آنگاه حضرت از قول پیامبر گرامی اسلام ثواب های عظیمی برای کار و خدمت مردان در خانه نقل می کند و روایت با این فرمایش پیامبر به پایان می رسد که: یا علی، هیچ مردی به اهل و عیال خود خدمت نمی کند مگر آنکه جزء صدیقان یا شهیدان باشد، یا کسی باشد که خداوند خیر دنیا و آخرت را برای او خواسته باشد. (مجلسی، محمدباقر، 1364)
نمونه دیگری را می توان در پاسخ سؤال اسماء بنت یزید از پیامبر اکرم (ص) دید که وقتی آن زن در مورد مقدار اجر و ثواب کار خانه داری و تربیت فرزند و تهیه غذا سؤال می کند حضرت می فرماید: ای زن، باز گرد و به زنانی که تو را فرستاده اند اعلام کن که خوب شوهر داری کردن زن و تلاش برای کسب خشنودی شوهر و سازگاری با او، از حیث ثواب و پاداش الهی با تمامی آن فضائل [که برای مردان مقرر شده مانند، جمعه و جماعات و جهاد] برابری می کند پس آن زن به عنوان اظهار شادمانی تکبیر و تهلیل گویان از محضر پیامبر خارج شد. (حرعاملی، محمد بن حسن، بی تا)
از اما صادق (ع) نقل شده که: ام سلمه [همسر پیامبر (ص)] به ایشان عرضه داشت: ای رسول خدا، مردان همه خیرات را به چنگ آوردند، پس برای زنان بیچاره چه سهمی است؟ حضرت رد پاسخ فرمود: چنین نیست، زن در هنگام بارداری به منزله کسی است که روزها روزه دار و شب ها در حال عبادت است و با مال و جانش در راه خدا جهاد می کند. سپس زمانی که وضع حمل می کند مستحق پاداش می گردد که به سبب بزرگی آنان هیچ کس توان درکش را ندارد و آنگاه که کودکش را شیر می دهد در ازای هر مکیدنی معادل آزاد کردن یکی از فرزندان اسماعیل که وقف عبادت خدا شده به وی پاداش تعلق می گیرد. سپس هنگامی که از شیر دادن فارغ گردیده، فرشته بزرگواری پهلوی او زده و می گوید: اعمال خود را از سر بگیر به درستی که تمامی گناهانت آمرزیده شدند. (السیوطی، عبدالرحمن جلال الدین، بی تا)
قرآن کریم نیز از این سختی در دوران وضع حمل سخن به میان آورد.
وَ وَصیَّنَا الاِنسانَ بِوالِدَیهِ حَمَلتهُ اُمُّه کُرهاً وَ وَضعَتُه کُرها[98]
آدمی را به نیکی کردن به پدر و مادر خود سفارش کردیم. مادرش بار او را به دشواری برداشت و به دشواری بر زمین نهاد؛
وَ وَصیَّنَا الاِنسانَ بِوالِدَیهِ حَمَلتهُ اُمُّه وَهناً عَلی وَهنٍ وَفِضالُه فی عامَینِ[99].
آدمی را درباره پدر و مادرش سفارش کردیم مادرش به او حامله شد و هر روز ناتوان تر می شد و پس از دو سال از شیرش گرفت.
با ملاحظه مشتقات و زحمات مادر پیامبر گرامی اسلام رسیدن به بهشت را ملازمه و همراهی با مادر می داند نه پدر.
الزم رجلها فان الجنه تحت اقدامها (کنزالعمال، ج 16، ص 45)
ملازم مادر باش که بهشت زیر پای اوست.
واقعیت این است که فعالیت اجتماعی و اشتغال زنان در دنیای امروز امری اجتناب ناپذیر است و این حقیقت نیز مشهود است که زنان در کاهش زحمت مردان سهم بسزایی داشته اند، اما چیزی که از اهمیت ویژه ای برخوردار است برقراری ارتباطی منطقی میان انتظارات خانه و خانواده یا خواستههای اجتماعی و مقتضیات زنان است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
با درک نقش و سهم فراوان زنان در تحول و ترقی جامعه دیگر امکان حذف او از جامعه وجود نداشته و خدمات او را نمی توان نادیده انگاشت. از طرفی حضور زن در خانه و خانواده و نقش با اهمیت همسری و مادری را نیز نمی توان کوچک تصور کرد. اما نکته قابل تأمل این است که زنان از مرحله اثبات توانایی شان در انجام وظایف و مشاغل مردان عبور کرده و پذیرش تواناییشان به مرحله تثبیت رسیده است و جامعه نیز از این مسئله آگاه است. لذا چیزی که مهمتر و در عین حال مورد غفلت واقع شده توانایی زنانگی زنان است که ظاهراً کم اهمیت تلقی شده (هم از سوی زنان و هم از سوی مردان). مادری هنری است که مردان از آن محرومند، توانایی است که مردان فاقد آنند و نقشی است که ایفای آن فقط در توان زنان است. نقشی مهم و پر خطر، نقشی که چشمان اجتماع به چگونگی اجرای آن دوخته شده و فردای خود را وامدار زحمت مادران امروز می دانند. از سویی دیگر فعالیت و توانایی مردان در حوزه های مختلف اجتماع چیزی نیست که زنان ناتوان از انجام آن باشند. زنان در ایفای نقش مردان موفق بوده اند، اما ایا مردان توانایی ایفای نقش زنان (مادری) را دارن. (میرابراهیمی، سید علی و عاشوری، مهدی،1390)
بخش سوم
3-3- عقل
با بررسی آیات و روایات وارده در بحث ریاست مرد بر زن به نظر می رسد عقل نیز با پایش مبانی مذکور به نتیجه مورد نظر در کتاب و سنت می رسد.در واقع از مجموعه ی نصوص اسلامی به خوبی این نکته استفاده می شود که مدیریت های کلان جامعه، همانند رسالت، امامت و رهبری، مرجعیّت، قضاوت و مانند آن، بر عهده ی مردان است. (داودی، سعید، 1348)
مردان این مسئولیت سنگین را به دوش می کشند و در ادای آن، باید نهایت تلاش و کوشش خود را بکار گیرند.
خداوند زنان را از پذیرش چنین امور سنگینی معاف دانسته، و این مسئولیت را از دوش آنان برداشته است. بی تردید، در آن اعطا و این معاف، ساختار روحی، روانی و جسمی هر یک از دو صنف لحاظ شده است. (داودی، سعید، 1348)
3-3-1- نظر امام خمینی(ره)
در دیدگاه اسلام، مسئولیت مهم زن، تربیت نسل انسانی (فرزندان)، گرم نگه داشتن محیط خانه و فراهم سازی رشد و شکوفایی فضایل اخلاقی در خانواده است. ساختار جسمی و روحی زن، با این مسئولیت مهم و ظریف تناسب ندارد. او موجودی عاطفی، مهربا
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
ن، دلسوز، غمگسار، محبوب همسر و فرزندان خانواده است[100]. درگیری و خشونت، ورود به چالش های اجتماعی و حضور در نبردهای سیاسی با آنچه که خداوند در سرنوشت و طبیعت او قرار داده است، همخوانی کمتری دارد.
در اینکه حضور زن در اجتماع و یا اشتغال وی و همچنین کسب مناصب غیر کلیدی در جامعه، چه اندازه برای زنان مجاز است، بحثی است که باید در جای خود مطرح شود. (که یقیناً در بخش هایی مجاز، بلکه ضروری است) ولی دو نکته را نباید فراموش کرد:
اگر حضور گسترده ی زنان در اجتماع، سبب کم رنگ شدن حضور خانوادگی آنان و سست شدن بنیان های خانواده گردد، باید این حضور به حداقل برسد و در واقع، فعالیت و رسالت اصلی زنان نباید تحت الشعاع امور دیگر قرار گیرد.
به عبارت دیگر: ادای مسئولیت خانوادگی برای زنان و فراهم ساختن محیط امن و آسوده برای شوهر و فرزندان، دقت و مراقبت در امر تربیت کودکان و تغذیه مناسب اعضای خانواده و رساندن ویتامین ها و نیازهای متناسب جسمی به آنان، کاری بس مهم، ارزشمند و اساسی است که همه ی کارهای دیگر را تحت الشعاع قرار می دهد و این امور مهم، تنها از عهده ی زنان ـ با همکاری شوهران ـ بر می آید.
در واقع، زنانی که براساس ضرورت، پای به عرصه ی اجتماع می گذارند و برای گردش امور جامعه، ناچار به ترک خانه و فرزندان ـ برای ساعات طولانی در روز ـ می شوند؛ یقیناً به یک فداکاری مهم و نوعی از خود گذشتگی دست می زنند؛ چرا که برای رسیدگی به دیگران و سر و سامان دادن بخش هایی از جامعه، خانه و خانواده را از خورشیدی مهربان و موجودی مؤثر و کارساز، به مقدار زیاد محروم می سازند. (حکیمی، محمدرضا، 1368)
در حضور اجتماعی زنان، مسأله اختلاط و ارتباط با بیگانگان و ناهمگنان در کانون توجه قرآن قرار دارد. حتی حضور ضروری زنان در جامعه برای رفع نیاز همگان و مسأله آموزش های لازم، باید در پرتو عفّت و پرهیز از خودنمایی و تبرّج و عدم اختلاط با ناهمگنان باشد.
از این دو نکته فقط با همین اشاره می گذریم و سراغ بحث اصلی در این قسمت از مجموعه می رویم.
آنچه که در اینجا، مورد بحث و بررسی ماست، مدیریت کلان و کلیدی جامعه است.
ما معتقدیم این نوع مدیریت ها به دست زنان سپرده نشده است و اسلام آنان را از بدست گرفتن این امور، معاف داشته است.
مؤید موضوع آیات و روایات است:
نخستین آیه ای ممکن است در این بحث مورد استفاده قرار گیرد، آیه ی 34 سوره ی نساء است که فرمود «الرِّجالُ قَوَامُونَ عَلی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللهُ بَعضَهُم عَلی بَعضٍ». این آیه به طور گسترده در »مدیریت مردان بر زنان در خانواده» مورد بررسی قرار گرفت.
3-3-2- نظر علامه طباطبایی:«این علت برتری در مردان (تعقل افزونتر و توان بیشتر) مخصوص خانواده و همسران نیست؛ بلکه این حکم برای گروه مردان در برابر گروه زنان است. در تمام اموری که زندگی این دو صنف به آن مرتبط است، مانند مسائل حکومتی و قضاوت و مانند آن، به سبب برتری عقلی مردان، مدیریت و رهبری به عهده ی آنان است[101]».
ولی جمع دیگری از مفسران، این ایه را در محدوده ی روابط زوجین می دانند و معتقدند که در این محدوده، حق سرپرستی و مدیریت با مردان است. و آیه به فراتر از این محدوده نظری ندارد.
آنچه که ما در آنجا گفته ایم این نکته است که از این آیه نمی توان حکم مولوی و قطعی برای لزوم مدیریت مردان بر زنان در جامعه را فهمید؛ ولی به هر حال، تعلیل آیه «بِما فَضَّلَ اللهُ بَعضَهُم عَلی بَعضٍ» ـ که به گفته ی اکثریت قریب به اتفاق مفسران آنچه مایه ی برتری مردان بر زنان است عقل افزونتر و نیروی جسمی بیشتر است ـ در جامعه نیز جاری است. و از باب «حُکم الأمثال فیما یجوز و فیما لایجوز سواء»، در جامعه نیز مدیریت از آنِ مردان است، نه زنان. بلکه شاید بتوان گفت وقتی در امر اداره ی خانواده که اهمیتش از اداره ی یک جامعه کمتر و مدیریت آن از اداره ی یک ملت و مجموعه ی بزرگ آسان تر است، قرآن کریم سرپرستی و ریاست را به عهد ی مردان گذاشته است، به طریق اولی ریاست و مدیریت جامعه نیز ـ که اندیشه ای بس عمیق تر و والاتر و توانی افزونتر را می طلبد ـ بر دوش مردان خواهد بود. (نوری، یحیی، 1369)
3-3-3-نظرآیت الله سبحانی:
آیت الله جعفر سبحانی در این باره معتقد است:
می دانیم که زن و شوهر با هم نمی توانند سرپرستی خانواده را به عهده بگیرند زیرا نتیجه اینگونه مدیریت ها هرج و مرج و عقب ماندگی در خانواده می باشد. برای اینکه در این فرض، دو طرز تفکر و سلیقه های مختلف آنان بر کانون خانواده حاکم خواهند بود. و ثانیاً در فرض اشتراک در سرپرستی خانواده، هیچ یک از زن و شوهر مسئولیت شایسته و لازم را احساس نخواهند کرد و کارهای منزل را به همدیگر واگذار خواهند نمود پس در این فرض موفقیتی برای خانواده بوجود نمی آید.
فرض دوم این است که زن سرپرست خانواده باشد. در این صورت باید ویژگی های طبیعی زن را برای این کار بررسی نموده و ملاحظه نمائیم که آیا زنان برای سرپرستی خانواده مناسبند؟ در جواب باید گفت: اگرچه زنان در مسائلی دارای مزایا و امتیازات خاصی می باشند، ولی بررسی خصوصیات اخلاقی و جسمی آنان نشان می دهد که آنان از جهت صلاحیت سرپرستی، نمی توانند پا به پای مردان پیش آیند و خود نیز به طور طبیعی علاقمندند که پیوسته زیر نظر یک شخص شایسته اداره شو
ند. (سبحانی، جعفر،1370)
3-3-4- نظر کلیودالسون روانشناسی معروف:
خانم «کلیودالسون» که یک روانشناس معروف است می گوید: «بزرگترین علاقه ی من مطالعه ی روحیه ی مردها است از این جهت چندی پیش به من مأموریت داده شد که تحقیقاتی درباره ی عوامل روانی زن و مرد به عمل بیاورم و به این نتیجه رسیدم که: تمام زنها علاقه دارند تحت نظر شخص دیگری کار کنند و بطور خلاصه از مرئوس بودن و تحت نظر رئیس کار کردن خوششان می آید و تمام زنها می خواهند احساس کنند که وجودشان مؤثر و مورد نیاز است و سپس نتیجه می گیرد که: به عقیده ی من این دو نیاز روحی زن از این واقعیت سرچشمه می گیرد که زنها تابع احساسات و مردان تابع عقل هستند. (مطهری، مرتضی،1385)
علاوه بر اظهارات فوق، مطالعه حیوانات نیز نشان می دهد که حیوانات ماده همیشه به نرهای خود احترام می گذارند و از قدرت و قوت آنها احساس لذت می کنند و مادّه ی مورد رقابت نرها، تسلیم حیوان نری می گردد که قدرت بیشتری داشته باشد. و چنانچه حیوانی ماده، در دوران پرورش نوزادش، که ارتباط و رابطه اش باید شبیه روابط زن و شوهر باشد، تخلف نماید و با نر دیگری نزدیکی کند، به سختی مورد تنبیه جفت خود قرار می گیرد. (صدر، محمد،1348)
3-4- احکام زن ناشزه
آوردن این بحث در اینجا بخاطر آن است که به این موضوع بپردازیم که ریاست زن همچنانکه بعهده مردان است ، در صورت تخطی از وظایف همسری، آیا این ریاست می تواند مبنای تنبیه و تربیت زن ناشزه هم قرار گیرد؟ و ثانیا چرا زنان حق تنبیه و تادیب مردان را ندارند؟لذا در اینجا به تفصیل به موضوع نشوز زن و احکام و آثار آن می پردازیم.
نشوز: مراد از نشوز سرکشی و طغیان و سرپیچی کردن هر یک از زن و مرد از تکالیف ویژه ی خود است. (فیض، علیرضا،1380)
در صورت تحقق نشوز، تکالیف هر یک از زن و شوهر در برابر دیگری براساس آیات قرآن متفاوت است. اگر زن ناشزه باشد، حقی که شوهر در برابر او دارد، با صورت نشوز مرد و نحوه ی برخورد زن با او فرق دارد.
در آیه ی 34 سوره ی نساء، نشوز زن مطرح شده است. قرآن کریم می فرماید:
الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللهُ بَعضَهُم عَلی بَعضٍ وَبِما أَنفَقُوا مِن أَموالِهِم فَالصّالِحاتُ قشنِتاتُ حافِظاتُ لِلغَیبِ بِما حَفِظَ اللهُ وَ الَّاتِی تَخافُونَ نُشوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهجُرُوهُنَّ فِی المَضاجِعِ وَاضربوهُنَّ فَإِن أَطَعنَکُم فَلا تَبغُوا عَلَیهِنَّ سَبِیلاً إِنَّ اللهَ کانَ عَلِیَاً کَبِیراً.
«مردان سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتری هایی که خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است، و بخاطر انفاق هایی که از اموالشان (در مورد زنان) می کنند. و زنان صالح، زنانی هستند که متواضع اند و در غیاب (همسر خود)، اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده، حفظ می کنند، و (اما) آن دسته از زنان را که از سرکشی و مخالفتشان بیم دارید، پند و اندر دهید؛ و (اگر مؤثر واقع نشد) در بستر از آنها دوری نمایید؛ و اگر (هیچ راهی جز شدت عمل، برای وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود)، آنها را تنبیه کنید. و اگر از شما پیروی کردند، راهی برای تعدی برای آنها نجویی. (بدانید) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است (و قدرت او، بالاترین قدرتهاست)».
3-4-1- تفسیر واژه ها
بخشی از این واژه ها، در نخستین تفاوت حقوقی میان زن و مرد (تفاوت زن و مرد در سرپرستی و مدیریت) مورد تفسیر قرار گرفت و اکنون برخی دیگر از این واژه ها را تفسیر می کنیم.
3-4-1-1- قانتات
این واژه هر چند پیش از این تفسیر شد، ولی به سبب ارتباط با این بحث، به طور فشرده معنایش مورد اشاره قرار می گیرد.
«قانتات» از ریشه «قنوت» به گفته ی «مفردات» به معنای اطاعت خاضعانه است.
با توجه به سخن دیگر ارباب لغت، قنوت به معنای «اطاعت توأم با خضوع، ادب و فروتنی است[102]».
4-1-2- نشوز
«نشوز» از مادّه ی «نشز» در اصل به معنای زمین مرتفع و بلند است و در اینجا، به معنای بغض و سرکشی زن نسبت به مرد می باشد. گویا زن، خویشتن را از مطیع بودن برای مرد، بالا می کشد و خود را در دسترس او قرار نمی دهد[103].
این آیه ـ همان گونه که در بحث های سابق گذشت ـ به ارتباطات درون خانوادگی می پردازد و از روابط زن و شوهر سخن می گوید.
قرآن مجید مردان را سرپرست و نگهبانان زنان خویش قرار داده است و وجه قوّامیّت را نیز ذکر کرده است.
در ادامه، به چند ویژگی زن خوب می پردازد و می فرماید: زنان شایسته و خوب کسانی هستند که متواضعانه در اطاعت شوهرند و حفظ الغیب شوهر می کنند. یعنی در غیاب شوهر نسبت به اموال و آبروی وی دچار خیانت نمی شوند.
آنگاه درباره ی شیوه ی برخورد با زنان ناشزه و نافرمان سخن می گوید و در برابر آنان سه عمل را ـ به نحو ترتیب ـ ذکر می کند. نخست باید آنها را اندرز داد و با سخنان مهرآمیز و هشدار دهنده با وظایفشان آشنا ساخت.
در مرحله ی بعدی اگر موعظه تأثیر نداشت، دوری گزیدن از آنها در بستر را پیشنهاد می کند و در صورت ادامه ی سرکشی، مرد اجازه داد با تنبیه بدنی زن را به وظایفش آشنا سازد.
از آنجا که هدف از انجام این مراحل، انتقام و ستمگری بر زنان نیست، لذا قرآن کریم در ادامه می افزاید: اگر در این میان، زنان از نافرمانی دست کشیدند و به اطاعات شما تن دادند حق
هیچگونه ستمی را درباره ی آنان ندارید و بدانید که خداوند بلندمرتبه و بزرگ است و اجازه ی ستمگری را به شما نمی دهد.