پیامبر (ص) در سرزمین حدیبیّه فرود آمدند و به نمایندگان قریش اعلام کردند که فقط برای زیارت خانه خدا، قصد مکه کردهاند و منظور جنگ ندارند. خود حضرت نیز پیکی را به مکه فرستاد تا مقصد حضرت را برای قریش بازگو کنند؛ ولی بازگشت پیک حضرت از مکه، مدتی به تأخیر افتاد و موجب انتشار این شایعه شد که او را کشتهاند. در این شرایط، مسلمانان خود را در معرض توطئه مشرکین میدیدند و پیامبر (ص) تصمیم به جنگ گرفتند. پس از آن، اصحاب خود را برای بیعت فرا خواندند. هر چند بعد از بیعت، سفیر حضرت از مدینه بازگشت و با قرارداد صلحی که میان مسلمانان و قریش به امضا رسید، پیامبر (ص) به مدینه باز گشتند. در این بیعت، مسلمانان متعهد شدند که تا پای جان از جان پیامبر (ص) محافظت کنند.[۱۷۱]
در این بیعت نیز اصلاً بحث حکومت و ریاست مطرح نبوده است فقط بحث دفاع از پیامبر (ص) است.
۵-۲-۴-۲- بیعت نساء
پس از فتح مکه و پاک سازی خانه کعبه از بتها، رسول خدا (ص) از ساکنان تازه مسلمان مکه بیعت گرفتند. ابتدا با مردان بیعت کرد که این بیعت بر اسلام بود[۱۷۲] و سپس زنان را برای بیعت فراخواند. البته کیفیت و مفاد بیعت زنان متفاوت از مردان بود. مفاد آن را خداوند در سوره ممتحنه چنین بیان کرده است:
«ای پیامبر هنگامی که زنان مؤمن نزد تو میآیند تا با تو بیعت کنند که چیزی را شریک خدا قرار ندهند، دزدی و زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند، فرزند دیگران را به شوهران خود نسبت ندهند و در هیچ کار شایستهای مخالفت فرمان تو نکنند، با آنها بیعت کن و برای آنها از درگاه خدا آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده و مهربان است»[۱۷۳]
۶-۲-۴-۲- بیعت غدیر
پیامبر (ص) هنگام بازگشت از آخرین حج خود، که به حجه الوداع معروف شد، در محلی به نام غدیر خم توقف کرد و دستور داد کسانی که جلو رفتهاند، بازگردند و کسانی که عقب ماندهاند زودتر برسند. وقتی تمام جمعیت در محل جمع شدند، رسول خدا (ص) به ایراد خطبه پرداختند و ضمن خبر از پایان عمر شریفشان، در حالی که همه حاضران صدای آن حضرت را میشنیدند، فرمودند: دو چیز گرانبها در میان شما میگذارم، کتاب خدا و عترتم (اهل بیتم) پس بنگرید که بعد از من چگونه با آنها رفتار میکنید و آن دو هرگز از هم جدا نمیشوند تا این که بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند.
سپس از حاضران پرسیدند: «الست اولی بکم من انفسکم» حاضران جواب دادند: بلی یا رسول الله، این پرسش و پاسخ سه بار تکرار شد. آنگاه پیامبر (ص) فرمود: خدا مولای من و من سرپرست مؤمنانم و دست امام علی علیه السلام را بالا برده و فرمودند: هر کس من مولای او هستم، این علی مولای اوست. خدایا دوست بدار هر کس او را دوست بدارد و دشمن بدار هرکس او را دشمن دارد. پس رسول خدا (ص) دستور دادند با علی علیه السلام به ولایت بعد از آن حضرت بیعت کنند.»[۱۷۴]
هدف پیامبر اسلام (ص) از این بیعتها، ایجاد مقبولیت مردمی برای حکومت خویش بود. مردم مدینه در قالب این بیعتها، به حمایت از رسول خدا (ص) پرداختند و به تأسیس حکومت اسلامی در مدینه فعلیت بخشیدند.
پیامبر اسلام (ص) در تمامی این بیعتها در مقاطع مختلف زمانی، حمایت مردمی از حکومت خود را یادآوری نمود و از آن برای تحکیم و تثبیت پایههای حکومت خود، بهرهمند شد.
بنابراین میتوان گفت که بیعت در عصر نبوی (ص) کارکرد تاکیدی داشته و برای اعلام وفاداری بوده است.
۳-۴-۲- انتخاب مسجد به عنوان پایگاه حکومت
پایگاه اجتماعی برای ایجاد همبستگی بین گروه ها و طبقات جامعه و کارآمد کردن آن ها از ارکان حیاتی اجتماع می باشد، بر قراری اتحاد و ارتباط بین مردم، اجتماعی کردن سیاست های حاکمیت و تثبیت قدرت، از طریق پایگاه مردمی امکان پذیر است، زیرا یکی از ارکان حکومت، ملت و پیروی آنان از قدرت موجود است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
پیامبر (ص) نیز پس از ورود به مدینه، زمینی را برای ساختن پایگاه مردمی در نظر گرفتند و با همیاری مردمان ساخته شد. گرچه در برخی حکومت ها پایگاه قدرت در کاخ، قصر و لشکرگاه است، اما چون حرکت پیامبر (ص) بر اساس رسالت دینی و الهی بود، بدین منظور بهترین جا برای پایگاه، مسجد است که با دارا بودن کارکرد دینی، کمک موثری در تقویت قدرت حکومت خواهد داشت.
در اینجا به حکمت انتخاب محل مسجدالنبی (ص) اشاره می کنیم.
«بر اساس نقلهای بیشماری، هنگام عبور حضرت طوایف مختلف که هر کدام در نقطه ای از نقاط محدودهی یثرب ـ ما بین احد و قبا در شمال و جنوب و حرّه ی غربی و شرقی ـ زندگی می کردند، از آن حضرت تقاضا می کردند که میان آنان بماند. و پاسخ آن حضرت این بود که: «خلو سبیلها فانها مأموره» افسار شتر را رها کنید که او مأمور است.
در نهایت جایی انتخاب شد که بنی النجار در آن محل زندگی می کردند. بنی النجار «اخوال» یا به عبارتی دایی های آن حضرت بودند. دلیلش هم آن بود که گفته می شد، هاشم در وقت سفر به شام در این جا مانده و زنی از این طایفه گرفته بود. عبدالمطلب محصول این ازدواج بود. بنابراین بنی النجار دایی های حضرت به شمار می آمدند. این طبیعی به نظر می آمد که به هر روی، دایی ها، نوعی حمایت و دلدادگی نسبت به رسول خدا (ص) داشته باشند. تا اینجا دو نکته در انتخاب این محل بود. یکی مأمور بودن شتر که اشاره به تقدیر الهی بود و دیگری انتخاب محل به دلیل داشتن نوعی نسبت فامیلی که می توانست حمایتی را به همراه داشته باشد.
اما یک نکته ی مهم تر هم وجود دارد و آن روایتی از رسول خدا (ص) است که فرمود: «امرت بقریه تاکل القری» من به قریه ای مأمور گشته ام که سایر قریه ها را می خورد. پیداست که این یک مثل است.
به نظر ما و بر اساس موقعیت جغرافیایی محله ی بنی النجار در مجموع مدینه و در وسط شهر قرار داشتن آن، می تواند مهم ترین دلیل برای انتخاب این محل باشد.»[۱۷۵]
۴-۴-۲- ایجاد نظام برادری
یکی از اقدامات مهم پیامبر (ص) پس از هجرت، ایجاد نظام برادری بود. با توجه به ترکیب جمعیتی شهر مدینه که متشکل از مهاجرین و انصار بود که دارای دو فرهنگ تقریباً متفاوت بودند و از طرفی دو قبیله اوس و خزرج نیز که گروه انصار را تشکیل می دادند، دارای سابقه منازعه های طولانی بودند و همه اینها ادامه اتحاد مسلمانان و در نتیجه حیات سیاسی مدینه را تهدید می کرد؛ لذا پیامبر اکرم (ص) به منظور سامان بخشیدن به این مشکل و ایجاد وحدت بیشتر میان مسلمانان با توجه به اختلافات اوس و خزرج و تفاوت فرهنگی و معیشتی بین مهاجرین و انصار، و نیز به منظور تعیین وظایف و مسئولیت ها و حقوق متقابل مسلمانان نسبت به یکدیگر به انعقاد پیمان برادری و اخوت میان مهاجرین و انصار اقدام نمود.[۱۷۶]
در این پیوند برادری، مسلمانان با وجود ارحام، از یکدیگر ارث می بردند.[۱۷۷] همچنین این پیوند برادری باعث ایجاد ارتباطی اجتماعی و روحی بین مهاجرین و انصار بود و از عزلت و تنهایی مهاجرین در مدینه می کاست و پناهگاهی برای کاهش سختیها بود.[۱۷۸]
قطعاً در این پیمان برادری هدفی دقیق مهم نهفته بود. عمید زنجانی در همین باره می نویسد:
«پایبندی تعصب آمیز به پیمان ها و قراردادها، عاملی مهم در زمینه سازی اتحاد بین قبایل عرب بود و پیامبر اسلام، از این طریق استفاده شایانی نمود و در میان قبایل عرب با عقد پیمان های مختلف، وحدت سیاسی ایجاد نمود.»[۱۷۹]
هدف دیگری که رسول خدا (ص) از این پیمان دنبال می کرد این بود که:
ایشان با این اقدام ضمن از بین بردن تمام انگیزه های قبیله ای و عشیره ای به آن ها گوشزد کرد که تنها ایمان و اعتقاد به خدا می تواند دو نفر را همراه و هم صحبت کند، ایشان یک هویت ملی و مذهبی در قالب امت واحد برای شهروندان مدینه ایجاد کرد.[۱۸۰]
علاوه بر موارد فوق این پیمان باعث میشد تا مسلمانان در موارد ذیل هم احساس همبستگی و مسئولیت بکنند.
۱- مساعدت و یاری همدیگر در دشواریهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی
عکس مرتبط با اقتصاد
۲- مراقبت متعصبانه از یکدیگر در میدانهای جنگ
۳- احساس مسئولیت و تعصب شدید به خانوادههای یکدیگر پس از شهادت یا مرگ طبیعی یکی از طرفین
۴- تلاش و یاری متقابل به هنگام بیماری یا تنگدستی
۵- کوشش جدی برای آزادی یکدیگر به هنگام اسارت.[۱۸۱]
۵-۴-۲- تدوین قانون اساسی مدینه
جوامع انسانی موجوداتی زنده اند که هویتی مشخص دارند و در حرکت خود از سمت گیری و کارمایه های خود بهره می گیرند، شناسایی هر ملتی بر اساس میراث تاریخی اش شکل می گیرد. میراث تاریخی و فرهنگی جهان اسلام در واقع حافظه تاریخی ملت های مسلمان را شکل می دهد و پیکر جامعه اسلامی را نیرو و نشاط می بخشد و سبب پایداری و استواری و وحدت جهان اسلام می شود. آگاهی از تاریخ اسلام و بارور نگاه داشتن این میراث فرهنگی در احیای هویت جوامع مسلمان نقش به سزایی دارد. علاوه بر این، آگاهی از راز موفقیت پیامبر (ص) در ایجاد تمدنی بزرگ و دست یابی به بخش گسترده ای از مبانی نظری و سنت عملی پیامبر اعظم (ص) اثر بنیادین در توسعه و پیشرفت جوامع اسلامی دارد.
هجرت پیامبر اعظم (ص) به مدینه نشان دهنده آغاز فعالیت سیاسی اوست. این گونه نبود که پیامبر (ص) ناگهان و به یکباره به یک قدرت سیاسی بزرگ و مهم دست یافته باشد. در قانون اساسی مدینه واژه خاص امت به جای واژه جامعه به کار رفته است. «أنّهم امّه واحدهٌ من دون الناس»[۱۸۲] آنان در برابر دیگر مردمان یک امّت اند.
این واژه که در فلسفه سیاسی پیامبر (ص) معنای بسیار عمیق تر از مفهوم ملت در اندیشه جدید دارد.
در حقیقت اساس تکوین نظام اسلامی در مدینه بود. پیامبر (ص) امت را بر بنیاد باورهای دینی مشترک در مکه به تدریج پدید آورد و با فرا رسیدن دوره مدنی، امت توسعه کمیّ بیشتری یافت و چون در مدینه ارکان اصلی نظام اسلامی یعنی قانون، حکومت، امت و سرزمین در کنار هم قرار گرفتند، نظام اسلامی نیز تأسیس گردید. پیامبر (ص) برای حفظ و تداوم حیات امت و سرزمینی که اصلی ترین پایه های عینیت نظام اسلامی بودند، همه توان خود را به کار گرفت و در ابتدای تأسیس نظام سیاسی مدینه با همه گروه های موجود در مدینه از جمله یهودیان و مشرکان، دست اتحاد سیاسی داد.
پس از مهاجرت مسلمانان مکه به مدینه، گرچه در پرتو تمهیداتی که پیامبر (ص) اندیشیده بود، (پیمان برادری، ساختن مسجد و آموزش های اسلامی) انصار به یاری مهاجران پرداختند و مسأله استقرار آنان حل و فصل گردید، اما زندگی آرام مسلمانان مدینه و نیز برقراری تعامل سیاسی و اجتماعی میان تمامی اعضای جامعه مدینه، نیازمند تدابیر جدّی بود.
حقیقت این است که در نخستین سال هجرت، در میان خانههای مدینه گاه افرادی با عقاید متضاد گرد آمده بودند گرچه تداوم این وضعیت در کوتاه مدت خیلی مشکل نبود اما در دراز مدت بحران آفرین بود. علاوه بر این آن همزیستی، حداکثر در درون خانه وجود داشت و به تضاد و درگیری نمی رسید ولی در قلمرو اجتماعی قطعاً به سوی تعارض های جدی میل می کرد، آنگاه به همان همبستگی اولیه درون خانه ها نیز خدشه های اساسی وارد می کرد. درست در کنار این مجموعه فکری، مجموعه دیگری به نام یهود قرار داشتند که پیامبر (ص) مسأله آنان و روابط اعضای جامعه را به حالت ابهام و بدون حل و فصل رها نکرد. این اقدام پیامبر (ص) حاکی از دقت نظر یک «عقل تحلیلی» بود، چرا که در آن عصر برای تأسیس دولت، ایجاد امنیت و تعیین حدود و ثغور روابط افراد و قبایل مختلف با یکدیگر و تعیین مناسبات آنان با دولت جدید و تنسیق امور شهر بر اساس قواعد جدید از جمله اموری بود که در اولویت قرار داشت. عدم حصول اطمینان از امنیت داخلی و آمادگی محل استقرار، علی رغم بروز عواطف و احساسات بسیاری از مسلمانان برای جهاد علیه کفار قریش، دست آوردهای به دست آمده را مورد تهدید قرار می داد. از این رو عقل و وحی توأمان جهت حفظ دستاوردها و تثبیت امنیت داخلی سفارش می کردند. دولت تازه تأسیس مدینه، اگر به حل بسیاری از منازعات داخلی نمی پرداخت بایستی به انتظار فروپاشی جامعه در حال تأسیس می نشست. از این رو پیامبر (ص) در یک اقدام کاملاً منطقی و سیاسی به انعقاد پیمان سیاسی مدینه پرداخت. پیامبر (ص) در قانون اساسی مدینه با تأسیس امت، یک روح جمعی ایمانی به وجود آورد و با تغییر گام به گام مرزبندی های نظام قبیله ای، بدون تعرض مستقیم به ساخت قبیله، کارکردهای محتوایی آن را تغییر داد.
پیامبر (ص) مرزهای اعتقادی وسیع تری را فراروی قبایل قرار داد و برای آنان حقوق اجتماعی گسترده تری پیش بینی نمود. مکانیزم حل اختلاف در منازعات را طراحی نمود و بر محوریت حاکمیت خداوند، تمامی امور را به خدا و رسول (ص)، واگذار نمود. هر چند ایجاد چنین گرایش برای قبایل که هیچگاه دولتی را تجربه نکرده بودند کاری بس مشکل بود لکن این اقدام به منزله تمرکز در تصمیمات و نیز تغییر در موقعیت بود که جایگاه و ارزش اساسی در حل مناقشات محسوب می شد. پیامبر اعظم (ص) در قانون اساسی مدینه بر معیارهای ارزشی جدید مغایر با ارزش های قبیله تاکید می کند و مرزبندی میان مؤمنان با دیگر گروه های حاضر در مدینه و چگونگی مناسبات آنان با جامعه جدید را تشریح می کند. در این میثاق بر عینی ترین مسائل آن روز مدینه یعنی درگیری و جنگ های یهود تاکید شده و در مقابل آن واکنش نشان داده می شود. در بعد خارجی نیز به روابط اعضای جامعه مدینه با دشمن خارجی آنان اشاره کرده و به موقعیت خاص یهود نیز توجه می کند. مرزبندی همه اقشار را در برابر دشمن اصلی (قریش) مشخص می سازد. یثرب را شهر امنی معرفی می کند که در صورت تعرض، همه اقشار باید از آن دفاع کنند. ارتباط یهود و قریش را قطع می کند و بر پایداری بر پیمان تأکید می نماید از همه مهمتر نظارت خداوند را گواه این پیمان قرار می دهد. عنصر امنیت در تمامی مواد قانون اساسی مدینه سایه افکنده و تأمین آن پشتوانه بزرگی برای موفقیت دولت نوپای اسلامی بود.
قانونی اساسی مدینه که مورد پذیرش تمای گروه های موجود قرار گرفت تأثیر عمیقی در پیشرفت دولت نوپای اسلامی داشت. مسلمانانی که تاکنون پیامبر (ص) را به عنوان رهبر دینی پذیرفته بودند اکنون با جامعه ای روبرو هستند که پیامبر به عنوان رهبر سیاسی نیز در رأس آن قرار دارد.[۱۸۳]
در اینجا به ذکر برخی از مفاد این پیمان اشاره می کنیم.
مواد صلح مسلمانان با یهودیان:
۱ـ یهودیانی که تحت این پیمان هستند، باید مورد یاری و حمایت قرار گیرند و ستمی بر آنان نشود و دشمنانشان یاری نشوند. هرگاه مسلمانان، یهود را به مصالحه دعوت کردند، باید بپذیرند و همچنین هرگاه یهود، مسلمانان را به مصالحه دعوت کردند.
۲ـ در هنگام جنگ، یهودیان نیز باید در هزینه با مسلمانان شرکت کنند. مسلمانان هزینه خود و یهود هزینه خودش را پرداخت نماید.
۳ـ مسلمانان و یهودیان هم پیمان، یک امت اند. مسلمانان دین خود را دارند و یهودیان دین خود را، مگر کسی که ستم و گناه مرتکب شود.
۴ـ بر مسلمانان و یهودیان لازم است که بر ضد دشمنان منطقه هماهنگی و همراهی نمایند.
۵ـ هیچ انسانی به خاطر گناه هم پیمانش مؤاخذه نمی شود.
۶ـ لازم است مظلومان را در میان خود یاری نمایند.
۷ـ هیچ کافری پناه داده نمی شود، مگر با رعایت مصالح مسلمانان و یهودیان.
۸ـ همسایه همانند خویشتن است و نباید مورد تعدّی قرار گیرد.
۹ـ بر مسلمانان و یهودیان لازم است که در میان خود، بر مهاجمانی که به مدینه هجوم آورند، همیاری نمایند.
۱۰ـ میان مسلمانان و یهودیان پند، اندرز و خیرخواهی حاکم است.
حقوق ساکنان منطقه
۱۱ـ این پیمان نمی تواند به عنوان سپری برای ستمگر یا گناهکار محسوب شود.
۱۲ـ یثرب بر حسب این پیمان بر تمامی اهل منطقه، حرم است، چنانکه مکه بر حسب فرمان الهی حرم شد.
۱۳ـ قریش و هوا دارانش نباید پناه داده شوند.
۱۴ـ مشرکان مدینه حق ندارند قریش را، مالی یا جانی پناه دهند.[۱۸۴]
۶-۴-۲- تعیین مرز مدینه
عربها تاکنون با قلمروی جغرافیایی بر اساس محدوده نفوذ قبیله برخورد داشتند اما تعیین سرزمینی واحد برای قبیلههای مختلف و بعضاً ناسازگار و موظّف ساختن افراد جامعه و گروهها به حفاظت و حمایت از آن توسط همهی آنان تازگی داشت. در حجاز چنین کاری پیشنیهایی نداشت و هر قبیله با توجّه به مصالح خود (وابستگی خونی وشرافتهای قومی) در این زمینه تصمیم میگرفتند. بر اساس گزارشی که در اینباره وارد شده است، پیامبر(ص) محدوده آن را بین کوه عیسر و ثور معین کرده و آن را حرم دانستند.[۱۸۵]
۷-۴-۲- سازماندهی نظام اداری
پایه گذاری دولت اسلامی در مدینه و تدبیر امور جامعه اسلامی نیاز به یک نظام اداری را پیش از پیش ضروری مینمود. به همین منظور پیامبر اسلام (ص) به عنوان عالی ترین مقام سیاسی و دینی به تنظیم امور و مشخص نمودن وظایف افراد پرداختند، مسئول کتابت پیمان نامهها، مسئول نوشتن میزان مالیاتها، کاتبان وحی، و مسئول ثبت معاملات و دیون همگی مشخص شدند، پیامبر (ص) به عنوان مظهر قوای سه گانه قانون گذاری قضایی و اجرایی، خود با قدرت قانون گذاری میکرد، دادرسی مینمود و گهگاه به اجرای حکم میپرداخت.
در اینجا لازم است به مبانی سازماندهی اداری پیامبر (ص) اشارهای داشته باشیم.
۱-۷-۴-۲- کار
پیامبر عالی قدر اسلام، آن مدیر پیشگام جامعه بشری، سازماندهی اداری دولت اسلامی را بر اصول قرآنی استوار نمود، تا اختیارات و مسئولیتهای افراد به هنگام فعالیتهای اداری و اجتماعی مشخص گردد.
ایشان کار را معیار تشخیص جایگاه اجتماعی و تعیین رتبه مسلمانان در دنیا و آخرت قرارداد. آن مدیر بی نظیر نه تنها مسلمانان را به کار و عمل تشویق میکرد، بلکه آن را مرکز و محور تکامل به حساب میآورد، زیرا عشق به کار، روح ابداع و نوآوری و تلاش را در انسان زنده نگه میدارد، و کار بدون میل و رغبت، نه تنها عامل پیشرفت نیست بلکه موجب رکود و توقف میگردد. او با این سیاست حکیمانه، توانست ملت گمنام عرب را به عنوان مدیر فتوحات گسترده و ناشر ارزشهای انسانی و آزاد کننده بشریت از فساد و ستم، به جهانیان بشناساند.[۱۸۶]
۲-۷-۴-۲- علم و قدرت و شایستگی
پیامبر اکرم (ص) مسلمانان را به دانش پژوهی و اندیشیدن، و کسب مهارت و تخصص فراخواند تا بر قدر و منزلت آنان بیفزاید دانش تخصصی راه زندگی را روشن میکند و زمینه پیدایش نظریههای جدیدو تجزیه و تحلیل آنها را فراهم میسازد. توانایی و قدرت جسمی نیز از ملاکهای مورد نظر آن حضرت در انتخاب افراد بود، زیرا قدرت و استطاعت، شرط لازم برای قیام به واجبات دینی و اکتساب ارزشهای گران سنگ اسلامی است.[۱۸۷]
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.