۱- مواجهه ازدواج ( یک برنامه پیشگیرانه مثبت در غنی سازی ازدواج) (ME)[181]
تاریخچه برنامه مواجهه ازدواج
ریشه های مواجهه ازدواج را می توان در بارسلونای اسپانیا سراغ گرفت. در این شهر و در سال ۱۹۵۲، روبه رو بودن با دو تجربه مداوم باعث جرقه خوردن ایده این برنامه در ذهن یک کشیش جوان به نام پدر گابریل کالوو[۱۸۲] گردید. یکی از این تجربه ها ملاقات بسیاری از زوج های بخش نشین بود که به خاظر مشکلات، تعارض ها و تنش هایی که با یکدیگر و خانواده هایشان داشتند به دنبال کمک و راهنمایی او بودند. تجربه دیگر ملاقات نمودن تقریباً همزمان با گروهی دیگر از زوج ها بود که با ماهیت مثبت، اعتماد آمیز و یکپارچه منسجم ازدواجشان او را عمیقاً تحت تأثیر خود قرار می دادند، یعنی همان چیزهایی که زوج های دچار مشکل، مایوسانه به دنبال آن بوده ولی آن را نمی یافتند.
پدر کالوو به این فکر افتاد که از همکاری این گروه از زوجین موفق در ایجاد یک برنامه کمک به آن هایی که در تلاش برای بهبود بخشی به ازدواج و خانواده خود بهره بگیرد و از همین شروع ساده بود که ME متولد شد (کالوو، ۱۹۷۸).
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
زیربناهای نظری برنامه مواجهه ازدواج
ریشه های نظری ME به درک مذهبی و دینی از معنای ازدواج برمی گردد که دربردارنده مفاهیمی چون تعهد، اعتماد، باز بودن و برابری می باشد. دیمارست[۱۸۳] و همکارانش (۱۹۷۱) اظهار داشته اند در درون هر زوج انرژی یک عشق روحانی نهفته است که می توان آن را آزاد و آشکار ساخت. تنها راه آزاد کردن انرژی این عشق آن است که زن و شوهر مکنونات و احساسات قلبی خود را در برهه های مختلف زندگی با دیگری به عنوان یک زوج در میان بگذارند، که این امر به خودی خود رخ نخواهد داد مگر با ایجاد یک گفتگوی مستمر و همیشگی بین زن و شوهر.
معرفی برنامه مواجهه ازدواج
مواجهه ازدواج یک تجربه آخر هفته است که به طور خاص بر تعاملات فردی و ارتباط بین زن و شهور تأکید می کند. همچنین این برنامه یک فرایند طرح ریزی شده برای فراهم کردن این امکان به زوج ها است که با یکدیگر بررسی زندگی، ضعف ها، نقاط قوت، نگرش نسبت به همدیگر و روابط، آزردگی ها، آرزوها، بلند پروازی ها، یأس ها، شادی ها و ناکامی های طرفین بپردازند که تحقق این امر در گرو یک مواجهه باز، صادقانه، رودر رو و قلبی بین دو همسر می باشد. تیت ابرین[۱۸۴] (۱۹۸۲) اظهار می دارد که در مواجهه ازدواج یاد می گیریم که چگونه افراد می توانند با گوش سپردن به داستان ها و صحبت های همدیگر از اینجا (یعنی آنگونه که هستند) به آنجا (یعنی آنگونه که می توانند باشند) برسند. شرکت کنندگان گروه مواجهه ازدواج معمولاً بین ۱۰ تا ۲۵ زوج می باشند. مواجهه ازدواج ۱۳ جلسه دارد که هرکدام از آن ها به یک موضوع خاص اختصاص داده شده است. پس از پایان هر جلسه یک یا چند سؤال در رابطه با موضوع مطرح شده در اختیار زوجین قرار می گیرد و از آن ها درخواست می شود تا به تنهایی و با صرف کمی وقت در مورد آن ها تأمل کرده و احساسات خود را در مواجهه با این پرسش ها به روی کاغذ بیاورند. در سراسر فرایند مواجهه ازدواج تأکید بر احساسات است و نه داوری ها و عقاید. سؤالات و فعالیت ها از ماهیتی از ماهیتی رشدی برای کمک به شرکت کنندگان در کنار نهادن فرصت ها و عقاید و تماس با احساسات واقعی شان در قبال مسایل و موضوعات مطرح شده برخوردارند. گوش سپردن برای درک دیگری بدون انتقاد و یا قضاوت نیز به همان میزان مهم می باشد.
پس از تأمل افراد بر سؤالات و پاسخگویی به آن ها، از آن ها خواسته می شود تا مطالب نوشته شده خود را تنها با همسرانشان در در میان بگذارند و در مورد آنچه که نوشته اند با هم گفتگو کنند. در این قسمت زوجین این مطالب را با گروه در میان نمی گذارند. در نهایت مواجهه ازدواج با برگزاری چند مراسم نمادین آرام به منظور ایجاد صلح و صفا و صمیمیت بیشتر و نیز تجدید عهدهای مربوط به ازدواج غنی تر می گردد. مطالعات و گزارش های پیگیری نشان می دهند که ME نه تنها به عنوان یک مداخله پیشگیرانه (برای کاهش) طلاق بلکه همچنین به عنوان یک برنامه غنی سازی ازدواج مؤثر است (کالوو، ۱۹۷۸).
پژوهش های تجربی برنامه مواجهه ازدواج
احتمالاً جامع ترین مطالعه صورت گرفته در خصوص ME از سوی انیستیتوی ملی خانواده (۱۹۹۰) و با همکاری مرکز پژوهش های کاربردی آپوستلیک[۱۸۵] بوده است. در مطالعه ای که بر روی زوجین شرکت کننده گروه ME و در خلال سال های ۱۹۶۵ تا ۱۹۸۹ صورت گرفت به مقایسه اثرات اولیه مواجهه ازدواج با اثرات بلند مدت آن پرداخته شد. نتایج این مطالعه از قرار زیر بود: ۴۹% پاسخگویان تأثیر ME را بسیار خوب ارزیابی کردند. ۶۲% تأثیر بلند مدت آن بر صمیمیت و نزدیکی را عالی و یا بسیار خوب ارزیابی کردند. در مورد نحوه ارتباط ۴۶% از شرکت کنندگان تأثیر اولیه را عالی و ۳۷% بسیار خوب عنوان کردند. تأثیر بلند مدت ME برای ارتباط نیز ۶۲% و عالی ذکر شد. در مورد روابط جنسی نیز شرکت کنندگان تأثیر بلند مدت ME را عالی ارزیابی نمودند، در خصوص تأثیر کوتاه مدت نیز ۴۸% از شرکت کنندگان گزارش نمودند، که در نتیجه تجربه ME روابط جنسی آن ها بهبود یافته است. قبل از شروع برنامه ME تنها ۱۵% از زوجین کیفیت ازدواج خود را عالی می دانستند، در حالی که پس از پایان مواجهه ازدواج این میزان به ۶۱% رسید. مک مانوس[۱۸۶] نیز به به بحث و بررسی یک پایان نامه دکتری که توسط جورج مک رات انجام شد پرداخت. در این پایان نامه ۳۰ مطالعه انجام شده درخصوص اثربخشی ME مورد بررسی واقع شده است. مک راث[۱۸۷] در نتیجه این بررسی ها نتیجه گرفت که ME دارای تأثیر مثبت بر زوجین شرکت کننده در آن می باشد و مانوس به نقل از این مطالعه می گوید: برنامه های ME غالباً در مطالعات انجام گرفته از تأیید ۸۰ تا ۹۰% برخوردار است. سازمان ملی ME (1996) در زندان ها نیز در یک مطالعه، ۱۳۸ مواجهه ازدواج را که تاکنون در زندان های فدرال و ایالتی سراسر آمریکا انجام شده، مورد بررسی قرار داد. در این مطالعه از یک مقیاس درجه بندی شده ۱ (کم) تا ۱۰ (بسیار زیاد) استفاده گردید، که میانگین پاسخ های زندانیان و همسرانشان ۶/۹ بود. این نمره میانگین نمرات ۱۷۹۳ زوج یعنی (۳۵۸۶) نفر بود. نظرات زندانیان و همسرانشان نیز مؤید اثربخشی ME بود. در یک مطالعه دیگر هسل[۱۸۸] (۱۹۸۵) به بررسی تأثیر بلند مدت بر زوجین شرکت کننده در گرین بی ویسکانسین[۱۸۹] و در فاصله بین ماه می (۱۹۷۶) تا می (۱۹۸۴) پرداخت. بیش از پاسخگویان اعتقاد داشتند که تغییر مثبتی در روابظان پدید آمده است که بیش از ۸۰% آن ها این تغییر مثبت را به تجربه ME نسبت می دادند، پاسخ های از پاسخگویان نیز حاکی از تغییرات مثبت در روابطشان با فرزندان و نیز خداوند بوده و پاسخ های بیش از آن ها نیز حاکی از بهبود رابطه با والدینشان بود. پاسخگویان نیز گزارش کردند که تجربه ME زندگی آن ها را به طور مثبتی تحت تأثیر قرار داده است. هسل نتیجه گرفت که تقریباً ۹۰% شرکت کنندگان تأثیر ME را مطلوب ارزیابی کرده اند. ضمن اینکه مفید ترین بخش این تجربه برای اکثر افراد مبحث ارتباط و مهارت های ارتباطی بوده است.
۲- برنامه ارتباط بین زوجین[۱۹۰]
تاریخچه برنامه ارتباط بین زوجین
رشد و توسعه برنامه ارتباط زوجین به اواخر دهه ۱۹۶۰ در مرکز مطالعات خانواده دانشگاه مینه سوتا برمی گردد. در آن زمان، آنجا را یک هیأت علمی برجسته و بورس پژوهشی از مؤسسه ملی بهداشت روانی، احاطه کرده بود. شراد میلر[۱۹۱]، الام نانالی[۱۹۲] و دانیل واکمن[۱۹۳] به عنوان فارغ التحصیلات تشکیل جلسه دادند و یک تیم پژوهشی و رشد برنامه را بوجود آوردند. پژوهش ابتدایی تیم، بر انتقال یا گذر از نامزدی به اوایل ازدواج بود و بر شرایطی که زوجین را در ایجاد یک رابطه موفقیت آمیز حمایت می کرد قرار داشت. این پژوهش منجر به رشد سیستم ارتباط زوجین شد.
زیربنای نظری برنامه ارتباط بین زوجین
فرایند ها و مهارت هایی که در برنامه ارتباط زوجین آموزش داده می شود، ناشی از بینش های نظری و کاربرد ویژگی ها و اصول تئوری سیستم ها می باشد. بر طبق تئوری سیستم ها، تمام روابط کم یا بیش دارای این خصوصیات هستند (برتالانفی[۱۹۴]، ۱۹۵۰ و میلر، ۱۹۷۸).
۱) هدفمند: گرچه رسالت، مقاصد و اهداف ممکن است نسبتاً آشکار و غیر واضح یا گاهی اوقات گیج کننده باشد، هر سیستم ارتباطی، دلیلی برای وجود داشتن دارد. هدف، در معنی دار بودن یک همکاری سهیم میباشد.
۲) منحصر به فرد بودن: هر عضو یک فرد منحصر به فرد است و با خود تفاوت های فردی و استعداد و تجربه خاصی برای هر موفقیت در رابطه را به همراه می آورد.
۳) ارتباط متقابل یا بین فردی: اعمال همسران بر همدیگر تأثیر می گذارد، هر نوع عمل یک همسر، بر شخص دیگر تأثیرگذار است.
۳) تمایز: علی رغم ارتباط متقاب، هر عضوی به تجربه منصر به فرد بودن و علایق و کارکرد فرد دیگر به این عنوان که از خودش متمایز است احترام می گذارد.
۵) متعهد و مفید شدن: سیستم های انسانی، محدوده های نیمه نفوذ پذیر دارند که به یک زوج کمک می کنند تا هویتش را حفظ کند و اینکه به طور پیوسته، انرژی و اطلاعات را در درون و در بین محیط های طبیعی و خصوصی رد و بدل کنند.
۶) پردازش اطلاعات: همسران، اطلاعات را ایجاد می کنند، انتقال می دهند، وسعت می بخشند، مهار و کنترل می کنند، تحریف و دگرگون می کنند و تصحیح می کنند.
۷) همکوشی: کل، چیزی بیشتر از مجموع اجزا است، در هر مقطع زمانی، ارتباط بین تعداد اعضا برای چیزی، بیشتر از مجموع نقش ها و فعالیت های فردی اعضای آن است.
۸) ابقای خود: از طریق فرایندهای بازخورد منفی و مثبت، زوجین همدیگر را از نظر جسمی، هیجانی، عقلانی، معنوی و اقتصادی حمایت یا محدود می کنند.
عکس مرتبط با اقتصاد
۹) خودفرمانی: هر همسر می تواند سعی کند که تغییر را برای سود و نتیجه مشترک با فردی، بوسیله تنظیم اهداف، اتخاذ طرح ها (برنامه ها)، حل و فصل کردن مسایل یا حل مشکلات و تعارضات شروع کند.
۱۰) کنترل یا مراقبت از خود: اعضا، عمل، پیشرفت و نتایج خودشان را از طریق مکانیسم های بازخورد بیرونی و درونی، دنبال می کنند.
۱۱) اصلاح کردن یا تصحیح خود: هنگامی که سیستم آسیب می بیند، یا وجود آن مورد تهدید قرار می گیرد، همسران می توانند برای اصلاح و بهبود بخشیدن سیستم عمل کنند.
۱۲) خرده سیستم های تعاملی: تمام روابط، خرده سیستم هایی از سیستم های اجتماعی تعاملی بزرگتر هستند. هر رابطه ای خودش تأثیر می گذارد و به وسیله نیروهای دیگر تأثیر می پذیرد.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۱۳) عمل کردن در موقعیت: تمام روابط در یک محیط بافتی (موقعیتی) عمل می کنند که شامل عوامل جسمی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و معنوی هستند.
معرفی برنامه ارتباط بین زوجین
این برنامه بخاطر مجموعه اصلی مهارت هایی که آموزش می دهد، با برنامه های قبل از ازدواج و غنی سازی ازدواج یا سایر برنامه های آموزش روابط، هماهنگ می باشد. برنامه به طور ویژه ای به عنوان یک جزء سازنده از یک برنامه درمانی کوتاه مدت، مفید و سودمند است. همچنین این برنامه می تواند به یک زوج در ی زمان ویژه یا در یک فرمت گروهی آموزش داده شود. این برنامه شامل خصوصیات (ویژگی های) بارزی است که عبارتند از:
۱) طرح های تعقلی (نقشه های ذهنی) برای درک خود و همسر خود و اینکه چطور آن ها به طرزی مؤثر یا غیر مؤثر با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند.
۲) یازده مهارت خاص گفتگو کردن و گوش دادن برای فرستادن و دریافت پیام ها به طور واضح تر و دقیق تر.
۳) وسایل و راهبردهایی برای بررسی کردن مشکلات و حل تضادها.
۴) آگاهی از جنبه های نگرشی و رفتاری حل تضادها و ایجاد رابطه.
۵) تمرین های ارتباطی برای کاربرد مهارت ها با کودکان، برای غنی و پربار ساختن ارتباط با خانواده هایشان (میلر، ۱۹۸۶). شرح کلی از فرمت های گروهی هرجلسه برنامه ارتباط زوجین عبارتند از:
جلسه اول مراقبت از خود: مراقبت از خود یعنی تفرد خود و احترام به خود که به تجربه متفاوت هر همسر در ی ارتباط زوجی با همسر مقابلش تأکید می کند. در جلسه اول چرخه آگاهی ارائه می شود، این چرخه برای ۱- افزایش آگاهی زوجین از خودشان ۲- درک بهتر موقعیت ها و مسائل و ۳- استفاده از اطلاعات مربوط به خود برای برقراری ارتباط مؤثرتر و مناسب تر می باشد.
جلسه دوم مراقبت از همسر: این جلسه به مراقبت از همسر فرد تأکید و تمرکز می کند. توسعه آگاهی و درک متقابل از فرد دیگر، برای ایجاد یک رابطه کارآمد، لازم و اساسی است. این مهارت ها به وسیله سه مورد زیر آموزش داده می شود:
۱) بررسی و مرور چرخه آگاهی: مبنا و پایه ای برای شناخت از فرد دیگر.
۲) یادگیری پنج مهارت گوش دادن که تمرکز بر فرد دیگر را به طور دقیق، سازنده و مؤثر تسهیل می کند.
۳) تمرین چرخه گوش دادن، یک استراتژی مهارت ها، برای کسب اطلاعات از فرد دیگر با کیفیت بالا، بخصوص در موقعیت های پیچیده و استرس آور.
کسب توانایی (مهارت) در این حوزه ها، تمرکز بر فرد دیگر را نشان می دهد و آگاهی از فرد دیگر را تسهیل می کند.
جلسه سوم حل تضادها، مطرح ساختن مشکلات: در طول جلسه سوم، به شرکت کنندگان نشان داده می شود که چطور تعارض ها را به طور مؤثر حل کنند، از طریق شناخت الگوهای حل تضاد خود و سطوح رضایتمندی با آن الگوهای فرایند و نتیجه. از آن جایی که فردیت و تمایز، مفاهیم نظری عمده و زیربنایی جلسه اول و دوم را به ترتیب شامل می شوند، همکاری مفهوم اصلی زیربنایی جلسه سوم است. فرایند همکاری به بهترین صورت، تفرد و تمایز را ترکیب می کند. مدل مطرح ساختن یک مشکل، یک تمرکز سیستمی برخود یا، دیگری را برای همکاری در مورد فرایندهای حل تضاد و تصمیم گیری عملی می کند.
جلسه چهارم انتخاب شیوه های ارتباط: جلسه چهارم به همسران کمک می کند که روش های ارتباط را بشناسند و بین اثرات مثبت و منفی روش های مختلف ارتباط با روش های انتخابی صحبت کردن و گوش دادن با یکدیگر، تفکیک قائل شوند. در جلسه چهارم، به زوجین چهار شیوه اساسی صحبت کردن و گوش دادن، مهارت های خاص گفتگو و تمرین گفتگوی مستقیم و گوش دادن دقیق در بحث از یک مشکل واقعی آموزش داده می شود. نگی[۱۹۵] و اسپارک[۱۹۶] اظهار کردند که گفتگوی واقعی و خالص، مسئله ای ضروری است که باید در درون تفرد رشد یافته (بالغ) اتفاق افتد (مارکمن[۱۹۷]، ۱۹۸۷، نوتاریوس[۱۹۸] و مارکمن، ۱۹۹۳).
اهداف برنامه ارتباط بین زوجین
اهداف کلی برنامه ارتباط زوجین برای کمک به آن ها عبارتند از:
۱) به طور مؤثر ارتباط برقرار کردن در مورد مشکلات روزمره.
۲) کنترل (مهار) کردن و حل تضادها و تعارضات.
۳) ایجاد یک رابطه مناسب تر، کارآمدتر و موفق تر (میلر و شراد[۱۹۹]، به نقل از برگر و هانا[۲۰۰]، ۱۹۹۶).
پیشینه پژوهشی برنامه ارتباط بین زوجین: این برنامه ۱- به خوبی و به طور مثبت بر زوج های آشفته، تأثیر می گذارد و قادر به کمک کردن به این زوج ها است که به روابطشان توجه بیشتری کنند. ۲- به زوج های این اجازه را می دهد که بر روی مشکلات به یک روش سازنده و مؤثر کار کنند، به طوری که هردوی همسران، با راه حل هایی که به آن می رسند، احساس رضایت و خشنودی کنند. همچنین پژوهشگران، تأثیر برنامه ارتباط زوجین را بر استفاده از مهارت ارتباطی مؤثر و سازنده و رضایت زناشویی در روابط بررسی کرده اند. یافته ها در مورد برنامه، نشان داد که این برنامه اثرات وسیع مثبت و با ثباتی را بر رفتار ارتباط زوجینی که در آموزش ارتباط شرکت کرده اند نسبت به کسانی که شرکت نکرده اند داشت. این برنامه یک تأثیر توسعه یافته و مثبت بر رضایت از روایط و رفتار ارتباطی زوجین حتی تا چند ماه بعد از اجرا شدن داشت (بوتلر، وامپلر، سروویچ[۲۰۱]، ۱۹۹۵).
۳- برنامه TIME برای ازدواج بهتر[۲۰۲]
تاریخچه برنامه TIME
حرکت به سوی توسعه زناشویی و ارائه آموزش به جای درمان زوج ها، کمتر از دو دهه قبل شروع شده و ریشه های تاریخی آن عمدتاً در بارسلونا (اسپانیا) است. جایی که گروهی از زوج های متأهل در ژوئن ۱۹۶۲ با پدر گابریل کالوو در مورد پربارسازی ازدواج ملاقات آخر هفته ملاقات داشتند.
این ملاقات های هفتگی منجر به شبکه جهانی مواجهه زناشویی شد (دینکمایر[۲۰۳] و کارلسون[۲۰۴]، ۱۹۸۴).
دریکورز[۲۰۵] در سال ۱۹۴۶ کتابی را با نام چالش زناشویی[۲۰۶] منتشر کرد. او به طور صحیح پیش بینی کرده که انسان ها برای برخورد با مشکلات و ناکامی های معمولی در زندگی با یکدیگر نیاز به کمک دارند. او مشاهده کرد که زندگی از سلطه گری به سوی زندگی مردم سالاری تغییر می یابد و امید پیدا کرد که به زوج ها کمک کند تا یاد بگیرند به صورت مساوری با هم زندگی کنند. از این زمان بسیاری از برنامه ها گسترش پیدا کردند در جهت کمک به زوجین تا یاد بگیرند چگونه روابط عاشقانه، رضایت بخش و ماندنی (با دوام) را با هم ایجاد کنند.
ریشه های نظری برنامه TIME
TIME براصل روابط انسانی براساس نظریه علاقه اجتماعی آدلر تأکید دارد. اصول اساسی نظریه آدلر عبارتند از: انسان موجودی تصمیم گیرنده و انتخاب گر است، رفتار انسان هدفمند است و براساس علاقه اجتماعی است، همه انسان های می کوشند به گروه های اجتماعی بپیوندند و شیوه پیوند جویی هرکس منحصر به فرد است. ازدواج ها می توانند توسعه یابند، زیرا افراد صلاحیت تصمیم گیری برای عمل (نه عکس العمل) را دارند. مردم واقعاً خود- رهبر هستند. رفتار انسان ها براساس این است که چیزها چگونه به نظرشان می رسد و موضوعات چگونه درک می شوند، بنابراین رفتار همیشه یک عملکرد ادراکی است. با این حال ادراک می تواند از طریق آموزش و تجربیات توسعه ای تغییر یابد. یک برنامه توسعه زناشویی می تواند در مقابل ازدواجی قرار گیرد که در آن زوج ها، ابراز احساسات، انرژی و گفتگوهای دوجانبه را به ندرت تجربه می کنند (دینکمایر و مک کی[۲۰۷]، ۱۹۸۳).
معرفی برنامه TIME برای ازدواج بهتر
این شیوه یا رویکرد را به طور خلاصه با بهره گرفتن از سرواژه های آن آموزش در زمینه غنی سازی ازدواج می نامند. در این برنامه به زوجین کمک می شود تا به مهارت هایی دست یابند که برای رابطه مبتنی بر عشق، علاقه، حمایت و مراقبت لازم و ضروری است. در این برنامه زوجین می آموزند، زندگی زناشویی خود را پربار و غنی سازند تا بتوانند به خوبی با تعارضات خود کنار آیند. شرکت کنندگان گروه TIME، لزوماً مشکل زناشویی ندارند و ممکن است تنها بخواهند روابطشان را رشد داده و تقویت کنند. TIME بر اصولی تأکید دارد که عبارتند از:
۱- ایجاد و نگهداری روابط زناشویی خوب مستلزم تعهد پایدار و طولانی است. برای لذت بردن از ازدواج، زوجین باید اکنون و آینده برای روابط خود، اهمیتی اساسی قائل باشند.
۲- برای یک ازدواج سالم، مهارت های خاصی باید آموخته شود.
۳- تغییر نیازمند زمان است و از خود فرد آغاز می شود. تعهد به تغییر نخستین گام در پربارسازی و غنی سازی ازدواج است.
۴- احساس عشق، محبت و حمایت از دست رفته را به شرطی می توان بازگرداند که موفق شویم تغییرات رفتاری مطلوبی ایجاد کنیم.
۵- لازمه تغییرات بزرگ ایجاد تغییرات کوچک است، یک رابطه خوب ناشی از تغییرات کوچکی است که در طول زمان ایجاد شده اند (دینکمایر و کارلسون، ۱۹۸۴).
اهداف برنامه TIME
هدف برنامه TIME فقط کمک به زوجین دارای مشکل نیست بلکه درصدد است به زوجین عادی نیز کمک کند تا زندگی زناشویی خود را مفید و سازنده کنند. در برنامه TIME عقیده بر آن است که مهارت های مربوط به ازدواج به زوجین آموزش داده شود. زوجین باید مهارت های لازم را یاد بگیرند و آن ها را جزیی از زندگی خود سازند. در فرایند آموزش از مطالب خواندنی، عملی، بحث و گفتگو و نوار آموزش استفاده می شود. در TIME، تشویق امری اساسی است و از طریق آن پذیرش بدون قید و شرط و احساس ارزشمندی در افراد رشد می کند (دینکمایر و مک لی، ۱۹۸۳).
پیشینه پژوهشی برنامه TIME
ماتسون، کریستنسن و انگلند[۲۰۸] (۱۹۹۰) اثربخشی برنامه TIME را با بهره گرفتن از طرح های گروهی غیرتصادفی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل آزمایش کردند. گروه درمانی در ۸ جلسه دو ساعته با بهره گرفتن از شکل اصلاح شده TIME حاضر شدند. نتایج بر این دلالت داشتند که زوج های گروه TIME با گروه درمان نشده تفاوت های معناداری در زمینه های خود ارزیابی زناشویی و تغییر رابطه نشان دادند. همچنین اولسون و همکاران، (۱۹۸۷) دریافتند که این برنامه موجب می شود که از ۲۰۰ زوج شرکت کننده، ۹۸% آن ها از روابط زناشویی خود احساس رضایت کنند. یک تحقیق جامع از برنامه TIME توسط هاولی[۲۰۹] و اولسون در سال ۱۹۹۵ اجرا شد، این تحقیق ۷۶ زوج را در بر می گرفت و آن ها را میان ۳ گروه درمانی و ۱ گروه کنترل تقسیم می کرد، گروه برنامه TIME در مورد حل تعارض، تطابق پذیری و ارتباط به طور معنادری نمره بالاتری آورند.
۴- برنامه آموزش صمیمیت زوجین [۲۱۰]
پیشینه نظری برنامه آموزشی صمیمیت زوجین
۱) تأثیر اولیه بر روی «برنامه آموزش صمیمیت زوجین» توسط ساتیر[۲۱۱] (۱۹۷۲ تا ۱۹۶۷) بنیانگذار خانواده درمانی تجربی (عملی) صورت گرفته است. احترام و اعتباری که ساتیر نسبت به شخصیت انسان ها قائل بود و همچنین تشویق او به باز بودن، صداقت در زندگی و رویکرد انسان گرایانه او به مراجعین، عناصر اساسی هستند که «برنامه آموزش صمیمیت زوجین» از آن ها الگو گرفته است و از آن ها به عنوان زمینه هایی برای تغییرات درمانی استفاده می کند. استفاده «برنامه آموزش صمیمیت زوجین» از سبک ها وشیوه های ارتباطی منسجم، تأکید بر رشد و تقویت عزت نفس در انسان ها، استفاده از روان نمایشی (سایکودراما)[۲۱۲] و تأکید بر نقش خانواده در تأثیرگذاری بر رشد این عوامل جنبه های یکپارچه ای از کارساتیر می باشند که «برنامه آموزش صمیمیت زوجین» از آن ها استفاده می کند.
۲) دومین عاملی که تأثیر عمده ای بر روی «برنامه آموزش صمیمیت زوجین» داشته است روانپزشکی به نام دانیل کسریل[۲۱۳] می باشد که کارش مبتنی بر گروه درمانی طریق تخلیه هیجانی می باشد. این برنامه برای آموزش مجدد نگرش ها، هیجان ها و رفتارهای شخصی طراحی شده است.
۳) سومین عامل تأثیرگذار بر روی «برنامه آموزش صمیمیت زوجین» کار جرج باچ[۲۱۴] است. جنگ و ستیز برای تغییر، فرایندی است که جهت حل تعارضات مراحلی را طی می کند که این مراحل سازنده و جامع میباشند (باچ و ویدن[۲۱۵]، ۱۹۶۸).
تعریف و معرفی برنامه آموزش صمیمیت زوجین
برنامه آموزش صمیمیت یک الگوی چند بعدی است که در آن مفاهیم جهان شمول مهم، مهارت ها و ارزشهای مربوط به عشق، صمیمیت و ازدواج تلفیق شده است.
هر جلسه آموزش صمیمیت در راستای دیگر الگوهای مبتنی شده بر پژوهش، یک الگوی عاطفی و آموزش محور است که به تقویت دلبستگی ایمن و پیوندهای عاطفی زوجین و خانواده ها از طریق ابزارهای به دقت طراحی شده و متوالی می پردازد که موجب ارتقای سطح کیفیت رابطه و وضعیت عاطفی می گردد. این برنامه به طور نظری الگوهای عاطفی، رفتاری و شناختی را در خود ادغام نموده است، قوت نظری این برنامه از تأکید بر پیوند بین زوجین نشأت می گیرد که تحت عنوان باز بودن عاطفی و نزدیکی فیزیکی تعریف شده است. در این الگو، پیوند برای برقراری و حفظ صمیمیت عاطفی و دلبستگی ایمن برای افراد حائز اهمیت بوده و آن ها را برای اکتشاف و کند و کاو تغییرات شناختی/ نگرشی، تغییرات رفتاری و بلوغ عاطفی آزاد و رها می سازد.