جملههای مأثور از پیامبران و امام در اوقات معین برای طلب آمرزش و برآورده شدن حاجات، نیایش کردن، درخواست حاجت از خدا و …..
کلماتی است که در مقام استغاثه از خداوند و طلب آمرزش و یا درخواست خیر و برکت و برآورده شدن حاجت بخوانند.جمع آن ادعیه است.
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.
محدودیت و مشکلات
موانع و سختیهای زیادی در طی نوشتن این پایاننامه بود از جمله: کتابخانههای غنّی موجود در سطح شهر در زمینهی مذهبی ما را آنچنان کمک نکردند، نبودِ پایاننامه و مقالاتی در این رابطه و … که به حمد الهی با همه ی سختیها کنار آمده و توانستیم این مطالب را گردآوری کنیم.
فصل اول:
مفهوم دعا و اهمیت آن از دیدگاه آیات و روایات
مفهوم دعا
دعا آرامش دلها
انواع دعا
موارد استعمال دعا در قرآن
دعا در قرآن
اهمیت دعا از دیدگاه قرآن
دعا در کلام معصومین علیهم السلام
زمان و اوقات دعا
مکانهای دعا
مفهوم دعا
دعا از ریشه دعو به معنی خواندن و حاجت خواستن و استمداد است[۱] و تفاوتی ندارد که به صورت مصدر باشد یا ماضی یا مضارع و سایر مشتقات آن.
کلمات دعا و مشتقاتش حدود بیش از ۲۰۰ بار در قرآن بکار رفته است. واژهی دعا در زبان عربی به ضم اول و مدآخر خوانده میشود که مصدر است و جمع آن ادعیه میباشد. دعا آن است که کسی را با صدا و کلام خود متوجه کنی[۲]، دعا الرجل ناداه[۳] او را صدا زد. دعاء به معنی خواندن و حاجت خواستن و استمداد است و گاهی مطلق خواندن آن منظور است.[۴]
دعا دعاء: خواندن جملههای مأثور از پیامبران و امامان در اوقات معین برای طلب آمرزش و برآورده شدن حاجات، نیایش کردن، درخواست حاجت از خدا، نیایش، مدح، ثنا، تحیت، درود، سلام، تضرع، نفرین. [۵]
خواندن، ادعا کردن، صدا کردن، آن را خواند، صدا زد، علاقهمند شد، ….[۶].
علامه طباطبایی معتقد است دعا آن است که از قلب برخیزد و زبان فطرت آن را طلب کند نه این که زبان هر طور خواست حرکت کند، بدان معنا که انسان چنین حقیقتی را در باطن جان خود میشناسد و به طور روشن آن را میفهمد. [۷]
ویژگی مهم این تعریف آن است که شامل هر دعایی میشود، از اینرو علامه در ذیل همان عبارت با کمی فاصله مینویسد:
«لذا میبینید که خدای متعال حتی آنچه را که زبان در آن حال دخالت ندارد سؤال شمرده و در قرآن کریم فرموده آنچه را سؤال کردید به شما عطا شده،و اجمال مطلب آن که نعم الهی قابل ذکر و سؤال و احصاء نیست و هرگز با زبان آن را نخواستهاند.» [۸]
المصباح المنیر در اینباره مینویسد: دَعَوْتُ الله، اَدْعُوهُ: دُعاءً، اَبْتَهَلْتُ الَیْه بالسؤال وَرَغَبْتُ فیماعِنْدَهُ مِنْ الخَیر و دعوتُ: زیداً: نَادَیْتُهُ و طَلَبْتُ اقبالَهُ وَ دَعا الموذِّن الناس اِلی الصَلاه؛ یعنی خدا را خواندم، به درگاه او با سؤال گریه و زاری و تضرع کردم به آنچه پیش خداوند از خیر و نیکی هست رغبت و میل نمودم و (دعوتُ زیداً) یعنی زیدا را ندا کردم و اقبال او را خواستم. [۹]
شاید بتوان از مجموع آنچه گفته شده چنین استفاده کرد بهترین و جامعترین تعریف برای دعا همان (طلب به معنای) عام است که شامل تمامی اقسام دعا میشود.
و در اصطلاح دعا یعنی این که بنده زبان مسکنت و استمداد و التماس به درگاه الهی بگشاید و از فضل و رحمت نامتناهی او مراد و مطلوب خویش را درخواست نماید.
دعا کردن یکی از بهترین اعمالی است که هم خداوند در قرآن و هم پیامبرe و امامان (علیهمالسلام) به آن سفارش بسیار نمودهاند. [۱۰]
در قرآن کریم آمده است:
«وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعَونِی اَسْتَجِبْ لَکُمْ …[۱۱] و گفت پروردگارتان بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را.»
و رسول اکرمe میفرماید: «الدُُّعَا مُخُ العِبَادَه[۱۲] دعا مغز عبادت است.»
در اصطلاح فرهنگ و علوم اسلامی دعا، خواندن خدا و خواستن از اوست، امّا نه هرگونه خواندن، بلکه خواندنی که با صدق و اخلاص اصرار و الحاح و عجز و التماس توام باشد. خواندنی که نشانگر نیاز انسان و یا ترس از محیط، ستمستمگران و فشارهای روحی زندگی است. بنابراین بسیاری از اوقات، قطرات اشک دعاکننده، گواه صادقی بر دلدادگی، عشق و پرستش و نیازمندیش به درگاه خداوند است. [۱۳]
واقعیتی که قرآن به آن تصریح کرده:
«یَا اَیُهَا النَّاسُ اَنْتُمُ الفُقَرَاءُ اِلَی اللهِِ و الله ُهُوَ الغَنیُّ الْحَمیدُ[۱۴] ای مردم شما (همگی) نیازمند خدایید، تنها خداوند است که بینیاز و شایسته هرگونه حمد و ستایش است.»
این احساس فقر در خویشتن و درک غنا و بینیازی خالق جهان، چهرهی ناپیدای حقیقت دعاست که از نخستین روز حیات در اعماق وجود آدمی به ودیعه نهاده شده است. دعا همواره دو طرف داشته خدا و بنده. لذا جای شگفتی نیست اگر مشاهده میکنیم که همهی انسانها، در هنگام سختی دست نیاز به سوی خالق خویش میگشاید[۱۵] و قرآن چه زیبا بیان کرده است:
«وَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِیبًا إِلَیْهِ[۱۶] و چون به انسان آسیبی رسد، پروردگارش را، در حالی که به سوی او بازگشتکننده است، میخواند».
وقتی انسان چیزی را از خدا بخواهد و بداند اجابت میشود، استعدادهایش شکوفا میشود و زمینه برای رشد و ترقی و تکامل انسان فراهم میگردد؛ چون دعا خواستن است، طلب کردن است نه خواندن به طور مطلق و وقتی آدمی از قدرتی که علی کل شیء قدیر است چیزی میخواهد به دنبال عللی که او در اختیارش قرار داده میرود و مطمئن است که خداوند هم کارساز است و مقدمات آن را فراهم میسازد.[۱۷]
هر مسلمان و هر انسانی رو به سوی خدا داشته باشد و دل به اجابت دعا بندد و از رحمت الهی دلسرد نگردد. چرا که از روح و رحمت خدا مأیوس نمیگردند مگر کافرین که معرفت به مقام الوهیت و فضل و کرم او ندارند.[۱۸]
«وَلاَ تَیْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ[۱۹] و از رحمت الهی مأیوس نشوید، همانا کسی جز اهل کفر از رحمت الهی مأیوس نگردد.»
دعا کردن برای انسان یک نیاز طبیعی است و آنچه دارد از خدا دارد و بدون افاضات او لحظهای باقی نمیماند. در ذات و صفات و افعال به خدا وابسته است، چنین موجود ناتوانی، در حل مشکلات و تأمین نیازهای خود چارهای جز این ندارد که دست نیاز به سوی پروردگار بینیاز دراز کند و از او استمداد نماید دعا از بهترین عبادتهاست.[۲۰]
دعاآرامش دلها
در فرهنگ انسانساز اسلام، مفاهیمی وجود دارد که بینیاز از هرگونه استدلال و پرسش است و تنها با داشتن تصوری از آن ها پذیرفته میشوند. دعا یکی از این مجموعه مفاهیم ارزشمند است، بشر آنگاه که از تلاش بیحاصل خویش در برهوت دنیای مادی و ناکامیهای جانکاه و در حسرت خود ساخته و آه و افسوسهای بیپایان، دچار سرشکستگی میگردد و همهی روزنههای امید را به روی خود بسته میبیند. آن گاه که در پی شکستها و نرسیدن به خواستهها، نور ضعیف شعلهی حیات در وجودش به تارمویی بند است و… ناگهان دستی قدرتمند از اعماق وجود آدمی سر برآورده، او را متوجه قدرتی میسازد که همهچیز از آن اوست و توان انجام هرکاری فقط از وی ساخته است آری این دست دعا است که در بحرانیترین لحظهها ،ارتباط انسان را با خدای خویش برقرار ساخته، جریان دوبارهی حیات و امید را در رگهای وی جاری میسازد. دعا ترجمان و زبان گویای این ارتباط است. [۲۱]
دعا بزرگترین و با فضیلتترین امری است که روح انسان را متعالی کرده و باعث تربیت انسان و حرکت او به سوی حق تعالی میگردد. دعا در آدمی امید و تسلیمی به وجود میآورد و دل آدمی را برای پذیرفتن آنچه که خدا بخواهد آماده میکند و به روی ما، درچارچوب زندگی محدود دریچهای به سوی جهان معنوی گشوده میشود. [۲۲]
دعا آرامشبخش دلها است و همین آرامش است که در روح و مغز آدمی نوعی انبساط ایجاد میکند و روح را از حالت خمودگی بیرون میآورد و به حرکت وا میدارد و گاهی روحیه دلاوری و قهرمانی به دعاکننده میبخشد، دعا به انسان متانت در رفتار انبساط و شادی درونی، استعداد پیروزی و استحکام در استقبال از حوادث میدهد و بدان وسیله آدمی توجه زیادی به ذات خداوند متعال پیدا میکند و مانند سایر عبادات اثر تربیتی دارد. [۲۳]
دعا روح ایمان را در نفوس بر میانگیزد، و انسان لذت ارتباط با خداوند را درک میکند. انسان را متکی به خدا و مستقل میسازد و از اتکای به دیگران بینیاز میکند.
دعا حبالهی را در دل رسوخ میدهد و نفس را از مشغلههای بیهوده رها میکند و چراغ امید را در قلب و دل انسان روشن میسازد، دعا کشش بنده ضعیف و نیازمند به سوی خداوند کریم است، دعا کلید و وسیلهی قرب الهی، لب عبادت، مغز و اساس طاعات و حیات روح است. [۲۴]
رسول اکرم می فرماید:«الدُّعَامُخُ العِبَادَه وَلایُهلِِکُ مَعَ الدُعاءِاَحَد دعا مغز عبادت است وبا دعا کسی هلاک نمی شود.» [۲۵]
دعا موجب نزول برکات و شرح صدر در انسان میشود، دعا چراغ جان است، جانها را بر میافروزد و زبانها را معطر میسازد دعا اطمینانبخش دلها و فضیلت هر انسان خداجوست. دعا سدی در برابر گناه و انحراف است. [۲۶]
انواع دعا
۱-دعای رغبت)میل و شوق به چیزی(: که امید بر آدمی مستولی است و در آن کفدستها رو به آسمان است.
۲- دعای رهبت)خوف وترس از چیزی(:که ترس بر انسان مستولی است در آن پشتدستها به آسمان است (مانند تشهد).
۳- دعای تضرع: که در آن انگشت دوم (سبابه دست راست) به طرف راست و چپ حرکت داده میشود.
۴- دعای تقبّل: که خدا میفرماید:
«وَتَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلًا»[۲۷] و در آن انگشت دوم دست چپ به آرامی به سمت بالا و پایین حرکت داده میشود.
۵- دعای ابتهال: که در آن دستها و بازو مقابل صورت قرار میگیرد و ابتهال وقتی است که حالت گریه به آدمی دست دهد.[۲۸]
هدف این حالات:
این حالات و هیئتهایی که در مورد انواع دعا ذکر شد یا تعبد است (برای علتی که نمیدانیم)و یا برای بعضی مناسبتهای عرفی است.
به طور مثال مقصود از گشودن دستها در حال رغبت و شوق به خاطر این است که این حالت شخص را به فضل خدا نزدیکتر میکند و او مانند کسی است که دستهای خود را برای ریزش احسان آماده و باز کرده است.
و در رهبت گویا بنده به زبانخواری و بیمقداری به عالم خفیات و اسرار عرضه میدارد: پروردگارا من به باز کردن کف دست به سوی تو اقدام نکردم و روی آن ها را به واسطه شرمندگی و خواری به طرف زمین متوجه کردهام.
و مقصود به جنباندن انگشت به طرف راست و چپ درحال تضرع این است که خود را به آن کس که فرزند مرده و داغ دیده است شبیه سازد زیرا چنین کسی در آن حال دستها را به این سو و آن سو حرکت میدهد. [۲۹]
و در حال تبتل که انگشتان را گاهی بالا میبرد و گاهی پایین، مقصود این است که گویا به زبان حال به پروردگار عالم عرض میکند من از همه قطع علاقه کردم و فقط به درگاه تو روی آوردم و با یک انگشت اشاره کند که علامت آن باشد که یگانگی خداوند را درنظر دارد و مقصود از دستها و بازوها را مقابل صورت گذاشتن درحال ابتهال یا کشیدن دو دست و بازو به سوی آسمان آن است که اظهار کوچکی و خواری نموده باشد همچون غریقی که دستهای عریان خود را از آب بیرون آورده و با تمام وجود استمداد میطلبد. [۳۰]
موارد استعمال دعا در قرآن
۱٫ خواندن و ندا کردن
«هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِن لَّدُنْکَ ذُرِیَّهٌ طَیِبَّه إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاء[۳۱] در آن هنگام که زکریا آن همه لیاقت و شایستگی را در مریم دید) پروردگار خویش را خواند و عرضه کرد: خداوندا، از ناحیه خود فرزند پاکیزهای به من عطا فرما که تو شنونده دعایی.»
زکریا u از دیدن آن معجزات برمریم (سلاماللهعلیها) به طمع فرزند افتاد که خداوند از راه خرق عادت به وی فرزد دهد و اگرچه قبل از این هم به قدرت خدا بر این کار ایمان داشت ولی فکر میکرد که روی مصالحی چنین نخواهد کرد ولی چون خرق عادت را دربارهی مریم سلاماللهعلیها مشاهده نمود[۳۲] خدا را خواند و او را صدا کرد و از او طلب فرزند نمود، خدا هم خواستهی او را اجابت کرد.
«فَادعُوُاللهَ مُخلِصِینَ لَهُ الدِّین[۳۳] پس خدا را بخوانید در حالی که دین را برای او خالص کردهاید.» در آیات ۶۰ سوره مؤمن، ۱۸۶ سوره بقره، ۵۴ و ۵۵ سوره اعراف «دعا» به معنی خواندن بکار برده شده است.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان مینویسد: وقتی آیات قبل بر وحدانیت خدای تعالی دلالت کرد، و معلوم شد که تنها رازق او است، لاجرم بر همه مردم البته غیر آن کفاری که آیات را تکذیب کرده و مجادله نمودند ـ لازم است که او را بخوانند، …[۳۴]
۲٫ پرسش کردن
«قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّن لّنَا مَا هِیَ[۳۵] بنی اسرائیل به موسی گفتند از پروردگارت سؤال کن که برای ما روشن کند این ماده گاو چگونه ماده گاوی است.»