در ابتدا کتاب «ایران، عراق جدید و نظام سیاسی-امنیتی خلیجفارس» نوشته کیهان برزگر، مرکز تحقیقات استراتژیک و معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی، چاپ ۱۳۸۹ بررسی میشود این کتاب به اتفاقات رویداده در عراق بعد از حمله نظامی آمریکا و متحدانش پرداخته و اینکه چه اتفاقاتی در این خصوص در منطقه به وجود آمده و چه تأثیری در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ایدئولوژیکی ایجاد کرده و رفتار و اقدامات ایران در این راستا چگونه بوده است، در ابتدای این کتاب از عراق جدید و چشماندازههای قدرت و سیاست در خاورمیانه صحبت میکند که باعث ایجاد بحرانهایی در منطقه و تغییرات ژئوپلیتیکی شده که قدرت و سیاست در خاورمیانه را با چالش روبهرو کرده است. در این بخش اشاراتی به اقدام و فعالیت دولتهای غربی در عراق برای تحکیم حکومت و قدرت متمایل به آن ها و خواستههایشان دارد. بخش بعدی این کتاب به رابطه جدید ایران و عراق اشاره میکند که به بررسی چالشها و فرصتهای موجود میپردازد و اینکه عنصر شیعی در این خصوص بیشترین نقش را بازی میکند. بخش بعدی این کتاب به رابطه ایران و آمریکا در خصوص اتفاقات جدید عراق پرداخته که این تغییرات حضور منطقهای ایران را متحول کرده و همچنین تضاد نقش ایران و آمریکا در عراق را مورد تحلیل قرار میدهد. در بخش آخر این کتاب نیز بعد سیاسی-امنیتی ایران و عراق جدید را بررسی میکند که شناخت نظام سیاسی-امنیتی خلیجفارس در رأس این بخش قرارگرفته است؛ بنابراین کتاب حاضر فقط به فرصتهای ایران در عراق جدید میپردازد و تهدیدات امنیتی جدید را در برنمیگیرد.
عکس مرتبط با اقتصاد
کتاب «داعش؛ دولت اسلامی عراق و شام، بررسی انتقادی تاریخ و افکار» تألیف محمد ابراهیم نژاد و تدوین و ویرایش علمی حجتالاسلاموالمسلمین مهدی فرمانیان است. در سال ۱۳۹۳ توسط انتشارات موسسه مطالعات بنیان دینی اندیشکده ادیان ، فرق و مذاهب قم منتشر شده است. در این کتاب، عناوینی همچون ابومصعب زرقاوی کیست؟ تأسیس القاعده عراق و فجایع آن، رهبری ابوبکر بغدادی، جنگ در سوریه و تأسیس داعش، وضعیت سیاسی عراق در زمان آغاز حملات داعش به عراق، ساختار تشکیلاتی داعش، تحلیلی بر مواضع داعش را در برمیگیرد.
نویسنده، در این کتاب عنوان میکند؛ با حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ به بهانه مبارزه با تروریسم، شاخه القاعده در عراق، به رهبری ابومصعب زرقاوی فعال شد و عملیاتهای انتحاری بسیاری در عراق به وقوع پیوست. ابومصعب الزرقاوی از ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۶، رهبر القاعده عراق بود و دشمن نزدیک خود را شیعیان میدانست و مهمترین کار خود را مبارزه با دولت شیعه عراق معرفی کرده بود. وی در سال ۲۰۰۶، در بمباران مواضع القاعده در عراق از سوی آمریکا کشته شد. با کشته شدن وی افراد دیگری رهبری این گروه را به عهده گرفتند؛ اما وضع عراق و فقدان رهبرانی کاریزما، مثل زرقاوی، افول فعالیتهای القاعده عراق را در پی داشت تا اینکه در سال ۲۰۱۰، موضوع سوریه پیش آمد و در همین زمان، ابوبکر البغدادی رهبر این گروه تروریستی شد و با خشونت بیشتر، به قتل و غارت مردم بیگناه اقدام کرد.
وی در بخش دیگری از کتاب ذکر کرده است که برای شناخت داعش باید القاعده را شناخت و شناخت القاعده بدون شناخت سلفیه جهادی ممکن نیست. سلفیه جهادی در دهه هفتاد قرن بیستم، در مصر ظهور یافت و با تفسیر خاص از جاهلیت و جهاد گروههای تکفیری متعددی از دل آن بیرون آمدند. نویسنده، این کتاب را رسالهای مختصر در باب تاریخ و عقاید القاعده عراق میداند که بهتازگی، نام دولت اسلامی عراق و شام (داعش) را بر خود نهاده است. اما چیزی که در این پایاننامه به آن اشارهشده است، تأثیرات فعالیت گروههای پیکارجو خصوصاً داعش بر محیط امنیتی جمهوری اسلامی است.
مقاله «برآورد استراتژیک عراق آینده» از فرزاد پور سعید، از فصلنامه مطالعات راهبردی، سال سیزدهم، شماره اول، بهار، ۱۳۸۹ شماره مسلسل ۴۷٫ که در این مقاله به برآیندی از وضعیت کنونی و گذشته عراق، نوع بازیگری و تمایلات بازیگران مؤثر اعم از داخلی و خارجی، فرصتها و تهدیدات پیش روی و آسیبپذیریها و مزیتهای آن در عرصه داخلی و منطقهای پرداخته است. در این مقاله به تخمین راهبردی عراق آینده میپردازد و این مهم را از خلال نقد سناریوی ایده آلیستی امکانپذیر میداند. این سناریو، شامل وضعیتی است که قانون اساسی عراق جدید، در قالب نوعی هدفگذاری راهبردی برای آینده این کشور ترسیم کرده و شامل دو هدف دموکراسی سازی در داخل و صلحطلبی در سیاست خارجی است. نویسنده این مقاله از رویکرد ساختاریابی سود میجوید و از خلال این رویکرد، به برآورد استراتژیک عراق آینده میپردازد. مطابق این رویکرد، واقعیات ساختاری عراق در چارچوب تاریخ، جغرافیا، فرهنگ و اقتصاد سیاسی این کشور، موجب محدودیت سناریوی ایده آلیستی و کشاکش میان آرمانها واقعیات در عراق آینده میشود. همانطور که در معرفی این مقاله آمده تحولات آینده عراق با اتفاقات جدید موردبررسی قرار داده و ایدئولوژی جدید عراق را بررسی کرده است؛ اما ارتباط این ایدئولوژی و اتفاقات عراق را با ایران اشارهای نکرده که زمینه فعالیت در این راستا را در این پژوهش موجب شده است.
مقاله «عراق، استمرار خشونت و رویای دموکراسی»، نویسنده خلیل اله سردارنیا ، فصلنامه راهبرد ، سال بیست و یکم ، شماره ۶۳ تابستان ۱۳۹۱ که موضوعاتی هم چون بحرانهای هویت، یکپارچگی و مشروعیت ریشهدار، ملتسازی تحمیلی والیگارشی، بنیاد غیر دمکراتیک و غیر مدنی احزاب و گروههای سیاسی اجتماعی، باورها و فرهنگ خشونتطلبی فرقهای و قومیتی-زبانی و مذهبی، استمرار حضور و برخورد خشن نیروهای نظامی آمریکایی و همپیمانان آن ها در عراق را بررسی کرده است. این مقاله صرفاً بر روی کشور عراق متمرکز میبخشد ویژگی قومیتی و مذهبی این کشور را لحاظ کرده و از اتفاقات و رویدادهای حال حاضر و ایدئولوژی جدید و حاکم در مناطق سنی نشین عراق اشارهای نکرده است و موضوعی که در این پایاننامه تأکید زیادی دارد بعد امنیتی و تأثیرپذیری امنیتی آن بر ایران میبخشد که در این مقاله به آن اشارهای نشده است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
مقاله «قومگرایی و ایجاد نظام سیاسی دموکراتیک در عراق» نویسنده علیرضا ازغندی و صابر کرمی نشریه علوم سیاسی ، پاییز ۱۳۸۶، دوره ۴ ، شماره ۷ . این مقاله به ویژگی قومیتی عراق پرداخته و گروههای مذهبی فعال در عراق را معرفی میکند و اشاره میکند که قدرت گیری یکی از این گروهها باعث تلاش برای منزوی کردن سایر گروهها شده و این ویژگی قومگرایی نظام سیاسی دموکراتیک متزلزلی را به وجود میآورد. اما این پایان نامه به ویژگی ایدئولوژیکی گروههای فعال عراقی مانور داده و با تمرکز بیشتری به آن پرداخته است.
مقاله، «عراق: مسائل امنیت ملی و نیروهای مسلح (۱۹۸۰ ۱۹۸۸)» نویسنده محمود یزدانفام، فصلنامه تخصصی مطالعات دفاع مقدس، شماره ۴ بهار ۸۲ این مقاله به مواردی هم چون ویژگی عراق بعد از دستیابی به استقلال در سال ۱۹۳۲، ناامنی و عدم ثبات سیاسی و اینکه حجم مشکلات عراق به دلیل اختلافات داخلی، نسبت به دیگر کشورها منطقه بسیار گستردهتر بوده است میپردازد و همچنین گروههای متعددی که در این کشور هستند که ازنظر نژاد و مذهب، بسیار متنوع بوده و انسجام ملی بسیار اندکی میان آن ها وجود دارد و نبود عوامل تشکیل یک ملت که باعث شده تا بخشهای مختلف جامعه عراق اغلب به دلایل شخصی و ایدئولوژیکی، با تأسیس یک حکومت مرکزی مخالفت کنند را بررسی میکند. همچنین به جدایی طولانیمدت عراق از کشورهای همسایه به دلیل ناسازگاریهای ایدئولوژیکی، تفاوتهای نژادی و مذهبی و رقابت بر سر تسلط بر خلیجفارس با ناامنیهای ناشی از مخالفتهای داخلی علیه دولت این کشور همراه شد میپردازد این مقاله اطلاعات زیادی در خصوص ویژگیهای ایدئولوژیکی در اختیار خواننده قرار میدهد اما ویژگی حال حاضر عراق و رفتارهای گروههای پیکارجویی معارض سنی در دوره زمانی جدید را شامل نمیشود لذا این پایاننامه تلاشی خواهد بود برای رفع این مشکل.
پایاننامهها: پایاننامه «ژئوپلیتیک جدید عراق بعد از سقوط صدام و تأثیر آن بر امنیت ملی ایران» که توسط علی کاظمینی زاده درسال ۱۳۹۱ در دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار تهیهشده به معرفی کشور عراق پرداخته و تأثیرگذار بودن آن در ایجاد امنیت و یا بیثباتی در منطقه خلیجفارس و به ویژگی متفاوت عراق جدید نسبت به گذشته میپردازد. این در حالی است که نوشتار حاضر تأکید بیشتری بر بحرانهای ایدئولوژیکی عراق و تأثیر آن بر بخشهایی از ایران دارد.
پایاننامه «تنگه هرمز و جایگاه استراتژیک آن در رویکردهای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران» از صغری طالبی در دانشگاه شیراز که در این پایاننامه بهجایگاه وضعیت استراتژیک ایران در منطقه اشارهکرده و تحولات منطقه خصوصاً خلیجفارس و تنگه هرمز را بر امنیت ملی ایران بررسی کرده است. در این پایاننامه بهصورت اجمالی به مبحث امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران پرداخته و تحولات عراق را صرفاً درزمینه تأثیرگذاری بر امنیت در حوزه تنگه هرمز میپردازد ولی نگارنده در این پژوهش تأثیر ایدئولوژیکی گروههای معارض موجود در عراق را بر ایران که امنیت ملی را در محیط امنیتش تهدید میکند بررسی و تحلیل میکند.
پایاننامهای با عنوان «تحولات شمال عراق و تأثیر آن بر امنیت ملی ایران» که توسط ذبیحالله مهری پور در سال ۱۳۷۹ انجامگرفته که در این پایاننامه سعی شده است ضمن تشریح مفهوم امنیت ملی و ارتباط آن با مسائل روابط خارجی، تحولات مناطق کردنشین دو کشور ایران و عراق و تأثیرات آن بر امنیت ملی دو کشور بهویژهایران موردبررسی قرار گیرد. هدف از این پژوهش پرداختن به بعد دیگری از عوامل کردی در تحولات دو کشور عمده منطقه خاورمیانه یعنی ایران و عراق میباشد. در این پژوهش هدف نگارنده بررسی تحولات کردستان بر امنیت ملی ایران میباشد و درواقع سعی شده تا حدودی نگرانیها علایق ایران را در ارتباط با تحولات کردستان عراق موردبررسی قرار دهد، این در حالی است که تلاش اینجانب مختص به کردستان نخواهد بود و تحولات تمامی گروههای معارض در عراق بر ایران بررسی خواهد شد.
پایاننامه «بررسی زمینههای همگرایی واگرایی اقوام عراق بر امنیت ملی ایران» نویسنده آقای محمدمهدی خضر صادقی خرم که در سال ۱۳۹۲ در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی تهیهکرده که در آن به معرفی عراق جدید پرداخته که واجد تحولاتی است که تغییر در ساختار قدرت و هویت آن باعث دگرگونیهایی در رویکردهای بازیگران خاورمیانهای شده است. حضور شیعیان و کردها در ساخت قدرت بغداد، حذف رژیم کینهتوز بعثی، تغییر رویکرد «عربی – سنی» به «عربی – شیعی – کردی» در فضای سیاسی عراق، فرصتهای به وجود آمده در عراق جدید در جهت منافع و امنیت ملی ایران است پرداخته است. در این راستا حضور اقوام قومی و مذهبی عراق وحدت و همگرایی این اقوام و نقش بسزای آن ها برای اهداف و منافع ایران بررسی میشود. ولی به تحولات جدید و ایجاد گروههای معارض در عراق و تحولاتی که این گروهها ایجاد نمودهاند که موجب ناامنی چه در عراق و چه در ایران شده اشارهای نکرده است.
پایاننامه «تبیین تهدیدات امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران از سوی کشورهای شورای همکاری خلیجفارس(۱۳۸۰-۱۳۹۰)» که بهوسیله خانم فاطمه خانی در سال۱۳۹۲ در دانشگاه اصفهان – پژوهشکده علوم اجتماعی و اقتصادی تهیهشده که به تبیین تهدیدات امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران از سوی کشورهای شورای همکاری خلیجفارس(۱۳۹۰-۱۳۸۰) میپردازد. این پایاننامه به بررسی اینکه آیا تهدیداتی از سوی شورای همکاری خلیجفارس و کشورهای این حوزه بر امنیت ملی ایران داشته یا خیر میپردازد و چند کشوری که در این حوزه قرار دارند را موردبررسی قرار میدهد. این پایاننامه توضیح مفصلی در خصوص تهدیدات عراق بر امنیت ایران انجام نداده است . لذا مستلزم کنکاش و بررسی جدید و مفصل است که نگارنده درصدد رفع این نقیصه میباشد.
آثار دیگری مانند پایاننامه (نقش جمهوری اسلامی ایران در پیاده سازی الگوی امنیت مشارکتی دستهجمعی در خلیجفارس) ازمحسن چوپانی رستمی( ۱۳۹۰) و مقاله (ژئوپولتیک عراق و تأثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران) از علی شهبازی (۱۳۸۳)، پایاننامه( نهادهای شیعیان و آینده عراق )از حسن ریوران و … وجود دارد که با بررسیهای انجامشده توسط نگارنده، ارتباط موضوعی خاصی با پایاننامه حاضر نداشتند.
بدینسان نگارنده در این پژوهش به دنبال بررسی وضعیت ژئوکالچری و همچنین عوامل فرهنگی و هویتی و ایدئولوژیکی موجود در عراق میباشد که میتواند در کنار سایر عوامل دیگر در عدم برقراری امنیت در عراق موردبررسی قرار گیرد. تأثیر این بحرانها بر امنیت ملی ایران بهویژه موقعیت گروههای سنی ایران و نوع جهتگیری این گروهها بر امنیت ملی ایران موضوع اصلی این پژوهش است که در آثار فوق موردبررسی قرار نگرفته است.
ه: فرضیه تحقیق
ظهور پیکارجویان معارض در عراق ازجمله بحرانهای هویت ایدئولوژیکی است که بیشتر از بحران هویت قومی، امنیت ملی ایران را با خطر مواجه نموده و امنیت منطقهای ایران را تهدید کرده است. تهدید مزبور در برخی مناطق مرزی ایران که سنی مذهب هستند بهویژه در بلوچستان ایران بروز کرده است، همچنین کردستان ایران را با تهدیداتی مرزی مواجه نموده و حتی امنیت منطقهای ایران را متشنج کرده است و برای نخستین بار ایران را به مقابله دفاعی با آن ها در خاک عراق واداشته است.
و: بیان مفاهیم اصلی تحقیق
۱٫ امنیت: برای امنیت تعاریف فراوان و متعددی صورت گرفته است که هرکدام بهنوعی درگذشته پیرامون ابعاد نظامی و در زمان حال پیرامون جنبههای دیگر و ازجمله نظامی دور میزند. «امنیت» در لغت به معنای ایمن شدن و در امان بودن است، «آرنولد ولفرز» در تعریف این واژه میگوید: امنیت در یک مفهوم عینی به فقدان تهدیدها نسبت به ارزشهای اکتسابی تلقی میشود. جان هروز میگوید: «امنیت عبارت است از رهایی از تردید، آزادی از اضطراب و بیمناکی و داشتن اعتماد و اطمینان موجه و مستند». در ارتباط با تعریف امنیت مباحث گوناگونی وجود دارد که در این مجال فرصت پرداختن به همه آنان نیست، (امینیان، ۱۳۷۱، ۵) ولی شاید بتوان در یک تعریف مختصر امنیت را اینگونه تبیین نمود که امنیت به معنی ایمن شدن، در امان بودن، … یا آرامش و آسودگی، این واژه در اصطلاح: مصونیت از تعرض و تصرف اجباری بدون رضایت است و در مورد افراد به معنای آن است که مردم، هراس و بیمی نسبت به حقوق و آزادیهای مشروع خود نداشته و بههیچوجه حقوق آنان به مخاطره نیفتد و هیچ عاملی حقوق مشروع آنان را تهدید ننماید. این تعریف، امنیت را از جهت حفظ و رعایت حقوق و آزادیهای فردی موردتوجه قرار داده است.
۲٫ امنیت ملی: امنیت در معنای وسیع به معنای صلح، آزادی، اعتماد به کار گرفته میشود. از این مفهوم تعاریف زیادی شده است که ذاتاً با مفاهیم نسبی زیادی روبروست. ولی در معنای کلی میتوان گفت که امنیت یعنی رها شدن از خشونت اعمالشده توسط دیگران، یا احساس خشنودی و رضایت نسبت به محیطی که ایجادکننده ناامنی در بین واحدهای درگیر در حوزهی خود است. از طرفی تعاریف بسیاری نیز برای امنیت ملی به کار گرفتهشده است مانند احساس رهایی از ترس، آزادی، احساس ایمنی که هم امنیت روانی و مادی را برای یک ملت در برداشته باشد. که موجب استقلال رأی یک ملت و توانایی مقابله با دخالت بیگانگان در امور داخلی خواهد بود. این مفهوم از موضوعاتی است که به دلیل چندبعدی بودن میتواند در حوزههای متنوعی از علوم (سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، دفاعی و…) قرار گیرد. میتوان آن را احساس آرامش ناشی از اعتماد به توانایی برای حفظ ارزشها و اهداف حیاتی کشور در برابر تهدیدات بالقوه و بالفعل داخلی و خارجی دانست (Cimbeth, 1984, 24).
۳٫ ژئوکالچر: اندیشه بررسی و کاوش فرهنگ در پهنهی جغرافیا همیشه از دیرباز مطرح بوده و پیرامون آن صاحبنظران زیادی اظهارنظر کردهاند. ژئوکالچر به موضوع فرهنگ در روابط میان جوامع و کشورها میپردازد. درواقع سیاست بدون وجود فرهنگ درک درست واقعی از محیط اطراف به دست نمیدهد، میتوان این گفته مک لوهان را یادآور شد که جهان مجموعه بههمپیوستهای مانند یک دهکدهی جهانی است. اصطلاح ژئوکالچر از دو واژه ژئو (زمین) و کالچر (فرهنگ) ترکیب یافته است. ژئوکالچر به معنای توجه به عناصری چون فرهنگ، زبان، قومیت و مذهب و به بیان کلیتر فرایند پیچیدهای از تعاملات قدرت، فرهنگ و محیط جغرافیایی است. که طی آن فرهنگ همچون سایر پدیدههای نظام اجتماعی همواره در حال شکلگیری، تکامل، آمیزش و جابجایی در جریان زمان و در بستر محیط جغرافیایی کره زمین است.
۴٫ ایدئولوژی: ازنظر ساخت لغوی واژهای است مرکب از دو جزء ایده و لوژی که ایده به معنی اندیشه ، تصور ، عقیده، نظر، آگاهی و غیره است و لوژی که بهصورت پسوند امروزه معمولاً به معنی دانش و شناسایی بکار میرود و معرف علم است مانند سوسیولوژی (جامعهشناسی) پسیکولوژی (روانشناسی) و… بنابراین ایدئولوژی نیز ازنظر ساختمان لغوی مرادف با دانش و شناخت عقیده یا بهطور خلاصه عقیده شناسی است. شاید کوتاهترین تعریفی که برای ایدئولوژی بتوان ارائه داد آن است که بگویم ایدئولوژی نوعی خودآگاهی است. تعریف دیگر آن است که ایدئولوژی را سیستمی از ایدهها و قضاوتهای روشن و صریح و عموماً سازمانیافتهای بدانیم که موقعیت یک گروه یا جامعه را توجیه و تفسیر می کند. این سیستم با الهام ، تأثیرپذیری شدید از ارزشها ، جهتیابی معین و مشخصی را برای کنشهای اجتماعی آن گروه یا جامعه پیشنهاد می کند و ارائه میدهد؛ بنابراین بر اساس تعریف فوق ایدئولوژی در درون فرهنگ بهعنوان مجموعهای کاملاً بههمپیوسته ، هماهنگ و سازمانیافته از ادراکات و ارائهکننده نظرات محسوب میگردد و به همین دلیل میتوان از آن بهعنوان یک سیستم نام برد و از طرف دیگر با در نظر گرفتن طبیعت و جوهر آنکه تجلیبخش نظرات است.
ایدئولوژی بهعنوان ابزار کنش تاریخی نیز محسوب میگردد. درنهایت میتوان گفت ایدئولوژی یک فلسفه زندگی انتخابی آگاهانه آرمان خیز مجهز به منطق میباشد و چیزی که بشر را وحدت و جهت میباشد و آرمان مشترک میدهد و ملاک خیر و بایدونباید برای او میگردد و در معنا عام و خاص بکار برده میشود، اگر در معنای عام بکار رود مترادف مکتب میباشد و مجموعه رهنمودهای کلی مکتب را چه در بعد اندیشه و چه در بخش عمل در برمیگیرد اگر در معنای خاص بکار رود تنها بخشی از مکتب را که به رفتار انسان و دستورالعملهای بایدونبایدها مربوط میشود در این صورت در مقابل جهانبینی خواهد بود.
۵٫ بحران (ایدئولوژی): تعریف بحران بهسادگی امکانپذیر نیست ، زیرا در پنجاه سال گذشته علیرغم مطالعات زیادی که درباره بحران انجامشده ولی این تلاشها نهتنها موجب ارائه تعریف شفافی از این مفهوم نشده بلکه آن را پیچیدهتر ساخته است. بهعلاوه انتظار از واژه بحران برای اطلاق بر پدیدههای مختلف و تبیین هدفهای متفاوت بر پیچیدگی این مفهوم افزوده است و ارائه تعریفی جامع از آن را دشوار نموده است ، اما دشواری در تعریف بحران مانع از ارائه تعریف نسبی از آن نمیشود. برخی از دانشپژوهان ، بحران را به معنای فشار، اضطراب، فاجعه، خشونت، فرصت خطرناک یا خشونت احتمالی به کار میبرند.
علوم اجتماعی بحران را اختلال شدید جمعی دربهم ریختگی تعادل گروهی میبیند که در آن عناصر جامعه هماهنگی خود را از دست میدهند. در حوزه پزشکی این مفهوم بهعنوان بروز وضعیتی نامساعد در ارگانیسم بدن است در عرصه سیاست بحران به معنا هنگامهای است که منش و نهادهای ملی بهطور جدی تهدید میشوند. بهعنوانمثال میلروایسکو[۱] از بحران چنین تعریفی دارند: موقعیت کوتاهمدت و حاد است ، البته گاه طول مدت آن نامشخص خواهد بود.
اما علاوه بر تعریف بحران این واژه بارها در کنار واژه ایدئولوژی که قبلاً به تعریف آن پرداختهایم بکار میرود که میتوان گفت بحران ایدئولوژی همان فقدان یا ضعف ایدئولوژی حاکم خواه در چارچوب یک جامعه خاص و یا در عرصه روابط بینالمللی میباشد. این وضعیت بهطور مشهودی پس از جنگ سرد بر فضای جامعه غربی حاکم گردیده است. غرب که مدتها ایده کمونیسم را طرف مقابل خود میدید با فروپاشی آن دچار نوعی سرگشتگی وخلاء ایدئولوژیک گردیده و از طرفی اضمحلال درونی لیبرالیسم غربی که بحران معنا و رکودهای اقتصادی بخشی از آن است باعث گردید که در این فضای خالی از رقیب، نظریه پایان تاریخ مبنی بر پیروزی لیبرال دموکراسی غرب متبلور گردد.
۶٫ پیکارجویان معارض: افراد و گروههایی که اقدام به رویاروی و فعالیت عملی و تهاجمی علیه امنیت ملی انجام میدهند که در این انگاره مقصود گروههایی است که در عراق علیه دولت مرکزی و اقشار اجتماعی عراق فعالیت میکنند که عبارتاند از جبهه النصره، جماعت انصار اسلام، مردان طریقت نقشبندی، دولت اسلامی عراق و شام (داعش).
۷٫ داعش: گروه داعش موسوم به (دولت اسلامی عراق و شام)، در حال حاضر فعالترین و تندروترین گروه تکفیری فعال در مناطق سوریه و عراق به شمار میرود. این سازمان تروریستی با ترکیبی از نیروهای سلفی، وهابی و بعثی از حمایت آشکار و پنهان برخی از کشورها برخوردار است. گروه تکفیری داعش، ابتدا با شعار حمایت از حقوق مردم اهل سنت سوریه، با دولت این کشور وارد جنگ شد اما به دلایل شکستهای پیاپی از ارتش سوریه، از دست دادن شهرها و نقاط استراتژیک تحت تصرف و نتایج انتخاباتهای مردمی در کشورهای عراق، افغانستان با پشتیبانی اطلاعاتی و تسلیحاتی برخی از کشورها، تهاجم گستردهای را علیه کشور عراق آغاز و برخی از شهرها و مناطق مهم این کشور را تصرف کرد.
ز: روش تحقیق و روش جمع آوری اطلاعات
روشی که میتوان برای دستیابی به نتایج علمی در این پژوهش مورداستفاده قرار میگیرد از نوع توصیفی-تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات از نوع کتابخانهای (مقالات و اسناد بایگانیشده و اخبار وقایع روز عراق) میباشد.
ک: محدوده زمانی و مکانی تحقیق
محدوده زمانی تحقیق مربوط به شروع فعالیت گسترده گروههای معارض سنی در عراق که درواقع بعد از اشغال عراق به دست قدرتهای بزرگ در سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۴ میبخشد و ازنظر مکانی نیز کشور عراق ، ایران و تا حدودی سوریه و برخی از کشورهای خلیجفارس را بررسی میگردد. قلمرو موضوعی تحقیق نیز فقط شامل گروههای معارض سنی میشود و شامل گروههای قومیتی نمیشود.
ل: سازماندهی تحقیق
این پژوهش شامل چهار فصل و نتیجهگیری میباشد.
فصل اول به مقدمه و چهارچوب کلی تحقیق اختصاصیافته است که در آن طرح کلی تحقیق مشتمل بر تعریف مسئله، سابقه و ضرورت موضوع، سؤال و فرضیههای تحقیق و … مطرحشده است.
فصل دوم پژوهش موردنظر به موضوع خشونت اختصاصیافته که در این فصل به تعریف خشونت، انواع آن، خشونت های فرقه ای و قومی و همچنین خشونت در جنبشهای اسلامی اختصاصیافته است. در مبحث بعدی از این فصل به موضوع تسری خشونت در منطقه اشارهشده است که چگونه خشونتهای منطقه به خاطر شرایط ویژه مرزی به درون محدوده مرزی کشور دیگر تسری پیدا میکند و در آخر مدلی از خشونت ارائهشده است.
در فصل سوم به بحث بحران در عراق و محیط امنیت خاورمیانه اختصاص دارد که در این فصل به بحران قومی و ایدئولوژیکی عراق اشارهشده است و در مبحث دوم از این فصل به تأثیرگذاری این بحرانها، بر کشورهای همسایه و کردهای منطقه و سازمان همکاری خلیجفارس اختصاص دارد.
فصل آخر این پژوهش به بحران عراق و محیط امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران اختصاص دارد و در سه مبحث به تحلیل این موضوع پرداخته شده است. در مبحث اول از این فصل به بحران عراق و خشونت فرقه ای در ایران اختصاص دارد که این بحرانها در سه گفتار بررسیشده است. در مبحث دوم از این فصل به بحران عراق و خشونت قومی در ایران مربوط میشود و در آخرین مبحث به ایران و مبارزه با بحران عراق پرداخته شده است که در چهار گفتار ابعاد مختلف آن بررسی می شود. در پایان نتیجهگیری کلی از این نوشتار ارائه میشود.
فصل دوم:
خشونت و تسری آن
خشونت و تسری آن
مقدمه
خشونت پدیدهای تاریخی است که در ادوار گذشته نیز وجود داشته است. اما علیرغم پیشرفتهای روزافزون بشری این پدیده هنوز هم پابرجاست و فارغ از ملیت، نژاد، طبقه اجتماعی و حتی میزان توسعهیافتگی کشورها همچنان خشونت با شدت و ضعف متفاوت در کشورها و روابط بین آن ها وجود دارد. خشونت هرچند پدیدهای تاریخی است لیکن یک پدیده اجتماعی نیز میبخشد، اگرچه میزان و شدت آن در کشورها، فرهنگها و حتی در خردهفرهنگهای گوناگون متفاوت میباشد اما بهعنوان یک پدیده چندبعدی هم علت و هم معلول بسیاری از آسیبهای اجتماعی است. یکی از دلایل توجه به مسئله خشونت تأثیرگذاری امنیتی آن در سرنوشت حال و آینده کشورها و جوامع انسانی هست. اینکه ملیت، نژاد، قومیت و حتی طبقه اجتماعی در شدت و ضعف ایجاد خشونت تأثیر داشته باشد از اصول مهم در بحث خشونت میباشد. لذا در این فصل در ابتدا تعریفی از خشونت از دیدگاه صاحبنظران گوناگون داده میشود و بعد خشونت در بنیادهای اسلامی و دیدگاههای اسلامیون خصوصاً اهل سنت گفتهشده و تحرکات خشونتآمیز آن ها و دلایل آن ها مورد نقد قرار میگیرد و بعد به مبحث تسری خشونت پرداخته میشود و اشاره به شرایطی میشود که باعث تسری خشونت به منطقه دیگر میشود.
مبحث اول: خشونت
واژهی خشونت معمولاً به وضعیتی اشاره دارد که در آن، گروه انسانی معینی (خواه قبیلهای، قومی، زبانی، مذهبی، اقتصادی- اجتماعی، سیاسی و یا غیر آن) با گروههای انسانی معین دیگری به دلیل ناسازگاری واقعی یا ظاهری اهدافشان، تعارضی آگاهانه داشته باشند. لوئیس کوزر[۲] خشونت را چنین تعریف می کند، «مبارزهای بر سر ارزشها و مطالبهی منزلت، قدرت و منابع نادر که در آن هدف هر یک از طرفین خنثی کردن، صدمه زدن و یا نابود ساختن رقبای خویش است» (دوئرتی و فالتزگراف، ۱۳۷۶، ۲۹۶).
متفکران و نظریهپردازان سیاسی، جامعهشناسان، روانشناسان، حقوقدانان و دیگر دانشمندان علوم، نظریات مختلفی در مورد خشونت ارائه کرده اند، در زیر به برخی از آن ها اشاره مینماییم:
۱- روسو[۳]: معتقد بود که فرد بهعنوان یک حیوان اجتماعی، رفتارش نیز در جامعه تحت تأثیر تمایلات مخرب حیوانی یا خرد انسانی اوست. در این برداشت، انسان در قالب جامعه مطرح می شود و رفتار او نیز متأثر از محیطی است که او یک محصول طبیعی آن است. در تعبیر روسو، علت عمدهی خشونت و جنگ نه انسان است و نه دولت، بلکه نظام حاکم بر جامعه[۴] است. جنگ و خونریزی رهبران و حاکمان آن جامعه به خاطر شهرت، قدرت، ثروت و اقتدار و غیره ازجمله انگیزههایی است که در پشت این زشتترین و پلیدترین پدیده اجتماعی نوع بشر وجود دارد.
۲-زیگموند فروید[۵]، اریک فروم[۶]، هارولد لاسول[۷] و کنراد لورنز[۸]: ازجمله دانشمندان و متفکرانی هستند که هر یک در زمینه های خاص خود در مورد رفتار انسانها در جامعه نظریهپردازی کرده اند و تمایلات سازنده و مخرب نوع بشر را زیر ذرهبین بردهاند.
۳- داروین[۹]: طرفداران نظریهی داروین بر این اعتقاد هستند که انسانها مانند موجودات دیگر در ذات و فطرت خود رفتاری خشونتآمیز و حیوانی دارند و همواره درصدد سلطهجویی و حذف یکدیگرند و در این میان دوام و بقا، نصیب قویترین آن ها می شود.
۴- امانوئل کانت[۱۰]: معتقد بود که صلح در میان انسانها یک حالت طبیعی نیست، بلکه آنچه طبیعی و فطری است منازعه و جنگ و خشونت است.
۵- کنراد لورنز[۱۱]: نشان میدهد که روحیهی سلطهجویی و تجاوز موجب بقای نوع بشر شده است.
۶- اریک فروم[۱۲]: معتقد است که عشق به زندگی و سازندگی ذاتاً در فطرت بشر موجود است، فقط باید زمینه تجلی آن را به وجود آورد، در غیر این صورت انسان درراه تخریب آن گام بر خواهد داشت. بهعبارتدیگر اگر محیط را تغییر دهید، رفتار انسان را میتوانید تغییر دهید.
۷- مارکسیستها: آن ها خشونت و تجاوز و منازعه و جنگ را به گونه دیگری تعبیر می کنند. آن ها برای توجیه نظرات خود از قلمرو جامعه شناسی کمک میگیرند و منازعه و خشونت را ناشی از تضاد طبقاتی میدانند.
۸-ریمون آرون[۱۳]: به عقیدهی آرون، جنگ بهخودیخود متعلق به قلمرو هنر و دانش نیست، بلکه یک پدیده متعلق به زندگی اجتماعی است و تا هنگامیکه بشریت به وحدت کامل در چارچوب یک حکومت جهانی نرسد، اختلاف بین سیاست داخلی و سیاست خارجی وجود دارد و لاجرم تعارض، تضاد، منازعه و جنگ اجتنابناپذیر خواهد بود.
۹- کوئینسی رایت[۱۴]: کوشش بسیار وسیع و عمیقی درباره علل و ماهیت جنگ و خشونت انجام داده است. او در کتابی تحت عنوان «تحقیق در باب جنگ» چهار مؤلفهی عمده را در این خصوص ردیابی و تحلیل کرده است. این عناصر عبارتاند از: الف: تحول دانش فنی یا تکنولوژی، بهویژه فنون مربوط به مسائل نظامی. ب: حقوق، بهویژه قواعد و قوانینی که به پیشگیری و هدایت جنگ مربوط است. ج: تشکیلات اجتماعی، بهویژه آنچه که به واحدهای سیاسی، قومی ملتها، امپراتوریها و سازمانهای بین المللی مربوط می شود. د: افکار عمومی و برداشتهای مرتبط باهدفها و ارزشها. این چهار عامل یا چهار محور اصلی که متغیرها و پدیدههایی مثل تکنولوژی، حقوق، سیاست، جامعهشناسی، روانشناسی، فرهنگ و بیولوژی انسان را دربرمیگیرند، همواره در معرض تغییر و تحول و اختلال هستند و درنتیجه نظم جامعه را برهم میزنند و سبب بروز جنگ و خشونت میشوند (کاظمی، ۱۳۷۲، ۱۴۶).
گفتار اول: انواع خشونت
خشونت میتواند اقسام مختلفی داشته باشد که در اینجا مقصودمان از خشونت، خشونتی است که میتوان آن را اعتراضی نامید. خشونت اعتراضی، نقطه مقابل تحرکات اجتماعی آرام و اعتراضهای بدون خشونت است که در چارچوب یک نظام سیاسی میتواند صورت پذیرد.
خشونت اعتراضی از جهتی در جوامع غرب هم مشاهده میشود و اختصاصی به جنبشهای هویتی ندارد. چراکه در اغلب جوامع اروپایی دائماً شاهد به خشونت کشیده شدن راهپیماییها و تحرکات سیاسی و اجتماعی هستیم. پیرفاو[۱۵] معتقد است که باید میان خشونتهای قابلتحمل و خشونتهای غیرقابلتحمل تمیز قائل شد (Faver, 1990, 103).
شامپاین با استناد به نظر آنتونی اوبرشال[۱۶] در تحلیل اینگونه خشونتها میگوید این خشونتها در حقیقت نوع دیگری از عمل سیاسی میباشند. معترضینی که به خشونت متوسل میشوند، به اصل گفتگو معتقدند و تنها از طریق خشونتهای کاملاً حسابشده و محدودی میکوشند، خود را به میزهای مذاکره تحمیل کنند. معترضان خشن بهخوبی میدانند که درنهایت در پشت میزهای مذاکره با دولت است که میتوانند به خواستههای خود برسند. آن ها از این طریق میکوشند افکار عمومی را بهسوی خود جلب و زمامداران را مجبور به مذاکره کنند.
به نظر میرسد میتوان تعارضات اجتماعی را در یک تقسیمبندی کلی به دو بخش تقسیم نمود: تعارضات درون نظامی و برون نظامی. در نوع نخست تعارضات، پیکارهای اجتماعی در چارچوب نظام صورت میپذیرد و عاملین اجتماعی بر این باورند که در درون نظام موجود میتواند به خواستههای خود برسند. عاملین اجتماعی در این حالت، بر اصل گفتگو معتقدند و آن را مفید میدانند. پیکارهای اجتماعی در این حالت، غالباً آرام و مسالمتجویانه و در صورتی هم که به خشونت کشیده شود، درنهایت با گفتگو و مذاکره است که تحرک سیاسی و اجتماعی یادشده، پایان خواهد یافت. در این شرایط خشونت هم نوعی اقدام و عمل سیاسی وسیلهای برای یافتن راهحل سیاسی برای مشکل موردنظر است. نوع دوم تعارضات اجتماعی یعنی تعارضات برون نظامی در خارج از چارچوب نظام سیاسی صورت میپذیرد و اصل نظام سیاسی را هدف میگیرند. در این شرایط، گروههای اجتماعی تمایلی به گفتگو با نظام سیاسی ندارند و میکوشند با تغییر نظام و با توسل به خشونت، خود را بر نظام و جامعه تحمیل کنند. میان این دو نوع تحرک اجتماعی تفاوتی ماهوی وجود دارد، چراکه در حالت نخست، اصل بر گفتگو مذاکره است درصورتیکه در حالت دوم اصل گفتگو اساساً مورد انکار است.
تحقیقات نشان میدهد که شکافهای هویتی قومی میتوانند زمینه بسیار مساعدی برای تحرکات خشن برون نظامی فراهم کنند و درصورتیکه نظام سیاسی سیاستهای غلط و تحریککننده، اتخاذ کند، خواستههای هویتی میتوانند بهراحتی به سمت اینگونه تحرکات سوق یابند. بررسی علل حرکتهای جمعی خشن و برون نظامی، توجه بسیاری از جامعه شناسان سیاسی را به خود جلب کرده است. (ایوبی، ۱۳۸۹، ۱۵۶)
برخی از تحلیلهای روانشناسانه را میتوان در چارچوب دیدگاه جمع گرایانه قرارداد. الگوی اساسی تحلیل روانشناسانه تحرک جمعی، مدل روح جمعی گوستاولوبن[۱۷] است. وی معتقد است در حرکت جمعی، فرد در تودهها ذوب میشود و هویت فردی او در هویت جمعی حل میگردد و بدین ترتیب هویت جدیدی و روح نوینی که همان روح جمعی است، پدید میآید. در چنین حالتی اگر حرکت جمعی برخاسته از شکافهایی باشد که قدرت بسیج بالایی دارد، چنین اقدامی میتواند بهآسانی به خشونت کشیده شود. (Mayer, 1992 , 160) در تحلیلهای مارکسیستی هم نقش فرد نادیده گرفتهشده و متغیر طبقه و خودآگاهی طبقاتی توضیحدهنده اقدامات جمعی و بسیجهای عمومی است.
«دویچ» (Deutsche, 1961, 55 ) و «واینر» (Weiner, 1960 ,60) با بهره گرفتن از مفهوم بحران هویت به تبیین حرکتهای قومی پرداختهاند و آن را متغیر توضیحدهنده تحرکاتی دانستهاند که غالباً «نظام گریز» و خشن هستند. نویسندگان بر این عقیدهاند که تمسک به تاریخ جمعی، زبان و فرهنگ و گذشته مشترک میتواند نوعی پیوند و همبستگی جمعی را به وجود آورد که در مقابل دیگر اجتماعات، هویتی مستقل مییابد. درصورتیکه نظام سیاسی این هویت را مورد تهدید قرار دهد، افراد برای احیای این هویتها میتوانند وارد اقدامات خشن سیاسی شوند.
در این خصوص میتوان به این نتیجه رسید که تحرک قومی نتیجه شکاف هویتی است که بین مرکز و حاشیه به دلیل سیاستهای اتخاذشده از سوی مرکز ایجاد میشود. شکاف بین مرکز و حاشیه در صورتی هویتی است که پیوند با دولت، در تعارض با پیوند قومی قرار گیرد و فرد احساس کند دولت با هویت قومی او در تضاد است، در این صورت اقلیتهای قومی برای دفاع از هویت قومی و زبان و نژاد و تاریخ مشترک خود میتوانند گرد همآیند و در جنبشها و حرکتهای جمعی که به نام قومیت صورت میگیرد، شرکت کنند. با توجه به اینکه تقاضای احیاء هویت قومی و زبان و نژاد کمتر گفتگو پذیر است، تحرک مبتنی بر آن میتواند بهآسانی بهسوی معارضه باکلیت نظام سوق یابد و کیان آن را تهدید کند. چنین تحرکاتی ازآنجاکه فرا طبقاتی هستند میتوانند قشرهای مختلف اجتماعی یک قوم را بسیج کنند و مبدل به جنبشهای مردمی فراگیر شوند.
با توجه به نظریههای مبتنی بر انتخابات عقلانی میتوان انتظار داشت درصورتیکه هزینه اقدام و تحرک سیاسی کمتر از دستاوردهای احتمالی آن باشد، میتوان تحرکات قومی را بسیار محتمل دانست. هزینه اقدام و میزان دستاوردهای آن را نوع نظام سیاسی تعیین میکند. در نظام دموکراتیک، هزینه اقدام بسیار پایین است و با توجه به فراگیر بودن نظام سیاسی، تحرکات قومی میتواند بهصورت مسالمتآمیز صورت پذیرد زیرا عاملین اجتماع امید فراوان دارند به بسیاری از خواستههای خود در چارچوب نظام دست یابند. درنتیجه، تحرکات قومی در نظام فراگیر و دموکراتیک نیز بهصورت درون نظامی سوق مییابد.
در نظامهای تمرکزگرا و استبدادی، بهتناسب به میزان تمرکزگرایی و استبداد، هزینه اقدام و تحرک سیاسی افزایش مییابد و درنتیجه امکان اقدام و بسیج به همین مقدار کاهش مییابد؛ اما در شرایط بحران سیاسی و اقتصادی که مرکز سیاسی در بحران شدید قدرت بسر میبرد، امکان مناسبی برای این اقلیت ایجاد میگردد تا وارد اقدام شوند و امید به دستیابی به خواستههای آن ها افزایش مییابد. با توجه به ضعف قدرت مرکزی، هزینه اقدام کاهش مییابد و درنتیجه تحرک قومی بسیار محتمل میشود. این تحرکها اساساً برون نظامی هستند و اقلیتها را به سمت استقلالطلبی و خودمختاری سوق میدهند.
در مورد کشورهای اسلامی و جنبشهای اسلامی معارض میتواند مؤید این نظر باشد. تاریخ کشورهای منطقهی خاورمیانه در صدساله اخیر حاکی از آن است که در شرایط بحرانهای سیاسی و اقتصادی که قدرت سیاسی شدیداً در بحران قدرت بسر میبرد، شاهد حرکتهای قومی و مذهبی فراوانی هستیم که غالباً گریز از مرکز و استقلالطلب میباشند. جنبشهای قومی و مذهبی در کشورهای اسلامی غالباً در دورانی اتفاق افتادند که دولت مرکزی به دلایلی نظیر هجوم بیگانگان، اشغال کشور و امثال آن دچار بحران بود و عملاً حکومت مرکزی چندان حضوری در جامعه نداشت (ایوبی، ۱۳۸۹، ۹۸).
گفتار دوم: خشونت فرقهای
خشونت فرقهای از تعصب شدید عقیدتی به یک آیین یا مجموعه عقاید خاص در برابر سایر آیینها و مجموعهها ناشی میشود و نه از یک برنامه سیاسی طراحی شده معطوف به قدرت که بستر خشونت ایدئولوژیک است. تعصب فرقهای باعث میشود تا پیروان آن، ارزش مطلق و حقیقت را خاص آیین خود ببینند و سایر آیینها را گمراهی و انحراف مطلق بهحساب آورند. چنانچه این تعصب به قدرت گیری گروه منجر شود، سایر آیینها و گروهها در معرض هجوم و نابودی قرار میگیرند و درنتیجه خشونت فرقهای گسترش پیدا میکند. در تاریخ معاصر جهان اسلام، عمدهترین گروهی که دارای این تعصب آیینی بود و از این نوع خشونتهای فرقهای علیه دیگران استفاده کرد، گروه وهابیت بوده است. وهابیت که نوعی تعصب نسبت به آیین عقیدتی محمد بن عبدالوهاب است، خود را محور حقیقت سالاری دانسته و سایر مکاتب فقه اسلامی را گمراه در نظر میگیرد.
تاریخ وهابیت از اواخر قرن ۱۸ به بعد سرشار از توسل به خشونت فرقهای علیه سایر مسلمانان، چه در جزیرهالعرب و چه در مناطق اطراف آن بوده است. تعصب وهابیون نسبت به حقیقت داشتن عقاید خود و تکفیر دیگران را میتوان در نگرش آنان نسبت به تشیع دید. آنان نهتنها تشیع را نوعی بدعت در اسلام میدانند، بلکه در صورت توان، همانند گذشته، درصدد نابودی و کشتار شیعیان و اماکن شیعه نیز برمیآیند (العمر، ۱۹۹۲ ،۲۷۲). هجومهای وهابیون در پایان قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹ به مکانهای مقدس شیعه در عراق و کشتار شیعیان و تخریب مزار امامان شیعه نمونهای از این نوع تعصب و خشونت فرقهای است. (قزوینی ، ۱۳۶۸، ۵۵) این خشونت فرقهای در قرن ۲۰ میلادی نیز علیه مکانهای مقدس شیعه در جزیرهالعرب و سایر نقاط منطقه تداوم پیدا کرد. عملیات خشونتبار گروههای وهابی پاکستان (سپاه صحابه) علیه شیعیان در سالهای دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، ( Jalazai, 1998, 105) کشتار دیپلماتهای جمهوری اسلامی ایران در مزار شریف (۱۹۹۷) و سایر اقدامات گروههای تحت تأثیر ایدئولوژی وهابی، و بمبگذاریها و کشتار گسترده شیعیان در عراق در سالهای پس از سرنگونی صدام حسین، نمونههایی از اعمال خشونت فرقهای در دوران کنونی است.
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.