«إِذَا کُنْتُمْ فِی أَئِمَّهِ جَوْرٍ فَاقْضُوا فِی أَحْکَامِهِمْ وَ لَا تَشْهَرُوا أَنْفُسَکُمْ فَتُقْتَلُوا…»[۲۵۹]
هرگاه در میان حاکمان ظالم به سر میبرید احکام آن ها را اجرا کنید و خود را آشکار نسازید که کشته خواهید شد.
بنظر میرسد یکی از مهمترین مشکلاتی که امام سجاد ☻ در دوران امامت خود به خصوص در اواخر عمر با آن مواجه شد رعایت نکردن اصول پنهانکاری از سوی شیعیان بود به گونهای که با شنیدن معارف بلند از امام، آن را در جامعهی کم ظرفیت آن روز پراکنده میکردند و موجبات دردسر برای خود و امام ☻ را فراهم میآورند. امام ☻ در مقام گلایه از این عمل چنین میفرماید:
«وَدِدْتُ وَ اللَّهِ أَنِّی افْتَدَیْتُ خَصْلَتَیْنِ فِی الشِّیعَهِ لَنَا بِبَعْضِ لَحْمِ سَاعِدِی النَّزَقَ وَ قِلَّهَ الْکِتْمَان»[۲۶۰]
دوست داشتم که قسمتی از گوشتهای بازوی خود را میدادم تا دو صفت شتابکاری و رعایت نکردن پنهان کاری از میان شیعیانمان رخت بربندد.
در بعضی از روایات، کتمان باعث حفظ عزت کتمان کننده تلقی شده است چنانکه امام کاظم ☻ میفرماید:
«…احْفَظْ لِسَانَکَ تُعَزَّ وَ لَا تُمَکِّنِ النَّاسَ مِنْ قِیَادِکَ فَتُذِل»[۲۶۱]
زبان خود را حفظ کن تا عزیز شوی و مردم را برگردن خود (بوسیله عدم کتمان) مسلّط نکن که ذلیل خواهی شد.
«…ٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ☻ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یَقْتُلُونَ الْأَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ فَقَالَ أَمَا وَ اللَّهِ مَا قَتَلُوهُمْ بِأَسْیَافِهِمْ وَ لَکِنْ أَذَاعُوا عَلَیْهِمْ وَ أَفْشَوْا سِرَّهُمْ فَقُتِلُوا».[۲۶۲]
از امام صادق ☻ در تفسیر آیه (و پیامبران را به ناحق میکشند) نقل شده است که فرمود: به خدا قسم آن ها را با شمشیرهایشان نکشتند بلکه سخن آنان را پخش کردند و رازشان را فاش نمودند و در نتیجه آن پیامبران کشته شدند.
یادآوری این نکته، خالی از فایده نیست که کوتاهی در حفظ اسرار و فراهم نمودن زمینه برای موفقیّت جاسوسان دشمن گناه و جرم بسیار سنگینی میباشد. امام باقر ☻ در این باره میفرماید: «یُحْشَرُ الْعَبْدُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ مَا نَدَا دَماً فَیُدْفَعُ إِلَیْهِ شِبْهُ الْمِحْجَمَهِ أَوْ فَوْقَ ذَلِکَ فَیُقَالُ لَهُ هَذَا سَهْمُکَ مِنْ دَمِ فُلَانٍ فَیَقُولُ یَا رَبِّ إِنَّکَ لَتَعْلَمُ أَنَّکَ قَبَضْتَنِی وَ مَا سَفَکْتُ دَماً فَیَقُولُ بَلَى سَمِعْتَ مِنْ فُلَانٍ رِوَایَهَ کَذَا وَ کَذَا فَرَوَیْتَهَا عَلَیْهِ فَنُقِلَتْ حَتَّى صَارَتْ إِلَى فُلَانٍ الْجَبَّارِ فَقَتَلَهُ عَلَیْهَا وَ هَذَا سَهْمُکَ مِنْ دَمِه»
بنده خدا در روز قیامت محشور شود و (با این که در دنیا) دستش به خونی آلوده نشده ( و خونی نریخته) به اندازهی یک حجامت یا بیشتر، خون به او بدهند و بگویند: این سهم تو است از خون فلان کس، عرض میکند: پروردگارا تو خود میدانی که همانا جان مرا گرفتی( و در آن حال) من خون کسی را نریخته بودم ( و هیچ خونی به گردنم نبود)، خداوند میفرماید: آری تو از فلانی روایتی چنین و چنان شنیدی و به ضرر او بازگو کردی، پس زبان به زبان به فلان جبّار (و ستمکار) رسید و به سبب آن روایت او را کشت، و این بهره تو از خون اوست.
و حتی از این بالاتر در کلام امام صادق ☻ آمده است: « مَا قَتَلَنَا مَنْ أَذَاعَ حَدِیثَنَا قَتْلَ خَطَإٍ وَ لَکِنْ قَتَلَنَا قَتْلَ عَمْد»[۲۶۳] امام صادق ☻ فرمود: کسی که حدیث ما را فاش میکند ما را به خطا نکشته بلکه مرتکب قتل عمدی ما شده است.
روشن است که این همه تاکید امام ☻ به عدم افشای اسرار مسلمانان بیانگر این مطلب است که کتمان اسرار و مخفی کردن آنچه که نباید بدست مخالفان و معاندان برسد در صیانت و نگهداری مکتب تشیّع عنصری مهم و اساسی به شمار میرود.
زیرا تشریع تقیّه و مبارزه پنهانی ( که یکی از ضروریات آن اخفا و کتمان اسرار است) اساسا برای حفظ و بقای مکتب است.
و صیانت و حفظ مکتب تشیّع آن قدر دارای اهمیّت است که برای آنکه دشمن به این اطلاعات دسترسی پیدا نکند باید سختیهای زیادی را تحمل کرد و حتی تا پای مرگ مقاومت کرد چنانکه بعضی از شیعیان در طول تاریخ چنین کردند که توانستند دین را به سلامت به دست آیندگان برسانند.
کشّی، در ارتباط با موضوع فشار حکومت بر شیعیان ،مطلبی را دربارهی ابن ابی عمیر نقل میکند: که علیه او در پیشگاه سلطان (مأمون عباسی) سعایت شده بود و به اصطلاح کسی او را لو داده بود که لیست اسامی شیعه پیش اوست هنگامی که از نامبردن اسامی شیعیان سرباز زد به دستور سلطان او را عریان نموده و به داری بین دو درخت خرما بستند و صد ضربه شلاق براو زدند. ابن ابی عمیر بعدا گفته بود وقتی ضربههای شلاق نزدیک به صد بود شدت صدمه و دردی که تحمل میکردم به قدری بود که نزدیک بود چند اسمی را به زبان آورم اما ناگاه صدای محمد بن یونس بن عبدالرحمن در گوشم طنینانداز شد که ای محمد به یاد جایگاهت نزد خدای تبارک و تعالی باش.
من از شنیدن این سروش رحمانی تقویت شدم و تا آخر استقامت کردم و بحمدالله چیزی افشا نکردم.[۲۶۴]
از موارد تقیّه کتمانی امامان بزرگوار ♣ میتوان به دورهی غیبت صغرای امامت حضرت حجت ♠ اشاره کرد که در این دوره امام ☻ بوسیلهی چهار نایب خاص با شیعیان خود در ارتباط بود.
بعد از وفات نایب دوم نوبت به نیابت ابوالقاسم حسین بن روح رسید او فرد بسیار محتاطی بود و اصول امنیّتی را به دقت به کار میبست به گونهای که وقتی از یکی از شیعیان که بسیاری از شیعیان فکر میکردند امر نیابت ممکن است به او برسد پرسیدند: چرا این امر به تو واگذار نشد؟ او گفت: موقعیت من به گونهای است که اگر من به این کار گمارده میشدم و تحت فشار قرار میگرفتم شاید مکان آن حضرت را فاش میساختم، اما حسین به گونهای است که اگر آن حضرت در پیراهن او مخفی شده باشد و بدن حسین را با قیچی قطعه قطعه کنند آن حضرت را آشکار نخواهد ساخت[۲۶۵]
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.
تقویت مبارزه پنهانی
همواره اقلیّتهایی بوده و هستند چه قبل و چه بعد از ظهور اسلام که تحت فشار و اختناق اکثریت حاکم قرار گرفتهاند و به جهت حفظ هویت و ادامه زندگیشان چارهای جز مدارا و همسویی ظاهری با گروه حاکم نداشتهاند، چرا که در غیر این صورت، مکتبشان نابود و آرمانشان به فراموشی سپرده میشد. شیعه نیز در طول تاریخ از اقلیتهای بوده که همواره (چه در زمان امویان و چه در زمان عباسیان و حتی پس از آن) تحت آزار، اذیت، شکنجه، حبس، محرومیت و قتل از ناحیه گروه حاکم قرار گرفته است تا جایی که در برخی از زمانها اگر کسی متّهم به مکتب تشیّع میگردید از لیست بیتالمال حذف و از حقوق اجتماعی محروم میشد و در صورت ثبوت تشیّع و ایستادگیاش در برابر حاکم جائری میبایست به مانند حجر بن عدی، میثم تمار و کمیل بن زیاد نخعی و … به وضع فجیعی کشته و جنازهشان سالها به دار آویخته و سرانجام خاکسرش به باد و دریا سپرده میشد!
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
از این رو برای جلوگیری از این شکنجهها و برای حفظ و صیانت از مکتب اسلام، پیشوایان شیعه با پیروی از تعلیمات قرآن و سنت، به پیروان خود دستور دادهاند که هرگاه در جامعه اسلامی چنین شرایطی حاکم باشد و شیعیان نتوانند به دلیل عدم توان کافی برای مبارزه علنی و مسلحانه آزادانه عقاید خود را ابراز و به تکالیف خود عمل کنند زیر سپر تقیّه کتمانی، خود و آرمانشان را حفظ کنند و گرنه گویا بیجهت خود را به هلاکت افکندهاند.
گرچه رکود یک نهضت، خود نابودی آن است، ولی نابودی نهایی و اساسی نهضت وابسته به از دست رفتن رهبری و نابودی مهرهها و از دست دادن زمینه اجتماعی و وجاهت ملّی است.
نقش تقیّه
نقش تقیّه استمرار نهضت و نجات از نابودی و اضمحلال آن است، آنجا که نمیتوان در برابر دشمن ایستاد، نمیتوان میدان را هم وداع کرد و در نتیجه باید منتظر فرصتی بود و به حفظ نیروها پرداخت، چون در لحظهای که تیغ تیز ستمگر در چرخش است، هر سرفرازی، بر سردار و بر روی صحنهی خون است و از آنجا که این تیغ، چرخش مستمر ندارد، آن ها که نیروها را نگه میدارند و در فرصت دیگری سر برمیدارند، و تداوم مییابند.
در اینجا این نکته لازم است که گفته میشود که مقصود این نیست که بگذاریم آب راحت از گلوی ستمگر پایین برود و او به قلع و قمع و حیف و میل و عیش و نوش بپردازند و ما منتظر فرصت باشیم، بلکه مقصود این است که تمامی نیروها را نباید خرج کرد و آشکار نمودبلکه باید نیروهایی را ذخیره داشته باشیم که تقیّه این نقش را عهدهدار است.[۲۶۶]
هر چند اصل تقیّه مقتضی بود که حضرات ائمه ♣ خودشان را از جریانهای سیاسی که بر علیه حکومت فعال بودند، به صورت مستقیم دور نگهدارند، تا موجب هجوم دستگاه حاکمه به تشکیلات شیعی نگردد. اما قرائن و شواهد نشان میدهد که سیاست کلّی امامان ☻ حمایت و پشتیبانی از هر اقدام و حرکتی بود که منجر به تضعیف حاکمیّت جور و کاستن فشار از دوش شیعیان گردد.
چنانچه یکبار در محضر امام صادق ☻ از شخصی گفتگو کردند که قیام خواهد کرد، آن حضرت فرمود: پیوسته من و شیعیانم منتظر چنین روزی هستیم. دوست می دارم که کسی از آل محمد ☺ قیام و خروج کند و نیاز مالی و اقتصادی عیال آن را به عهده بگیرم.[۲۶۷]
عکس مرتبط با اقتصاد
از این روایت به این نتیجه میرسیم که امام غیر مستقیم اشاره میکند که به اینها از وجوهات شرعی برسانند و توضیح میدهند که این حرکتها و لو ناکام بماند این اثر را دارد که به هر حال موجب تضعیف حاکمیّت و کاستن فشار از دوش شیعیان میگردد. و این قیامها سبب تسریع زوال ظلم و ظالم میگردد.
یکی از روشهایی که در امر تقیّه وجود دارد و بسیار میتواند مؤثر باشد، تقویت مبارزه پنهانی است. در این مبارزه باید اصول پنهانکاری هرچه بیشتر مدنظر و مورد توجه قرار گیرد.همانطور که در بحثهای قبل اشاره شد، باید نسبت به محافظت خود، هدفهای میان مدت ، هدفهای دراز مدت و نهایی برای خود ترسیم کرد، و اسرار مبارزاتی و هر آنچه بطور مقطعی یا همیشگی پیروزی را با مشکل مواجه میسازد از دسترس مخالفان دور نگه داشت. تا دشمن به اطلاعات درونی راه پیدا نکند. توصیه به این امر از طرف پیشوایان دینی مکررا انجام میشد.
امام صادق ☻ به اصحاب و پایگاههای خود سفارش میکرد که در هر کار مخفیانه عمل کنند و در هر عملی که انجام میدهند توجه کامل داشته باشند که مخالفان و دشمنان متوجه آن نشوند و میفرمود: مبلغان خاموش ما باشید[۲۶۸]
سخنی از حضرت رسول ☺ در تایید افرادی که بطور پنهانی مبارزه میکنند حضرت چنین میفرماید:
«طُوبَى لِعَبْدٍ نُوَمَهٍ عَرَفَهُ اللَّهُ وَ لَمْ یَعْرِفْهُ النَّاسُ أُولَئِکَ مَصَابِیحُ الْهُدَى وَ یَنَابِیعُ الْعِلْمِ یَنْجَلِی عَنْهُمْ کُلُّ فِتْنَهٍ مُظْلِمَهٍ لَیْسُوا بِالْمَذَایِیعِ الْبُذُرِ وَ لَا بِالْجُفَاهِ الْمُرَاءِین»[۲۶۹]
پیامبر ☺ میفرماید: خوشا به حال بندهای که ناشناخته است خدا او را میشناسد و مردم نمیشناسند، آنان چراغهای هدایت و سرچشمههای علماند از وجود آن هاست که فتنههای کشنده برملا میشود، آنان اشاعه دهندگان و برملا کنندهی سرّ نیستند و ستمکاران ریا کار نمیباشند.
امام صادق ☻ در فرازی گلایه گونه به جناب محمد بن نعمان گوشزد میکند و میفرماید: به خدا سوگند سه دفعه تحقق این امر نزدیک شده بود ولی در اثر افشاگری [پیش از موعد] شما، خداوند آن را به تاخیر انداخت به خدا سوگند که شما هیچ راز [ونقشه سرّی] ندارید مگر آنکه دشمن داناتر از شما به آن است[۲۷۰]
با این توصیف آنچه پس از لو رفتن نقشهی مبارزه برای آن گروه باقی میماند وظیفهی ثانوی آن ها مماشات و استتار و گمکردن ردپای هرگونه اتهام معارضه و دشمنی است تا دست کم عناصر انسانی از انقراض کامل مصون بمانند و استمرار نهضت را تامین کنند.
عدم آگاه شدن دشمن از امکانات و توانمندیهای جبههی مخالف
یکی از نقشهها و اهداف تقیّه استمرار نهضت و نجات از نابودی و اضمحلال آن است و این نقش زمانی به خوبی ایفا میشود که دشمن نتواند از امکانات و توانمندیهای جبههی مخالف آگاه و مطّلع شود.
وقتی حرکتهای شیعی را در طول تاریخ مورد بررسی قرار دهیم درمییابیم که با وجود ظلمها و محرومیتها و شکنجهها و تحت تعقیب قرار گرفتن شیعیانی که در اقلیت بودند و قدرت حاکمیت نداشتند و حتی در برهههایی از تاریخ اجازه اظهار عقیده نداشتند نقشی که تقیّه ایفا نمود رمز تداوم و حیات حرکت شیعی در طول تاریخ تشیّع میباشد.
واقیت این است آنجا که نمیتوان در برابر دشمن ایستاد و مقابله کرد. ولی نباید میدان را هم در مقابل او خالی کرد بلکه باید منتظر فرصتی بود و به حفظ و آمادگی و تدارک نیروها پرداخت البته دور از چشم دشمن بطوری که او از امکانات و توانمندیهای طرف مقابل آگاه نشود.
به این معنا که تمام امکانات و توانمدنی مادّی و معنوی نباید آشکار شوند، بلکه باید نیروها و امکاناتی را ذخیره داشت تا در وقت نیاز از آن ها استفاده گردد، و تقیّه این نقش را عهدهدار است.
بررسی تاریخ نهضتها و حرکتهای اسلامی و غیر اسلامی در کشورهای گوناگون نشان میدهد که گروههای مختلف با هدفهای مختلف آنجایی به پیروزی میرسند و مسلّط میشوند که این نقش را میشناختند و با تمامی نیروها و امکاناتشان مبارزه نمیکردند و با تمامی نیروها به صحنه پا نمیگذاشتند.
هرگاه تمامی نیروها در یک راه نیفتند و نیروهای ذخیره پشت پرده بمانند، استمرار نهضت را تامین میکنند، حرکتهایی که فاش و آشکار بودند در یک برخورد مضمحل و از دست رفتند و به مرگ یا بازگشت مبتلا شدند.
همچنین حرکتهایی که تشکیلاتی و سازمان یافته بودند، ولی تمام سازمان از تمامی سازمان اطلاع داشت و تمامی اسرار را همگی میدانستند، در هجوم دشمن آن ها هم یک جا درو شدند و از بین رفتند.[۲۷۱]
تنها حرکتهای وسیع و گسترده و مجهول المرکز و معلوم الجهتی که مدام تکثیر و تولید نیرو میکردند و شاخ و برگ و انشعاب مییافتند و تدارکات و امکاناتشان را از دشمن مخفی نگه میداشتند توانستند ادامه دهند و به پیش روند و همچون آتش بزرگ اگر از جایی خاموش شدند از جایی دیگر سر برداشتند و آتش افروختند و پیش رفتند.
آن هایی که به این نقش کارساز و مهم تقیّه و مدیریت ولایی آگاه نیستند و فکر مقابله با دشمن را در سر میپروانند و فقط میروند و به فکر کسانی که باید بیایند و راه آن ها را ادامه دهند نیستند فقط راه نفوذ برای دشمن شدهاند و دیوار شکسته برای فتح و گشایش کار دشمن گردیدهاند، حرکت و نهضت آنان از همین دیوارهای شکسته و کارهای مانده ضربه میخورد.[۲۷۲]
پس، در مرحلهای که حکومت جائر مسلّط است و دشمن به دنبال کسب اطلاعات از وضعیت نیروهای خودی است باید با حربهی تقیّه اجازه نداد دشمن از توانمندیها و امکانات آگاه شود. در این حالت نباید تمامی نیروها را بکار گرفت و از طرفی نباید گذاشت آب راحت به کام او برسد باید از درگیریها بهرهمند شد و آن ها را کمک کرد و با حفظ نیروها و امکانات به آن ها آموخت که اگر پرندهای رفت، پرندهای دیگر بتواند پروازی دیگر را با صدای بالهایش تلاوت کند و این یکی از رموز تداوم شیعه و حیات آن در پس سالها محرومیّت و مظلومیّت در طول تاریخ است.
یکی از شواهد بر لزوم عدم آگاه شدن دشمن از امکانات و توانمندیهای جبههی مخالف تشکیل سازمان سرّی در زمان امام صادق ☻ است، آن حضرت در این دوره یک تشکیلات سرّی را سازماندهی و تأسیس نموده بود که ، افراد آن حول محور ولایت در جهت بازیافتن حق اهل بیت ♣ و تشکیل نظام علوی تلاش میکردند، از این تشکیلات سرّی معمولا تحت عنوان «نهاد وکالت» یاد میشوند.[۲۷۳]
فرماندهی این سازمان سرّی را «اسماعیل» فرزند ارشد امام صادق ☻ که همواره در هیأت تاجر دنبال مال التجاره میرفت به عهده داشت.[۲۷۴]
آن حضرت فرزندش را علی رغم خطرات فراوان به پیشه بازرگانی گماشت. تا در پوشش این کار، هم به سازماندهی تشکیلات بپردازد و هم اموالی را که مکتبیها و علاقمندان به ائمه ♣ به عنوان خمس ، و بقیّه وجوهات شرعی میپرداخت از آنان جمع آوری کنند.
این که برخی از محققین نوشته است:
هنگامی که نظارت و مراقبت جاسوسان منصور زیاد میشد. امام صادق ☻ به یارانش توصیه میکرد، کمتر رفت و آمد کنند و حتّی گاهی یک نفر از آنان را در کسوت سبزیفروشی سیّار برای انتقال نامهها و پیامهای سرّی معین نمود و شخص رابط نیز در حالی که در مسیر راه از کالاهایش تبلیغ میکرد، در نهایت وارد منزل امام ☻ شده و نامهها را از لای سبزیها بیرون میآورد و به آن حضرت تحویل میداد. خود شاهد چنین تشکلیاتی است.[۲۷۵]
آمادگی جهت یک مبارزه پایدار
یکی از اهداف تقیّه کتمانی آمادگی جهت مبارزه پایدار است. انسان در برابر ظلم و تجاوز طبیعی، به طور طبیعی میایستد اگر ضعیف باشد اعتراض میکند فریاد میزند. اگر ترسو باشد فرار میکند ( و این فرار برای او یک نوع مقاومت است تا نیرو فراهم کند و کسانی را به یاری بخواهد) و اگر توانا باشد درگیر میشود و دفاع می کند یا هجوم میآورد و ظلم را میشکند و اینها همه جریان طبیعی مبارزه است.
اما از آنجا که دشمن با زیرکیها و شیطنتهایی همراه میشود و گذشته از قدرت و حتی جلوتر از قدرت از فکر و نقشهی طرح و اجرای صحیح برخوردار میشود دیگر آن تصور ساده از دشمن نیست که جلوه میکند بلکه یکباره انسان میبیند که غافلگیر شده و در محاصره دشمن قرار گرفته است.
این هجوم پیچیده و طراحی شده دشمن را کسانی میتوانند جلوگیر باشند که با ظرفیت و پیچیدگی گره خورده باشند و خود را برای مبارزه پایدار آماده کرده و در این راه نه از هجوم دشمن بهراسند و نه تحقیر دوست، آن ها را بیتاب گرداند لذا این نوع مبارزه نیاز به یک آمادگی جامع و کامل دارد تا بتواند یک مبارزه پایدار و دائمی را پیریزی و پشتیبانی کند.[۲۷۶]
ائمه شیعه ♣ از آنجا که معتقد به کار نظام مند و اسامی همراه با تشکیلات بودند عاقبت اقدامهای عجولانه و کارشناسی نشده را نقش بر آب میدانستند و شیعیان را از اقدام به آن بر حذر میداشتند. با این نگاه تقیّه مقولهای از جهاد است که نه تنها زمینهی چشمپوشی از حق نیست بلکه وسیلهی نجات در راستای پاسداری از حق و نوعی تاکتیک دفاعی در رویارویی با دشمن است درک کامل این مطالب زمانی است که بدانیم تشیّع یک مکتب پویا، مولد و مبارز است و مبارزه تنها بعد تهاجمی ندارد بلکه بعد دفاعی آن مهمتر و حساستر است.
در روایت است: « عَلَیْکُمْ بِالتَّقِیَّهِ فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یَجْعَلْهَا شِعَارَهُ وَ دِثَارَهُ مَعَ مَنْ یَأْمَنُهُ لِتَکُونَ سَجِیَّتَهُ مَعَ مَنْ یَحْذَرُه»[۲۷۷]
تقیّه بر شما لازم است پس هر کس تقیّه را شعار و کار خود نسازد از ما نیست و باید در قبال کسانی که از آنان باک و ترسی ندارد، تقیّه را رعایت کند تا آن بصورت سجیّهای در برابر کسانی که از آنان بر حذر است درآید.
یعنی برای آماده شدن برای یک مبارزه پایدار، آشکار و پنهان باید تقیّه را رعایت کرد باید در رابطه با دوست مراعات شود تا در رابطه با دشمن بطور عادی تحقق یابد چون دوستان بیظرفیّت به مراتب از دشمن ظریف خطرناکترند.
از آنجا که تقیّه شکل پیچیدهی مبارزه است از این رو احتیاج به ظرفیّت و انگیزهی نیرومندتری دارد.
تقیّه با هدف آمادگی برای مبارزه خصوصیتی دارد از جمله با نیروی کم و بازدهی زیاد بتوان در مقابل دشمن ایستادگی کرد زیرا اگر اقلیّتی بخواهد کار را شروع کند نمیتواند افرادش را پراکنده نماید بلکه باید مواضع و کلیدها را بشناسد و برای آن ها آماده شود و در این راه باید به تولید و تکثیر نیرو بپردازد و زندگی دیگران در زندگی او شکل بگیرد.
با توجه به شرایط خفقانآمیز و جوّ پلیسی حاکم بر عصر امام جواد ☻ هر گونه ارتباط و پیوند عقیدتی و فکری با امام ☻ جرمی نابخشودنی تلقی میشد. بیتردید تربیت شاگردانی فرهیخته و دانشمند در همان حال که جهت پایداری و حفظ و بقای مکتب تشیّع و معارف اهل بیت ♣ یک ضرورت بود. در همان حال امر بسی دشوار و جهادی بزرگ محسوب میشد که با رعایت تقیّه، توسط امام جواد ☻ به انجام رسیده است.
آن حضرت در عرصه فعالیّتهای فکری و فرهنگی، علیرغم تمام فشارهای سیاسی که از سوی حاکمان عباسی متحمل میشد، شاگردان بسیار بزرگی را پرورش، و به جامعه تحویل داد.
به عنوان نمونه میتوان از چهرههای درخشان چون: «علی بن مهزیار» «عبدالعظیم حسنی» «ابی نصر بزنطی» «زکریا بن آدم» «محمد بن اسماعیل ابن بزیع» و دیگر رجال برجسته شیعه نام برد.[۲۷۸]