عامل دوم قدرت می تواند یک کارکرد پایگاه و اعتبار اجتماعی برای فرد داشته باشد، اگر شما فردی را در طبقه بالا ببینید یا باور کنید که آن فرد در بعضی از جنبه های اجتماعی از شما برتر می باشد، بنابراین شما احتمالا به خواسته ها و فرامین آن فرد احترام می گذارید. وبر این را بعنوان قدرت اجتماعی مطرح می کند. بنابر نظر وبر سه عامل دارایی، قدرت و منزلت اجتماعی به علت توزیع نابرابر، اساس قشربندی اجتماعی در جوامع مدرن محسوب می شوند که برخورداری متفاوت افراد از این سه قدرت اجتماعی باعث کاهش و یا افزایش نشاط در بین آن ها می شود. از نظر ماکس وبر قدرت سیاسی، پایگاه اجتماعی و طبقه سه بعد اصلی قشربندی اجتماعی می باشند.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۲-۳-۱۲- دیدگاه الگوی دینداری گلاک و استارک[۱۸]
چارلز گلاک طی دهه ۵۰-۶۰ میلادی در تلاش برای فهم و تبیین دین در امریکا بود. وی بحث ابعاد التزام دینی را در این کشور زنده کرد و با همکاری رادنی استارک در سال ۱۹۵۶ به شرح و بسط الگوی جدیدی از دینداران پرداخت. هدف اصلی آن ها، عموماً درک شیوه های گوناگونی بود که مردم با توسل به آن، خود را مذهبی تلقی می کردند. گلاک و استارک بر این عقیده بودند که به رغم آنکه ادیان جهانی در جزییات بسیار متفاوتند، اما دارای حوزه های کلی هستند که دینداری در آن حوزه ها و یا آن ابعاد جلوه گر می شود(احمدی،۲۷:۱۳۸۸).
آن ها برای دینداری چهار بعد اصلی عمل، باور، تجربه، دانش یا معرفت را تحت عنوان ابعاد عمومی الزام دینی مطرح کرده اند. این ابعاد چهار گانه، در سطح مقیاس های اولیه به پنج شاخص یا مقیاس تقسیم شده اند که افزایش آن، ناشی از تفکیک بعد عمل به دو بخش شاخص مناسکی و عبادی است. در مقیاس ثانویه، شاخص ها در نهایت به هشت عدد افزایش یافته است که شاخص های ناظر بر روابط اجتماعی دینداران هم به آن اضافه شده است (گنجی،۱۱۵:۱۳۸۳).
شرحی از الگوی دینداری مورد نظر آن ها آورده می شود؛ بعد باور: آن چیزی است که انتظار می رود پیروان یک دین بدان اعتقاد داشته باشند. گلاک و استارک این باورها را در هر دین به سه نوع تقسیم کرده اند: باورهای پایه ای مسلم، که ناظر بر شهادت به وجود خدا و معرفی ذات و صفات اوست.
باورهای غایتگرا، که هدف و خواست خدا از خلقت انسان و نقش او در راه نیل به این هدف است. باورهای زمینه ساز که روش های تامین اهداف و خواست خداوند و اصول اخلاقی را که بشر برای تحقق آن اهداف باید به آن ها توجه کند، دربرمی گیرد. گلاک و استارک بعد باور یا عقیدتی را بعد ایدئولوژیکی نیز نامیده اند.
بعد مناسکی(عمل): نظام اعتقادی در هر دینی وجود دارد، اما این اعتقادات به صورت مناسک نمود عینی می یابند. تمام ادیان بنابر اقتضای نوع الهیات خود، نحوه خاصی از عمل و زیست را بر مومن الزام می کنند که همان عمل دینی است. این عمل خواه ناخواه، در پرتو نظام فقهی و اخلاقی سامان می پذیرد. بعد عمل یا مناسک، اعمال دینی مشخصی نظیر عبادت های فردی، نماز، روزه، صدقه، ذکات و … را در برمی گیرد. گلاک و استارک در تشریح بعد مناسکی بر این نکته تاکید کرده اند که در عملیاتی کردن این بعد، علاوه بر مشارکت در فعالیت های مناسکی، تفاوت های مربوط به ماهیت یک عمل و معنای آن عمل نزد فاعلان آن نیز بررسی می شود. بعد تجربی: تجربه دینی با احساسات، تجربیات و درون فرد دیندار مرتبط است. احساسات و عواطف دینی وجه عالی تری از دینداری است که کاملا قلبی و درونی بوده و برخلاف مناسک و مراسم آیینی نمود بیرونی ندارد. دین دارانی که این بعد را کسب می کنند”مخلص”نامیده می شوند(آرون،۴۰۵:۱۳۸۶).
گلاک و استارک تجربه دینی را چندین نوع می دانند: تاییدی: حس مودت و تایید به وجود خدا؛ ترغیبی: گزینش آگاهانه خدا و اشتیاق به او؛ شیدایی: حس صمیمیت و شور و وجد نسبت به خدا؛ وحیانی: مورد اعتماد خدا واقع شدن و کارگزار و فرستاده خدا بودن(مهدی زاده،۲۵:۱۳۸۵).
بعد دانشی: بعد معرفتی، عقلانی یا دانش با بعد عقیدتی بسیار نزدیک است تفاوت این دو بعد مربوط به آگاهی و شناخت در اعتقادات در بعد دانش است. معرفت دینی، آگاهی به متون دینی است که می تواند الگویی برای باور، عمل و تجربه دینی باشد. از نظر گلاک و استارک، بعد معرفتی در ارتباط با مطالبی است که مردم از طریق عالمان دینی درباره مذهب می آموزند.
بعد پیامدی: این بعد، به دلیل بیشترین انتقادات، در میان ابعاد الگوی دینداری گلاک و استارک پس از مدتی حذف شد، از جمله اینکه، بعد پیامدی فی نفسه پیامد دینداری است نه بعدی از آن. بعد پیامدی دینداری، که با این انتقاد از الگوی دینداری کنار گذاشته شد، به اعمالی گفته می شود که از عقاید، احساسات و اعمال مذهبی ریشه می گیرد و از ثمرات و نتایج ایمان در زندگی و کنش های بشر است. از نظر این دو محقق، بعد پیامدی جدا از سایر ابعاد قابل بررسی نیست. رفتارهای دینی می توانند در معنای پیامدی سنجه ای از دینداری باشند که منجر به استواری ایمان مذهبی می شود. آنجا که منجر شود تا از باور، اعمال، تجربه و دانش دینی پیروی شود (مهدی زاده،۴۳:۱۳۸۵). الگوی دینداری گلاک و استارک، از نخستین الگوهایی است که بسیاری از الگوهای دینداری بعدی، ابعاد خود را از آن وام گرفته اند.
۲-۳- ۱۳- دیدگاه جان مارشال ریو[۱۹]
ریو معتقد است شادی از نظر کارکردی اهمیتی دوگانه دارد: از یک طرف، شادی احساس مثبتی است که از حس ارضاء و پیروزی حاصل می شود. زمانی که به صورت درونی احساس مثبت می کنیم شادی، زندگی را خوشایند می کند.
بنابراین خوشایندی شادی؛ تجربه های زندگی غیر قابل اجتناب، ناکامی، ناامیدی و در مجموع عواطف منفی را بی اثر می سازد. از طرفی شادی اشتیاق انسان ها را برای پرداختن به فعالیت های اجتماعی آسان می کند. بنابراین شادی ابراز شده، برچسب اجتماعی است که روابط را به یکدیگر می چسباند(عامری زاده، ۱۳۸۴: ۱۳).
۲-۳-۱۴- دیدگاه مقبولیت اجتماعی آلدرو اسمیت[۲۰]
مقبولیت اجتماعی بیانگر ارزش، احترام و منزلتی است که برای یک فرد از سوی خانواده و جامعه در نظر گرفته می شود(آلدرواسمیت، ۱۹۸۹: ۵۶). الیزابت هارک، معتقد است شادکامی مثلثی است با سه عامل محبوبیت، مقبولیت و موفقیت. یعنی انسان شاد انسانی است که اولا روحش پر از دوستی با دیگران باشد. مطمئن باشد که دیگران دوستش دارند و او نیز به دیگران علاقهمند است. از طرف دیگر، انسان برای شاد بودنش باید مقبولیت نیز داشته باشد. بعد دیگر هم موفقیت در کار است(فسیت، ۱۹۹۵: ۳۷۴).
۲-۴- چارچوب نظری تحقیق
با توجه به مطالعات تجربی انجام شده در خصوص موضوع نشاط اجتماعی چارچوب پژوهش حاضر براساس نظریات سلیگمن، تامسون، دورکیم، گلاک و استارک، مارکس و وبر بنا شده است.
از نظر سلیگمن نشاط عبارت است از چگونگی داوری فرد درباره نحوه گذران زندگی، این نوع داوری متاثر از ادراکات شخصی فرد و تجربه احساسات و عواطف مثبت است که بر سبک تبیین، قضاوت و تصمیم گیری او اثر می گذارد. عواملی که نشاط را بوجود می آورند شامل احساس رضایت مندی از زندگی و فقدان عواطف منفی همچون افسردگی و لذت بردن از وقایع می باشد و یکی از علل تاثیر گذار در برقراری اصول بهداشت روانی و خوشبختی است و بر فضای شناختی و رشد آن اثر می گذارد. نشاط یکی از ابعاد اصلی تجربه بوده و معمولا در پی ایجاد پاسخ های مطلوب است که کارکرد مناسبی به جای می گذارند(سلیگمن،۸۰:۲۰۰۲). در این تحقیق از دیدگاه سیلیگمن برای شاخص سازی نشاط اجتماعی شهروندان استفاده گردیده است.
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
تامسون بر نقش محیط و بخصوص نقش خانواده در ایجاد نشاط تاکید می کند. او می گوید ابراز احساسات در تجربه هیجانات مبثت تاثیر می گذارد. کیفیت روابط عاطفی خانواده در دوران کودکی و دوره های پس از آن در بروز قابلیت های مربوط به هیجانات مثبت و نشاط بسیار موثر است(تامپسون،۱۹۹۹، به نقل از آرجیل، ۲۰۰۱). در تحقیق حاضر از این دیدگاه برای شاخص سازی وضعیت خانوادگی استفاده گردیده است.
رضایت از زندگی، تابع نوع، شدت و چگونگی همبستگی اجتماعی است. به نظر دورکیم در جریان انتقال از همبستگی مکانیکی به ارگانیکی، ارزش های جمعی تضعیف می شوند. تعهد افراد به جامعه کاهش می یابد و هر فردی می کوشد تا تمایلات شخصی خود را دنبال کند. در حقیقت دورکیم با این بیان، مفهوم اصلی مورد نظر خود یعنی آنومی را پیش می کشد(عبدی و دیگری، ۱۶۶:۱۳۷۸). همچنین دورکیم در واقع یک دید کارکردگرایانه به دین دارد. آنجا که میگوید دین نقش مهمی در ایجاد همبستگی و انسجام اجتماعی دارد. دورکیم در جایی عنوان میکند که شرکت کنندگان در مناسک جمعی حس میکنند که با انجام دین اعمال از وقوع یک امر ناخوشاید جلوگیری میکنند و شرایط رسیدن به یک وضع مطلوب را فراهم میکنند، اما نتیجهای که از انجام این مناسک حاصل میشود، چیزی غیر از تصورات و تفاسیر افراد است.
دورکیم مشکل جامعه جدید را خصلت اخلاقی می داند. به نظر او اولویت دادن به منافع گروهی هر چه باشد همیشه خصلتی اخلاقی دارد(دورکیم،۱۹:۱۳۶۹). در واقع دورکیم اخلاق را برخاسته از گروه و جمع دانسته و از طریق روابط متقابل، صمیمیت و احساس مشترک، تعهد و نشاط بین مردم ایجاد می شود. او دین را عامل همبستگی اجتماعی می داند. دراین تحقیق از نظریات دورکیم برای شاخص سازی همبستگی اجتماعی استفاده گرده است.
بنابر دیدگاه مارکس از خودبیگانگی به وضعیتی گفته می شود که مردم در آن اختیار خود را درباره دنیای اجتماعی که خود به دست آورده اند از دست می دهند و در نتیجه آن، خود را در یک محیط اجتماعی خصمانه، بیگانه می یابند(ستوده،۱۳۸۰: ۵۲). از دید مارکس زمانی جامعه انسانی رو به سلامت و شادی پیش می رود که انسان یا طبقات ضعیف و کارگر جامعه به آگاهی طبقاتی برسند و طبقه سرمایه دار از بین برود؛ افراد کار مورد علاقه خود را انجام بدهند و مردم خود را در محیط اجتماعی تنها و بیگانه احساس نکنند. مردم زمانی احساس بیگانگی نمی کنند که تسلط بر زندگی خود داشته باشند و در برخورد با مشکلاتی که هر روز در حال افزایش هستند احساس ناتوانی نکنند، در فعالیت های سیاسی شرکت کنند و معتقد به رعایت قانون باشند. و آینده جامعه برایشان روشن و امیدبخش باشد.
و به طور کلی مردمی که احساس مفید بودن در جامعه خود داشته باشند و ارزش های فرهنگی جامعه خویش را قبول کنند می توان گفت که از حس بیگانگی اجتماعی به دور هستند. در این تحقیق علاوه بر نظریات دورکیم برای شاخص سازی متغیر همبستگی اجتماعی و عدالت اجتماعی از دیدگاه کارل مارکس نیز استفاده شده است.
آثارگلاک و استارک توجه پژوهشگران را به سوی تعریف چند بعدی از دین جلب کرد. گلاک و استارک در کتاب ماهیت اجتماعات دینی اذعان کرده اند که با وجود تفاوت در میان ادیان مختلف، وجوه مشترکی را در میان آن ها می توان یافت. این وجوه یا عرصه ها در حقیقت ابعاد دینداری را تشکیل می دهند و عبارتند از :ابعاد اعتقادی ، مناسکی، پیامدی ، عاطفی و فکری می باشد(کتابی و دیگران، ۱۳۸۳:۱۷۷). در این پژوهش برای شاخص سازی میزان دینداری از دیدگاه الگوی دینداری گلاک و استارک استفاده شده است.
وبر در رساله اش طبقه، پایگاه اجتماعی و حزب طبقه اجتماعی را چنین تعریف می کند: تعدادی اشخاصی که فرصت های زندگی مشابهی دارند و این فرصت های زندگی به نظر او عبارتند از امکانات اختصاصی که یک شخص از لحاظ برخورداری از ثروت، از وضعیت بیرونی زندگی و از تجربه شخصی اش دارد(رنجبر و همکاران، ۱۳۸۶).
عامل دوم قدرت می تواند یک کارکرد پایگاه و اعتبار اجتماعی برای فرد داشته باشد، اگر شما فردی را در طبقه بالا ببینید یا باور کنید که آن فرد در بعضی از جنبه های اجتماعی از شما برتر می باشد، بنابراین شما احتمالاً به خواسته ها و فرامین آن فرد احترام می گذارید. وبر این را بعنوان قدرت اجتماعی مطرح می کند. بنابر نظر وبر سه عامل دارایی، قدرت و منزلت اجتماعی به علت توزیع نابرابر، اساس قشربندی اجتماعی در جوامع مدرن محسوب می شوند که برخورداری متفاوت افراد از این سه قدرت اجتماعی باعث کاهش و یا افزایش نشاط در بین آن ها می شود. از نظر ماکس وبر قدرت سیاسی، پایگاه اجتماعی و طبقه سه بعد اصلی قشربندی اجتماعی می باشند. در این پژوهش از دیدگاه ماکس وبر برای شاخص سازی میزان پایگاه اجتماعی و اقتصادی شهروندان بوشهری استفاده شده است.
عکس مرتبط با اقتصاد
۲-۵- مدل نظری تحقیق
فقر
دخل و خرج زندگی
بیکاری
همبستگی اجتماعی
عدالت اجتماعی
پایگاه اجتماعی و اقتصادی
دولت
وضعیت خانوادگی
هدفمندی
امکانات تفریحی و ارتباطی
امید به آینده
دینداری
نشاط اجتماعی
۲- ۶- فرضیه های تحقیق
۱- بین عوامل زمینه ای سن، جنس، تاهل، تحصیلات و نشاط اجتماعی در بین شهروندان شهر بوشهر رابطه معنی دار وجود دارد.
۲- بین عوامل اجتماعی و فرهنگی(عدالت اجتماعی، همبستگی اجتماعی، میزان استفاده از امکانات تفریحی و ارتباطی، وضعیت خانوادگی، پایگاه اجتماعی- اقتصادی، میزان دینداری) و نشاط اجتماعی در بین شهروندان شهر بوشهر رابطه معنی دار وجود دارد.
چارچوب روش تحقیق
۳-۱- روش تحقیق
در این فصل به ارائه روش تحقیق، ابزار تحقیق، جامعه آماری و نمونه تحقیق، روایی و پایایی ابزار تحقیق، نحوه تجزیه و تحلیل اطلاعات و تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها پرداخته می شود. برای انجام هر تحقیق یا پژوهش به یکی از روش های تحقیقی نیاز است تا بتوان به داده های مورد نظر دست یافت و از طریق داده های بدست آمده به نتایج تحقیق رسید. با توجه به موضوع پژوهش تحت عنوان تحلیل جامعه شناختی وضعیت نشاط اجتماعی در بین شهروندان بوشهر نیاز به روش پیمایش ضروری و اجتناب ناپذیر می باشد. پیمایش، روشی در تحقیق اجتماعی است که فراتر از یک تکنیک خاص در گردآوری اطلاعات است، هر چند عمدتا در آن از پرسشنامه استفاده می شود اما فنون دیگری از قبیل مصاحبه ساختمند، مشاهده، تحلیل محتوا و … هم بکار می رود. روش پیمایشی از روش های کمی در علوم اجتماعی به شمار می رود که در مقابل روش های کیفی قرار می گیرد. در روش پیمایشی میزان تعمیم پذیری نتایج تحقیق، کنترل محقق روی رویدادهای اجتماعی و نقش پژوهشگر در گردآوری اطلاعات بیش از روش های کیفی است.
از آنجا که پرسشنامه ساده ترین راه تهیه این ماتریس داده های ساختمند است، رایج ترین تکنیک مورد استفاده در تحقیق پیمایش است(نجفی اصل، ۱۳۸۳: ۱۵). علاوه بر استفاده از روش پیمایش استفاده از روش های اسنادی و کتابخانه ای نیز قبل از استفاده از روش پیمایش مورد نیاز است. در این نوع مطالعه، هدف تحقیق پیدا کردن روابط علی بین متغیرها و علل موثر بر نشاط اجتماعی شهروندان بوشهر است. بر اساس نوع متغیر مورد بررسی، تحقیق حاضر نیز جزو مطالعات کمی به حساب می آید زیرا به دنبال عوامل موثر بر نشاط شهروندان بوشهر هستیم.
۳-۲- ابزار تحقیق
با توجه به اینکه در تحقیق پیمایش واحد تحلیل، فرد است داده های مورد نیاز از طریق افراد به وسیله پرسشنامه جمع آوری گردید. پرسشنامه به عنوان مهمترین ابزار گردآوری اطلاعات در پژوهش حاضر، دارای سوالاتی است که عوامل موثر بر وضعیت نشاط اجتماعی در بین شهروندان شهر بوشهر را مورد بررسی قرار می دهد.
به منظور اطمینان از روایی پرسشنامه طراحی شده، قبل از تکمیل براساس نظرات چند تن از اساتید صاحب نظر دانشگاه اصلاح گردید و برای حصول اعتبار نیز با انجام تکمیل آن در نمونه ای مقدماتی به حجم ۳۰ نفر با انجام آزمون آلفای کرونباخ به اصلاح نهایی گویه ها اقدام گردید. متغیر وابسته تحقیق، سنجش نشاط اجتماعی و متغیرهای مستقل بر چند مورد می باشند که گزینش این متغیرها و انتخاب گویه های مربوطه برای سنجش آن ها براساس مبانی نظری، بررسی منابع موجود و مطالعات انجام شده و پرسشنامه شادی آکسفورد، صورت گرفته است.
۳-۳- جامعه آماری و نمونه تحقیق
جامعه آماری عبارت است ازگروهی از افراد یا اشیاء «آزمودنی» که در خاصیت ها یا ویژگی مورد پژوهش مشترک می باشند و با هدف و موضوع پژوهش ارتباط دارند. پژوهشگر ابتدا باید جامعه آماری را به درستی انتخاب نماید و سپس جامعه آماری را تعریف و قلمرو آنرا تعین کند.(ساعی ارسی،۴۱:۱۳۸۹). جامعه آماری این پژوهش افراد ساکن در شهر بوشهر است که براساس سرشماری نفوس و مسکن ۱۳۸۵ تعداد آن ها ۱۶۹۹۶۶ نفر می باشد. جامعه آماری مورد پژوهش حاضر، کلیه شهروندان سنین ۶۵-۱۵ سال شهرستان بوشهر در سال ۱۳۹۳ است.
۳-۴- حجم نمونه
نمونه، عضوی از جامعه آماری است ،که ویژگی های غالب اعضاء جامعه آماری را دارا است و در واقع معرف جامعه و یا مجموعه آزمودنی ها می باشد. و نتایج حاصل ازمطالعه آن قابل تعمیم به کل جامعه است. در این پژوهش نیز به منظورتعین تعداد مناسب افراد نمونه، که معرف جامعه آماری باشد، از فرمول کوکران استفاده شده است.
N= تعداد کل جامعه آماری
t2=t استودنت (۱٫۹۶)۲ زیرا که سطح معنی داری آزمون برابر با ۵/۰ است
d2 =(%۵)۲ = ۰٫۰۰۲۵ = تقریب در برآورد پارمتر مورد مطالعه
P = 0.5 = احتمال وجود صفت
q = 0.5 = احتمال عدم وجود صفت
مقدار p.q مساوی با ۵/۰ در واقع زمانی است که خواسته باشیم حداکثر حجم نمونه را بدست آوریم. نکته قابل ذکر اینکه در جهت سهولت کار تحقیق دانشگاهی و کاهش هزینه های آن در نهایت تعداد پاسخگویان به ۳۰۰ نفر تقلیل یافته است.
۳-۵- روش نمونه گیری
هنگامی که دستیابی کامل به اعضای یک جمعیت مشکل باشد از نمونه گیری استفاده می شود. روش نمونه گیری به معنی انتخاب نمونه آماری مورد مطا لعه، از میان جامعه آماری است. باید توجه داشت که نمونه ها طوری انتخاب شوند که همه ویژگی های جامعه را داشته باشند(همان:۴۳). روش نمونه گیری انتخابی در این پژوهش، روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای می باشد. در مرحله اول به استناد طرح تفصیلی شهر بوشهر مصوب سال ۱۳۸۹ و مورد تایید سازمان مسکن شهرسازی استان بوشهر و شهرداری بوشهر، شهر بوشهر به دو بخش شمالی با ۶ ناحیه و ۲۸ محله و بخش جنوبی با ۴ ناحیه و ۱۵ محله تقسیم گردیده که با توجه به اینکه بخش شمالی دارای کاربری بیشتر مسکونی بوده و بیشتر جمعیت ساکن در شهر بوشهر در این بخش ساکن می باشند از بین دو بخش ذکر شده بخش شمالی انتخاب گردید و از میان ۶ ناحیه، سه ناحیه به طور تصادفی انتخاب گردید و از درون این نواحی سه گانه که هر کدام به چندین محله تقسیم می شدند، ۷ محله به ظاهر متفاوت از لحاظ اجتماعی –اقتصادی به شرح ذیل انتخاب شدند: