لکن از آنجا که بیش از آنکه عنصر زمان و مکان را در فقه دخالت دهیم، باید نحوه دخالت و حدود دخالت و همچنین قواعد و اصول این دخالت را معین و مبرهن سازیم، و این مهم نیز مستلزم نگاهی دوباره به مباحث اصول فقهمی باشد تا در آنجا حدود حجیت برخی از حجج را تغییر داده و یا حجتهای جدیدی را مورد بحث قرار دهیم. معالاسف این مهم هنوز به درستی شگل نگرفته است و از همین رو مباحث جدیدی که خواستهاند از این دو عنصر حیاتی استمداد جویند در چالشهای سختی گرفتار آمدهاند. لذا با توجه به این نکته، بحث در این مقال را با تکیه بر همان اصول متعارف و با فرض دائمیت زمانی و مکانی احکام اولی تعقیب خواهیم کرد و ضرورتها و مصالح اجتماعیه را صرفاً به عنوان ایجادکننده حکم ثانوی و حکم حکومتی فرض میکنیم.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
هر چند معترفیم که آنچه جامعه امروزمان را به فقهی کارآمدتر مجهز میسازد، نگاه فقیهانه به دین از منظر زمان و مکان است و عقیده داریم که این مهم جز با ساختاری تعریف شده و دارای حدود و ثغور معین، کارآیی ندارد و چون تیغی است که جز در دست فقیهان اندیشمندان، ارزشی ندارد.
وظیفه حکومت اسلامی در مسأله تنظیم خانواده
اساساً وظیفه حکومت اسلامی اجرا و تبلیغ احکام اولیه است و مادام که ضرورتها یا مصالح اجتماعی موجب پدید آمدن احکام ثانوی و حکومتی نشده است، حاکمان جامعه اسلامی باید مجری دستورات اولیه شرع انور و مبلغ و مروج آنها باشند بهگونهای که نهادهای نظام اسلامی باید براساس احکام اسلام پیریزی گردد و اوامر و نواهی شرع در جامعه اسلامی مطاع شمرده شوند و این قانون نهتنها درباره احکام الزامی،بلکه درباره احکام غیر الزامی نیز ساری و جاری است هر چند می توان در محدوده مستحباتی که با حدیث «من بلغ» تصحیح می شود، ان قلت و قلتهایی را مطرح کرد ولی درباره مستحبات صحیح السند و الدلاله میتوان ادعا کرد که حکومت اگر چه وظیفه اجرای آن را در همه اقشار ندارد، ولی سیاستهای تبلیغی آن باید بهگونه ای طراحی شود، که مندوبات و مکروهات شریعت به گونه ای فراگیر و خود خواسته در حدود جامعه اسلامی مورد توجه قرار گیرد. بنابراین اگر در مسأله مذکور به این نتیجه رسیدیم که حکم اولی استحباب میباشد، حاکمان اسلامی وظیفه دارند تا آن هنگام که احکام ثانوی و حکومتی خاصی موجود نشده است، مبلغ تکثیر جمعیت باشند؛ مگر اینکه منکر استحباب نفسی تکثیر جمعیت شویم. (ولو با عنایت به مبنای امام در تأثیر زمان و مکان در اجتهاد.)
۲-۳ بررسی فقهی ادله مخالفان کنترل جمعیت
اگر لازم باشد که انسان برای رسیدن به کمال از یک نردبان چند پلهای صعود کند به طور حتم اولین پله این نربان تشکیل خانواده است. در محیط خانوادهای که براساس معیارهای اسلامی تشکیل شده باشد آرامش و آسایش جسم و جان انسان تأمین میگردد و در صفا و صمیمیت و همفکری و همدردی و هماهنگی آن زنگارهای پریشانی و خستگی عصبی و جسمی زدوده می شود و دو انسان میتوانند با تعاون و یکی شده نیرومندتر و مستحکمتر شوند. انسان نیاز دارد که خود را از تهاجم شهوات و آلود گیها و هرزگیها حفظ کند و برای رفع نیاز جسمی به انحراف و فساد کشانده نشود و عمری را به پاکدامنی و عفت سپری سازد.
زن و مرد طوری آفریده شده اند که باید در حوزه جذب و انجذاب یکدیگر قرار گیرند و عمیقاً مجذوب یکدیگر شوند و تمام عمر را در کنار هم بگذرانند و هیچ عاملی نتواند آنها را از یکدیگر جدا گرداند.
سعادت مرد و زن در این است که از سنتهای آفرینش جدا نشوند و تحت تأثیر جنبه های سطحی و زود گذر قرار نگیرند و در پی آنگونه جاذبهای باشند که تمام وجود آنها را به یکدیگر پیوند دهد و آنها را در اعماق جان و دل متحد سازد.
زن و مرد طالب این هستند که با مشاهده ثمره وجود خویش را بر مسند پر افتخار پدری و مادری بنگرد و مسؤلیت تربیت انسانهای صالح و ارزشمند را بر عهده گیرند و از این رهگذر بر وجود خویش امتداد بخشند. فرزند جلوه وحدت پدر و مادر است فرزندآوری و تداوم نسل امری مطلوب و پسندیده شارع مقدس است. برای اینکه نظر اسلام را از آیات و روایات استخراج کنیم ابتدا باید اصلی را بیان کنیم و آن اینکه تولید مثل و فرزند متعدد داشتن ذاتاً و بدون در نظر گرفتن موانع دیگری امری پسندیده و مطلوب شارع مقدس است. این اصل از روایات اسلامی به طور جدی قابل استفاده است چنان که صاحب نظران نیز بر این نکته تأکید کرده اند، این اصل از چند دسته روایات استفاده می شود.
۲-۳-۱ بررسی روایات مخالفان کنترل جمعیت
دسته بندی روایات
روایاتی که فرزندآوری و افزایش جمعیت را مطلوب معرفی می کنند به چند دسته تقسیم می شوند:
۱-احادیثی که به صورت صریح و مستقیم دلالت دارد مانند حدیث رسولالله(ص) که میفرماید: « َکثِرُوا الولَدَ» اکثرواالولد (زیاد فرزند بیاورید.)
و قال رسولالله «تَزَوَ جُوا بِکراً وَلَوالدً، وَ لَا تَزَوَجُوا حَسنَا ءَ جَمِیلَهً عَاقِراً»[۵] یعنی با زنان باکره و لود ازدواج کنید و با زنان زیبای عاقر کسی که فرزند به دنیا نمیآورد ازدواج نکنید.
شخصی خدمت پیامبر اکرم(ص) رسیدن و گفتند: ای رسول خدا همانا من دخترعمویی دارم که متدین و زیباست اما عاقر است آیا بااو ازدواج کنم؟ پیامبر(ص) در جواب فرمودند با او ازدواج نکن. زمانی که حضرت یوسف(ع) برادرش را ملاقات کرد به او گفت چگونه توانستی بعد از من ازدواج کنی؟ برادرش در جواب گفت: پدرم یعقوب(ع) به من فرمودند: «اِنِ اِستَعَطتَ اَن تَکُونَ لَکَ ذُرَیِه تُثقِلُ الاَرضَ بِا التَسبیِح فَافعَل….» اگر میتوانی دارای ذریهای شوی که زمین را با ذکر سبحانالله سنگین کنند ازدواج کن.[۶]
قال رسولالله(ص): «اِنَ منِ خَیرِ نِسائِکُم الوَلودَ الوَلودَ»[۷]همانا بهترین زنان شما کسانی هستند که بچه زیاد بزایند و با محبت باشند.
روایاتی که بهخاطر محبوب بودن اولاد زیاد مسلمان را به ازدواج تشویق می کنند برخی از این روایات عبارتند از:
الف – قال رسولالله(ص) «تَزَوَجُوا الاَبکَارَ فَاِنَهُنَ اَطیِبُ شَیءٍ اَفوَاهاً وَ فِی حَدِیثٍ آخَرَ وَ لَنشَفُهُ اَرحَاماً وَ اَدَرُ شَیء اَخلَافاً وَ اَفتَحُ شَیء اَرحَاما الی آخ….»[۸]ازدواج کنید آیا نمیدانید من روز قیامت به شما حتی به اولادی که از شما سقط می شوند افتخار میکنم. همانا آن اولادی که از شما سقط میشوند با حالت ایستاده و طلبکارانه بر دروازه بهشت میایستد و خداوند به او می فرماید داخل بهشت شو او میگوید من داخل بهشت نمیشوم مگر اینکه پدر و مادرم قبل از من داخل بهشت شوند سپس خداوند امر می کند که آن دو را به بهشت ببرند. سپس آن سقط میگوید همانا این از عنایات پروردگار من است.
ب- پیامبر اکرم(ص) در روایات دیگری میفرماید: «فَانی مُکاثِرٌ بِکُمُ الاُمَمَ یَومَ القَیامهِ»[۹]من به زیادی شما در روز قیامت افتخار میکنم.
بخش سوم: بررسی ادله فقهی مخالفان کنترل جمعیت از منظر آیات قرآن
آیه ۱۵۱ سوره انعام « قُل تَعالَو اَتلُ ما حَرَمَ رَبَُکم علَیکم اَلا تُشرِکُو بِهِ شَیئاً وَ بِالوالِدَینِ اِحساناً وَ لا تَقتُلُوا اَولادَکُم مَن اَملاق نَحنُ نَرزُقُکُم و اِیاهُم وَ لا تَقَربُوا الفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنها وَ ما بَطَََنََ و لا تَقتُلُُوا النَفسَ الَتی حَرَمَ اللهُ اِلا بِالحَقَ ذلِکُم وَصاکُم بِهِ لَعَلَکُم تَعقِلُونَ »[۱۰]
«بگو ای پیغمبر بیایید تا من آنچه را که خداوند بر شما حرام نموده است برای شما بخوانم آنکه هیچ چیزی را شریک خدا قرار ندهید و به پدر و مادرتان احسان نمایید و اولاد هود را از ترس فقر و ضعف اندوخته و از بین رفتن سرمایه نکشید زیرا که ما هستیم که شما و آنان را روزی می دهیم.»
همچنین «وَ لا تَقتُلُوا اَولادَکُم خَشیَهَ اِملاقٍ نَحنُ نَرزُقُهُم وَ اِیَاکُم اِنَ قَتلَهُم کانَ خِطاَ کَبیراً»[۱۱]و فرزندان را از ترس تهیدست شدن و از بین رفتن سرمایه و حملهور شدن سلطان فقر و فلاکت نکشید زیرا که ما ایشان و شما رو روزی میدهیم حقاکشتن آنان گناهی بزرگ و خطایی سترگ است.
«وَ اِذَا المَووُودَهُ سُئلَِت باَِیِ ذَنبٍ قُتِلَُت»[۱۲]زمانی که از بچه ای که در زیر خاک دفن کنند پرسیده شود که به چه جرمی و جنایتی او کشته شده است؟
اینها همه آیاتی است که دلالت برحرمت قتل فرزند دارد خواه فرزند بزرگ باشد خواه کوچک خواه پسر باشد خواه دختر خواه ناقصالخلقه و عقبافتاده باشد خواه تام الخلقه و کامل، اینها مخلوق خدا هستند و خدا اذن و اجازه کشتن را نداده است این کشتن قتل نفس است و در قتل نفس، خداوند خالق نفس بین نفس انسان کوچک و بزرگ فرقی نگذاشته است و به قتل نفس عمده و عده خلود در آتش دوزخ را داده است بلکه انسان اختیار نفس خودش را هم ندارد و خود کشی چه بهواسطه تنگدستی و شدت فقر و زندانی شدن متمادی و ورود مصائب گوناگون باشد حرام است و کسی که به انتحار دست میزند در جهنم میرود ودر آنجا طبق آیه قرآن مخلد است. عموم و اطلاق آیاتی که دلالت بر حرمت قتل نفس عمدی دارد شامل قتل نفس انسان خودش را و شامل قتل نفس غیر می شود.
«مِن اَجلِ ذلِکَ کَتَبنا عَلی بَنی اِسرائیلَ اَنَهُ قَتَلَ نَفساً بِغَیرِ نَفسٍ اَو فَسادٍ فِی الاَرضِ فَکَانَما قَتَلَ النَاسَ جَمیعاً وَ مَن اَحیاها فَکَاَنَما اَحیَا النَاسَ جَمیعاً وَ لَقَد جاءَ تهُم رُسُلُنا بِالبَنِیاتِ ثُمَ اِنَ کَثیراً مِنهُم بَعدَ ذلِکَ فِی الاَرضِ لَمُسرِفُونَ»[۱۳]به خوبی و روشنی دلالت برحرمت انتحار هم می کند.
«وَ اَنفِقُوا فی سَبیلِ اللَهِ وَ لا تُلقُوا بِاَیدیکم اِلَی التَهلُکَهِ وَ اَحسِنُوا اِنَ اللَهَ یُحِبُ المُحسِنینَ» [۱۴]
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.