روحیه همکاری بجای کنترل
خصوصیات اعضای دانشگاهی مولد سرمایه اجتماعی
رشد اعتماد در سازمان
تسهیم و تسهیل اطلاعات
شکل۲-۷) خصوصیات اعضای دانشگاهی مولد سرمایه اجتماعی (مبشری,۱۳۸۷)
در مجموع میتوان گفت که سرمایه اجتماعی در دانشگاه عبارت است از تاثیر اقتصادی حاصل از تسهیلاتی که شبکههای اعتماد و مولفههای فرهنگی را در یک سیستم دانشگاهی به وجود میآورند. شبکههای اعتماد علاوه بر کاهش هزینههای مدیریتی، موجب میشوند که زمان و سرمایه بیشتری اختصاص به فعالیت های اصلی پیدا کرده و علاوه بر آن موجب انتقال دانش اعضای گروه ها به یکدیگر شده و جریان مناسبی را از یادگیری و دانش در بین آنها فراهم میسازد و این امر نیز میتواند در کاهش هزینههای مدیریتی و توسعه اجتماعی و سازمانی بسیار موثر باشد (Gumes, 2007).
بخش دوم :
اخلاق حرفه ای
۲-۲-۱) مقدمه
اخلاق حرفهای در دانشگاه، دربرگیرنده مجموعه ای از احکام ارزشی، تکالیف رفتار، سلوک و دستورهایی برای اجرای آنها در محیط دانشگاه است (فراستخواه، ۱۳۸۵). رابرت ک. مرتون جامعه شناس معاصر آمریکایی با طرح مفهوم (عرف علمی)[۲۲] و (الزامات نهادی)[۲۳] برای اولین بار در سال ۱۹۴۲ درصدد برآمد تا تصویر مشخصی از رفتار اخلاقی دانشگاهیان در دانشگاه نشان دهد. به زعم وی نهاد علم واجد مجموعه مشخصی ازهنجارها و ارزش هاست که بنا به هدف اصلی علم یعنی توسعه دانش، تائید گردیده، مشروعیت یافته و از طریق نظام پاداش و مجازات، تقویت یا تضعیف میشود. چنین هنجارها و ارزش هایی از طریق اجتماعی شدن (جامعه پذیری) توسط گروه های آموزشی منتقل و مجموعاً ابعاد اخلاق حرفهای را شکل میدهند (محسنی، ۱۳۷۲). به نظر مرتون اخلاقیات علم کل یا ترکیب موزونی از ارزش ها و هنجارهای احساسی و عاطفی است که تعهد والتزامی برای دانشمند ایجاد میکند. هنجارها به شکل اوامر، منع ها، دستورها، ترجیحات و اجازه ها تجلی می یابند و بر مبنای ارزش های نهادی مشروعیت پیدا می کنند .(Merton, 1973) هنجارها به منزله قانون نیستند و لذا ضمانت اجرایی ندارند. شیلینک هر جامعه یا انجمن علمی را عامل وضع و ضامن اجرای هنجارها و اخلاقیات میداند به نظر او هر اجتماع علمی آرمان ها و شیوه خاص زندگی و معیار و خلقیات، قراردادها، نشانهها و نهادها و اخلاق حرفه ای خود را دارد. نهادها و سازمان ها نیز انتشارات مخصوص به خود مانند: ایمان و اعتقاد، سنت و بدعت خود و شیوههای موثری برای مقابله با بدعت را دارد (باربور، ۱۳۶۲).
۲-۲-۲) تعاریف اخلاق حرفه ای:
اصطلاحاتی چون work ethics یا professional ethics معادل اخلاق کاری یا اخلاق حرفه ای در زبان فارسی است. اخلاق حرفه ای به منزله شاخه ای از دانش اخلاق، به بررسی تکالیف اخلاقی در یک حرفه و مسائل اخلاقی آن میپردازد و در تعریف حرفه، آن را فعالیت معینی میدانند که موجب هدایت فرد به موقعیت تعیین شده همراه با اخلاق خاص است (قراملکی،۱۳۸۰). اخلاق کار، متعهد شدن انرژی ذهنی و روانی و فیزیکی فرد یا گروه به ایده جمعی، در جهت اخذ قوا و استعداد درونی گروه و فرد برای توسعه به هر نحو است (Cadozier, 2004). در دیدگاهی دیگر اخلاق حرفه ای یکی از شعبه های جدید اخلاق است که میکوشد به مسائل اخلاقی حرفه های گوناگون پاسخ داده و برای آن اصولی خاصی متصور شودHartog & Winstanley, 2001 ) ). بر این اساس اخلاق حرفه ای قادر خواهد بود به مسائل و پرسش های اخلاقی و اصول و ارزش های اخلاقی یک نظام حرفه ای بپردازد و ناظر بر اخلاق در محیط حرفه ای باشد. اخلاق حرفه ای را همچنین میتوان مجموعه قواعدی تلقی نمود که باید افراد داوطلبانه و بر اساس ندای وجدان و فطرت خویش در انجام کار حرفه ای رعایت کنند؛ بدون آن که الزام خارجی داشته باشند یا در صورت تخلف، به مجازات های قانونی دچار شوند. در بعد فردی، اخلاق فردی ناظر بر مسئولیت پذیری فرد در برابر رفتار فردی و رفتار حرفه ای است (Moberg & Seabright, 1994). بطور خلاصه اخلاق حرفه ای به مجموعه رفتاری متداول در میان اهل یک حرفه؛ مدیریت رفتار و کردار آدمی حین انجام وظایف حرفه ای؛ و مجموعه ای از قوانین که از ماهیت حرفه و شغل استنباط میگردد اطلاق میگردد (حسینیان، ۱۳۸۲).
نظریه حرفهای شدن[۲۴] و حرفهایگرایی به عنوان زیر مجموعهای از نظریه اجتماعی[۲۵] از منظری دیگر لزوم ارتباط بین افراد و نهادها با یکدیگر را برجسته میسازد. حرفهای شدن به معنی بروز توانمندی در حل مسائل حرفهای از طریق دانش عمیق و تجربه است و حرفهای گرایی ضمن عطف توجه به حرفهایها و لزوم مهارت فنی، مهارت اجتماعی و تقلید بر ارزش ها و نکات اخلاقی از سوی آنها، به فرآیندی اطلاق میشود که از یک سو، از طریق ایجاد ارتباط موثر بین شاغلین یک حرفه با جامعه، اخلاق کاری مرتبط با آن حرفه را در بین اعضاء تحکیم میبخشد و از سوی دیگر با تاکید بر عملکرد مثبت مورد انتظار، موجب ارتقا و منزلت اجتماعی آن حرفه در جامعه میگردد. حرفهای شدن مستلزم داشتن دانش عمیق، بصیرت، تعهد، مسئوولیتپذیری و پاسخگویی فردی به ویژه در تعاملات اجتماعی است و بیش از تاکید بر بهره هوشی[۲۶] متکی بر هوش عاطفی[۲۷] است؛ زیرا حرفهایها میبایست در برقراری ارتباط با دیگران و تاثیرگذاری بر روی آنها از مهارت بالایی برخوردار باشند.
پر واضح است که تحصیل این ویژگی ها به سادگی میسر نیست و مستلزم تعلیم و تربیت به ویژه یادگیری مستمر است. بر این اساس بین حرفه و شغل[۲۸] تفاوت وجود دارد هر شغلی یک حرفه نیست ولی هر حرفه یک شغل است. به همین دلیل است که از دارندگان مشاغل حرفهای انتظار بیشتری در داشتن عملکرد با کیفیت بالا در مقایسه با سایر شاغلین وجود دارد که در صورت برآورده نشدن آن، جایگاه و منزلت آن حرفه مخدوش میشود و ترمیم آن به سادگی صورت نمیپذیرد (Berman, 1997 ).
تعهد به اخلاق حرفهای از جمله جنبههای اساسی در موسسات علمی به ویژه دانشگاه ها محسوب میشود. برخی از دلایل ارتباط سازمان ها و موسسات از جمله موسسات تولیدی - تجاری با محیطهای علمی با توجه به این بعد از اخلاق حرفهای است. هدف آنها از برقراری ارتباط ضمن یادگیری، کسب منزلت اجتماعی برای آن موسسه و ایجاد نوعی شهرت است که با اتکاء به حرفهایها حاصل میگردد. چنین رویکردی به دانشگاه ها و چنین انتظاری به ویژه از اساتید، حرفهای عمل کردن آنها را با محیط بیش از پیش مورد تاکید قرار میدهد.
۲-۲-۳) تاریخچه اخلاق حرفه ای
آموزه های اخلاقی ریشه در ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد دارند. به طوری که در تاریخ آمده است ده فرمان مشهور موسی، میراث یک قبیله سامی است که به ازای هر ده انگشت دست، صادر شده تا به آسانی امکان یادآوری آنها وجود داشته باشد. این گونه فرمان های پنج گانه یا دهگانه در میان تمدن های قبل از دوران کتابت و آموزش انسان رایج بوده است. در زمان داریوش پادشاه هخامنشی ۴۸۶) تا ۵۲۱ پیش از میلاد) کودکان از پوشش خدمات و حمایت اجتماعی بهره مند میشدند. دستمزد کارگران براساس مهارت و سن طبقه بندی میشدند. مادران از مرخصی و حقوق زایمان و نیز حق اولاد استفاده میکردند. حقوق زن و مرد برابر بود و زنان میتوانستند کار نیمه وقت انتخاب کنند تا از عهده وظایفی که در خانه داشتند برآیند (فرهود، ۱۳۸۶). آن چه در تاریخ شناخته شده و مدون فرهنگ انسانی نشان میدهد، زرتشت نخستین کسی است که در برترین پایه به ارزش های والای اخلاقی اندیشیده و با زبانی آسمانی درباره آن ها سخن گفته است. سخنان و اندیشه های زرتشت بسیار بلند و ارجمند است تا بدان جا که از دوران باستان دوستداران افلاطون برای ستایش او، وی را با زرتشت میسنجیدند و فیلسوف نام آور آلمانی نیچه از زرتشت در نقش “آفریننده اخلاق"سخن میگوید.
در سال ۱۸۰۳ میلادی توماس پرسیوال، پزشک، فیلسوف و نویسنده سرشناس انگلیسی در شهر منچستر، قانون )اخلاقیات پزشکی( خود را منتشر کرد. در سال ۱۸۴۷ نخستین جلسه انجمن پزشکان آمریکا در فیلادلفیا ” اصول اخلاق پزشکی آمریکا ” را با الهام گرفتن از همان قانون پرسیوال به تصویب رساند که به ترتیب در سال های بعد و دست آخر در سال ۲۰۰۱ در آمریکا مورد تجدید نظر قرار گرفت. در آمریکا نهضت فرهنگ اخلاقی توسط فلیکس آدلر تأسیس شد. وی اولین جامعه اخلاقی را با فراخوان یک صد رهبر، شخصیت اجتماعی و فرهنگی در تاریخ ۱۵ ماه میسال ۱۸۷۶ در نیویورک بنیان نهاد. از آن پس جوامع دیگری در شیکاگو۱۸۸۲، فیلادلفیا ۱۸۸۹، یکی پس از دیگری در شهرهای آمریکا تشکیل شدند. بیش از۳۰ جامعه اخلاقی در ایالات متحده آمریکا که هر کدام حدود ۶۰۰۰ عضو دارند که بیش از نیمی از آنها را زنان و جوانان تشکیل میدهند، وجود دارد (فرهود، ۱۳۸۶). در آغاز قرن بیستم، ادوارد وستر مارک اثر خود را تحت عنوان “ریشهها و شکل گیری دیدگاه های اخلاقی” در دو جلد منتشر کرد و طی آن تفاوت های جوامع در زمینه موضوعاتی از قبیل نادرست بودن کشتار به هر دلیل و انگیزه مورد بررسی قرار داد. تاکنون دایره المعارفها و دانشنامه های متعددی )بیش از بیست دوره( درحوزه های متفاوت اخلاق در جهان نوشته شده است (فرهود، ۱۳۸۶).
۲-۲-۴) اخلاق حرفهای در دانشگاه
یکی از عوامل موثر در توسعه و پیشرفت علمی، شکل گیری اخلاق حرفهای در اجتماع علمی است. اجتماع علمی عبارت است از جمع دانشمندان و محققان و مؤسسات آموزش علمی و پژوهشی که در سطح یک جامعه علمی به فعالیت مشغول هستند و مطابق قواعد و هنجارهای رسمی و غیر رسمی عمل میکنند و ارتباط فعال علمی با اجتماعات علمی دیگر دارند (مرجایی، ۱۳۸۷). نیروی انسانی، مراکز آموزشی و پرورشی، سرمایه گذاری علمی، نهادها و انجمنهای علمی، مدیریت نهادهای علمی، انتشارات، تشکل ها، مشارکت علمی مناسبات اعضاء جامعه علمی، نمادها، ژستها و هنجارهای علمی و دانشگاهی از مهمترین اجزا و عناصر اجتماع علمی بشمار میرود. یکی از لوازم تولید علم در اجتماع علمی دانشگاه، تولید فرهنگ و هنجارهای دانشگاهی و در نتیجه اخلاق حرفهای است. محیط اجتماعی دانشگاه و اجتماعات علمی چون هر محیط آموزشی بمثابه نهاد اجتماعی و عامل اجتماعی کننده، نقش عمدهای را در انتقال فرهنگ، درونی کردن هنجارها و ارزش های دانشگاهی و حرفه ای[۲۹] و توسعه مفهوم اجتماعی ایفا میکند (باربور، ۱۳۶۲). با نگاهی سیستمی به اخلاق حرفهای اعضای دانشگاهی و اجزای آن که به نوبه خود متاثر از نظامی است که دانشگاه در آن تعریف میشود میتوان اخلاق حرفهای را در این مکان تعریف نمود. اخلاق حرفهای در دانشگاه، در مجموعه وسعیتر «جامعه ملی» و بر اساس نوع کارکردها و ماهیت وجودی، روابط آن با سایر اجزای نظام کنش اجتماعی تعریف میشود. بر این اساس اخلاق حرفه ای، مجموعهای از ارزش ها، باورها و هنجارهای دانشگاهی از یکسو و نوع رابطه دانشگاه با نهادهایی و نقش آن در تحرک اجتماعی از سوی دیگر است که در پیوندی تنگاتنگ با فرایند یاددهی- یادگیری، پژوهش و تحقیق و ارائه خدمات به جامعه قرار دارد (رجب زاده، ۱۳۷۹).
۲-۲-۵) اعضای هیأت علمی و اخلاق حرفه ای
با وجود تاثیرات رشته ای، دانشگاهی و نظام ملی، ارزش ها و عقایدی وجود دارد که اساتید همه رشتهها را سامان میدهد. دانشگاهیان علی رغم تنوع آموزش عالی به «اسطورههای متعالی» چندی متعهدند که معنا و ارزش کارشان را برای خود و دیگران با آن توضیح میدهند (.(Altbakh, 2001 همین ارزشها بر خود پنداره اساتید و انتظارات آنها از دانشکده و فرآیندها و سیاستهای نهادهای آموزش عالی تاثیر میگذارد. به عقیده شیلز، کلارک، رایس، کوه و ویت اولین ارزش آن است که هدف از آموزش عالی و حرفه استادی، دنبال کردن، کشف، خلق، اشاعه و انتقال حقیقت، دانش و فهم است. تحقیق، نوشتن و انتشار، ابزارهای تحقق این ارزش ها هستند. ارزش دیگر خدمت به جامعه است. دانشگاه نه تنها مولد دانش بلکه معلم و انتقال دهنده فرهنگ است. پایبندی به صداقت فکری، راستی و انصاف دیگر ارزش های حرفه دانشگاهی اند. بهره گیری از قضاوت عینی، وعدم سوء استفاده از فقدان توازن قدرت میان استاد و شاگرد، نیز از همین ارزش هایند.
آزادی در تدریس، آموختن و تحقیق سومین هنجار پذیرفته شده حرفه دانشگاهی است. دانشگاه به مقوله اجتماع، این که دانشگاه اجتماعی از اهل علم است، هم ارج مینهد ((Clark, 1987. با چنین اجتماعی، دانشگاهی بودن چارچوبه ایده آلی است برای تعامل درون دانشگاهی علاوه بر این، اندیشه اجتماع اهل علم به سنتی دیرینه مرتبط میشود که در آن دانشگاه اقتدار صنفی را درون نهادهای خود اعمال میکرده است. همین اجتماع است که بر بسیاری از امور دانشکده ها، مدارس، کالج ها، دانشگاه و حتی نظام ملی نظارت و کنترل دارد. در تمام نظام های ملی، دانشگاه متعهد به یک سلسله مراتب وجهه مبتنی بر درک کیفیت اند. دانشگاه ها معتقدند که کیفیت ارزشی ذاتی دارد، که وجهه بر مبنای بهرهای که دانشگاه ها از کیفیت دارند، مشخص میشود و بدین وسیله سلسله مراتب نهادی معتبری در نظام های ملی شکل میگیرد. نهادها و رشتههایی که از کیفیت بالایی برخوردارند سرمشقی برای دیگران میشوند (رجب زاده، ۱۳۷۹). حرفه استادی متاثر از سه جریان اشتغال در یک رشته، اشتغال در یک دانشگاه، و اشتغال به کارهای خارج از دانشگاه است. دانشگاه محل خدمت ممکن است محل اندیشه (تعصب داشتن نسبت به دانشگاه) یا جهان اندیش ( متعهد بودن به رشته و نه دانشگاه) باشد ولی در هر صورت حرفه استادی متاثر از فرهنگ نهادی دانشگاه است. هر دانشگاهی فرهنگ خاص خود را دارد که از تعامل مجموعهای از عوامل کلیدی نتیجه گرفته شده است. این عوامل عبارتند از: ماموریت یا هدف نهادی، اندازه، پیچیدگی، قدمت، محل دانشگاه، شیوه اعمال اقتدار و ساخت اقتدار، سازمان کار، ساختار برنامه درسی، معیارهای آکادمیک، خصایص دانشجویان و دانشگاه (رجب زاده، ۱۳۷۹).
۲-۲-۶) ابعاد اخلاق حرفهای در دانشگاه
۲-۲-۶-۱) مسئولیت علمی
دانشگاه ها را می توان نمونه ای عینی از ساختارهای رسمی محسوب نمود که در آنها، آموزش، تحقیق و پژوهش، انتظارات اجتماعی نهادی شده در عملکردهای اعضای آن به شمار میروند. اساطیر موجود در تاریخ آموزش عالی، ساختارهای سازمانی رسمی، متشکل از اصول، هنجارها، ارزش ها و قوانین در این نهاد را ایجاد نموده اند. ارزش ها، سنن و شعائر، بستری از عقلانیت اخلاقی را برای این نهاد فراهم آورده اند که به موجب آن افراد به انجام نقش های نهادی شده خود روی آورده اند. نقش های اعضای هیأت علمی دانشگاهها به عنوان کنشگران این ساختارها، بازتاب این اصول و ارزش ها بوده و در طول تاریخ معرف ساختار سازمانی دانشگاه بوده اند. اخلاق در دانشگاه ها، بازتابی از واقعیت ساختار بندی شده ی اجتماعی است که حامل معنا و ارزش و کسب مشروعیت این نهاد در تاریخ است. دانشگاه بواسطه کارکردهای ویژه و نقش موثر و حیاتی خود در جامعه، در محیط مشروعیت اخلاقی یافته است. این مشروعیت، تعهد اجتماعی به ساختار دانشگاه را افزایش داده و ارزش مولفه های ساختاری آن را تعریف میکند زیرا سازمانها به زعم مایر و روان[۳۰] (۱۹۹۱) بواسطه تعهد و ارزش تعریف شده توسط محیط به حیات خود ادامه میدهند (Jonse, 2008). ابعاد مسئولیت علمی اعضای هیأت علمی دانشگاه در دو بعد مسئولیت آموزشی و پژوهشی قابل بررسی است:
الف- مسئولیت آموزشی
آموزش از دیرباز هدف اصلی تفکر دانشگاهی به شمار رفته و دانشگاه همواره از آن، به منزله شاهراهی برای هدایت نخبگان اجتماعی به سوی پایگاه های برتر اجتماعی یاد میکند. رویکرد آموزش آزادمنشانه در دانشگاه، غالب ترین، ماندگارترین و در کل پرطرفدارترین رویکرد در میان آکادمیست ها، ساختارگرایان و متفکرین پیشگام آموزش عالی چون اسپالدینگ، نیومن و هاچینز محسوب میگردد (باقری نژاد،۱۳۸۳).
اسپالدینگ[۳۱] ریشه شکل گیری آموزش را در پرورش ذهن میبیند و معتقد است که دانشگاه تنها مکانی است که قادر است فرهنگ علمی خویش را به نوعی شکل دهد که فرد به هدف فوق نایل گردد. او در این تفکر تا به آنجا پیش میرود که تخصصی شدن را عامل تنگی و یکسویه شدن شاهراه های ذهنی تلقی میکند. وی ضرورت آموزش دانشگاهی را در اعتقاد به بستر سازی برای ظهور ارزش هایی چون انعطاف تفکر، گشودگی به سوی روشناییها و آزادی ذهنی میداند که مبین خصیصه آزادمنشی ذهنی هستند. به بیان روشنتر او هدف غایی پیشرفت علوم را در تربیت انسان هایی که واجد ویژگی های فوق باشند، میداند. فلسفه آزاد منشانه او با تاسیس « دانشکده مرکزی: یک ارگانیسم جامع آموزشی» و آموزش های فلسفی، هنری و دینی، به حد اکمل رسید. او دانشگاه را منزلگاه خرد باستانی و یادگیری های نوین و معاصر تلقی نموده و ایده آل های آموزشی خویش را: تدریس به بهترین و موثرترین شکل ممکن، تشویق روح تحقیق در فراگیر، انگیزش تفکر، پالایش امیال[۳۲]، کمک به شکل گیری ایدهها و بیدار کردن حس عشق به ممتاز بودن در انسان و اشاعه فرهنگ فرهیختگی، معرفی میکند (عباسی، ۱۳۸۸).
جان هنری کاردینال نیومن[۳۳] بزرگترین مدافع آزادمنشی آموزشی در جامعه دانشگاهی، در مقدمه اثر جاودانه خود، « ایده یک دانشگاه » فلسفه آموزشی خود را در کلماتی ساده چنین آغاز میکند: “ پیامد پرورش ذهن، نیرومندی، ثبات، جامعیت و چند بعدی[۳۴] بودن ذهن است”. او در جستجوی فرد دانشگاهی نبود که به موسیقی، نقاشی یا ادبیات ارج مینهد و یا حتی دارای درجه بالایی از دانش است. دانشگاه ایده آل او، در یک « انسان متفکر » تعین مییافت. نیومن در بخشی از کتاب خود با عنوان آموزش دانشگاهی چنین آورده است: زمانیکه ذهن پرورش یافت، و قابلیت برقراری ارتباط با حقایق و دست یافتن به پدیدهها را داشته باشد، با توجه به ظرفیت و کیفیات فردی، توان و قدرت خود را آشکار خواهد ساخت. احساس خوب بودن، تفکر عقلایی، استدلال، صراحت[۳۵]، خود راهبری و ثبات، ارزش هایی هستند که بازتاب تجهیز فرد به این قدرت محسوب می گردند (منصوری، ۱۳۸۰). وی کسب دانش را فقط در راه رسیدن به رفاه مادی یا سود آوری جایز نمی دانست زیرا معتقد بود: که تعلیم و تربیتی که در جهت سودآوری مادی باشد میتواند به ابزاری خطرناک تبدیل گردد. پیش بینیهای وی کاملا درست بود زیرا یک قرن بعد با تسلط مکتب سودآوری و بدون تعهد اخلاقی به علم، جهان شاهد کشتارهای وحشتناک جنگهای جهانی شد که در آن دانشمندان بدون توجه به عواقب کار علمی شان، نتایج تحقیقات خود را در اختیار صاحبان قدرت قرار دادند (زیبا کلام، ۱۳۸۱). او دانشگاه را جامعهای میپنداشت که بیشترین فرصت را برای دوستی و مبادله افکار میان استاد و دانشجو فراهم میآورد؛ همچون مادری که تک تک فرزندانش را میشناسد و مانند کارخانه ضرب سکه نیست (زیبا کلام، ۱۳۸۱). دانش آزاد منشانه یا فلسفی نیومن، چیزی نیست جز توان نگرش جامع به حقیقت. نیومن بر الزام توسعه ذهنی فراگیر با بهره گرفتن از روش ها، اصول، قوانین و استثنائات و نظم معتقد بود و دروس نظری را با خصیصه هایی که واجد آن هستند، بخشی از ملزومات نیل به این مقصود تلقی مینمود (منصوری، ۱۳۸۰). جریان یادگیری- یاددهی در دیدگاه آموزش آزادمنشانه، مجموعهای از فرایند های پیچیده اجتماعی و شناختی است که در آن بر عملکردها و اصول ساخت و ترکیب دانش و نقش ها و ارزش هایی که فرهنگ رشته ای را در یک حوزه مطالعاتی شکل میدهد، تاکید میگردد. فراگیران در این تعامل با زمینه های مختلف فرهنگی، شناختی، زبان شناختی، به محیط یادگیری وارد میشوند. از این رو آموزش عالی ملزم به توسعه مهارت های ارتباطی و انتقادی و آشناسازی فراگیران با «گنجینه های تئوریک»[۳۶] به منظور آشنا سازی آنان با وظایف دانشگاهی خود میباشد. به عبارت بهتر هدف اصلی فرایند های یادگیری و یاددهی در آموزش عالی، ارتقاء « آگاهی فزاینده از خود »[۳۷] در فراگیر به عنوان یک یادگیرنده است (عباسی، ۱۳۸۸).
رابرت مینارد هاچینز[۳۸] مینویسد: وظیفه آموزش اصلاح فراگیر، سرگرم ساختن وی یا تجهیز وی به مهارت ها نیست، وظیفه حیاتی آموزش، بی قرار ساختن ذهن برای یادگیری، گسترش افق دید، برانگیختن تفکر و یاد دادن تفکر صحیح است تا جایی است که امکان دارد (آراسته، ۱۳۸۳).
بطور خلاصه آموزش دانشگاهی هم فرد و هم جامعه را در نظر دارد بدون اینکه به دانش نگرش سودگرایانه داشته باشد. با اینکه مستقل از جامعه عمل میکند، بی اعتنا بدان نیست زیرا فرد فرهیخته را مسئول نشر دانش و ارزش میداند. با این توصیف میتوان نتیجه گیری کرد که این آموزش هم به سود فرد و هم به سود جامعه است، منتهی برای سود معنی بسیار وسیعتری (اخلاقی، معنوی، فرهنگی و علمی) قائل است (زیبا کلام، ۱۳۸۱). بعلاوه مهمترین پیامد تعامل فعال استاد – دانشجو در این نوع آموزش بروز و ارتقاء دوجانبه ارزش هایی چون: بررسی نقادانه موضوعات، پرورش استقلال عقلانی، تقویت مهارت های شناختی و مهارت های حل مسئله و تفکر شهودی و به عبارت واضحتر ایجاد تعادل و تلفیق میان تفکر شهودی، هوشیاری درونی و تفکر تحلیلی است (مهرمحمدی، ۱۳۸۳).
ب - مسئولیت پژوهشی
برای یافتن حقیقت عالم طبیعت، تنها منطق خشک یا به قول فرانسیس بیکن چشمان خشک علمی کافی نیست، بلکه داشتن یک احساس اشراقی عمیق، که در آن احساس، آدمی مطمئن بشود که در زیر این پدیده های بیرونی – که علم همه اش را مصروف آن کرده است – یک حقیقت عمیق بزرگ و ابدی وجود دارد که علم فیزیک را رهبری خواهد کرد.
« ماکس پلانگ »
جامعه شناسان بر این باورند که بر اثر علم و تحقیق است که امروز فرهنگ نوین، موقعیتی ممتاز در طول تاریخ کسب کرده است. امروزه علم را میتوان حرفهای تلقی نمود که بر اساس تخصص و در خدمت آگاهی یافتن از خویش و شناخت روابط عینی شکل گرفته است. علم دیگر عطیه یا الهامی نیست که فرزانه یا پیامبری آن را برای نجات روح دریافت کند. امروز از دیدگاه بسیاری، اگر ایده ای در پناه علم نخزد و از حمایت آن برخوردار نباشد چیزی است در ردیف هیات بطلمیوسی و یا مزاج های چهارگانه جالینوسی که میباید آنرا همراه سایر ترهات کهن به مزبله فراموشی فروریخت (سروش، ۱۳۵۹).
علم نظامی اجتماعی است که بر اساس اصول نهادی شده نشر و مبادله دانش و ارزش های ناظر بر اعتبار یافتههای علمی ساخته میشود، لذا هنجارپذیری علم بیشتر در خدمت ایده آل مذکور است. در واقع نهاد علم واجد مجموعهی مشخصی از هنجارها و ارزش ها در فعالیت های تحقیق است که از طریق هدف اصلی آن یعنی توسعه دانش تایید شده مشروعیت یافته است. این ارزش ها از طریق اجتماعی شدن انتقال یافته و توسط پاداش ها و تنبیهها تقویت میشود. این ارزش ها همچنین اخلاقیاتی الزام آورند و اهمیت آنها نه فقط از نظر ارزش و کارایی آنها در رابطه با فرایند کارهای علمی است بلکه از این نظر است که از طریق این اصول «درست» و «خوب» تشخیص داده میشود (عباسی، ۱۳۸۸).
دیدگاه های اخیر در جامعه شناسی علم، نگاه به علم را با بررسی دو مفهوم پویا (تمامی فعالیتهای تحقیق) و سکونی (مجموعه تولیدات این فعالیت ها مانند مجموعه حقایق علمی)، امکان پذیر ساخته است. طبق این دیدگاه مسائل مختلف مربوط به علم، سرشت علم و فعالیت علمی را میتوان بر اساس ضابطهها و اصول مختلفی طبقه بندی کرد. این ضابطهها برای علم از ارزشی سازنده یا مقوم برخوردارند. این طبقه بندی به شرح زیر است: الف) تمامی امور و مسائل مرتبط با شخصیت افراد خلاق دنیای علم. ب) مسائل مرتبط با فعالیت هایی که به تدوین و ترکیب علم منتهی میشود. ج) مسائلی که به علم به عنوان یک محصول فرهنگ انسانی مربوط میشود. مرتون با نگاهی جامع بر این مسائل، سرشت علمی را مرکب از مجموعه هنجار ها، ارزش ها و قواعدی میدانست که از جانب نهاد علمی و اعضای آن بویژه اساتید دانشگاه به رسمیت شناخته شده اند. این هنجارها و قواعد الزام آور بوده و دانشمندان هم از لحاظ عاطفی و هم از نظر عقلایی در برابرشان متعهدند. سرشت علم از این جهت جنبه کارکردی دارد که در خدمت هدف نهاد علمی است. ارزش ها نیز نه صرفا به این دلیل که کارکردی هستند، بلکه چون درست و پسندیده اند، لذا الزام آور بوده و از نوعی نیروی اخلاقی بر خوردارند به تعبیر مرتون چهار رشته ضوابط و ارزش های نهادی علم و باطبع تحقیق عبارتند از: عام گرایی، اشتراک گرایی یا مالکیت جمعی، بی طرفی و شک گرایی سازمان یافته (گلوور و همکاران، ۱۳۸۴).
مطابق هنجار عام گرایی، علم کاملا مستقل از مرزهای ملی، نژادی و عقاید است. عام گرایی این حکم کلی را صادر میکند که حقیقت ادعاهای علمی از هر منبعی که باشد با یک معیار غیر شخصی از پیش شکل گرفته، ارزیابی میشود و این معیار همان انطباق و هماهنگی با مشاهده دانش از قبل تایید شده است. پذیرش ادعاهای وارد به لیست علم وابسته به ویژگیهای شخصی یا اجتماعی مطرح کنندگان آن نیست. بعلاوه طبق این ارزش، اعتبار و فرایند دسترسی به نتایج علمی توسط اهل علم تعریف میگردد (لاریجانی، ۱۳۷۴).
اشتراک گرایی یا مالکیت جمعی، هنجاریست که در ارتباط با یافتهها و محصولات علمی مطرح شده و مالکیت عمومی آنها را مد نظر قرار میدهد. بر اساس این ارزش، یافتههای اساسی علم محصول همکاری اجتماعی هستند و به اجتماع تعلق دارند. تصوری که علم و تحقیق را بخشی از قلمرو عمومی پندارد، پیوند نزدیکی با مسئله ضرورت ارتباط و اشاعه یافتهها دارد. واقعیت از نظر زیمان[۳۹] عبارت است از « توافق ذهنها با یکدیگر» نه « توافق ذهن با چیزها ». وی در واقعیت میخواهد نشان دهد که علی رغم پایگاه معرفت شناسانهای که علم از آن برخوردار است، واجد اهمیت زیادی از نظر قدرت متقاعد سازی نیز میباشد. ما علم را صرفاً برای این توسعه نمی دهیم که یکی از اسرار طبیعت را فاش کنیم بلکه این کار را برای عرضه به همکاران خود نیز انجام میدهیم در حقیقت برای ایجاد یک توافق جمعی آزاد. هنجار اشتراک گرایی، مغایر با پنهان کاریست و حکمش ارتباط کامل و آزاد است. لذا باید تلاش کرد تا نتایج اشاعه یابند. اشاعه نتایج فعالیتهای علمی دو مقصود را برآورد میکند: ۱- مرزهای دانش را توسعه میبخشد. ۲- موجب به رسمیت شناخته شدن فردی میشود که نتایج را بدست آورده است. خصیصه جمعی و اشتراکی علم، بیشتر وابستگی دانشمندان به میراث فرهنگ علمی را نشان میدهد. وقتی نیوتن میگوید: اگر من بیشتر دیده ام به خاطر آن است که بر شانه غول ها قرار گرفته ام˝، بیانگر مدیون بودن به میراث عمومی و تصدیق ویژگی اشتراکی و انباشتی فعالیت علمی است. ادعای دانشمند نسبت به دارایی فکری اش محدود است به اعتبار و به رسمیت شناخته شدن[۴۰]. از نظر مرتون نظام پاداش در علم، نهادی است که به عنوان یک سیستم مبادله عمل میکند، در این نظام پاداش شناخت علم یا مشارکت در آن، شناسایی و به رسمیت شناختن فرد دانشمند است (لاریجانی، ۱۳۷۴).
هنجار بی طرفی به وضعیت روانشناختی و روحی یک دانشمند مربوط میشود. این هنجار بیانگر تعبیر علم برای علم است. بر این اساس انگیزه تلاش یک دانشمند به منظور انجام یک فعالیت علمی منحصراً باید پیشرفت دانش یا فن باشد و جز ملاحظه ابعاد علمی حرفه خویش چیز دیگری را رعایت نکند. وظیفه دانشمند، همنوایی با احکام و دستورات علمی است تا این هنجارها را درونی کرده و بر تضاد روانشناختی موجود، فائق آید.
شک گرایی سازمان یافته در علم که در ارتباط با مولفههای دیگر اخلاق علمی نیز هست، از دو بعد دارای اهمیت است. بعد اول: شک روش شناختی و بعد دوم: شک نهادی است. هر دوی این موارد بر مبنای دو معیار تجربی و منطقی عمل میکنند (لاریجانی، ۱۳۷۴). بر اساس این هنجار، هیچ جنبهای از جهان را نباید «مقدس» یا در خور احترام غیر انتقادی انگاشت، بلکه باید تمام دریچههای جهان را برای مطالعه علمی عینی گشود ( گلوور و هکاران، ۱۳۸۴). حامیان مرتون بعدها دو ارزش ابداع و فرد گرایی را نیز به این موارد افزودند که عالم باید اندیشهای ابداعی داشته باشد و باید در انتخاب مسائل تحقیق و روش های آن و نیز ارزیابی نتایج کار خویش آزاد باشد و نباید از سوی مقامات، و یا سایر قدرت مداران تحت فشار قرار بگیرد (لاریجانی، ۱۳۷۴).
در نهایت پارسونز نیز نظام هنجاری علم را در چهار گونه طبقه بندی میکند که برخی از آنها با الزامات نهادی مرتون تداخل موضوعی پیدا میکند. اعتبار تجربی، صراحت منطقی، استحکام منطقی و عمومیت اصول، چهار هنجار اصلی دانش علمی از دیدگاه پارسونز، محسوب میگردند. به اعتقاد وی، کار فرد دانشمند باید از لحاظ تجربی معتبر باشد؛ از وضوح و صراحت منطقی برخوردار باشد؛ ثبات داشته باشد و از لحاظ اصول واجد کلیت باشد (محسنی، ۱۳۷۲).
.
جدول ۲-۲) شاخص های اخلاق حرفهای معطوف به علم (محسنی، ۱۳۷۲)
pH
۶۱/۵۶
غلظت الکترولیت پشتیبان
۲۹/۲۹
دانسیته جریان
۳۰/۷
فاصله بین الکترودها
۵۵/۶
مجموع درصد پارامترها به دلیل وجود خطا، کمی کمتر از ۱۰۰% شده است.
در شرایط بهینه به منظور بررسی چگونگی زدایش فنل در مدت زمان انجام آزمایش، هر ۱۵ دقیقه از محلول نمونه گیری شد. شکل (۴-۱۱) روند تغییرات غلظت فنل با زمان در شرایط بهینه را نشان میدهد. همچنین در این شرایط تغییرات دما و ولتاژ سیستم نیز با زمان اندازه گیری شد.
شکلهای (۴-۱۲) و (۴-۱۳) به ترتیب تغییرات دما و ولتاژ سیستم را با زمان نشان می دهند.
شکل (۴-۱۱) روند تغییرات غلظت فنل با زمان در شرایط بهینه
شکل (۴-۱۲) روند تغییرات دما با زمان در شرایط بهینه
با گذشت زمان به علت استفاده از انرژی الکتریکی و انجام واکنشهای شیمیایی دمای سیستم بالا میرود.
شکل (۴-۱۳) روند تغییرات ولتاژ سیستم با زمان در شرایط بهینه
همچنین در مورد pH میتوان گفت در شرایط بهینه با گذشت زمان به دلیل تشکیل اسیدهای کربوکسیلیک مختلف، pH سیستم کمی دستخوش تغییر می شود و از مقدار ۱۲ کمی افت پیدا می کند.
همانطور که در فصل۲ اشاره شد بعد از تجزیه فنل وتشکیل بنزوکینون در سیستم رنگ الکترولیت به صورت قهوهای مایل به زرد در می آید. با ادامه فرایند و پس از تولید اسیدهای کربوکسیلیک رفتهرفته محلول کمرنگ می شود و در نهایت پس از تولید آب و دیاکسید کربن محلول الکترولیتی کاملاً بیرنگ خواهد شد. این روند مربوط به حالتی است که اکسایش کامل فنل صورت گیرد. اما زمانی که فرایند اکسایش فنل ناقص انجام پذیرد (آب و دیاکسید کربن محصولات نهایی فرایند نباشند) ممکن است هیدروکینونها و بنزوکینونها که به عنوان محصولات واسطهای در طی انجام فرایند ایجاد میشوند در سیستم تجمع یابند. همچنین امکان تشکیل ترکیبات پلیمری در محلول وجود دارد. این عوامل باعث می شود که در پایان فرایند رنگ الکترولیت به صورت قهوهای یا زرد مایل به قهوهای باقی ماند.
در مطالعه حاضر پس از انجام آزمایش در شرایط بهینه محلول قهوهای رنگ شد. این موضوع نشاندهنده اکسایش ناقص فنل است. به منظور بررسی علل این مسئله، آزمایشی در شرایط بهینه یعنی در pH برابر ۱۲، غلظتM 6/0 الکترولیت پشتیبان، فاصله mm10 بین الکترودها ولی با دانسیته جریان A/cm2 ۱۲۵/۰ انجام گرفت. مشاهده گردید که در این شرایط میزان زدایش فنل از حالت قبل کمتر است اما محلول الکترولیتی در نهایت سفید رنگ شد (اکسایش کامل فنل صورت پذیرفت). این موضوع نشان میدهد که اگرچه افزایش جریان اعمالی به سیستم باعث بالا رفتن میزان زدایش فنل و به تبع آن افزایش بازده فرایند خواهد شد، اما ازدیاد جریان سبب می شود امکان تولید ترکیبات پلیمری به عنوان آلایندههای ثانویه در سیستم افزایش یابد و بدین ترتیب فرایند اکسایش فنل به صورت ناقص انجام گیرد. بنابراین در انتخاب میزان جریان اعمالی به سیستم به منظور انجام فرایند تصفیه باید به این نکته توجه کرد. شکلهای (۴-۱۴) و ( ۴-۱۵) بیانگر این مطلب است.
شکل (۴-۱۴) محلول الکترولیتی پس از انجام آزمایش در شرایط بهینه با دانسیته جریان ۱۷۸/۰ آمپر بر سانتیمتر مربع
شکل (۴-۱۵) محلول الکترولیتی پس از انجام آزمایش در شرایط بهینه با دانسیته جریان ۱۲۵/۰ آمپر بر سانتیمتر مربع
۴-۵- محاسبه انحراف معیار
به منظور محاسبه مقدار خطای آزمایشی، میزان انحراف معیار برای هر مرحله آزمایش و همچنین برای شرایط بهینه از رابطه زیر بدست آمد.
(۴-۲)
که در آن:
جدول (۴-۶) میزان انحراف معیار
انحراف معیار(σ)
آزمایش
۲/۱
آزمایش ۱
کلید واژهها: اخلاق، اخلاق حرفه ای، سبک های نوین رهبری مالی
فصل اول
کلیات پژوهش
۱-۱ مقدمه
مقوله اخلاق و عمل کردن به اخلاق حرفهای، از مباحث جدی و مورد توجه در حوزه حسابداری است. منظور از این سخن آن است که علاوه بر نفع و انگیزه های شخصی که لازمه زندگانی بشری است ، و در مواردی هم می تواند منجر به بهبود اوضاع در جامعه گردد، موارد دیگری مانند ارزش های اخلاقی ، حداکـثر کردن سود اجتماعی که در آخر کار نصیب جامعه می شود و همچنین توجه داشتن به اصول و هنجارهای انسانی و اجتماعی می تواند به بهبود وضع جامعه و شکوفایی هر چه بیشتر و ساختن کشوری متمدن تر کمک کند. اخلاق در زندگی انسان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است زیرا انسانیت در انسان وقتی شکل می گیرد که ارزشهای اخلاقی در وجود او متبلور شود. هر انسانی را به میزان ظهور ارزشهای اخلاقی در افکار و گفتار و رفتار ارزیابی می کنند. اولین نمودی که از یک شخص در جامعه ظاهر می شود اخلاق آن فرد است . این مهم در مشاغل هم ورود می کند و اخلاق حرفه ای حسابداری ، مسئله مهمی است که به طور مستقیم بر روی صداقت و توانایی حسابداران برای جلب اعتماد عمومی تاثیر دارد. به خصوص اینکه عدم آموزش صحیح و اخلاقی می تواند منجر به فعالیتهای متقلبانه شود. به همین خاطر در این تحقیق تصمیم بر آن است که به بررسی تاثیر اخلاق حرفه ای حسابداری در بهبود و پیشرفت سبک های نوین رهبری مالی پرداخته شود.
بیان مساله
امروزه دنیای پیرامون ما با سرعت زیادی در حال تغییر است. این تغییر در همه ی ابعاد زندگی انسان ها به وضوح قابل مشاهده است. مقوله حسابداری و پیشرفت ها و تغییرات حاصله در امر حسابداری هم از این مقوله مستثنی نیست به طوری که، از جمله موضوعاتی که همواره مورد توجه قرار گرفته مباحث مالی و مباحث مربوط به حرفهی حسابداری بوده است. حسابداری، اختراع بشر و نتیجه توافقات بشری است. همانطور که از تعریف حسابداری مشخص است، حسابداری، عبارت است از مجموعه قواعد و روش هایی که با به کارگیری آنها، اطلاعات مالی و اقتصادی یک مؤسسه گردآوری، طبقه بندی و به شکل گزارشهای حسابداری تلخیص می شود و برای تصمیم گیری در اختیار اشخاص علاقه مند و ذینفع قرار می گیرد. این اشخاص می توانند از وضعیت مالی، نتایج عملیات و همچنین دورنمای آینده مؤسسه مطلع شوند.از طرفی همان طور که می دانیم، ویژگیهای هر حرفه عبارت است از:۱-پذیرش وظیفه خدمت به جامعه۲-وجود حداقل شرایط از پیش تعیین شده برای ورود به حرفه ی مورد نظر، همانند مهارت های تخصصی که از طریق آموزش و تجربه به دست می آیند.۳-پایبندی اعضای حرفه به مجموعه ای از اصول، ضوابط و ارزش های مربوط در آن حرفه (علی مدد، ۱۳۸۵).بنابراین از آن جا که، اخلاق[۱] در کسب و کار یکی از بخش های اخلاق کاربردی است و اخلاق حرفه ای[۲] نیز به عنوان زیر مجموعه ای از اخلاق کسب و کار[۳] می باشد، بهتر است که این حرفه را از منظر اخلاق حرفه ای مورد بحث بگذاریم. اخلاق حرفه ای شامل احکام و روش های پسندیده ای است که در یک حرفه مورد استفاده قرار می گیرد. از اخلاق حرفه ای به عنوان دانشی یاد شده است که به نحوی روشمند، رفتار مناسب و درست را در هر حرفه تبیین نموده و رهنمودهای عملی و کاربردی را به منظور تعیین حد و مرز مسئولیت ها، ارائه می دهد (بیات، ۱۳۸۷). به طوری که ضوابط رفتاری و اخلاقی هر حرفه از مهم ترین خط مشی های آن حرفه به شمار می آید. بنابراین باید برخی از استانداردهای اخلاقی ، با دقت و حساسیت بیشتری رعایت شود از طرفی، صرف نظر از اینکه اهداف سازمان تحت مدیریت مدیران کدامند معمولا مدیران در کوشش های که برای دستیابی به هدف های سازمان انجام می دهند در چهار نوع فعالیت اصلی درگیر می شوند.( تصمیم گیری، برنامه ریزی، رهبری فعالیتهای عملیاتی، کنترل) که برای انجام هر یک از فعالیت های چهارگانه بالا مدیریت نیازمند اطلاعات است.این اطلاعات می تواند از منابع مختلفی نظیر اقتصاددانان، متخصصین مالی، کارکنان فروش و بازاریابی، کارکنان تولید و حسابداری مدیریت بدست آید. و با توجه به اهداف چهارگانه حسابداری مدیریت که در راستای کمک به مدیریت مدیر جهت رسیدن به اهداف استراتژیک سازمان است و اطلاعات مفیدی برای تصمیم گیری،برنامه ریزی،رهبری فعالیت ها و کنترل در اختیار مدیران قرار می دهد. و نظر به اهمیت اطلاعات ارائه شده توسط حسابداران مدیریت ،که باعث بهبود و اتخاذ تصمیمات صحیح توسط مدیران در حوزه های مختلف از جمله مالی می شود. اینکه حسابداران تا چه میزان در اهمیت اطلاعاتی که ارائه می کنند توجه ویژه ای به اخلاق حرفه ای دارند نکته قابل توجهی است.
همان طور که مشخص است واحد حسابداری به عنوان یکی از بخش های سازمان مورد توجه است. این بخش نیز همانند سایر بخش ها تحت نظارت و رهبری خواهد بود تا بتواند در راستای دستیابی به اهداف کلان سازمان با دیگر واحدهای سازمان همگام شود. محققان بیان کرده اند که رهبری، توانایی اثر گذاشتن بر نگرش ها، توانایی ها و باورهای کارکنان در راستای رسیدن به اهداف سازمانی است. هر چند سال ها رهبری یک موضوع اصلی بین محققان بوده است اما به دلیل تغییرات چشمگیر اجتماعی که در طول دو دهه گذشته اتفاق افتاده است، باعث شده همچنان بحث رهبری و سبکهای نوین آن بیشتر خود را جلوه نمایند (دوکت و مکفارلَن[۴]، ۲۰۰۳). سبکهای رهبری خدمتگزار و تحول گرا که از سبکهای نوین رهبری هستند به دلیل ریشه و مبنای یکسان از شباهت های زیادی برخوردارند که این پژوهش ضمن تعریف و بیان هرسبک به بیان ویژگی های این دو سبک پرداخته و به بررسی تاثیر اخلاق حرفه ای حسابداران در ارتقاء کاربرد و به کارگیری این سبک ها می پردازد.
با توجه به توضیحات ارائه شده، مسئله اصلی تحقیق عبارت از این می باشد که: « رعایت اخلاق حرفه ای توسط حسابداران چه تاثیری در ارتقاء سبک های نوین رهبری در بخش مالی می تواند داشته باشد؟»
۱-۳ اهمیت موضوع تحقیق
پیشرفت همواره مورد توجه حسابداران در مباحث مربوط به اخلاق و رعایت اخلاق حرفه ای بوده، که در طول زمان به وجود می آید. اهمیت این موضوع در این است که حرفه ی حسابداری نیز یکی از متشکل ترین و منضبط ترین حرفه های دنیاست. این حرفه به دلیل نوع و ماهیت خدماتی که ارائه می نماید باید اعتبار و اعتماد خاصی داشته باشد. تداوم این اعتبار و اعتماد و تقویت آن، به پایبندی فکری و عملی اعضای حرفه به ضوابط رفتاری و اخلاقی آن بستگی دارد (آئین رفتار حرفه ای، ۱۳۸۵).
هم اکنون به دلیل عدم آموزش اخلاق حرفه ای در چارچوب حسابداری حرفه ای، تجارت جهانی با مشکلات بسیاری مواجه شده است. قلب، جعل و اغراق عمدی در حسابداری شرکت ها و دیگر رفتارهای سوء حرفه ای منجر به افزایش مؤسسات مالی در حال ورشکستگی شده است. نمونه هایی همچون، فروپاشی شرکت های بزرگی مانند انرون، وردکام، گلوبال کراسینگ در ایالات متحده آمریکا و … همگی اعتبار گزارش های مالی و پاسخگویی آنها را به شدت پایین آورده است. مواردی از این دست تا حدی ممکن است منجر به اثرات نامطلوب بر روی وضعیت اقتصادی کشورها شود. همچنین، فعالیت های متقلبانه سبب شده است تا اثرات مخربی بر سرمایه گذاری و بازارهای مالی وارد شود، زیرا مردم چنین استدلال می کنند که این اعمال به دلیل رفتارهای غیر اخلاقی حسابداران و عدم درک صحیح آنها از اصول اخلاقی صورت گرفته است و باعث بحران اخلاقی در حرفه حسابداری شده است. لذا تحقیق و پژوهش در خصوص تأثیر اخلاق حرفه ای حسابداران در ارتقاء سبک های نوین رهبری مالی، لازم و ضروری جلوه می نماید و می تواند رهنمود هایی را در جهت بهتر شدن شرایط فراهم کند.
۱-۴ اهداف تحقیق
۱-۴-۱ هدف اصلی
مطالعه و بررسی تاثیر اخلاق حرفه ای حسابداران در ارتقاء سبک های نوین رهبری مالی
اهداف فرعی
۱-بررسی رابطه ارزش های فردی حسابداران و ارتقاء سبک های نوین رهبری مالی
۲- بررسی رابطه الزامات قانونی در حوزه ی حسابداری و ارتقاء سبک های نوین رهبری مالی
۳- بررسی رابطه مسئولیت پذیری اجتماعی در حسابداران و ارتقاء سبک های نوین رهبری مالی
۴- بررسی رابطه رازداری و بی طرفی حسابداران و ارتقاء سبک های نوین رهبری مالی
۱-۵ سوالات تحقیق
۱-۵-۱ سوال اصلی
آیا بین اخلاق حرفهای حسابداران و ارتقاء سبکهای نوین رهبری در حوزه مالی رابطه معنیدار وجود دارد؟
۱-۵-۲سوالات فرعی
۱- آیا بین ارزشهای فردی حسابداران و ارتقاء سبک های نوین رهبری مالی رابطه معنی دار وجود دارد؟
۲-آیا بین الزامات قانونی در حوزه حسابداری و ارتقاء سبکهای نوین رهبری مالی رابطه معنی دار وجود دارد؟
۳-آیا بین مسئولیت پذیری اجتماعی در حسابداران و ارتقاء سبکهای نوین رهبری مالی رابطه معنیدار وجود دارد؟
۴-آیا بین رازداری و بیطرفی حسابداران و ارتقاء سبکهای نوین رهبری مالی رابطه معنیدار وجود دارد؟
۱-۶ فرضیه های تحقیق
۱-۶-۱ فرضیه اصلی
بین اخلاق حرفه ای حسابداران و ارتقاء سبکهای نوین رهبری در حوزه مالی رابطه معنیدار وجود دارد.
۱-۶-۲ فرضیات فرعی
۱-بین ارزش های فردی حسابداران و ارتقاء سبکهای نوین رهبری مالی رابطه معنیدار وجود دارد.
۲-میان الزامات قانونی در حوزه حسابداری و ارتقاء سبکهای نوین رهبری مالی رابطه معنیدار وجود دارد.
۳-بین مسئولیت پذیری اجتماعی در حسابداران و ارتقاء سبکهای نوین رهبری مالی رابطه معنیدار وجود دارد.
۴-میان رازداری و بی طرفی حسابدار و ارتقاء سبک های نوین رهبری مالی رابطه معنی دار وجود دارد
۱-۷ مدل تحقیق
اخلاق حرفه ای
ارتقاء سبک های نوین رهبری مالی
نمودار ۱-۱: مدل مفهومی تحقیق
۱-۸ متغیرها و واژه های کلیدی
این پژوهش دارای یک متغیر مستقل با عنوان “اخلاق حرفه ای حسابداران” و یک متغیر وابسته با عنوان “ارتقاء سبک های نوین رهبری مالی” می باشد، که با بهره گرفتن از ابزار پرسشنامه طی نظر سنجی از متخصصین حسابداری، در ابتدا رابطه چهار مولفه اخلاق حرفهای که در قالب مدل مفهومی فوق بیان شده اند را با شش مولفه اصلی سبک های نوین رهبری، شامل ارزش های رهبران در بعد تبیین کننده وضع موجود، صلاحیت های رهبری، خود مدیریتی، وظایف کارکنان، روابط انسانی و ارتباط با مشتریان ، مورد بررسی و اندازه گیری قرار گرفته و سپس با توجه به روابط این مولفه ها، تاثیر اخلاق حرفه ای حسابداران بر ارتقاء یا عدم ارتقاء سبک های نوین رهبری مالی مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت.
۱-۸-۱ تعاریف نظری
اخلاق و اخلاق حرفه ای: اخلاق را می توان به عنوان شاخه ای از فلسفه تعریف نمود که ارزش را با توجه به رفتار انسان در ارتباط با درستی یا نادرستی اقدام ها و نیز خوبی یا بدی نیست و پیامدهای اقدام ها مورد توجه قرار می دهد (اسمیت و لی[۵]، ۲۰۰۹).
تعاریف مختلفی از اخلاق حرفه ای ارائه شده است، از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود:
اخلاق کار، متعهد شدن انرژی ذهنی و روانی و فیزیکی فرد یا گروه به ایده جمعی است در جهت اخذ قوا و استعداد درونی گروه و فرد برای توسعه به هر نحو؛
مقصود از اخلاق حرفه ای مجموعه قواعدی است که باید افراد داوطلبانه و براساس ندای وجدان و فطرت خویش در انجام کار حرفه ای رعایت کنند؛ بدون آن که الزام خارجی داشته باشند یا در صورت تخلف، به مجازات های قانونی دچار شوند (ناظری، ۱۳۹۱).
(۷-۶)
از بردار u بدست آمده تنها مقدار اول به پروسه اعمال می شود.
که k اولین سطر از ماتریس میباشد. در نهایت سیگنال کنترل به صورت زیر قابل محاسبه خواهد بود:
برای پیادهسازی این قانون کنترل مقادیر و با بهره گرفتن از مدل فرایند به صورت زیر پیشبینی شدهاند:
همانطور که از روابط فوق آشکار است برای پیشبینی خروجی سیستم به بردار مقادیر گذشته ورودی ، نیاز است.
این روش به ازای مقادیر مختلف به فرایند اعمال شده است. نتیجه تغییر این ضریب وزنی مرتبط با تابع هزینه، این است که هر چه مقدار λ بزرگتر باشد سیگنال کنترل کوچکتری قابل اجرا خواهد بود و اگر این ضریب کوچک انتخاب شود پاسخ سیستم سریع تر می شود و خطای بین خروجی و مرجع بدون در نظر گرفتن مقدار سیگنال کنترل کمینه می شود. نتایج اعمال این کنترل کننده به فرایند دما در شکلهای ۷-۳ و ۷-۴ نشان داده شده است.
شکل ۷-۳٫ نتیجه اعمال کنترلکننده GPC برای افق کنترل و پیشبین ۶ برای مقادیر مختلف .
شکل ۷-۴٫ سیگنال کنترل اعمال شده(درصد).
در آزمایش فوق سیگنال مرجع از مقدار ۲۷ درجه سانتی گراد به مقدار ۳۰ برای افزایش مییابد، پس از آن مقدار سیگنال مرجع به مقدار اولیه خود یعنی ۲۷ درجه سانتیگراد تغییر مییابد. در این حالت دمای آب از طریق تبادل حراتی با محیط بیرون کاهش مییابد. به همین ترتیب این آزمایش برای دو مقدار دیگر صورت گرفته است. پاسخ زمانی این کنترلکننده در شکلهای ۷-۳ و ۷-۴ نشان داده شده است. از نتایج آشکار است که پیادهسازی این روش به خوبی صورت نگرفته است، سیگنال کنترل اعمال شده به هیتر دارای نوسانات بسیار زیادی است و سیگنال مرجع با افزایش مقادیر و در نتیجه کاهش سیگنال کنترل، دارای بالازدگی از سیگنال مرجع است و هم چنین با وجود تغییر پارامتر سرعت پاسخ در هر سه مورد تقریبا یکسان است اگرچه برای ضریب وزنی پاسخ از دو حالت دیگر از دیدگاه دنبال کردن سیگنال مرجع مناسبتر است. علت این موضوع پیچیدگی محاسباتی در این الگوریتم میباشد. شکل ۷-۵ توابع ساخته شده برای پیادهسازی این الگوریتم روی PLC را در نرمافزار simatic manager نشان میدهد. همانطور که مشاهده می شود تابع FB1 حجم حافظه بالایی را در پردازنده PLC به خود اختصاص داده است و در هر زمان اسکن OB1، این تابع فراخوانی میشود. همین امر باعث می شود که زمان اسکن برنامه تا ۸۳ میلی ثانیه افزایش پیدا کند و عملکرد موج PWM تولیدشده برای اعمال به هیتر را با مشکل مواجه و در نتیجه خروجی فرایند را خراب کند.
شکل ۷-۵٫ مجموعه توابع ساخته شده برای پیادهسازی الگوریتم GPC برای افق کنترل و پیشبین ۶٫
مقدار کمینه و بیشینه زمان اسکن برنامه در شکل ۷-۶ مشخص شده است.
شکل ۷-۶٫ مقدار کمینه و بیشینه زمان اسکن برنامه.
برای حل این مشکل از وقفه زمانی OB35 استفاده شده، این بلاک در مدت زمان مشخص شده که در تنظیمات سخت افزاری تعیین میگردد (در این حالت ۱۰۰ میلیثانیه) فراخوانی و توابع موجود در آن اجرا میگردد. این وقفه زمانی اجرای توابع موجود در آن را در زمان مشخص شده تضمین می کند. به عبارتی OB1 و OB35 در CPU به صورت موازی با یکدیگر پردازش میشوند، روتین و برنامه های نوشته شده در OB1 به صورت نرمال اجرا و مقادیر سیگنال کنترل هر ۱۰۰ میلیثانیه به روز میشوند و duty cycle موج PWM را تغییر می دهند. بهبود عملکرد الگوریتم GPC در این حالت در شکلهای ۷-۷ و ۷-۸ نشان داده شده است.
شکل ۷-۷٫ نتیجه اعمال کنترلکننده GPC با وقفه زمانی برای افق کنترل و پیشبین ۶ برای مقادیر مختلف .
شکل ۷-۸ سیگنال کنترل اعمال شده (درصد).
برای بررسی عملکرد الگوریتم در این حالت سیگنال مرجع همانند حالت قبل برای سه مقدار ضریب وزنی ، از مقدار ۲۷ به ۳۰ درجه سانتیگراد افزایش یافته است. پاسخ زمانی خروجی دما در شکل ۷-۷ نشان داده شده است. همانطور که مشاهده می شود برای هر سه مقدار ضریب وزنی کنترل با کیفیت خوبی بدون بالازدگی از مقدار مرجع صورت گرفته است. برای ضریب وزنی سرعت پاسخ از دو ضریب وزنی دیگر بیشتر و سیگنال کنترل اعمال شده بزرگتر است. همچنین سیگنال کنترل اعمال شده در این حالت دارای میزان نوسانات بسیار کمتری میباشد. تابع ساخته شده برای پیادهسازی این الگوریتم در نرمافزار Step7 در شکل ۷-۹ آورده شده است.
شکل ۷-۹٫ تابع ساخته شده برای پیادهسازی الگوریتم GPC با افق کنترل و پیشبین ۶ به همراه تاخیر.
تابع GPC با افق کنترل و پیش بین ۶ در شکل فوق نشان داده شده است. ورودی این تابع پارامترهای مدل، بردارهای گذشته ورودی و خروجی، ضریب وزنی و مقدار سیگنال مرجع میباشند که با مشخص کردن این ورودی ها، سیگنال کنترل و خروجی پیش بینی شده فرایند محاسبه میشوند. سیگنال کنترل به صورت زمان حقیقی با ایجاد موج PWM به هیتر اعمال شده و خروجی حاصل از فرایند متناظر با این ورودی دوباره به تابع GPC فیدبک داده می شود.
۷-۲-۳- پیادهسازی روش کنترل مدل پیشبین تعمیمیافته برای فرایند سطح
این فرایند متشکل از دو تانک میباشد که مایع درون آنها می تواند از طریق دو اینورتر متصل به پمپهای رفت و برگشت جابهجا شود. برای مدل کردن این فرایند، دمای آب درون تانک اول ثابت در نظر گرفته شده است و با اعمال فرکانسهای مختلف به اینورتر داده های سطح با زمان نمونهبرداری ۱ ثانیه ذخیره میشوند. در ادامه داده های استفاده شده برای شناسایی سیستم در شکل های ۷-۱۰ و ۷-۱۱ نشان داده شده اند.
شکل ۷-۱۰٫ سطح مایع تانک اول (خروجی).
شکل ۷-۱۱٫ فرکانس اعمال شده به اینورتر (درصد).
فرایند سطح یک فرایند انتگرالگیر میباشد، زیرا تا زمانی که فرکانس به اینورتر اعمال شود سطح آب در مخزن اول افزایش پیدا می کند. مدل زیر این فرایند با خاصیت انتگرال گیر را توصیف می کند:
(۷-۷)
با ساده کردن رابطه Diophontine همانند آنچه برای فرایند حرارتی محاسبه شد، میتوان مقادیر E و F را نیز برای افق کنترل و پیشبین ۶ محاسبه نمود.
برای افق کنترل و پیشبین ۶ بهترین خروجی پیشبینی شده برای سیستم به صورت زیر تعریف می شود:
(۷-۸)
که در آن ماتریسهای G و G‘ و F به صورت زیر محاسبه شده است:
اگر رابطه (۷-۸) را به فرم بسته در بیاوریم، خواهیم داشت
و در نهایت سیگنال کنترل به صورت زیر قابل محاسبه است:
(۷-۹)
از بردار u بدست آمده تنها مقدار اول به صورت زیر به پروسه اعمال میشود:
که k اولین سطر از ماتریس برای ، به صورت زیر خواهد بود:
این روش به ازای مقادیر مختلف به فرایند اعمال شده است، ضریب وزنی کنترل λ هر چه بزرگتر باشد کنترل اعمالی کوچکتری قابل اجرا خواهد بود و اگر این ضریب کوچک انتخاب شود پاسخ سیستم سریع میشود و خطای بین خروجی و مرجع بدون در نظر گرفتن مقدار کنترل کمینه میشود. نتایج اعمال این کنترل کننده به فرایند سطح در شکلهای ۷-۱۲ و ۷-۱۳ نشان داده شده است.
شکل ۷-۱۲٫ نتیجه اعمال روش کنترل مدل پیشبین با افق کنترل و پیشبین ۶ برای فرایند سطح.
شکل ۷-۱۳٫ سیگنال کنترل اعمال شده (درصد).
در آزمایش طراحی شده برای بررسی عملکرد این الگوریتم، سیگنال مرجع سطح برای مقادیر مختلف ضریب وزنی از مقدار ۲۸ به مقدار ۳۵ سانتیمتر افزایش پیدا کرده است. از نتایج شکل ۷-۱۲ آشکار است که برای مقادیر ضریب وزنی () کوچک سیگنال مرجع به خوبی دنبال شده است اما برای سایر مقادیر سیگنال مرجع با دقت خوبی دنبال نشده است. از طرفی درجه ۲ بودن مدل و از طرف دیگر محاسبات و فرمولهای GPC باعث افزایش زمان اسکن برنامه شده و همین امر موجب ایجاد تاخیر در اعمال سیگنال گنترل به فرایند می شود و بالازدگی از مقدار سیگنال مرجع را نتیجه میدهد. در این حالت تابع ساخته شده برای این الگوریتم حجم ۱۰۱۱۷ بایت از حافظه کاری PLC را اشغال می کند. برای حل این مشکل در گام اول، فرایند را با مدل درجه اول تخمین میزنیم و در گام دوم از روش کنترل مدل پیشبین تعمیمیافته صنعتی برای اعمال به این فرایند استفاده میکنیم.
تابع ساخته شده در نرمافزار simatic manager برای اعمال این الگوریتم به فرایند و زمان اسکن برنامه در شکلهای ۷-۱۴ و ۷-۱۵ نمایش داده شده اند.
شکل ۷-۱۴٫ تابع ساخته شده در نرمافزار siamtic manager برای اعمال الگوریتم به فرایند.
شکل ۷-۱۵٫ زمان اسکن برنامه.
حال فرایند فوق را با مدل درجه اول به صورت زیر تخمین می زنیم:
(۷-۱۰)
نتایج اعمال روش استاندارد GPC برای افق کنترل و پیشبین زیر با در نظر گرفتن مدل فوق در شکلهای ۷-۱۶ و ۷-۱۷ نمایش داده شده است. نتایج برتری این حالت را نسبت به حالت قبل از دیدگاه دنبال کردن سیگنال مرجع نشان میدهد. علاوه براین زمان اسکن برنامه در این حالت به ۸۵ میلیثانیه و حجم حافظه مورد نیاز آن نیز به ۶۷۰۴ بایت کاهش پیدا می کند.
شکل ۷-۱۶٫ نتیجه اعمال روش کنترل مدل پیشبین با افق کنترل و پیشبین ۶ با مدل درجه ۱ برای فرایند سطح.
شکل ۷-۱۷٫ سیگنال کنترل اعمال شده (درصد).
در رابطه با کنوانسیون منع برخی تسلیحات متعارف ایالات متحده با صدور اعلامیه تفسیری و حق شرط مواضع خود را بدین شکب بیان نموده است: ((دولت ایالات متحده از پذیرش این کنوانسیون استقبال نموده و امیدوار است که تمامی دولت ها ،جدی ترین دغدغه ها را نسبت به تصویب یا الحاق به این کنوانسیون ابراز نمایند.ما معتقدیم که کنوانسیون حاکی از یک گام مثبت به سمت تلاش ها برای به حداقل رساندن آسیب یا صدمه به جمعیت غیرنظامی در زمان مخاصمه مسلحانه می باشد.امضای ما در رابطه با این کنوانسیون نمایانگر تمایل کلی ایالات متحده برای پذیرش مقررات عملی و معقول در ارتباط با انجام عملیات نظامی برای حفاظت از غیرنظامیان می باشد.به همین ترتیب،ما می خواهیم اعلان کنیم که تبعیت رسمی دولت ها از موافقت نامه هایی که کاربرد تسلیحات در زمان مخاصمه مسلحانه را محدود می نماید از پیشرفت ناچیزی برخوردار می باشد در صورتی که طرفین متعاهد این موافقت نامه ها به صورت جد به برداشتن هر گونه گام متناسب به منظور تضمین انطباق با این چنین محدودیت هایی پس از لازم الاجراء شدن آنها اقدام نورزند.این عزم راسخ ایالات متحده می باشد و ما تمام طرفین دیگر این کنوانسیون قول می دهیم تا از فرایندها و جبران خسارت هایی که بوسیله این کنوانسیون و قواعد عمومی جنگی مقرر شده است برای در ک این امر که تمامی طرفین کنوانسیون تعهداتشان را بر مبنای این کنوانسیون ایفاء نمایند؛استفاده نماییم.ایالات متحده آمریکا شدیدا از پیشنهاداتی که بوسیله سایر کشورها در طول کنفرانس برای قرار دادن فرآیندهای خاصی به منظور رسیدگی به امور انطباق (با کنوانسیون) حمایت نموده و حق به پیشنهاد فرآیندها و جبران خسارت ها بیشتر در آینده را برای خود محفوظ می داند.به علاوه ایالات متحده البته حق به اعمال اختیاری که بوسیله بند ۳ ماده ۴ کنوانسیون(منع برخی تسلیحات متعارف) مقرر شده است و صدور بیانیه های ادراکی و حق شرط را تا حدی که به نظر برسد ضروری باشد تا تضمین نماید که کنوانسیون و پروتکل های الحاقی آن با التزامات بشردوستانه و نظامی منطبق می باشد را برای خود محفوظ می دارد.))
United Nations Treaty Collection ,Convention on Prohibitions or Restrictions on the Use of Certain Conventional Weapons which may be deemed to be Excessively Injurious or to have Indiscriminate Effects (with Protocols I, II and III),https ://treaties. un.org/pages /ViewDetails .aspx?src=TREATY&mtdsg_no=XXVI-2&chapter=26&lang=en ↑
United Nations Treaty Collection, Convention on Prohibitions or Restrictions on the Use of Certain Conventional Weapons which may be deemed to be Excessively Injurious or to have Indiscriminate Effects https://treaties.un.org/pages/viewdetails .aspx?src=treaty&mtdsg _no=xxvi-2-d&chapter =26&lang=en,p2.(lastv visit 4/7/2014) ↑
Ibid,p2 ↑
Authorization for Use of Military Force (AUMF) ↑
Ryan J. Vogel, Drone Warfare and the Law of Armed Conflict, 39 DENV . J. INT’L L. & POL’Y, (2010),pp101-104. ↑
The most significant Iranian UAV is Karrar’s ↑
Asymmetrical Warfare ↑
برای اطلاعات بیشتر ر. ش به : دکترنادر ساعد ، حقوق بشردوستانه و مسائل نوظهور(جنگهای پسانوین )،۱۳۸۷ ، صفحه۱۹۹٫ ↑
Maogoto, Jackson N.; Jinks, Derek and Solomon, Solon,’’ Applying International Humanitarian Law in Judicial and Quasi-Judicial Bodies:International and Domestic Aspects’’, Springer, 2014,p69.
↑
United Nations Treaty Collection,’’Convention on Prohibitions or Restrictions on the Use of Certain Conventional Weapons which may be deemed to be Excessively Injurious or to have Indiscriminate Effects (with Protocols I, II and III)https://treaties.un.org/pages/ViewDetails.aspx?src=TREATY&mtdsg_no=XXVI-2&chapter=26&lang=en,p1 ↑
دولت انگلیس ،در کاربرد تسلیحات متعارف موضعی حمایت گرایانه از ایالات متحده داشته و حتی راهبردهای دفاعی این کشور تا حدود بسیار زیادی مشابه یکدیگر می باشد.در این مورد،هم چنین می توان به بحثی که در سال ۲۰۰۳ در مجلس لردهای بریتانیا نسبت به بکارگیری نوع جدیدی از بمب ها توسط ارتش ایالات متحده آمریکا در جریان جنگ عراق با حضور نخست وزیر بریتانیا اشاره نمود.در این بحث، نخست، وزیر بریتاینا،تونی بلر،در پاسخ به سوالات نمایندگان مجلس لردها این پاسخ ها را داد.نخست سوالات و سپس جواب ها آورده خواهد شد.خانم آلیس ماهون(Alice Mahon)-نماینده مجلس:به صورت گسترده در روزنامه های امروز گزارش شده است که ایالات متحده آمریکا،قصد کاربرد بمب جدیدی را که سیستم های مخابراتی عراق را ذوب می کند دارد.آیا این بمب ها هم چنین تجهیزاتی را که در بیمارستان به کار برده شده و ذخایر آبی و برقی را در بغداد اداره می کنند مورد هدف قرار می دهند؟آیا نخست وزیر می تواند به ما تضمین دهد که این بمب ها مردم عادی را نخواهد سوزاند؟ تونی بلر: ((ما در هر مخاصممه نظامی بر اساس حقوق بین الملل عمل می نماییم.هر نوع تسلیحات یا مهماتی که استفاده می شوند بر مبنای حقوق بین الملل خواهند بود.من به دوست عزیزم تضمین می دهم که ما هرکاری را که بتوانیم برای به حداقل رساندن تلفات غیرنظامی و در واقع برای به حداکثر رساندن یک نتیجه سریع و موفقیت آمیز از هر مخاصمه ای لازم باشد انجام می دهم.آقای مارتین کیتون(Martin Caton)-نماینده مجلس-:حقوق بین الملل بشردوستانه حمله مسلحانه ای را که قادر به ایجاد تبعیض بین رزمندگان و غیررزمندگان نباشد یا به صورت نامناسبی بر غیرنظامیان اثر بگذارد ممنوع می کند.آیا دوست عزیز من می تواند به من قول بدهد که در جنگ در عراق که مجلس لردها آن را دیشب تحریم نمود ،از بمب های خوشه ای استفاده نخواهیم کرد و اینکه تاسیسات برقی و زیرساخت های حمل و نقل و برق و آبی مورد هدف قرار نخواهد گرفت؟تونی بلر: ((من به صورت مطلق در مورد هر نوع تسلیحات یا مهماتی می گویم که ما صرفا از آن تسلیحاتی استفاده می کنیم که بر مبنای حقوق بین الملل و کنوانسیون های ژنو باشد.این مسئولیت و تعهد دولت بریتانیا از قبل بوده،می باشد و خواهد بود.ما هر کاری می کنیم تا بتوانیم تلفات غیرنظامی را به حداقل برسانیم.دلیل این که چرا در ارتباط با هر اقدام نظامی که ما انجام می دهیم نه صرفا بر اساس اقدام نظامی بلکه بر مبنای هدف گیری از مشاوره حقوقی بهره می بریم به همین دلیل است.))برای اطلاعات بیشتر در این ارتباط ن.ک به :
International Committee of Red Cross ,’’ Practice Relating to the Use of Prohibited Weapons ,https://www.icrc.org/customary-ihl/eng/docs/v2_rul_[7usofpr,p2(last visit 17/6/2014)
نمونه دیگر اعلان حمایت این کشور از موضع دفاعی ایالات متحده آمریکا را در مورد صدور اعلامیه تفسیری راجع به پروتکل سوم کنوانسیون منع برخی تسلیحات متعارف می توان اشاره داشت که اعلان نموده است: ((در ارتباط با حق شرط صورت گرفته به وسیله ایالات متحده آمریکا نسبت به ملتزم بودن به پروتکل سوم…به نظر می رسد که این حق شرط با موضوع و هدف پروتکل حاضر از این رو که موضوع و هدف پروتکل ممنوعیت یا محدود کردن کاربرد صرف تسلیحات آتش زا است؛مغایر می باشد.با این قرائت،دولت بریتانیا به شرط مزبور به این دلیل که با موضوع و هدف این پروتکل در تعارض می باشد؛معترض می باشد.با این حال،ایالات متحده آمریکا صریحا بیان نموده است که این حق شرط به این دلیل که تسلیحات آتش زا تنها تسلیحاتی هستند که می توانند به صورت موثر اهداف ضد تکثیر خاص از جمله تاسیسات تولید تسلیحات بیولوژیکی را که مستلزم حرارت بالا برای حذف بیوتکسین ها هستند را منهدم می نماید.ایالات متحده آمریکا هم چنین ابراز نموده است که حق شرط مزبور با موضوع و هدف پروتکل حاضر غیرمنطبق نمی باشد از آن رو که غیرنظامیان را در مقابل آسیب حتمی که با کاربرد تسلیحات آتش زا همراه می باشد حفظ می نماید.به علاوه،ایالات متحده صریحا بیان نموده است که این حق شرط با اصل کلیدی حقوق بین المللی بشردوستانه که خطر ناشی از مخاصمه مسلحانه را بر جمعیت و اهداف غیرنظامی کاهش می دهد منطبق می باشد ))برای اطلاعات بیشتر در این مورد ن.ک به:
United Nations Treaty Collection,’’Convention on Prohibitions or Restrictions on the Use of Certain Conventional Weapons which may be deemed to be Excessively Injurious or to have Indiscriminate Effects (with Protocols I, II and III)https://treaties.un.org/pages/ViewDetails.aspx?src=TREATY&mtdsg_no=XXVI-2&chapter=26&lang=en,p1 ↑
Ibid,p2 ↑
Zenko, Micah,’’ Toward Deeper Reductions in U.S. and Russian Nuclear Weapons’’, Council on Foreign Relations, 2010,p10.
↑
Woolf, Amy F.,’’ Non-Strategic Nuclear Weapons’’, DIANE Publishing, 2010,p15.
↑
البته تشکیل این شورا را نیز باید از نتایج یازده سپتامبر و در پرتو نظریه نظم نوین آمریکا دانست چرا که پس از حوادث یازده سپتامبر ۲۰۰۱،تونی بلر،نخست وزیر وقت بریتانیا با ارسال نامه ای به ژنرال جورج رابرتسون، دبیرکل وقت ناتو از ضرورت تشکیل شورای ناتو-روسیه در راستای نظم نوین جهانی به منظور مقابله با تروریسم ،عدم تکثیر تسلیحات از جمله در زمینه تسلیحات متعارف و عملیات مشترک حفظ صلح صحبت نموده بود.برای اطلاعات بیشتر دراین مورد ر.ک به :
Braun, Aurel,’’ NATO-Russia Relations in the Twenty-First Century’’, Routledge,2008,p56.
↑
Conrad, Matthias,’’ NATO-Russia Relations Under Putin: Emergence and Decay of a Security Community? ; an Analysis of the Russian Discourse on NATO (2000 - 2008)’’, LIT Verlag Münster, 2011,p33.
↑
۲۰۰۲ Rome Declaration on “NATO-Russia Relations: a New Quality" ↑
Hunter, Shireen,’’ Strategic Developments in Eurasia After 11 September’’, Psychology Press, 2004 ,p44.
↑
he Permanent Joint Council (PJC) ↑
the ۱۹۹۷ NATO-Russia Founding Act on Mutual Relations, Cooperation and Security ↑
در سند جایگیزنی شورای ناتو –روسیه با شورای اقدام دائمی آمده است: ((شورای ناتو-روسیه که جایگیزین شورای مشترک دائمی خواهد شد بر تمامی حوزه های با علاقه مشترک که در بخش سوم قانون بنیادین شناسایی شده است از جمله مقرره به اضافه نمودن سایر حوزه ها به توافق متقابل متمرکز خواهند شد.دول عضو ناتو و روسیه به تشدید همکاری شان در حوزه هایی از جمله جنگ علیه تروریسم ،مدیریت بحران،عدم تکثیر،کنترل تسلیحات و اقدامات اعتمادساز ،دفاع موشکی،جستجو و نجات در دریا ،همکاری های نظامی و فوریت های غیرنظامی ادامه خواهند داد.))برای اطلاعات بیشتر در این مورد ن.ک به :
Hunter, Shireen,Op.Cit,p44-45. ↑
NATO-Russia Council,’’ About NRC’’http://www.nato.int/nrc-website /en / about /index .html,p1(last visit 14/6/2014) ↑
Nato-Russia Council,’’About NRC’’, http://www.nato.int/nrc-website /en /about /index .html,p2 (last visit 14/6/2014) ↑
در اعلامیه وزرای امور خارجه ناتو درباره تعلیق روابط ناتو با روسیه تصریح شده است که : ((ما تصمیم گرفته ایم تا تمامی همکاری های عملی غیرنظامی و نظامی بین ناتو و روسیه را به حالت تعلیق در آوریم.مباحثات سیاسی ما در شورای ناتو-روسیه می تواند در صورت ضرورت در سطح سفراء و مقامات بالاتر از آن به منظور اجازه دادن به ما برای تبادل نظر بر روی این بحران ادامه داشته باشد.ما در روابط ناتو با روسیه در جلسه بعدی مان در ماه ژوئن بازنگری خواهیم کرد.)) برای اطلاعات بیشتر در باره تعلیق روابط ناتو با روسیه ن.ک به :
Ibid,p2. ↑
Jaap de Hoop Scheffer ↑
Sloan, Stanley R.,’’ NATO, the European Union, and the Atlantic Community: The Transatlantic Bargain Challenged’’, Rowman & Littlefield, ۲۰۰۴,p172.
↑
اهمیت اصل عدم توسل به زور در حقوق و روابط بین المللل تا آن حد می باشد که دیوان بین المللی دادگستری نه فقط آن را به عنوان یک اصل حقوق بین الملل عرفی بلکه به عنوان یک اصل اساسی و بنیادین حقوق بین الملل به رسمیت شناخته است.برای اطلاعات بیشتر ن.ک به :شریفی،محسن؛تحول مفهوم دفاع مشروع در حقوق بین الملل با تاکید بر تحولات بعد از ۱۱ سپتامبر،فصلنامه سیاست خارجی،بهار ۱۳۸۲،شماره ۶۵،ص۹۱٫ ↑
قاسمی،علی و چهاربخش،ویکتور بارین،ارزیابی حق دفاع مشروع جمعی در حقوق بین الملل معاصر،فصلنامه دیدگاه های حقوق قضایی،زمستان ۱۳۹۰،شماره ۵۶،ص۱۱۲٫ ↑
اکنل،ماری الن؛مشروعیت توسل به زور علیه عراق:بررسی نظریه پیش دستی در دفاع از خود، ترجمه سید حسین سادات میدانی ،فصلنامه سیاست خارجی،بهار ۱۳۸۲،شماره ۶۵،ص۱۱۷٫ ↑
Oil Platforms Case (Case Concerning Oil Platforms (Islamic Republic of Iran v. United States of America, 2003 ICJ Rep), at para. 64. ↑
Advisory Opinion on the Legal Consequences of the Construction of a Wall in the Occupied Palestinian Territory, ICJ, 9 July 2004, at para. 139. ↑
Bzostek, Rachel,’’ Why Not Preempt?: Security, Law, Norms and Anticipatory Military Activities’’, Ashgate Publishing, Ltd., 2008,p78.
↑
Case concerning Military and Paramilitary Activities in and against Nicaragua (Nicaragua v USA) (Merits, 1986 ICJ Rep. 14, at para. 194 ↑
I.C.J Reports 1996,p226,para 30. ↑
صادقی حقیقی،دیدخت؛هجمه نظامی آمریکا به عراق و اشغال آن از منظر حقوق بین الملل،فصلنامه فقه و حقوق خانواده،زمستان ۱۳۸۳،شماره ۳۶،ص۴۵٫ ↑