۱) ترجمه بیت: برای این که درک درستی از دین ندارند باید عزا و ماتم بگیری، پس هرگاه دانشمند فاسد شد، دنیا هم فاسد می شود.
۲) نکات بلاغی: اقتباس: از حافظ گوید: (غزل: ۴۳۶)
آلودگیِ خرقه خرابیِّ جهانست
کو راه روی اهلِ دلی، پاک سرشتی
«اِذا فَسَدَ الْعَالِمُ فَسَدَ العَالَمُ» اینان که درکسوت دانش ودین داری اند آلودگی دامن شان سبب تباهی عالم شده است، که گفته اند چون عالم تباه شود جهان تباه گردد، کجاست سالکی صاحبدل پاکیزه سرشت که ما را رهبری کند». (خطیب رهبر خلیل، ۱۳۸۱: ۵۹۳)، (عالِم با عالَم: جناس خط، ماتم با عالم: کلمه قافیه، لَه عَزای دین باید گرت ماتم: کنایه ازکج فهمی دینی است، «اِذا فَسَدَ الْعَالِمُ فَسَدَ العَالَمُ» نظر استاد سپه وندی ارسال المثل است».
پِی اِفْراط تَفریِط اِسمُ و فِعلُ و حَرف
هَر یَک وَ جَایِ وِیش نَحویِ کَردَن صَرف
۱) ترجمه بیت: دستورنویسان بدنبال کم و زیاد کردن کلمات (اسم، حرف و فعل) بودند و هر کدام از آنها را درجا و مکان خود به کار می بردند.
۲) نکات بلاغی ولغوی: حرف با صرف: کلمه قافیه وجناس اختلافی است، اسم فعل وحرف: مراعات النظیر، جای وِیش: درجای خود. اسم، فعل وحرف: کنایه ازمعرفت حق ومراتب آن است.
۳) شرح مفاهیم عرفانی: معرفت: بشراز همان ابتدا در طول تاریخ در صدد شناخت مبدا هستی بوده است و سؤالاتی همیشه داشته که از کجا آمدهام، به کجامی روم چرا آمدهام؟ بحث معرفت همیشه به سه نوع شناخت مطرح بوده است: ۱- شناخت حسی که مربوط به عالَم وطبیعت است و براساس حواس صورت می گیرد. ۲- شناخت عقلی که اساس آن عقل و خرد بشر بوده است. ۳- شناخت شهودی که شناختی بالاتر و عمیق تر از حسی و عقلی است، درشناخت حسی بشر می تواند عالم حسی را درک کند، امّا از درک کلی و عمیق حقایق کلی وجزیی ناتوان است. معرفت شهودی ازهرگونه شک وتردید دور است، شهود حقایق از طریق قلب صورت میگیرد و از دیدگاه عرفا قلب که مرکز دریافت حقایق است مظهرجمیع صفات و کمالات حق محسوب میگردد. محور مباحث معرفت بر پایه سه اصل شناخت خدا، جهان و انسان است. معرفت حق تعالی رأس تمام معارف قرار دارد و حضرت علی معرفت حق را شالوده ی دین وکمال معرفت دانسته است. برترین علوم شناخت معرفت مکاشفه حق است، معرفت سعادت حقیقی است. جنید معرفت حق را دو دسته دانسته است: یکی تعریفی و دیگری تعرّفی درمعرفت تعریفی معرفت عامه وعمومی است که معرفت حق است، و آثارش در طبیعت موجود است و دیگری معرفت خواصّ است. (ر. ک، فتح الهی علی، ۱۳۸۰: ۴۳)
دَســتِ یَــدِ قُــدرَتِ عِلــمِ پِیغَمْبَـر
سَــوِی اَللّه مُطلَـــق حُــروُف دَفْتَـــر
۱) ترجمه بیت: دست قدرت الهی جز از آن خدای متعال و مطلق نیست، و علم پیامبر نیز از سرچشمه وحی حق تعالی است.
۲) نکات بلاغی: پیغمبر با دفتر: کلمه قافیه است، دست ید: کنایه از قدرت و برتری است و حشو، حروف و دفتر: استعاره ازقرآن معجزه پیامبر، دست با حروف ودفتر: تناسب. چون دست خداوند فوق همه دست ها است، لذا هیچ محالی برای خداوند وجود ندارد هرآنچه بخواهد موجود شود به فرمان کن انجام پذیراست. حضرت رسول هم که نیرو وقدرتش ازخداوند است که اشاره به آیه(۱۰)سوره فتح دارد: (یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ). انجام هرامری برایش مشکل نیست چون مستقیم با منبع وحی ارتباط دارد، میتواند اشارهای به معجزه شق القمر باشد که این معجزه کار پیامبر نیست بلکه تجلیی از قدرت خدا است؛ در نتیجه افراد ضعیف عقل و ایمان این ارتباط با منبع وحی را درک نمی کردند.
چـــون یــدالله فــوق ایـدیهم بـود
دست ما را دست خود فرمود احد
پــس مـــرادسـتِ دراز آمــد یقیـن
بــرگذشته ز آسمـــان هفتمیـــن
دستِ مـن بنمـود برگردون هنــــر
مُقــــریـا برخوان که اِنْشَقّ القمـر
این صفت هم بهرِ ضعف عقل هاست