کاهش آستانه ی تحمل جامعه
تغییر ترجیحات سیاسی
رواج بی تفاوتی سیاسی
افزایش مطالبات سیاسی
افزایش احتمال وقوع انقلاب رنگی
افزایش واگرایی ملی
آمادگی برای نافرمانی مدنی
بحران مدیریت و کارآمدی نظام
بحران مشروعیت سیاسی
رواج لیبرالیسم
ایجاد گسست بین مردم و حاکمیت
رواج سازمان های مردم نهاد مخالف
شکل گیری و انسجام احزاب مخالف
کاهش اعتماد به رسانه ی ملی
افزایش تنش های سیاسی
رواج و نشر شایعه و شبهات سیاسی
آمادگی برای کنش اعتراض آمیز
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.
۶٫ مخاطبان جنگ نرم
جنگ نرم را می توان به لحاظ مخاطب به دو سطح دسته بندی نمود:
۶ـ۱٫ نخبگان و دولتمردان کشور هدف
این سطح از جنگ نرم، راهبردی است و به سطح نخبگان فکری و سیاسی کشور بازمی گردد و بالاترین سطح رویارویی جنگ نرم تلقی می شود. هدف اصلی در این سطح، تضعیف و کاهش قدرت تاثیرگذاری و جریان سازی نخبگان در محیط داخلی و بین المللی است. به هر میزانی که بازیگران بتوانند در این سطح، قدرت نخبگان را کاهش دهند و یا آن ها را با خود هماهنگ نمایند، امکان پیروزی بیشتری خواهند داشت.
در این سطح از جنگ نرم با مدیریت ادراک نخبگان، تلاش می شود تا برآوردها و شناخت نخبگان از پدیده ها دستکاری شود و یا با انجام عملیات روانی بر آنان، عزم و اراده ی آنان را دگرگون سازند. ملتون و دیگران براین باورند که آماج های اصلی تغییرات بنیادی در جامعه، روشنفکران و تحصیل کردگان آن جامعه هستند. آن ها در تایید ادعای خویش از اصول نظریه ی «ارتباطات مرحله ای« یاد می کنند (Melton, and et. 2005). در این نظریه باور این است که حکومت ها و نهادهای سیاسی با بهره گیری از رسانه ها بر افراد تحصیل کرده و روشنفکر جامعه تاثیر می گذارند و آنان نیز با تبلیغات، روشنگری، آموزش و جز این ها بر توده های مردم تاثیر می گذارند و از آن راه، موجب شکل گیری افکار عمومی جامعه می شوند.
برخی تحقیقات نیز نشان داده اند که دارای دو نوع افکار عمومی «نخبگان« و «توده« است. به گمان آنان، افکار عمومی نخبگان سریع تر از افکار عمومی جامعه شکل می گیرد. به همین سبب، نهادهای سیاسی، عاملان و کارگزاران دستکاری نگرش های سیاسی، بیش از هرچیز در پی شکل دهی به افکار عمومی این گروه هستند.
۶ـ۲٫ مردم و بدنه ی اجتماعی کشور هدف
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
در این سطح از جنگ نرم، عنصر مردمی قدرت ملی کشور، هدف قرار می گیرد. هدف از جنگ نرم، سلب اراده و انگیزه از مردم و بی تفاوت نمودن جمعیت های همراه و تبدیل آن ها به جمعیت های معارض، مخالف و بی تفاوت است. تلاش مهاجم در این سطح شکل دادن به نافرمانی های مدنی با ایجاد شکاف بین مردم و حاکمیت است. جنگ نرم، در این سطح می تواند بر میزان حمایت مردم از سیاست های نظام و نخبگان موثر باشد. اگر کشوری از قدرت نرم لازم در این سطح برخوردار باشد، به طور طبیعی آن کشور فاقد بحران های سیاسی، مشروعیت، کارآمدی، مشارکت، مقبولیت و هویت خواهد بود و بازدارندگی مردمی در برابر جنگ نرم شکل خواهد گرفت. شواهد زیادی وجود دارد (برای مثال پیام های مندرج در رسانه های برون مرزی کشورهای غربی را نگاه کنید) که نشان می دهد دنیای غرب در فرایند «جهانی سازی«، «اشاعه ی فرهنگی»، «ایجاد تغییرات بنیادی« و «اعمال جنگ نرم» در پی آن است تا سرانجام همه ی افراد جوامع آماج را تحت تاثیر قرار دهد. مادامی که بیشتر افراد جامعه تحت تاثیر قرار نگرفته باشند، امکان استحاله ی کامل فرهنگی، تغییر نظام سیاسی و دگرگونی نظام فرهنگی جامعه وجود نخواهد داشت. به عبارت دیگر دنیای غرب در پی آن است تا مردم کشورهای آماج را وادار سازد تا آن گونه بیندیشند، تخیل بورزند و رفتار نمایند که غربیان می اندیشند و عمل می کنند.
۷٫ سطوح جنگ نرم
قدرت ملی را می توان امکان تحمیل اراده و خواست یک بازیگر به دیگر بازیگران تعریف کرد. زمانی که کشوری توانایی، اراده و ظرفیت لازم را در اختیار دارد و در پرتو آن می تواند، اهداف و ارزش های حیاتی خود را حفظ، توسعه و تعمیق بخشد، در واقع آن کشور از قدرت ملی لازم برخوردار است. قدرت ملی دارای مولفه های نظامی، سیاسی، فناوری، اقتصادی، ژئوپلتیکی، انسانی، فرهنگی و … است. در این چارچوب می توان قدرت ملی را به قدرت نرم و قدرت سخت تقسیم نمود. قدرت در چهره جدید خود لزوماً آشکار نمی باشد، با فرهنگ و اندیشه آمیخته شده و در نظریه های جدید عمدتاً ماهیت نرم افزارانه پیدا نموده است. این رویکرد برخلاف نگرش سنتی است که عمدتاً رویکردهای سخت افزارانه به ویژه با تاکید بر بعد نظامی و اقتصادی شکل می گرفت.
عکس مرتبط با اقتصاد
صحنه روابط بین الملل، صحنه رویارویی قدرت است. سرنوشت کشورها تابع میزان تولید و گسترش قدرت و میزان تاثیرگذاری بر حریف است. به طور طبیعی کشوری می تواند اهداف و مقاصد ملی خود را پیش ببرد که قدرت بیشتری را به صحنه بیاورد و به بهترین روش، قدرت حریف را تضعیف نماید. قدرت ملی شامل قدرت نظامی، سیاسی، اقتصادی، اطلاعاتی، فرهنگی، تبلیغی و … است. در حال حاضر، برجسته ترین مظهر و نماد قدرت ملی، قدرت فرهنگی به معنای عام و قدرت روانی – تبلیغی به معنای خاص است که که بازیگران صحنه روابط بین الملل تلاش می کنند این بعد قدرت را به عنوان قدرت نرم معرفی شده است، افزایش و گسترش داده و با بهره گیری از این وجه قدرت، بر سایر بازیگران تاثیر گذاشته و آن ها را از میدان رقابت خارج سازند. ویژگی این وجه قدرت، با مفهوم اقناع و رضایت مندی همراه است. قدرت نرم از سه سطح راهبردی، میانی و تاکتیکی تشکیل می شود. (حسینی، ۱۳۸۵)
۷ـ۱٫ سطح راهبردی
این سطح از قدرت نرم که متاثر از فرهنگ استراتژیک کشور است، به سطح رهبران و نخبگان یک کشور باز می گردد و بالاترین سطح رویارویی قدرت نرم تلقی می شود. هدف اصلی در این سطح افزایش قدرت هنجارسازی خود و تضعیف قدرت هنجارسازی حریف در محیط بین المللی است. به هر میزانی که بازیگران بتوانند در این سطح قدرت ایجاد کنند و یا بر قدرت هنجارسازی دیگران تاثیر بگذارند، امکان پیروزی بیشتری خواهد داشت. هدف از تهدید نرم در سطح استراتژیک، تاثیرگذاری بر برآوردها و شناخت نخبگان و رهبران حریف (تاثیر بر شناخت) و همچنین ارعاب و تاثیر بر عزم و اراده (تاثیر بر روحیه و قدرت ایستادگی) آنان است.
۷ـ۲٫ سطح میانی
این سطح از قدرت نرم بر عنصر مردمی قدرت ملی کشور تاکید دارد. قدرت نرم در این سطح، از فرهنگ ملی متاثر است. این سطح از اهداف و سطح استراتژیک پشتیبانی می کند و به تصمیمات نخبگان و رهبران مشروعیت بخشیده و بر عزم و اراده آن ها تاثیر می گذارد. هدف سطح میانی تهدید نرم، سلب اراده و انگیزه از مردم و بی تفاوتی نمودن جمعیت های همراه و تبدیل آن ها به جمعیت معارض، مخالف و بی تفاوت و شکل دادن به نافرمانی های مدنی با ایجاد شکاف بین دو سطح راهبردی و میانی است. تهدید نرم، در این سطح می تواند بر میزان حمایت مردم از سیاست های نظام و نخبگان موثر باشد همچنین حمایت عاطفی – روانی نیروهای مسلح تحت تاثیر این سطح است. در صورتی که کشوری از قدرت نرم لازم در این سطح برخوردار باشد، به طور طبیعی آن کشور فاقد بحران های پنج گانه سیاسی، مشروعیت، نفوذ،؛ مشارکت، توزیع و هویت خواهد بود و بازدارندگی مردمی در برابر تهدید نرم شکل خواهد گرفت؛ در مقابل، وجود بحران های پنج گانه فوق و همچنین نبود قدرت هنجاری و الگوهای رفتاری برتر و کارآمدو با قابلیت نهادینه نمودن در حوزه فرهنگ ملی می تواند یک کشور را آسیب پذیر کند.
۷ـ۳٫ سطح تاکتیکی
پایین ترین سطح رویارویی قدرت نرم در سطح نیروهای مسلح کشور شکل می گیرد. این سطح از قدرت نرم از فرهنگ دفاعی کشور متاثر است. در این سطح از قدرت نرم، تقابل اراده و روحیه جنگی رزمندگان دو یا چند کشور در میدان نبرد شکل می گیرد. هدف اصلی از تهدید نرم در این سطح، سلب اراده و روحیه مقاومت در جبهه حریف است. نمودار زیر منابع قدرت و سطوح مختلف آن را نشان می دهد همچنین کارویژه های تهدید نرم را در هریک از سطوح سه گانه معرفی می کند.( نائینی، ۱۳۷۸: ۱۰۷-۱۰۶).
تاثیر بر ادراک و اندیشه تضعیف قدرت – هنجارسازی نخبگان
نخبگان کشور
تاثیر بر عزم و اراده مرعوب سازی نخبگان
انسجام و عزم ملی فروپاشی روانی
تهدید نرم
قدرت نرم
مردم
باورمندی ملت نافرمانی مدنی
تاثیر بر روحیه مقاومت سلب انگیزه و اراده در نبرد
نیروهای مسلح
تاثیر بر قدرت دفاعی توازن وحشت و ترس
پیوست۲- تقابل و رویارویی قدرت و جنگ نرم
۸٫ منابع جنگ نرم
از نظر نویسندگانی همچون ساندرس (۲۰۰۷) و نای (۲۰۰۶) منابع اصلی قدرت نرم عبارتند از:
فرهنگ و ارزش های فرهنگی؛
دیپلماسی عمومی؛
سیاست خارجی.
در ادامه هریک از این منابع به اختصار توضیح داده می شوند.
۸ـ۱٫ منبع فرهنگی قدرت نرم
از نظر نویسندگان یاد شده برخی فرهنگ ها بیش از فرهنگ های دیگر به منبعی برای قدرت نرم کشورها تبدیل می شوند. آنان برخی از آن ویژگی ها را چنین برشمرده اند:
انعطاف پذیری. هرچقدر یک فرهنگ از توانایی و قابلیت بیشتری برای جذب عناصر سایر فرهنگ ها، بدون ایجاد دگرگونی عمیق در خود، برخوردار باشد، آن فرهنگ انعطاف پذیر است.
پویایی. فرهنگی که در طول زمان و براساس نیازهای افراد جامعه خویش، فرا بال و به رشد و تعالی و تکامل خویش ادامه دهد، از پویایی بیشتری برخوردار است.
برخورداری از ارزش های پایدار. هرچقدر فرهنگ یک جامعه بر ارزش هایی نظیر عقلانیت، معنویت گرایی، زیبادوستی و دانش محوری تاکید بیشتری ورزد، از توان و قدرت فزون تری برخوردار است.
اخلاق محوری. فرهنگ هایی که بر ارزش های اخلاقی و احساس مسئولیت اجتماعی تاکید بیشتری ورزند از مقبولیت جهانی بیشتری برخوردارند و در نتیجه قدرت نفوذ آن ها بیشتر است.
قدرت اشاعه. هرچقدر یک فرهنگ از قدرت اشاعه فزون تری برخوردار باشد، قدرتمند تلقی می شود. منظور از اشاعه فرهنگی آن است که متولیان و حامیان یک فرهنگ به صورت تعمدی و برنامه ریزی شده یا غیرتعمدی، عناصر فرهنگی خویش را در میان حاملان و حامیان فرهنگ های دیگر نشر دهند. (ایگلتون، ۱۳۸۶). اشاعه فرهنگی زمانی اثر گذار است که عمل، رفتار و عادات مردم کشور را تحت تاثیر قرار دهد. (رابرتسون، ۱۳۸۵)
تولیدات فرهنگی. در دنیای امروز زمانی از “فرهنگ قدرتمند” یاد می شود که متولیان آن بتوانند در دنیای پر رقابت کنونی فرآورده های فرهنگی و هنری فزون تری عرضه می کنند. به همین سبب نای (۲۰۰۶) زمانی که قدرت نرم فرهنگی کشورهای غربی و نیز ژاپن یاد می کند، بی درنگ به فرآورده هایی نظیر تولید فیلم های سینمایی، تهیه برنامه های رادیویی و تلویزیونی، شمارگان کتاب ها، تعداد عناوین کتاب های منتشره، تعداد سالن های سینما و نمایش، تیراژ روزنامه ها و مجلات اشاره می کند.