و سرّ ترجیح آن هم در تحمل رنجهای فراوان مادر تعبیر شده است و نیز گرامی داشت خاله (خواهر مادر) در نبود و فقدان مادر به منزله تکریم مادر تلقی شده است.
۲-۲-۳- زنان صدر اسلام
زنان در اسلام همواره جایگاهی رفیع و پر منزلت داشتهاند. زنان صدر اسلام از حضرت خدیجه (س) تا حضرت فاطمه (ع) و زنان پیامبر و زنان امامان معصوم و زنان مومن هر یک بنابر مقام و منزلت خویش جایگاهی ویژه داشتهاند.
«زمانی که بسیاری از مردان در حقانیت دین مبین اسلام تردید داشتند؛ حضرت خدیجه شهامت آن را داشت که بپذیرد حق با پیامبر (ص) است[۶۷].» رسول خدا در وصف حضرت خدیجه میفرماید: «خدیجه سبقت گیرنده زنان جهانیان در ایمان به خدا و به محمد است. «المستدرک- حاکم ۳/۱۸[۶۸].» زندگانی حضرت فاطمه زهرا (س) سراسر ایثار و مبارزه بر ضد ستم است.
همیاری او با پدر بزرگوارش و همسر ارجمندش نشان از مقام و شأن وجودی ایشان دارد. رفتار پیامبر (ص) بر مبنای احترام زن و مقام والای او بوده است و این رفتار تا واپسین روز زندگانی آن حضرت ادامه داشت.
«حضرت زینب دختر مولای متقیان و بانوی بی همتای اسلام عالی ترین مصداق کفایت و خردمندی، دانش و بینش، شجاعت و پایداری بود. در طول زندگی پربارش همواره با رنج و سختی عجین بود. اما نه تنها از مشکلات نهراسید بلکه با ناملایمات بر استقامتش افزود و به روحش تعالی بیشتری بخشید[۶۹].»
«از بین همسران پیامبر ام سلمه عالمی راوی حدیث بود، عقل و درایت و متانت او در دفاع از حضرت زهرا (ع) و در پشتیبانی از مقام ولایت درخور ستایش فراوان است. او محرم اسرار اهل بیت نیز بود[۷۰].»
«بانوی گرانقدر دیگر پیامبر (ص) زینب بنت جحش دختر عمهی پیامبر و بعد از خدیجه و ام سلمه و میمونه اشرف زوجات پیامبر (ص) بود. از دیگر زنان پیامبر (ص) میتوان به ماریه دختر شمعون مادر ابراهیم و صفیه بنت حی زنی حلیم و بردبار و از راویان حدیث اشاره نمود[۷۱].»
«یکی دیگر از زنان تأثیرگذار در صدر اسلام سمیه است. مسلمانی او در همان اوایل و تحمل سختیهای شکنجه او را در ردیف اولین شهید اسلام قرار داد[۷۲].» سوده یکی از زنان صدر اسلام است. او زنی بود که هم از هوش اجتماعی بهرهمند بود و هم در سیاست حضور داشت، حضور او در صحنهی جنگ و سیاست نشان از ارزش بلند مرتبهی او دارد.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
از جمله زنان دیگر صدر اسلام میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
ام حکیم: «زنی شاعر که بعد از کشته شدن دو فرزند خردسالش در جلوی چشم مادر به دست عوامل معاویه به مشکلات عصبی دچار شد و رثاهای سوزناکی سرود و در کوی و برزن میخواند و در تهییج مسلمانان نقش موثری داشت[۷۳].»
ام الخیر: «خطیب بلیغی بود که در جنگ صفین با سخنانش سپاهیان را تهییج و تشویق میکرد. سخنانی که از روی استدلال و یا استمداد از اوج عرفان و نتیجه تربیت یافتن در مکتب حضرت علی (ع) بود[۷۴].»
ام خالد: «محدثی است که روایات فراوانی از پیامبر (ص) نقل نموده است[۷۵].»
امیمه: «محدث و نقل کنندهی حدیث برای تابعین بود. در جنگها حضور داشت و برای مداوای مجروحین و تخیلهی شهدا سهم به سزایی داشت[۷۶].»
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.
ام کلثوم: اولین زن مهاجری است که با پای پیاده از مکه به مدینه مهاجرت نمود، همسرش در جنگ موته شهید شد. شأن نزول آیهی ۱۰ سوره ممتحنه زمانی است که عدهای از کفار قصد بازگرداندن او را داشتند.
«شما اگر میدانید که این زنان ایمان آورده و در اثر وحی الهی از مکه به مدینه مهاجرت کردند، ایشان را به کفار بر نگردانید، گرچه بستگانشان باشند.[۷۷]»
از میان مادران و همسران امامان معصوم (ع) به موارد زیر اکتفا میشود:
شهربانو همسر امام حسین (ع) و مادر امام سجاد (ع): «دختر یزدگرد ساسانی که در فتح ایران اسیر شد و به همسری امام حسین (ع) درآمد[۷۸].»
فاطمه ام عبدالله همسر امام زین العابدین و مادر امام محمد باقر (ع): وی دختر امام حسن مجتبی (ع) میباشد او زنی با عصمت و علم و فضل و شرف و عفت است که مانند او وجود نداشته است و در نهایت زهد و تقوا و مستجاب الدعوه بود و در حادثهی کربلا حضور داشت و اسیر شد[۷۹].
ام فروه همسر امام محمد باقر (ع) و مادر امام صادق (ع): «از زنان با ایمان و متقی بود تا آن جا که امام صادق (ع) لقب «ابن المکرمه» به او داده بود. او نقل کنندهی حدیث بوده است[۸۰].»
«از دیگر زنان امام معصوم باید از تکتم همسر امام کاظم (ع)، سبیکه همسر امام رضا (ع)، سمانه همسر امام محمد تقی (ع)، جده همسر امام علی النقی و نرجس همسر امام حسن عسگری (ع) که همه مادران امامان معصوم ما میباشند[۸۱].»
زن در جامعه وظیفهای دارد که از مرد اصلاً ساخته نیست؛ نقش زن بی همتا و بی نظیر میباشد. به صراحت میتوانیم بگوییم که بقای زندگی و نسل بشر محتاج وجود زن است زن نیم پیکر جامعه است و نقش او را اسلام نادیده نگرفته است. زن مربی است و نخستین کلاس درس، دامان زن است. در دامان او است که کودک مهر و محبت میآموزد و انسانهای بزرگ پا به عرصه هستی میگذارند. زن مادر است و انسان پروری به دوش او است. کدام مرد میتواند انسان پروری را به دوش خود بگیرد، آنچه را که نظام خلقت بر دوش زن گذاشته است؟ چه وظیفه بالاتر و ارجمندتر از این که زن به عهده گیرد[۸۲].
اسلام با حضور زن در کار و تلاش مخالف نیست ولی وظیفه اصلی زن را مادری میداند، در کنار وظیفه اصلی به زن اجازه داده است که با حفظ شأن و منزلت خود در اجتماع حضور یابد و سرنوشت خویش را به دست گیرد. صدها زن که به اسلام روی آوردند و از کفر و شرک دوری جستند، نشان دهنده یک حقیقت روشن است که زن در اوایل ظهور اسلام، درک کرد که در پناه اسلام میتواند به شخصیت و کرامت اصلی خود نایل شود. بعد از ظهور اسلام تا هنوز هزاران زن اندیشمند به صراحت بیان کردند که اسلام به زن حقوق واقعیاش را عطا نمود و بهشت را زیر پای او قرار دادهاند[۸۳].
«شاید به صراحت بتوانیم گفت که زنان قرن معاصر در بلندترین جایگاه حقوقی خود قرار دارد که در ایام گذشته این جایگاه را نداشتند.[۸۴]»
هر چند که تعدادی به این باورند که زنان معاصر به خصوص زنان مسلمان از بعضی حقوق خود محروم است ولی این ایراد قابل تامل است. «شاید یکی از راه های متفاوت اندیشی در زمینه حقوق زن باورهای متفاوت است که افراد جامعههای مختلف از فرهنگ و عرف گذشته خود به ارث برده است. این تفاوت اندیشی زمینه جدال بر نقض حقوق زن شده است[۸۵].»
۲-۲-۴- زن از نقطه نظر اندیشمندان
با مرور نظریات مختلف و سخن بزرگانی چون پیامبر اکرم و حضرت امیر در مییابیم که در هر مورد اسلام دستور العمل راه گشا و نگاهی نافذ دارد. به عنوان مثال پیامبر در مسئله ازدواج، عادات قدیم اعراب از جمله اینکه دختران را به اجبار شوهر میدادند و یا معاوضه کردن آنها را منسوخ کرد.
اسلام بزرگترین خدمتها را نسبت به زن انجام داد به او آزادی و شخصیت داد. استقلال فکر و نظر داد و حقوق طبیعی او را به رسمیت شناخت اما دیدگاه اسلام در مورد حقوق زن با دیدگاه غربیان دو تفاوت اساسی دارد.
اول در ناحیه روان شناسی زن و مرد: اسلام در این زمینه معجزه کرد و تفاوت دوم در این است که اسلام در عین آنکه زنان را به حقوق انسانیشان آشنا کرد و به آنها شخصیت و آزادی بخشید و هرگز آنان را به نافرمانی و طغیان و بدبینی نسبت به جنس مرد وادار نکرد.
از نظر اسلام وقتی پسر و دختر به سن ازدواج برسند برای دخترانی که برای اولین بار ازدواج میکنند اذن پدر لازم است ولی برای پسران اینگونه نیست و اگر پدری بدون جهت از موافقت با ازدواج دختران خود امتناع کنند این حق از آنها برداشته میشود و دختران در این صورت در انتخاب همسر آزادی مطلق دارند.
اسلام دینی است پیشرو و پیش برنده، قرآن کریم برای این که مسلمانان را متوجه کند که همواره باید در پرتو اسلام در حال رشد و نمو و تکامل باشند مثلی میاورد، میگوید: «مثل پیروان محمد مثل دانهای است که در زمین کاشته شود، آن دانه ابتدا به صورت برگ نازکی از زمین میدمد، سپس خود را نیرومند میسازد، سپس روی ساقه خویش میایستد، آنچنان با سرعت و قوت این مراحل را طی میکند که کشاورزان را به شگفت میآورد[۸۶].»
این مثلی است از جامعهای که منظور قرآن است نموداری که آرزوی قرآن است اجتماعی که در حال رشد و توسعه و انبساط و گسترش باشد.
در مقابل عدهای که اسلام را مخالف تجدد به معنی واقعی میشمارند و میگویند با تقلید و مد پرستی باطناً فرنگی بشوند تا پیشرفت کنند.
دلیل عمده کسانی که میگویند در حقوق خانوادگی باید از روش های غربی پیروی کنیم. این است که وضع زمان تغییر کرده و مقتضیات قرن بیستم این چنین اقتضا میکند، از این رو اگر ما نظر خود را درباره این مسئله روشن نکنیم بحثهای دیگر ما ناقص خواهد بود.
فعلاً باید دو مطلب روشن شود:
یکی اینکه هماهنگی با تغییرات زمان به این سادگی نیست که در عیان بی خبر پنداشته و ورد زبان ساختهاند در زمان هم پیشروی وجود دارد و هم انحراف، باید با پیشرفت زمان پیش رفت و با انحراف زمان مبارزه کرد، دین اسلام با پیشرفتهای زمان و توسعه فرهنگ و تغییرات حاصله از توسعه هماهنگ است.
۲-۲-۵- فلسفه اسلام درباره حقوق خانوادگی
اسلام در مورد حقوق خانوادگی زن و مرد فلسفه خاصی دارد که با آنچه در چهارده قرن پیش میگذشته و با آنچه در جهان امروز میگذرد مغایرت دارد. حقوقی که اسلام برای زن و مرد وضع کرده است با هم تفاوت دارد.
با اینکه در سخنرانیها و نوشته های پیروان غربی شنیده و خواندهاید که مقررات اسلامی را در مورد مهر و نفقه و طلاق و تعدد زوجات به عنوان توهین و تحقیر نسبت به جنس زن یاد کردهاند. و گفتهاند حقوق اسلامی بر محور منافع مرد دور میزند؛ اگر اسلام زن را انسان تمام عیار میدانست تعدد زوجات را تجویز نمیکرد، حق طلاق را به مرد نمیداد شهادت دو زن را با یک مرد برابر نمیکرد، ریاست خانواده را به شوهر نمیداد ارث زن را مساوی با نصف مرد نمیکرد به زن استقلال اجتماعی میداد پس اسلام مساوات را در مورد زن و مرد رعایت نکرده است.
در حالی که اسلام با تساوی حقوق زن و مرد مخالفت نیست، با تشابه حقوق آنها مخالف است.
برای بررسی کامل این مطلب لازم است سه قسمت را بررسی کنیم:
«۱- نظر اسلام درباره مقام انسانی زن از نظر خلقت و آفرینش
۲- تفاوتهائی که در خلقت زن و مرد هست برای چه هدفهائی است؟ آیا این تفاوتها سبب میشود که زن و مرد از لحاظ حقوق طبیعی و فطری وضع نامشابهی داشته باشند یا نه؟
۳- تفاوتهائی که در مقررات اسلامی میان زن و مرد هست که آنها را در بعضی قسمتها در وضع نامشابهی قرار میدهد بر اساس چه فلسفهای است؟ آیا آن فلسفهها هنوز هم به استحکام خود باقی است یا نه[۸۷]؟»
قرآن معتقد است که خلقت زن و مرد یکسان است و آنها را از یک جنس آفریدهاند.
اسلام اعتقاد دارد از نظر فکر فلسفی و از نظر تفسیر خلقت نگاه تحقیر آمیزی نسبت به زن نداشته است بلکه آن نظریات را رد کرده است.
از نظر اسلام زن و مرد دو انسان متساوی در انسانیت هستند و از حقوق مساوی بهرهمندند ولی آنچه غربیان به آن معتقدند وحدت و تشابه حقوق زن و مرد است نه تساوی حقوق آنها.
اسلام معتقد است که لازمه عدالت و حقوق فطری و انسانی زن و مرد عدم تشابه آنها در پارهای از حقوق است. دین مقدس اسلام این امتیاز بزرگ را دارا بوده و هست که حقوق و اخلاق را توام مورد عنایت قرار داده است و همچنان که گذشت و صمیمیت و نیکی به عنوان اموری اخلاقیِ مقدس شمرده میشوند آشنایی با حقوق و دفاع از آنها «مقدس» و انسانی محسوب میشود.
افراد بشر از لحاظ حقوق اجتماعی غیر خانوادگی یعنی از لحاظ حقوقی که در اجتماع بزرگ، خارج از محیط خانواده، نسبت به یکدیگر پیدا میکنند هم وضع مساوی دارند هم وضع مشابه یعنی هم مثل هم حق دارند از مواهب خلقت استفاده کنند و مثل هم کار کنند و حقوق طبیعی آنها مساوی ولی حقوق اکتسابی آنها نامساوی است.
با مروری بر زندگی اجتماعی انسان و حیوانات در مییابیم زندگی حیوانات طبیعی اما زندگی انسان اینطور نیست. انسان اجتماعی است.
مرد و زن از نظرهای متفاوت با هم فرق دارند اما این به معنای آن نیست که یکی بالاتر و دیگری پست تر است. این به خاطر قانون خلقت است تا پیوند خانوادگی زن و مرد را محکم تر کند و این تفاوتها به این جهت است که حقوق خانوادگی را میان زن و مرد تقسیم کند.
یکی از مسائلی که هم در شرق و هم در غرب مطرح است ناقص الخلقه بودن زن است غربیان در طعن زن از زبان مذهب و کلیسا گفتهاند: «زن باید از اینکه زن است شرمسار باشد» گاهی گفتهاند: «زن همان موجودی است که گیسوان بلند دارد و عقل کوتاه» «زن آخرین موجود وحشی است که مرد او را اهلی کرده است»، «زن برزخ میان حیوان و انسان است و امثال اینها[۸۸].»
در نظریات افلاطون که بررسی میکنیم در مییابیم با آنکه افلاطون معتقد است که زنان و مردان دارای استعدادهای مشابهی هستند و زنان میتوانند همان وظایفی را عهده دار شوند که مردان به عهده میگیرند اما در جایی معترف است که زنان در نیروهای جسمی و دماغی و روحی از مردان ناتوانترند بنابراین خدا را شکر میکند که مرد آفریده شده است نه زن میگوید: «خدا را شکر میکنم که یونانی زائیده شدم نه غیر یونانی آزاد به دنیا آمدم نه برده، مرد آفریده شدم نه زن.[۸۹]»
زن و مرد از لحاظ جسمی، روانی و احساسات با هم تفاوت دارند به همین خاطر از نظر ترکیب کلی با هم فرق میکنند. علاوه بر این احساس این دو موجود هیچوقت مثل هم نخواهند بود و هیچگاه یک جور در مقابل حوادث و اتفاقات عکس العمل نشان نمیدهند.
این تفاوتها باعث میشود که زن و مرد در حقوق و مسئولیتهای خانوادگی با هم فرق داشته باشند. قانون خلقت زن و مرد را طالب و علاقهمند به یکدیگر قرار داده است اما نه از نوع علاقهای که به اشیا دارند علاقهای که انسان به اشیاء دارد ناشی از خودخواهی است یعنی انسان اشیاء را برای خود میخواهد و به چشم ابزار به آنها نگاه میکند و میخواهد آنها را فدای خود و آسایش خود کند ولی علاقه زوجیت به این شکل است که هر یک از آنها سعادت و آسایش دیگری را میخواهد. از گذشت و فداکاری درباره دیگری لذت میبرد[۹۰].
ویل دورانت در فصلی که تحت عنوان مردان و زنان منعقد کرده میگوید:
«کار خاص زن خدمت به بقاء نوع است و کار خاص مرد خدمت به زن و کودک، ممکن است کارهای دیگری هم داشته باشند ولی همه از روی حکمت و تدبیر تابع این دو کار اساسی گشته است، این مقاصد اساسی است اما نیمه ناآگاه است و طبیعت معنی انسان و سعادت را در آن نهفته است … طبیعت زن بیشتر پناه جوئی است نه جنگجوئی، به نظر میرسد که در بعضی انواع ماده اصلاً غریزه جنگی وجود ندارد، اگر ماده خود به جنگ آید برای کودکان خویش است. «زن از مرد شکیباتر است گرچه شجاعت مرد در کارهای خطیر و بحرانی زندگی بیشتر است اما تحمل دائمی و روزانه زن در مقابل ناراحتیهای جزئی بی شمار بیشتر است … .[۹۱]»
۲-۲-۶- مهر و نفقه
یکی از سنن کهن در روابط خانوادگی تعیین مهر است و اینکه مرد چیزی از مال خود را به زن یا پدر زن خویش میپرداخته است به علاوه در تمام مدت ازدواج عهدهدار مخارج زن و فرزندان خویش بوده است.
در قدیم انتخاب همسر از میان قبایل دیگر بود و ازدواج با همخون جائز شمرده نمیشد و گاهی به دلیل جنگهای پی در پی انتخاب همسر از راه ربودن دختر صورت میگرفت یعنی جوان دختر قبیله دیگر را میربود و یا مجبور بود برای جلب رضایت پدر دختر سالها به عنوان اجیر و برده برای او کار کند تا رضایت او را جلب نماید اما وقتی ثروت زیاد شد مردان ترجیح دادند به جای آنکه سالها برای پدر عروس کار کنند هدیه لایقی تقدیم کنند و دختر را از پدر بگیرند و مهر به این خاطر پیدا شد.
تا قبل از این زمان مردان به عنوان طفیلی و خدمتکار زن بوده است و نظام مادر سالاری حاکم بوده است ولی با استقرار پدر شاهی و پدر سالاری زن در حکم برده و اجیر قرار گرفت و به زن استقلال اجتماعی و اقتصادی داده نمیشد حال باید ببینیم مهر در نظام حقوق اسلام چه اهمیتی دارد مرد مهریه را به عنوان پیشکش به زن تقدیم میکند و استقلال او را حفظ میکند و کسی حقی به آن پیشکش ندارد و کسی حق ندارد زن را به خدمت خود بگمارد و استثمار کند و در تمام مدت ازدواج مرد باید مخارج زن را تأمین نماید.
عکس مرتبط با اقتصاد
اسلام رسم مهریه برای پدر و کار کردن داماد را برای پدر زن منسوخ کرد و ازدواج با زن پدر را که قبلاً مرسوم بود را قدغن کرد. در اسلام مرد حقی به مال زن و کار زن ندارد و نمیتواند به او فرمان دهد ولی حق مهر در اسلام منسوخ نشد در اسلام و در زمان پیامبر هیچ زنی را بدون مهر به عقد مردی در نمیآورد اگر اسلام طلاق را حق مرد دانسته است به خاطر آن است که امر طلاق به سهولت انجام نپذیرد.
«اسلام سخت با طلاق مخالف است اسلام میخواهد طلاق به عنوان یک چاره جویی در مواردی که چاره منحصر به جدایی است تجویز کرده است اسلام مردانی را که مرتب زن میگیرند و طلاق میدهند و به اصطلاح «مطلاق» میباشند دشمن خدا میداند[۹۲].»
امام صادق از پیغمبر اکرم نقل کرده که فرمود: «چیزی در نزد خدا محبوبتر از خانهای که در آن پیوند ازدواجی صورت گیرد وجود ندارد و چیزی در نزد خدا مبغوضتر از خانهای که در آن خانه پیوندی با طلاق بگسلد وجود ندارد.[۹۳]»
اسلام با این جهت که از زور و سلاح قانون برای جلوگیری مرد از طلاق استفاده شود و زن با زور قانون در خانه مرد بماند مخالف است و آن را با مقام و موقعی که زن باید در محیط خانواده داشته باشد مخالف میداند.
زیرا رکن اساسی زندگی خانوادگی احساسات و عواطف است و آن کس که باید احساسات و عواطف زناشویی را دریافت و جذب کند تا بتواند به نوبه خود به فرزندان خود مهر و محبت بپاشد زن است.
پس اسلام نقطه مقابل کاری است که غرب و غرب پرستان کرده و میکنند. اسلام با عوامل ناجوانمردی و بی وفائی و هوسبازی سخت مبارزه میکند اما حاضر نیست زن را به زور به ناجوانمرد و بی وفا بچسباند اما غربیان روز به روز بر عوامل ناجوانمردی و بی وفائی و هوسبازی مرد دامن میزنند.
مسأله دیگری که بسیاری از غربیان برای زیر سوال بردن اسلام مطرح میسازند مسئله تعدد زوجات است تک همسری طبیعی ترین فرم زناشویی است. در تک همسری روح اختصاص، یعنی مالکیت فردی و خصوصی که البته با مالکیت خصوصی ثروت متفاوت است حکمفرماست در تک همسری هر یک از زن و شوهر احساسات و عواطف و منافع جنسی دیگری را «از آن» خود و مخصوص شخص خود میداند.
شکل دیگر و نوع دیگر چند همسری یا تعدد زوجات است اسلام چند زنی را بر خلاف چند شوهری به کلی نسخ و لغو نمیکند بلکه آن را محدود و مقید میکند یعنی حداکثر زن برای هر فرد چهار زن و اجازه همسران متعدد نمیدهد.
۲-۲-۷- علل پیدایش چند همسری