت سود و هزینه سرمایه شرکت های دولتی و غیردولتی در چین را مورد بررسی قرار دادند. نتایج پژوهش آن ها نشان داد که دلیل تفاوت در ماهیت مالکیت، روابط نمایندگی و ریسک های ورشکستگی، شرکت های دولتی انگیزه های کمتری برای مدیریت سود دارند؛ بنابراین، زمانی که هم شرکت های دولتی و هم شرکت های غیر دولتی حسابرسان با کیفیت بالا استخدام می کنند، مدیریت سود در شرکت های غیردولتی کاهش بیشتری نسبت به شرکت های دولتی پیدا می کند. همچنین، آن ها دریافتند که با استخدام حسابرسان با کیفیت بالاتر، هزینه سرمایه از شرکت های غیر دولتی نسبت به شرکت های دولتی کاهش معناداری داشته است.
احمد و همکاران(۲۰۰۸)، به بررسی رابطه کیفیت حسابرسی، ساز و کارهای (مکانیزم های)نظارت جایگزین و هزینه سرمایه پرداختند.آنها با بررسی این موضوع پرداختند که آیا استفاده از حسابرسان متخصص در یک صنعت، هزینه سرمایه را برای مشتریان شرکت های بزرگ حسابرسی کاهش می دهد یا خیر؟ نتایج مطالعه آنان نشان داد که شرکت هایی که حسابرسان موسسات بزرگ حسابرسی را که در یک صنعت تخصص دارند استخدام می کنند، هزینه سرمایه کمتری نسبت به شرکت هایی که از اینگونه حسابرسان استفاده نمی کنند، دارند.
فروناندو و همکاران(۲۰۰۸)، در پژوهشی ویژگی های کیفیت حسابرسی مرتبط با حسابرس و ارتباط حسابرس و مشتری را بر هزینه سرمایه بررسی کردند. آن ها دو ویژگی مربوط به حسابرس، یعنی اندازه حسابرس و تخصص حسابرس، در صنعت و در ویژگی ارتباط بین حسابرس و مشتری، یعنی تداوم همکاری با صاحبکار و اظهار نظر حسابرس را باعنوان شاخص های کیفیت حسابرسی در نظر گرفتند. آن ها دریافتند که سه ویژگی اندازه موسسه حسابرسی، تخصص حسابرس در یک صنعت و دوره تصدی حسابرس، با هزینه سرمایه رابطه منفی دارند؛ همچنین، دریافتند که اگر حسابرس اظهار نظری غیر از اظهار نظر مقبول صادر کند هزینه سرمایه شرکت افزایش خواهد یافت.
چوی و همکاران[۳۰](۲۰۰۸)، به بررسی رابطه بین اندازه موسسه حسابرسی، کیفیت حسابرسی و قیمت گذاری حسابرسی پرداختند. نتایج نشان داد که اندازه موسسه رابطه مثبت معنا داری با کیفیت حسابرسی و حق الزحمه حسابرسی دارد.
ماسنی و همکاران[۳۱](۲۰۰۴)، در بررسی رابطه کیفیت حسابزسی و دوره تصدی و هزینه سرمایه دریافتند که با افزایش دوره تصدی، هزینه سرمایه کاهش می یابد.
باتز و همکاران[۳۲](۱۹۸۲) تاثیر افزایش مدت تصدی حسابرس بر قضاوت شکلی را مورد بررسی قرار داده است. دراین تحقیق از تعدادی حسابدار رسمی خواسته شده تا ارزیابی خود از اهمیت افشای یک مورد دعوای حقوقی را، از لحاظ کمی بیان نمایند. در این تحقیق مشاهده گردید که بزرگ ترین آستانه اهمیت مربوط به زمانی است که حسابرس دارای سابقه ی بیشتر از ۵ سال در یک شرکت است. یافته های ایشان مبین این امر است که قضاوت حسابرسان تحت تاثیر مدت تصدی قرار داردآن ها همچنین به این نتیجه رسیدند همان طور که چرخش حسابرس می تواند به سطوح پایین تر اهمیت منجر گردد، چرخش کارکنان نیز می تواند تاثیرات مشابهی داشته باشد(بذر افشان، ۱۳۸۸).
کاپلی و همکاران[۳۳](۱۹۹۳) رابطه میان دوره تصدی حسابرس و کیفیت خدمات حسابرسی را بررسی کردند. نتایج تحقیق آنها نشان می دهد که با افزایش دوره ارتباط حسابرس و صاحبکار کیفیت حسابرسی افزایش می یابد.اما دوره ارتباط بسیار طولانی باعث کاهش کیفیت حسابرسی می شود. محققان چرخش دوره ای را برای افزایش کیفیت خدمات حسابرسی پیشنهاد می کنند.
کان و همکاران[۳۴] در سال ۲۰۰۴ نقش مالکیت نهادی در بازارخدمات حسابرسی را مورد بررسی و مطالعه قرار دادند. نتایج حاصل از بررسی ۷۵۸۲ مشاهده طی سال های ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۶ نشان داد که میزان مالکیت نهادی به صورت مثبت و معنی داری با اندازه حسابرس در ارتباط است. همچنین، اندازه شرکت و نسبت بدهی بلند مدت به کل دارایی ها نیز دارای رابطه مثبت و معنی داری با احتمال انتخاب موسسات حسابرسی بزرگ هستند.
دایز و همکاران[۳۵](۱۹۹۲) در تحقیق با عنوان تاثیر تغییر اجباری حسابرس بر کیفیت حسابرسی نیز به این نتیجه رسیدند که تغییر اجباری حسابرس تاثیر منفی بر کیفیت حسابرسی دارد.
لین و همکاران[۳۶] در سال ۲۰۰۹ به بررسی تاثیر ساز و کارهای حاکمیت شرکتی بر انتخاب موسسات حسابرسی بزرگ پرداختند. نتایج حاصل از بررسی نمونه ای شامل ۱۸۴ شرکت طی دوره زمانی ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳ بیانگر این بود که اعمال کنترل توسط سهامداران عمده و یکسان بودن مدیر عامل و رئیس هیات مدیره باعث کاهش احتمال انتخاب ۱۰حسابرس بزرگ چینی می شود.
نیسکانن و همکاران[۳۷] در سال ۲۰۰۹ با بهره گرفتن از اطلاعات نمونه ای شامل ۴۷۸ شرکت ها فنلاندی طی سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ به بررسی رابطه بین ساختار مالکیت و تقاضا برای کیفیت حسابرسی پرداختند. نتایج پژوهش آن ها عبارت بودند از :
۱-افزایش مالکیت دولتی باعث کاهش احتمال انتخاب حسابرس بزرگ می شود.
۲-با افزایش ذر اندازه شرکت ها و افزایش در میزان فروش خارجی شرکت های مورد بررسی احتمال انتخاب موسسات حسابرسی بزرگ افزایش می یابد.
۳-در شرکت های بزرگ و شرکت های که در آن ها درصد مالکیت مدیران بیشتر از ۵۰% است، افزایش اهرم مالی باعث افزایش احتمال انتخاب ۴ موسسه حسابرسی بزرگ می شود.
حسین و همکاران[۳۸] در سال ۲۰۱۰ با بهره گرفتن از نمونه ای متشکل از ۲۸۲ شرکت پذیرفته شده در ۱۶ بازار نو ظهور به این نتیجه رسیدند که بین کیفیت راهبری شرکتی و اندازه موسسه حسابرسی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد و این ارتباط به وسیله میزان حمایت قانونی از سهامداران اقلیت در سطح کشور تقویت می شود.
وانگ و همکاران[۳۹]در تحقیق با عنوان بررسی نحوه استفاده شرکت های دولتی و غیر دولتی از حسابرسان در سال ۲۰۰۸ با بررسی ۵۷۵۹ صاحبکار چینی طی سال های ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۳ با این نتیجه رسیدند که شرکت های دولتی در مقایسه با شرکت های غیر دولتی تمایل بیشتری به استفاده از حسابرسان کوچک محلی دارند.
فرانسیس و یو[۴۰] در سال ۲۰۰۹ تحقیق خود تفاوت معنا دار بین کیفیت حسابرسی ارائه شده توسط ۴ موسسه بزرگ حسابرسی و سایر موسسات حسابرسی را روی نمونه ای متشکل از ۶،۵۶۸ شرکت/سال بین سال های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ در ایالات متحده مورد آزمون قرار دادند. نتایج تحقیق نشان می داد که موسسات حسابرسی بزرگ تر تمایل بیشتری برای ارائه گزارشات حسابرسی با کیفت تر دارند. نتایج همچنین نشان می داد که این موسسات تمایل بیشتری برای صدور گزارشاتی با بند تداوم فعالیت دارند.
لی و همکاران[۴۱] در سال ۲۰۰۸ پژوهشی که روی شرکت های حاضر در بورس شانگهای و شنزن بین سال های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳ انجام دادند، نتایجی حاکی از وجود رابطه بین اندازه موسسه حسابرسی و کیفیت حسابرسی را به اثبات رساندند.
پیوت و جنین[۴۲] در سال ۲۰۰۵ به بررسی کیفیت حسابرسی و مدیریت سود در فرانسه پرداختند. آن ها با ۲۵۵ مشاهده شرکت/سال در سال های ۱۹۹۹-۲۰۰۲ مورد بررسی قرار دادند و دریافتند که شرکت هایی که توسط ۵ موسسه حسابرسی بزرگ حسابرسی می شوند با مدیریت سود کمتری مواجه نیستند و در واقع تفاوت های کیفیت حسابرسی ۵ موسسه حسابرسی بزرگ تاثیری بر عدم مدیریت سود ندارد.
باود و ویلکینز[۴۳] در سال ۲۰۰۴ اثرات اندازه موسسه حسابرسی را بر کیفیت حسابرسی در بازار بلژیک به آزمون گذاشتند. نتایج تحقیقات ایشان نشان داد که رابطه معنا داری بین اندازه موسسه حسابرسی و کیفیت حسابرسی وجود ندارد.
کاتاناک و واکر(۱۹۹۹) مدلی معرفی کردند که نشان می دهد کیفیت حسابرسی تابع دو عامل مرتبط با عملکرد حسابرسی است. این عوامل عبارتند از:
توانایی های حسابرس ( از جمله دانش، تجربه، قدرت تطبیق و کارایی فنی) و اجرای حرفه ای ( از جمله استقلال، عینیت، مراقبت حرفه ای، تضاد منافع و قضاوت).
کیم و همکاران [۴۴](۲۰۰۳) نشان داده اند که تفاوت اثر بخشی موسسات حسابرسی بزرگ با موسسات حسابرسی کوچک از تضاد بین انگیزه مدیران شرکت ها و حسابرسان در گزارشگری نشات می گیرد. هنگامی مدیران انگیزه کافی برای افزایش میزان سود از طریق استفاده از روش های حسابداری افزاینده سود دارند، حفظ بی طرفی حسابرسان، به بروز تضاد بین مدیران و حسابرسان منجر می شود. آن ها دریافتند موسسات حسابرسی بزرگ در پیشگیری از دستکاری سود، اثر بخشی بیشتری از موسسات کوچک(با فرض وجود تضاد بین مدیریت و حسابرسان) دارند.
لام و چانگ[۴۵] (۱۹۹۴) دریافتند که به طور کلی موسسات حسابرسی بزرگ لزوما کیفیت حسابرسی بهتری از موسسات حسابرسی کوچک ارائه نمی دهند.
لوئیس هنوک[۴۶] در سال ۲۰۰۵ در پژوهش خود به بررسی رابطه بین کیفیت خدمات موسسه حسابرسی و اندازه حسابرس پرداخت و پی برد موسسات حسابرسی بزرگ همیشه خدمات بهتری نسبت به موسسات کوچک تر ارائه نمی دهند.
دلتاس و دوگار[۴۷] (۲۰۰۴) در پژوهش های خود به این نتیجه رسیدند، هر چه تنوع محصولات حسابرسی کمتر باشد کیفیت حسابرسی صورت های مالی بالاتر است.