۳ـ ۵ـ ۲توبه و بازگشت
حقیقت توبه، بازگشت است؛علل بازگشت ترس از عذاب ،تعظیم،قرب وشایستگی ساحت ا قدس الهی است.
«توبه حقیقت رجوع آمد لکن صفت رجوع مختلف است به مقدار احوال و مقامات، عام را از جفا به عذر بازگشتن بیم عقوبت را و خاص را از افعال خویش تبرا کردن و به دیدار منت بازگشتن تعظیم مخدوم را و خاص خاص را از کل کونین بازگشتن و عجز و فنا و عدم ایشان را دیدن مکون کَون را» (همان، ۱۲۰۹).
«حقیقت توبه این است که انسان از راهی که به سوی خدا نیست برگردد و طریقی را طی کند که به خدا نزدیکش سازد (غزالی، ۱۳۷۰، ص۱۸۵).
۳ـ ۵ـ ۳ پشیمانی و حسرت
حقیقت توبه پشیمانی است که در دل پدید آید دردی که از درون سینه سر بر زند آتش خجل در دل گرفته آب حسرت از دیده فرو ریزد نه بینی شاخی که در یک سر آن آتش زنی از آن دیگر سر، ز آب قطره قطره می چکد (میبدی، ج۴، ص۹۷).
«حقیقت آن پشیمانی از کار زشت و عزم بر ترک آن است» (طبرسی، ۱۳۵۱، ص ۷۰).
نتیجه این که حقیقت توبه، نسبت به مقام تائب متفاوت است؛ گروهی از ترس جهنم توبه می کنند ودسته ای به طمعِ بهشت ؛ عده ای نیز به این جهت که خدا را دوست دارند و او را شایستۀ عبادت می دانند، توبه می کنند.
۳ـ ۶ اسرار توبه:
از نظر خواجه اسرار و بواطن توبه سه قسم است:
«آن که بنده تقوی را از عزت تفکیک کند؛۲- فراموش کردن گناهی که از او سر زده است؛۳- همواره از توبه خود توبه نماید» (انصاری، ۱۳۷۲، ص ۴۱).
۳ـ ۷ لطائف اسرار توبه:
دراین قسمت حکمت های ارتکاب گناه تبیین شده است؛امّا محصور دراین ها نیست مثلاّ درحدیث آمده است:انّ الله علم انّ الذنب خیر ٌ للمؤمن من العجب ولولا ذلک ما ابتلی مؤمناّ بذنبٍ ابداّ(کلینی،۱۳۷۰،ج،ص) «نخست آنکه میان ارتکاب گناه و قضاء الهی بنگری تا مراد و مقصد خداوند را که تو را بر انجام گناه قادر ساخت دریابی؛ چرا که خدای عز و جل بخاطر یکی از دو امر است که بنده را رها می کند تا مرتکب گناه شود: یکی آنکه بنده گناهکار عزت خداوند را در قضایش بشناسد و نیکی و احسانش را در پرده پوشی و حکم و برد باریش را در فرصت دادن به مرتکب گناه و کرم و بزرگواریش را در پذیرش عذر از او و فضلش را در بخشش و مغفرت او درک کند و بفهمد و دیگر آنکه حجت عدل خود را بر بنده بپا دارد تا با حجت خود او را بر گناهش کیفر دهد.
«لطیفه دوم آنست که اگر انسان بصیر و صادق در طلب و جستجوی گناه خود برآید، هیچ گاه نیکی و حسنه ای برای او باقی نخواهد ماند؛ چرا که او یا منت خدای را مشاهده می کند یا در پی عیب خود و نقص کار خویش است.
و لطیفه سوم آن است که اگر بنده حکم را مشاهده کند هرگز مجالی برای نیکو شمردن حسنه و زشت شمردن سیئه برای او باقی نخواهد ماند» (انصاری، ۱۳۷۲، ص ۴۱).
۳ـ ۸ انواع توبه
سالکان طریق قرب الهی نظر به انگیزه های آنها توبه آنها نیز متفاوت است؛ مثلاً اگر انگیزه سالکی در مسیر حرکت رسیدن به بهشت و استفاده از نعمتهای مادی بهشت از قبیل سبزه زار، جویبار و حورالعین ها باشد. توبه او هم برای کسب این نعمت هاست و نوع توبه او تعیین می شود و اگر انگیزه او ترس از آتش دوزخ و دوری از جهنم شد نوع دیگری از توبه تعیین می شود .
انواع توبه که در آثار عارفان بدان اشاره شده ناظر به همت های مردان الهیست؛ نتیجه آن را نیز قرآن فراسوی ما قرار داده است ؛گروهی که برای نعمت های مادی بهشت تلاش می کنند «متاعاً لکم و لا نعامکم» (نازعات، ۳۳) وگروهی که برای رسیدن به قرب الهی تلاش می کنند «فادخلی فی عبادی» (فجر، ۲۹)نتیجۀآن است.
۳ـ ۸ـ ۱ عوام و صوفیه
مکی رحمه الله علیه به دو توبه عام و خاص که توبه صوفیه باشد اشاره دارد. «العامه یتوبون من سیئاتهم و الصوفیه یتوبون من حسناتهم» ؛ عوام از گناهان خود توبه می کنند و صوفیه از کارهای پسندیده؛ زیرا آنها عجز و ناتوانی خود را در به جا آوردن حق خدای بزرگ می بینند و از آن توبه می کنند« یعنی من تقصیر هم فی ادائها العظیم ما یشهدون من حق الملک العزیز سبحانه و تعالی»(مکی، ۱۹۹۵، ص ۳۸۰) .
۳ـ ۸ـ ۲ توبه گروه های مختلف مردم
توبه چهار قسم است و هر گروهی توبه ای خاص دارند «و من الناس فی التوبه علی اربعه اقسام فی کل قسم طائفه» (مکّی،۱۹۵۵، ص۳۸۸).
گروه اول صاحبان نفوس مطمئنه اند که بالاترین مقام را دارند ؛ گروه دوم مقتصدین، یعنی صاحب نفس لوامه ، گروه سوم ملحق به سابقین ؛ و گروه آخر بدترین بندگان هستند»(همان جا) بقیه انواع توبه که از آن یاد شده داخل در چهار گروه مذکور هستند که مرزی برای آن تصور نمی شود، مانند:
توبه از گناهان کوچک که تعبیر به صغائر شده است «ثم یتوب ابداً من الصغائر» .
توبه از به یاد آوردن گناه است. «ثم یتوب من القول»؛ توبه از آن چه که سبب گناه است. «ثم یتوب من الاجتماع مع سبب الذنب»توبه از به جا آوردن گناهی مانند آن گناه «ثم التوبه من السعی فی مثله».
توبه از نظر کردن به گناه توأم با لذّت است؛ «ثم التوبه من النظر الیه» توبه از گوش کردن به کسانی که از گناه سخن می گویند «ثم التوبه من الاستماع الی القائلین به».
توبه از تقصیر و کوتاهی در حق توبه است؛ «ثم التوبه من التقصیر فی حق التوبه» ؛توبه از خالص نبودن توبه است. «ثم التوبه ان لا یکون اراد وجه الله» (همان، ص ۳۸۵).
توبه دانشمندی که سبب گمراهی و هلاکت مردم شده است «ویلٌ للعالم من الاتباع یزل زله فیرجع عنها و یحتملها الناس فیذهبون بها فی الآفاق» (همان، ۳۷۱)؛وای بر دانشمندی که لغزشی دارد و از آن توبه می کند و مردم آن را بدوش می کشند و آن را در همه جا پراکنده می کنند
همانا دانشمندی با بدعتها مردم را گمراه می کند؛ توبه می کند و به سوی خدا بر می گردد و روزگاری را به صلاح عمل می کند پس خداوند به پروردگارشان وحی فرستاد: « اگر گناه تو بین من و تو بود همه را بخشیدم پس گناهانی که مردم را گمراه کردی و آنها را وارد آتش نمودی چه خواهد شد».
«فی الخبر اسرائیلی ان عالماً کان یضل الناس بالبدع ثم ادرکته التوبه فرجع الی الله تعالی و عمل فی الاصلاح دهراً فاوحی الله تعالی الی نبیهم: قل له ان ذنبک لوکان فیما بینی و بینک لغفرته بالغاً ما بلغ و لکن کیف بمن اضللت من عبادی فادخلتهم النار»(همان جا).
۳-۸-۳توبهاز غفلت
توبه غفلت از توجه و یاری خداست که در داستان حضرت یوسف علیه السلام به آن اشاره شده است.«فهذا معنی قول یوسف للساقی: اُذکرنی عندربک: قال الله تعالی:« فانساه الشیطان ذکر ربه قَلَبث فی السجن بضع سنین»(مکی،۱۹۵۵، ص ۳۸۴)؛ توجه یوسف علیه السلام به بنده ای ذلیل و سراپا نیاز، سبب شد مدت بیشتری در زندان باشد.
۳-۸-۴توبۀمقرّبین
توبه از توجه وآرامش، به غیر از خداست . «و هی ذنوب الخصوص الی الطرفه و النفس و السکون الی شی و الراحه بشیء و هذه ذنوب المقربین» (همان جا).
۳-۸-۵توبهخالص
«توبه ای که باز گشت به گناه نباشد توبۀنصوح است»؛«هرگاه با قلب سالم، دور از هوای نفس و عمل خالص موافق سنت استوار باشد و به سابقه نیکو دست یابد توبه او نصوح است» (همان، ص ۳۶۱).
توبه کننده از گناه که در توبه و انابه با استقامت باشد، در فکر بازگشت به گناه نباشد، به جای گناهان کارهای نیکو انجام دهد پس از آن کسی است که در خیرات سبقت جسته، توبه او نصوح است (همان، ۳۸۱).
نتیجه این که حد و حصری برای توبه نیست زیرا هر عملی که شایسته نباشد توبه ای دارد و اعمال نیز بسیار است.
۳ـ ۸ـ ۶ توبۀ انابت و استجابت
در تعرف به سه نوع توبه اشاره شده است:
«توبه انابت آن است که از خدای عز و جل بترسی از بهر قدرت وی برتو»؛«توبه استجابت آن که از خدای عز و جل شرم داری از بهر نزدیکی وی به تو»؛ «توبه عام از گناه بازگشتن است» (کلابادی، ۱۳۷۱، ص ۳۷۷).
۳ـ ۸ـ ۷ توبۀ عام، خاص و خاص الخاص
در شرح تعرف می خوانیم:
«خلق در توبه بر سه مقام اند: عام اند و خاص و خاص الخاص» (مستملی بخاری، ۱۳۷۳، ص ۱۲۰۹). و ذالنون می گوید: «توبه عام از گناه بازگشتن است و توبه خاص از غفلت برگشتن است و توبه انبیاء علیهم السلام آن است که عجز خویش بیند از رسیدن به جایی که غیر ایشان رسیده باشند (همان، ص ۱۲۱۵).
پیامبران نیز توبه دارند؛توبۀ پیامبران به علّت ناتوانی آن ها درادایِ حقوق الهی است.
«چنانکه خدا فرمود مصطفی علیه السلام را «و استغفرلذنبک» و او را ذنب و عصیان نبود لکن از گزارد حق خدا لامحاله مقصر بود از بهر آنکه هیچ حق خداوند به تمامی نتواند گذاردن (همان، ص ۱۲۰۹).
«توبه انبیاء علیهم الصلوه و السلام آن است که عجز خویش بیند از رسیدن به جایی که غیر ایشان رسیده باشند» (همان، ص ۱۲۱۵).
«توبه پیغمبران که گفت از دیدن عجز است، موافق است قول پیغمبر را علیه السلام که گفت «انی لا ستغفرالله فی کل یوم ماته مره» و آن بود که هرگاه که قصد کردی که حق خداوند- عز و جل- بگذارد به مقدار طاعت خویش بجای آوردی و باز چون در معاملت خویش نگاه کردی سزاوار خداوند خویش ندیدی از عجز و تقصیر خویش عذر می خواستی؛ هم چنان کسی همیشه در نقصان باشد» (همان جا).
«خلق در توبه بر سه مقام اند، عام اند و خاص و خاصِ خاص. توبه خاص رجوع است از طاعات خویش به معنی تقصیر دیدن و به منت خداوند نظاره کردن که هر فعلی که بیارد آن فعل را سزای خداوند نبیند و از آن طاعت همچنان عذر خواهد که عاصی از معصیت و استغفار» (همان، ص ۱۲۰۹).
نتیجه این که همیشه توبه از گناهان نیست ؛ پیامبران نیز توبه می کنند و توبه پیامبران به سبب گناه نیست؛ چرا که آن ها معصوم هستند.
در رساله قشیریه به سه نوع توبه توجه شده است.
۳ـ ۹ دیدگاه های عرفا درباره انواع توبه
۳ـ ۹ـ ۱ امام صادق (ع)
انواع توبه از منظر امام صادق علیه السلام چنین است:
«کل فرقه من العباد لهم التوبه»(مجلسی، بی تا، ج ۶، ص ۳۱). هر گروه از مردم توبه ای مخصوص به خود دارند و در ادامه می فرمایند:
«توبه انبیاء از اضطراب، اصفیاء از تنفس، اولیاء از تکوین الخطرات، خواص از اشتغال بغیر خداست و توبه عوام از گناهان است»(همان جا).
۳ـ ۹ـ ۲ غزالی
مصادیق توبه فراوان است ؛به تعدادی از آن در ذیل اشاره شده است.
«توبه از کفر، توبه از ایمان تقلیدی، توبه از معاصی برون و درون مانند شره طعام و شراب و شره سخن و دوستی مال و جاه و حسد و کبر و ریا و امثال این مهلکات که اصل معاصی است و از وسواس و حدیث نفس و اندیشه های ناکردنی خالی نبود اگر از این نیز خالی شد از غفلت از ذکر حق تعالی در بعضی احوال خالی نبود» (غزالی، ۱۳۶۱، ص ۳۲۱).
۳ـ ۹ـ ۳ هجویری
۳ـ ۹ـ ۳ـ ۱ توبۀ مؤمنان، اولیاء و انبیاء
هجویری در بخشی مراتب توبه را این گونه تبیین می کند..
«توبه، مقام عامه مومنان است و آن از کبیره بود لقوله تعالی: یا ایها الذین آمنوا توبوا الی الله توبه نصوحاً (تحریم، ۸) و انابت،مقام اولیاست و مقربان لقوله تعالی من خشی الرحمن بالغیب و جاء بقلب منیب (ق، ۳۳) و اوبت، مقام انبیاست و مرسلان لقوله تعالی «نعم العبدانه اواب (هجویری، ۱۳۸۴، ص۴۳۰).
ذالنون مصری گوید: «التوبه توبتان: «توبه الانابه و توبه الاستجابه» ؛توبه دو گونه باشد: یکی توبۀ انابت،ودیگر توبۀ استجابت.
«توبۀ انابت آن بود که بنده توبه کند ازخوف عقوبت خدای-عزوجلّ- وتوبۀاستجابت آن که توبه کند از شرم کرم خدای عزّوجلّ»(همان، ص ۴۳۷)
۳ـ ۹ـ ۴ سراج طوسی
و در لمع نیز به توبه اهل المعرفه و الواجدین و خصوص الخصوص اشاره شده است (سراج طوسی، ۱۹۱۴، ص۴۳). «توبه عوام از گناهان است و توبه خواص از غفلت» (همان جا)
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.