۱-۷- تعریف مفاهیم و واژگان اختصاصی طرح ۱۹
فصل ۲: آوانویسی و ترجمه سرود انگد روشنان ۲۰
فصل ۳: ویژگیهای دستوری زبان پهلوی اشکانی در متن انگد روشنان ۱۱۵
۳-۱- مقدمه ۱۱۶
۳-۲- اسم ۱۱۶
۳-۲-۱- اسامی بسیط ۱۱۷
۳-۲-۲- اسامی مشتق ۱۱۸
۳-۲-۳- اسامی مرکب ۱۲۰
۳-۳- صفت ۱۲۱
۳-۳-۱- صفات بسیط ۱۲۱
۳-۳-۲- صفات مشتق ۱۲۱
۳-۳-۳- صفات مرکب ۱۲۳
۳-۴- قید ۱۲۴
۳-۴-۱- قیدهایی که تنها نقش قیدی داشتهاند ۱۲۴
۳-۴-۲- قیدهایی که به عنوان پیشوند فعلی و یا حرف اضافه هم به کار رفتهاند ۱۲۴
۳-۴-۳- قیدهایی که اسم یا صفت بودهاند و به عنوان قید هم به کار رفتهاند ۱۲۴
۳-۵- فعل ۱۲۵
۳-۵-۱- ماده مضارع ۱۲۵
۳-۵-۲- ماده ماضی ۱۲۷
۳-۶- نحو اسم و ضمیر ۱۲۹
۳-۷- نحو صفت ۱۳۲
۳-۸- نحو قید ۱۳۲
۳-۹- ساخت ارگاتیو(ماضی متعدی) ۱۳۳
فصل ۴: تجزیه و تحلیل واژهها و ریشهشناسی ۱۳۵
۴-۱- مقدمه ۱۳۶
فصل ۵: نتیجه گیری ۲۰۷
کتابنامه ۲۱۶
کلیات
مقدمه
زبانهایی که در ایران از گذشته تا امروز متداول بودهاند، از نظر ویژگیهای زبانی وجوه مشترکی دارند هر چند که این زبانها در سرزمینهای گوناگونی از ایران رواج داشته اند. این مجموعه زبانها را اصطلاحا گروه زبانهای ایرانی مینامند که خود منشعب از زبانی فرضی به نام هندوایرانی است که اصل زبانهای اقوام هندی و ایرانی، پیش از جدا شدن از یکدیگر و سکونت در هند و ایران بوده است. شاخه هندوایرانی نیز خود یکی از شاخههای زبان فرضی دیگری به نام هندواروپایی است که مادر اغلب زبانهای اقوامی است که در سرزمینهای واقع در شبه قاره هند تا شمال اروپا به سر میبرند یا به سر میبردهاند. از نظر تاریخی، زبانهای ایرانی را به سه دسته عمده تقسیم میکنند: زبانهای دوره باستان، زبانهای دوره میانه و زبانهای دوره نو.
زبانهای دوره میانه که در فاصلهای میان حدود ۳۰۰ ق.م. تا حدود ۷۰۰ م. بوده است، در واقع به زبانهایی که پس از سقوط هخامنشیان تا آغاز اسلام در ایران بزرگ رایج بوده، گفته میشود که گونه های تحول یافته زبانهای ایرانی باستان محسوب میشدند. از گروه زبانهای ایرانی میانه غربی از دو زبان آثار عمدهای در دست است: زبان پهلوی اشکانی (یا پهلوانیگ[۱] یا پهلوانی اشکانی) و فارسی میانه یا پهلوی.
زبان پهلوی اشکانی زبان رایج دوره اشکانیان (از حدود ۲۵۰ ق.م. تا حدود ۲۲۴ م.) بوده که تا اوایل دوره ساسانی نیز آثاری بدان تألیف میشده است. این زبان در شمال و شمال شرق ایران متداول بوده و از صورت باستانی آن اثری بدست نیامده است. از دیگر زبانهای ایرانی میانه که با زبان پهلوی اشکانی همخانواده بودند، میتوان از سغدی، خوارزمی، سکایی (با دو گویش خُتَنی و تُمشُقی)، بلخی( از شاخه شرقی) و فارسی میانه (شاخه جنوب غربی) نام برد.
کهنترین آثار موجود به زبان پهلوی اشکانی متعلق به سده نخست پیش از میلاد است. این زبان تا حدود سده ششم میلادی زنده بود و سپس به تدریج رو به خاموشی نهاد. آخرین آثار موجود به زبان پهلوی اشکانی، آثار مانوی است که اکثرا به پیش از سده نهم میلادی/ سوم هجری تعلق دارد. آثار پهلوی اشکانی مانوی حتی تا سده سیزدهم میلادی/ هفتم هجری نیز به نگارش در میآمد، اما چون این آثار را در زمانی نوشته شدند که پهلوی اشکانی زبانی مرده بود، در آنها اشتباهات و گاه آمیختگیهایی با فارسی میانه دیده می شود.
هر چند از ادبیات ایرانی دوره میانه اشعار زیادی بر جای نمانده، اما بازمانده دو منظومه درخت آسوریک و یادگار زریران و دیگر سرودهای پهلوی اشکانی و فارسی میانه وجود یک سنت شعری پایدار را در این دوره به اثبات میرساند؛ با این وجود از ادبیات شفاهی دوره اشکانی اطلاعات چندانی در دست نیست.
بخش بزرگی از اشعار ایرانی دوره میانه را سرودهای مانوی تشکیل میدهد که آنها را عمدتا با آلات موسیقی در جشنها و مراسم دینی میخواندهاند. این اشعار دارای وزن ضربی یا تکیهای بودند و تکیه روی هجاهای آخر دو کلمه اصلی هر مصراع قرار داشت. سرودهای مانوی را به طور کلی به سه دسته سرودهای بلند، سرودهای دینی و سرودهای کوتاه تقسیم کردهاند که از سرودهای بلند، منظومههای «هویدگمان» و «انگدروشنان» باز مانده است.
شعرهای مانوی در نسخهها غالبا به صورت نثر نوشته شده است و معمولا آخر ابیات را با نقطهای رنگین مشخص کرده اند، اما در انگدروشنان هر بیتی دارای دو مصرع است و در میان هر مصراع یک یا دو نقطه گذاشته شده که مصراع را به دو پاره تقسیم می کند و میان ابیات، فاصله سفید است. سرود مانوی انگدروشنان به تقلید از دو زبور مانی و به زبان پهلوی اشکانی سروده شده و امروزه قطعاتی از آن به زبان سغدی نیز در دست است. این عنوان از نخستین کلمه بیت اول این مجموعه گرفته شده است: angad rOSnAn fryAnag… «ای یار روشنان کامل…».
انگدروشنان دارای هشت بخش(اندام/ هَندام) است که در آن سخن از روح سرگردان و پریشانی است که گرفتار حملههای دشمن شده و در آرزوی نجات دهندهای است تا رستگار گردد. روح نومید است و فریاد میکشد «چه کسی نجاتم خواهد بخشید؟»؛ و سرانجام نجات دهندهای ظاهر می شود و کلامی مهربان و عاشقانه بر زبان میراند و به او نوید رهایی میدهد. دیوان میگریزند و مژده رستگاری به روح داده می شود. روح جامه نور بر تن می کند و از زندان ظلمانی تن آزاد می شود و به آسمان میرود. با این حال و به رغم آزاد شدن روان، جهان در رنج و زیبایی ناپایدارش هنوز پابرجاست.
از نظر واتر برونو هنینگ و بعدها مری بویس، شیوه سرایش دو سرود هویدگمان و انگدروشنان به گونه ای است که میتوان گمان برد هر دو از یک سراینده بوده اند. هنینگ معتقد بود که منظومه هویدگمان را مارامو سروده است و بیگمان سراینده انگدروشنان از سبک او پیروی کرده است. اما ورنر زوندرمان در سال ۱۹۹۰ با بازخوانی نام «مارخورشید وَهمَن اِسپَسَگ» در سرآغاز دستنوشته M233/r/، ثابت کرد این دو مجموعه را اسقفی مانوی به نام «مار خورشید وَهمَن» سروده است.[۲]
بیان مسئله و اهمیت آن
اهمیت زبان پهلوی اشکانی به ویژه در فاصله میان سده نخست پیش از میلاد تا سده چهارم میلادی، سبب شد که واژه های بسیاری از این زبان علاوه بر فارسی میانه، سغدی و ارمنی به زبانهای آرامی، سریانی، مندایی و از طریق ارمنی به گرجی نیز راه یابد. این زبان پس از گسترش دین مانوی (۲۱۶-۲۷۶ م.) در خراسان و ماوراءالنهر، به کوشش مبلغان مانوی در سده سوم میلادی به عنوان یکی از ابزارهای تبلیغ مورد استفاده مانویان قرار گرفت و کتابهایی به آن زبان تالیف یا ترجمه شد. آثار متاخر مانوی که بخش قابل توجهی از آنها را آثار منظوم تشکیل میدهد در زمانی به نگارش درآمده که پهلوی اشکانی زبانی مرده بود است. به همین دلیل است که در بسیاری از موارد تأثیر واژهها و گاه نکات دستوری فارسی میانه را میتوان در آنها مشاهده کرد. مانی و پیروان او به نوشتن کتب و رسالات اعتقاد و علاقه فراوان داشتند و این امر را یکی از وسایل عمده تبلیغ دین خود میدانستند (تفضلی،۱۳۷۶: ۳۳۳) از آنجا که مانویان به زبان مردمی که در میان آنها قصد تبلیغ داشتند، کتاب مینوشتند آثار مانوی به زبانهای متعددی موجود است. همچنین اکثر آثار مانوی ایرانی به (فارسی میانه و پهلوی اشکانی و سغدی و فارسی دری)، به خط مخصوص مانویان است که از خط سریانی سطرنجیلی گرفته شده است. (تفضلی،۱۳۷۶: ۳۳۴)
ایرانشناسان این متون را به قصد بررسی عقاید مانوی بارها مورد مطالعه قرار دادهاند، اما در این مطالعات کمتر به ویژگیهای زبانی و ادبی این متون پرداخته شده است. درباره وزن اشعار مانوی مباحث زیادی مطرح شده و به نظر میرسد در وزن این اشعار، علاوه بر تعداد هجاهای تکیهدار، ضرب وزن می تواند متفاوت باشد. علاوه بر تکنیکهای ساختاری، مانویان در اشعار خود، که آنها را غالبا همراه با ساز و آواز میخواندند، برای جذابیت آنها و نیز به منظور بهتر عرضه کردن افکار و عقاید خویش، از صنایع لفظی و صور خیال، خصوصا تشبیه و مجاز استفاده میکردند. آن بخش از سرودههای مانوی که در این پژوهش مورد بررسی قرار میگیرد، سرود انگدروشنان (روشنان کامل) و به زبان پهلوی اشکانی است. تمامی این شعر بلند درباره سفر روح است پس از رهایی از زندان تن یا جهان تاریکی به جهان روشنایی و رسیدن به پدر نخستین و مادر زندگان. از آنجا که از زبان پهلوی اشکانی نسبت به زبان فارسی میانه آثار کمتری در دست است، بررسی ویژگیهای آوایی، ساختواژی و نحوی این متون، نکات بسیاری را درباره این زبان ایرانی میانه غربی روشن خواهد کرد.
در این پژوهش سعی بر آن است تا سرود انگدروشنان با بهره گرفتن از منابع معتبر واجنویسی شود، جنبه شعری آن به نحوی در فارسی امروز مشخص و در آخر ترجمهای از آن بر پایه متن سرود که در صفحات ۱۱۲ تا ۱۷۳ کتاب THE MANICHAEAN HYMN-CYCLES IN PARTHIAN نوشته Mary Boyce آمده، به زبان فارسی ارائه شود. همچنین در فرایند کار تا آنجا که میسر باشد ویژگیهای صرفی و نحوی و ریشهشناختی واژه ها و متن مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
هدف تحقیق
از آنجا که در پژوهشهای صورت گرفته بر روی متون مانوی آنطور که باید و شاید به مسائل زبانی پرداخته نشده و در مورد ریشههای بسیاری از لغات ابهام وجود دارد، سعی بر آن است که در این پایاننامه تا آنجا که ممکن است به بررسی تحولات زبانی متن پرداخته شود.
پرسشهای تحقیق
جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.
با توجه به اینکه متون گونه ادبی زبان پهلوی اشکانی به شمار میآید، جا بهجایی مقولات دستوری در آنها از این نظر چگونه است؟
ترجمههای انگلیسی منتشر شده از این متون تا چه اندازه با محتوای متون همخوانی دارد؟
آن دسته از واژه هایی که تا به امروز ریشهشناسی معینی برای آنها ارائه نشده، با توجه با یافته های جدید تا چه اندازه قابل بررسی و تحلیل ریشهشناختی هستند؟
پیشینه تحقیق
آثاری که از مانویان به زبانهای ایرانی (فارسی میانه و پهلوی اشکانی و سغدی) در دست است، در اوایل قرن بیستم از زیر خرابههای دیرهای مانویان در واحه تورفان در شمال غرب چین در استان سینکیانگ[۳]، که در زیر شن و خاک مدفون شده بود، بهدست آمده و در کشف و قرائت و ترجمه و تفسیر سهم عمده از آنِ دانشمندان و محققان آلمانی است. بیشتر آثار مکشوفه در تورفان اکنون در برلین محفوظ است و تعداد بسیاری از آن اسناد هنوز منتشر نشده است. در موزههای شهرهای دیگر مانند لندن، پاریس، سن پطرزبورگ و کیوتو نیز برخی از اوراق مانوی وجود دارد.
پژوهش در شعر مانوی را مولر[۴]، خاورشناس بلندپایه آلمانی، آغاز کرد. وی در سال ۱۹۱۳ در برلین سرود ششم انگدروشنان و متن و ترجمه سرودنامهای مانوی به نام مَهرنامگ را در Ein Doppelblatt aus einem manichäischen Hymnenbuch (ma~rnAmag) منتشر کرد.
والتر برونو هنینگ[۵] طی سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۸پارههای بسیاری از سرودهای مانوی را قرائت کرد و پس از سالها پژوهش و بررسی متوجه شد که چهار سرود به پارسی میانه و پهلوی اشکانی وجود داشته که هر یک به بخشهایی (اندامها) تقسیم میشده است. او بخشهایی از دو سرود پهلوی اشکانی هویدگمان و انگدروشنان را منتشر کرد و قطعاتی از سرودنامههای یاد شده را با سرودهای چینی مانوی مطابقت داد و نام سراینده و زمان سرایش اشعار را کشف کرد.
مری بویس[۶] در سال ۱۹۵۴ دو سرود بلند مانوی هویدگمان و انگدروشنان را به زبان پهلوی اشکانی به همراه اصلاحاتی از والتر برونو هنینگ وگاه ترجمههایی از خود او به کمک متن سغدی و چینی در پانوشت و با واژهنامهای در The Manichaean Hymn-Cycles in Parthian به چاپ رساند. مفصلترین مجموعه اسناد شعری به زبان ایرانی میانه غربی که در دسترس ما قرار دارد، همین مجموعه سرودهای مانوی به زبان پهلوی اشکانی است که مری بویس با حوصله زیاد بازسازی و منتشر کرد. مؤلف در مقدمه فهرست کاملی از انواع مصرعها ، یا به عبارت بهتر، انواع پارهها را که در دو اثر هویدگمان و انگدروشنان آمده است، به دست میدهد. این انواع بر حسب تعداد هجاها و محل تکیهها تعریف میشوند.
همچنین مری بویس در ۱۹۶۰ فهرست کامل دستنوشتههای مانوی تورفان را در کتاب A Catalogue of the Iranian Manuscripts in Manichean Script in the German Turfan Collection منتشر کرد و در آن دستنوشتهها را به صورت موضوعی دستهبندی کرد. وی در سال ۱۹۷۵ در اثر دیگری به نام A Reader in Manichaean Middle Persian and Parthian بسیاری از دستنوشتههای نسبتا سالم فارسی میانه و پهلوی اشکانی را با تعلیقات مفصل همراه با واژهنامهای منتشرکرد.
ورنر زوندرمان[۷] از دیگر ایرانشناسانی است که بیشتر پژوهشهای خود را به مانی اختصاص داده است. وی در The Manichaean Hymn Cycles Huyadagmān and Angad Rošnān in Parthian and Sogdian که آن را در ۱۹۹۰ به چاپ رساند، مجموعه سرودههای هویدگمان و انگدروشنان را بررسی کرده و متنهای تازهای درباره دو سرود یاد شده به خط و زبان سغدی ارائه میدهد و آن را با متنهای پهلوی اشکانی که مری بویس در ۱۹۵۴ منتشر کرده، مقایسه نموده و به نتایج تازهای دست مییابد.
دزموند دورکین مایسترارنست[۸] در واژهنامه مانوی خودDictionary of Manichaean Texts, Volume III: Dictionary Of Manichaean Middle Persian and Parthian که در سال ۲۰۰۴ چاپ شد، واژههای به کار رفته در دو سرود هویدگمان و انگدروشنان را آورده است.
روانشاد ایرج وامقی (۱۳۷۹-۱۳۱۱) در سال ۱۳۷۸ کتاب «نوشتههای مانی و مانویان» را به چاپ رساند که در آن کتاب، بخشهایی از دو سرود هویدگمان و انگد روشنان را بر پایه کتاب مری بویس ترجمه کرده و برای برخی واژه ها ریشههایی به صورت پانوشت ارائه داده است.
ابوالقاسم اسماعیلپور در سال ۱۳۸۶ در بخش مربوط به سرودهای مانوی در کتاب «سرودهای روشنایی: جستاری در شعر ایران باستان و میانه و سرودهای مانوی»، چند بخش از دو سرود هویدگمان و انگد روشنان را بر پایه قرائت و حرف نوشت مری بویس و با ترجمه همه یادداشتها و تفسیرهای او آورده است.
روش پژوهش
نوع روش در انجام این پژوهش به صورت توصیفی انجام شده است و در گردآوری اطلاعات و داده ها از روش کتابخانهای استفاده شده است.
تعریف مفاهیم و واژگان اختصاصی طرح
ریشهشناسی، واجشناسی تاریخی، زبان پهلوی اشکانی
ریشهشناسی: یکی از شاخههای زبانشناسی تاریخی و تطبیقی است که به شناخت ریشه واژه ها می پردازد. به طور کلی ریشهشناسی علم مطالعه تاریخی واژه ها میباشد.
واجشناسی تاریخی: به آن بخش از دانش زبانشناسی که به بررسی و توصیف صداهای زبان با توجه به نقش واجی آنها، یعنی ویژگی ایجاد تمایز میان تکواژها و نیز روابط گوناگون موجود میان واجها و همچنین ساخت واژه ها از لحاظ چگونگی پیوند واجها در آنها می پردازد، واجشناسی اطلاق می شود. در واجشناسی تاریخی سابقه تاریخی واژه ها هم مورد بررسی قرار میگیرد.