تنبیه
استحقاق/بزرگ منشی
خویشتن داری / خودانظباطی ناکافی
یانگ و همکارانش معتقدند که انسان پنج نیاز هیجانی اساسی دارد که عبارتند از:
۱- دلبستگی ایمنی به دیگران (شامل نیاز به امنیت، ثبات ، محبت و پذیرش)؛
۲- خودگردانی ، کفایت و هویت
۳- آزادی در ابزار هیجان ها و نیازهای سالم
۴- خودانگیختگی و تفریح
۵- محدودیت های واقع بینانه و خویشتن داری
اگر این پنج نیاز به خوبی برآورده نشوند در پنج حوزه در ذهن کودک طرح واره های ناسازگار شکل می گیرد. یانگ ( ۱۹۹۰) معتقد است که طرح واره های ناسازگار اولیه خصوصیاتی دارند که عبارتند از:
۱- الگوها یا درون مایه های عمیق وفراگیری هستند؛
۲- از خاطرات، هیجان ها، شناختواره ها و احساسات بدنی تشکیل شده اند.
۳- در دوران کودکی یا نوجوانی شکل گرفته اند؛
۴- در سیر زندگی تداوم دارند؛
۵- درباره خویشتن و رابطه با دیگران هستند ؛ ۶- و به شدت ناکارآمدند
طرح واره های ناسازگار اولیه و حوزه های مرتبط با آن ها(یانگ و همکاران،۱۳۸۶؛ ص۳۸ تا ۴۱)
بریدگی و طرد[۲۵۲]
(انتظار این که نیازهای فرد برای امنیت، ثبات، محبت، همدلی، در میان گذاشتن احساسات، پذیرش و احترام به شیوه ای قابل پیش بینی ارضاء نخواهند شد. طرح واره های این حوزه به طور معمول در خانواده های به وجود می آید که بیعاطفه، سرد، مضایقه گر، منزوی، تندخو، غیرقابل پیش بینی یا بدرفتار هستند).
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
رهاشدگی / بی ثباتی[۲۵۳]
بی ثباتی یا بی اعتمادی نسبت به دریافت محبت و برقراری ارتباط با اطرافیان، به طوری که فرد احساس می کند افراد مهم زندگی اش نمی توانند حمایت عاطفی و تشویق لازم را به او بدهند، زیرا این افراد از لحاظ هیجانی، بی ثبات، غیرقابل پیش بینی اعتماد ناپذیر و نامنظم اند. فردی که چنین طرح واره ای در ذهنش شکل گرفته باشد، معتقد هر لحظه امکان دارد افراد مهم زندگی اش بمیرند یا این که او را رها کنند و به فرد دیگری علاقمند شوند.
۲– بی اعتمادی/ بدرفتاری[۲۵۴]
انتظار این که دیگران به انسان ضربه میزنند، بد رفتارند، دروغ میگویند و سود جو هستند. ممکن است فرد احساس کند که همیشه حق او را میخورند.
۳– محرومیت هیجانی [۲۵۵]
انتظار این که تمایلات و نیازهای فرد به حمایت عاطفی به اندازه کافی از جانب دیگران ارضاء نمی شوند. سه نوع محرومیت مهم وجود دارد که عبارتند از:
اول) محرومیت از محبت:[۲۵۶] فقدان توجه، عطوفت یا همراهی
ب) محرومیت از همدلی :[۲۵۷] درک نشدن، به حرف دل فرد گوش ندادن، عدم خودافشایی یا در میان نگذاشتن احساسات بادیگران.
ج) محرومیت از حمایت[۲۵۸]: نداشتن منبع قدرت، جهت دهی یا راهنمایی نشدن از سوی دیگران.
۴- نقص/ شرم[۲۵۹]
احساس این که فرد در مهم ترین جنبه های شخصیت اش، انسانی ناقص، نامطلوب، بد، حقیر و بی ارزش است یا این که در نظر افراد مهم زندگی اش، فردی منفور و نامطلوب به حساب می آید. همچنین این طرح واره، حساسیت بیش از حد نسبت به انتقاد، طرد، سرزنش، کم رویی، مقایسه های نابجا، احساس ناامنی در حضور دیگران و حس شرمندگی در ارتباط با عیب و نقص های درونی را دربرمی گیرد. این نقاط ضعف ممکن است شخصی (تکانه های خشم، تمایلات جنسی غیرقابل پذیرش،خودخواهی) یا عمومی باشند( ظاهر جسمی نامطلوب و مشکلات اجتماعی).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۵- انزوای اجتماعی/ بیگانگی[۲۶۰]
احساس این که، فرد از جهان کناره گیری کرده و با دیگران متفاوت است یا این که به جامعه و گروه خاصی تعلق خاطرندارد.
خودگردانی و عملکرد مختل[۲۶۱]
انتظاراتی که فرد از خود و محیط دارد باتوانایی های محسوس او برای جدایی، بقاء و عملکرد مستقل یا انجام موفقیت آمیز کارها تداخل می کنند. طرح واره های این حوزه به طور معمول در خانواده هایی به وجود می آید که اعتماد به نفس کودک را کاهش می دهند، گرفتارند، بیش از حد از کودک محافظت می کنند یا این که نتوانسته اند کودک را به انجام کارهای بیرون ازخانواده تشویق کنند.
۶- وابستگی/ بی کفایتی[۲۶۲]
اعتقاد به این که فرد نمی تواند مسئولیت روزمره را(مثل مراقبت از دیگران، حل مشکلات روزانه، قضاوت خوب، از عهده تکالیف جدید برآمدن و تصمیم گیری صحیح) بدون کمک قابل ملاحظه دیگران، در حد قابل قبولی انجام شدهد. این حالت اغلب به صورت درماندگی ظاهر می شود.
۷- آسیب پذیری نسبت به ضرر یا بیماری[۲۶۳]
ترس افراطی از این که فاجعه نزدیک است و هرلحظه احتمال وقوع آن وجود دارد و این که فرد نمی تواند از آن جلوگیری کند.
ترس ها بر یک یا چند جنبه متمرکزند:
الف) حوادث پزشکی مانند حمله های قلبی و ابتلا به ایدز، ب) وقایع هیجانی مانند دیوانه شدن، ج) سوانح محیطی مانند گیرافتادن در آسانسور، قربانی جنایت شدن، سقوط هواپیما و زمین لرزه.
۸- خود تحول نیافته/گرفتار[۲۶۴]
ارتباط عاطفی شدید و نزدیکی بیش از حد با یکی از افراد مهم زندگی(اغلب والدین)، به قیمت از دست دادن فردیت یا رشد اجتماعی طبیعی. غالباً اعتقاد بر این است که هیچ یک از این افراد گرفتار، بدون حمایت دیگری، قادر به ادامه زندگی نبوده یا نمی توانند شاد باشند. فردی که چنین طرح واره ای دارد ممکن است احساس کند وجودش در دیگران ادغام شده و هویت
جداگانه ای ندارد. این طرح واره اغلب به صورت احساس پوچی و سردرگمی، جهت نداشتن و بی هدفی و یا در موارد شدید به صورت شک و تردید در موجودیت و ساختار وجودی فرد بروز می کند.
۹- شکست[۲۶۵]
باور به این که فرد شکست خورده است یا درآینده شکست خواهد خورد و این که شکست برای او اجتناب ناپذیر است. فرد در مقایسه با همسالانش در حوزه های پیشرفت(مثل تحصیل، شغل، ورزش ) غالباً احساس بی کفایتی می کند، اغلب شامل این باور است که شخص، دیوانه، بی استعداد، نالایق و نادان است و نسبت به دیگران ، موفقیت کمتری دارد.
محدودیت های مختل[۲۶۶]
نقص در محدودیت های درونی، احساس مسئولیت در قبال دیگران یا جهت گیری نسبت به اهداف بلندمدت زندگی. این طرحواره ها منجر به بروز مشکلاتی در رابطه با رعایت حقوق دیگران، همکاری با دیگران، تعهد یا هدف گزینی و رسیدن به اهداف واقع بینانه . طرحواره های این حوزه به طور معمول در خانواده هایی به وجود می آید که به جای انضباط، مواجهه مناسب، محدودیت های منطقی، مسئولیت پذیری، همکاری متقابل و هدف گزینی؛ وجه مشخصه آن ها، سهل انگاری افراطی، سردرگمی، یا حس برتری است. در برخی موارد، کودک ممکن است نتواند ناراحتی عادی و معمولی را تحمل کند یا این که ممکن است هدایت، جهت مندی و راهنمایی کافی دریافت نکرده باشد.
۱۰- استحقاق/ بزرگ منشی[۲۶۷]
فردی که چنین طرح واره ای دارد معتقد است که نسبت به دیگران یک سروگردن، بالاتر است، حقوق ویژه ای برای خودش قائل است و تعهدی نسبت به رعایت اصول روابط متقابل که راهنمای تعاملات اجتماعی بهنجار هستند، ندارد. اغلب بر این نکته پافشاری می کند که دیگران باید هرآنچه را که او می خواهد برایش فراهم کنند، بدون توجه به این که آیا درخواست او منطقی است، چه چیزی از نظر دیگران معقول است، یا این که چه هزینه ای برای دیگران دارد. چنین افرادی برای این که بتوانند کسب قدرت کنند و یا دیگران را کنترل نمایند، تمرکز افراطی بر برتری جویی(برای مثال موفق ترین، با استعدادترین و ثروتمندترین شدن) دارند( هدف اولیه کسب توجه یا پذیرش از سوی دیگران نیست).گاهی اوقات برای این که فرد بتواند تمایلات خود را ارضاء کند، بدون همدلی با دیگران و یا بدون توجه به نیازها و احساسات آن ها، به رقابت افراطی یا کنترل رفتارهای دیگران روی می آورد.
۱۱- خویشتن داری و خود انضباطی ناکافی[۲۶۸]
مشکلات مستمر در خویشتن داری مناسب و تحمل نکردن ناکامی ها در راه دستیابی به اهداف شخصی یا ناتوانی درجلوگیری از بیان هیجان ها و تکانه ها. در شکل هعای خفیف تر آن، بیماربه شدت از ناراحتی اجتناب می کند. فردی که چنین طرح واره ای دارد، درد را تحمل نمی کند، از مسئولیت پذیری گریزان است، به هر قیمتی که شده از تعارض جلوگیری می کند و زیاد به خودش سخت نمی گیرد. این عوامل باعث می شود از رضایت شخصی، تعهد و انسجام شخصیتی چنین فردی جلوگیری شود.
دیگرجهت مندی[۲۶۹]
تمرکز افراطی بر تمایلات، احساسات و پاسخ های دیگران به گونه ای که نیازهای خود فرد نادیده گرفته می شود. این کار به منظور دریافت عشق و پذیرش، تداوم و ارتباط با دیگران یا اجتناب از انتقام و تلافی صورت می گیرد. در این طرح واره ها، فرد معمولاً هیجانات و تمایلات طبیعی خود را واپس می زند و نسبت به آن ها ناآگاه است. طرح واره های این حوزه به طور معمول در خانواده هایی به وجود می آیند که کودک را با قید و شرط پذیرفته اند: کودک به منظور دستیابی به توجه، عشق و پذیرش دیگران باید جنبه های مهم شخصیت خود را نادیده بگیرد. در بسیاری از این خانواده ها، نیازها و تمایلات هیجانی والدین و منزلت اجتماعی، در مقایسه با نیازها و احساسات کودک، ارزش بشیتری دارند.
۱۲- اطاعت[۲۷۰]
احساس اجبار نسبت به واگذاری افراطی کنترل خود به دیگران. این کار معمولاً برای اجتناب از خشم، محرومیت، یا انتقام صورت می گیرد. دو نوع از مهم ترین اطاعت ها عبارتند از:
الف) اطاعت از نیازها: واپس زنی تمایلات، تصمیمات و ترجیحات شخصی