۲-۳-۳-۳-تغییرات اصلی در عناوین توانمندسازها ونتایج ویرایش های ۲۰۰۳ و۲۰۱۰
ویرایش ۲۰۰۳ ویرایش ۲۰۱۰
۱- رهبری (۱۰%) ۱- رهبری (۱۰%)
۲- خط مشی و استراتژی (۸%) ۲- استراتژی (۱۰%)
۳- کارکنان (۹%) ۳- کارکنان (۱۰%)
۴- مشارکت ها و منابع (۹%) ۴- مشارکت ها و منابع (۱۰%)
۵- فرایندها (۱۴%) ۵- فرایندها، محصولات و خدمات (۱۰%)
۶- نتایج مشتریان(۲۰٪) ۶- نتایج مشتریان(۱۵٪)
۷- نتایج کارکنان(۹٪) ۷- نتایج کارکنان(۱۰٪)
۸- نتایج جامعه(۶٪) ۸- نتایج جامعه(۱۰٪)
۹- نتایج کلیدی عملکردی(۱۵٪) ۹- نتایج کلیدی (۱۵٪)
مدل EFQM در اصل به مدل مالکوم بالدریج بسیار شبیه است و تفاوت اصولی در مفاهیم و مبانی با مدل مالکوم بالدریج ندارد. هر دو این مدلها در چارچوب مدیریت کیفیت جامع قرار میگیرند و ابزاری هستند برای استقرار سیستم در درون سازمانها و نیز ابزاری هستند برای سنجش اینک یک سازمان تا چه اندازه در جهت استقرار سیستمها در چارچوب مدیریت کیفیت جامع موفق بوده است.تفاوتهایی که بین این دو مدل وجود دارد عمدتاًَ در حد تعداد معیارها، امتیاز دهی و رویههای اجرائی است و چار چوب کلی هر دو مدل در واقع یکی است. از میان سه مدل دمینگ و مالکوم بالدریج و EFQM که از معروف ترین مدلهای تعالی سازمانی هستند مدل EFQM عمومیت و استقبال بیشتری در سطح جهان یافته است.
اعضای کمیته مرکزی EFQM از مدیران عامل شرکتهای اروپایی هستند که برای چهار سال انتخاب و برای ۵ سال نیز به عنوان عضو ذخیره که هر سال یکبار انتخاب میشوند میباشند. کمیته اجرائی نیز مرکب از ۲۰ عضو از همان سازمانها بوده که نه تنها به عنوان نماینده تام الاختیار در زمینه کیفیت جامع انجام وظیفه می نمایند بلکه گزارشات لازم را به کمیته مرکزی ارائه می نمایند. اعضای کمیته اجرائی EFQM در واقع نقش هدایت گر و پشتیبانی کننده استراتژیها طرحهای عملیاتی کسب و کار، نظارت بر پیشرقت طرحها و نهایت تدوین جهت کلی مناسب برای تحقق اهدا ف این سازمانها را به عهده دارند. در حال حاضر ۱۹ کشور اروپایی با EFQM مشارکت می نمایند.
لوگوی جایزه کیفیت اروپا
مدل جایزه ملی کیفیت اروپا(EFQM) و محورهای آن
با توجه به این که این مدل دارای ۱۰۰۰ امتیاز میباشد بر اساس هرامتیاز کسب شده برابر شماتیک ذیل سازمانها در رتبههای مرتبط با خود قرار می گیرند.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
۲-۳-۳-۴- معرفی محورهای مدل جایزه ملی کیفیت اروپا(EFQM) منطق رادار(RADAR)
سازمانها جهت خودارزیابی و سنجش خود با دیگر سازمانها نیازمند ابزاری ویژه و مناسب و دارای ساختار مدیریتی میباشند که مدلهای تعالی دارای این ویژگی است.
رویکرد سنجش درخودارزیابی مدل EFQM براساس منطق رادار (RADAR) میباشد به این معنی که در تمامی معیارهای مدل، سازمان نخست باید هدفگذاری مناسب انجام دهد و سپس رویکرد منطقی و در خور جهت گیریهای کلان سازمان تعریف کند وبرای استقرار نظامند آن ها راهکاری ارائه دهد وسازو کاری برای ارزیابی وبهبود رویکرد مورد نظر توسعه دهد (امیری، محمد رضا و سکاکی، ۱۳۸۴) خروجی ارزیابیها، نقاط قوت وزمینههای قابل بهبود سازمان است که بر اساس آن ها برنامههای بهبود برای افزایش اثر بخشی سازمان پیشنهاد میشود چنانچه پیشتر آمد می توان مدل EFQMرا برای سازمانهای بخشهای مختلف بکار گرفت(کالو و رولند، ۲۰۰۶) (هیدز و همکاران، ۲۰۰۴)
از آنچه آمد می توان دریافت که مدل EFQMابزاری است که تصویری از عملکرد سازمان در ۹ حوزه را ایجاد میکند. این مدل هم آنچه در سازمان انجام میگیرد (حوزه توانمندسازها ) وهم نتایج برخاسته از آنچه انجام شده (حوزه نتایج) را در بر میگیرد که این دو حوزه با منطق رادار نگریسته وسنجیده میشود
چارچوب مدل برتری بر پایه نه حوزه ایجاد شده است.پنج حوزه از آن ها گروه توانمند سازها را تشکیل میدهند و بیان کننده ی نوع فعالیتهای سازمان و چگونگی انجام آن ها است.چهار حوزه ی باقیمانده گروه نتایج را تشکیل میدهند و خواستههایی را مشخص میکنند که سازمان باید با اجرای توانمند سازها به آن ها دست یابد.در مدل تعالی سازمانی برای هر یک از حوزهها امتیازی در نظر گرفته میشود که کسب امتیازاتی در میزان پیشرفت زمانی در آن حوزه ی عملکرد میباشد(وآن هام، ۱۹۹۸).
از دیگر ارکان اصلی مدل می توان معیارهای سنجش مورد استفاده در مدل اشاره نمود مدل تعالی سازمانی مبتنی بر ۹ معیار است که ۵ معیار مربوط به قابلیتها (توانمندسازها) و ۴ معیار مربوط به نتایج هستند که سازمانها با تمرکز بر قابلیتها و افزایش توان آن ها به نتایج دست می یابد به عبارت دیگر نتایج معلول قابلیتها هستند
معیارهای “توانمند ساز” آنچه را یک سازمان انجام می دهد پوشش میدهند و معیارهای “نتایج” آنچه را که یک سازمان به دست می آورد” نتایج گبر اثر اجرای “توانمند سازها” بدست میآیند و “توانمند سازها ” با گرفتن بازخورد از” نتایج” بهبود می یابند (بزرگی،۱۳۸۳ )
۲-۴- ارکان مدلهای تعالی سازمانی (EFQM)
۲-۴-۱- توانمند سازها
۱- معیار یک : رهبری [۲۳]
رهبران متعالی آرمان و ماموریت سازمان را تدوین و دستیابی به آن ها را تسهیل می کنند. آن ها ارزشها و سیستمهای مورد نظر برای موفقیت پایدار سازمان را ایجاد کرده و با عمل و رفتار مناسب خود آن ها را به اجرا در می آورند در دوران تغییر و تحولات سازمان، ثبات در مقاصد دارند و هر کجا که لازم باشد قادر هستند جهت گیری سازمان را متحول ساخته و کارکنان را به پیروی آن ترغیب کنند.
۱-۱- رهبران الگوی فرهنگ تعالی در سازمان هستند
ماموریت، آرمان، ارزشها و اخلاق سازمانی را ایجاد کرده و خود الگوی فرهنگ تعالی در سازمان هستند.
میتواند شامل نکات زیر باشد:
ایجاد و توسعه مأموریت، آرمان و فرهنگ سازمانی
ایجاد، توسعه و. ایفای نقش الگو در ارزشها، اخلاق سازمانی و مسئولیتهای اجتماعی به منظور حمایت از فرهنگ سازمانی
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
بازنگری و بهبود اثر بخشی رفتارهای شخصی رهبری
مشارکت فعالانه در فعالیتهای بهبود
ترغیب و تشویق به توانمند سازی ( تفویض اختیاری)، خلاقیت و. نو آوری، به عنوان مثال از طریق تغییر ساختار سازمان، سرمایه گذاری در اموزش و فعالیتهای بهبود.
تشویق، حمایت و عمل بر اساس یافتههای فعالیتهای یادگیری