یکی از اهدافی را که همیشه بشر دنبال کرده است و پیامبران, حکما, فلاسفه و مصلحین برای تحقق بخشیدن به آن سخت کوشا بوده اند اصلاح جامعه است و برای رسیدن به آن از وسائل و راه های مختلف استفاده کرده اند .
دین مقدس اسلام که بعثت پیامبران را برای تزکیه و تعلیم[۱۲۳] افراد بشر معرفی میکند بیشتر باین مساله عنایت داشته است تا بتواند در روند تحول فکری و عقیدتی راه خود را به سوی هدف نهائی که حرکت بسوی الله باشد بگشاید.
خداوند در آیه ۲۰۵ بقره جزاى مفسدین را که در کار تولید و نیروى انسانى جامعه فساد مىکنند معین کرده است .( لِیُفْسِدَ فِیها وَ یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ).
اسلام برای این آرمان مقدس مبارزه با فساد را وجهه نظر خود ساخته و از نظر شمولی که در قوانین مقدسه اسلام است و از هر جهت غنی است از راه وضع قوانین حدود, تعزیرات, قصاص و دیات خواسته است باین آرمان مقدس دست یابد.
فصل سوم
اتهام به خشونت طلبی با تمسک به احکام اجتماعی و جزایی در اسلام و قرآن و نقد آن
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
بخش اول : احکام اجتماعی
بخش دوم : احکام جزایی
درآمد
هر نظامی جهت اداره جامعه به احکام و قوانین خاصى نیاز دارد، تا در سایه آن عدالت در جامعه برقرار شود و گسترش یابد، نظم و امنیت جامعه حفظ شود و مردم از خطرات و نابسامانیهاى اجتماعى ناشى از جرایم و جنایات مصون بمانند.
یکی از مهمترین و حساس ترین بخشهای هر نظام حقوقی، نظام کیفری آن است که تعیین کننده جرایم و مجازاتها، چگونگی رسیدگی و شیوههای اثبات جرایم و اجرای مجازاتها میباشد. اهمیت این بخش از نظام حقوقی به دلیل رابطه مستقیم آن با مصالح مهم اجتماعی از یک طرف، و با حیثیت و شخصیت انسانها از طرف دیگر میباشد. نبود یک نظام کیفری کارآمد موجب اختلال در نظم و امنیت اجتماعی و متزلزل شدن ارکان یک حیات اجتماعی سالم خواهد شد، خشونت و سخت گیری بیش از اندازه و اعمال مجازاتهای غیر انسانی و عدم دقت در رسیدگی نیز موجب تعدی به حقوق انسانی و اجتماعی افراد میشود، نظام حقوقی اسلام با توجه به مصالح و منافع فردی و اجتماعی و طبقهبندی نمودن آنها نظام کیفری خود را به صورت یک نظام کیفری دو گانه و ترکیبی ارائه نموده است[۱۲۴]. با این حال، عده ای از معاندان و اسلام ستیزان، شریعت الهی اسلام و احکام اجتماعی و جزایی آن را متّصف به خشونت و فرهنگ آن را بستر ایجادکننده خشونت معرفی کرده و با جسارت تمام گفته اند که این سیاهی از چهره اسلام پاک شدنی نیست و دین اسلام دین خشونت است؛ اکنون این سؤال مطرح می شود که آیا احکام اجتماعی و جزایی ممکن است پاره ای مجازات های خشونت آمیز را ایجاب کند؟ و آیا در احکام جزائی اسلام چنین قانون هایی وجود دارد؟
پایان نامه رشته حقوق
قبل از نقد و بررسی اشکالات و شبهاتی که برخی از معاندان و دشمنان اسلام به احکام اجتماعی و جزایی وارد نموده اند لازم است تا با برخی از اهداف این احکام آشنا شویم . در پایان، روشن می شود که لازمه یک دین اجتماعی وجود چنین مقرّراتی است و از آنجا که خداوند نسبت به بندگان خود محبت میورزد و محبت رسانیدن خیر به آنها میباشد، لازمه چنین محبتی جعل چنین احکامی است که میتوانند در یک نگاه سطحی ، غیرمغرضانه و واقعبینانه به صفت «خشن» متصف گردند. اما با شناخت مصالح و مفاسد و درک حکمت جعل این احکام، قضاوت افراد به گونه دیگری خواهد بود.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
اهداف احکام اجتماعی – جزایی در اسلام
یکی از موضوع های مهم در هر نظام کیفری ، اهداف مجازات ها و کیفرهاست. ژرف نگری در مورد اهداف مجازات ها در هر نظام حقوقی ، از آن رو که در نهایت ، به تبین سیاست کیفری آن می انجامد از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
در حقوق کیفری اسلام که شاهد مقررات جزایی ویژه ای در مورد جرایم هستیم ضرورت تبیین اهداف مجازات ها دو چندان می شود ، زیرا از یک طرف ، اسلام در پی اعتلای شخصیت و کرامت انسان هاست و از طرف دیگر ، در مورد برخی جرایم ، شاهد مقررات شدید کیفری هستیم که امروزه طرفداران حقوق بشر غربی اشکال های متعددی بر آنها وارد می کنند . با تبیین اهداف مجازات های اسلامی روشن خواهد شد که آیا اعمال این نوع کیفرها ، در تقابل با کرامت انسانی است یا همسو با دفاع از آن است.
در یک تفسیم بندی ، دو نوع مجازات وجود دارد:
۱ – مجازات تکوینی : این مجازات بر پایه قانون علت و معلول و ارتباط نتایج با مقدمات تحقق پیدا می کند. جوامع بر اثر انحراف از مسیر حق ممکن است با این نوع مجازات روبه رو شوند . مطابق سنت الهی ، انسان ها و ملت های منحرف باید مجازات تکوینی الهی که نمود خشم خداوند است ، تحمل نمایند. [۱۲۵]
۲ – مجازات قضایی : این نوع مجازات ، مجازات هایی است که در نظام کیفری و قوانین جزایی پیش بینی می شود و حاکمان (قضات ) اسلامی ، مکلف به اجرای آنان هستند. [۱۲۶]
در اینجا اهداف این نوع مجازات ها را به صورت مختصر بیان می کنیم.[۱۲۷]
الف ) اجرای عدالت و اقامه قسط
در نظام حقوقی اسلام ، رعایت عدالت در مقام قانون گذاری و اجرا از اهمیت ویژه ای برخوردار است[۱۲۸]. مکتب اسلام که نشأت گرفته از حکمت و عدالت ربوبی است ، تمام دستورها و مقررات خود را بر اساس عدالت و برای تأمین آن در زندگی فردی و اجتماعی انسان تشریع نموده است که این عدالت در بعد جزایی نمود بیشتری دارد.
در نظام حقوقی اسلام که عدالت پایه و اساس آن را تشکیل می دهد قوانین و مقررات به طور کلی و قوانین کیفری به صورت خاص برای برقراری دوباره عدالت تشریع شده است. (لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط).[۱۲۹]
حال این سئوال بوجود می آید که تحقق عدالت ، در سیستم کیفری چگونه و با چه راهکاری امکان پذیر است ؟
یکی از راهکارهای تحقق عدالت ، مقابله به مثل است و اقتضای اولیه عدالت کیفری این است که مجرم به همان صورتی که جرم را مرتکب شده است ، مجازات شود. در اسلام مقابله به مثل[۱۳۰]، جایز دانسته شده است و بزه دیده می تواند تجاوز به حق خود را همان گونه که رخ داده است ، پاسخ دهد. اگر جواب تجاوز مثل عمل خود متجاوز داده شود ، احسان به انسانیت و حقوق اوست. آیات متعددی بیانگر این نکته است که می توان مجرم را به اندازه جرم خودش مجازات کرد و در این مجازات ، تساوی و عدالت باید رعایت شود[۱۳۱].
به این ترتیب ، یکی از اهداف مجازات در نظام کیفری اسلام ، تأمین عدالت است.
ب) خوار ساختن بزه کار
یکی از اهداف مجازات ها ، خوار ساختن مجرم است. برای نمونه ، مجازاتی که در قرآن مجید برای محاربان و مفسدان فی الارض در نظر گرفته شده ، مجازات سنگین و شدیدی است . شدت مجازات به دلیل حفظ جان انسان ها و اموال آنان است و برای اینکه از تهاجم و مزاحمت های آدم های متجاوز جلوگیری شود ، چهار نوع مجازات (قتل، آویختن به دار، اول قطع دست راست و سپس پای چپ و نفی بلد) را به تناسب درجه جرم برای آنان پیش بینی کرده است. در ذیل آیه ، به طور صریح یکی از اهداف و حکمت های این مجازات ها خوار ساختن مجرمان معرفی شده است: (… ذلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیا)[۱۳۲]. می توان گفت این آیه یکی از مواردی است که اهداف مجازات ها به طور روشن در قرآن کریم ذکر شده است.
ج ) اصلاح و بازپروری بزهکار
هدف اصلی اسلام از شریعت و ارسال رسل ، اصلاح و تزکیه انسان هاست که در ایات متعددی این مقصد با تعبیر « یزکیهم »[۱۳۳] بیان شده است. در قرآن گاهی پس از بیان احکام و تکالیف چنین آمده است که « خداوند حرج و سختی در دین را نمی خواهد ، بلکه تطهیر شما را می خواهد و تکالیف ، نعمت الهی برای بندگان خداوند است »[۱۳۴] . مراد از طهارت در این ایه ، طهارت ظاهری نیست ، بلکه مراد طهارت باطنی و معنوی است و عمل به احکام سبب بخشش گناهان می شود. [۱۳۵]
بدون شک ، سقوط کیفر بر اثر توبه ، همسو با اصلاح مجرم قابل ارزیابی است و نشان می دهد یکی از اهداف اصلی مجازات های اسلامی ، اصلاح مجرم است. درباره مجازات های اسلامی مانند حد محارب ، سرقت و حد قذف باید دانست در صورتی که مجرم توبه کند و از رفتار بزهکارانه خود پشیمان شود ، با شرایط خاصی ، مجازات ، ساقط می شود. در این حالت، جزای تعیین شده در برابر رفتار بزهکارانه ای که حق الله را نقض کرده باشد دیگر اجرا نمی شود. (إِلاَّ الَّذِینَ تابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَیْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیم).[۱۳۶]
بدین ترتیب بسیار روشن است ، توبه – که بازگشت انسان به حالت پاکی و دوری از جرم است – حد را از بین می برد. این امر نشان دهنده آن است که هدف اسلام که اصلاح مجرم است ، تحقق یافته است. پس دیگر نیازی به اقامه حد نیست . اصلاح فرد بر اثر توبه به جایی می رسد که توبه کننده محبوب خداوند قرار می گیرد. [۱۳۷]
د) پاسداری از کیان جامعه
ادیان الهی نمی توانند در مورد کیان جامعه و امنیت اجتماعی برنامه ای ارائه ندهند. در اسلام ، سعادت اخروی از مسیر تلاش های انسان در دنیا ، دست یافتنی است. رها کردن انسان در زندگی اجتماعی و ارائه برنامه ای برای سعادت فردی و اخروی ، نادیده انگاشتن تلاش های انسان در رسیدن به خوشبختی حقیقی است. از دیدگاه اسلام تکامل واقعی انسان و رسیدن او به مراتب کمال و سعادت در یک جامعه اجتماعی تحقق می یابد[۱۳۸]. گوشه نشینی ، پرداختن به مسائل فردی و دوری از اجتماع و در یک کلمه رهبانیت از دیدگاه اسلام نفی شده است. رسولخدا(ص) مردم را از آن رهبانیتی که خلاف خواست خدا بود، بر حذر میداشتند و مسلمانان را از آنچه که در اسلام نیست، منع میکردند. رسولخدا(ص) از پشت پا زدن به زندگی مادی که به صورت منفی و در شکل انزوای اجتماعی انجام میگرفت، نهی میکردند و مسلمانان را تشویق میکردند که آن را در شکل مثبت آن یعنی جهاد در راه خدا و روزه و … جستجو کنند. ایشان رهبانیت امت خویش را جهاد، نماز، روزه و حج و عمره معرفی کردهاند.[۱۳۹]
بر این اساس ، اسلام برای تأمین حیات اجتماعی سالم و سازنده و عاری از هرگونه فساد و از هم گسیختگی برنامه های مختلفی را ارائه نموده است . از همین رو ، فرد و اجتماع در اسلام هر دو جایگاه ویژه ای دارند و آموزه های اسلامی به صورت متناسب بر اهمیت فرد و جامعه تأکید می ورزند.
اسلام به جامعه با دید تکریم مینگرد و در ساختار آن سعی بلیغ دارد. اهتمام اسلام به جامعه در حدّی است که نوع احکامش را به روال جمعی تنظیم کرده است و در هنگام تزاحم مصلحت فرد و جامعه، صلاح جامعه را بر صلاح و سود فرد مقدم داشته است، علاوه بر این، آیاتی در رابطه با جامعه و لزوم وحدت و پرهیز از تفرقه و لزوم نظارت عمومی بیان شده که نشانه اهتمام اسلام به جامعه است.[۱۴۰]
با یک نگاه اجمالی به مجموعه احکام اسلام معلوم میشود که روح جمعی در همه احکام و حکم اسلامی پخش است .
در برنامه های اسلام ، در کنار اهتمام به فرد و حفظ حقوق او ، پاسداری از کیان جامعه مورد نظر است تا آدمی در گرو برنامه های مشخص اجتماعی ، زندگی سالمی داشته باشد و به اهداف انسانی خویش در هر دو جهان برسد.
مهمترین مصالح که پایه های زندگی اجتماعی به حساب می آید و بدون رعایت و حراست از این منافع ، حیات اجتماعی ناممکن می شود عبارتنداز : مصلحت دین ، نفس ، عقل ، نسل و مال . [۱۴۱]
معتبر بودن این اصول (دین ، نفس ، عقل ، نسل و مال) از دیدگاه اسلام ، از طریق توجه به احکام و مقررات اسلامی به خوبی قابل اثبات است. غزالی در این زمینه می گوید : « آنچه اسلام برای مردم می خواهد پنج چیز است و آن این است که اسلام در پرتو قوانین خود می تواند ، دین ، جان ، خرد و اندیشه ، ناموس و نسل مردم و بالاخره اموال آنها را حفظ نماید و هر چه مستحق حفظ این اصول پنج گانه باشد ، مصلحت است و هر چه که این اصول را از بین ببرد مفسده است و دفع آن مصلحت است. »[۱۴۲]
بنابراین از دیدگاه ایشان نظام کیفری اسلام متکفل حفظ اصول و ارکان یک حیات اجتماعی سالم و مفید می باشد و هدف اساسی قوانین کیفری اسلام ، تأمین مصالح عمومی جامعه که زیربنای نظام اجتماعی هستند می باشد.
نگاهی تحلیلی به نظام کیفری اسلام و توجه به جرم و مجازات هایی که در این نظام پیش بینی شده است ، بیانگر این مطلب است که یکی از اهداف مجازات ها ، حفظ ارکان زندگی اجتماعی سالم و آبرومندانه است.
هـ ) بازدارندگی عمومی و خصوصی
بازدارندگی بزهکار از ارتکاب مجدد جرم و پیشگیری از ارتکاب جرم از سوی آدم هایی که آمادگی ارتکاب را دارند ، یکی از اهداف مجازات های اسلامی است. هدف اصلی آموزه های اسلامی ، تربیت و تعالی انسان هاست [۱۴۳]و طبیعی است که پیشگیری از انحراف و انحطاط افراد جزو برنامه های اصلی تربیتی اسلام باشد و بخش زیادی از دستورهای اخلاقی و فقهی به این امر اختصاص یابد. تلاش اولیه اسلام برای تربیت انسان ، بر برنامه های اخلاقی متمرکز است و می خواهد از نظر درونی به جایی برسد که نسبت به ارتکاب جرم اعلان بیزاری نماید.
رسیدن به این هدف ، در مجازاتهایی که به عنوان «حد» در سیستم کیفری اسلام وجود دارد ، نمود بیشتری دارد ، از آنجا که جرایم مستلزم حد ، نوعاً منافع و مصالح اساسی جامعه را مورد تهدید قرار می دهد و ارکان حیات اجتماعی را می لرزاند طبعاً هدف اساسی باید جلوگیری از وقوع چنین جرایمی در جامعه باشد. از وقوع این جرایم به هر وسیله ای باید جلوگیری کرد و مصلحت عمومی را تأمین نمود ، اگر چه ممکن است بعضی از منافع و مصالح فردی از بین برود و در واقع فرد فدای جمع شود.
اسلام در کنار برنامه هایی که انگیزه های مجرمانه را از بین می برد و انسان ها را از درون اصلاح می کند ، یک عامل بازدارنده بیرونی نیز قرار داده است که اگر کسانی علی رغم همه برنامه های تربیتی اسلام باز هم به طرف جرم و نقض قوانین رفتند و حقوق دیگران را پایمال نمودند ، از بیرون آنها را کنترل نماید و از اعمال مجرمانه آنها جلوگیری کند. این عامل بیرونی همان مجازاتهایی است که توسط شارع وضع گردیده است.
ممکن است تمام افراد به برنامه های تربیتی و اخلاقی تن ندهند و به دلایلی به ارتکاب بزه گرایش نشان دهند. در این صورت کنترل بیرونی برای جلوگیری از وقع جرم ، ضروری است . به همین دلیل ، اعمال تمام مجازات های اسلامی در راستای بازدارندگی قابل تحلیل است. برای مثال ، در تعلیل جرم انگاری زنا ، قران مجید ضمن اینکه بر قبح ذاتی این عمل تأکید کرده و زشتی آن را مطابق با فطرت عفت طلبی انسان ها دانسته است در جرم انگاری و مجازات های مختلف انواع عمل زنا ، به بازدارندگی توجه کرده است. بنابراین برای زنای به عنف ، زنای با محارم و لواط ، مجازات اعدام تعیین شده است.[۱۴۴] شاید افرادی که آمادگی ارتکاب چنین جرم شنیعی را داشته باشند ، با آگاهی از مجازات آن و مشاهده اعمال مجازات مرتکبان ، از نیت بد خود برگردند و از ارتکاب این عمل صرف نظر کنند.
قرآن کریم درباره کیفر دزد به «نکالاً» [۱۴۵] تعبیر می کند که به معنای بازداشتن و بازدارندگی می آید و عقوبتی است که هم قدرت بازدارندگی خصوصی و هم عمومی دارد. همچنین بیانگر آن است که مجازات های اسلامی جنبه بازدارندگی دارد ، نه انتقام جویی . [۱۴۶]
در قرآن کلمه «عبرت » در اشاره به همین هدف مجازات آمده است. آنجا که قرآن در سوره حشر آیه ۲ پس از نقل سرگذشت کافران اهل کتاب ( یهودیان بنی نظیر ) که به خاطر مخالفت با امر خداوند و پیامبرش ، حضرت محمد (ص) مجبور شدند به عنوان مجازات و عذاب از خانه و کاشانه شان آواره شوند و بیشتر اموالشان را از دست بدهند بیان می کند : « … پس ای دیده وران عبرت گیرید ». [۱۴۷]
به طور کلی قرآن به هر دو جنبه بازدارندگی عام (یونس ، ۹۲)[۱۴۸] و بازدارندگی خاص ( روم ، ۴۱ ) [۱۴۹]توجه فراوانی دارد و با به کارگیری اسلوب ها و شیوه های گفتاری در ایات مختلف در صدد دستیابی به این هدف است.
و) تشفی خاطر بزه دیده
ارضای خاطر بزه دیده از جرم یا اولیای او می تواند یکی از اهداف مجازات باشد. جایی که ماهیت جرم علیه حق الناس است ، اعمال مجازات های اسلامی ، رضایت خاطر آسیب دیدگان از جرم را در نظر داشته است. در باب جنایت علیه جان یا عضو ، حق قصاص به اولیای دم و بزه دیده واگذار شده است . در جرم قذف ، اجرای کیفر ، با گذشت از جرم ، در اختیار بزه دیده قرار گرفته است. شفاعت از مجرم نیز به اذن بزه دیده بستگی دارد. پذیرش توبه درباره حق العباد به رضایت صاحب حق ، وابسته است[۱۵۰] . این مسائل در جهت رضایت خاطر قربانی جرم یا اولیای او قابل تحلیل و ارزیابی هستند ، زیرا هر گونه جرم که علیه اشخاص رخ می دهد ، عواطف و احساسات بزه دیده و بستگان او را جریحه دار می سازد.
با توجه به آنچه درباره اهداف مجازات های اسلامی بیان شد ، به این نتایج می رسیم که نظام کیفری اسلام ، در قانون گذاری و اعمال مجازات های بدنی ، راه اعتدال را انتخاب کرده است. به گونه ای که نه عدالت و سزادهی یا کارکردهای فردی و اجتماعی مجازات را به تنهایی در نظر نداشته ، بلکه ترکیبی از این دو را در نظر گرفته است.
به این ترتیب ، با تبیین اهداف مجازات اسلامی بر اساس آیات و روایات ، به این نتیجه می رسیم که هدف قانون از اعمال مجازات هایی از جمله مجازات های بدنی ، با توجه به اصول حاکم بر مجازات ها به ویژه تناسب جرم و مجازات ، دستیابی به اهداف عالی انسانی و جامعه ای آرام و امن است.
بخش اول : احکام اجتماعی
تعریف احکام اجتماعی
در نخستین نگاه احکام و قوانین به دو «قسم فردی» و «اجتماعی» تقسیم می شود. احکامی که متعلق آن فرد یا افراد بسیار محدود بوده و هیچ اثر اجتماعی ندارد از قسم احکام فردی است ؛ مانند حکم نماز، روزه، وضو در عبادات و حکم معاملات و قراردادهای شخصی که به افراد ذی نفع مرتبط بوده و هیچ اثر اجتماعی ندارد. در مقابل احکام فردی، احکامی وجود دارد که یا متعلق آن اجتماع و حکم حکومتی است؛ مانند حکم امر به معروف و نهی از منکر ، احتکار، قیمت گذاری، حکم زکات، خمس و سایر مالیات شرعی، یا این که متعلق آن فردی است اما آثار حکم متوجه افراد جامعه و به نوعی تأثیرگذار در آن است؛ مانند احکام مربوط به زنان ، ارث، عده زن مطلّقه، حکم حلیت یا حرمت مشاغل؛ مانند مجسمه سازی، فروش خود و سایر اعضای بدن در شرایط خاص که حکم آن در جامعه می تواند آثار مثبت یا تنش های منفی ایجاد کند.
الف ) حقوق زنان
یکی از مسائلی که این روزها بیشتر از دیروز چالشی برای فقه اسلامی شده است و بحثهای متعددی را در جامعه و رسانه ها ایجاد کرده مساله خشونت علیه زنان در اسلام است.
اسلام و شریعت اسلامی به عنوان کامل ترین دین ، مقبول بسیاری از جوامع است و بیش از یک میلیارد مسلمان از آن پیروی می کنند . به همین دلیل توجه بسیاری از اندیشمندان به سوی دیدگاه اسلام نسبت به زن برانگیخته شده است . اما با نگاهی سطحی به منابع اصیل این دین مقدس ، بسیاری از انتقادات متوجه پیکره دیدگاه اسلامی نسبت به زن می شود. زیرا آیات و روایاتی وجود دارد که به زعم برخی ، رفتارهای نادرست اسلام با زن را نشان می دهد. در این میان یکی از مسائل مورد انتقاد و هوادارن حقوق و موقعیت اجتماعی زنان برخی از آیات قرآن کریم می باشد. مدعیان فقدان کفایت دین ، این آیات و روایات را مبنایی برای خشونت علیه زنان تلقی کرده و در تبلیغات ضد دینی از آن استفاده می کنند.
شبهات وارده به حقوق زنان
معاندان و دشمنان اسلام و به اصطلاح هوادارن حقوق و موقعیت اجتماعی زنان با دستاویز قرار دادن برخی از آیات قرآن و روایات پیامبر و امامان (ع) بدون اینکه به مفاهیم این آیات و روایات توجه داشته باشند خواسته و ناخواسته اسلام و قرآن را دین خشونت علیه زنان معرفی کرده اند.
از جمله مواردی که هواداران حقوق زنان به ان استناد کرده و بیان می کنند که اسلام دین خشونت علیه زنان است عبارتنداز :
۱ – برتری مردان نسبت به زنان
در انتهای آیه ۲۲۸ سوره بقره عبارت ( وَ لِلرِّجالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَه) مورد توجه قرار گرفته و با آن استناد کرده اند که نسبت به زنان اجحاف و ظلم صورت گرفته است.