ملکیان به بیان پیش فرضهای زندگی معنوی که به ظاهر اجتناب ناپذیرند، میپردازد که عبارتند از:
پیش فرض اول: نظام جهان نظامی اخلاقی است.
بدین معنا که در این جهان هیچ نیکی و بدی گم شدنی نیست (اشاره دارد به آیه: فمن یعمل مثقال ذره خیراً یره و من یعمل مثقال ذره شراً یره) [۲۲۵].
پیش فرض دوم: تواناییهای انسان بیشتر از آن است که خود فرد در نگاه اول میبیند.
یعنی تصور افراد از تواناییهای خود به اندازه تواناییها نیست، بلکه همواره از تواناییهای واقعی کمتر است و بدین ترتیب هرچه از مجموع تواناییهای ذهنی و روانی که ذاتی است بیشتر استفاده کنیم، دامنه این تواناییها بیشتر میشود.
پیش فرض سوم: باید بپذیریم که امور جهان قابل تقسیم اند به تغییر پذیر و تغییر ناپذیر.
پیش فرض چهارم: در میان تغییر ناپذیرها مهمترین تغییر ناپذیر، گذشته است.
برطبق این پیش فرض هرگونه کلنجار رفتن با گذشته، کلنجار رفتن با امری است که دگرگون شدنی نیست.
پیش فرض پنجم: گذشته را بپذیریم.
یعنی هر شخصی که به گذشته خود بنگرد جهل ها، خطاها و سوءنیتهایی مییابد، این پیش فرض براین امر تکیه دارد که هرکس خواهان این است که گذشته برایش آزار دهنده نباشد، باید تصمیم بگیرد که آینده اش را جور دیگری بسازد.
پیش فرض ششم: آینده به طور کامل در دست ما نیست.
یعنی تنها درصدی از تغییر آینده در دست ما میباشد و هر امری در آینده را نمیتوانیم تغییر دهیم. این در واقع به این معنی است که انسان هر امری را که انجام میدهد تا به هدفی برسد به محض اینکه آن را انجام داد، باید خواست آن هدف را فراموش کند، چون معلوم نیست که آن هدف حاصل شود یا نه، چیزی که معنویان جهان از آن به کنش بی خواهش تعبیر میکنند.
پیش فرض هفتم: توجه به انفسی بودن لذت و الم
اینکه چیزها لذت بخش باشند یا الم بخش، به آن چیزها بستگی ندارد، به ما بستگی دارد و این متضمن این امر است که هرکس خواست از جهان لذت ببرد باید درون خودش را عوض کند، هر کس درون خودش را تغییر مناسب ندهد، نمیتواند از هیچ چیز لذت ببرد.
پیش فرض هشتم: تلاش برای نزدیک شدن به من واقعی
تمام دغدغه انسان معنوی این است که تصوری را که از خودش دارد به خود واقعی، یعنی خودی که واقعاً هست نزدیک کند، چون هر چه تصور به چیزی که واقعاً هست نزدیکتر شود، آرامش بیشتر میشود.
پیش فرض نهم: ریاضت و قربانی کردن شرط یک زندگی معنوی است.
انسان معنوی میداند که نمیتواند براساس چیزی که خوشش میآید یا چیزی که بدش میآید زندگی کند. آدمهای غیر معنوی تمام زندگیشان براساس خوشایندها و بدآیندهایشان است. همان چیزی که در ادیان به عنوان هوای نفس تعبیر میشود.
پیش فرض دهم: حقیقت نجات بخش است.
یعنی حقیقت هر چقدر که تلخ باشد، باز هم نجات بخش است.
پیش فرض یازدهم: کمال اخلاقی در گرو بودن هاست و نه داشتن ها.
کسی سلامت روانشناختی و کمال اخلاقی دارد که بودههای متفاوتی دارد، نه داشتههای متفاوتی، مادر واقع همواره میخواهیم چیزی را که نداریم بدست آوریم، چون فکر میکنیم ما به این دلیل کمبود داشته ایم که سلامت روانشناختی نداریم.
غباری بناب و همکاران (۱۳۸۴) در بررسی ابعاد نظری معنویت و براساس دیدگاه دانشمندان اسلامی مانند غزالی، ملامحسن فیض کاشانی و ابن عربی، دریافتند که احساس مینوی[۲۲۶] یکی از ابعاد بسیار مهم در آثار ایشان است. در این بعد، عارف هم خشیت را با تمام وجود حس میکند و هم امیدواری را. داشتن بیم و امید “معنوی” و “مینوی” یکی از مهمترین این ابعاد به شمار میرود. جنبه غیرعقلانی[۲۲۷] انسان و احساسهایی که با مدار عقل حسابگر هیچ ارتباطی ندارند، یکی از بعدهای دیگر بود که در مورد تجربیات معنوی و عرفانی توسط محققان کشف شد. این بعد شاید یکی از ابعاد اساسی تجربیات معنوی باشد که عمدهترین اختلاف را بین اهل تصوف و عرفان و فلاسفه برانگیخته است. بی سبب نیست که اهل شهود و عرفان نمیتوانند استدلالهای فلسفی را در دین بتابند و عقل استدلالی را در این راه قاصر میدانند.
بررسیهای ایشان نشان داد که تجربیات معنوی از نوع تجربیات جهانی نیستند، اما تجربه کننده به ناچار تجربه خود را از طریق تشبیه به تجربیات این جهان برای شنوندگان خود قابل فهم میکند و به همین جهت از زبان تمثیل، استعاره و تشبیه و نماد استفاده میکنند. بهترین گواه تاریخی این نوع کدبندی ها، نوشتهها و اشعار نویسندگان و شعرای عارف ایران است که نمونههای برجسته آنها در آثار مولانا و حافظ دیده میشود.
۲-۱-۳- رابطه معنویت و کیفیت زندگی
نیاز انسان به دین قدمتی به عمر تاریخ دارد. زیرا بشر ازهمان آغاز زندگی خود به جای حامی مقتدر و تکیه گاهی نیرومنداحساس نیاز می کرده است. اثر نیایش همیشه مثبت بوده است. براثر نیایش تعادل روحی برقرار می شود، احساس تنهایی، انزوا، ناتوانی و بی فایدگی تلاشها از بین می رود و با چهره خشن ظاهری خود را از دست می دهند. نیایش نه تنها روی حالات عاطفی بلکه بر کیفیات بدنی نیز تأثیر می گذارد و گاهی در مدت کوتاه بیمار جسمی را بهبود می بخشد.(یگانی، ۱۳۷۹: ۱۶)
برای تبیین واسطه ارتباط بین دین و سلامتی سه ساز و کار می توان تصور کرد، اول اینکه مذهب فرد را به مجموعهای از ویژگیهای شخصیتی فضیلت پرور ترغیب می کند که بر سلامتی تأثیر میگذارد. دوم اینکه، حمایت اجتماعی که یک دین سازمانیافته به عمل می آورد بر سلامتی فرد تأثیر میگذارد. سوم اینکه دین فرد را آماده برخوردار و کارآمدتر با فشارها می کند. (گواهی ،۱۳۷۶)
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
ثابت شده است که مذهب گرایی با بهداشت روانی مثبت، جایگاه درونی، صفات انگیزشی ذاتی، جامعه گرایی، احساس بهزیستی، مسئولیت، کنترل خویش، توانایی تحمل، گرایش به برداشت و تفسیر خوب و مثبت رویدادها و کارآمدی عقلی و پیشرقت از طریق همنوایی در ارتباط است. به طور کلی مذهب موجب ایجاد معنا، امیدواری، احساس کنترل، سبک زندگی سالمتر و پذیرفته شدن از سوی دیگران و ایجاد حمایت اجتماعی می گردد.( خدارحیمی، ۱۳۸۷ :۱)
مطالعات جدید نشان داده است که عقاید مذهبی قوی تر باعث ایجاد یک اثر روانی مثبت می شود که در ارتقاء بهداشت روانی موثر است. همچنین اعتقادات مذهبی باعث افزایش سلامت افراد شده و رابطه مستقیمی بین مذهب و قدرت انطباق با محیط وجود دارد(کنگر لو ، ۱۳۷۸ :۴۵)
رابطه میان معنویت و ابعاد مختلف سلامت و کیفیت زندگی در طول دهه گذشته بارها مورد بررسی قرار گرفته است.در این میان پیشینه های تحقیق مختلف طراحی شده اند تا نتایج تحقیقات بر روی رابطه بین معنویت و سلامت را باهم ترکیب کنند(ساواتزکی، رانتر و چیو[۲۲۸]، ۲۰۰۵).
اکنون مهم است که به سه اصل مرتبط با معنویت و کیفیت زندگی اشاره شود: معنویت به عنوان یک فعالیت سازماندهی شده، معنویت به عنوان یک فعالیت غیر سازماندهی شده و معنویت به عنوان یک اعتقاد.
معنویت با فعالیت های مذهبی سازمان یافته: محققان به متغیرهای فعالیت مذهبی مانند حضور در کلیسا و کنسیه (پرستشگاه یهود)، حضور در مراسم انجیل خوانی، شرکت داوطلبانه در ارائه خدمات در کلیسا یا کنسیه و پذیرفتن رهبریت این گروه توجه کردند. در مطالعه این متغیرها ممکن است یافتههای مهمی را ارزیابی کنیم. وقتی به نمودار بیماری از بیماری قلبی تا سرطان مراجعه می کنیم در می یابیم که حضور مستمر در مراسم مذهبی با سلامت همبستگی مثبت دارد. اعتقادات مذهبی و فعالیتهای مذهبی وضعت جسمی را بهبود می بخشیدند. موجب گرایش بیشتر به رژیم های پزشکی و افزایش اعتماد به نفس کاهش نگرانی ها در میان بیماران دریافت کننده قلب می شود. در میان بیماران بستری به علت جراحی قلب افراد مذهبی مدت زمان کمتری را بعد از جراحی در بیمارستان سپری کردند.
فعالیت های مذهبی غیر سازمان یافته: همان طور که زمان می گذشت محققان شروع به بررسی فعالیتهایی به نام فعالیتهای مذهبی غیر سازمان یافته کردند. این فعالیت ها شامل فعالیت هایی میشود که شما برای خود ترتیب می دهید مانند خواندن دعای شخصی- مدیتیشن– خواندن متنها و کتب مذهبی، گوش دادن به موسیقی و برنامه های مذهبی و تماشای برنامه های مذهبی از تلویزیون. نتایج این مطالعات نشان داد که این فعالیت ها بسیار مفید هستند.برای مثال ۹۸ درصد بیمارانی که جراحی قلب داشته اند گزارش دادند که از دعا برای کاهش استرس جراحی استفاده کردهاند. و تقریباً همه آنها دعا کردن را مفید دانستند. در یک مطالعه بر روی ۱۷۲ دانش آموز که در گروه های مذهبی شرکت داشتند مشخص شد که دانش آموزان مذهبی کمتر نیاز به اتاق های اورژانس متخصص و کلینیک و ملاقات با دندانپزشک داشتند و از سلامت بالا تری برخوردار بودند. در یک مطالعه بر روی بیش از ۴۰۰ مرد مشخص شد که تعهدات مذهبی خطر فشار خون بالا را در میان افراد سیگاری به میزان قابل توجهی کاهش می دهد. در یک بازنگری سیستماتیک مشخص شد که تعهدات مذهبی با خودکشی در ۱۳ الی ۱۶ تحقیق همبستگی منفی دارد. در یک مطالعه بر روی ۷۲۰ نفر در نیو هاوان دوازده درصد افراد تفکر خودکشی داشتند. این افراد بیشتر در معرض انزوای اجتماعی بودند و وابستگی های کمتری به کلیسا داشتند. و نسبت به افراد دیگر کمتر در مراسم دعا شرکت می کردند. در یک مطالعه بر روی ۲۳۲ نفر از بیمارانی که جراحی قلب داشتند میزان مرگ و میر بیماران ۶ ماه بعد از جراحی در میان کسانی که به کلیسا می رفتند به صورت معناداری کمتر از افرادی بود که به کلیسا نمی رفتند. مخصوصاً در میان افرادی که قدرت و آرامش بیشتری در اعتقادات و فعالیت های مذهبی می دیدند.
عکس مرتبط با سیگار
معنویت به عنوان ایمان: همانطور که مفهوم معنویت به عنوان یک متغیر به تکامل خود ادامه داد محققان شروع به بررسی معنویت به عنوان ایمان کردند. این چیست که به مردم هدف و معنا میبخشد؟ این چیست که متغیری واقعی برای ساختن تفاوتها محسوب می شود؟مذهب درونی با سلامت معنوی در میان بیماران دارای تومور بدون توجه به سلامت جسمی آنها همراه است. درگیریهای مذهبی با امیدواری و رضایت کلی از زندگی همراه است.فعالیت های مذهبی و تداوم آن با سلامت جسمی بیشتر و کاهش درد در میان بیماران مبتلا به سرطان های پیشرفته همراه است. معنای مذهبی و قدرت اعتقادات مذهبی نقش مهمی در زندگی بشر بازی می کند. مقابله مذهبی مانند اعتماد به خدا، دعا و استمداد از خدا مکانیزم های معروفی در میان افراد مسن هستند هنگامی که این افراد با بحران های زندگی مانند بیماری های کشنده- صدمات –شکست های اقتصادی و مشکلات مالی روبرو می شوند(بیکر، ۲۰۰۲).
عکس مرتبط با اقتصاد
در مورد نقش و اهمیت مذهب و معنویت در زمینه سلامتی و بیماری علاقه روبه رشدی وجود دارد (سان بویل و همکاران، ۲۰۰۶) و مطالعات تجربی نشانگر روابط معنادار میلان مذهب و معنویت و سلامت هستند. با این حال دلایل این ارتباط مبهم است(هیل و پارگامنت،۲۰۰۳)
دستهای از مطالعات به بررسی نقش معنویت در درمان بیماریهای مختلف خصوصاً سرطان پرداخته است. در مطالعات بسیاری بیماران سرطانی معنا و معنویت را به عنوان دو اصل در درمان بیماری خود عنوان کردند. وقتی از حدود ۳۰۰ بیمار مبتلا به سرطان خواسته شد بزرگترین مشکلی را که برای مقابله با آن نیاز به کمک دارند عنوان کنند، ۵۱ درصد آنها ترس را مطرح کردند، ۴۲ درصد نیاز به کمک برای یافتن امید داشتند، ۴۰ درصد خواستار کمک به منظور یافتن معنا برای زندگی خود بودند، ۴۰ درصد آرامش فکری و ۳۹ درصد یافتن منابع معنویت را مطرح کردند. در دیگر پژوهشها از آنها پرسیده شد اگر نیازمند درمان سرطان بودند چه ویژگی هایی از پزشک برایشان اهمیت داشت؟ اکثریت آنها به تخصص پزشکی به عنوان مهم ترین عامل اشاره نکردند، بلکه اکثریت خواهان داشتن دکتری بودند که پاسخگوی مسایل زیر باشد:
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
“به من اهمیت دهد”
” من را به عنوان یک انسان بشناسد”
“از نظر معنوی با من همراه باشد”
در تحقیقی که روی بیماران سرطانی در ژاپن انجام شد، عواملی که بیشترین دردها را به همراه داشت شامل موارد زیر می شد: وابستگی، بی معنایی، ناامیدی، سربار دیگران بودن، از دست دادن نقشهای اجتماعی و احساسات سردرگم. میر و دیگران (۱۹۹۸) دریافتند که در میان دلایل بیماران برای خودکشی ۵۲ درصد افراد، درد و اضطراب ناشی از نشانه های فیزیکی و ۴۷ درصد از دست دادن معنای زندگی را عنوان کردند. این تحقیق و تحقیقات دیگر نشان می دهد که معنا و معنویت برای بیماران سرطانی خیلی مهم هستند. تحقیقات جدید نشان می دهد که دکتر ها و پرستاران باید به این دو عامل اهمیت دهند زیرا این دو عامل بر روی کنترل نشانهها، سلامت و کیفیت زندگی نقش زیادی دارند.
تحقیقات زیادی انجام شده که نشان می دهد اعتقادات مذهبی و سلامت معنوی بر مقابله با سرطان، کنترل درد و جلوگیری از افزایش افسردگی کلینیکی تاثیر می گذارد. مطالعات اخیر بر روی بیماران مبتلا به سرطان سینه نشان می دهد که اعتقادات مذهبی و مقابله مذهبی منجر به مقابله با بیماری فعال و کاهش نگرانی می شود. مطالعاتی که روابط بین کنترل نشانهها و سلامت معنوی را نشان میدهد عنوان می کند که بیمارانی که دارای سطح بالاتری از معنویت هستند، بهتر می توانند درد و خستگی و دیگر نشانههای فیزیکی را تحمل کنند و دارای کیفیت زندگی بالاتری هستند. تحقیقات نشان داد که معنویت از فرد در مقابل بروز نگرانی کلینیکی، ناامیدی، خودکشی و تلاش برای مرگ زودهنگام محافظت می کند.
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
محققیقن دریافتند بررسی منابع معنا در زندگی فرد وقتی او آزمایش سرطان می دهد مهم است. ویکتور فرنکل در کتاب خود با عنوان “جستجوی انسان برای یافتن معنا” معتقد است که وجود انسان دارای سه بعد است: فکر، جسم و معنویت. بعد معنویت در درون فرد با تجربه ایی با عنوان “تلاش برای یافتن معنا” طبقه بندی می شود. فرنکل احساس می کند که این نیاز برای معنا بخشیدن یکی از غریزه های اولیه در زندگی است. فرنکل همچنین معتقد است که چهار منبع معنا در زندگی وجود دارد: ۱)خلاقیت: رضایت از کار،کسب چیزی، رفتار درست ۲)تجربه: روابط با معشوق، عشق به طبیعت ، زیبایی، هنر، موسیقی ۳)افکار: افکاری که یک نفر در مورد درد کشیدن و مشکلات وجودی دارد.۴)موقعیت تاریخی در زندگی یک نفر: اهمیت گذشته، حال و آینده.
وقتی فردی نشانه های سرطان را مشاهده می کند با مشکلات زیستی روبرو می شود که در پایان همه ما با آن ها مواجه خواهیم شد: درد کشیدن، مرگ و احساس گناه. اینها ممکن است منجر به از بین رفتن معنای زندگی، اهداف و دلایل برای ادامه زندگی شود. اما بسیاری از بیماران مقابله با سرطان را یکی از مهم ترین بخشها و ارزشمند ترین زمانها می دانند. یکی از بیماران سرطانی به محققی که درباره تأثیر معنویت بر درمان سرطان مطالعه می کرده است گفته است: “تا زمانی که مبتلا به سرطان نشده بودم واقعا نمی دانستم چقدر مورد عشق و علاقه خانواده و دوستانم هستم.” دیگر بیماران درسهایی از اولویت های زندگی و ارزش نهادن هر روز به صورت کامل آموختند. بسیاری از بیماران سرطانی شغل خود را تغییر می دهند و تغییرات دیگری در زندگی خود ایجاد می کنند، که اگر مبتلا به سرطان نبودند جرأت انجام آنها را نداشتند. مطمئناً دیدگاه فرد در مورد سرطان برای یافتن معنا در تجربیات سرطانی خیلی مهم است. معمولاً نوشتن داستان زندگی به بیماران سرطانی کمک میکند منابع معنا را در زندگی خود پیدا کنند. (بریتبارت، ۲۰۰۵).
تعداد زیادی از زنان معنویت را در درمان سرطان سینه و همراه با درمان پزشکی رایج دخیل میکنند و از آن به عنوان راهی برای مقابله با سرطان و افزایش سطح کیفیت زندگی بعد از این که درمان خاتمه یافت استفاده می کنند. برخی از مطالعات نشان می دهند که معنویت می تواند با شروع سرطان زیاد شود. معنویت و دعا مدتهای زیادی به عنوان راهی برای درمان بیماری و دشواری ها استفاده شده است. و مستقیماً به کیفیت زندگی وابسته هستند(بریتبارت[۲۲۹]، ۲۰۰۵). برای مثال یات و دیگران از ۷۵۲ بیمار مبتلا به سرطان در سرتاسر ایالت متحده مصاحبه گرفتند و دریافتند که ۱۹ درصد آنها از معنویت در درمان خود استفاده می کنند. در میان ۱۰۵ بیمار مبتلا به سرطان سینه ۵۶ درصد آنها دعا می کردند و از درمانهای معنوی استفاده می کردند. از میان این زنان، ۳۴ در صد از این روش به صورت مداوم برای درمان نشانه های بیماری و تاثیرات جانبی استفاده می کردند. ۷۱ درصد برای رفع استرس های روانی و ۴۷ درصد برای به دست آوردن روحیه کنترل درمان از آن استفاده میکردند. یک مطالعه وسیع تر بر روی بیماران مبتلا به سرطان نشان داد که ۸۸ درصد زنان فعالیتهای مذهبی و معنوی را در مقابله با بیماری خود بسیار مهم تلقی می کردند.
ایمان، حمایت های احساسی برای فرد فراهم می کند که در آن فرد احساس می کند می تواند به خداوند تکیه کند. ایمان امید، خوشبینی، امنیت، آرامش، سکوت و حمایت برای فرد فراهم میکند.برای بسیاری از بیماران مبتلا به سرطان، معنویت همچنین به فرد کمک می کند معنای زندگی را بیابد و بر بیماری خود کنترل داشته باشد. داشتن معنا و آرامش با سلامت فیزیکی و فعالیتهای فرد ارتباطی تنگاتنگ دارد. مراویگلا ۸۴ نفر را مورد مطالعه قرار داد در این میان بیش از نیمی از آنها گزارش دادند که سه یا چهار بار در طول روز دعا می کنند و اکثر آنها احساس نزدیکی با خداوند داشتند. داشتن معنا در زندگی و دعا به صورت مثبت با سلامت روانی در ارتباط بودند. معنا در زندگی با نشانه های افسردگی رابطه منفی معناداری داشت. مطالعات زیادی رابطه میان معنویت و افسردگی های روانی را بررسی کرده اند. لوین و تارگ دریافتند که سلامت معنوی بالاتر به صورت معنا دار با افسردگی ناراحتی اضطراب و احساس سردرگمی کمتر همراه بوده است. گال و دیگران همچنین دریافتند که در نجات یافتگان بیماران مبتلا به سرطان معنویت با افسردگی کمتر همراه بوده است. در یک مطالعه کیفی توسط گال و گورنبلات ۳۹ نجات یافته از سرطان سینه در کانادا از نقش معنویت و مذهب به عنوان یک فاکتور مهم در مقابله با بیماری یاد کردند.برای ۳۱ زن رابطه آنها با یک قدرت برتر نقش مهمی در درمان سرطان سینه داشت تنها دو زن دید منفی نسبت به خداوند داشتند. (بریتبارت، ۲۰۰۵).
۲-۲- پیشینه پژوهشی: مروری بر مطالعات صورت گرفته
۲- ۲- ۱- مطالعات داخلی
مرور پژوهشهای داخلی نشان می دهد تحقیقات انجام شده را می توان در چند بخش بیان نمود. بخش اول تحقیقاتی است که در ارتباط با کیفیت زندگی انجام شده است. تحقیقاتی که به بررسی عوامل تأثیر گذار بر کیفیت زندگی را بررسی نموده اند در این بخش قرار می گیرند. یک بخش نیز تحقیقات مربوط به دین و معنویت است که به صورت بسیار گسترده و با عناوین و روش های مختلف انجام شده است. لیکن تحقیقات قابل توجهی که به صورت مشخص به بررسی رابطه گرایشهای معنوی و کیفیت زندگی پرداخته باشد مشاهده نگردید. در ادامه برخی از تحقیقات قبلی مرور می گردد:
۱- «سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی» عنوان پژوهشی است که توسط غفاری و اونق (۱۳۸۵) در زمینه بررسی رابطه سرمایه اجتماعی با کیفیت زندگی انجام شده است. این تحقیق رابطه سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی را در سه محله مختلف گنبدکاووس به نامهای بلوار دانشجو، شریعتی و بدلجه- سید آباد بررسی می کند. شاخصهای مورد استفاده در این پژوهش برای سنجش کیفیت زندگی عبارتند از وضعیت سلامت و تغذیه، وضعیت آموزش، گذران اوقات فراغت، کیفیت مادی، کیفیت محیطی، بهزیستی بستان، امنیت محلی و کیفیت دسترسی به خدمات عمومی استفاده شده است. تحلیل آماری دادههای این بررسی نشان میدهند که رابطه بین دو سازه سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی در سطح اطمینان ۹۹ درصد رابطهای معنادار است. علاوه بر مبنای چهار نسخه امنیت محلی، بده بستان، تصور نسبت به محله و عضویت انجمنی ۳۶ درصد تغییرات کیفیت زندگی را تبیین نموده است. همچنین در مقیاس محلههای مورد بررسی یافتههای تحقیق نشان از تفاوت در سرمایه اجتماعی و به تبع آن تفاوت در کیفیت زندگی را دارند.
۲- فرخی(۱۳۸۷) در پژوهشی تحت عنوان «عوامل موثر بر کیفیت زندگی» با بهره گرفتن از روش تحقیق پیمایشی تعداد ۴۰۰ سرپرستِ خانوارِ ساکن شهر تهران را که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند مورد مطالعه قرار داد. در این پژوهش متغیر وابسته یعنی کیفیت زندگی با بهره گرفتن از پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHOQOL-BREF) سنجیده شد و متغیرهای مستقل نیز شامل سرمایه اجتماعی، ارزیابی خدمات شهری، رضایت از محله، ویژگیهای فردی و ویژگیهای خانوادگی بودند.
تحلیل رگرسیونی در این پژوهش نشان داد متغیرهای سابقه زندگی مشترک، میزان تحصیلات و ارزیابی خدمات شهری، متغیرهای اثرگذار بر سلامت جسمانی(تغییرات تبیین شده = ۱۶ درصد) بودهاند، متغیرهای سن، سابقه زندگی مشترک، سرمایه اجتماعی، وضعیت تحصیلات همسر، رضایتمندی از محله، وضعیت اشتغال همسر و میزان تحصیلات، متغیرهای اثرگذار بر سلامت روانی( تغییرات تبیین شده = ۳۴٫۲ درصد) و متغیرهای سرمایه اجتماعی، میزان تحصیلات، رضایتمندی از محله و ارزیابی خدمات شهری متغیرهای اثرگذار بر سلامت محیطی (تغییرات تبیین شده = ۳۳٫۲ درصد) بودهاند. در مورد متغیرهای اثرگذار بر کیفیت زندگی نیز تحلیل رگرسیونی شش متغیر: میزان سرمایه اجتماعی، میزان سن، میزان تحصیلات، سابقه خانوادگی مشترک، رضایتمندی از محله و ارزیابی خدمات شهری را به عنوان متغیرهای اثرگذار (تغییرات تبین شده= ۳۶٫۷ درصد) تشخیص داده است.
۳- فرخ وندی (۱۳۸۸) نیز در پژوهشی تحت عنوان «بررسی عوامل موثر بر کیفیت زندگی جانبازان شهرستان دزفول» به بررسی عوامل موثر بر کیفیت زندگی پرداخت. هدف از انجام این تحقیق سنجش سطح کیفیت زندگی جانبازان بود. این تحقیق به روش پیمایش صورت گرفته و از پرسشنامه برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است. جمعیت مورد مطالعه ۱۷۷ نفر بودند که به صورت سرشماری مورد بررسی قرار گرفتند.
به کمک این پژوهش مشخص شد که اکثر جانبازان ۵۰- ۶۹ درصد شهرستان دزفول از نظر کیفیت زندگی در سطح متوسطی قرار دارند و همچنین مشخص شد که متغیرهای میزان تحصیلات، اوقات فراغت، میزان درآمد و رضایت از خدمات ارائه شده توسط بنیاد شهید و امور ایثارگران به این جانبازان بر روی کیفیت زندگی آنها تأثیر گذار بوده است.
۴- صفدری (۱۳۷۴) پژوهشی پیرامون رضایت اجتماعی و عوامل موثر بر آن در قالب پایان نامه در دانشگاه شهید بهشتی انجام داده است. او رضایتمندی از زندگی را در چهار سطح رضایتمندی از اوضاع فردی، رضایت سیاسی، رضایت از نهادها و سازمانهای اجتماعی و رضایتمندی کلی فردی سنجیده است در این پژوهش رابطه رضایتمندی با متغیرهای مستقل نشان میدهد متغیرهای مستقل مثل مقایسه، احساس محرومیت نسبی، خود پرستی (فردگرایی افراطی) سطح نیازها و میزان ارضای آنها، اسناد مشکلات و نقایص فردی و اجتماعی به دولت از جمله متغیرهایی هستند که رضایت مندی از ابعاد سهگانه، رضامندی فردی، نهادی و سیاسی و همچنین رضایتمندی کلی را در جهت منفی مشروط می کند. بالعکس متغیرهایی مثل امید، ارزیابی شخصیت از گذشته، اعتماد اجتماعی، برخورداری از روابط گرم عاطفی با دیگران، میزان ارضای نیازها و اعتماد سیاسی از جمله متغیرهایی هستند که رضایتمندی از هریک از ابعاد سه گانه رضامندی کلی را در جهت مثبت تحت تأثیر قرار میدهد.
برخی دیگر از تحقیقات موجود در این زمینه عبارتند از: مقایسه کیفیت زندگی در بیماران سکته قلبی بازتوانی شده و بازتوانی نشده(رحیمی، ۱۳۸۲) ، کیفیت زندگی و رابطه آن با عزت نفس در بین دانشجویان دختر و پسر دانشگاه اصفهان(زکی،۱۳۸۶) ، کیفیت زندگی والدین کودکان آزاردیده(محمدخانی و همکاران،۱۳۷۹) ، رابطه الگوهای ارتباطی خانواده و کیفیت زندگی دانش آموزان دوره متوسطه شهر شیراز(۱۳۸۸). در زمینه معنویت و نقش آن در سلامت جسمی و روانی نیز می توان به این تحقیقات اشاره نمود: تأثیر اعتقادات مذهبی بر بهداشت روانی(یگانی،۱۳۷۹) ، روان درمانی و مذهب ، نقش مذهب بر فرایندهای بهداشت روانی و روان درمانی(خدارحیمی و جعفری،۱۳۸۲) ، مقایسه سلامت روان در دو گروه دختران نوجوان با دو سطح گرایش مذهبی (بیشتر و کمتر) در شهر اصفهان(امیری و همکاران،۱۳۸۱)، بررسی مقایسه ای کیفیت زندگی و نگرش مذهبی در افراد معتاد/ غیرمعتاد شهر کرمان(شمس و نژادنادری،۱۳۸۸)
۲- ۲- ۲- مطالعات صورت گرفته در خارج از کشور
مطالعات متعددی به بررسی رابطه بین معنویت و کیفیت زندگی پرداخته اند. از جمله این مطالعات می توان به پژوهش های زیر اشاره کرد:
پژوهشها نشان می دهند که بین مذهب و معنابخشی زندگی، علائم سلامت جسمی و روانی و بین انجام دادن مناسک دینی و مرگ و میر رابطه محکمی وجود دارد. به این صورت که مذهبی بودن و انجام اعمال مرتبط با آن خطرهای مرتبط با مرگ و میر را کم می کند. انجام دادن مناسک دینی و پیوند اجتماعی مستحکم برخاسته از مذهبی بودن در تأثیر مثبت مذهب بر سلامت نقشی مبت دارد (ویلیامز و استرن هال[۲۳۰]، ۲۰۰۷؛ جمالی، ۱۳۷۹).
پژوهش تیونه- بویله و همکاران (۲۰۰۶) نشان می دهد که باورهای مذهبی در مقابله با بیماری سرطان نتایج مثبتی به همراه دارد. آدینگتن هال (۲۰۰۴) و کالمن (۲۰۰۴) در پژوهش های خود نشان دادند که باورهای مذهبی و داشتن فعالیت های مذهبی با افزایش قدرت مقابله با بیماری، به ویژه بیماری های مزمن، رابطه مثبت دارد.
از سوی دیگر تروینو و همکاران (۲۰۰۷) بیان داشتند که باورهای مذهبی به بهبود سلامت، کیفیت زندگی و افزایش عزت نفس منجر می شود. بررسی های مختلف نشان می دهد که نگرش مذهبی با افسردگی، اضطراب، پرخاشگری و خود بیمار انگاری رابطه منفی دارند (شریفی و همکاران، ۱۳۸۵؛ بهرامی مشعوف، ۱۳۷۳؛ اسمیت و همکاران، ۲۰۰۳؛ فهرینگ و همکاران، ۱۹۹۷؛ تروینو و همکاران، ۲۰۰۷؛ هومر[۲۳۱] و همکاران، ۱۹۹۹). همچنین درمان های مبتنی بر باورهای اعتقادی و مذهبی نسبت به درمانهای سنتی در کاهش علائم افسردگی بیماران و کاهش خطر عود بیماری در آنها موفق تر هستند (دی سوزا و جرج[۲۳۲]، ۲۰۰۶). درمان های روانشناختی مبتنی بر اسلام نیز نشانه بهبود سریعتر اضطراب و افسردگی در میان مسلمانان است (توانسند[۲۳۳] و همکاران، ۲۰۰۲).
پژوهشها نشان می دهند که مذهب و متغیرهای وابسته به آن به کاهش رفتارهای خودکشی (موریا- آلمدیا[۲۳۴] و همکاران، ۲۰۰۶) و اعتیاد به مواد مخدر منجر می شود (پاردینی[۲۳۵] و همکاران، ۲۰۰۰). سطوح بالای باورهای مذهبی و انجام فعالیت های مذهبی با مصرف الکل، مصرف مواد مخدر و استعمال دخانیات رابطه ای منفی دارند (رو و ونگ[۲۳۶] ،۲۰۰۶؛ بایرز[۲۳۷] و همکاران و ۲۰۰۴؛ استوارت[۲۳۸]، ۲۰۰۱). برای مثال، نتایج پژوهش کوک[۲۳۹] (۲۰۰۴) نشان می دهد که عقاید مذهبی و معنوی در افراد معتاد کمتر است.
ریچارد[۲۴۰] و همکاران (۲۰۰۰) در پژوهش خود در افراد معتاد دریافتند افراد مصرف کننده مواد در زمانی که به باورهای مذهبی خود توجه می کنند، کیفیت زندگی بهتری دارند و افزایش شرکت در مراسم مذهبی و گروه های خودیاری هر کدام به طور مستقل به کاهش مصرف مواد در افراد معتاد منجر می شوند.
ساواتزکی، رانتر و چیو[۲۴۱] (۲۰۰۵) در مطالعه فراتحلیل خود اذعان می دارند که رابطه معنویت و کیفیت زندگی به صورت سیستماتیک تحت تاثیر عوامل تحقیق قرار می گبرد که به صورت کلی مدنظر قرار نمی گیرند، وجود اندازه تاثیر پذیری متوسط تقریبا در همه تجزیه تحلیلها از میانگینها دیده می شود. در ۴۴ تحقیق از ۵۹ تحقیق میزان همبستگی بیشتر از ۱۰/۰ گزارش شده است. علاوه بر آن، با وجود اندازه تاثیرپذیری غیر معنادار در طبقه بندی های کلی، میزان تاثیرپذیری میانگین مرتبط با هر کدام از زیرمجموعه های کیفیت زندگی بالاتر از .۰۲۴ بودند. تجزیه تحلیل های بیشتر که از روش اوروین برای اندازه گیری ایمان_امنیت استفاده می کردند، در ۱۵۱ تحقیق نشان دادند که میان معنویت و کیفیت زندگی همبستگی وجود ندارد، و ضروری است که میزان تاثیر پذیری را به۱۰/۰ کاهش دهیم. احتمال نتایج حاصل از ۱۵۱ تحقیق میزان همبستگی نزدیک به صفر را بین معنویت و کیفت زندگی نشان داد که در مقایسه با تحقیقات دیگر کوچک به نظر می رسد. بر اساس نتایج این تحقیقات، ما نتیجه می گیریم که رابطه میان معنویت و کیفیت زندگی بر اساس تعاریف کوهن (۱۹۸۸)متوسط بوده است.
رابطه متوسط میان کیفیت زندگی و معنویت از چهارچوبهای تئوریکی که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته اند و در انها معنویت به عنوان یک مفهوم که در ارتباط با کیفیت زندگی مجزا می ماند حمایت می کند. به عبارت دیگر، رابطه میان معنویت و کیفیت زندگی در ان حد نیست که منجر شود ما نتیجه بگیریم معنویت و کیفیت زندگی دو مفهوم مشابه هستند و با هم همپوشی دارند. چهارچوب ارائه شده با چهار چوب رایج در مورد کیفیت زندگی که در ان معنویت یک واژه هم پوش است و در زیر چتر چند جانبه کیفیت زندگی قرار می گیرد متضاد است.