سیستم حقیقی
التون مایو
روابط انسانی
گروههای غیررسمی چستر بارنارد
همكاری
همكاری همه برای تحقق یک هدف جمعی فیلیپ سلزنیك
رویكرد نهادی
نهادینه سازی ـ تعدیل اهداف برای بقاء تالكوت پارسونز
الگوی سیستم اجتماعی
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
سازگاری، نیل به اهداف، پیوستگی، میراث فرهنگی
جدول شماره 2-2 نظریههای مطرح در سیستم حقیقی را نشان میدهد.
جدول شماره 2-2 نظریههای مطرح در سیستم حقیقی
انتقادهایی كه بر نظریههای سیستم حقیقی وارد آمده است:
دیدگاه سیستم حقیقی ساختار رسمی سازمانها را نادیده میانگارد و تأكید زیادی بر ساختار رفتار دارد. همچنین نظریههای سیستم حقیقی تأثیر محیط بر سازمان را به یک میزان مورد توجه قرار ندادهاند كما اینكه پژوهشهای اولیه در مطالعات هائورن، سازمان را همچون یک سیستم بسته مورد مطالعه قرار داده است.
بارنارد از این منظر به محیط توجه كرد كه سازمان باید با دیگر سازمانهایی كه قصد جذب خدمات و وفاداری كاركنان را دارند، به رقابت بپردازد.
سلزنیك، با روشنی بیشتر به مطالعه تأثیر محیط بر سازمان پرداخت لیكن او نیز محیط را به مثابه یک متخاصم و منبع فشار ترسیم مینمود. تا اینكه در ادامه این نگرش در الگوی پارسونز، نگرش متعادلی را نسبت به محیط شاهد هستیم.
لاورنس و لورچ[72]، تفاوتهای موجود در سیستمهای حقوقی و حقیقی را به نگاه متفاوت نظریه پردازان آنها مربوط میدانند و معتقدند نظریه پردازان سیستم حقوقی افرادی اهل عمل و با تجربه مدیریتی بودهاند، در حالی كه نظریه پردازان سیستم حقیقی دارای زمینههای تحصیلی و تجاربی عمدتاً دانشگاهی بودند.
لاورنس و لورچ، اعتقاد دارند كه این زمینههای متفاوت، شكل دهنده و هدایتگر عكسالعمل این تحلیلگران نسبت به سازمانها بوده است(اسكات، ترجمه بهرنگی، 1380، ص 111- 108).
2-10- كاربرد نظریههای سیستم حقیقی در آموزش و پرورش
گریفیث[73] موارد مهم اثرات و كاربرد نظریههای روابط انسانی و رفتار سازمانی را در ارتباط با وظایف مدیران آموزشی به قرار ذیل خلاصه می کند:
ـ انگیزش[74]: عبارت از تأثیر عوامل روان شناختی و جامعه شناختی، فرهنگی و اقتصادی بر رفتار كاركنان آموزشی و دانشآموزان است.
عکس مرتبط با اقتصاد
ـ ادراك[75]: برداشتی است كه مدیر یا معلم از خود، از دیگران و از روابط متقابل دارد.
ـ ارتباط[76]: در اینجا تواناییهای مدیر در برقراری ارتباط با دیگران مدنظر است.
ساختار قدرت[77]: دانش مدیر در زمینه انواع قدرت در سازمان به او كمك میكند تا مكانیسمهای تنظیم كننده رفتار سازمانی را آنچنان كه هست درك كند و مورد استفاده قرار دهد.
روحیه[78]: روحیه كاركنان حاكی از میزان تعهدشان به اهداف سازمانی است.
پویایی شناسی گروهی[79]: لزوم آشنایی و تواناییهای مدیر به كار با گروه ها میباشد.
ـ تصمیمگیری[80]: اتخاذ تصمیمات درست و بموقع
ـ رهبری[81]: مدیر آموزشی نقش رهبری به معنی هدایت گروه را بعهده دارد.
ـ اختیار[82]: كاربرد مشروع و قانونی قدرت است(علاقهبند، 1376، ص 87-86).
2-11- مهارتهای ادراكی[83]
مهارت اداركی عبارت است از توانایی داشتن تصویر ذهنی از كلیت امور، همراه با جزئیات تشكیل دهنده آن در داخل موقعیت مربوطه میباشد. مدیر آموزشی باید بتواند هر مسئله بیانگر سازمان خود را به وضوح و به دقت در ذهن خو مجسم نماید تا اینكه تصمیم اثر بخش اتخاذ نماید.
این كار مستلزم پرهیز از ساده انگاری، كلیشهسازی و حدس و گمان میباشد به عبارت دیگر مهارت ادراكی مستلزم جامعیت ذهنی به معنی رهایی فكری از قید امور فوری و محسوس و آشكار و تحجر فكری است. از بین رویكردهای اخیر در علوم انسانی و بطور اخص در مدیریت تفكر سیستمی رویكردی است كه دارای توان بالقوه برای ارائه چنین نقشی در ارتباط با مهارت ادراكی است (سید عباسزاده، 1380).
این مهارت دربرگیرنده استفاده از روشها و تكنیكهای علمی در جهت حل درك مشكلات و توسعه برنامه عملیات بوده و بدون تحلیل، كمتر موفقیتی در برنامههای بلندمدت حاصل میگردد (عباس زاده، 1376).
رابرت کاتز مهارت ادراکی را در این امر میداند که مدیر قدرت تلقی سازمان به صورت یک کل را داشته باشد. بعبارتی تشخیص دهد که فعالیتهای تمامی واحدهای سازمانی به یکدیگر وابسته بوده و تغییر در هر واحد یا جزء در واحدها یا اجزاء دیگر سازمان تأثیر دارد.
موفقیت مدیر در ت
صمیمگیریها منوط به مهارت ادراکی است. چستر بارنارد مهمترین جنبه مدیریت را درک سازمان بصورت یک کل میداند. مهارت ادراکی عامل یگانه ساز امور و هماهنگی بخش به کارهای مدیر است و اهمیت آن انکارناپذیر میباشد (کاتز، ترجمه توتونچیان، 1370، ص 99).
توانمندیهای مدیر در اینکه درک کند و تشخیص دهد فعالیتهای مختلف سازمان به هم وابسته هستند و تغییر در هر واحد واحدهای دیگر از سازمان را تحت تأثیر قرار خواهد داد، تصمیمگیریهای مدیر را در جهت اثربخشی سازمان و رضایت کارکنان هدایت می کند.
مدیران باید برای کسب این مهارت به دانش علوم رفتاری و خصوصاً نظریههای سازمان و مدیریت مجهز بوده و تجارب عملی داشته باشند. بر این اساس مدیران آموزشی و مدیر مدرسه باید بتوانند شناخت کافی از محیط داشته باشند، به درک تعامل در عوامل مختلف توانا باشند، اولویتها را تشخیص دهند و با اتخاذ تصمیمات مؤثر نتایج مطلوب را عاید سازمان خود نمایند(علاقهبند، 1377، ص90). به جهت اهمیت کسب توانایی درک کلی در مهارت ادراکی، رابینز[84] پیشنهاد میکند که مدیران باید قبل از اینکه در دورههای آموزش تخصصی به تحصیل بپردازند و یا تحصیل کرده باشند باید قدرت ذهنی با توانایی تجزیه و تحلیل داشته باشند.
مطالعه در متون سازمان و مدیریت، رفتار سازمانی، بودجهبندی و حسابداری و دانستن آمار کافی نیست، مدیر باید دارای تفکر منطقی بوده و توانایی درک روابط علت و معلولی داشته باشد(میرکمالی، 1379، ص 110). مدیر آموزشی به جهت اینکه بهترین تصمیم را اتخاذ کند یا بعبارتی تصمیم اثربخش بگیرد، باید بتواند مسائل مبتلا به زمان را به روشنی و دقت در ذهنش تجسم کند. او باید دارای جامعیت ذهنی باشد که لازمه مهارت ادراکی است.
حسابداری
جامعیت ذهنی، رهایی فکر از امور محسوس و تحجر است، نگرش سیستمی، چنین نقشی را در مهارت ادراکی ارائه می کند.
مدیر توانمند به مهارت ادراکی، مسائل را بطور ذهنی تجزیه و تحلیل میکند و بدون اینکه به موارد جزئی بپردازد میتواند بر مجموعه آنها حتی قبل از وقوع اشرف پیدا کند. به این منظور مدیر باید ضمن داشتن شناخت، در موارد زیر تجارب عملی نیز داشته باشد:
تئوری، علم، عمل، تئوریهای سازمان، تئوریهای مدیریت، تئوریهای سیستمها، تئوریهای علوم رفتاری، تئوریهای تصمیمگیری، تئوریهای ترکیبی(سیدعباسزاده، 1374، ص 35).
کسب مهارت ادراکی با طی یک دوره آموزشی ممکن نیست، چون فکر مدیران باید تغییر یابد تا تفکر ادراکی به عمل منتج شود. مدیران مدارس برای کسب مهارت ادراکی باید در دو زمینه تلاش کنند: هم تفکر سیستمی داشته باشند و هم دارای ذهنیت فلسفی باشند.
2-11-1 مهارت ادراكی (در مدیران آموزشی):
– شناخت تئوریهای مختلف سازمان.
– شناخت سازمان آموزشی، فرهنگ، باورها و ارزشهای اجتماعی.
– شناخت تئوری، تحقیق، علم، عمل و روابط آنها با یكدیگر.
– زمینه تاریخی نهضتها، مكاتب و رویكردهای مختلف مدیریت.
– تئوریهای مختلف علوم رفتاری و رویكردهای مربوط به آنها.
– تئوریهای، الگوها و مدلهای تصمیم گیری.
– تئوریهای آموزشی و پرورشی گذشته و حال.
– محیط موسسه آموزشی، محیط عمومی و اختصاصی.
– اهداف جامعه و بطور اخص اهداف توسعه.
– سهم و نقش آموزش و پرورش در پیشرفتهای اجتماعی.
– روند تكوینی مدیریت موسسات آموزشی.
– موانع، محدودیتها و كاستیهای مدیریت آموزشی.
– آشنایی به كلیه تئوریها و چهارچوبهای فكری مربوطه(سید عباسزاده، 1380).
«فیلیپ اسمیت[85]» فرد دارای ذهنیت فلسفی یا بعبارتی مهارت درک سیستم به صورت یک کل را واجد خصوصیاتی میداند که در سه بُعد مرتبط به هم، تحت عناوین جامعیت[86]، تعمق[87] و قابلیت انعطاف[88] گروهبندی میشوند و هر بُعد را نیز در چهار جنبه مطرح می کند. (اسمیت، ترجمه بهرنگی، 1370، ص 71) که به بررسی هر یک از ابعاد مذکور پرداخته میشود:
1ـ جامعیت
ـ نگریستن به موارد خاص در ارتباط با زمینهای وسیع: مدیر مدرسه در مورد هر یک از اجزاء باید با توجه به کلیت مدرسه قضاوت کند.
ـ ارتباط دادن مسائل آنی به هدفهای دراز مدت: مدیر مدرسه خود را درگیر روزمرگی مدرسه نمیکند بلکه از زمان و امکانات حال برای برنامهریزی بلندمدت بهره میبرد.
ـ بکار بردن قوه تعمیم: اصولاً دو نوع تعمیم داریم، تعمیم استقرایی که آزماینده، در نوع کامل آن باید تمام نمونهها را مطالعه نموده و سپس قاعدهای کلی بیان دارد و تعمیم استنتاجی یا خلاق که آزماینده به فعالیت ذهنی میپردازد و به نتایج مورد نظر دست مییابد، در اینجا مدیر مدرسه مجهز به ذهن فلسفی از این نوع تعمیم استفاده میکند.
ـ شکیبایی در تفکرات عمیق نظری: توانایی جمعبندی و پیوند مدارک و شواهد، اصول و مفاهیم و پروراندن خلاقیت را شامل میگردد، این نوع توانمندی به ذهنیت فلسفی مدیر کمک میکند تا بتواند اطلاعات را در یک زمینه خاص جمعبندی نماید و زمینه خلاقیت خود را در امور نظری و انتزاعی فراهم آورد.
2ـ تعمق