همچنین عایشه از پیامبر روایت نموده است: «مَن ابتَلی مِن هذِهِ البَناتَ بِِشَیءٍٍفَأحسَنَ إلَیهِنَّ کُنَّ َلهُ سِتراً مِن النّارِِِ»[۲۵۷]
کسیکه به وسیله دختران آزموده گردد باید به آنان نیکی نماید، چرا که نیکی کردن به آنان موجب حفظ آنان از آتش جهنم است.
۲-۲-۳صدا زدن دختران با نامشان توسط پیامبر(ص)
اعراب جاهلی هر چیزی که مربوط به دختران بود را زشت و ناپسند میدانستند، حتی صدا زدن دختران با نامهایشان را عملی نکوهیده میشمردند؛ اما زمانیکه آیه « و انذر عشیرتک الأقربین ..» نازل گشت، پیامبر به بالای کوه صفا رفتند و به با صدای بلند فرمودند: «… ای صفیه عمه رسول الله و ای فاطمه دختر رسول الله جانهایتان را با خدا معامله کنید.»[۲۵۸] پس در دوران اسلامی زنان دارای جایگاه رفیعی شدند تا جائیکه فرستاده خداوند علاوه بر دعوت مردان به سوی خدای یکتا زنان را نیز دعوت نمود.
۲-۲-۴ کمک به اهل منزل در سیره نبوی
از جمله علائم خوش رفتاری حضرت محمد(ص) با همسرانشان، این بود که در محیط خانه کار میکرد، لباس و کفش خویش را میدوخت، شیر گوسفند و شتر را میدوشید و در گرفتاریهای خانوادگی آنان را یاری مینمود. گاهی که خدمتکار خانه خسته میشد، پیامبر شخصاً، گندم و جو را دستاس مینمود.[۲۵۹]
احترامی که پیامبر(ص) برای زنان قائل بود در نوع خویش مثال زدنی است. به عنوان نمونه هرگاه ایشان به منزل دختر خویش میآمد، که دستان دختر خویش را میبوسید. این روایت به همین موضوع اشاره دارد «رحب بها و تام الیها و مأخذ بیدها»؛ پیامبر به دختر ویش خوش آمد می گفت، به احترام ایشان از خویش برمیخیزید و دستان دخترش را میبوسید. این عمل پیامبر حاکی از احترام فوق العادهای بود، که برای دختران و زنان داشتند. ایشان میفرمودند: اگر پدری برای فرزندان خویش چیزی خریداری نمود، بایستی در ابتدا سهمیه دختران خود را به آنان بدهد، زیرا خاطر آنان لطیف تر است.
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.
۲-۲-۵مقام مادر درسیره نبوی
در دین اسلام، مادر برتر از پدر است. خداوند فرزند را مجبور به اطاعت و احترام مادر نمود، و بهشت را که پسران خواستار آنند، زیر پای مادران قرار داد. منظور از اینکه بهشت زیر پای مادران است این است که، یکی از عوامل ورود به بهشت اطاعت مادر است، و چون هر مردی فرزند زنی است، با این مزیت که به مادر داد او را برتر از پدر قرار داد. در حقوق و مزایا او را با مرد برابر کرد.« .. مَثَل الَّذی عَلَیهِنَّ بِالمَعروف..»[۲۶۰] در مکتب اسلام نیکی به مادر افضل از نیکی به پدر است، چنانچه از رسول گرامی اسلام (ص) رسیده است:
« إذا کُنتُ فی الصَّلاه ِالتطوّع فَإن دَعاکَ والِدِکَ فَلاتَقطَعَها وَ إن دَعَتکَ والِدتک فإقطَعَها»[۲۶۱]
«اگر مشغول نماز مستحبی هستی، پدرت تو را خواند نماز را قطع نکن و اگر مادرت تو را صدا زد نماز را قطع نما. سرّ ترجیح مادر بر پدر در تحمل رنجهای فراوان مادر تعبیر شده است.»
پیامبراکرم(ص) فرمودند:إنَّ الله یوصیکم بالنساء خیراً فإنهنَّ امهاتکم و بناتکم و خالاتکم.» [۲۶۲]خداوند درباره زنان به نیکی سفارش می کند، زیرا زنها مادران و دختران و خاله های شما هستند.
۲-۲-۶رضایت دختران در امر ازدواج در سیره نبوی
اسلام در امر ازدواج ولیّ دختر را ملزم نموده است که نظر دخترش را در خصوص ازدواج جویا شود و در غیر رضایت دختر عقد ازدواج باطل است و دختر حق فسخ و بطلان عقد ازدواج را دارد. در این باره احادیثی به این شرح از پیامبر رسیده است؛ از «ابن عباس» چنین آورده: «لا تنکح حتی تستأمر ، و لا البکر حتی تستأذن. قالوا: یا رسول الله، کیف إذنها؟ قال: أن تسکت.[۲۶۳]
«دختران مجرد را نمیتوان به عقد ازدواج درآورد مگر اینکه رضایتشان جلب شود و پرسیدند یا رسول الله علامت رضایتشان به ازدواج چگونه است؟ ایشان فرمودند: علامت رضایتشان سکوتشان است.»
۲-۲-۷محبّت به زنان در سیره بانوان
پیامبر حتی پس از مرگ خدیجه با دوستان، خانواده و عشیره خدیجه با احترام رفتار می نمود. از عایشه منقول است که من نسبت به هیچکدام از همسران پیامبر حسادت نمی کردم مگر خدیجه، در حالیکه اصلا وی را ملاقات ننموده بودم. به طور مثال هرگاه پیامبر گوسفندی را سر می برید مقداری را برای دوستان خدیجه می فرستاد و من از اینهمه محبت پیامبر نسبت به خدیجه ناراحت می شدم.[۲۶۴]
ورواه الصدوق بإسناده عن أبان، عن ابن أبی عمیر، …عن أبی عبد الله ( علیه السلام ) قال: قال رسول الله (ص) جعل قره عینی فی الصلاه ، ولذّتی فی النساء .[۲۶۵]
صدوق با سند صحیح از أبان از أبی عمیر از ..از أبی عبدالله(ص) از رسول الله(ص) روایت نمودند که ایشان فرمودند: نور چشم من در نماز، و لذت من در زنان است.
عن ابی هریره عن رسول الله: قال: قال رسول الله: « اکمل المومنین ایمانا أحسنهم خلقا و خیارکم، خیارکم لنسائهم.»[۲۶۶]
از ابی هریره از رسول الله(ص) روایت شده است که ایشان فرمودند: هرچه ایمان مومن کاملتر شود، اخلاقش نیکوتر میگردد و بهترین شما، بهترین بر ای خانوادهاش است.» یعنی کسیکه در منزل با خانواده اش خوش اخلاق و خوش رفتار تر باشد نسبت به کسیکه با خانوادهاش بدرفتار است بسیار بهتر است.
مسلم در صحیح خویش از جابر بن عبدالله از پیامبر نقل نموده است که پیامبر در «حجّه الوداع» فرمودند: «و ِاتَّقُوا الله فِی الِنساء، فإنهُنَّ عَوانَ عِندَکُم »[۲۶۷]
پیامبر در حجه الوداع فرمودند: درباره زنان تقوای خدا را پیشه کنید زیرا زنان مانند اسیرانی در نزد شما هستند.
۲-۲-۸توجه پیامبر(ص) به تعلیم و تعلم زنان
«حفصه» دختر «عمر بن خطاب» قبل از اینکه به ازدواج پیامبر درآید، از «شفاء عدَویه» کتابت را میآموخت، که پس از ازدواجش با پیامبر، به دستور ایشان باز هم «شفاء عَدَویه» به آموختن کتابت به «حفصه»، ادامه داد.[۲۶۸]س
با توجه به این روایت، میتوان به این نکته پی برد که؛ پیامبر نسبت به تعلیم و تعلم زنان، بسیار اهمیت میدادند و همچنان که کسب علم را برای مردان یک فضیلت میدانستند، برای زنان نیز قائل به این فضیلت بودند.
عن ابی برده قال: قال رسول الله: «أیما رَجُل کانَت عِندَه ولیده – أی جاریه- فَعلَّمَها فَأحسَنَ تَعلیمُها و أدَبها فأحسَنَ تَأدیبِها، ثمّ اعتَقَها وَ تَزّوَجَها فَلَه أجران.»[۲۶۹]
از رسول الله روایت شده است که اگر مردی که دارای کنیز است و به تعلم و تربیت وی مبادرت ورزد و سپس وی را آزاد نماید و با او ازدواج کند، دو ثواب نوشته میگردد. با دقت در این روایت مشخص میگردد که پیامبر اسلام به مسئله تعلیم و تربیت زنان بسیار اهمیت میدادند به گونه ای که ثواب تعلیم و تربیت زنان در نزد ایشان مانند آزاد نمودن برده بود.
۲-۲-۹ تساوی بودن زنان و مردان در ملاقات با پیامبر
پیامبر در دوران حیاتشان اوقاتی را جهت ارشاد و تعلیم بانوان قرار داده و به سوالات آنان پاسخ می گفتند. «بخاری» و دیگر مفسرین از «أبی سعید الخدری» روایت نموده اند که عدّهای از زنان به پیامبر عرض کردند: «تمام اوقات شما به مردان اختصاص دارد، وقتی هم به بانوان اختصاص دهید.» ایشان نیز روزی جهت ارشاد زنان اختصاص دادند، که در آن روز زنان جمع میگشتند و هرآنچه را خداوند به پیامبرش آموخته بود،از ایشان میآموختند. همچنین زنان پیامبر منزلشان را به مدرسه تبدیل کرده بودند و به زنان مسلمانان کتاب خدا و سنّت پیامبر(ص) را آموزش میدادند، به همین دلیل روایات کثیری را مشاهده میکنیم، که از بانوان منقول است. بنا به دلایلی عایشه در این مسأله از دیگر زنان پیامبر، بهره بیشتری برده است، به طوریکه بسیاری از صحابه جهت رفع سؤالات دینی خویش به وی مراجعه مینمودند.[۲۷۰]
۲-۲-۱۰داستان اعرابی
روزی پیامبر(ص) و تعدادی از یارانشان در مسجد حضور داشتند. یکی از اعراب جاهلی که مسلمان شده بود، در آن جمع حضور داشت و جریان زنده به گور نمودن دخترش را چنین شرح داد: «زمانی مجبور به مسافرتی شدم، در آن هنگام زنم آبستن بود و در آن دوران رسم بر این بود که زنده به گور نمودن دختران فقط توسط پدران انجام می شد. وقتی از مسافرت برگشتم، دیدم دختری در خانه ماست، از زنم پرسیدم: این دختر کیست؟ او پاسخ داد: این دخترت است، و مرا قسم داد که مبادا او را بکشی. حال که او به این سن از رشد رسیده است اجازه بده تا او را نگهداریم. من در ظاهر چیزی نگفتم و صبر نمودم. روزی به زنم گفتم دخترم را زینت کن تا او را به عروسی قبیله ام ببرم. زنم او را آماده نمود و او را به مکانی دور از قبیله به صحرا بردم.
به دخترم گفتم: درهمین مکان بمان تا به دنبال آب بروم. در مکانی دورتر از او به کندن گودالی پرداختم سپس دخترم را نزدیک گودال بردم. دخترم پرسید این چیست؟ من هم در پاسخش گفتم: این گودالی است برای دفن تو. دخترم در ابتدا شروع به گریه کردن نمود و با التماس از من می خواست تا از اینکار چشم پوشی کنم، ولی من قبول نکردم . دخترم با حالتی گریان گفت: پدر من را در صحرا رها کن، قول می دهم هرگز به سراغ تو و قبیله مان نیایم. تو چنین وانمود کن که مرا کشته ای، من هم در بیابان دور از چشم مردم می مانم.»
به اینجا که رسید پیامبر(ص) شروع به گریستن نمود و فرمود آخرالامر چه کار کردی؟ سپس اعرابی سنگدل داستانش را چنین ادامه داد؛ «ولی این سخنان در من کارگر نشد، وقتی که دخترم به شدت اصرار میکرد تا از این کار چشم پوشی نمایم، من با ضربه ای که به سرش زدم او را بی هوش نمودم. سپس او را در گودال انداخته و به سرعت رویش را با خاک پوشاندم. در این حین دخترم به هوش آمد و وقتی تمام بدنش را در زیر خاک مدفون دید و دانست که دیگر ضجّه و التماسهایش در من تأثیری ندارند، گفت: پدر خواهشی دارم، میخواهم که آنرا انجام دهی. به سخنانش گوش دادم. گفت: به نزد مادرم که برگشتی سلام مرا به او برسان و به او نگو که مرا زنده به گور کردهای، به او بگو که مرا درعروسی نزد قبیله ات باقی گذاشتهای و به آنان سپردهای. زیرا اگر مادر بفهمد از غصه میمیرد.» وقتی جریان قصه مرد عرب به اینجا رسید، گریه پیغمبر(ص) شدت یافت، به قسمی که شانههایش از شدت تأثر و ناراحتی تکان میخورد[۲۷۱].
۲-۲-۱۱نفقه در سنت پیامبر(ص)
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «إن افضل النفقه، ما ینفقه الإنسان علی أهله، زوجه و ابنائه»[۲۷۲]
پیامبر اسلام فرمودند: برترین نفقه، نفقهای است که انسان به اهل منزل؛ همسر و دخترانش و میدهد.
عن ابی هریره: قال: قالَ رسول الله دیناراً انفقته فی سَبیل الله و دیناراً نفقته فی رَقبَهَ و دیناراً تَصَدّقت بِِهِ علی مِسکینِِ و دیناراً أنفقته علی أهلَکَ، أعظَمَها أجراً الّذی أنفَقَتَه عَلی أهلَکَ.”[۲۷۳]
از «ابی هریره» از رسول الله(ص) روایت شده است که: از بین دیناری در راه خداوند انفاق میگردد، دیناری که برای آزاد نمودن بردهای مصرف میگردد، دیناری که به مسکینی عطا میگردد و دیناری که به اهل منزل داده می شود، بهترین اینها نفقهای است که انسان به خانواده خویش میدهد.
۲-۲-۱۲ قانون جار و امان دادن
در دوران اسلامی زنان نیز مانند مردان قادر به استفاده از قانون جار و امان دادن به افرادی بودند، که در مواقع خطر برای حفظ جان خویش، به آنان پناه میآوردند. «امّ هانی» در روز فتح مکّه به دو نفر از کفار پناه داد، که با اعتراض عدّهای از مسلمین مواجه گردید و هنگامیکه جهت رفع تعارض به خدمت رسول الله رسید، ایشان فرمودند: « قد اجرنا من اجرت با ام هانی» [۲۷۴] کسی را که «ام هانی» امان دهد من نیز امان میدهم.
در حدیث حسن از ترمذی از «ابی هریره» از پیامبر(ص) نقل گشته است که: «إنَّ المَرأهَ لِتَأخُذُ لِلقَومِ» که منظور به رسمیت شناختن جار و امان دادن برای بانوان است. همچنین در حدیثی از عایشه نقل شده است: «إن کانَت المَرأه لِتجیر عَلیَ المُؤمِنینَ فَیجوز».[۲۷۵]
جایز است که زنان، مؤمنین را با بهره گرفتن از قانون جار، امان دهند.
۲-۲-۱۳ مشورت با زنان
مشورت نمودن در کارها از جمله اصول اخلاقی و عقلانی پذیرفته شده در نزد تمامی انسانها در همه اعصار است، لذا پرداختن به این امر برای هر انسانی مفید و سودمند است. در دین اسلام نیز به این موضوع توجه خاصی شده است. برای مشورت نمودن با هر شخصی فقط توجه نمودن به خیراندیشی و عاقل بودن وی بدون توجه به جنسیتش کافی است ولی در برخی از کتب متقدمین و متأخرین روایاتی مبنی بر عدم مشورت با زنان جود دارد که از پیامبر(ص) نقل شده است:
«عن أحمد بن محمد، عن الحسین بن سیف، عن إسحاق بن عمار رفعه، قال: کان رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) إذا أراد الحرب دعا نساءه فاستشارهن ثم خالفهن».[۲۷۶]
«هرگاه رسول الله قصد انجام نبردی را داشتند همسران خویش را صدا زده و با آنان مشورت می نمودند و آنگاه با آنان مخالفت می کردند.»
همچنین در برخی از کتب روائی، روایت «شاوِِروهُنَّ وَ خاِلفوُهُنَّ»[۲۷۷] ، با زنان مشورت نمایید و با آنان مخالفت کنید، به رسول اللّه ( ص ) و در برخی از موارد به حضرت علی(ع) نسبت داده شده است. روایات مذکور با نصّ قرآن و سنت پیامبر اسلام مخالف است، بنابراین نمیتوان چنین سخنی را به ایشان نسبت داد. همچنان زمانیکه این روایات را با عقل سلیم میسنجیم به نادرستی آن پی میبریم، زیرا با کسی مشورت نمودن و سپس مخالفت کردن، کاری عبث و بیهوده است که فرستاده خداوند و جانشین ایشان، هرگز کاری بیهوده انجام نمیدهد.
۲-۲-۱۴شرکت دادن زنان در نماز جماعت
از جمله سنت رایج درصدر اسلام شرکت بانوان در نماز جماعت بود. همچنین برخی از بانوان در صدر اسلام به آماده نمودن ولیمه جهت میل مسلمین پس از نماز جماعت می پرداختند. بخاری از «سها بن سعد» روایت نموده است که: من دارای همسری بودم که به آماده نمودن ولیمه می پرداخت، ولیمهای که در آن گوشت و روغن وجود نداشت، من پس از فارغ شدن از نماز جماعت از آن میل می کردم.[۲۷۸]
۲-۲-۱۵عقد ازدواج درسیره نبوی
در عصرجاهلی اجازه عقد ازدواج در دستان ولیّ دختر بود و در جامعه آن روز شایسته نبود که دختری با نظر پدرش مخالفت نماید[۲۷۹]، اما در دین اسلام به دختران اجازه اظهار درباره همسر آیندهشان نظر داده شد. پیامبر هنگام خواستگاری علی(ع) از حضرت فاطمه(س) نظر دخترشان را جویا شدند. قرآن عقد ازدواج را مانند سایر عقدها از قبیل عقد خرید و فروش نمیداند که یک طرف آن کالا و طرف دیگر قیمت آن قرار بگیرد بلکه، آن اندازه از مال را هم که به عنوان مهریه و صداق می پردازند، آنرا به نام «نحله» معرفی کرده است. نحله در زبان عربی به آن اندازه از وجه یا پول گفته می شود که انسان با رضایت خاطر و از صمیم دل بدون دریافت عوض، به کسی می دهد. مهر از نظر اسلام نه غنیمت است و نه عوض چیزی، بلکه نشانه محبت و صداقت است و از همین جهت واجب است که مرد آنرا در ضمن عقد همسری قرار بدهد و اگر، می بایست هر یک از زن و مرد در صورت توافق بتوانند آنرا از ضمن عقد حذف کرده و چیزی قرار ندهند.[۲۸۰]
۲-۲-۱۶تعدد زوجات درسیره نبوی
از جمله قوانینی که در دین اسلام مورد پذیرش واقع گشت، قانون تعدد زوجات بود، منتهی با تعداد مشخص و شرایط خاصّ که در قرآن و سنت بیان شده است، لازم به یادآوری است که هر مردی به شرط رعایت عدالت بین همسرانش، در یک زمان واحد می تواند چهار همسر دائم، و چهار همسر موقت، اختیار نماید. خداوند به پیامبر اجازه دادند تا با هر تعداد از زنان که مایل هستند ازدواج نمایند، و پس از گذشت زمانی خاص فرمودند: از این به بعد اجازه ازدواج را نداری.
پیامبر در یک دوره از زندگانی خویش دارای نه همسر بودند و بقیه مسلمین مجازند در صورت توانای با چهار همسر ادواج نمایند. تعدد زوجات سبب کنترل نگاه، نگهداری فروج از گناهان و ازدیاد نسلها میگردد. بنابراین تعدد زوجات سبب حفظ مردان از اکثر انحرافات است که مردان در صورت رعایت عدالت بین همسران و تمکن مالی، میتوانند به آن اقدام نمایند. تعدد زوجات در صورت وجود نازایی در زن و یا بیماریی که وی را قادر به انجام حقوق همسرش نمینماید جایز است، و در غیر این صورت سبب ایجاد خصومت و اختلاف میان همسران و فرزندان آنان خواهد بود.[۲۸۱]
از أحمد بن محمد بن خالد، از پدرش یا کسی دیگر از سعد بن سعد، از الحسن بن الجهم نقل شده است که: حضرت علی (ع) را در حالیکه حنا زده بودند، ملاقات نمودم،ایشان فرمودند: از اخلاق انبیاء، پاکیزگی و بوی خوش و کوتاهی موها و بسیاری زنان است، سلیمان بن داود هزار زن در قصر خویش داشت و سیصد تا از آنان آزاد بودند، هفتصد کنیز، رسول الله دارای چهل و اندی مرد بود و نه همسر داشت و هر روز و شب آنان را ملاقات می نمود.[۲۸۲]
خداوند در قرآن کریم درباره تعدد زوجات چنین میفرماید:
« وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلا تُقْسِطوا فى الْیَتَمَى فَانکِحُوا مَا طاب لَکُم مِّنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلَث وَ رُبَعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلا تَعْدِلُوا فَوَحِدَهً أَوْ مَا مَلَکَت أَیْمَنُکُمْ ذَلِک أَدْنى أَلا تَعُولُوا.»[۲۸۳]
« اگر بترسید که مبادا درباره یتیمان مراعات عدل و داد نکنید پس آن کس از زنان را به نکاح خود درآورید که شما را نیکو و مناسب با عدالت است: دو یا سه یا چهار (نه بیشتر) و اگر بترسید که چون زنان متعدد گیرید راه عدالت نپیموده و به آنها ستم کنید پس تنها یک زن اختیار کرده و یا چنانچه کنیزى دارید به آن اکتفا کنید که این نزدیکتر به عدالت و ترک ستمکارى است.» [۲۸۴]
بنابراین با وجود اجازه شرع، بنا بر تعدد زوجات، مهمترین شرط مبادرت به آن رعایت عدالت میان همسران است، طبق کلام خداوند در قرآن کریم، مردان هرچقدر هم تلاش نمایند قادر به ایجاد عدالت میان همسرانشان نخواهند بود. شاید در خرید هدایا و نفقه و امور مالی بتوانند عدالت را رعایت نمایند، اما رعایت عدالت در عشق ورزیدن و محبت نمودن به چند همسر امری محال است.
عکس در مورد عشق ورزی
۲-۳زنان درفرمایشات امام علی(ع)
علاوه بر پیامبر بزرگوار اسلام(ص) حضرت علی (ع) نیز که بهترین تربیت یافته مکتب اسلام بودند، رفتار و گفتاری مطابق دستورات دین اسلام، با بانوان داشتند، برای نشان دادن دیدگاه امیرالمؤمنین (ع) نسبت به زن، توجه به بخشی از سخنان وی نادرست است، زیرا سخنان ایشان در خصوص بانوان فقط به «نهج البلاغه» محدود نگشته و در منابع دیگر نیز پراکنده است. همچنین، از آنجا که جمع آوری کننده نهج البلاغه، «سید رضی»، فردی معصوم نبودند و چهار قرن پس از دوران زندگانی حضرت علی به این مهم مبادرت نمودند؛ دارای ایراداتی است که از جمله اینها رسوخ روایات جعلی در نهج البلاغه است که به حضرت علی نسبت داده شده است. لذا برای داشتن درکی درست از سخنان حضرت و تشخیص صحیح از سقیم، بایستی تمامی سخنان حضرت گردآوری گردد، زیرا بخشی از سخنان حضرت، تفسیر کننده سخنان دیگر ایشان است. به علاوه سنجیدن سخنان نسبت داده شده به علی(ع) با نصّ صریح قرآن، عقل و منطق نیز می تواند راهگشای تشخیص درست گردد.
۲-۳-۱خصلتهای زنان از نظر حضرت علی (ع)
برخی از خصوصیاتی که در نهج البلاغه درباره زنان وارد گشته است بدین شرح است: حضرت علی (ع) میفرمایند: «خیارُ خِصالِ النِساءِ شِرارُ خِصالِ الرِجال : الزّهوُ و الجُبنُ و البُخلُ فاذا کانَتِ المرأهُ مَزهُوَّهً لَم تُمَکِّن مِن نَفسِها و اذا کانَت بَخیلَهً حَفِظَت مَالَها وَ مالَ بَعلِها وَ ذا کانَت جَبانَهً فَرِقَب من کُلِّ شَىءٍ یَعرِضُ لَها .»[۲۸۵]
« بهترین خصلتهای زنان، بدترین خصلتهای مردان است، یعنی تکبّر و بخل و ترس، چون وقتیکه زنی متکبّر است، مرد بیگانهای را به خود راه نمی دهد و اگر بخیل باشد، مال خود و شوهرش را حفظ می کند و اگر ترسو باشد، از هر حادثه ای (منافی عفت) کناره گیری می کند. [۲۸۶]
واضح است که صفتهای تکبر، بخل و ترس از جمله صفتهای نکوهیده و رذائل است که متّصف بودن به این صفات، شایسته هیچ فردی نیست، و بالعکس صفات فروتنی و تواضع، بخشندگی و شجاعت از جمله خصلاتها و خویهای پسندیده انسانی است. از جمله مهمترین دلایلی که امام علی (ع) بانوان را به داشتن تکبر و بخل و ترس فراخوانده است حفظ کانون خانواده و اموال همسر است تا در سایه این خصلتها خانواده باآرامش به حیات خویش ادامه دهد.
۲-۳-۲بزرگداشت و احترام به زنان در سیره امام علی(ع)
حضرت علی(ع) در فرصتهای مختلف اصحاب و یاران خویش را به بزرگداشت مقام زنان سفارش می کردند. ایشان قبل از آغاز جنگ از اصحاب خویش میخواهد بانوان را آزار نرسانند حتی بانوان مشرک و بت پرستی که در جبهه دشمن قرار دارند و به ترغیب و تشجیع سربازان دشمن میمیپردازند و به فرماندهان مسلمین اهانت مینمایند، زیرا امام علی(ع) به تفاوت روانی بانوان با مردان توجه کامل داشته اند، وچنین فرمودند: